پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از آغاز تا آل بویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از آغاز تا آل بویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از آغاز تا آل بویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از آغاز تا آل بویه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۳

مدرسه های اسلامی, بخش ارزشمندی از فرهنگ درخشان و تمدن عظیم اسلامی است, ولی متأسفانه تا امروز مورخان و اندیشه وران امامیه, چنانکه باید تاریخ و نقش والای آنها را در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی مورد رسیدگی و ارزیابی قرار نداده اند. همچنین در تاریخ فقه شیعه و چگونگی سیر تکامل آن به بررسی نپرداخته اند و تحقیقات پراکنده ای که در این باب صورت گرفته است, توان آن را ندارند که ما را در شناخت حوزه های علمی شیعه و دانشگاههای گوناگون امامیه یاری کنند و آنچه که در دست داریم مجموعه ای از طبقات فقهاء و زندگی نامه ها و فهرست نوشته های علمای شیعه, بیش نیست اگر چه خوشبختانه خود می تواند بهترین منبع جهت بررسی تاریخی در موضوع مراکز علمی و آموزشی اسلامی و تاریخ حوزه های شیعه و چگونگی برنامه ها و موارد درسی و تعلیم در آن مدارس و مراکز باشد و این خلأ را پر کند.

حقیر از دوران تحصیل در حوزه زادگاه خود, کربلا, این خلأ را احساس می کردم و از این کاستی رنج می بردم و از همان هنگام در فرصتهای مناسب, از کتابهای گوناگون خطی و چاپی برای تکمیل این بحث, یادداشتهایی برداشت می کردم, تا این که درباره تاریخ مدرسه عظیم کربلاء مقدسه, مقاله ای نگاشتم که در هفته نامه کربلاء به نام: المجتمع, در تاریخ رمضان سال ۱۳۹۱هـ.ق تحت عنوان: (مؤسس اول مدرسه علمیه فی کربلاء) منتشر شد۱. که مورد توجه فضلاء قرار گرفت.

اینک, با گذشت بیش از ربع قرن, دوباره فرصتی به دست آمده تا سهم این دانشگاه عظیم شیعه را در نشر دانش و فرهنگ نوخاسته اسلامی, از قرن اول تا قیام آل بویه ارزیابی کنیم, سپس بپردازیم به نقش حوزه کربلا در حرکتهای سیاسی و اجتماعی و توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی و رهبری نهضتهای فکری و علمی.

مدرسه کربلا

می توان نخستین سال تأسیس مدرسه کربلا را از دهه اول محرم سال ۶۱هـ.ق دانست که امام حسین(ع) دستور نصب خیمه های خاندان رسول اکرم(ص) را در صحرای خشک و سوزان کربلا بر روی بلندی استراتژیک, در کنار چند تل مرتفع و سوق الجیشی, واقع در جنوب شرق دشت وسیع صادر فرمود و نهر علقمی را, که نسبتا از این مرکز دور بود, یک منطقه بی طرف قرار داد۲. که از طرف دشمن این بی طرفی پس از چند روز نقض شد و آب را بر حرم آل علی بستند.

ما هرگز قصد بیان وقائع روز عاشورا و موقعیت سپاه دو گروه نبرد را نداریم, ولی لازم است برای چگونگی آغاز تاسیس دانشگاه بزرگ شیعی کربلا, به بعضی نقاط اشاره کنیم:

آموزش اسلامی در مدرسه کربلا, بادعوت امام حسین(ع), نخستین معلم این دانشگاه بزرگ اسلامی در زیر چادرها و گاهی در زیر آسمان آغاز شد و صدای امام(ع) در فضای کربلا طنین افکند. این سخنرانیها در روز عاشورا به اوج خود رسید که ارباب مقاتل و مورخان, از جمله طبری, در تاریخ خویش, قسمتی از آن را ذکر می کند۳.

استاد ما سید مصطفی اعتماد, خطبه های امام(ع) را در کتابی به نام: بلاغه الحسین(ع) گرد آورده است۴.

این خطبه ها, چنان مستدل و آتشین بود که در روزهای آرامش و سکون, گروه گروه از سپاه بنی امیه به خیمه گاه سیدالشهداء(ع) ملحق می گشتند که آخرین این افراد, در عصر روز عاشورا بود, هنگامی که سیدالشهدا(ع) از خطبه آخر خویش فراغت یافت و طلب یاری فرمود.

صاحب الحدائق الوردیه می نویسد:

(ابوحتوف و برادرش سعد, فرزندان حارث انصاری عجلانی, که از خوارج نهروان بودند و با عمربن سعد, به قصد جنگ با امام(ع) به کربلا آمده بودند, در عصر عاشورا, پس از این که تمام اصحاب امام(ع) به شهادت رسیدند و از اصحاب, فقط سویدبن عمر خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی مانده بودند, ابوحتوف و برادر وی, سعد, با شنیدن سخنان امام(ع) به خود آمدند و شعار معروف و همیشگی خوارج را سردادند: (لاحکم الا اللّه ولا طاعه لمن عصاه) سپس اعلام کردند: (حسین, فرزند دختر پیامبر اسلام(ص) است که ما آرزوی شفاعت جدّ او را در روز قیامت داریم, چگونه با وی بجنگیم, در حالی که آن حضرت در این حال است و یار و یاوری ندارد) و به یاری امام(ع) شتافتند و هر دو به شهادت رسیدند.)۵

آموزش اسلامی در مدرسه کربلا, با دعوت امام(ع) از روز عاشورا سال ۶۱هـ.ق. با شور و حماسه پایان ناپذیر آغاز گردید و سراسر اقالیم اسلامی را, تا عصر حاضر, در برگرفت و نقش عظیمی در بیداری ملتهای مسلمان, ایفا کرد. این حرکت مقدس, با گذشت سیزده قرن و نیم, همچنان برای آزادی خواهان و پیشوایان نهضتهای فکری و اجتماعی و اصلاح گران دینی, درس آموز است. خبر شهادت امام حسین(ع) دگرگونی بزرگی در زندگی سیاسی و اجتماعی و ادبی مردم جهان اسلام, پدید آورد. تشیّع که یک عقیده دینی از روزگار پیامبر(ص) , بین جماعتی از دوستان خاندان رسول اکرم(ص) و یاران امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) و آل علی بود, تبدیل شد به خط سرخ و عقیده مذهبی آمیخته با خون و شعله ور و جوشان در نفوس شیعیان.

حوزه علمیه کربلا پس از شهادت امام حسین(ع)

پس از فاجعه عاشورا و به خاک سپردن پیکر مطهر سید الشهداء(ع) و یاران با وفای وی در صحرای کربلا, این سرزمین خشک, مجمع مؤمنان و صالحان گردید. مِورخان و ارباب قلم, تأکید دارند که پس از فاجعه طف و شهادت امام حسین(ع), انظار مسلمانان به سوی کربلا متوجه گردید و از همان هنگام, قافله های بسیار, از تمامی سرزمینهای اسلامی, به سوی کربلا روانه شدند که در بین این جمعیت مشتاق, صدها نفر از اصحاب و علما و شعراء و متفکران حضور داشتند. دیری نگذشت که این صحرای خشک, تبدیل شد به سرزمینی آباد و پس از حجاز بزرگ ترین مرکز علمی و فرهنگی و دینی.

نخستین زائر قبر مطهر, عبیدالله فرزند حربن مجمع جعفی, از اشراف کوفه و بزرگان شعرای عصر خویش بود که چندی از شهادت امام(ع) و یاران وی, نگذشته بود که برای زیارت قبر مطهر وارد کربلا شد. ورود وی, در حالی بود که آثار جنگ هنوز بر روی زمین دیده میشد.

وی, سخت اظهار پشیمانی می کرده از این که آن حضرت(ع) او را به یاری خویش فراخوانده بود و او, به یاری فرزند فاطمه نشتافته بود.

پس از ورود, در مقابل قبر شریف ایستاد و قصیده معروف خود را سرود که مطلع آن چنین است۶:

یقول امیر غادر و ابن غادرالا کنت قاتلت الحسین بن فاطمهونفسی علی خذلانه واعتزالهوبیعه هذا الناکث العهد لائمهفیا ندمی ان لا اکون نصرتهالا کل نفس لا تسدد نادمهوانی لأنی لم أکن من حماتهلذو حسره ما ان تفارق لازمه۷
از برجسته ترین شخصیتهای علمی, که با جماعتی از مسلمانان حجاز و شیعیان کوفه, در بیستم صفر سال ۶۲هـ.ق. به زیارت قبر مطهر سیدالشهداء(ع) شتافت, جابربن عبدالله انصاری (م: ۷۳ یا ۷۹هـ.ق.) از اجلاء مفسران و اصحاب رسول الله(ص) و شیعه امیرالمؤمنین علی(ع) بود.

سید ابن طاوس (م: ۶۶۴هـ.ق.) می نویسد:

(راوی می گفت: هنگامی که زنان و خاندان ابی عبدالله الحسین(ع) از شام عازم سفر گشتند, از راهنمای خود خواستند که مسیر آنان را از راه کربلا قرار دهد. هنگامی که به قتلگاه و قبر مطهر امام(ع) رسیدند, با جابربن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم و مردانی از آل رسول الله(ص) در کربلا ملاقات کردند که همگی جهت زیارت قبر مطهر ابی عبدالله الحسین(ع) آمده بودند. سپس مجالس نوحه سرایی و عزا برپا شد.)۸

سید محسن امین می نویسد:

(عطیه عوفی می گوید: من همراه جابربن عبداللّه انصاری, جهت زیارت قبر مطهر ابی عبداللّه الحسین(ع) از مدینه خارج گشتیم. هنگامی که به کربلا وارد شدیم, جابر در کنار شط فرات پیاده شد, غسل کرد و بهترین جامه های خویش را بر تن کرد و عطری که همراه داشت به خود زد. هر قدمی که به سوی قبر بر می داشت تکبیر می گفت و خدا را یاد می کرد. چون جابر بینایی خود را از دست داده بود از من خواست که دست او را به قبر مطهر سیدالشهداء(ع) بمالم. هنگامی که دست خود را روی قبر شریف گذاشت, بر روی قبر افتاد و از شدت ناراحتی و حُزن غش کرد, سپس من مقداری آب به روی صورت وی پاشیدم و او را به حال آوردم. وی سه مرتبه فریاد زد: یاحسین. بعد با خود می گفت: (حبیب لایجب حبیبه) سپس خطاب به امام(ع) گفت: می دانم چرا جواب مرا نمی دهی, چون: شخبت اوداجک علی اثباجک و فرق بین بدنک و رأسک اشهد انک ابن خیر النبیین وابن سید المؤمنین و ابن حلیف التقوی و سلیل الهدی و خامس اصحاب الکسا و ابن سید النقبا و ابن فاطمه سیده النساء و مالک لاتکون هکذا وقد غذتک کف سید المرسلین و ربیت فی حجر المتقین ورضعت من ثدی الایمان وفطمت بالاسلام فطبت حیا وطبت میتا غیر
ان قلوب المؤمنین غیر طیبه بفراقک ولاشاکه فی حیاتک فعلیک سلام اـ ورضوانه…)۹

براساس نوشتهای مورخان قرن اول و دوم هجری و روایات ائمه معصومین(ع) که به دست ما رسیده است, پس از رسیدن خبر شهادت امام حسین(ع), شهرهای اسلامی را ماتم و حزن و سوگواری و عزا فرا گرفت و سیل قافله زائران, به سوی کربلا سرازیر گشت.

پس از به خاک سپاری پیکر مطهر امام(ع) توسط بنی اسد,طولی نکشید که آن صحرای خشک و سوزان, به شهری آباد مبدل گردید و قبر مطهر, مرکز تجمع شیعیان و عاشقان خاندان عصمت و نبوت(ع) قرار گرفت و بین آنان صدها تن از فضلا و اصحاب و محدثان و علما و شاعران بودند. چنانکه گذشت عبیدالله جعفی, شاعر معروف عرب بر اثر نزدیکی وی به صحنه حوادث, نخستین زائر بود.

در اطراف قبر شریف, خیمه هایی جهت سکونت زائران نصب شده بود و علما و محدثان و اصحاب, کرسی تدریس حدیث و مناقب خاندان نبوت(ع) را به خود اختصاص داده بودند و طلاب علوم دینی و فضلا جهت کسب دانش دور آنان حلقه می زدند. در کربلا, بسان بازار عکاظ, شاعران, اشعاری را که در رثا و مناقب امام حسین(ع) سروده بودند, در جمع حاضران قراءت می کردند. از این روی, بزرگ ترین مسابقه های ادبی و شعری در کربلا پدید آمد و انقلاب عظیمی در ادبیات عرب پدیدار شد و اثر ویژه ای در زندگی اجتماعی وحیات سیاسی مسلمانان از خود باقی گذاشت. شایان ذکر است وجود شخصیتهای علمی و اصحاب ائمه(ع), مانند جابر انصاری و… بین زائران و اقامت طولانی بعضی از آنان در کربلا, گستره مدرسه کربلا را برای ما روشن می سازد.

نخستین عمارت آستانه حسینی

چنانکه تاریخ برای ما حکایت می کند, مدارس و دانشگاههای اسلامی, مانند دیگر پدیده های زندگی, یکباره پدید نیامده اند, بلکه با گذشت چند قرن, رشد و تکامل یافته اند.

در مدرسه کربلا, در آغاز, جلسه های درسی و علمی در فضای باز و گاه در زیر چادرها تشکیل می شد, تا این که مختار بن ابی عبید ثقفی به سال ۶۶هـ.ق. با کمک ایرانیان به خونخواهی حسین بن علی(ع) در کوفه قیام کرد. در این زمان, نخستین آستانه آن حضرت, که دارای گنبد گچی و آجری بود و در کنار آن مسجدی قرار داشت, به دستور مختار ساخته شد.

با گذشت زمان, در اطراف آن, بازار و خانه هایی بنا شد.

این احتمال نیز وجود دارد که عمارت نخستین آستانه حسینی و مسجد, توسط بنی اسد, که اجساد مطهر امام و اصحاب وی را به خاک سپرده بودند, بنا گردیده باشد, سپس مختار ثقفی, به سال ۶۵, شروع به ساختن قبر مطهر کرده که در سال ۶۶هـ.ق. به پایان رسیده است۱۰.

ابن قولویه قمی (م:۳۶۷هـ.ق.) در باب آداب زیارت سیدالشهداء می نگارد:

(آن گاه که به در آستانه حرم حسینی وارد شدی, چهار مرتبه, تکبیر بگوی.)۱۱

این سخن می رساند که در قرن اوّل هجری, بر روی قبر مطهر امام(ع) عمارتی بنا شده بوده است.

نخستین اجتماع سیاسی اجتماعی در کربلا

پس از رخداد بزرگ کربلا, حرکت انقلابی و مخفیانه توابین, شکل گرفت و در آغاز حکومت عبدالملک بن مروان, رایت قیام برافراشتند و در شب اول ربیع الاول سال ۶۵هـ.ق. در نخیله (بین راه و کربلا) چادر زدند.

توابین که بیش از چهارهزار و پانصد مرد جنگجو بودند, به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی, وارد کربلا شدند و دور قبر مطهر گردآمدند و مجالس سوگواری و نوحه سرایی به پا کردند. صدای ناله و ضجّه توابین, در فضای کربلا طنین افکند. اینان, در کنار قبر فرزند رسول اللّه(ص) قسم یاد کردند که انتقام خون آن سرور را خواهند گرفت. یک شبانه روز, در کنار مرقد مطهر امام(ع) ماندند. هنگام وداع با قبر شریف, یک صدا فریاد زدند:

(یا رب انا قد خذلنا ابن بنت نبیّنا فاغفر لنا ما مضی منا وتب علینا انک انت التواب الرحیم و ارحم حسینا و اصحابه الشهداء الصدّیقین وانا نشهدک یا رب انا علی مثل ما قتلوا علیه فان لم تغفرلنا وترحمنا, لنکونن من الخاسرین…)۱۲

علی رغم اختناق موجود و فشارهای گوناگون امویان بر شیعیان, این گونه گردهماییهای سیاسی و مذهبی و علمی در سرزمین کربلا ادامه یافت و در مناسبتهای مختلف دینی, علمای امامیه و محدثان و زعمای طائفه امامیه, در آستانه حسینی گرد هم می آمدند.

از مهم ترین عوامل پیشرفت حوزه کربلا, جاذبیت روحی و عاطفی و معنوی شدیدی بود که این سرزمین مقدس داشت. زائران, ترجیح می دادند که مدت بسیار طولانی در کربلا اقامت گزینند و حتی آرزو می کردند مجاور ابدی مرقد مطهر سیدالشهداء(ع) باشند. همان جا بمیرند و همان جا به خاک سپرده شوند.

این عشق و علاقه و اعتقاد, نسل پس از نسل پا برجا ماند و پیوند عاطفی با امام حسین(ع), گستردگی هجرت مردم شیعه را به سوی کربلا سبب شد.

مدرسه کربلا, در عصر ائمه(ع)

حضرت سجاد (۳۶ ـ ۹۵هـ.ق.) و فرزند او, امام محمدباقر(ع) (۵۶ ـ ۱۱۴هـ.ق.) که شاهد حادثه غم انگیز کربلا بودند, نخستین زائران قبر امام حسین(ع) از بین امامان معصوم بودند.

امام سجاد(ع), پس از ورود به کربلا, به مناقب پدرش سیدالشهداء(ع) پرداخت و از بنی اسد, بر نگاه داری مرقد مطهر امام(ع) پیمان گرفت.

دیگر امامان معصوم(ع) نیز, همگی, شیعیان را به زیارت و مجاورت مرقد سیدالشهداء(ع) تشویق می کردند و خود آن بزرگواران در پیشاپیش صفوف زائران را هی کربلا می شدند.

ابن قولویه (م:۳۶۷هـ.ق.) بیشتر صفحه های کتاب کامل الزیارات را روایاتی که در فضائل زیارت قبر مطهر سیدالشهداء(ع) و مجاورت در کربلا از ائمه روایت گردیده اختصاص داده است۱۳. بین امامان(ع) نام حضرت امام صادق(ع) (۸۰ ـ ۱۴۸هـ.ق.) در حوزه کربلا بیش از سایر ائمه(ع) می درخشد. او, چندین بار همراه اصحاب و جماعتی از شیعیان حجاز, به کربلا سفر کرده و به مدت طولانی در این سرزمین مقدس,اقامت داشته است. در این هنگام, صدها تن از اصحاب و محدثان و فقهاء دور او حلقه می زدند و از محضر مبارک و پرفیض وی,کسب فیض می کردند. مکانی که حضرت صادق(ع) در کربلا منزل می فرمود, در کنار نهر علقمی بود و زمینهای آن ناحیه, تا عصر حاضر به نام آن حضرت مشهور است و آنها را (اراضی الجعفریات) می خوانند و هنگامی که فنا خسرو عضدالدوله بویهی در سال ۳۶۷هـ.ق. وارد بغداد شد, به زیارت کربلا شتافت و دستور بنای مجللی را در مکانی که حضرت صادق(ع) منزل می کرده, داد. سپس این بنا, بر اثر مرور زمان و طغیان نهر علقمی فرسوده شد و توسط جهان دده, شاعر صوفی در حدود سال ۹۵۰هـ.ق. تجدید بنا گردید و بعد در مطلع قرن چهاردهم هجری, تمامی زمینهای اطراف این مقام,
توسط مدرس الطف الشیخ میرزا علینقی آل صالحی (۱۲۵۳ ـ ۱۳۲۰هـ.ق)۱۴ تبدیل به باغ شد و وقف نامه ای برای آنها نگاشت و امروزه دارای حرم و گنبد عدسی شکل است و مردم جهت اعتکاف و زیارت و گرفتن حاجتها, به این مقام می شتابند.

علامه شیخ محمد حسین اعلمی, در دائره المعارف خویش, سال یکی از اقامتهای حضرت صادق را در این مکان, ۱۴۴هـ.ق.ذکر می کند:

(حضرت جعفر صادق(ع), هنگام ادای زیارت, نخست در نهر علقمی غسل می کرد, سپس جامه های پاک و مخصوص خویش را برتن می کرد و بعد پیاده به سوی حرم مطهر جدّش, ابی عبداللّه الحسین(ع) حرکت می کرد و پس از ورود به حرم شریف, بر روی قبر مطهر می افتاد و می خواند: (السلام علیک یا وارث آدم صفوه اللّه….)و منزل اقامت او را, که در شمال شهر کربلا واقع است, الجعفریات می خوانند.)۱۵

دانشگاه بزرگ کربلا, در عصر عباسیان

دوران عباسیان (به جز برهه ای کوتاه) بهتر از عصر امویان برای شیعیان و دانشگاه کربلا نبود. یکی از شاعران شیعه, که دامنش به آتش هر دو دولت: امویان و عباسیان, سوخته بود, می سراید:

یا لیت جور بنی مروان دام لناولیت عدل بنی العباس فی النّار
پس از این که عمربن عبدالعزیز (جلوس۹۹ ـ م:۱۰۱هـ.ق.) به قدرت رسید و خلافت امویان را در دست گرفت, کربلا محل امنی برای شیعیان شد. وی, به آل علی علاقه نشان می داد. در ایّام خلافت او, که دو سال و پنج ماه به طول انجامید, هجرت گسترده ای به سوی کربلا انجام شد و حوزه کربلا, رونق بسیار یافت.

از جمله مهاجران, ابوالعباس سفاح بود که از فرصت استفاده کرد و کربلا را مقرّ فرماندهی خویش قرار داد; زیرا امن ترین مرکز برای تماس با شیعیان و سران قبائل و علمای امامیه بود. وی, توانست با کمک ابومسلم خراسانی, دولت عباسیان را در زیر لوای علویان, در سال ۱۳۲هـ.ق. تأسیس کند.

از ائمه معصومین(ع) که نام او را در عصر عباسیان,در حوزه کربلا می درخشد و آثار وی,تا عصر حاضر در کربلا به جای مانده, امام موسی کاظم(ع) است.

وی, در نزد شیعیان محبوبیت بسیار داشت و از سراسر قلمرو پهناور اسلامی برای ایشان وجوهات می فرستادند, از این روی, خلیفه عباسی به هراس افتاد و آن حضرت را به بغداد فراخواند و به زندان افکند. پس از مدتی حضرت را از زندان آزاد کرد. در این هنگام بود که حضرت, جهت زیارت قبر جدّش, سیدالشهداء(ع) به کربلا مشرف شد و در محلی واقع در بین الحرمین سکنی گزید. این مکان مقدس به مقام موسی بن جعفر مشهور است و بیشتر ساکنان این محل, که در کوچه الساده واقع شده, احفاد وی و سادات موسوی هستند.

این مقام, از زیارتگاههای کربلاست و مردم برای گرفتن حاجت به آن جا می روند و متوسل می شوند. در بالای این مقام, این ابیات نوشته شده است:

موسی بن جعفر کلی جاءناالی هنا برغبه یسکنمن حوله احفاده قد اتواصار لهم من حوله مسکن
در هنگام اقامت امام در کربلا, اصحاب, محدثان و فقیهان دور او حلقه می زدند و از محضر مبارک ایشان کسب فیض می کردند.

در این هنگام, کربلا به اوج شکوفایی خود رسیده بود و شیعیان, از دور و نزدیک, برای سکونت, به آن دیار مقدس, رهسپار می شدند.

طولی نکشید که امام(ع) ترجیح داد که به مدینه بازگردد و از پایتخت عباسیان, فاصله بگیرد; از این روی, راهی حجاز شد.

گویند: المهدی, خلیفه عباسی, از حضرت موسی بن جعفر(ع) تعهد گرفته بود که علیه او و فرزندانش قیام نکند. استقبال پرشکوه مردم کربلا, امکان داشت خلیفه عباسی را برانگیزد و علیه امام و یاران او, دست به کارهای خلافی بزند و برای شیعیان اضطراب و تشویش به وجود بیاورد.

زمخشری در ربیع الابرار می نویسد:

(هنگامی که هارون الرشید, به سفر حج رفت, با امام ملاقات کرد و به وی پیشنهاد داد: فدک را تحویل بگیرد.

امام نپذیرفت. وقتی اصرار کرد, امام فرمود: می پذیرم به شرط آن که تمام آن ملک را با حدودی که تعیین می کنم, به من واگذاری. هارون گفت: حدود آن چیست؟

امام فرمود: یک طرف آن به عدن می رسد و طرف دیگر آن به سمرقند و طرف سوم آن به آفریقا و طرف چهارم آن به کنار دریا تا ارمینیه.

هارون الرشید از شنیدن این سخن, سخت برآشف و گفت: پس برای ما چه چیز باقی می ماند؟ امام فرمود: می دانستم اگر حدود فدک را تعیین کنم, آن را به ما مسترد نخواهی کرد.)

همچنین نقل می کنند:

(هارون الرشید, هنگام زیارت قبر رسول اکرم(ص) در حضور امام, سران قریش, رؤسای قبایل عرب, علما و فضلا و قضات شهرهای اسلامی گفت: السلام علیک یا رسول اللّه السلام علیک یابن عمّ.

امام فرمود: السلام علیک یا رسول اللّه, السلام علیک یا ابتا.)

می گویند: این موضع گیری امام سبب شد که هارون الرشید, کمر به قتل امام ببندد. حضرت را دوباره به بغداد فرا خواند و در زندان, به دست سندی بن شاهک, مسموم گردید و در کاظمین دفن شد.

هارون الرشید, به شهادت موسی بن جعفر(ع) اکتفا نکرد و دامنه ظلم خود را به سوی کربلا گستراند و عرصه را بر شیعیان حائر شریف, تنگ کرد و به آزار و اذیت مردمان مظلوم آن دیار پرداخت. سرانجام, دستور خرابی تمام خانه ها و بازار و عمارت آستانه حسینی را صادر کرد. پس از خرابی قبر مطهر, آن را شخم زد و درخت سدره را که در نزدیکی مرقد شریف قرار داشت و راهنمای کاروانهای زائر بود, قطع کرد.

امروزه یکی از درهای صحن مطهر حسینی, به دَرِ سدره مشهور است. احتمال می رود این درخت سدره در نزدیکی آن قرار داشته است۱۶.

و این می رساند که امام, با دوراندیشی و درایت, حوزه کربلا را ترک گفته است; زیرا به نیت خلفای بنی عباس پی برده و از پشت پرده خبر داشته است.

از اصحاب و علمای امامیه که به زیارت قبر مطهر سیدالشهداء(ع) مشرف شده و در کربلا, رحل اقامت افکنده, شیخ ابو عبداللّه جابر, فرزند یزید بن الحرث بن عبد یغوث جعفی تابعی (م: ۱۲۸ یا ۱۳۲هـ.ق) از مفسران شیعه و محدثان تابعین بوده است.

وی, حدیث و تفسیر را از محضر امام محمد باقر(ع) فرا گرفته و از خواص و ملازمین امام(ع) بوده است.

ابن حجر (م: ۵۸۲هـ.ق.) وی را از ضعفا و رافضی و دشنام دهنده اصحاب معرفی کرده است۱۷!

ذهبی (م: ۷۴۸هـ.ق.) وی را یکی از عالمان برجسته شیعه دانسته و او را توثیق کرده است:

(جابر جعفی, متورع در حدیث و راستگو بود.)

به نقل از یحیی بن ابی بکیر از شعبه می افزاید:

(کان جابر اذا قال اخبرنا وحدثنا و سمعت فهو من اوثق الناس.)۱۸

تمامی رجالیّون شیعه وی را توثیق کرده و او را عادل خوانده اند.

ابوالعبّاس نجاشی (م: ۴۵۰هـ.ق.) وی را از اصحاب حضرت امام باقر و حضرت صادق(ع) ذکر کرده است و تفسیر وی را باپنج واسطه از او روایت می کند.۱۹

شیخ طوسی (۳۸۵ ـ ۴۶۰هـ.ق.) در رجال خود, وی را از اصحاب حضرت باقر و امام صادق(ع) ضبط کرده است۲۰.

در الفهرست, تفسیر قرآن او را با شش واسطه از وی روایت می کند۲۱.

ابوعبداللّه جابر جعفی, در اسناد پاره ای از روایات قرار گرفته و از تفسیر وی, در کتابهای تفسیری امامیه, مطالبی نقل شده است۲۲.

همچنین بسیاری از روایات او, در کتابهای معتبر شیعه, از جمله کتابهای چهارگانه, نقل شده است۲۳.

از نوشته های اوست: تفسیر القرآن, مقتل الحسین, صفین, نهروان و مقتل امیرالمؤمنین(ع). از جمله بزرگان امامیه که در کربلا اقامت گزیده, ابومحمدبن مهران اعمش کوفی (۶۱ ـ ۱۴۸هـ.ق.), از مشاهیر علمای قرآن و حدیث است.

او, ایرانی تبار و در کوفه به دنیا آمده و در همان جا, از دنیا رفته است. حدود هزار و سیصد حدیث از تابعین روایت کرده است. شیعه و سنی او را توثیق کرده اند و به جلالت قدر و تبحر او در علوم قرآن و حدیث تصریح دارند. پدرش, مهران, از حاضران در عاشورا بوده و او نیز, در همین روز, چشم به دنیا گشوده است.

سمعانی (م:۵۶۲هـ.ق.) می نویسد:

(وی, از ائمه کوفه بود و پدرش از مردم دماوند که به کوفه هجرت کرده بود و اعمش, در روز شهادت ابی عبدالله الحسین, سال ۶۱هـ.ق. در کوفه متولد گردید.)۲۴

او, پس از تکمیل فنون ادب و علوم عربی نزد افاضل علمای کوفه, حدیث و سایر علوم را از حضرت امام صادق(ع) و سفیان ثوری و یحیی بن وثاب و… فرا گرفت.

شیخ طوسی در رجال خود, او را از اصحاب امام صادق دانسته است۲۵.

وی, پس از کسب فیض از محضر ائمه(ع) و اعیان علما در حجاز, کوفه و بغداد به مقام بالای علمی و اجتهاد رسید و از ائمه علوم قرآن وحدیث شیعه در عصر خود گردید.

اعمش می گفت:

(هنگامی که نزد مجاهد (۲۱ ـ ۱۰۵هـ.ق.) می رفتم, می گفت: اگر توان راه رفتن داشتم, من نزد تو می آمدم.)۲۶

ابن سعد, در الطبقات الکبری, او را آشناترین مردم به تفسیر و فنون قرآن می خواند.

همو می افزاید:

(ابوحیّان تیمی, قرآنی را با خود داشت که آن را بر اعمش عرضه می داشت و براساس قراءت او, تصحیح می کرد و این صحیح ترین مُصحف بود.)۲۷

ابن عماد حنبلی, او را از شیوخ محدثان کوفه می خواند که سند هزاروسیصد حدیث, در تفسیر و سایر موارد, به او منتهی می گردد۲۸.

ابن خلکان, به نقل از عیسی بن یونس می نویسد:

(در قرن حاضر و گذشته, کسی را سراغ نداریم و ندیده ایم که این چنین اغنیاء و سلاطین در نزد او حقیر باشند, علی رغم فقر و تنگدستی و حاجت او به آنان.)۲۹

خطیب بغدادی (م:۴۶۳هـ.ق.) پس از ذکر جمع زیادی از مشایخ او, او را دارای مقام شامخی در علم تفسیر, وصف کرده است۳۰.

ابن شهرآشوب مازندرانی, او را از خواص حضرت صادق(ع) ذکر کرده است.

وی, از دوستاران خاندان عصمت و طهارت بوده و بسیاری از روزهای عمر شریف خویش را در کنار قبر مطهر سیدالشهداء(ع) سپری کرده است و در حوزه کربلا کرسی تدریس داشته و جمعی بسیار از علمای تفسیر و قراءت در محضر او دانش آموخته اند.

از مشهورترین شاگردان او, و روایت گران از او, عبارتند از: سفیان ثوری, شعبه بن حجاج, حفص بن غیاث, شیبان بن عبدالرحمن, سفیان بن عینیه,ابواسحاق سبیعی, علی بن مهر وجریر بن عبدالحمید و… اعمش, افزون بر این که خود به زیارت قبر مطهر سید الشهداء(ع) مشرف می شد و حلقات درس خویش را در حوزه کربلا تشکیل می داد و در این سرزمین مقدس اقامت می گزید, مردم را نیز تشویق به زیارت قبر مطهر امام(ع) می کرد و در بیشتر وقتها, خود, با شاگردان و یاران, راهی کربلا می شد.

وی در نوادر حکایات خویش می گوید:

(در کوفه, همسایه ای داشتم که گه گاهی به دیدار او می رفتم. شب جمعه ای به دیدار او رفتم و از او پرسیدم: چه می گویی درباره زیارت قبر مطهر ابی عبداللّه الحسین(ع)؟

پاسخ داد: هی بدعه وکل بدعه ضلاله وکل ضلاله فی النار!

من از این سخن, شدیداً ناراحت شدم و خانه وی را ترک گفتم.

با خود گفتم: هنگام سحر, نزد او خواهم رفت و از فضائل ابی عبداللّه الحسین(ع) برایش نقل خواهم کرد, اگر اصرار و عناد بر رأی فاسد خویش ورزید, وی را به قتل خواهم رسانید.

هنگام سحر, به دَرِ منزل او رفتم و در منزلش را زدم و به نام, او را صدا کردم, ولی همسرش آمد و گفت: شوهرم در اوّل شب, به قصد زیارت قبر مطهر ابی عبداللّه الحسین(ع) راهی کربلا گردید.

بی درنگ, در پی او راه کربلا را در پیش گرفتم. هنگامی که وارد حرم شریف شدم, دیدم شیخ در حال سجده, با گریه و زاری از خدا طلب بخشش می کند.

هنگامی که سر خود را از سجده برداشت و چشمش به من افتاد, مهلت پرسش به من نداد که از وی بپرسم: چه چیز باعث تغییر عقیده ات گردیده است.

گفت: ای سلیمان! مرا ملامت مکن, چون برای من روشن نبود امامت اهل بیت. آن شب [که آن گونه با تو سخن گفتم] خوابی دیدم و از شدت ترس, بیدار شدم. از همان لحظه, به قصد زیارت ابی عبداللّه الحسین(ع) عازم کربلا گردیدم و از گفتار خود توبه کردم.

ای سلیمان! به خدا سوگند, من دیگر قبر مطهر ابی عبداللّه الحسین را ترک نخواهم کرد, تا این که مرگ من فرا رسد.)۳۱

اعمش, آثار سودمندی از خود باقی گذاشته و احادیث وی, در کتابهای معتبر شیعه ضبط شده اند۳۲.

حوزه علمیه کربلا در عصر مأمون

همان گونه که پیش از این اشاره کردم, در عصر هارون الرشید, به دستور وی, کربلا ویران گردید و در پی آن, حوزه علمیه از هم پاشید, ولی از نصوص تاریخی و قرائن و شواهد بر می آید که قریه های اطراف کربلا, از نگاه شقاوت آمیز هارون در امان ماند, مانند: غاضریه,نینوا و… و مردم شهر و عالمان دین, به این جاها پناه بردند, تا این که هارون وفات یافت و بین مأمون و برادرش امین, بر سر خلافت جنگ درگرفت. شیعیان, از این فرصت استفاده کردند و در کربلا گرد آمدند و آستانه حسینی را ساختند و پس از این که امین در سال ۱۹۸هـ.ق. به قتل رسید و مأمون (م:۲۱۸هـ.ق) پیروز شد و بر اریکه خلافت استقرار یافت, از آن جا که به ظاهر گرایشی به شیعه داشت (این گرایش به اندازه ای بود که ابن کثیر شامی و قاضی نوراللّه شوشتری تصریح به تشیّع وی کرده اند)۳۳. شیعیان رفاه و امنیت نسبی یافتند و حوزه کربلا فعالیت خود را ازسر گرفت و قافله های زائران از تمامی شهرهای اسلامی, به سوی کربلا سرازیر گردید.

مأمون, ازافاضل خلفای بنی عباس بود و در علم و فصاحت و… شهرت بسیار داشت. در روزگار خلافت وی, کتابهای حکمت, نجوم و دیگر علوم از زبانهای یونانی و… به عربی ترجمه گردید. در بغداد کتابخانه ای تأسیس کرد که دانشمندان نصارا در آن جا, نوشته های یونانی را به عربی ترجمه می کردند. برای به دست آوردن رضایت علویان و شیعیان خراسان و تقویت جبهه خود علیه مخالفان, امام رضا(ع) راولیعهد خود قرار داد و دختر خود را به عقد امام جواد(ع) درآورد.

این گرایش به شیعه, سبب شد شیعیان قدرت بیابند و حوزه ها, از جمله حوزه کربلا رونق بگیرد۳۴.

حوزه کربلا در عصر متوکل عباسی

از رونق و فعالیت مجدد حوزه علمیه کربلا چندان نگذشته بود که کربلا مورد بغض و کینه متوکل عباسی (جلوس۲۳۲ ـ م:۲۴۷هـ.ق.) واقع گردید.

او, سر سخت ترین دشمن تشیّع و آل ابی طالب بود و بر ایشان, بسیار سخت می گرفت و دقیقه ای از آزار و اذیت و قتل آنان فروگذار نمی کرد.

وی, فرمان تخریب عمارت آستانه مطهر سیدالشهداء(ع) و تمامی خانه های اطراف آستانه را, که شیعیان و علویان بنا کرده بودند, صادر کرد و زمین آن را شخم زد و آب بست. تمام معالم شهر کربلا و حوزه حائرشریف را از بین برد و بسیاری از علما و مدرسان را به زندان افکند و سپاه بسیاری در اطراف کربلا گماشت, تا این که از قافل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.