پاورپوینت کامل نقش مدرسه فلسفی قزوینی در جنبش فکری سید جمال الدین اسد آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش مدرسه فلسفی قزوینی در جنبش فکری سید جمال الدین اسد آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش مدرسه فلسفی قزوینی در جنبش فکری سید جمال الدین اسد آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش مدرسه فلسفی قزوینی در جنبش فکری سید جمال الدین اسد آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۰۱
مدرسه فلسفی سید جمال الدین اسد آبادی ، از عوامل مهم در نهضتهای فکری و اجتماعی و اصلاح دینی و مبارزه با استعمار بود. این رستاخیز فکری و شعله فروزان ، سراسر اقالیم اسلامی را در برگرفت و نقش عظیمی در بیداری ملل مسلمان در یک قرن اخیر ایفا کرده است. امّا با گذشت بیش از یک قرن ، همچنان در سینه تاریخ نهفته و به بوته فراموشی سپرده شده است. از این روی ، بدون اشاره و ارجاع به مرحله تحصیلی و زیر بنای فکری و ثقافی سید جمال الدین ، نمی توان به این مهم دست یافت. محقق مشهور ، آقای دکتر علی الوردی ، در کتاب خود ، لمحات اجتماعیه می نویسد:
«… از سخنرانیها و نوشتها سید جمال الدین استفاده می گردد که وی ، دارای اطلاع و تبحر بسیاری در فلسفه اسلامی بوده است. »۱
استاذ ألبرت حورانی در این باب اظهار می دارد:
« ان کتاباته و محاضراته أظهرت أنه کان علی معرفه وثیقه بالتراث الفلسفی الاسلامی و لا سیما فلسفه ابن سینا و هذه و المعرفه کان من السهل الحصول علیها فی المدارس الشیعیه حیث لایزال تراث ابن سینا حیاً فیها اکثر مما فی المدارس السنیه…» ۲
استاد سید محمد محیط طباطبائی می نویسد:
« سید جمال الدین ، در فلسفه مشاّئی به میرزا ابوالحسن جلوه و در حکمت اشراق به حکیم قمشه ای نمی رسید و در معرفت به مبنای حقوقی و قوانین اروپا ، توسعه نظر و اطلاع میرزا ملکم خان را نداشت و در ریاضیات قدیم ، به میرزا محمد علی قاضی یا میرزا عبد الغفار اصفهانی نمی رسید و زبان فرانسه را محمد حسن خان اعتماد السلطنه ، از او بهتر می دانست و میرزا حسنعلی خان ، خط و انشاء فارسی را بهتر از او می نوشت و میرزا حسنعلی خان ، خط و انشاء فارسی را بهتر از او می نوشت و میرزا محمد خان حسین فروغی ، در نثر ، شعر فارسی از او استادتر بود و عربی را شیخ محمد عبده مصری و ادیب اسحق لبنانی بهتر از او می نوشتند ، ولی در وجود او سری مکتوم بود که من حیث المجموع ، در وجود کلیه افراد نامبرده یافت نمی شد . » ۳
آقای صدر واثقی ، پارا فراتر می گذارد و در کتبا خویش ، که پایان نامه تحصیلی وی در رشته فلسفه از دانشکده الهیات در سال ۱۳۴۰ ش است و استاد راهنمای او شهید مطهری بوده می نویسد:
« پدر سید ، چون در خلال این مدت ، لیاقت ذاتی و نبوغ فطری او را مشاهده می کند… با خود به قزوین می برد…. چرا با وجود شهرستانهای دیگر به قزوین می رود؟ » ۴
بی اطلاعی کامل از دوران تحصیل سیّد ، و مجهول ماندن آن تا عصر حاضر و جهل فضلا ، حتی خواص ، از مدرسه فلسفی قزوین ، که از اوائل قرن سیزدهم هجری عظیم ترین مدرسه فلسفی شیعه بوده ، این سؤال را برای برخی ، از جمله آقای صدر واثقی پدید آورده است که بگوید:
« چرا پدر سیّد ، جهت تحصیل فرزندش ، قزوین را انتخاب نموده با وجود شهرستانهای دیگر . »
از این روی ، لازم می دانم نخست ، مختصری از تاریخ مدرسه فلسفی قزوین را بیان نمایم و آن گاه ، تأثیر آن را در زیر بنای فکری سید جمال الدین تشریح کنم ، تا سرّ مکتوم و راز نهفته ای که در وجود او بود ، بهتر نمایانده شود .
مدرسه فلسفی قزوین
و تأثیر آن در زیر بنای فکری سید جمال الدین:
از عظیم ترین مدارس فلسفی شیعه در قرن سیزدهم هجری ، مدرسه فلسفی قزوین است . هنگامی که شیخ محمد صالحی برغانی ( م ۱۲۷۱ ه . ق . ) مدرسه عظیم خویش را بنا نمود و ماهرترین و زبده ترین اساتید را جهت تدریس علوم گوناگون در آن گرد آورد ، کرسی تدریس فلسفه را به آخوند ملا آقا حکمی قزوینی ( م ۱۲۸۵ ه . ق . ) واگذارد . ملا اقا ، از شاگردان طبقه اول آخوند ملا علی نوری ( م ۱۲۴۶ ه . ق . ) ، مهارت عجیب در تدریس فلسفه متعاله و علوم عقلی داشت . از این روی ، عشاق فضیلت و طلاب علوم عقلانیه ، از اطراف و اکناف ، به قزوین می آمدند و در مدرسه صالحیه از محضر وی بهره می بردند . میرزا محمد حسن خان اعتماد السلطنه ، در وصف وی می نویسد:
« آخوند ملا آقای حکمی قزوینی ، از فحول فلاسفه اسلام است . صدر الدین عصر خود بود . طالبین علوم عقلانیه ، از اقصی بلاد ایران ، به آستان وی می رسیدند و می بوسیدند . »۵
فیلسوف معاصر ، سید جلال الدین آشتیانی می نویسد:
« ملا آقا بعد از تکمیل تحصیل ، به قزوین ، مسقط الرأس خود ، مراجعت نمود و مشغول تدریس شد . طلاب علوم عقلی ، از اطراف و اکناف ، برای استفاده علمی به محضرش شتافتند . . . به عقیده حقیر ، آخوند ملا آقا ، خود از حیث احاطه به مبانی ملا صدرا و تضلع در حکمت الهی ، در رتبه آخوند نوری و ملا اسماعیل اصفهانی است . » ۶
مدرسه صالحیه ، به خاطر فلاسفه بزرگی چون: آخوند ملا آقای حکمی قزوینی ، آخوند ملا یوسف حکمی قزوینی و آخوند ملا صفر علی لاهیجی قزوینی ، که تبحر و تضلع خاصی در فنون فلسفه و عرفان داشتند واقسام مختلف حکمت اسلامی را تدریس می کردند و نیز فقها و اصولیین بزرگی همچون: شیخ محمد صالح برغانی ، مؤسس مدرسه و برادرش شهید ثالث ، در محافل علمی شیعه شهرت فراوانی یافت مخصوصاً آخوند ملا علی نوری ( م ۱۲۴۶ ه . ق . ) در سالهای آخر عمر خویش ، بر اثر کثرت سن و ضعف مفرط و ناتوانی جسمی ، شاگردان فلسفه حوزه اصفهان را به مدرسه فلسفی قزوین ، بویژه حوزه آخوند ملا آقا حکمی قزوین ، هدایت می کرد . از این روی ، پس از وفات وی ، حوزه فلسفی قزوین در مراکز شیعی مانند نداشت و وحید عصر خودش گردید و رهبری فلسفه الهی رابه خود اختصاص داد . آقا سید جلال الدین آشتیانی ، در این مورد می نویسد:
« آقا علی مدرس ، که به عقیده حقیر ، در فلسفه ملا صدرا و تحقیق در مبانی حکمت متعالیه ، در بین متأخیران نظیر ندارد و آثار و مؤلفات او ، عمیق تر و تحقیقی تر از مؤلفات جمیع فلاسفه اتباع ملا صدرا است ، مدتها در قزوین ، از آخوند ملاّ آقا ، استفاده کرده است و از او ، به عظمت اسم می برد و به شاگردی او افتخار می ورزد . » ۷
کنت دو گوبینو ، که هنگام شکوفایی مدرسه فلسفی قزوین ، بین سالهای ۱۲۷۱ لغایت ۱۲۷۴ ه . ق . سفیر فرانسه در تهران بوده ، به جمعی از مدرسین فلسفه مدرسه قزوین اشاره کرده است و نیز از آخوند ملا اقا حکمی قزوینی ، آخوند سید قوام قزوینی ، آخوند ملا صفر علی لا هیجی قزوینی ، شیخ صدرای تنکابنی قزوینی ، آخوند ملا یوسف حکمی قزوینی و آقا رضا قلی قزوینی نام برده است . همچنین جمعی از شاگردان مدرسه فلسفی قزوین را نام می برد .۸
مدرسه قزوین و انحرافات مذهبی
قرن سیزدهم هجری ، قرن انقلابهای دینی ، انحرافات مذهبی و برخوردهای شدید طائفه ای و ظهور و مذاهب و فرق گوناگون بوده و مدرسه فکری قزوین ، نقش سرنوشت سازی در این ماجراها ایفا کرده است .
نخستین برخورد مدرسه فکری قزوین ، به رهبری خاندان آل برغانی ، با فتحعلی شاه قاجار (جلوس ۱۲۱۲ – م ۱۲۵۰ ه . ق . ) بود . شهید ثالث و برادش ، شیخ محمد صالح برغائی ، در جلسه ای بسیار مهم ، رو در روی فتحعلی شاه ، برای پایان دادن به اوضاع نابسامان ایران ، ولایت فقیه را مطرح کردند و خواستار سلب اختیار از شاه و شاهزاد گان شدند .۹ شیوه حکومت ورهبری و امامت مسلمانان در عصر غیبت کبرا و ولایت فقیه را دومین بر خورد مدرسه فکری قزوین با استعمار خارجی بود . دولت انگلیس ، پس از انقلاب صنعتی اروپا ، برای بازاریابی و تهیه مواد اولیه ، کمپانی مذکور ، در دو سوی خلیج فارس ، از بصره تا بوشهر و بحرین و مسقط افتتاح می گردد و نیز بر اثر بی کفایتی فتحعلی شاه ، ولایات شمال ایران به اشغال روسها در می آید و رقابت انگلستان و فرانسه در ایران و دخالت مستقیم انگلستان و امور داخلی ایران بالا می گرید در چنین برهه ای ، شیخ محمد صالح برغانی ، فتوا می دهد: جنگ ، ترک مخاصمه و قرار داد صلح ، مذاکره با دولتهای خارجی و . . . باید به اذن فقیه جامع الشرایط باشد . این نخستین برخورد روحانیت پیشرو با استعمار بود .۱۰
از حوادث مهم مدرسه فلسفی قزوین برخورد قاطع و تاریخی با انحرافات مذهبی و نغمه های جغد آسای فرقه گرائی و مذهب تراشی و بدعتهای دینی بود . در جزیره العرب ، دو جریان تند افراط و تفریط ، بر اساس یک تفکر غلط که از طرف اجماع مسلمانان مردود شناخته شد ، پدیدار گشت و باعث خون ریزیهای فراوانی گردید و هنوز ذیول این دو جریان در جهان باقی است .
نخستین حرکت در جزیره العرب ، وهابیه بود . وهابیه بر اساس افکار محمد بن عبدالوهاب نجدی ( ۱۱۱۵ – ۱۲۰۶ ه . ق . ) ، از علمای حنابله متعصب شکل گرفت .
دومین جنبش جزیره العرب ، جریان شیخیه بود . این جریان ، بر اساس افکار شیخ احمد بن زین الدین احسائی (۱۱۶۶ – ۱۲۴۱ ه . ق . ) از غلات علمای شیعه پی ریزی شد . شیخ احمد احسائی ، که روابط صمیمانه ای با فتحعلی شاه داشت و به تبع شاه ، دیگر شاهزادگان و امراء و اعیان به او ارادت می ورزیدند ، پس از مرگ دولتشاه ، در سال ۱۳۳۷ ه . ق . کرمانشاه را به سوی قزوین ترک گفت و به مدرسه فلسفی قزوین ملحق گردید و در مدرسه صالحیه مشغول تدریس آراء و فلسفه خویش گشت .
شیخیه ، افزون بر اختلاف در اصول دین ،مانند: امامت و معاد ،۱۱ دارای مشرب تند اخباری هستند . علمای ایران و عراق ، به خاطر روابط صمیمانه فتحعلی شاه و شاهزادگان با احسائی و پشتیبانی سلاطین آل عثمانی از وی ، در برخورد با او تقیه می کردند .
شهید ثالث ، که خطر را جدی احساس می کند ، وارد صحنه می شود . در منزل خود ، جلسه مناظره با شیخ احمد احسائی را ترتیب می دهد و عده ای از علما را نیز دعوت می کند . پس از مباحثه و مناظره طولانی ، احسائی را ترتیب می دهد و عده ای از علما را نیز دعوت می کند . پس از مباحثه و مناظره طولانی ، احسائی را محکوم کرد . به او فهماند که بر اثر عدم درک و آشنایی با قواعد و اصطلاحات فلسفی ، به وادی گمراهی و ضلالت افتاده و از دین خارج گردیده است . ولی احسائی بر رأی و نظر خود اصرار می ورزد از این روی ، شهید ثالث حکم به تکفیر وی می دهد . این فتوا نقطه عطفی در تاریخ شیعه به شمار می آید .
فقهای امامیه ، شهید ثالث را به عنوان رئیس العلماء شیعه تصدیق کردند و شیعه امامیه در ایران و عراق و سایر مراکز شیعه ، حتی در زادگاه شیخ احمد احسائی ، تا عصر حاضر ، از این فتوا پیروی می کنند .۱۲
پس از انشعاب شیخیه به بابیه ، شهید ثالث ، دگربار به میدان آمد و فتوای مشهور و تاریخی خود را در تکفیر این گروه گمراه صادر کرد . استاد ما شیخ آقا بزرگ تهرانی ، در طبقات اعلام الشیعه ، از قیام شهید ثالث در مبارزه علیه با بیان ، چنین یاد می کند:
« در عصر رهبری شهید ثالث ، با بیان سر به شورش برداشتند و خون عده ای بی گناه بر زمین ریختند . او ، شجاعانه قیام کرد و به نبرد پرداخت و قهرمانانه با دشمنان دین مبارزه کرد و فتوا بر کفر و نجاست آنان داد . گمراهی آنان را برای مردم روشن کرد و تمام آرزوهای آنان را نقش بر آب نمود . » ۱۳
نبرد مدرسه فکری قزوین ، به رهبری خاندان آل برغانی ، با انحرافات مذهبی و مظالم دربار ایران و استعمار و نیز تجمع زبده ترین و مشهورترین علمای علوم عقلانیه و هجرت طلاب فلسفه از اطراف و اکناف ، به سمت قزوین ، این مرکز علمی را بسیار بسیار مشهور کرد . مخصوصا بعد از سالهای ۱۲۶۰ ه . ق . این شهرت ، به اوج رسید و تشعشعات فکری و آرای علمی آن ، تأثیر عمیقی در کشورهای مجاور ، بویژه حوزه علمی کربلا مقدسه و نجف اشرف ، گذارد « قیل و قال »های مدرسه فلسفی قزوین ، در محافل علمی شیعه و حوزه های شیعی در اقالیم اسلامی ، بازتاب گسترده داشت .
سید جمال الدین در این جوّ فکری و در این مدرسه فکری عظیم ، که مشحون به روح آزادیخواهی و نبرد با استبداد و انحرافات مذهبی بود ، پرورش یافت .
سید جمال الدین و مدرسه فلسفی قزوین
میرزا لطف اللّه خان ، خواهر زاده سید جمال الدین ، ورود وی را به قزوین ، حدود سال ۱۲۶۴ ه . ق . ذکر کرده است:
« پدرش ، چون لیاقت ذاتی و استعداد فطری او را مشاهده می کند ، پنهانی از مادرش ، سکینه بیگم ، او را برداشته ، در حدود تاریخ ۱۲۶۴ ، که ابتدای سال دهم عمر او بود ، به قزوین می روند . » ۱۴
پدر نگارنده این سطور ، علامه ورع شیخ حسن صالحی ( ۱۳۱۰ – ۱۴۰۱ ه . ق . ) که عصر سید جمال الدین را درک نموده ، در کتاب خود: « الغرر و الدرر » به نقل از شیخ محمد علی بن محمد صالح برغانی قزوینی ، که از دوستان و همدوره تحصیل سید در مدرسه صالحیه بوده ، ورود وی را به قزوین ، قبل از ۱۵ ذی قعده سال ۱۲۶۳ ( ه . ق . ) یاد کرده است .
وی می گفته: « عقل او ( سیّد جمال ) همیشه ، بیست سال از جسمش پیشتر بود . » وی ، به محض ورود به قزوین ، با شهید ثالث ، و شیخ محمد صالح برغانی حائری ( م ۱۲۷۱ ه . ق . ) ملاقات می کند که مورد اعجاب آنان قرار می گیرد و در مدرسه وسیط صالحیه ، که اختصاص به خواص و مدرسه صغیر ، که اختصاص به اعضاء خانواده آل برغانی داشته ، به او و پدرش حجره می دهند . حجره سیّد ، تا عصر حاضر به حجره سید جمال الدین اسد آبادی شهرت دارد و اکثر محققین که از این مدرسه دیدار کرده اند ، این حجره را باز دید نموده اند . محقق معروف شیعه ، سید حسن امین عاملی ، هنگام دیدار از قزوین ، از این مدرسه و حجره سید جمال دیدن کرده است . در این می نویسد:
« کما زرنا المدرسه الصالحیه المنسوبه الی الشیخ صالح البرغانی . . . و هذه المدرسه هی المدرسه الکبری و هناک الوسطی و الصغری المتصلتین بها و فی هذه المدرسه سکن السید جمال الدین الافغانی حوالی ثلاث سنین و درس فیها الفلسفه الاسلامیه علی ملا آغا الحکمی القزوینی . » ۱۵
سید جمال الدین ، در دو مرحله ، بیش از هشت سال در حوزه فلسفی قزوین کسب فیض نمود: نخست بیش از سه سال در آن جا به تحصیل می پردازد و به عتبات مقدسه عراق هجرت کرد و دگربار به قزوین بازگشت . در مرتبه دوم ، بیش از پنج سال در مدرسه صالحیه به تحصیل علوم اسلامی پرداخت .
سید جمال الدین ، بر اثر هوش سرشار و استعداد فطری و نبوغ مبکر و ذکاء مفرط و فراست غریب و نظرات عمیق خدادادی که در او وجود داشت ، توانست در اندک زمانی مقدمات و سطوح خویش را نزد پدرش و سایر افاضل علمای مدرسه صالحیه به پایان برساند و بر حوزه های فلسفی راه یابد و مبانی فلسفه ملا صدرا را از آخوند ملا آقا حکمی قزوینی فرا گیرد و فلسفه مشائی را از آخوند ملا صفر علی لاهیجی قزوینی ( م ۱۲۷۵ ه . ق . ) . از حوزه آخوند ملا یوسف حکمی قزوینی و سایرین نیز استفاده نیز استفاده کرد . فقه و اصول و عرفان را از حوزه درس شیخ میرزا عبد الوهاب برغانی قزوینی ( ۱۲۹۴ ه . ق . ) فرا گرفت و در اکثر علوم و فنون اسلامی به اوج عالی و درجه اجتهاد نائل گردید . سیّد از مدرسه فلسفی قزوین بهره بسیاری برد .
فلسفه مشائی و حکمت اشراق را توأم به خود اختصاص داد . از این روی ، از سید ابوالحسن جلوه و حکیم قمشه ، فراتر بود . بدین جهت بود که زلزال عظیم در مصر به راه انداخت و آثار وی هنوز در مصر و سایر بلاد اسلامی تا عصر حاضر مشاهده می گردد .
نهضت سید جمال الدین یا مدرسه فکری جمالیه
سید جمال الدین ، در نجف اشرف از حوزه درس شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری ، کسب فیض نمود . آن گاه ، به ایران بازگشت و پس از مدتی ، برای زیارت آستانه حضرت رضا (ع) ، عازم خراسان گردید و پس از آن به افغانستان رفت . ایّام اقامت سیّد در افغانستان ، مصادف با جنگهای داخلی بین امراء افغانستان رفت . از این روی ، سیّد در افغانستان چندان نشاط علمی نداشت . وی افغانستان را به قصد بیت اللّه الحرام ، از طریق هندوستان ، ترک نمود ، ولی پس از اقامت کوتاه ، از طریق دریا عازم مصر شد و حدود چهل روز در قاهره اقامت گزید ، آن گاه راهی استانبول شد .
سیّد در کسوت افغانی و متستر به مذهب حنفی ، در سال ۱۲۸۶ ه . ق . وارد شهر استانبول گردید و با سخنان شیرین و آمیخته به مطالب فلسفی ، که از مدرسه فلسفی قزوین الهام گرفته بود ، توانست پس از اقامت کوتاه در استانبول ، با صدر اعظم ، عالی پاشا ، ملاقات کند و او را شیفته خود گرداند از همین طریق ، با اعیان و امراء و اشراف و رجال سیاسی و رجال سیاسی ارتباط برقرار کرد و در بین کلیه طبقات مردم محبوبیت بسیار به دست آورد و عضو « مجلس معارف اعلی » شد .
سید که ترکی را به لهجه همدانی تکلم می کرد ، در مدت کوتاه ، اصطلاحات ترکی استانبول را فرا گرفت و خطابه های آتشین و بیانات شیرین خود را در مسجد « سلطان احمد » و مسجد « ایا صوفیه » ،ایراد می کرد . مطالب وی ، که آمیخته به موضوعات حکمت طبیعی و فلسفه الهی و علوم جدیده بود ، اثری مخصوص در مستمعین می گذاشت . سخنان وی ، از برای اندیشه وران و پژوهشگران و مردم استانبول تازگی داشت و هیجان عمیقی در قلوب عموم مردم پدید می آورد ، تا جائی که او را « سحر القلوب » می خواندند .
روز به روز دامنه فعالیتهای سیّد گسترده تر می شد ، تا این که در ماه مبارک رمضان جشن عظیمی در دارالفنون بر پا گردید و جمع بسیاری از علما و امراء و اعیان و نویسندگان گرد آمدند . وی ، بر روی کرسی خطابه قرار گرفت و آغاز به سخن کرد . آرای فلسفی خود را آمیخته با علوم جدید ، در نهایت فصاحت و بلاغت و با بیان شیرین عرضه داشت . این سخنرانی طوفان سهمگین و ضجه عظیم و آتش مهیب به راه انداخت . طبقه جوان و اصلاح طلبان ، او را تحسین نمودند و جمعی از علمای به مخلفت با وی برخاستند که در رأس آنان شیخ الاسلام دولت عثمانی حسن فهمی افندی بود . وی سخنان سید را کفر آمیز دانست و از طرف این گروه رساله ها و مقاله های بسیار در انداختند . عبد القادر مغربی پس از ذکر این ماجرا ، می نویسد: پدرم شیخ مصطفی در آن هنگام در استانبول بوده و رساله ای در رد سید نگاشته به نام: « عین الصواب فی الرد علی من قال ان الرساله و النبوه صنعتان تنالان بالاکتساب » .
عبد القادر ، از این موضع گیری پدرش عذر خواهی می کند و ابراز می دارد: پدرم از روی حسن نیت و سلامت نفس این اثر را نگاشته و عرضه کرده است . ۱۶این نخستین اعلان مدرسه فلسفی جمالیه بود که به تبعید وی از استانبول منجر گردید .
سید جمال الدین در قاهره
پس از برخورد سید با شیخ الاسلام دولت عثمانی و علمای استانبول ، باب عالی ، جهت آرام نمودن اوضاع ، دستور اخراج سید را از استانبول صادر کرد .سیّد جمال الدین ، در ۲۲ آذر ماه سال ۱۸۷۱ م مقارن سنه ۱۲۸۸ ه . ق . وارد شهر قاهره گردید و در محله ام الغلام عماره العنانی ، در نزدیکی مسجد رأس الحسین(ع) و خان خلیلی منزل کرد . سید نخست قهوه خانه مرد یونانی را ، بنام متاتیا ، واقع در میدان العتبه الخضراء۱۷ مقر خویش قرار داد و هر شب با خادم خود ابو تراب به این قهوه خانه می آمد و با جمعی از مردم قاهره که در این مکان تجمع می کردند ، از مقوله های گوناگون سخن می گفت . هر شب ، سخنان شایق و گرم خود را که فلسفه قدیم را با علوم جدیده آمیخته بود بیان می فرمود . در آن عصر ، قهوه خانه ، از مراکز مهم اجتماعی و محل تجمع مردم بود و نیز مرکز پخش اخبار محسوب می گشت . از این روی خیلی سریع ، سخنان شیرین سیّد در قاهره پخش گردید و هر شب به تعداد اصحاب و مریدهای وی افزوده می شد . شیخ محمد عبده ، از کسانی بود که به سید پیوست . به تدریج ، حلقه سخنرانی او گسترش یافت . کم کم ، به جامعه الازهر راه یافت . اکثر جوانان قاهره ، در سخنان سیّد روح جدیدی را حس می کردند که در گفتار سایرین نمی یافتند . از این روی ، به گرمی از سید استقبال کردند و دور او حلقه زدند . سید در روزهای اول اقامت در قاهره ، با ریاض پاشا ، نخست وزیر مصر ، ملاقات کرد و او را سخت تحت تأثیر خویش قرار داد . ریاض پاشا ، از برای وی هزار قرش حقوق ماهانه تعین نمود . این مبلغ ، در آن روزگار ، شأن و ارزش بسیاری داشت . همچنین خدیو مصر ، اسماعیل پاشا ، که دوستار علم و علما بود ، سید را مورد تفقد قرار داد . خدیو مصر ، بسیار به سیّد محبت می کرد ، تا به مردم خود بفهماند هنگامی که استانبول علما را اخراج می کند ،۱۸ او ، به آنان پناه می دهد و از آنان احترام و تجلیل می کند . فعالیتهای علمی و سیاسی سیّد و سبک تردیس وی ، برای فضلا و شاگردان الازهر ، تازگی داشت . گروه گروه به درس سیّد حضور می یافتند و از محضر وی بهره می بردند . این بحثها ، عده ای را علیه سیّد برانگیخت و « قیل و قال » های جدیدی را موجب شد . جمعی از شیوخ الازهر ، به سر کردگی شیخ علیش به مخالفت برخاستند و کلمات سید را کفرآمیز خواندند . می گفتند: افکار جدید سید مردم را از دین خارج خواهد کرد و عقاید مذهبی آنان را متزلزل می کند و اینان ، خیر دنیا و آخرت را از دست خواهند داد .۱۹
ولی وی مانند شیر خشمگین ، هرگز به گفتار پوچ و بی محتوای آنان توجه نداشت و راه اصلاحگرانه دینی و اجتماعی و سیاسی خود را ادامه داد . چون او در اندیشه های بلند نهضت نو خواهی و نو اندیشی خویش ، سعادت جهان اسلام و خواسته های دینی و دنیوی را لمس و مشاهده می کرد . آنچه که باعث تکفیر سید در استانبول و قاهره گردید ، مبانی فلسفی و حکمت طبیعی بود که وی در حوزه فلسفی قزوین فرا گرفته بود . این مباحث ، هسته مرکزی سخنرانیهای او را تشکیل می داد و از برای شیخ الاسلام عثمانی وعلمای استانبول و الازهر ، این گونه مسائل بیگانه و غیر مأنوس بود از این روی به مخالفت بر می خاستند .
خلع خدیو مصر از طرف سید جمال الدین
مصر ، که در آن هنگام به سبب بدهیهای خارجی و عدم امکان پرداخت ، در آستانه ورشکستگی قرار گرفته بود و انگلیس و فرانسه ، به بهانه حمایت از مطالبات خود ، مستقیماً در اداره حکومت مصر ، دخالت می کردند ، تا جای که در سال ۱۲۹۵ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 