پاورپوینت کامل طلایه دار اسلام ناب محمدی ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طلایه دار اسلام ناب محمدی ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طلایه دار اسلام ناب محمدی ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طلایه دار اسلام ناب محمدی ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

۵

سرمقاله

در سایه سقف ترک خورده نشسته بودند بی حوصله و خسته وافسرده
[تن] ه تا خورده بود.

هیچ پری به پرواز باز نمی شد.

همه سر زیر پرخویش فروبرده بودند و بر سنگ مزار دل مرده خود
اشک می ریختند.

ناگاه بر طبل زمانه کوبیدند و هلهله هااز خانه های توسری خورده به
عرش رسید.

بهار آمد. گل و گیاه بر زمستان سیاه خندیدند و آخرین افت و خیزهای
او را به سخره گرفتند.

سامراء خیرشگاه بهار بود و چشمه خورشید.

خورشیداز سامراء طلوع کرد و محفلهای سرمازده را گرما بخشید.

از روزن خانه ها و کاشانه ها سرک می کشید تا حضوراهل خانه را بر
سفره جشن بهاران نظاره کند.

در هیچ سرایی[ دود] نبود که آن را با عطر گلهای بهاری زدوده
بودند.

در و دیوارهای دوداندود را با گلاب ناب شسته بودند.

جشن بود جشن محو آفات و برچیدن علف هرزها.

جشن بود جشن شگفتن گلها.

جشن بود جشن خرامیدن فقه بر عرصه ها.

جشن بود جشن بازگشت اسلام به آغوشها.

مردم می رفتند واز در و پنجره به بیرون می ریختند هر چه را که بوی
بیگانه می داد.

دراندورنیه شکستند آنچه را که مظهر قدرت غیر بود.

قرآن را آیینه داران بر سفره زندگی نهادند.اهل خانه بر گردش
حلقه زدند واشک شوق ریختند.

دیدارها مبارک . هزار سال به این سالها.

پاینده باداین میهمان در خانه بازاره روستاه شهره حجره ه
سینه ه ذهنه قلبها و…

فقیه کارآزموده بر سمند زمانه سوار بود و نه بر جاده و عرصه
آشنا و چشم آموز و بی حادثه و همراه و همدوش با دیگر سوارکاران که بر
بیابان پر سنگلاخ می تاخت .

بر آن بود که آنقدر بر عرصه پرمانع بتازد تا برای آیندگان
و سوارکارانی که آهنگ عبورازاین معبر را داشتند هموار شود.

او خواست زیر پویه مکر و ستور راهی را که روزی روزگاری آهنگ
کنندگان کوی دوست بی مانع ورادع در کمال امنیت به راهنمایی
ستارگان و قافله نور آسمانی می پویدندامااکنون به خاطر سهل انگاری
دوستان و تلاش دشمنان خار و خاشاک آن را پوشانده بود که گویا راهی
نبوده و کاروانی از آن گذر نکرده است چنان بکوبدش که راهی شود ساده
و هموار که دیگر سوارکاران بتوانند بر آن بتازند و به شهر نور
برسند.

او پهنه می خواست بادیه سرزمینی فراخ تا بتواند صلا در دهد:

هان ای مردمان !

چرا خود را در پیله پیچیده اید و بر خاکستر نشسته اید؟

پیله را بدرید واز خاکستر برخیزید.

تا کی می خواهید روی به تاریکیها داشته باشید.

به خورشید برگردید و درخشش خورشید را ببینید.

می خواهم لبخند شمایان را ببینم .

زندگی زیباست .

درست است که روشنی چشمانتان را می آزارداما چه کنم که زیبایی در
روشنایی است .

ازاین روی شهر خورشید سامراء را برگزید.

دگرگون کردن حوزه نجف بر وفق مراد روزگار مشکل بلکه محال بود.

حوزه ای که سالیان دراز بر نسقی واحد سیر کرده بود واز جامعه
مردم و مشکلات و مصائب آنان اطلاعی نداشت نمی توانست فقه زندگی و
اندیشه دینی سازگار با زندگی را برتابد.

عزلت گزینی دوری از جامعه کار قیصر را به قیصر واگذار کردن به
گرد سیاست نچرخیدن و… بنیاد حوزه را تشکیل می داد و یا حداقل
اندیشه حاکم بود.

میرز برای ایجاد دگرگونی عمیق در ساختار فکری و صوری حوزه به
هجرتی عظیم دست زد.

هجرت از سکون به حرکت از سکوت به عصیان از ریگستان به گلستان .

فرهاد بود که بااراده تیشه ای ساخته و به جان کوه افتاده بود.

عشق کوه را موم کرد و مدرسه عشق سر برکشید و دوستان دانش را در
آغوش کشید.

دراین شهر در جوار مرقد فرزندان علی ( ع ) به دوراز قیل و قال
مدرسه به گونه ای روشمند به تربیت شاگرد همت گماشت .

زنگ بیداری از بلندای شهر نواخته شد. تحول آغاز شد.

در ظاهر بی سروصداما در باطن پرغوغا.اقیانوسی ازاراده ها در
تلاطم . خورشیدی در حال طلوعی عظیم .

استاد با هیاتی متبخترانه وابهتی ساختگی و تشریفات ویژه بر
کرسی درس نمی نشست .

نگاه او به شاگرد نگاه عالم به جاهل نبود. سخنانش را وحی منزل
نمی دانست .

اشکال وایراد شاگرد را جسارت به مقام و موقعیت خود نمی پنداشت
از این روی در جمع شاگردان مساله ای را عنوان می کرد واز شاگردان
می خواست درباره آن مساله به کندوکاو رایزنی بپردازند.

درس در حقیقت گفتگویی بود علمی و آزاد بین شاگرد واستاد.

استاد با این حرکت شیرینی آزاداندیشی استقلال در رای تحت شعاع افکار
بزرگان قرار نگرفتن اجتناب از تقلید کور و… را به شاگردان چشاند.

طالب علمی که برای آینده ساخته می شوداگراز طرف مربیان تحقیر
شود و رای و نظراو سرکوب چگونه می تواند در آینده ای که او صاحب
نقش است و در عرصه حضور دارد مفید واقع شود و برای رهایی مردمان از
قید و بند تحقیر و ذلت وایجاد محیطی آزاد که هیچ گاه در زندگی
احساس نکرده است تلاش کند و خود را به آب و آتش بزند.

کسی که در محضراستاد بنابر عادت دو زانو نشسته و چشمان خویش را
به زمین دوخته است و در برابر سخنان استاد هیچ واکنشی از خود نشان
نداده و گفته استاد را وحی منزل تلقی کرده است چگونه می تواند ملتی
عصیانگر و گریزان از تقلید کور تربیت کند.

استادی که شاگرد را جاهل می پندارد که باید گام به گام او را راه
ببرد و به پندار خوداز لغزشها نجاتش بدهداز گاو تا ماهی را برای
او تبیین کند پر واضح است که این فرد تحت تعلیم هیچ جسارت حرکت
بی اتکاء واعتماد به نفس نمی یابد.

میرز به حساسترین نکته ضعف حوزه هاانگشت گذاشت .

وی خوب درک کرده بود که برای ساختن آینده باید در عرصه تربیت
گوی سقت را در دست داشت که اساس کلیه اصلاحات سیاسی اجتماعی تربیت
است .

به این نتیجه رسیده
بود که ناهنجاریهای اجتماعی ریشه در تربیت و عادات ناصحیح دارد.

مراکز مربی پرور در تربیت ناکام اند. حوزه های علمیه برای مبارزه
با ناهنجاریهای اجتماعی نیرو تربیت نداده و آنانی را که او تربیت
داده به این کار نمی آیند و دراین پهنه زمین گیرند. به پندار خود
مرجع پروری کرده در حالی که نه نیروهای تحت تعلیم همگی از چنین
استعدادی برخوردار بوده اند و نه نیاز جامعه دراین امر خلاصه می شده
است ازاین روی سرمایه ای بر باد رفته واز آن قافله پرتلاش و
ریاضت کش چیزی جز خاکستر بر جای نمانده است .

رهانیدن مردمان از جهل و نادانی به زانو
در آوردن دیواستبداد واستعمار سوزاندن ریشه فقر تباهی آفرین از
بین بردن تبعیض و برقراری عدل و قسط و… نیاز به نیروهایی دارد که
ویژه این کار سترگ تربیت شده باشند.

مردم گوسفند نیستند که هر شبانی را بشود بر آنان گمارد. کسانی که
میان مردم می روند و مسؤولیتی را بر عهده می گیرند بایداین مساله
را عمیقا و با تمام وجود دریافته باشند که کاری است کارستان .
سعه صدر آزاداندیشی احترام به آراء به دیگران استقلال رای و… در
ذهن و فکر و زندگی اجتماعی و سیاسی اینان بایداز مکانت و جایگاه
ویژه ای برخوردار باشد.

روش میرز روشی بود که طالبان علم را براساس استعدادی که داشتند
می ساخت و آنان را برای هدایت وارشاد مردم در زمینه های گوناگون
مهیا می کرد.

به گونه ای آنان را تربیت می کرد که در جامعه به کار آیند و بتوانند
سکان داری کنند.

[مرحوم میرز شاگردانش را در مسائل عرفی جامعه هم تربیت می کرد.
چگونگی معاشرت و گفتگو و همنشینی با مردم را بدانها می آموخت و در
راه تکامل یک عالم مذهبی هر آنچه را که در کنار علم و تحصیلش لازم
بود تعلیم می داد].

روش میرز شاگردان رااز گوش بودن تقلیدازاستاد و نظری روی
نظراستاد نداشتن که روش معمول حوزه ها بوده واکنون متاسفانه
گریبان گیر حوزویان است رهایی بخشید و به آنان آموخت :

غیراز نظراستاد و بزرگان علم وادب می توان نظری داشت وارائه
داد و به نظرات دیگر می بایست احترام گذاشت واستبداد رای نداشت و و
به گفته دیگران چه خرد و چه بزرگ چه بله قربان گو و چه پرخاشگر
گوش فراداد واگر حق بود پذیرفت واگر خیر پاسخ مناسب داد.

میرز ورق را برگرداند و کتاب زندگی را با همه
اوراقش در برابر چشمها نهاد که شاید پیدا شوند حقیقت بینانی که
بنگرند و دریابند حقیقت را و زندگی را دوباره ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.