پاورپوینت کامل جهان اسلام در عصر میرزا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهان اسلام در عصر میرزا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهان اسلام در عصر میرزا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جهان اسلام در عصر میرزا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۱۵

می کرد.

حکام جاه طلب جهان اسلام ادامه سلطه می دادند واز هرگونه اصلاح و
اقدام مثبتی غافل بودند.

امت مسلمان ازاسلام ناب به دور مانده بود و خرافات بدعتها و
برداشتهای انحرافی از معارف انسان سازاسلام روز به روز رونق
می گرفت .

سردمداران کشورهای اسلامی شیفته غرب و گرفتاراحساس حقارت و
بی هویتی شده بودند.

جهان اسلام در غفلت عمیق بسر می برد. به تهجیزاروپائیان توجه
نمی کرد. پیشرفت اروپا را به چیزی نمی انگاشت و به امر تقدیر آن را
در معرض بلاها و مصائب می پنداشت .

آسی تا قرن ۱۸ برتری خود را براروپا حفظ کرده بود. دانشمندان
اروپایی بر تحصیل خود در آسیا فخر می کرد.

اما طولی نکشید که این وضع دگرگون شد. آسیا در برابراروپایی که
به سرعت پیشرفت می کرد دچار رکود وایستایی شد و رو به انحطاط
گذارد.

امپراطوری عثمانی که روزگاری وین را محاصره کرده بود واروپا را
تهدید می کرد مجارستان را واگذارد و شکستهای سختی رااز روسیه متحمل
شد. بخش عمده ای از قلمرو خود را از دست داد.

اروپا عثمانی را مرد بیماری مینامید و به این باور به انگیزه طمع بر سر
عثمانی به رقابت افتاده بود.

شبه قاره هند به مستعمرات انگلستان پیوسته بود و زیر سلطه و ستم
آن قدرت بی عاطفه تار و پودش از هم می گسست .

ایران نیز در میان مقراض رقابت اروپا و روسیه ازاین آفات بی نصیب
نبود.

دورنمای این اوضاع نشان می دهد که
جهان اسلام در عصر مرحوم میرزای شیرازی روزگار دهشتناکی را
می گذراند.

وحشت جای جای دارالاسلام را فراگرفته بود.
حاکمان و خوانین و مهاجمین مستبد سایه شوم وحشت را در تمام لایه های
جوامع اسلامی گسترانده بودند. هیچ کس بر کار خلاق و سازندگی و عمران
دل و دماغ نداشت . زور بود که حرف آخر را می زد و همه جا رونق و جلوه
داشت . ضعف فرهنگی تعصب خرافات جهل و نادانی بسان بختک بر سینه
ملتهای مظلوم مسلمان جا خوش کرده بود.این گرد و غباری بود که
مهاجمین در پی خود آفریده بودند.

به سرزمینهای اسلامی از شرق و غرب مهاجمین تاخته بودند. مهاجمینی
که نه با خود فرهنگ و تمدنی آوردند که مسلمانان را به کار آید و نه
پیام رسان دینی بودند که تحرکی پدید آورند و نیروی خلاقه ای شوند
بلکه اقوام و قبایل مهاجم و بی فرهنگی بودند که هیچ مقوله ازانسانیت
و شرف را نمی شناختند.

اینان جلوی شکوفایی ملتهای مسلمان را گرفتند.

در مناطقی که هم با آنان اختلاط صورت گرفت و در سنتها و آداب قوم
مغلوب هضم گردیدند پایه های نژادی ملی و دینی سست شد.

تفسیر نادرست واژگان حرکت آفرین اسلامی همچون : تقیه صبر زهد و
بی رغبتی به دنیا جو یاس و خمودی را بر جامعه مستولی کرده بود.

دشواریهای اقتصادی آفتها و بلاهای طبیعی و… توان را گرفته بود و
ملتهای مسلمان را در فقر و فلاکت فرو برده بود. در چنین وانفسایی
غرب سرمست از پیشرفتهای جدید با تمام قو به کشورهای اسلامی هجوم
آورد.

مقاومتهایی صورت گرفت .این مقاومته یا ناکام ماندند و یا به
خاطر ناپختگی و بی برنامگی از صحنه کارزار زدوده شدند. دراین
گیرودار برخی از غرب باوران رو به غرب و پشت به ملت خود کردند و
راه نفوذ دشمن را به قلعه مسلمانان گشودند.

مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی که از برجسته ترین متفکران و آگاهان
این عصر بود و شمع وجودش از ضعف و زبونی مسلمانان به شدت می گداخت
عوامل نابسامانی را چنین ترسیم می کند:

۱.استبداد حکام خودکامه در کشورهای اسلامی .

۲. فقر علمی و بی خبری توده های مسلمان و عقب ماندگی جامعه اسلامی از
کاروان علم و تمدن بشری .

۳. گسترش عقاید خرافی و تعصبات انحرافی که اکثر مسلمانان رااز
اسلام ناب دور داشته بود.

۴. تفرقه و کینه توزیها که تحت عناوین : مذهبی ملی و نژادی امت
مسلم را ناتوان ساخته بود.

۵. نفوذ واستیلای بیگانگان بویژه غرب بر منابع اقتصادی مسلمانان
که موجب به غارت رفتن آن منابع و فلج شدن اقتصادی گشته بود.این
تسلط مانند سرطان پیش رفته و حیات اجتماعی و سیاسی مسلمانان را
تهدید می کرد.

۶. تهاجم همه جانبه فرهنگی غرب واستفاده از شیوه های تبلیغاتی
برای از میان بردن هویت فرهنگی مسلمانان و شکستن روح مقاومت آنان .

۷. سکوت و بی تفاوتی متنفذینی که قدرت جلوگیری از نفوذ بیگانگان و
ضربه زدن بدانها را داشتندامااقدام موثری انجام نمی دادند.

این شرایط همه دست به دست هم داده بودند و وضعیت ویژه ای را بر
عصر مرحوم میرزای شیرازی حاکم کرده بودند. مرجعیت شیعه در چنین
اوضاع واحوالی مسوولیت رهبری را به عهده داشت .

لازم به یادآوری است
که مقصوداز عصر میرز دوران مرجعیت ایشان است :از حدود سال ۱۲۸۱
ه.ق . که زعامت حوزه و مرجعیت شیعه بر عهده مرحوم میرزا قرار گرفت
تا سال ۱۳۱۲ ه.ق . که چشم از جهان فروبست .

اما محدوده جغرافیایی جهان اسلام دراین عصر سرزمینهای وسیعی است
که ملتهای زیادی از مسلمانان با فرهنگها و زبانهای گوناگون در آن
زندگی می کردند که در غرب از ساحل آفریقای جنوبی ساحل دریای
آتلانتیک آغاز می شد واز شرق تا مرزهای ناحیه سینکیانگ یعنی
ترکستان چین و پاکستان غربی امتداد می یافت .

و در شمال مرزهای آن از حدود قدیمی ترکستان شوروی سابق آغاز می شد
واز جنوب به سومالی یعنی خط استوای آفریق منتهی می شد.

دنیای اسلام با وسعت خاک و دارا بودن منابع طبیعی فراوان از نقطه
نظر جفرافیایی اقتصادی سیاسی و نظامی اهمیت فوق العاده ای داشت .
بزرگترین قاره جهان (آسیا) بخش عمده ای از قاره افریقا و برخی از
نواحی قاره اروپا را در بر گرفته بود.

در قاره آفریقاز شمالی ترین نقطه آن در تونس تا دماغه
امیدنیک در جنوب حدود ۱۷ کشور فعلی .

در آسیاز ترکیه تا تمام شبه جزیره عربستان عراق سوریه
لبنان فلسطین ایران افغانستان و بخش عمده ای از شبه قاره هند:
پاکستان فعلی بنگلادش مجمع الجزایر مالدیو مالزی واندونزی .

افزون براینه جمهوریهای مسلمان نشین اتحاد جماهیر شوروی سابق
مانند: قزاقستان قیرقیزستان تاجیکستان ترکستان ازبکستان
آذربایجان و…

بخشهایی در قاره اروپ بویژه کشور آلبانی .

سرزمینهای اسلامی با موقعیت جغرافیایی بسیار مهم منابع طبیعی
اصیل فرهنگ و تاریخ کهن بزرگترین قدرت مذهبی و ملی به شمار
می آمدند. سه حکومت رسمی بر جهان اسلام حکم می راندند:امپراطوری
عثمانی که بخش عمده ای از آسی آفریقا واروپا را زیر سلطه داشت
ایران که به ظاهر مستقل بود و شبهه قاره هند که از بخشهای گوناگونی
تشکیل می شد.

دراین قرو گسترده و حساس اوضاع سیاسی اقتصادی واجتماعی بر
مدار صحیح نمی چرخید. هر نقطه ای دشواریهای مخصوص به خود را داشت .

اکنون مروری داریم به ویژگیها و وضعیت پاورپوینت کامل جهان اسلام در عصر میرزا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint.

سیاسی وضعیت

بر ممالک اسلامی حکام و پادشاهان خودکامه
حکومت می کردند. فعال مایشاء بودند. گفتارشان حکم قانون را داشت .
تمام حقوق وامتیازات و منابع طبیعی و بهره برداری از آنه در
اختیار آنان بود.اساسا کشور را ملک خود می دانستند و مردم را
رعایای خود.از شخص حاکم به جای قوای سه گانه : مقننه مجریه و قضائیه
عمل می کرد. شاه محوراصلی بود و دستگاه اجتماعی به گرداو می چرخید.
رابطه بین پادشان واتباعشان رابطه حاکم و محکوم بود.

ازانجام اصلاحات و پیشرفت مردم در هراس بودند و چه بسا ترقی مردم
را عامل تزلزل مقام خویش می پنداشتند. هرگز در صدد جلب توجه ملت بر
نمی آمدند و روز به روز نفوذ و مقبولیت مردمی رااز دست می دادند
نوعا عده ای چاپلوس و سودجو را گرد خود جمع کرده بودند. به جای آن
که در بهبود وضع مردم و ماصلاح کشور بکوشند به فکر بستن پیمانهای
ننگ آور و دادن امتیازهای زیانبخش بودند. جهل مردم را باعث حفظ تاج و
تخت خود می دانستند.

هر روز براثر بی کفایتی و بزدلی حکام و بیگانگی آنان از مردم
بخشی از قلمرو مسلمانان از دست می رفت و دشمن بر گوشه ای از سرزمین
اسلامی تسلط می یافت .

درابتدای قرن نوزدهم امپراطوری عثمانی دراروپااسلامی کلیه
جزیره بالکان صربستان آلبانی یونان قبرس و دریای مدیترانه بود.
در آسی آناتولی ارمنستان کریمه ملداوی بوداپست و مجارستان
شامات بین النهرین و شبه جزیره حجاز را داشت . درافریق مصر
طرابلس و … را در تصرف داشت و بر تونس والجزیره حق سیادت برای
خود قائل بود.

اماازاواسط قرن نوزدهم در خطرانهدام کامل قرار گرفت و بقای آن
اوائل قرن بیستم فقط به واسطه رقابت دولی که علاقه مند به تقسیم این
امپراطوری بودند بود.

امپراطوری عثمانی که در محل تلاقی سه قاره :
آسی آفریقا واروپا قرار گرفته بود مانع بزرگی بر سر راه پیشروی
مخرب و توسعه استعمار به شمار می رفت .

استعمارانگیزه قوی برای درهم شکستن قدرت مسلمین داشت .این در
حالی بود که امپراطوری عثمانی با مشکلات عمده ای روبه رو بود:از
داخل افسرده و تاروپودش از هم گسسته بود.اوضاع سیاسی اقتصادی و
فرهنگی رو به افول داشت . حکمان بی لیاقت در تجمل و عیش به سر
می بردند.اختلافات مذهبی به بدنه نظام رااز درون می کاهید. برای
مطیع و فرمانبردار کردن مردم زور بود که میدان داشت . پشت دروازه های
حکومت فرتوت و ناتوان واز مردم گسسته عثمانی غرب بود که کامل
یراق ایستاده بود. مردم را به رفاه آزادی و… دعوت می کرد!
اندیشه های غربگرایی روزبه روز گسترش می یافت .احساسات ناسیونالیستی
اقوام رونق می گرفت . طغیانهای ممتدی از جانب اقلیتهای مذهبی و حتی
اسلامی سر بر می آورد.

خلاصه همه چیز دست به دست هم داده بود تاامپراطوری را تجزیه
کنند:اوضاع آشفته عثمانی به گونه ای بود که تزار روسیه به سفیرکبیر
بریتانی در مورد ترکیه گفته بود:

[مردی بیمار در برابر ماست مردی سخت بیمار… هر لحظه ممکن است
که به شکلی ناگهانی بمیرد] ۱ .

روسیه تزاری خود را برای مقدمات حمله به امپراطوری عثمانی و
تجزیه آن آماده می ساخت . دولتهای اروپایی نیز به طمع افتادند. هر
یک بخشی از قلمرو آن را بین خود تقسیم کردند و چشم انتظار رسیدن به
آن بودند.

[یونان رومانی صربستان بلغارستان مونتنکر و بوسنی قسمتی از
امپراطوری عثمانی بودند که از آن جدا شدند و به تصرف غربیها
درآمدند قبرس به چنگ انگلستان افتاد. در سال ۱۷۷۴م . روسیه شبه
جزیره کریمه رااز عثمانی گرفت] ۲ .

مصر همین که دید عثمانی دراروپا رو به ضعف گذارده چندان از
امپراطوری فرمان نمی برد. فقط اسما زیر نظرامپراطوری عثمانی بود

حاکمانی نالایق ضعیف بر مصر حکومت می کردند . ظلم واسراف و خرجهایگزافبیداد میکرد .

[سرمایه داران خارجی مخصوصا بانکداران انگلیسی و فرانسوی پولهایی
با سودهای هنگفت به خدیوهای مصر وام می دادند که اغلب هم برای
هزینه های شخصی ایشان مصرف می شد. بعد همین که پرداخت سوداین وامها
کمی به تاخیر می افتاد کشتیهای جنگی برای جمع آوری این منافع به مصر
می آمدند] ۳ .

کانال مهم سویز در سال ۱۸۶۹م . با کار
اجباری و ستمهای فراوان حفر شد. حمل و نقل دریایی اروپ آسی
استرالیا متوجه آن شد.اهمیت مصر روبه افزایش گذاشت . برای انگلستان
که علایق و منافع زیادی در هند و مشرق داشت تسلط بر کانال و بر مصر
اهمیت فوق العاده ای پیدا کرد. سهام خدیو مصراز کانال سوئز به دلیل
احتیاج وی به پول به قیمت ناچیز توسط انگلستان خریداری شد! بقیه
سهام مصراز کانال نیز در دست فرانسه ماند. عملا مصر نقشی در کانال
نداشت و راه نفوذانگلیس در آن باز شده بود. گاهی سود به دست آمده
از کانال چند برابر مبلغی می شد که خریده شده بود.از سال ۱۸۷۹م .
دخالت دائمی درامور داخلی مصر توسط انگلیس آغاز
شد. در حدود سال ۱۸۸۲م . ناوگان جنگی انگلیس اسکندریه را گلوله
باران کرد و پس از شکست مقاومت بر مصر مسلط شد. بار تمامی این
ستمها و نابسامانیها را مردم بیچاره مسلمان بر دوش کشیدند.

در بخشهای دیگر عثمانی نیز وضع بهتراز مصر نبود. فرمانروایان
ترک بااختیارات وسیع حکومت می کردند. بیش از هر چیز به فکر بقای
حکومت و سلطه خود بودند و کاری به وضع فکری اقتصادی واجتماعی
مردم نداشتند.اختلافهای مذهبی تفرقه ها و برخودهای قومی و گروهی
مشغله مسلمانان شده بود.

سرنوشت شبه قاره هندوستان
که مسلمانان زیادی در آن زندگی می کردند در چنگ انگلستان وایادی
دست نشانده آن افتاده بود. هند منبع عمده مواد خام کارخانه های
انگلستان و بازار مصرف کالاهای انگلیس بود.

وضع مسلمانان بیش از دیگران اسف آور بود. و بیشترین بار دشواریها
و مشکلات بر دوش مسلمین قرار داشت . براثر سیاستهای انگلیس
مسلمانان در لاک حود فرو رفته بودند و در صحنه های زندگی حضور
نداشتند. برای امرار معاش وادامه حیات ناگزیر بسیاری از آنان
مزدور کمپانی هند می شدند. درگیریهای خضونت آمیزی که میان عمال انگلیس
و مسلمانان به وجود می آمد تلفات زیادی از خود به جای می گذارد و هر
روز مسلمان مظلومی از پای در می آمد .

افغانستان بااین که رسما تحت سلطه استعمار نبوداما وضع
بهتری از سایر کشورهای اسلامی نداشت . در سالهای حدود ۱۲۵۰ ه.ق .
سرنوشت افغان نیز کم و بیش به دست انگلستان رقم می خورد.

کامران میرز حاکم هرات و یار محمدخان وزیراو به خواست
استعمار نوای استقلال ازایران را سردادند و یا مناطق دیگر را تهدید
کردند. دولت انگلیس پیشاور راازافغانستان جدا و به امیر سهند
واگذار کرد.

[در سال ۱۸۳۸ م .انگلیسیها به اتفاق سبکها و… جمعا به تعداد ۴۰
تا ۵۰ هزار نفر به سمت افغانستان روان شدند دوست محمدخان به زودی
گرفتار آمد کهندلخان به دولت ایران پناهنده شد و شجاع الملک به کمک
انگلستان به تاج و تخت رسید] ۴ .

شاه شجاع فقط حائلی بود برای آن که استعمار رااز نظر مردم
پوشیده دارد و گر نه سرنوشت افغان در دست انگلیس بود و حکام خودرای
و جاهل افغانستان به فکر نجات واقعی کشور نبودند. نابسامانی و جهل
و تفرقه روزگار مردم را تیره ساخته بود.

جاسوس انگلیسی می نویسد

[ این پادشاه بازیچه ماست که آورده در کابل به تخت نشانده ایم .این
عمل بدون تردید یکی از شاهکارهای سیاسی فرمانروای کل هندوستان است
که یکی از متنفذین بومی را در ظاهر به روی تخت نشانده تا جلوی
فریادهای سکنه را بگیرد در حالی که قدرت و نفوط حقیقی در دست
عمال انگلیس است] ۵ .

البته افغانهااین ذلت را تحمل نکردند و علیه قشون انگلیس و دست
نشانده هایش قیام کردند و بسیاری از آنان رااز دم تیغ گذراندند و
تفرقه افکنیها و توطئه های انگلیس چاره ساز نشد ناگزیرافغان را رها
کرد.

درایران خانواده قاجاراین سرزمین را ملک مطلق خود می پنداشتند
و مردم را غلام زرخرید. حکومت برایالات براساس هدای بین افراد
تقسیم می شدند.اساس بنیان سلسله قاجار بر ظلم استوار شده بود.

[آقا محمدخان بنیانگذاراین سلسله برای آن که سلطنت از خاندان
او ربوده نشود تمام روسا واقوام خود را که می توانستند مدعی سلطنت
باشند به قتل رسانید] ۶ .

این خاندان علیه مردم بودند و تسلیم بی چون و چرای بیگانه .

در برابر
مردم مظلوم قلدری می کردند و در برابر بیگانگاه قدرتمند کرنش .

حکامی که بر بلادایران حکومت می کردند نوعازاوضاع مردم و
چگونگی اداره کشوراطلاع نداشتند. براساس رابطه و خرید پست حاکمیت
به این مقام رسیده بودند نه لیاقت و کاردانی . رشوه بسان موریانه
در پیکره حاکمیت نفوذ پیدا کرده بود. نظارتی بر کار حکام و
کارگزاران نبود. رعیت زیر دست و پای قلدران درباراز هستی ساقط
می شداما فریادرسی نبود و آهی از سینه ای بر نمی خاست .

حکام گویی زمین و مردم را خریده بودند. هیچ
مسوولیتی در برابر مردم نمی شناختند.

کشور تنهااز ظلم و ستم و حرص و طمع درباریان لطمه نمی بیند
بلکه از آنچه نسبت به مردم مضایقه می کنند نیز صدمه می بیند. مقدار
مخارج برای کارهای عام المنفعه مثل : حقوق لشکریان تاسیسگاههای
عمومی ساختمان پلها و مرمت جاده هااز طرف خزانه سلطنتی مقرر
می گردد.این وجوه نیز هیچ وقت به مصرف نمی رسد بلکه مقدار کمی از
آن جان به سلامت می برد و بقیه در بین راه پخش می گردد و به جیب
مسوولین امور می رود. شاه از جریان امراطلاع ندارد و یااز کشف آن
ناتوان است ۷ .

رشوه واختلاس از دیرباز بسان غده
چرکینی بر پیشانی کارگزاران و کارمندان دولت ایران تهوع آور و
آزاردهنده بوده است . دراین عصر نیزاز مناصب والقاب بلند و بالا
گرفته تا عناوین کوچک و حتی برای کارهای بی اهمیت تنها رشوه کارساز
و راه گشا بود.

صدها شاهزارده خودکامه و مهره های دربار قاجار بر ولایات کشور
ایران حکومت می کردند و در جمع مال و منال و رسیدن به جاه و جلال در
رقابت بودند. هر یک بر کشتار و ستم فزونتر خود فخر می کرد. مشاغل
کشوری به فروش می رسید هرکس پیشکشی بیشتری می داد منصب برتری را به
جنگ می آورد. مردم به برندگان حراج مشاغل فروخته می شدند. هر حاکمی
باید (در مدت یکسال ) چند برابر آنچه را باج داده بوداز دسترنج
رعیت بیچاره به دست می آورد.

این گونه بود که در مدت سلطنت قاجار ملت ایران
سراشیبی تندانحطاط و فساد راپیمود. بویژه در دوران ناصری که رشد
رقابتهای خانماسوز و دولتهای انگلیس و روس به منظور تسلط و نفوذ
خود برایران فشار و نابسامانی را دو چندان کرده بود.

راه نجات ایران ازاین خطرهای جدی و مقاومت در برابراین هجومه
اصلاحات همه جانبه و پیمودن راه ترقی بود که هرگزانجام نگرفت و کسی
به فکر بهبهود وضع مردم واصلاح و توسعه کشور نیفتاد. به جای آن
جهالت و رشوه خواری و فساداخلاقی رجال دربارو تشکیلات فاسد دارای
سایه وحشت و نکبت را بر همه گسترده بود.در آن شرایط بین المللی اگر
حوادثی به نفع ایران در جهان پیش نمی آمدامروز وضع ایران غیراز
این بود که هست .

ضعف و وابستگی

حکام و درباریانی که بر ممالک اسلامی حکم می راندند نوعا بازیچه
عمال بیگانه بود. عمده ترین تصمیمات سیاسی و کشوری باالقاء مستشاران
خارجی انجام می شد. برخی از سلاطین مهره های بی ارده ای بودند در دست
خارجیان ضعف و دشواری سردمداران ممالک اسلامی را وادار می کرد که
آماده هر گونه همکاری با دشمن باشید.

سید جمال الدین اسدآبادی در ترسیم وضع مسلمانان واداره
نظانهای آنان می نویسد:

[جوامع اسلامی مورد تاخت و تاز بیگانه قرار گرفته واموالشان غارت
شده و بیگانگان ب راغلب کشورهای این جامعه هستند و سرزمینهای آنان
را قطعه قطعه در میان خود تقسیم می کنند. به سخنان آنان گوش نمی کنند و
به دستور آنان توجه نمی نمایند. چنان ذلیل و خوار گشتاه اند که
پادشاهان وامرای باقی مانده این امت صبح خود را با مصائب شروع
می کنند و روز خویش را با رنج و مشقت به شب می رسانند.ترس از بیگانگان
بر وجود آنان مستولی شده و یاس بیش ازامید بر روح آنان غلبه کرده
است]. ۸

راه
نفوذ بیگانگان دراین عصر هماره شده بود.استعمار در تمام شوون
اجتماعی مسلمانان زهر خود را چکانده و بذرش راافشانده بود. کشورهای
اسلامی در سایه گرفتاریهای نظامی مرزی و داخلی آماده هرگونه
همکاری با بیگانگان بودند.

ضعف و ناتوانی امپراطوری عثمانی را مورد طعم دشمنان قرار داده
بود.از هر سوی دنی دشمنانش با چشم خیانت و توطئه به او می نگریستند
و منتظر فرصت بودند. در یک دوره طولانی فرمانروایی بسیاری از ممالک
اسلامی در دست ترکان عثمانی بود.اینان ازنظر نظامی سلاح و تاکتیم ول
اروپایی را به کار می بردند و دنباله رو کنان بودند. به علت غروری
که داشتند واقعیتهای اوضاع سیاسی واجتماعی سرزمینهای اسلامی را درک
نمی کردند.اخبار نوعااز فیلتر صدراعظمها و درباریان چاپلوس
اروپاییان در ممالک اسلامی مقاومت چندانی از خود نشان ندهند .

این ملت مسلمان بودند که در برخی کشورها پس از ناامیدی از دستگاه
حاکمه خودجوش دست به مقاومت می زدند که نوعا یااز طرف حکام کمک
نمی شدند و چه بسیار که سرکوب نیز می گشتند.

خدیوهای مصر فرمان چندانی ازامپراطوری
نمی بردند و جان و دلشان به سوی غرب بود. رشوه ها و تطمیعهای
سرمایه داران غربی آنان را جذب خود کرده بود. مردم لیبی تونس
الجزایر فلسطین و دیگر مناطق خود در مقابل دشمن قرار گرفته و نسبت
به نفوذ غرب و وابستگی به بیگانگان معترض شدند.

دراین میان
وابستگی کشورهایی مانند شبه قاره هند به بیگانه روشن تر و رسمی تر
بود. مسلمانان این منطقه وسیع مانند شهروندان انگلیسی از حکام دست
نشانده اطاعت می کردند و بدون دخالت موثر در سرنوشت خود روزگار
می گذراندند.انگلیس در تجاوزهای نظامی خود به ممالک اسلامی و سرکوب
مقاومتهای آنان از سربازان هندی استفاده می کرد. در برخی ازاین
تجاوزات این مسلمان بیچاره بود که باید برای منابع بیگانه بردار
مسلمان خود را سرکوب کند.

استبداد و خودکامگی باعث شده بود که حکام بلاداسلامی پشتیبانی
مالی رااز دست بدهند وازاتکاء و به نیروی مردمی محروم باشنداز
این روی ناگزیر برای بقای سلطه خود بیش از پیش به بیگانگان روی
می آوردند و وسیله نفوذ و سلطه آنان را فراهم می کردند. درایران
ضعف و وابستگی در همه مناصب حکومتی نفوذ کرده بود.

این کشوراز یکسو در مشاه خاطره تلخ درگیری با همسایه
متجاوزش را به یاد می آورد واز سوی دیگر در جنوب با بیگانگان غربی
روبه رو بود.

صاحبان تاج و تخت برای بقای خود آماده سرکوب هرگونه حرکت داخلی و
امتیاز به بیگانگان بود.از بیگانگان کمک می گرفتند. قراردادهای
ننگین و وطن فروشانه هر روز بسته می شد.این دست و دل بازیها آنچنان
بی حساب و کتاب پیش می رفتت که عصر قاجار به عصرامتیازدهی نام گرفته
است .

جان و دل درباریان و رجال سیاسی در پی غرب بود. کسانی که در غرب
زیسته بودند یا مسافرتهایی به اروپا داشتند و یا توسط بنیادهای
سیاسی غرب با آن جا آشنایی پیدا کرده بودند به گونه ای شیفته و
دلباخته غرب بودند که چپم بسته همه سفارشات غربی را پذیرا می شدند.
اینان بیشترین سهم را در هموارسازی راه نفوذ غرب در سرنوشت سیاسی
کشورهای اسلامی داشتند. چنانکه درایران هر گاه فرستادگان غربی به
دربار می آمدند دربار خود را در برابر آنها شیفته و نیازمند نشان
می داد. عکس العمل عباس میرزا در برابر ژوبر فرستاده ناپلئون در خور
درنگ و تامل است :

۹. …نمی دانم این قدرتی که شما را بر ما مسلط کره چیست ؟

شاهزاده عباس میرزا باافکار تجدد خواهانه ای که داشت می خواست
کشورایران را به سوی تمدن و تجدد طبق اصول و روشهای اروپایی سوق
داده و وضع ادارات و نظام واردات آذربایجان را به صورت نظام و
ادارات کشورهای مترقی دنیا آورد.او فرمان داد
تا مترجمین زبردست به ترجمه رسالات و کتب مختلف اروپایی که
۱۰ .درباره نظام اروپایی واوضاع اداری آن جا نوشته شده مشغول گردند.

دراین زمان بود که ارتش توسط فرانسویان وانگلیسیان نوسازی شد.
دانشجویان دیگری راهی اروپا شدند و کتابهایی در زمینه دانش و تمدن
اروپا ترجمه شد. نمایندگان انگلیس بااستقبالهای باشکوه در دربار
ایران روبه رو می شدند و دراین ماموریتهای با کامیابی بی کم وکاست
برمی گستند. دربارایران و حکام بلاد برای دسترسی به منصبهای حکومتب
و تهیه هزینه برخی مسافرته نیازمند به بیگانه بودند. نوع در
مقابل دادن امتیاز یا عقد قراردادی به این خواسته ها دست می یافتند!

شاه و رجال سیاسی در تقریب به بیگانگان تا سرحدرقابت و حسادت
پیش رفته بودند.

دوران ناصرالدین شاه ابله و هوسباز دوران عهدنامه های ننگین بود.

برای راضی نگاه داشتن دو رقیب شرق و غرب و حفظ تاج و تخت
شاهنشاهی پیوسته عهدنامه های جفتی به رسم هدیه تقدیم می داشتند تا
تقرب حاصل شود.

دوران ناصرالدین شاه زمان وحدت استعمار خارجی واستبداد داخلی
علیه ملت بودازاین روی پایگاه مردمی حکومت به هیچ رسیده بود و
بسیاراحساس تزلزل می کرد ۱۱ .

دیپلمات انگلیسی می نویسد:

[دولت بریتانی قادراست که بااندک کوشش تمام ایران را دچار
شورش سازد.

سلسله قاجار در جمیع نقاط مملکت فاقد و جاهلت
ملی است که انگلستان می تواند به سهولت آتشی در تمام ایران برافروخته
سازد ولی محدود ساختن دامنه این آتش سوزی خارج از قدرت او خواهد
بود] ۱۲ .

[شکست نظامی ایران در جنگ با روسیه در نواحی قفقاز عباس میرزا و
اطرافیانش را به فکر نوسازی نظام لشکری و تجدید سازمان ارتش ایران
باالگوی اروپایی انداخت . در آغازافسران فرانسوی سپاه منظم ایران
را آموزش دادند و سپس افسرانگلیسی اتریشی وایتالیائی مسؤولیت (و
گاه ریاست ) آن را بر عهده گرفتند و یا به طریقی بااین ارگانها
همکاری می کردند.

در عصر قاجار دستگاهی اداری دولتی با گرایش آشکار آماده پذیرش
سازمانهای جدید به سبک اروپایی گردید] ۱۳ .

۲. وضعیت اقتصادی

از سالها پیش وضع اقتصادی جوماع اسلامی روبه ضعف گذاره بود.
سیاستهای استعماری از یک طرف و سوءتدبیر سلاطین از طرف دیگر صدمات
جبران ناذیری بر وضع مالی مسلمانان زده بود. متاسفانه حکام در پی
این نبودند که وضع معیشتی مردم را سامان بخشند تا هم بر درآمد خود
بیفزایند و هم رعیتا را به نوایی برسانند.از ثروت موجود هر چه
می توانستند برمی داشتند و توجهی هم به آینده نداشتاند. روزبه روز
اقتصاد ضعیف مسلمان به بیگانه وابسته تر می شد.

حکام در بلاداسلامی ازهر گونه دریافت مالیات واعمال روشهای
اقتصادی آزاد بودند. رشوه و باج دهیهاو باج خواهیهای گوناگونی رواج
داشت . ناامنی و هرج و مرج (دزدان و راه زنان و…)امنیت اقتصادی را
سلب کرده واطمینان به تولید و سرمایه گذاری رااز مردم گرفته بود.

گذشته ازاینه بلادها و مصائب طبیعی نیز گاهی زیانبارتر می شدند
و تدبیری هم برای کمک به آسیب دیدگان و جبران خسارتها به کار گرفته
نمی شد.

بحران اقتصادی عثمانی در حدی بود که
برخی آن را عامل فرپاشی امپراطوری شمرده اند:

[عوامل اصلی زوال و فروپاشی امراطوری عثمانی تورم پول رایج آن و
تورم نیروی انسانی غلامان درباری پادشاه بود. تورم پول رایج آن باعث
ایجاد یک بحران اقتصادی گردید و نتیجه آن ایجاد نارضایتی و بی نظمی
در بین مستخدمین دولتی بود که دریافتند پول رایج آنها قدرت خرید خود
رااز دست داده است] ۱۴

سایر بخشهای اقتصادی نیز رونق
نداشت . هیچ یک از تحولات سیاسی و نظامی توانست وضع مالی مردم را
روبه راه سازد. بلادی که تحت سلطع عثمانی نیز بودند وضعی بهتراز
مرکز نداشتند و گاه یاوضاع آنها وخیم تر بود.

سوریه و لبنان به عنوان سه استان (دمشق حلب و
بیروت ) زیر سلطه عثمانی بودند. کارهای این استانها و ولایات را
فرمانروایان ترک بر عهده داشتند. دراین نواحی فئودالها حاکم
بودند. فئودالهای عرب و سرمایه داران بزرگ بر بهترین زمینها چنگ
انداخته بودند. وضع اقتصادی مردم برحانی بود. جماعت رعیت به سختی
روزگار می گذراند.این دشواریه باعث شده بود که مسلمانان به
کشورهای بیگانه و دوردست کوچ کنند.

درالجزایر سطح زندگی مردم کاهش مداوم داشت . مشکلات روزبه روز
افزایش می یافت . منابع کشاورزی روبه نابودی بود. کشاورزان ازاراضی
خود رانده می شدند. راههای مفدیتری برای تامین معاش مردم گشوده شد.
استعمار فرانسه پس ازاشغال نظامی الجزایر در صدد تصرف اراضی و
دیگر منابع اقتصادی برآمد. روستائیان بی زمین تبدیل به سهم بران
بی اختیار می شدند.اختیارداران اقتصادی عمدت حکام وابسته و
مهاجرین بیگانه بودند.انیان بودند که نوع کشت و برداشت و تجارت
محصولات را معین می کردند. روزه به روز وضع معیشتی مردم دگرگون می شد و
نان روزانه خود را به دشواری به دست می آوردند. درآمد سرانه اغلب
مردم الجزایر در حد بسیار پایینی بود.اختلاف طبقاتی فاحشی بر جامعه
حکم فرما بود. درآمد یک شهروندالجزایری با یک فرانسوی مهاجر تفاوت
فاحشی داشت .

مصر بااین که دوران شکوفایی اقتصادی را تجربه کرده بوداما
وامهای بیش از حد حکام این کشوراز بانکهای خارجی سرانجام به
ورشکستگی دولت مصر در سال ۱۸۷۶ م . و تاسیس صندوق وام منجر شد.از
طریق این صندوق انگلیس و فرانسه توانستد درآمد و فعالیتهای دولت
مصر را زیرنظر و منترل خود داشته باشند.

بدهی ملی به قدری بود که ۵.۷ میلیون لیره از ۵.۹ میلیون لیره
بودجه سال ۱۸۷۷م . حکومت مصر صرف بازپرداخت وامها و سود آنها شد.
این وامه که نوعا خرج خود دربار و خدیوهای مصر می شد تاثیر
نامطلوبی بر زندگی مردم گذاشت .

اکثر خدیوهای مصری مردانی اسراف کار بودند و سرمایه کشور را در
راه کامرانی وکارهای بیهوده بر باد می دادند. روزی که اسماعیل خدیو
بر سر کار آمد (۱۷۸۹۱۸۶۳م ) مصر ۳ میلیون جنیه بدهکاری داشت و روزی که مرد ۱۰۰ میلیون .
۱۵ کانال سوئز که با رنج مردم حفر شدامتیاز سهام آن توسط خدیو
مصر به بهای اندک به انگلیس و فرانسه واگذار شد.

در هند سرزمینهای اسلامی مانند سایر بلاد منبع عمده مواد خام
کارخانه های انگلیس و بازار مصرف کالاهای آن کشور بود.استعمار سعی در
نابودی صنایع دستی و تولیدات هندی داشت . کار عمده کمپانی هند
تضعیف صتایع و وارج کالاهای انگلیسی بود.

هندی که خود سالهای سال صادر کننده بوداکنون مصرف کننده می شد.
هزاران زن و مد هندی که در صنایع خود مشغول کار بودند روزبه روز
بیکار شده و یاناگزیر در کارخانه های کمپانی مشغول به کار می شدند.

فقر و گرسنگی بسیاری از صنعتگران بومی را آزار می داد. یکی از
ایادی انگلیس می نویسد:

[در تاریخ بازرگانی چنین تیره روزی و فقری بی نظیر می باشد.
استخوانهای بافندگان پنبه سراسر دشتهای هند را پوشانده و سفید کرده
است] ۱۶ .

دراین میان فشار بر مسلمانان شبه قاره هند بیش ازاقوام دیگر
بود. تعیین مالیتهای سنگین در زمنیه ارزیابی اجاره به زمین داران
مسلمان را به نابودی کشاند. مالیتهایی که بر موقوفات بسته شد و
دشواریهایی که برای درآمدهای وقفی پیش آمد موجب کاهش درآمد مساجد و
اخلال در وضع آموزش و نگهداری مدارس شد. دارالحرب اعلام شدن هند
نشانگر محرومیت و وضع رنج آور مسلمان بود زیر براین اساس اعلام شد
که مسلمانان برای رهایی از ظلم و بیداد ترک وطن بکنند. ۱۷ گذشته از
دسیسه های سوءاستعماری که برحان اقصادی را شدت می بخشید قحطیها و
آفات طبیعی نیز براین بحران می افزود :

[در سال ۱۸۶۱ م . در هند قحطی عظیمی رخ داد. بیش از ۵.۸ در صد مردم
تلف شدند. در سال ۱۸۷۶ م گ نیز قحطی مهیب دیگری رخ داد و دو سال
طول کشید حدود ده میلیزن نفر تلف شدند. در سالهای ۱۸۹۶ م . نیز
قحطیهای فاجعه آمیزی رخ داد] ۱۸ .

درایران فقر و تنگ دستی مردم را به خاک سیاه نشانده بود. دوره
قاجار بویژه زمان ناصرالدین شاه سرشاراز قرضه های غیر ضروری و
کمرشکن بود.امتیازات منابع مملکت با شرایط نازل به خارجیان اعطا
می شد:

پس از برقراری مشروطه تدوین کنندگان قانون اساسی
به شرط قرضه خارجیان توجهی نکردند زیرا فکر نمی کردندایران از زیر
۱۹.باراستقراضهای دوران قاجار رهایی یابد و روزی به خارجیان قرض بدهد.

علت این نابسامانیهای شاهان و درباریان بودند. عیش و نوش اسراف
و تبذیرارکان نظام را فرو ریخت . ولخرجی درباریان حکام و خوانین و
صاحبان مشاغل پیروی از دربار می کوشیدند جیب خود را پر کنند و به
فراخور حال خود حرمسرا و دربار تشکیل بدهند هر روز بر بحران
اقتصادی کشور می افزود. دراین میان وظیفه ملت تنها پرداخت مالیتهای
سنگین بود. وصول این مالیاتها به مصادره اموال بیشتر شباهت داشت
تااخذ مالیات

اضافه بر بلاهایی که حکام خودخواه بر سر مردم می ریختند عوامل طبیعی
نیز گاهی بیداد می کرد:

در ۷۵ سال ( از ۱۲۳۷ تا ۱۳۱۰ ه.ق .) تقریبا ۶۵ بار و با وطاعون
حمله کرد و صدها هزار نفر را کشت و میلیونها نفر را آوراه و
نابسامان کرد….. قحطی یکی دیگراز مصیبتهایی بود که آن هم چند سال
مردم را گرفتار کرد. کشتار قحطیها بیش از کشتار و با وطاعون برآورد
گردیده است ۲۰ .

این آفات علاوه بر آن که از تعداد مردم می کاست به بنیه اقتصادی
جامعه نیز صدمه وارد می کرد.

این عوامل طبیعی و آن سیاستهای نادرست حکام باعث می شد که هر
ساله دهها هزار نفرایرانی و غیرایرانی برای پیدا کردن کار روانه
کشورهای دیگر بویژه روسیه شوند. ۲۱

پیمانهای ننگ آور وامتیاز دهیهای زیانبخش نیز آفت دیگری بود که
اقتصاد ملی را تهدید می کرد. دراین میان اگرافرادی مانندامیرکبیر
پیدا می شدند که به فکراصلاح وضع اقتصادی و عمران کشور می افتادند
یا میدان عمل نمی یافتند و یااقداماتشان ناتمام و ناپدار می ماند.

درباریان هم که هیچ گاه به استقبال دردسر برای اصلاح و آبادانی کشور
نمی رفتند.

۳. وضعیت فرهنگی

غربگرایی

غربگرایی و غرب زدگی بلای دیگری بود که در آن عصر دامنگی مسلمانان
بویژه ایرانیان شده بود و آنان رااز هویت ملی وارزشهای دینی
بیگانه می ساخت .

[رابطه جهان اسلام با غرب تا قرن یازده هجری به واسطه اقتدار
عالم اسلام ازاموضع استقلال رقابت آمیز و توام با کینه ها و حسدها و
بر دو باختهای متقابل بود و مسلمانان با معیارهای خود به صورت
تهاجمی با غرب رابطه داشتند و غرب به خاطر ضعف و عقب ماندگی موضع
دفاعی داشت اما پس ازاین تاریخ که غرب از رنسانس و سرمایه داری
برخاتسه بود وامپراطوری عثمانی گرفتار دشواریهایی شده بود ورق
برگشت و غرب هجوم همه جانبه و زیانبار خود را علیه شرق آغاز کرد.
قدرتهای اسلام اساس دارای ماهیتی سیاسی و نظامی بودند و فاقد
بنیه قوی فکری فرهنگی و علمی وانسجام و یکپارچگی . محور قدرت اینها
در سپاه نیرومند و قدرت نظامی و جنگ آوری بود. عصر برتری علمی را
پشت سر می گذارندند وازافتخارهایی که اگر یک اروپایی در آموزشگاه
مسلمان پرورش می یافت میان ملت خودافتخار می کرد محروم می شدند] ۲۲ .

ازاین زمان به بعداست که چگونگی رابطه جهان اسلام با غرب دگرگون
می شود واصطلاح، غربزده با (غربگرا) پدید می آید. موضعگیریهای جهان
اسلام در برابر غرب و آنچه در قلمرو آن به وجود می آید تفاوت می کند:

۱. عده ای جبهه ستیز و منفی می گیرند و با تمام و کمال در نفی و
طرد همه چیز غرب می کوشند.

۲. گروهی برعکس دلباخته و شیفته آن شده و چشم و گوش بسته مرید
غرب می گردند.

۳. گروهی که عده کمی هستنداز سر آگاهی و با معیارهای سنجیده
با آن برخورد می کنند.

ملت شرق از آنچه خود داشت چشم پوشید و ملاکهای زندگی غربی را
جانشین ادب هنرو…. خود کرد.

غربگراهای شرق کوشیدند زندگی خود را با جلوه های غرب بیارایند.

احساس رقابت فراموش شد.احساس درماندگی بر کرسی نشست .از
خلاقیت و پویندگی و سازندگی خبری نبود. هر چه بود خودباختگی بود.
کسی خود را باور نداشت .

غرب زمانی که برای بهره برداری از منابع دیگران تصمیم بر صدور
سرمایه گرفت موانع زیادی بر سر راه خود دیدازاین روی ابتداء
در فکر تسلط بی چون و چراافتاد. لذا برای تسلط و بسط قدرت و نفوذ
هر آنچه مایه افتخار ملت مغلوب بود مورد هجوم قرار داد.از جمله :
عقایداخلاق آداب و رسوم بود که باید به نحوی به تاریکخانه ها سپرده
می شد.

هرچه مربوط به خود و خودی بود به باد تمسخر گرفته می شد به
گونه ای کسی جرات نمی کرد که خوی نشان بدهد.

استعمار توسط ایادی داخلی و فریفتگان به غرب چنان هویت مسلمانان
را به وهن گرفت که انسان شرقی تمایلی به ابراز مسلمان بودن یا
شرقی بودن خود نداشت .

هجوم فرهنگی و سیاسی غرب در
مردم نوعی حقارت روحی پدید آورده بود به طوری که خود را در برابر
غریبان از هر حیث بویژه از نظر فرهنگ بی مایه می پنداشتند. هویت
اسلامی تحقیر شد.

اگراقدامی برای دفع این
خطرانحام گرفت پادزهر کافی برای آن مسمومیت نبود. زیرا در زمانی
که اروپا به تجهیز خود می پرداخت در جهان اسلام کشمکشهای داخلی
اختلافها و تفرقه های دینی مشغله مسلمانان شده بود. غرب نیز برای عقب
ماندن مسلمانان و گسترش و عمیق شدن دشواریهای آنان بسیار می کوشید و
از هیچ گونه اقدامی فروگذار نبود.

هر روز تحولی در قلمرو عثمانی ایران و دیگر بلاداسلامی پدید
می آمد. قضیه مصر و علی پاش جنگ عثمانی با روی و جدایی سرزمین
کریمه و تسلط روس بر آن رقابت قدرتهای خارجی بر سر تسلط و تقسیم
کشورهای اسلامی هر یک قدرت مسلمین را آسیب پذیر می کرد. حرکتهای
استقلال طلبانه به خاطر حاکمیت روح ناسیونالیستی و قومیت گرایی بر
آنان نه تنها گرهی را نمی گشود بلکه به خاطرانگیزه های کور به سود
بیگانگان تمام می شد. شورش برخی اقوام و نژاده زمینه دخالت هر چه
بیشتر غرب را فراهم می آورد. در سایه این شرایط جو غربزدگی در همه
جای قلمرواسلام روبه گسترش بود. روشنفکران فرنگ رفته پلی شده بودند
برای نفوذاستعمار در ممالک اسلامی .این گونه افراد گاهی در بالاترین
سطح اداری کشور نفوذ داشتند. برخی از صدراعظمهای سلطان محموداز
انگلستان تغذیه می شدند. ۲۳ همگام بااین خطر شعارهای ناسیونالیستی
نیز کمک فراوانی در تصعیف عثمانی می کرد.

اگرچه حکومت عثمانی فعالیتهای گسترده ای را با شعار وحدت
مسلمانان حفظاسلامیت ملت مسلمان برای حفظ یکپارچگی امپراطوری و
نهایتا سلطه خود در پیش گرفته بود و جریانهای گوناگونی در قلمرو
اسلام با وی همنوا شده بودامااز آن جا که خفظاسلام را در پایداری
سلطنت عثمانی می دیداین کوششها به ثمر نرسید زیرا سلطنت عثمانی
خوداز درون منحرف بود و عملا بااسلام همخوانی نداشت .

فراماسونیگری

یکی از
کانالهای عمده نفوذ واستیلای استعمار بر کشورهای اسلامی تشکیلات
گسترده و جهانی فراماسونرپی بود که در بسیاری از تحولات سیاسی عالم
اسلام

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.