پاورپوینت کامل نائینی در نهضت مشروطه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نائینی در نهضت مشروطه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نائینی در نهضت مشروطه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نائینی در نهضت مشروطه ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :
۲۲۳
ایران در اواخر حکومت قاجاریان, بویژه در دهه آخر پادشاهی ناصرالدین شاه, وارد عصر جدیدی گردید. اندیشه های انقلابی, آزادی خواهی, هجوم به استبداد و خودسری, طرح ایجاد عدالت خانه, تدوین قانون و حکومت مشروطه در آن زمان پدیدار شد و روز به روز, روبه رشد نهاد.
روشن گریها و مبارزات سید جمال الدین اسدآبادی و فتوای سرنوشت ساز میرزای شیرازی از یک سو۱ و بحران مالی و ناتوانی نظام سیاسی و اداری از سوی دیگر۲, به حرکت مردم شتاب بخشید. گلوله میرزا رضای کرمانی اصل و اساس (شجره خبیثه) را نشانه گرفت و عمر آن سلسله را به زوال و نابودی نزدیک ساخت.
در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه, حرکت مشروطه خواهی و مبارزه علیه استبداد, توان گرفت و به اوج خود رسید تا این که در تاریخ ۱۴ جمادی الآخر ۱۳۲۴هـ.ق. شاه به صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شورا تن داد۳.
نقش عالمان دین در مشروطه
جنبش مشروطه, رخدادی سیاسی, اجتماعی, اقتصادی و دینی بود; از این روی, همه گروههای جامعه در آن نقش داشتند; امّا نقش سه گروه از همه بیش تر بود: روشنفکران, بازرگانان و عالمان۴.
روشنفکران, خواهان آن نبودند که حرکت مشروطیت در بستر شریعت بیفتد و همکاری با روحانیت را در چهارچوبی خاص پذیرفته بودند۵. در حقیقت, از نیروی مذهب و عالمان دینی, به عنوان پلی برای رسیدن به هدفهای خویش سود می جستند; از این روی, پس از پیروزی, ابتکار عمل را در دست گرفتند و روحانیت اصیل و رنج دیده نهضت را از صحنه کنار زدند.
بازرگانان, با هرگونه نفوذ اقتصادی بیگانگان مخالفت می ورزیدند و از این روی, با نظام بیگانه پرور و وابسته به بیگانه مبارزه می کردند. در همه مراحل, فتوای عالمان دینی را ملاک عمل و رفتار خود می دانستند و به حرکت خود رنگ مذهبی و دینی می بخشیدند۶.
این گروه بازویی توان مند, برای علما در استمرار نهضت, به شمار می رفتند:
(بازار با اهرم قوی اقتصادی, امکانات بالقوه سیاسی و اعتقادات اسلامی که در میان توده های مردم, اثر عمیق داشت, توانست یکی از پایه های استوار اقتصادی, اجتماعی و سیاسی در زندگی شهری در ایران شود. پس از سال ۱۳۰۰ . تعارض حکومت وقت و علمای روحانی مبارز, باعث شد که جبهه متّحد میان علما و بازاریان مستحکم تر شود. این اتحاد, در حکم نیروی محرک یا به صورت عاملی مهم در تمام نهضتهای عمده سیاسی از مجلس وکلای تجار در ۱۳۰۱, قیام تنباکو در ۱۳۰۹ تا انقلاب مشروطیت در سال ۱۳۲۴ و… ادامه داشت.)۷
گروه سوم که در حقیقت, محور اصلی حرکت مشروطیت را عهده دار بود و نقطه پرگار آن به شمار می رفت, علما و فقهای برجسته و رده اول حوزه علمیه نجف و ایران بودند. مراجع تقلیدی مانند آخوند خراسانی, ملاعبداللّه مازندرانی و حاج میرزا خلیل تهرانی در نجف, سید عبداللّه بهبهانی و سید محمد طباطبائی در ایران, در رأس نهضت قرار داشتند و به حرکت مشروطه رنگ مذهبی و دینی دادند. رهبری و پیشتازی روحانیت در سطح مرجعیّت, عرق مذهبی و غیرت دینی مردم را برانگیخت و آنان را به صحنه مبارزه کشاند.
(اگر این فتواهای علمای نجف نبودی کم تر کسی به یاری مشروطه پرداختی. همان مجاهدان تبریز, بیش تر شان, پیروی از دین می داشتند. دستآویزشان در آن کوشش و جانفشانی این فتواهای علمای نجف بود.)۸
نقش بنیادی علما در نهضت مشروطه, مسأله ای نیست که ما بر آن اصرار داشته باشیم, بلکه آنان که در کوران حوادث و اوضاع سیاسی آن زمان می زیسته و از نزدیک نهضت را دیده اند نیز, به این حقیقت اعتراف کرده و از حضور علما به عنوان عامل درجه یک و سرنوشت ساز در مشروطه, یاد کرده اند۹.
مراجع سه گانه در نجف, با تلگرافها و اعلامیه های هشدار دهنده و بیدارگرانه, مردم را نسبت به بدیها, تباهیهای نظام استبدادی آشنا ساختند و با این شیوه, نهضت را تا پیروزی رهبری کردند. پس از پیروزی, در دوران تدوین قانون و تأسیس مجلس شورا نیز, ارتباط تنگاتنگ خود را با مردم و نمایندگان آنان حفظ کردند۱۰.
در زمانی که احساس کردند مشروطیت از آرمانهای آغازینش جدا می شود و دستهای پیدا و پنهان, این حرکت مقدس را به سمت و سوی دیگری می کشانند, ناخرسندی خود را به روشنی اعلام کردند۱۱ و به هنگام برگشت دوباره استبداد و دوران (استبداد صغیر) نیز قاطعانه در برابر مستبدان ایستادند و مردم را نیز به ایستادگی در برابر ترفندهای محمدعلی شاه و ایادی وی فراخواندند۱۲. آن گاه که جان, مال و حیثیّت مشروطه خواهان و مردم آزاده و مسلمان را در خطر دیدند, فتوا به خلع شاه صادر کردند و بار دیگر, قدرت و نفوذ دین و روحانیت را به نمایش گذاشتند و اعلامیه تاریخی و سرنوشت ساز زیر را, که با امضای سه مرجع بزرگ نجف مزین بود, منتشر ساختند.
(الیوم, همت در دفع این سفاک جبار و دفاع از نفوس و اموال میهن از اهم واجبات و دادن مالیات به گماشتگان او, از اعظم محرمات و بذل و جهد در استحکام و استقرار مشروطیت, به منزله جهاد در راه امام زمان, ارواحنا فداه, و مویی مخالفت و مسامحه, به منزله خذلان و محاربه با آن حضرت, صلوات اللّه علیه, است…)۱۳
میرزای نائینی, در ایجاد و استقرار مشروطیت نقش اساسی داشت و با قلم و قدم به یاری آن شتافت و در حقیقت مغز متفکر انقلاب مشروطه بود.
شخصیّت نائینی
آقای نائینی در سال ۱۳۰۳ هـ.ق. برای ادامه فراگیری دانش, به عراق رفت و پس از توقفی کوتاه در نجف, راه سامرا پیش گرفت; زیرا در آن روزگار, سامرا, مورد توجه شیعه بود و مرکز و پایگاه بزرگ ترین مرجع شیعه, میرزای شیرازی به شمار می آمد.
وی تا سال ۱۳۱۴ در آن شهر بزیست و ضمن شرکت در درس و بحث میرزا, در امور سیاسی و اجتماعی مشاور و محرّر وی نیز بود۱۴. به خاطر تیزهوشی, توان تحلیل مسائل سیاسی و بنیه علمی, به سرعت جای خود را باز کرد و از جایگاه علمی و سیاسی ویژه ای برخوردار شد.
بعد از فوت میرزا به کربلا و سپس به نجف هجرت کرد. با آغاز جنبش مشروطیت, به رهبری آخوند خراسانی و دیگر مراجع تقلید, نائینی به عنوان مشاور و بازوی سیاسی آخوند مطرح شد۱۵:
(اکثر کارهای مبارزاتی و اجتماعی مرحوم آخوند, با مشاورت نائینی انجام می گرفت و بسیاری از نامه ها و مراسلات مرحوم آخوند, با مشورت و کمک ایشان تهیه می شد.)۱۶
نائینی هوش و فراست ویژه ای داشت. رخدادهای سیاسی و اجتماعی زمان را به دقّت پی می گرفت. همراه با فراگیری علوم و معارف دینی, به سرنوشت مسلمانان و علل انحطاط و گرفتاری آنان می اندیشید و راه چاره می جست; از این روی, در دوران شکل گیری مشروطیت, از هیچ کوششی دریغ نکرد و توان علمی و نگارشی خویش را در اختیار نهضت گذارد۱۷.
با پیروزی نهضت, مسؤولیت علما و فقها دو چندان شد. در این برهه, که به ظاهر استبداد تسلیم شده بود و نسیم آزادی می وزید و روزنه های امید, باز شده بود, اختلافها و درگیریها شدّت گرفت. تا این زمان, همه مردم در یک چیز اتحاد و اتفاق داشتند و آن, جلوگیری از خودسری و استبداد بود; امّا همین که طلسم استبداد شکسته شد و سدّ ظلم فرو ریخت, فتنه ها, یکی پس از دیگری پدید آمدند.
استعمارگران و نوکران آنها, با ذهنیّتی که از جنبش تنباکو داشتند و قدرت و نفوذ روحانیت را آزموده بودند, دست به کار شدند و با اختلاف افکنی, و ایجاد چند دستگی در بین رهبران مشروطه, در صدد انتقام برآمدند. آشکارا از علما بدگویی می کردند و در راه کم رنگ کردن نفوذ آنان, تلاش می ورزید۱۸.
روشنفکران خودباخته نیز, همصدا و همسو با استعمارگران, دست به شایعه پراکنی و پخش حرفهای بی اساس زدند. مردم را نسبت به عالمان بدگمان ساختند. مشروطه, حریّت, و مساوات را به سود خود تفسیر کردند و اسباب آزردگی علما را فراهم آوردند:
(با آن که برای درهم شکستن مقاومت استبداد, علما و توده مسلمان پیش قدم بودند, حال که مجلسی بر پا شد و نمایندگانی اعزام گردیدند, یک عده سبکسران از فرنگ برگشته و خود باخته سخنان و ظواهر زندگی اروپاییان, به میان افتادند و با کنایه و صراحت, به بدگویی از علما شروع کردند و روزنامه های بی بندوبار هم, سخنان آنان را منتشر ساختند.)۱۹
مجلس اول, با ترکیب ویژه ای تشکیل شد۲۰ و به تدوین و تنظیم قانون و نظامنامه پرداخت.
محمد علی شاه, به ظاهر تسلیم شد و به قرآن قسم یاد کرد که حافظ مشروطه باشد۲۱; امّا در پنهان, به هر قیمتی که بود, می خواست جلو رشد نهضت را بگیرد و آن را نابود و یا به کژراهه بکشاند; از این روی, هر روز نیرنگی می زد و دامی تازه می گسترد, گاهی خواستار انحلال انجمنها می شد و زمانی به فکر همدست کردن مجلسیان با خود بود۲۲ و با بهانه های واهی آزادیخواهان و مشروطه طلبان را زیر فشار قرار می داد. رابطه شاه با مردم و مجلس, روز به روز تیره تر می شد و اوضاع سیاسی پیچیده تر.
در این بین, مجلس با این که نخستین نهاد قانونی مشروطه بود و از پشتوانه مردمی و نیروهای مسلح فراوانی برخوردار بود و می توانست کار استبداد را یکسره کند, از این فرصت طلایی, درست بهره نبرد و خود را به گفت گوهای فرعی گرفتار ساخت و کم کم رو به سستی گرایید و زمینه ظهور دوباره استبداد را فراهم کرد۲۳.
شاه, علی اصغرخان اتابک اعظم را که در اروپا می زیست, به ایران برگرداند و او را به صدارت نشاند۲۴. مدتی نگذشت که وی ترور شد و اشرار و اوباش در پیرامون مجلس, با آزادیخواهان به زد وخورد پرداختند. در اواخر سال ۱۳۲۶ به کالسکه شاه بمب انداختند و در چهارم جمادی الآخر ۱۳۲۶, شهر حالت نظامی گرفت و شاه در تلگرافی که به شهرستانها فرستاد, نوشت:
(این مجلس, برخلاف مشروطیت است. هر کس من بعد, از فرمایشات ما تجاوز کند مورد تنبیه و سیاست خواهد بود.)۲۵
بالآخره در ۲۳ جمادی الاخر, شاه و مستبدان, مجلس را به توپ بستند و حدود ۱۳ ماه و چند روز, مجلس تعطیل شد و استبداد میدان دار. این دوران را دوران (استبداد صغیر) می نامند. در این برهه, بسیاری از آزادیخواهان کشته و یا تبعید شدند و یا به زندان افتادند. در جای جای کشور, درگیری میان شاه و مردم ادامه داشت. تبریز, کانون انقلاب بود و دیگر شهرها نیز مقاومتهایی داشتند۲۶.
شبهه افکنیها و خرده گیریها
از آن جا که مشروطیت, نخستین رویارویی بین فرهنگ سنتی اسلامی و فرهنگ غرب در ایران بود, تماس نزدیکی با ارزشهای دینی و مذهبی پیدا کرد و گفت وگوی پردامنه ای بین صاحبان اندیشه ها و ایدئولوژیها درگرفت. در بین نخبگان و دانشمندان اختلاف پدید آمد. از آن روی که این گفت وگوها در ایران سابقه ای نداشت, ناگزیر بحث و بررسی درباره درستی و نادرستی قانونهای گذارده شده بشری, به گفت وگو درخوبیها و بدیهای نوسازی و تجدد کشیده شد. در نتیجه, دو سوی گفت وگو, کم تر به تفاهم دست می یافتند و درگیر می شدند, با ترفند استبداد, بازار تکفیر و تفسیق, رونق می گرفت۲۷.
به گفته سید محمود طالقانی:
(این جا بود که شعبه استبداد دینی, به کارشکنی و اشکال تراشی از طریق دین برخاست.)۲۸
شبهه افکنیها و اشکالهایی که از سوی استبدادیان و به نام دین مطرح بود و مردمان ساده اندیش و ناآگاه را می فریفت, عبارت بودند از:
۱ . ارائه معنای نادرست از آزادی: ستم پیشگان, برای به کژراهه کشاندن ذهنها و فکرها, آزادی و رهایی از بندگی پادشاهان و قدرت مندان را به آزادی از آیینهای دین, تفسیر کردند.
۲ . ارائه معنای نادرست از مساوات: پرورش یافتگان دستگاه استبداد, زیر پرچم دین, مساوات در برابر آیینها و قانونهای قضایی, سیاسی و… و لغو هرگونه امتیاز در این مسائل را به یکسان بودن مردم در همه زوایا معنی کردند.
۳ . بدعت شماری تدوین قانون: افراد شناخته شده و ناشناخته, نغمه سردادند که تدوین هرگونه قانونی در کشور اسلامی, ایستادگی در برابر شریعت است و با وجود قرآن و سنّت, نیازی به تدوین قانون نیست.
۴ . دخالت دادن امت در امر امامت: گروه استبداد, گماردن هیأت ناظران را در مجلس شورای ملی, دخالت در امر امامت, و توهین به ناحیه مقدسه شمردند.
۵ . دخالت غیرفقیهان در امور حسبیه: مخالفان مشروطه, دخالت در امور حسبیه را وظیفه فقیهان و نایبان عام امام می دانستند و دخالت غیر آنان را در این امور, غصب مقام آنان به شمار می آوردند.
۶ . بدعت و نامشروع بودن آرای اکثریت.۲۹
این گونه شبهه افکنیها, جوی را آفرید که شناخت حق از ناحق, دشوار شد و افراد ساده لوح و کم اطلاع را به تردید افکند.
در این دوران پرآشوب, میرزای نائینی وارد میدان شد. او که به منزله زبان و سخن گوی مراجع مشروطه خواه نجف بود, دست به قلم برد و با نوشتن (تنبیه الامه و تنزیه الملّه) به سخنان بی اساس و خرده گیریهای نابجا و شبهه های اختلاف برانگیز, پاسخ منطقی و مستدل داد.
این نوشته که به مهر تأیید دو نفر از مراجع بزرگ, زینت یافته بود۳۰, تردیدها را زدود و بار دیگر, ثابت کرد که روحانیت در هسته مرکزی روشن بینی و ژرف اندیشی قرار داد و اهل آفرینندگی و نوآوری است۳۱.
در آن جوّی که گروهی مشروطه را فتنه آخرالزمان و ناسازگار با اسلام می دانستند,۳۲ گروهی نیز, بر این باور بودند که حرکت مشروطیت, نباید به بستر شریعت بیفتد۳۳, نائینی به میدان آمد و مشروطه را نه تنها موافق شرع, بلکه سبب امنیت و آبادی مملکت دانست و مخالفان آن را نادان و بی خبر از معنای مشروطه و مشروعه. ما در این جا درصدد تحلیل مبانی فکری نائینی نیستیم که آن مقوله دیگری است; اما با نگاهی کلی به نوشته وی, در می یابیم که در میان آن امواج خروشانی که مخالفان مشروطه آفریده بودند, این کتاب, حرکتی کارآمد و سازنده و روشن گر بود. از این روی می توان گفت:
سهم نائینی در استوارسازی بنیاد مشروطیت سهمی است اساسی و ماندگار.
به گفته شهید مطهری:
(از نظر اندیشه اصلاحی و طرح اصلاحی درجهان شیعه نیز, شخصیتهایی ظهور کرده اند که اندیشه های اصلاحی در بعضی از زمینه ها داشته اند. مرحوم آیه الله بروجردی, علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء و علامه سید محسن عاملی و علامه سید شرف الدین عاملی, و بالخصوص علامه نائینی را از این نظر نباید از نظر دور داشت. شایسته است اهل نظر اندیشه های اصلاحی این شخصیتها را هر چند محدود به زمینه ای خاص است, مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار دهند.)۳۴
شاید بتوان گفت, نوشته میرزای نائینی, نخستین اثر یک پارچه و به سامان در زمینه طرح نظام اسلامی است. گرچه پیش از ایشان کتابهایی در مورد نظام سیاسی اسلام نوشته شده و از ولایت فقیه, که روح حکومت اسلامی است, به شکلهای گوناگون در آن نوشته ها سخن رفته۳۵, امّا این که اصول اندیشه سیاسی شیعه در قالبی روشن و درخور اجرا ارائه شود, از نوآوریهای میرزای نائینی است.
در این نوشته ها, نائینی آشکارا در برابر استعمار غربی ایستادگی کرده و با خودباختگی و خود کم بینی در برابر قدرتهای بزرگ شرقی و غربی (که شماری را فریفته خود ساخته بود) به شدت مبارزه کرده است. گر چه برخی خواسته اند ریشه اندیشه نائینی را در نوشته های دیگران بجویند و از ارزش آفرینندگی و نوآوری وی بکاهند۳۶, اما با دقت در محتوای کتاب می یابیم که او بهتر و بیش تر از آنچه پیشینیان در کتابهای خود گفته و نوشته اند, پرسمانها را منطقی و مستدل, به بوته بررسی نهاده است۳۷.
شهید مطهری می نویسد:
(انصاف این است که تفسیر دقیق از توحید عملی اجتماعی و سیاسی اسلام را, هیچ کس به خوبی علامه بزرگ و مجتهد سترگ, مرحوم میرزا محمد حسین نائینی, قدس سره, توأم با استدلالها و استشهادهای متقن از قرآن و نهج البلاغه, در کتاب ذیقیمت (تنبیه الامه و تنزیه المله) بیان نکرده است. آنچه امثال کواکبی می خواهند, مرحوم نائینی به خوبی در آن کتاب, از نظر مدارک اسلامی به اثبات رسانیده است…)۳۸
در حقیقت, هدف نائینی از نوشتن کتاب در آن شرایط تاریخی, که موج غرب زدگی همه جا و همه چیز را فرا می گرفت, این بود که باید به اسلام اصیل بازگشت و آن را دوباره شناخت و شناساند و این برخاسته از بینش ژرف و تیزهوشی و آینده نگری آن فقیه بود نه زاییده جبر زمان. گروهی گفته اند: که تفکر ایدئولوژیک در پهنه سیاسی ایران بعد از انقلاب مشروطیت, تحت تأثیر مغرب زمین بوده است که از راه ایدئولوژیهای اجتماعی آنان وارد این مرز و بوم شده و حوزه تفکر دینی ما را دچار قبض و بسط ساخته است. آنان بر این باورند که جبرهای سیاسی اجتماعی, عالمان دینی را وادار کرده تا به موضع گیری سیاسی دست یازند و بر همین اساس, کار نائینی را تفسیر کرده اند که او بعضی از مفاهیم مدرن غربی را با اندکی تغییر پذیرفته است۳۹.
امّا با نگاهی کلی به سرفصلهای نوشته نائینی و شیوه استدلالهای وی, در می یابیم که او نه تنها محکوم جبر زمان نگردیده, بلکه به زمان و جنبشهای آن حرکت و جهت نیز داده است. نگرش جامع و همه سونگر او به فقه و مفاهیم دینی, از او انسانی متفکر و اندیشه ور و روشنفکر ساخته است که با توجه به جدایی ناپذیری دین و سیاست, طرحی نو در افکنده و راه حلّ منطقی ارائه داده است.
(حضور خراسانی و نائینی, درمیان پیشتازترین قهرمانان مشروطه خواهی و این واقعیت که نائینی مؤلفِ تنها رساله مشهور و مضبوط در دفاع از اصول مشروطیت است, نمی تواند جز دلیل عینی باشد بر پیوند بین نظریه و نگرش فقهی آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 