پاورپوینت کامل زندگی دینیپیش از ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زندگی دینیپیش از ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زندگی دینیپیش از ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زندگی دینیپیش از ظهور ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۲۵

زیست منتظرانه, پیشینه ای دراز در تاریخ وافقی ناپیدا در آینده روزگار دارد. باور انتظار, نه تنها به پایان عصر حضور (۲۶۰ هـ . ق.) که به دوران آغازین دین باز می گردد; چه, تاریخ اسلام, این سلوک را, در زندگی دینی آن روزگار, نشان می دهد.

در حقیقت, این باور, آن گاه بر اندیشه پرتو افکند که پیامبر اسلام(ص), از ظهور دوباره دین و احیای سنّت خویش, در آینده دور, سخن گفت و دینداران را بر تحقق کامل دین و عینیت یافتن آرمانهای نهایی اسلام, به وسیله یکی از فرزندانش, دوازدهمین امام شیعیان, آگاه کرد۱.

اینک, قرنها از تجربه این اندیشه دینی می گذرد. زندگی مردمان را در عصر پایدار و بلند انتظار, با تاریخی روشن از نمودها و جلوه های فکری و عملی, مشاهده می کنیم. برخی بر آمده از باور راستین انتظار و پاره ای آمیخته به پیرایه ها و وام گرفته از سنّتهای کهن بشر.

این کوشش, توصیف و نمایه ای است از گونه زندگی دینداران در عصر انتظار.

چشم اندازهای گوناگون زندگی دینی: حیات دین, تفکر و اندیشه دینی و دینداریِ انسان منتظر نگریسته می شود, تا بایدها از نبایدها, راستیها از ناراستیها و اصالتهای دینی منتظران را باز شناسیم و سلامت و ژرفای این باور را, در اندیشه زلال معصومان(ع) بنگریم.

چگونگی زندگی دینی, در عصر انتظار, با توجه به شاخصهایی که زوایای آن را به گونه جدای از یکدیگر, نشان دهد, می توان در دو محور نشان داد:

۱ . شرح چگونگی اندیشه دینی.

۲ . شاخصهای دینداری.

به باور ما, مطالعه منابع و متون, از زاویه فراخ و دریچه گسترده این دو محور, تمامی مراحل تاریخ فرهنگ دینی را در مقیاسی بزرگ پیش چشم می آورد. اما آنچه در این کاوش می گنجد, شرح شاخصها و پدیدارهایی از زندگی دینی است که باور انتظار, آنها را در فرهنگ تشیع پدید آورده و یا بر پایه سخنان معصومین(ع) به تحقق و پیدایی آنها باور داریم.

شرح اندیشه دینی

با آغاز دوران غیبت, مسؤولیت و رسالت دینی امام(ع) در برابر حفظ مکتب و هدایت امت, بر عهده عالمان دین, به عنوان نایب و جانشین امام, نهاده شد. شرح و تفسیر دین, به منظور پاسخ گویی به نیازهای موجودِ دینداران و بازگویی و باز فهمی تعالیمِ به جای مانده از امامان(ع), به وسیله اینان آغاز شد و به تدریج, سلسله عالمان دین در طول تاریخِ انتظار, به وجود آمد.

عالمان, با به کار گرفتن آگاهیهای خود, از منابع اولیه دین: قرآن و سنّت, و استناد به فهم علمی خویش از آنها, کوشیدند پاسخهای در خور عصر را بیابند و با عرضه آنها, مسؤولیت خویش را در روزگار غیبت به انجام رسانند.

دینداران نیز, براساس این سخن امام(ع):

(وامّا الحوادثُ الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا)۲

وظیفه یافتند به عالمان دین مراجعه و موضع فکری و رفتاری خود را در رویدادهای زندگی, با رهنمودهای اجتهادی اینان هماهنگ کنند. این پیوند و ارتباط متقابل, میان عالمان و مردمان, سبب گردید, معارف دینی در پرتو تلاشهای دین شناسانه عالمان, در بخشهای گوناگون مکتب نموده شود و با گذشت روزگار رشد و توسعه یابد.

دانشهای بسیاری, مانند: فقه, کلام, اصول, تفسیر, رجال, حدیث, فلسفه, عرفان و تاریخ, که اساس فکری آنها در عصر حضور امامان(ع) ارائه شده بود, مراحل تکامل را پیمود و میراث علمی ارزنده ای در این علوم پدید آمد.

از جمله این تلاشها, تثبیت اندیشه غیبت در قرنهای چهارم و پنجم بود که غیبت امام(ع) در روزگار نخستین, مورد انکار و مناقشه عالمان سنّی قرار می گرفت. دانشوران شیعی, در استواری و درستی این باور اسلامی بجدّ کوشیدند و پرسشها و شبهات را پاسخ گفتند. عالمانی چونان: نعمانی۳ شیخ صدو۴ (م: ۳۸۱), شیخ مفید ۵ (م: ۴۱۳), شیخ طوسی۶ (م ۴۶۰) در خصوصِ مسائل غیبت امام(ع) و شرح فلسفه آن, کتابهای مستقلّ نگاشتند.

به هر روی, اندیشه دینی, با همه گستره آن, در دوران غیبت, با ایثار و مجاهدت عالمان شیعی پاس داشته شد و فراروی دینداران قرار گرفت. نقش بزرگ اینان در حفظ و رشد این اندیشه و نیز شدّت دغدغه دینمداری و پروای دینی که در تمامی دین پژوهیهای آنان مشاهده می شود, به هیچ روی جای تردید و انکار نیست.

البته وجود برخی کاستیها و نادرستیها, جای انکار ندارد, مانند: رشد یافتگی بخشی از معارف دینی و کنار نهاده شدن بخشهای دیگر, ذهنی اندیشی و دور بودن از واقعیتهای موجود و یا به وجود آمدن پاره ای افکار و آرای نادرست و تفسیرهای ناصواب در باره بعضی مفاهیم دینی, که مصداق آن را امروزه در افکار گروهی با عنوان (ولایتیها) شاهدیم.

حتی در مطالعه تاریخ, افرادی بدعتگذار را می بینیم که توانسته اند در مقیاسی کوچک و محدود, اندیشه دینی را از مسیر اصیل آن خارج سازند و با دسیسه های درونی و یا خود فروشی, به فرقه سازی و دعوتهای گمراه کننده دست یازند.

مطالعه سخنان معصومان(ع), نشان می دهد که در روزگاران غیبت, بعضی افرادِ مدعی علم دین, داده ها و مفاهیم دینی را براساس خواهشهای نفسانی تفسیر و تأویل می کنند و بدین گونه, دین و تعالیم دینی قربانی خواسته های اینان می شود.۷

همچنان که اکنون نیز, پاره ای از انحرافها و تفسیر به رأیها را در افکار گروهی شاهدیم که به نام دین, همه تکالیف و مسؤولیتهای اجتماعی را در روزگار انتظار, نفی می کنند و برای خود, هیچ گونه وظیفه اجتماعی که دین به آن حکم کرده باشد, نمی شناسند.

این افراد, در دوران غیبت, به گونه ای در باتلاق تأویل و تحریف فرو می غلتند که گاه ظهور نیز, با امام(ع) برخورد می کنند و مورد انتقام قرار می گیرند:

علی (ع) می فرماید:

(إذا خرَج القائم ینتقم مِن أهل الفتوی بمالا یعلمون, فتعساً لهم ولأتباعهم)۸

زمانی که قائم ظهور کند, از عالمانی که ندانسته فتوا می دهند انتقام می گیرد, اینان و پیروانشان را نگونساری باد.

روایتهای دیگر نیز, از فساد و انحراف برخی متولیان اندیشه دینی روزگار غیبت خبر می دهد. همچنین از بخشی دیگر از روایتهایی که حرکتهای فکری و فرهنگی امام(ع) را در عصر ظهور بیان می کند, دانسته می شود که در این روزگار توجیهها و تأویلها و تحریفها و انحرافها و پیرایه ها, بسیاری از باورهای اسلام ناب و راستین را تهدید می کند و ساخته های ذهنی مدعیان دین, به عنوان باورهای دینی ترویج می شود. به برخی احادیث که بیانگر وقوع این احوال در حوزه اندیشه دینی است, اشاره می شود:

امام صادق(ع) درباه راه و روش مهدی(ع) می فرماید:

(یَصْنع کما صنَع رسول اللّه(ص), یهدم ما کان قَبْلَه کما هَدم رسول اللّه(ص) أمرالجاهلیّه, ویستأنفُ الإسلامَ جدیداً).۹

راه و روش او, چون پیامبر(ص) است; یعنی هر چه را پیش از او باشد ویران می کند, چنان که پیامبر(ص) جاهلیت را ویران ساخت و اسلام را از نو می نمایاند.

در بسیاری از روایتهای اسلامی, از تجدید دین و آمدن آیین جدید, توسط امام مهدی(ع), سخن رفته است۱۰. تجدید دین, به هر یک از این معانی تصور شود: تصحیح انحرافها و تحریفها, آشکار کردن فراموش شده های دینی, شرح احکام واقعی و فهم درست دین, متناسب با فرهنگ زمان و… همه اینها در تجدید حیات دین, از این حکایت می کند که پیش از ظهور, اندیشه دینی به گونه ای به کاستیها و پیرایه ها آمیخته خواهد شد که از حرکتهای مهم امام(ع), پاکسازی و پیراستن ذهنها از رسوبات فکری گذشته و بازسازی فکر دینی و در نهایت, احیای دوباره تعالیم اسلام راستین, خواهد بود.

علی (ع) می فرماید:

(یعطِف الهوی علی الهدی إذا عطفوا الهدی علی الهوی, ویعطف الرّأی علی القرآن إذا عطفوا القران علی الرّأی) ۱۱.

هواپرستی را به خدا پرستی بازگرداند, پس از آن که خدا پرستی را به هوا پرستی بازگردانده باشند. رأیها را به قرآن باز گرداند, پس از آن که قرآن را به رأیهای خود بازگردانده باشند.

این کلام علی(ع), روشن می کند که اندیشه دینی, پیش از ظهور, در سطح وسیعی, براساس هواها و هوسها و منافع شخصی و گروهی, شکل می گیرد. عالمان دنیامدار و نفس پرست, اصول و فروع دینی و آیات وحی را به دلخواه تفسیر و تأویل می کنند, آن گونه که با آرزوهای دنیا خواهانه آنان, هیچ تضادی پیدا نکند و چنانکه احادیث بسیار دیگر نیز, به این تصریح دارد, این کار, امری رایج خواهد بود. بدین روی, چون تعالیم حیاتبخش دین و چهره واقعی کتاب و سنت, زیر لایه های افکار و آرای نادرست, پنهان می شود, امام(ع) آنها را بیرون می کشد و آشکار می سازد:

علی(ع) می فرماید:

(ویُحیی مَیِتَ الکتاب والسُنَّه)۱۲.

مهدی(ع), کتاب و سنّت مرده و از میان رفته را زنده می کند.

در این حدیث, امام (ع), به صراحت از مردن کتاب و سنّت سخن می گوید.

بی شک, اندیشه دینی که برخاسته از کتاب و سنّت باشد و حقیقتاً آموزشهای این دو منبعِ اصلیِ شریعت را نشان دهد, در این حکم, همانند خواهد بود; یعنی اثر حیاتی و سازنده در جامعه و زندگی دینی نخواهد داشت; چرا که جز پندارها و ادعاهای دروغین به نام دین,حقیقت دیگری نخواهد داشت.

روایتهایی که از پدید آمدن نارواییها و تیرگیها در حوزه تفکر دینی خبر می دهند, بسیارند. آنچه یاد شد, گزینشی اندک از آن بسیار بود.

به راستی معصومان(ع) چرا و به چه منظور از این حوادث خبر داده اند؟

بی شک, یک جهت مهم در بیان این سخنان, این است که از یک سوی, دینداران با عوامل انحراف دینی که در آینده جامعه را فرا می گیرد, آشنا شوند و در گرفتن معارف دینی, هوشیار باشند; و از دیگر سوی, خواسته اند به عالمان و متولیان اندیشه دینی هشدار دهند که زمینه های انحراف و کژ اندیشی را به نیکی بشناسند و از آنها پروا گیرند.

البته عوامل انحراف در اندیشه دینی, در همه زمانها بوده است, حتی در عصر حضور, افکار و تأویلهای نادرست و عالمان منحرف وجود داشته اند, اما آنچه دوران غیبت را در برابر این رویداد حساس می کند این است که چون مفسر واقعی دین, حضور ندارد, معیاری مسلّم و قطعی که شاخص بازشناسی اندیشه راستین از دروغین باشد, وجود ندارد. در عصر حضور, شیعیان, هنگام اختلاف یا تردید در فهم یا اعتقاد درست از نادرست, به حضور امامان(ع) می رسیدند و معارف دینی خویش را به داوری معصومانه ایشان می گذاشتند. اما در عصر غیبت, اگر چه قرآن, به طور کامل و بی هیچ کاستی در دسترس است, ولی محک زدن اندیشه ها به قرآن و داوری خواستن از قرآن باز به نوبه خود, استناد به فهمی از قرآن خواهد بود و هرگز قطعیت و معصومیّت داوری معصومانه امام(ع) را نخواهد داشت. بی تردید, قرآن, معیار اصیلِ بازشناسی درستیها و راستیها در اندیشه دینی این دوران است, اما شناخت مراد قرآن, بدون دخالت فهم عالم در دسترس نیست; از همین روی, می بینیم برخی در استناد به قرآن, به دیدگاهی روی می آورند که حتی فهم ظواهر آن را حجّت نمی دانند و معتقد می شوند که جز از طریق احادیث و

سخنان معصومان(ع), نمی توان به مراد وحی دست یافت! خوب, آیا این دیدگاه را می توان معیار قرار داد؟ پاسخ منفی است, زیرا این خود فهمی است بشری و چه بسا خطا و دیگر آن که اساساً در تمسک و استناد به حدیث, امکان لغزش و فرو افتادن در خطا به مراتب بیشتر است, چه اگر به فرض, مشکل فهم درست آن را به سبب: تعارض, از میان رفتن قراین, پوشیده ماندن ظرف صدور و موقعیت تخاطب و …,نادیده بگیریم باز با مشکلی بزرگ تر روبه رو, می شویم, یعنی پدیده جعل و وضع حدیث و تشخیص حدیث درست از نادرست.

آیا رخ نمودن اندیشه های گوناگون در تاریخ اندیشه دینی را می توان در دایره پدیدار شدن انحرافها در فکر دینیِ زمان غیبت دانست؟

بی شک, اختلاف آرا و افکار در حوزه اندیشه دینی, به مقتضای اجتهادی بودن آن است و این, نزد دین پژوهان, اصلی پذیرفته و برخاسته از تعالیم دینی امامان(ع) است. از این روی, باید براساس هماهنگی و ناهماهنگی و برابری و نابرابری ملاکهای درستی بر هر کدام از آنها, به داوری پرداخت. احادیث یاد شده, اندیشه هایی که بر پایه فهم و استنباط درست, یعنی با آگاهیهای لازم و شناخته شده برای اجتهاد, پدید آید و معیارهای مسلّم اجتهاد دینی را متناسب با نیازمندیهای فرهنگ دینی زمان خود, دارا باشد, در بر نمی گیرند. اندیشه هایی که بی توجه به قانونمندیها و ضوابط کشف شده برای فهم درست دین, به وجود آیند و با اصولِ مسلّم در تفکر دینی, ناسازگار و بیگانه باشند, روشن است که انحراف خواهند بود.

بنابراین, اندیشه دینی در طول زمان غیبت, به تلاشی مشترک و پیوسته, از سوی دین شناسان خبره و آگاه, نیاز دارد, تا منابع, شیوه های فهم و تحقیق دینی برای بازیافت آموزشهای راستین و اصیل اسلام در هر زمان شناخته گردد. این, به نوبه خود, تلاشی است بر آمده از روح و فرهنگ انتظار و ایجاد زمینه سازی برای تحقق اصلاح در تفکر دین که بزرگ ترین حرکت در انقلاب جهانی مهدی(ع) است.

شاخصهای دینداری

بسیاری از بایدها و شاخصهای بایسته ای که باور به دین را در زندگی عصر انتظار می نمایانند, در روایات اسلامی, بیان شده است از این چشم انداز, به مطالعه پاره ای از آنها می پردازیم:

۱ . انتظار فرج

به انتظار زیستن و منتظرانه دین داشتن, وظیفه ای است که شریعت اسلام, از مؤمنان خواسته است. چشم داشتن به ظهور منجی و حاکمیت دوازدهمین امام, از سلسله امامان معصوم(ع), باور به تداوم امامت و عینیتِ رهبری دینی, در نهایت تاریخ زندگی است, نهایتی دور, ولی در پیش, بسا امروز, فردا یا فردای دیگر.

عالمان دین, بر پایه احادیث معصومین(ع) انتظار فرج را شاخص بزرگ انسان دیندار در عصر غیبت دانسته اند و همواره دینداران را به داشتن و دانستن این مهمّ, فرا خوانده اند:

پیامر اسلام(ص) می فرماید:

(افضلُ اعمالِ أمّتی انتظارُ الفرَج.)۱۳

انتظار فرج داشتن برترین عمل امت من است.

امام صادق(ع) می فرماید:

الا أخبرکم بما لایقبل اللّه عزوجل من العباد عملاً الاّ به؟ فقلت بلی, فقال: (شهاده ان لا اله الا اله وان محمداً عبده ورسوله… والانتظار للقائم(ع).۱۴

خبر دهم شما را به چیزی که خداوند عمل بندگان را جز باآن نمی پذیرد؟

گفتم آری.

امام فرمود: باور به خدای یکتا و بندگی و پیامبری محمد… و چشم داشتن به ظهور قائم(ع).

مفهوم انتظار: انتظار, باوری است بارور به عمل, که در زندگی انسان منتظر, در قالب کرداری خاص, تجسم می یابد. دست روی دست گذاردن و بی هیچ کنشی منتظرانه, خود را منتظر دانستن, تفسیری وارونه و منافقانه از انتظار است. انتظار, اعتقادی است در گرو عمل, عمل کردن به آنچه که فرهنگ انتظار ایجاب می کند.

انتظار, چشم داشتن به حاکمیتی است که در آن, ناپاکان, ظالمان, متظاهران بی اعتقاد و معتقدان بی کردار, به شمشر عدالت و دیانت سپرده می شوند. دین, از بدعتها و کجیها و نفاقها و نارواییهای بشری پیراسته می گردد.

نادرستیها و ناراستیها کنار می رود, کاخهای به ظلم افراشته تاریخ, سقوط می کنند, زنجیرهای جهل و اسارت گسسته می شوند, نابخردیها و ناحقیها, پایان می یابند, دنیای ناراستان به فرجام می رسد.

شخص منتظر, خود ساخته ای است آماده پیوستن و در آمدن در صف نهضت و قیامی که نهمین سلاله حسین(ع), آن را رهبری می کند و همه سنگرهای ظلم و ستم و پلیدی و نفاق و ناپاکی و بدعت را فرو می ریزد و حق و حق پرستی و درستی و راستی و عدالت را جایگزین آن می کند.

انتظار مکتب آمادگی:آمادگیِ همیشگی, جوهر اصلی انتظار است و وظیفه قطعی منتظران. انتظار قیام و ظهور مهدی(ع) را داشتن, آمادگی پیشین می خواهد, از جمله: پیراسته و پاک زیستن, صداقت در عقیده و عمل داشتن, دارا بودن توان روحی برای جهاد و مبارزه در رکاب امام مهدی(ع).

آنان که انتظار را به عنوان عقیده و باوری دینی در ذهن می پرورند, و بازتاب عملی آن را در برپایی مجالس دعا و جشن می جویند, ولی با الفبای مبارزه و جهاد و باطل ستیزی ناآشنایند, در طول زندگی خود, کوچکترین صحنه برخورد با دشمنان دین تجربه نکرده اند و حتی از تصور آن نیز, برخود می لرزند, چگونه می خواهند به صف مجاهدان در قیام توفنده و جهانی مهدی(ع) در آیند و با بزرگ ترین و بیشترین دشمنان رویاروی شوند؟ آیا اینان, تاریخی مکرر از پیروان موسی نخواهند بود که گاهِ نبرد گفتند:

(فأذهب أنت وربّک فقاتِلا إنّا هیهنا قاعدون.)۱۵

پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما در این جا نشسته ایم.

پیوستن به جمع یاران مهدی(ع), از منتظرانی ساخته است که روح جهاد و ستیز با باطل را, به روزگار غیبت, تجربه کرده باشند. بسا این گروه, بر این پندارند که قیام و انقلاب مهدی(ع), به نیروی غیب و اعجاز است. مسِ وجودشان, به یک نظر طلای ناب می شود؟ شجاع, دلیر و شهادت خواه! در حقیقت, اینان چشم دوخته اند تا امام(ع) ظهور کند, اوضاع مادی و معنوی را به یک نگاه به سامان آورد و آن گاه اینان, به زندگی آرام و ایمن دست یابند.

ابوبصیر از امام صادق(ع) می پرسد:

(جعلتُ فداک متی الفرجَ؟ فقال: یا ابا بصیر وأنت ممّن یرید الدّنیا؟ مَن عرف هذا الامر فقد فرج عنه لإنتظاره.)۱۶

فدایت شوم, فرج کی خواهد بود؟

امام فرمود: ای ابوبصیر؟ تو هم از کسانی هستی که دنیا را طلب می کنند! آن کس که قیام امام را بشناسد برای او, به جهت انتظارش فرج شده است.

چون امام(ع), متوجه است که ابو بصیر, با توجه به زندگی غمبار شیعیان, از فرج می پرسد, به گونه ای پاسخ او را می دهد که بفهمد, فرج به معنای چشم داشتن به رهایی از سختیها و رسیدن به کامیابیهای زندگی نیست, بلکه فرج, در گرو شناخت حق و شناختن رهبر و امام حق و منتظر یاری رساندن به اوست.

راوی می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم:

مردم می گویند: مهدی که قیام کند, کارها خود بخود درست می شود, و به اندازه یک حجامت خون نمی ریزد.

امام (ع) فرمود:

کلاّ, والّذی نفسه بیده, لَو استقامت لأحدٍ عفواً, لأستَقامَتْ لِرسول اللّه(ص) حین أدمِیَتْ رباعیتهُ, وشُجَّ فی وجهه, کلاّ والذی نفسه بیده, حتی نمسخ نحن وأنتم العَرقَ والعَلَق.)۱۷

هرگز چنین نیست. به خدای جان آفرین سوگند, اگر قرار بود کار برای کسی خود به خود درست شود, برای پیامبر(ص) درست می شد, هنگامی که دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنین نیست که کار, خود به خود درست شود, به خدای جان آفرین سوگند, کار درست نخواهد شد تا این که ما و شما در عرق و خون غرق شویم.

بنابراین, از زاویه خواهشها و آرزوها و خواسته های بشری خویش, قیام امام(ع) را نگریستن و منتظر او بودن, به هیچ روی با تعالیم اسلامی سازگاری ندارد. در احادیث, کسی منتظر و یاور مهدی(ع) دانسته شده که در زندگی منتظرانه خود, دوره آمادگی را گذرانده و به مرتبه ایثار جان و مال در راه خدا رسیده باشد. برای شرکت در استقرار عدل بزرگ و نجات بشر مظلوم و انسانیّتِ محروم, گامهای خود را به ایمان و ایثار استوار سازد و آن گاه برای یاری کردن نهضتی که می خواهد ریشه ظلم را در جهان بکند و عدل و قسط را به جای آن بنشاند, بی صبرانه منتظر جهاد باشد.

امام صادق(ع) می فرماید:

(لیعدَّنَّ أحدکُم لخروج القائم ولو سهماً, فانَّ اللّه إذا عِلم ذلک من نیّته رجوتُ لأن یُنسئ فی عمره حتّی یُدرکَه ویکونَ مِن أعوانه وأنصاره.)۱۸

باید هر یک از شما برای خروج قائم اسلحه آماده کند. چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت یاری مهدی اسلحه تهیه کرده, امید می رود خداوند, عمر او را دراز کند, تا ظهور را درک کند و از یاوران مهدی باشد.

آماده بودن و سلاح تهیه کردن, بیش از هر چیز, نیرو و روح سلحشوری و ستیز لازم دارد. منتظر مسلّح, وقتی می تواند در صف جهاد گران قیام, قرار گیرد, دست به سلاح ببرد و در رکاب امام حق, نقش بیافریند که در صحنه نبرد, پیروزی یا شهادت در نظر او یکسان باشد. در صحنه شعله و خون, عاشقانه خود را برای امام و آرمانهای او بخواهد, نه امام را برای آرزوهای خویش و این, میسّر نمی شود مگر آن که همواره روح حماسه و اقدام و سلحشوری و مقاومت و شهادت و ایثار را در خود بپروراند و هر آن آمادگی خود را برای چنین امری بیازماید.

علی(ع) می فرماید:

(المنتظر لامرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل اللّه.)۱۹

منتظر امرما, بسان کسی است که در راه خدا به خون خود, غلتیده باشد.

این سخن, انسان منتظر را فردی مهیّا برای جهاد و شهادت معرفی می کند و به او, این باور را می دهد که سلوک منتظرانه, مسؤولیتی است بسان جهاد, سخت و چه بسا همراه بذل جان, از این روی, منتظر باید خود را فدیه ای ببیند در راه اعتلای دین, بی هراس از شهادت و پذیرای هر گونه فداکاری و ایثار.

امام صادق(ع) می فرماید:

(من مات منکم وهو منتظر لهذا الامر کمن هومع القائم فی فسطاطه, قال: ثم مکث هنیئهً ثم قال: لابل کمن قارع معه بسیفه, ثم قال: لا واللّه الاّ کمن استشهد مع رسول اللّه)۲۰.

هر کس به انتظار بزید و بمیرد, چون کسی است که قائم را یاوری کرده است.

پس از لحظه ای درنگ, فرمود:

نه, بلکه بسان کسی است که با آن حضرت شمشیر زند.

و سپس فرمود:

نه, به خدا, به حتم, همچون کسی است که در رکاب رسول خدا(ص) شهید شده باشد.

بهای کدام زندگی, چون بهای یاوری و شمشیر زدن در خدمت حضرت را می تواند داشته باشد؟ چگونه زیستنی است که فرجامش بسان شهادت است؟

بی شک, زیستنی که در نتیجه و اثر, با شهادت و جهاد یکسان باشد, زیستنی که آگاهی بخشد, شور و اشتیاق دینی بیافریند, ارزشها را بگسترد و در جهت تحقق هدفهای مکتب, باشد بله, در عصر انتظار, بدین سان زیستن, یاوری امام قائم است.

امام صادق(ع) می فرماید:

مَن عرفَ إمامه ثُمّ ماتَ قبلَ أن یقوم صاحب هذا الأمر, کان بمنزله مَن کان قاعداً فی عسکره.)۲۱

هر کس امام خود را بشناسد و پیش از قیام او بمیرد, مانند کسی است که در گروه سربازانش نشسته باشد.

انسان منتظر, باید به گو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.