پاورپوینت کامل وصیّتی از عالم ربّانی علاّمه محمد تقی مجلسی قدّس سرّه ۵۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وصیّتی از عالم ربّانی علاّمه محمد تقی مجلسی قدّس سرّه ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وصیّتی از عالم ربّانی علاّمه محمد تقی مجلسی قدّس سرّه ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وصیّتی از عالم ربّانی علاّمه محمد تقی مجلسی قدّس سرّه ۵۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۹

عالم عارف, فقیه بیدار دل, ملامحمد تقی بن مقصود علی, معروف به (مجلسی اوّل) ستاره فروزان حوزه های علوم شیعه است و اسوه ای کامل برای طالب علمان و سالکان.

او, از کوثر علوم علوی نوش کرد و با معارف اهل بیت(ع) بالید و دوستی و عشق آنان را زاد و چراغ راه خویش کرد, تا این که در عرصه علم و عمل جلودار زمان خویش شد.

نسبت او ازپدر, به حافظ بزرگوار ابونعیم اصفهانی۱ و از مادر, به مولی درویش محمدبن حسن نطنزی۲, می رسد.

پدرش که هم عارف بود و هم شاعر و برخوردار از اُنسی ویژه با قرآن و ارادتی کامل به آل محمّد(ص), این دو گوهر گرانبها را در روح و روان فرزند بنهاد.

مادرش نیز که هم عارف بود و هم متقی و صالح, درس نظم و شهد عبادت و مناجات را در جان و روان پسر بریخت و فطرت پاک او را با پاکان و پاکیها, رشد داد. در دقّت مادر در تربیت او, گفته هایی شنیدنی است.

از خردسالی شیفته علم و معنویت شد و از سیمای او, ایمان و بزرگواری پیدا بود. خود در (شرح من لایحضره الفقیه), پس از بیان احکام میّت می نویسد:

(… الحمد للّه ربّ العالمین که بنده در چهارسالگی همه اینها را داشتم; یعنی خدا را و نماز و بهشت و دوزخ و نماز شب می کردم در مسجد منا و نماز صبح را به جماعت می کردم و اطفال را نصیحت می کردم به آیت و حدیث, به تعلیم پدرم, رحمه الله.)۳

مادر از کوچکی, او و برادرش ملاّ صادق را, به خدمت عالم پارسا ملاّ عبداللّه شوشتری برای فراگیری علوم دینی برد و از او خواهش کرد در تربیت و تعلیم آنان بکوشد.

او نزد ملاعبدالله شوشتری, فقه الحدیث و معارف آموخت و در بحار انوار احادیث, غوطه ور شد.

از محضر فقیه, عارف و اندیشه ور حکیم, شیخ بهائی, دانشهای گوناگون, بویژه علم فقه و اصول فرا گرفت و نیز از محضر امیر اسحاق استرآبادی, معروف به (طی الأرض) کسب فیض کرد.

از این هر سه, جز دانشهای نظری, سلوک عملی و معنوی بیاموخت تا این که در علوم اسلامی مکانتی بلند یافت و در عرصه اخلاقی, معنوی و عرفانی نیز, به مقاماتی والا برآمد و در هر دو میدان جلودار عالمان زمان خویش شد.

تاریخ نگاران و شرح حال نویسان با تعبیرات بلندی از او یاد کرده اند:

(در فهم حدیث, یگانه دوران بود). (بر احیای احادیث پای می فشرد و حریص بود). (داناترین کس به علم رجال بود). (توانش را در خدمت نشر گفته های اهل بیت بذل کرد). (دستورها و معارف آنان را پاس داشت). (در عدالت, سیطره بر نفس, پارسایی در فتوا و تقوا در عمل,زبان زد بود) و…

محدث بزرگوار, شیخ عباس قمی سیمای او را چنین رسم می کند.

(الشیخ الأجل الاکمل الأفضل الأوحد, الأزهد الأعبد الأسعد, جامع الفنون العقلیه والنقلیّه, حاوی الفضائل العلمیّه والعملیّه صاحب النفس القدسیه والسّمات الملکیه والمقامات العلیه والمنامات الصادقه الرّوحانیه والالهامات الرّبانیّه. ناشر اخبار الدینیه المؤیّد بالفیض القدسی…)۴

او, فقیهی زبردست بود. یک دوره فقه را به گونه رساله های عملیه امروز در همه بابهای فقه, به فارسی نگاشت و مرجع پرسشهای شرعی مردم و جامعه اسلامی بود.

او, محدّثی بصیر و ژرف نگر بود و در این موضوع, کتابها و رساله هایی به یادگار نهاد.

در علم اخلاق و سیر و سلوک, مکتب و روشی خاص داشت. شیوه ای که برگرفته از گفته های اهل بیت(ع) بود و انوار قرآن.

ارکان و ساختار مکتب تربیتی و سلوکی او, قرآن, حدیث و دعا بود. گرچه این مقال شرح گستره و چگونگی آن مکتب را بر نمی تابد, ولی بر گواه گفت خویش, اشارتی گذرا می کنیم:

قرآن

برخلاف سخن سست برخی, او پیامبر و دیگر معصومان را از منظر قرآن می دید و از باب (کان خلقه القرآن) سیمای پیامبر را در تلاوت و تدبر آیات قرآن می جست و داراییهای معنوی خود را مرهون تفکّر در قرآن می دانست و همدمی با قرآن را سکوی عروج و باب وصول می شمرد, بر این معنا, در جای جای کتاب روضه المتّقین, اشارتها دارد:

(دریافته هایی را که این ضعیف در دوران ریاضت خویش, به دست آوردم, مرهون دورانی است که به مطالعه تفاسیر قرآن مشغول بودم. شبی بین خواب و بیداری, سرور پیامبران را دیدم با خود گفتم: سزاوار است در اخلاق و کمالات او تدبّر کنم, هر چه در خلق و خوی او می اندیشیدم, بزرگی عظمت و انوارش بیشتر نموده می شد, تا جایی که فضای وجودم را نور عظمت او فرا گرفت و بیدار شدم. دریافتم که خلق و خوی او قرآن است و باید در قرآن تدبّر کنم. هر چه در آیه ای بیشتر مطالعه و تدبر می کردم, حقایق بیشتری نصیبم می شد, تا جایی که ناگهان معارف بیکرانی سرازیر شد و سپس در هر آیه ای از قرآن که می اندیشیدم به چنین مواهبی دست می یافتم.)۵

او, از این که برخی از این ریسمان محکم الهی برای درد خود مرهم نمی جویند در شگفت بود:

(والعجب من جماعه ترکوا القرآن رأساً واخذوا بالأخبار مع أنّها ایضاً مثل القرآن فی المحکم والمتشابه مع أنّ اللّه تعالی یقول: (کتاب انزلنا الیک مبارک لیدبّروا آیاته ولیتذکّر اولوا الألباب) وقوله تعالی (افلا یتدبّرون القرآن… الی غیر ذالک مِنَ الآیات). فیجب أن یتدبّر فی الآیات و الأخبار بعد أن یبتهل إلی اللّه تعالی کما تقدّم فی وصیه امیرالمؤمنین, علیه السلام, حتّی یفیض الله تبارک وتعالی علیه ماهو الحق.)۶

شگفت است از کسانی که قرآن را وانهادند و تنها به احادیث چنگ زده اند. با این که روایات چونان قرآن محکم و متشابه دارد [گویا توجه نکردند به فرموده] خدای تعالی که فرمود: (کتابی بر تو فرو فرستادم, تا در آیات آن تدبّر کنید و خردمندان راه جویند.) و فرموده دیگر او: (شگفتا چرا در قرآن تدبر و ژرف اندیشی نمی کنند) و آیاتی دیگر در این زمینه. بنابراین, بایسته است با حالت تضرّع در قرآن تدبر و ژرف اندیشی کرد همان گونه که در وصیّت امیرمؤمنان به فرزندش محمّد حنفیّه, گذشت. تا پروردگار تبارک و تعالی حق را بر او بنمایاند.

او با پرتوگیری از روایات, رابطه قرآن را با پیروان آن چنین ترسیم می کند:

(… قرآن, فرمان و دستورالعمل خدا به بندگانش است; از این روی شایسته است دست کم, چونان فرمان یک پادشاه آن را پاس داشت. بی گمان, وقتی رهبر و حاکمی فرمانی به کسی دهد, او, با دقت آن را مطالعه می کند و در فهم اشارات, کنایات و… می کوشد. بایسته است هر مؤمنی در آیه آیه قرآن بیندیشد و با دیده تفکر و تدبر در آن بنگرد.)۷

خود از این راه: [تدبّر و أنس با قرآن] بهره ها گرفت و به مقامات رسید:

(والّذی وجد هذا الضّعیف فی أزمنه الرّیاضات إنّی کنتُ فی مطالعه التفاسیر إلی أن رأیتُ فی لیله فیما بین النّوم والیقظه سیّد المرسلین(ص) فقلت فی نفسی تدبّر فی کمالاته واخلاقه فکلّما کنتُ أتدبّره یظهر لی عظمته(ص) و أنواره بحیث ملأ الجوّ واستیقظتُ فألهمتُ بأنّ القرآن خُلْق سیّد الانبیاء(ص) فینبغی أنْ أتدبّر فیه فکلّما ازداد تدبّری فی آیه واحده کان یزداد الحقائق إلی أن ورد علیّ مِنَ العلوم مالاتناهی دفعه واحده ففی کلّ آیه کُنْتُ أتدبّر فیها کان یظهر مثل ذالک ولایمکن التصدیق بهذا المعنی قبل الوقوع فأنّه کالممتنع العادی.)۸

عترت

اُنس با گهر گفته های خاندان وحی, عشق به عترت رسول خدا و ارتباط و پیوند باطنی با اولیای الهی, بخشی از اندامواره مکتب سلوکی او را می سازد و در این باب, نکته ها, گفته ها و خاطره ها دارد که این مقال را مجال آن نیست۹:

(والّذی اقوله هو عین آیات اللّه واخبار سید المرسلین والأئمّه المهتدین الهادین, علیهم صلوات الله علیهم اجمعین.)۱۰

آنچه می گویم روح آیات الهی و گفته های آقای پیامبران و امامان راه شناس و راهنماست.

ارتباط روحی او با امامان معصوم(ع) چنان بود که در خواب, مشکلات علمی وی را حل می کردند و در انجام کارها راهش می نمودند. شرح من لایحضر, احیا و شرح صحیفه کامله سجّادیّه و شرح بر زیارت جامعه, از برکات همین ارتباط بود. به مناجات و زیارت امامان معصوم(ع) بسیار مأنوس بود و بر اُنس دائمی با دعای (خمسه عشر) سفارش می کرد:

(وروی عن سید السّاجدین, علیه السلام, خمس عشر مناجاه ینبغی للسالک ان یداوم علیها وهی مشهوره بین الناس.)۱۱

در مکتب سلوکی او, کتاب مصباح الشریعه, منسوب به امام صادق(ع), مکانتی ویژه داشت. سالکان را به اُنس و تدبّر در آن صحیفه گرانمایه توصیه می کرد و انتساب کتاب را به امام صادق, علیه السلام, درست و صحیح می دانست:

(وعلیک بکتاب مصباح الشّریعه, رواه الشهید الثانی, رضی الله عنه, باسانیده عن الصّادق,علیه السلام, ومتنه یدلّ علی صحه.)۱۲

بر تو باد به همدمی با کتاب مصباح الشریعه. این کتاب را شهید ثانی به اسناد خودش روایت کرده است. بلندی و استواری متن آن, گواه درستی آن است.

وی نیز, بارهای بار, برخی روایات آن کتاب را به سند خویش روایت کرده است.

او, امامان(ع) را وجه خدا, صراط خدا و دست آویز و دست گیر سالکان الی الله می دانست. خلق و خوی آنان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.