پاورپوینت کامل دریچه ای به فرهنگ رفتار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دریچه ای به فرهنگ رفتار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دریچه ای به فرهنگ رفتار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دریچه ای به فرهنگ رفتار ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۵۷

تلاش حوزویان در صحنه های گونه گون اجتماعی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به اوج خود رسید. روحانیت در سیاست، مدیریت، اجرا، قضاوت، فرهنگ و تمامی اموری که به گونه ای با مسؤولیتهای حوزوی پیوند دارد، نقش آفرین شد و اکنون پر تلاش بر این کار است.

پیروزی در این میدانها، افزون بر آشنایی با نوع کار و تعهّد عملی در انجام آن، شناخت فرهنگ موجود جامعه و به کارگیری شایستگیهای رفتاری را، در برخوردها می طلبد.

نگهداشت آداب و اخلاق نیکو برای روحانیون که با مردم و جامعه در پیوندند و با مردم سر و کار دارند، ضرور است و هر گز نباید از نظر پنهان بماند؛ چه اینان، به منظور هدایتهای فکری و معنوی و نشر رهنمودهای دینی، همواره، نیازمند به خط ارتباط و حضور در متن جامعه اند.

بی تردید، این مسؤولیت آموزشی و پرورشی، یعنی همه مسؤولیت و رسالت حوزه و حوزویان، جز در سایه ایجاد و حفظ پایگاه و ارتباط مردمی این نهاد و برخاستگان آن انجام نمی یابد و از آن طرف، بروز ارزشهای اخلاقی در رفتار، به حفظ این پایگاه پر سابقه حوزه، کمک شایانی می کند. همان سان که به دریافت تجربی و عقلی و نیز رهنمود وحی می دانیم که: آمیختگی رفتارهای اجتماعی به ناشایستها و ناآراستگی برخوردار به فضایل و آداب، در گسیختگی و تباه شدن مدار ارتباط و فرو افتادن به انزوای محیطی و اجتماعی، نقش بسیار دارد:

فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظاً غلیظ القلب لا نفضوا من حولک. (۱)

پس بسبب رحمتی از خدا با آنان نرمی کردی و اگر تند خویی سخت دل بودی، البته از دورت می پراکندند.

برخاسته ای از حوزه، که پس از سالیانی تحصیل، تحقیق و تهذیب پا به عرصه اجتماع می نهد، چگونه زیستن او در میان جمع، برخوردها، رفتار، گفتار و همه کنشهای فردی و جمعی او، بیشترین تأثیر را در میزان پیروزیش دارد.

رسالت ترویج دین در جامعه تنها به انجام مراسم، تشکیل همایشها و سخنرانیهای دینی و نشر آثار فکری، خلاصه نمی شود، بلکه به نمایش گذاردن زندگی سالم دینی و رفت و آمد پذیرفته و خوشایند، در پرتو نگهداشت آداب و اخلاق اسلامی، کاراترین شیوه در این امر است:

امام صادق(ع)می فرماید:

«کونوا دعاه بغیر السنتکم، لیروا منکم الورع و الاجتهاد و الصّلاه و الخیر، فانّ ذلک داعیه(۲).»

به غیر زبان، مردمان را به دین بخوانید، تا در عمل، از شما پارسایی و دین خواهی و نماز و نیکو کاری ببینند، چه این خود، دعوت به دین است.

به نیکی با مردمان زیستن، با فکر و فرهنگ آنان آشنا بودن، قهر وکین و مهر و پیوندشان را در زندگی دانستن، با فکر و فرهنگ آنان را شناختن، گام آغاز این دعوت است و نخستین قدم برای برانگیختن حساسیتهای دینی آنان:

یا أیها المدثّر. قم فانذر. و ربّک فکبّر. و ثیابک فطهر و الرّجز فاهجر، و لا تمنن تستکثر.۳

هان، ای جامه بر خود پیچیده! بر خیز و بیم ده و پروردگارت را بزرگ خوان و جامه ات را پاکیزه گردان و پلیدی را دور کن و از سر بسیار بینی منّت منه.

چهره تافته ای جدا بافته از مردمان به خود گرفتن، با عالم و آدم بی ارتباط بودن، نظر به گریبان دوختن، نه سنّت دین است و نه آیین تبلیغ، بلکه پیرایه ای سنگین و تیره بر چهره دین است.

در شریعت اسلام، نه انزوا پسندیده است و نه از جمع بودن و نگه نداشتن آداب. آن نخست گریز از مسؤولیت است و رها گذاردن جامعه برای تاختن پلید سیرتان و این دیگر، ستیزی است به جهل و نا خواسته با شخصیّت انسانی مردمان، رنجاندن و رماندن آنان و در نهایت، باز ماندن از انجام رسالت خویش.

آمیزش با مردم نقطه آغاز برای فرخوانی مردمان به داشتن زندگی دینی است. نشر آموخته ها، افشاندن بذر اندیشه و حفظ سلامت معنوی و تفکّر دینی در جامعه از این نقطه آغاز می شود و به همین نقطه نیز پایان می یابد.

به گواه قرآن، سیره رفتاری انبیا و رسولان، بویژه پیامبر اسلام(ص)، این بود که پیوسته در میان جمع و اجتماع بودند. چنان می زیستند که مردمان و آن گونه کارهای لازم زندگی را انجام می دادند که دیگران، بی هیچ فرق و برآوردن نیازهای بشری خود. به مانند آنان در کوچه و بازار حضور داشتند، داد و ستد می کردند، به دشت و مزرعه می رفتند و…

بدین سبب، مشرکان که می پنداشتند رسول خدا باید از تمامی این امور، به دور باشد، نه در جمع دیده شود، نه در اجتماع کار کند، نه بخرد و نه بخورد، به انکار ریشخند می گفتند:

مال هذا الرّسول یاکل الطّعام و یمشی فی الأسواق(۴).

این چه فرستاده ای است که غذا می خورد و در بازارها راه می رود؟

یا بر این پندار بودند که اگر هم خوراک و نیاز مادی دارد، باید از راه معمول و جدای از مردمان باشد:

أو یلقی الیه کنز أوتکون له جنّه یأکل منها(۵).

یا گنجی نزدش افکنده می شد، یا بستانی می داشت تا از آن می خورد.

این حقیقت بر اینان پوشیده بود که تفاوت انبیأ به مظاهر زندگی نیست و از این جهت با دیگران یکسانند، بلکه به نگرش و پیام و هدف زندگی است. در دنیای امروز نیز، زندگی برخی سطح اندیشان حوزوی همین تصور باطل را تداعی می کند. اینان، به گونه ای می زیند که گویا نیازمندی مادی و جسمی هیچ ندارند و از همه چیز منزّه و مبرّا و از همه کسان به دور.

اما رسولان وحی و پیام آوران الهی اصرار داشتند با مردمان و چونان آنان بزیند و بسان آنان معاش خویش را با تلاش به دست آورند و با این حال، مردم را بر خدا خوانند و آیین دین را رواج دهند.

«انّ سیره الأنبیأ جمیعاً و هو أدبهم الالهی هو الاختلاط بالناس و رفض التحجّب و الاختصاص و التمیّز من بین الناس فکل ذلک ممّا تدفعه الفطره و هذا أدبهم فی الناس(۶).

سیره و ادب الهی تمامی پیامبران آن بود که در میان مردم حضور یابند و حجاب زندگی و ویژگی و تمایز داشتن بین مردمان به دور افکنند. چه تمامی این امور ناپسند سرشت آدمی است.

روحانی، همه تعهد و فعالیّتش بر محور مردم می چرخد؛ حضور در میان مردم، ارتباط و آمد و شد با مردم، معاشرت و مراوده با مردم، گفت و شنود با مردم، هدایت و راهبری مردم، آموزش مردم و… به عبارت دیگر، در فعالیتهای حوزوی، متعلّق حکم مردمند.

از این رو، باید در جامعه، مردمی پذیرای حضور روحانی و پذیرای گفت و شنود با او، به وجود آورد و اگر چنین خاستگاهی به برکت تلاش مهربانانه عالمان و صالحان برخاسته از حوزه های پیشین، در جامعه کنونی وجود دارد، نخستین وظیفه عملکرد است که به سبب آن، این پایگاه مردمی همچنان پایدار بماند.

به گفته مقام معظم رهبری :

«گنجینه بزرگی از حیثّیت و اعتبار را که بر اثر تلاش و مجاهدات هزار ساله علمای اسلام به وجود آمده نباید به غفلتها، بی توجهیها و انحراف از خط معمول روحانیّت خدشه دار کرد، بلکه باید آن را با تداوم گذشت و فداکاری، درخشنده و مضاعف ساخت (۷).»

عملکردی که به پایداری پایگاه مردمی و اجتماعی حوزه و حوزویان، در جامعه امروز، چه در صحنه و بایسته بررسی است.

یکی از جهات در خور بررسی، نگرشی مهربانانه و مصلحانه به عملکرد اخلاقی در رفتارهای اجتماعی حوزویان است. برای این هدف، به پاره ای از رفتارهای نیک که بروز آنها سهم بزرگی در پیروزی و پیشبرد هدفهای حوزوی دارد، اشاره می کنیم:

.۱ برخورد سالم:

سرشت و ریخت کارهای حوزوی و پیوند مستقیم حوزویان با ارزشهای دینی، شناسه و شخصیّتی را برای آنان به وجود می آورد که دینداران، از روی علاقه، آنان را گرامی می دارند.

بدین سبب، گاه خود را به پذیرش اموری وا می دارند که در برخورد با دیگر گروههای جامعه، هرگز چنین نیست، از جمله: گذشت از حق طبیعی و عرفی خویش و پیش داشتن روحانی بر خود، واگذار کردن جای خود به وی در مجالس و محافل همگانی، برتر نشاندن او در مجالس و محافل، پیشی نگرفتن در سخن، در راه رفتن، در ورود و خروج و… این گونه امور احترام آمیز، بر خاسته از جایگاهی است که روحانیان در چشم و دل انسان علاقه مند به دین دارد. روحانی را در جلوه ای از تقدّس می یابند از این رو، به ادای احترام و ادب می پردازند.

با تأسف، این احترام و محبّت، برخی را به برتربینی دچار کرده است، به گونه ای که وظیفه مردم می دانند که به آنان احترام گذارند. از این روی، به دیگران احترام نمی کنند و برخورد بایسته با مردم ندارند. همیشه و در همه جا، چشم به احترام و ادب دیگران دارند و گاه کنشی از خود نشان می دهند که این چشمداشت را می نماید.

پرهیز از رفتار و برخوردهای خود بزرگ بینانه همواره باید در دستور کار باشد.

نا سپاسی در برابر احترام و ادب دیگران، چیزی جز خود بزرگ بینی نیست. هر کس در هر جایگاه اجتماعی که قرار دارد وظیفه دارد که به سپاس از احترام دیگران، احترام بگذارد. افزون بر این، برخورد روحانی باید درسی از ادب و احترام باشد، همان ادب و احترامی که شریعت از مؤمنان خواسته است. او، باید با زبان رفتار، اکرام و بزرگداشت انسان مسلمان را در فرهنگ دین بنمایاند و آن را به مردمان بیاموزاند.

امام صادق(ع) می فرماید:

«من أتاه المسلم فأکرمه فانّما أکرم الله عزّ و جلّ.(۸)»

کسی که برادر مسلمانش را با احترام و اکرام بپذیرد، خدا را اکرام کرده است.

اکرام و احترام مسلمانان به یکدیگر، بذر مهربانی و دوستی را در میان جامعه اسلامی می افشاند، آنان را به هم نزدیک می کند و دلها را به هم می پیوندد.

روشن است که روحانیان بیشترین وظیفه را در گسترش این فرهنگ دارند. پس، نه تنها باید ادب و احترام مردمان را به بهترین شیوه، پاسخ گویند که باید در نگهداشت ادب و احترام بر آنان پیشی بگیرند. همان گونه که پیامبر(ص) و امامان(ع) در آشکار کردن نیکی و ادب، از دیگران پیشی می جستند.

علی(ع) در وصف پیامبر(ص)می فرماید:

کان رسول الله(ص)… یبدر من لقی بالسّلام (۹).

پیامبر(ص) همین که به کسی می رسید، در سلام، پیشی می گرفت.

نیز نقل شده:

«اذا لقی مسلماً بدأه بالمصافحه.(۱۰)»

پیامبر(ص) چون به مسلمانی می رسید ابتدا با او دست می داد.

پیشی گرفتن در سلام و دست دادن، دارای دو جنبه فردی و اجتماعی است: از سویی بت خود خواهی را در درون شخصی در هم می شکند و او را برای فروتنی و ادب بیشتر آماده می کند و از سوی دیگر، شخصیت دادن به دیگران است که به سبب آن، عواطف انسانی در جامعه برانگیخته می شود، محبّتها آشکار و گسترش می یابد، روح اتّحاد و همبستگی به وجود می آید و پیوندهای اجتماعی افراد استوار می شود.

امام صادق(ع) می فرماید:

«کان رسول الله(ص)… ان کان لیصافحه الرّجل فما یترک رسول الله(ص) یده من یده حتّی یکون هو التّارک.(۱۱)»

پیامبر(ص)، اگر با مردی دست می داد، دست خود را نمی کشید تا این که طرف مقابل دست خود را بکشد.

غزالی نقل می کند:

«لقد کان یدعو أصحابه بکناهم اکرماً لهم و استماله لقلوبهم، و یکنّی من لم یکن له کنیه فکان یدعی بما کنّاه به.(۱۲)»

حضرت به جهت بزرگداشت و احترام مردمان، آنان را به کنیه صدا می زد و کسی که کنیه ای نداشت، برایش کنیه قرار می داد و با آن او را می خواند.

نیز همو نقل می کند:

«کان صلی الله علیه و آله لا یدعو أحد من اصحابه و غیر هم الّا قال: لبّیک. (۱۳)»

کسی رسول خدا(ص) را صدا نمی زد مگر آن که در جواب می فرمود: لبیّک.

مطالعه این روایتها نشان می دهد احترام و ادب در برخوردها وظیفه ای دینی برای همگان است و برای کسانی که در جهت رساندن پیام وحی و تفسیر شریعت برای مردمان می کوشند، ضرورتی افزون دارد؛ چه، آراستگی رفتار سبب می شود، شخص در نزد مردم پذیرفته شود و او را دوست بدارند. این پذیرفته شدن و محبوبیت یافتن، توفیقی است بزرگ برای عالم دینی؛ زیرا، پیدایی جایگاه و نفوذ اجتماعی، چه در جمعی کوچک و چه در اجتماعی بزرگ سرمایه نخستین است برای هر فردی حوزوی. سرمایه ای که بدون آن، به انجام رساندن رسالت و نشر باورها و فرهنگ دین، ممکن نخواهد بود.

البته کسانی که درک و تفسیر درستی از خویش، انسان و جامعه دارند و ارج و بهای انسان، بویژه مؤمنان را در فرهنگ دین می شناسند، می دانند که داشتن برخوردی محترمانه و مؤدبانه با مردم یک حرکت و خوی ساختگی و ظاهری نیست. اینانا به خاطر دست یافتن به جایگاه و نفوذ اجتماعی، به دیگران احترام نمی گذارند، بلکه این گونه رفتار، برخاسته از فکر و تربیت روحی و روانی آنان است. از سر اندیشه و اعتقاد، مردمان را بزرگ می دارند و ادب و احترام می گذارند. از این روی آراستگی و وارستگی رفتارشان نمایانگر برتری فکری آنان است، زیرا برتری فرهنگی و تربیت سالم فکری است که پشتوانه منش و کنش اخلاقی قرار می گیرد.

رفتار و کنشهای آدمیان از تفکر آنان بر می خیزد. در فرایند رفتار انسان، کمتر عملی را می توان سراغ گرفت که به هیچ فکر و تصوری، صورت پذیرد. البته پاره ای از رفتارها که بر اثر تکرار و یا به خوی گرفتن بروز می یابند، ذهن عملیات تصور و تصدیق را سریع انجام می دهد که چه بسا شخص متوجه ذهن خویش نباشد، ولی به هر روی، بروز هر عمل در پی فکر پیشین است.

از این روی، اصلاح رفتار، نیازمند تهذیب اندوخته ها و تصورات ذهنی است.

باید کاستیها و ناشایستهای اخلاقی را از فرهنگ ذهن بزداید و شایسته های فکری را جایگزین کند. در این جا، مهم ترین باورها و اندوخته های فکری که برای ادب گذاردن و احترام به مردمان لازم است، به اختصار یادآوری می شود.

باور به شخصیّت مردمان: وقتی شخصیّت فردی را از دید اخلاقی در نظر می گیریم، گاه از «ارزش وجودی» و «شرافت انسانی» او سخن می گوییم و گاه برتریها و کمالات روحی اش را جست و جو می کنیم. اکنون سخن در ارزش و شرافتی است که تمامی انسانها به لحاظ خلقت دارند و به سبب آن مسجود ملائک و حامل نفخه الهی و پذیرای تعهّد و مسؤولیت و شایسته این تکریم والایند:

و لقد کرمّنا بنی ادم… و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلاً(۱۴).

و به یقین ما آدمیزادگان را کرامت بخشیدیم… و آنان رابر بسیاری از آنان که آفریدیم برتری دادیم.

در تفکر اسلامی، همه انسانهایی که برتری و وجهه انسانی خود را حفظ کرده و در ظرف حیات خویش هنر انسان بودن و دغدغه انسان زیستن را دارند، در خور احترام هستند. در این تفکر، آدم با شخصیّت کسی است که استعداد، فطرت و ارزش وجودی و ذاتی خویش را به پستی و پلیدی نیالاید و آن که به جهل یا به عمد چنین کند، بی شخصیّت است.

توجه به این عنصر شخصیت در وجود انسانها را باور و ایمان به آن، زمینه احترام نهادن و بزرگداشت مردمان را در رفتار شخص به وجود می آورد و او را به برخورد سالم وامی دارد. شخصی که شخصیّت انسانی خویش را می شناسد و از این جهت در برخورد با دیگران انتظار ادب و برخورد انسانی دارد، بداند که دیگران نیز، از هر گروه و طبقه و در هر شرایط و موقعیّت اجتماعی، با توجه به شخصیّت انسانی خویش، همین انتظار را، بی کم و کاست، از او دارند. البته ممکن است برتریهای شخصیت در فردی، شخصیت وجودی فردی دیگر را تحت الشعاع قرار دهد، اما این به معنای سلب شخصیت از او نیست.

بر اساس معیارهای اسلامی، وقتی شخصی بر جمع یا کسی وارد می شود، وظیفه دارد سلام کند و در این، فرقی بین عالم و عامی نیست، زیرا سلام به هنگام ورود، یک ادب انسانی است در برابر هر کسی که دارای شخصیّت انسانی باشد.

همین گونه است تمامی آداب پذیرفته ای که در فرهنگ انسانها وجود دارد. بلکه ابراز عاطفه و احساس در برخورد با دیگران، برای انسانهای کمال یافته و متعالی ضرورتی افزون دارد، زیرا هم الگوی رفتارند و هم در مرتبه برتری قرار دارند.

علی(ع) می فرماید:

اذا زاد علم الرجل زاد أدبه(۱۵).

آن گاه که آگاهی زیاد گردد، ادب افزون شود.

از این روی، می بینیم آنان که روح بزرگ و بلند دارند و همواره شخصّیت انسان را از دریچه «أحسن تقویم» می نگرند در برابر مردمان، چنان مهر می ورزند و ادب نشان می دهند که شایستگی می یابند که در کلام خدا، به «عظمت» یاد شوند:

«انّک لعلی خلق عظیم.(۱۶)»

براستی تو(پیامبر) اخلاقی با عظمت داری.

باور به محبّت خلق: این باور، ریشه در باور پیشین دارد؛ چه، دوستی و مهر ورزی با مردمان مستلزم ایمان به شخصیّت انسانی آنان و در حقیقت ارج نهادن به آن است. بر خورد دوستانه و ارتباط مهرآمیز با آشنا و بیگانه عنصر مهر ورزی را در روح شخص می نمایاند و از نوع دوستی او حکایت می کند.

بر پایه باور دینی، مهر ورزیدن به خلق، پس از ایمان به خدا، برترین نشانه خرد و خردورزی است(۱۷). آن کسکه به خاطر خشنودی خدا انسانی را دوست بدارد و از روی مهربانی او را پذیرا شود، با خدا دوستی کرده است:

امام صادق(ع) می فرماید:

المحبّ فی الله محبّ الله،و المحبّ فی الله حبیب الله.(۱۹)

هر که برای خدا دوستی کند، دوستدار خداست و او نزد خدا محبوب است.

مردمان را بنده خدا دیدن، به ایمان دینی آنان نظر دوختن، به ارزشهای پنهان آنان اندیشیدن، آنان را برادر و برابر خویش دانستن، نهال مهربانی را در دل و جان انسان دیندار می نشاند و او را به ارزش و فضیلت بالا می برد:

امام صادق می فرماید:

ما التقی مؤمنان قطّ الاّکان أفضلهما أشدّهما حبّاً لأخیه.(۲۰)

از میان دو انسان دیندار، برتر کسی است که به برادرش، بیشتر مهر بورزد.

وقتی مهر و محبّت به خلق در نهاد انسان باور آید، طبیعی است که تلاش می ورزد، برخورد خویش را با محبّت در آمیزد و رفتارش را به آداب بیاراید.

پیامبر(ص) می فرماید:

اذا أحبّ أحد کم أخاه فلیعلمه.(۲۱)

پیراستن ذهن از پندار خود بزرگ بینی: بزرگترین عامل بازدارنده برای ادای احترام و ادب نسبت به همنوعان، وجود پندارهایی است که به تدریج در فضای ذهن رسوخ می یابد و انسان خود را از دیگران برتر و بالاتر می بیند. چنین شخصی از نظر روحی و فکری در حالتی به سر می برد که همواره منتظر است شخصیّت تصوری و خیالی خود را در رفتار و برخورد با دیگران، جلوه گر بیند. گاه این حالت، چنان پنهان است که تا شخص مبتلا، درون جانش را نکاود نمی تواند این حالت را در خود بیابد و به درمان آن بپردازد.

وقتی انسان، در تفکر و فضای ذهن بر این پندار باشد که از کسی یا کسان دیگر به مرتبه و مقام، به شخصیت و منش، به فهم و دانش، به کار و کاردانی و مهارت، به معرفت و معنویت، به وجاهت و نفوذ و… برتر است، این افکار به طور ناخواسته در رفتارش تأثیر می گذارد و او را به بروز کنشها و واکنشهای منفی و ناپسند وا می دارد. مادام که به این آسیب ذهنی مبتلا باشد، گریز از کمند تکبّر و تفاخر، در رفتار و کردار، نا ممکن خواهد بود و در نتیجه توان بر خورد سالم و اخلاقی با مردمان را نخواهد داشت.

بنابراین، دانسته می شود که آشکار شدن احترام و ادب در رفتار، بر پایه باورها و داوریهای ذهن نسبت به شخصیت مردمان و شخصیت خود و برتر نهادن یکی از دو محبّت: محبّت خلق و محبّت نفس، استوار است. آن که به شخصیّت مردمان ایمان بیاورد، آن را بپذیرد و برتر نهد، با خلق، مهربان خواهد بود و بر دانش و موقعیّت و شهرت خود، فخر نمی کند و همیشه به مسؤولیت و رسالت خویش می اندیشید و در پی راه حل است که چگونه این بار را به سر منزل برساند. برای او فرق نمی کند منبر و محراب چگونه باشد وچه محفل و مجلسی باشد. برای تبلیغ شرطی ندارد. با تمام وجود، به درست پیام رساندن فکر می کند و به بیدار کردن مردم.

این چنین افرادی وارثان پیامبر هستند. رسالت را به درستی شناخته اند و به آن ایمان آورده اند.

پیامبر اکرم(ص) درباره اینان می فرماید:

«انّ العلمأ ورثه الأنبیأ.»(۲۱)

دانشمندان وارثان پیامبرانند.

این سخن، نه زبان تعارف است و نه گزافه گویی و نه درس و موعظه، بلکه بیان تکلیف است و حقیقت و نمود واقعیّت و تبیین چگونگیهای عالم است در همه ابعاد بودن و زیستن و از جمله: تبیین سلامت بر خورد با مردمان.

.۲ پیوند استوار با نسل جوان.

داشتن مخاطبهایی علاقه مند برای رساندن پیامهای دریافتی خویش را دین، ضرورتی است که همواره حوزویان باید آن را مهمّ شمارند. جوانان و نوجوانان، هم از استعداد و دریافت بهتر و بالاتری برخوردارند و هم در گرایش ارزشهای خالص و بالنده دین، شور و نشاط بیشتری دارند.

ابی جعفر احول، از یاران امام صادق(ع)، در بصره به کار تبلیغ فرهنگ تشیع و نشر تعالیم اهل بیت(ع) می پرداخت. روزی شرفیاب محضر آن حضرت شد، امام(ع) از او سؤال کرد:

«کیف رأیت مسارعه النّاس الی هذا الأمر و دخلولهم فیه؟ قال: و الله انّهم لقلیل.

قال: علیک بالأحداث فانّهم أسرع الی کل خیر.»(۲۲)

مردم بصره را در سرعت پذیرش این مکتب چگونه یافتی؟

عرض کرد: گروندگان، اندک هستند.

امام فرمود: به نسل جوان روی آور و در هدایت اینان بکوش؛ زیرا جوانان زودتر به هر خیر و صلاحی می گرایند.

امام صادق(ع)، رویکرد به گروه جوان را خاطر نشان می کند و به ابی جعفر احول که در شهر بصره، در کار تبلیغ دین است، یادآور می شود که در میان جوانان باطن و روح پاکی دارند. خوبیها را زودتر می پذیرند و به حق می پیوندند و در گرایش به نیکی حساس تر و آماده ترند.

در نهضت و انقلاب اسلامی، این واقعیت را به خوبی دیدیم. گرایش جوانان و نوجوانان به جریانهای انقلاب و پیوستن به صف مبارزه علیه نظام ستمشاهی و نقش فراموش نشدنی و عظیم آنان در دفاع هشت ساله، بر کسی پوشیده نیست.

بنابراین، بهره درست از این سرمایه بزرگ و آماده، باید در سر لوحه کار هر حوزوی باشد. حوزویان، معاشرت و برخورد خوب و آراسته با این گروه و نگهداشت آداب و اخلاق برای گرایش دادن آنان به اصالتهای دینی را هرگز نباید نادیده انگارند.

برخورد و مع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.