پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات تحریف در کتاب فصل الخطاب; قسمت سوم ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات تحریف در کتاب فصل الخطاب; قسمت سوم ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات تحریف در کتاب فصل الخطاب; قسمت سوم ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد و بررسی روایات تحریف در کتاب فصل الخطاب; قسمت سوم ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۵

سوره بقره

۸ . ثقه الاسلام فی روضه الکافی, عن علی بن ابراهیم, عن احمدبن محمد, عن محمدبن خالد, عن محمدبن سنان, عن ابی جریر قمی (وهو محمدبن عبیداللّه وفی نسخه عبداللّه) عن ابی الحسن, علیه السلام:

(له مافی السموات والارض [ومابینهما وماتحت الثری عالم الغیب والشهاده الرّحمن الرحیم] من ذی الذی یشفع عنده الاّ بإذنه.۱)

محدث نوری, این روایت را بدین منظور می آورد که آنچه در روایت فوق, داخل کروشه است, از آیه الکرسی بوده و اینک, در قرآنهای موجود, وجود ندارد.

سند حدیث:

در سند, محمدبن سنان وجود دارد که پیش از این, وضعیت وی را روشن کردیم که از (غلات) است و ضعیف و غیرقابل اعتماد. ابن جریر قمی, معلوم نیست که محمدبن عبید اللّه است, یا محمدبن عبداللّه. مهم نیست, زیرا پای یک غالی وقتی به میان آمد, حدیث را باید کنار گذاشت که بی اعتبار است.

متن حدیث:

در آیه شریفه آیه الکرسی, صحبت در این است که: نگهداری آسمان و زمین, به خداوند فشاری وارد نمی آورد. صحبت از این نیست که چه در بین و زیر زمین است.

۹ . عن محمدبن خالد, عن حمزه بن عبید, عن اسماعیل بن عباد, عن ابی عبداللّه, علیه السلام:

(لایحیطون بشیء من علمه الاّ بما شاء وآخرها العلی العظیم والحمد للّه ربّ العالمین وآیتین بعدها.۲)

سند حدیث:

* محمد بن خالد برقی, به وی خیلی نمی شود اعتماد کرد. یعنی اگر منفرد باشد, حدیثش, قابل احتجاج نیست. نه این که ضعیف باشد. نوشته اند: وی, به مسلک اخباریان, هرچه شایع بود, در بین مردم, نقل می کرد. تاریخ نویس بوده است. نجاشی در باره وی می نویسد:

(… کان محمد, ضعیفاً فی الحدیث۳)

ابن غضائری در باره وی می نویسد:

(حدیثه یعرف و ینکر و یروی عن الضعفاء کثیراً و یعتمد المراسیل.۴)

کتاب رجال برقی, معلوم نیست از اوست یا پدرش, یا برادرزاده اش و یا نوه اش. این کتاب, مثل کتاب رجال شیخ طوسی, زیاد دست به دست نگشته است. معروف است که از آن برقی است. برقیها, زیاد بوده اند. کسی نتوانسته به طور قطع بگوید از کیست. کتابی است بی ارزش; چون, نه توثیق می کند و نه طعن می زند. فقط طبقات را مشخص می کند و ارزش علمی ندارد.

* حمزه بن عبید, ناشناخته است.

* اسماعیل بن عباد هم مشخص نیست.

این روایت می خواهد بگوید که بعد از (ولایَؤُدُهُ حفظهما وهو العلی العظیم) (الحمد للّه ربّ العالمین) بوده و در آیه بعد از آن! همه درمانده اند دو آیه بعدش یعنی چه؟ بعد از آن, که دو آیه نمی ماند. علامه مجلسی و غیر او, بحث می کنند که اصلاً مشخص نیست و(الحمد لله رب العالمین), به این جا نمی خورد و تناسبی با این جا ندارد.

۱۰ . عن عده من اصحابنا عن سهل بن زیاد, عن ابن محبوب عن ابن ریاب عن حمدان بن اعین, عن ابی جعفر, علیه السلام:

(والذین کفروا اولیاؤهم الطّواغیت۵)

سند حدیث:

* سهل بن زیاد الآدمی, ضعیف است و اهل غلوّ.

نجاشی در باره وی می نویسد:

(کان ضعیفاً فی الحدیث غیر معتمد علیه فیه. وکان احمدبن محمدبن عیسی یشهد علیه بالغلوّ والکذب وأخرجه من قم, الی الریّ وکان یسکنها۶)

کشی در باره وی می نویسد:

(قال علی بن محمد القتیبی: کان ابومحمد الفضل بن شاذان لایرتضی ابا سعید الآدمیّ و یقول: هو الأحمق.۷)

ابن غضائری در باره وی اظهار می دارد:

(انه کان ضعیفاً جداً فاسد الروایه والمذهب وکان احمدبن محمدبن عیسی الاشعریّ اخرجه عن قم واظهر البرائه منه ونهی الناس عن السماع منه والروایه عنه. یروی المراسیل ویعتمد المجاهیل۸.)

شیخ طوسی در باره وی اظهار می دارد:

(ضعیف جدّاً عند نقّاد الاخبار.۹)

متن حدیث:

در این روایت ساختگی لفظ (طاغوت), تبدیل به (طواغیت) شده به این دلیل که پنداشته اند از آن جا که اولیاء جمع است خبر آن هم باید جمع باشد. در حالی که (طاغوت) شبیه اسم جمع است و هرموجود سرکش, چه آدمیزاد و چه غیر آدمیزاد را دربر می گیرد. صورت کلمه هم, اصطلاح بیگانه است.

طاغی, می شود از طغیان باشد. امّا طاغوت, شبیه جبروت, ملکوت و… است که شاید عبری باشد.

بالآخره یک دست کاری شده است که به صورت (طاغوت) درآمده است.

راغب اصفهانی می نویسد:

(والطاغوت عبارهٌ عن کلِّ متعدٍّ وکلِّ معبودٍ من دون اللّه ویُستعمل فی الواحد والجمع.

قال: (فمن یکفر بالطّاغوت). (والذین اجتنبوا الطّاغوت). (واولیاؤهم الطّاغوت). (یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت) فعباره عن کل متعمد ولما تقدم سمّی الساحر والکاهن والمارد من الجن والصارف عن طریق الخیر طاغوتاً و وزنه فیما قیل فَعَلُوتٌ نحو جبروت و ملکوت وقیل اصله طَغَوُوتُ ولکن قُلِبَ لام الفعل نحو صاعقه و صاقعه ثم قُلِبَ الواو ألفاً لتحرکه وانفتاح ماقبله۱۰.)

۱۸ . تاسع البحار عن ابن شهرآشوب فی مناقبه قال وجدت فی کتاب المنزل عن الباقر, علیه السلام:

(الذین کفروا بولایه علی بن ابیطالب, اولیاؤهم الطاغوت. قال نزل جبرئیل بهذه الآیه هکذا۱۱.)

در سوره مائده که ظاهراً آخرین سوره است, آمده

(انّما ولیّکم اللّه ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوه ویؤتون الزَّکوه وهم راکعون۱۲.)

مولای شما مؤمنان که از شما حمایت می کند و یار و یاور شما خواهد بود, تنها خداوند رحمان است, با رسول خدا و آن دسته از مؤمنان که نماز را برپای دارند و زکات را در حال رکوع می پردازند.

در این آیه, خداوند, اصل (ولایت) راجعل کرده است و در آیه دیگر, دستور به ابلاغ این حکم می دهد:

(یا ایها الرسول بلغ ماانزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته واللّه یعصِمُک من الناس ان اللّه لایهدی القوم الکفرین۱۳.)

ای رسول ما! امت اسلامی نیز مانند یهود و نصاری نیازمند آن هستند که بعد از تو مولا و رهبر داشته باشند, تا از رهنمود او بهره ور گردند. اگر امت اسلامی بعد از تو, بی مولا و رهبر بماند, به سرنوشتی بدتر و شومتر از سرنوشت یهود و نصاری دچار خواهد گشت. از این روی, مفاد آیتی را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شد و اولین مولای مؤمنین را که بعد از تو باید بر مسند رهبری بنشیند, با ذکر یک نشانی به حضورت معرفی کرد, به مردم ابلاغ کن و آن کسی را که در حال رکوع انفاق می کرد, به مردم بشناسان. اگر مفاد این آیت را ابلاغ نکنی و مولای مؤمنان را با نام و نشان و جان و تن معرفی نکن, چنان خواهد بود که اصل این آیت را ابلاغ نکرده باشی. اگر از سوء قصد مخالفان اندیشه داری و از عقبه هَرشی بر جان خود بیمناکی, مطمئن باش که خداوند رحمان, جان تو را از شر مخالفان پناه خواهد داد. کسانی که با این معرفی مخالفت ورزند, در شمار کافرانند و خداوند رحمان, مردمان کافر را هدایت نخواهد کرد.

بنابراین دستور, پیامبر(ص) در غدیرخم به وظیفه ای که داشت, جامه عمل در پوشاند و علی(ع) را به عنوان مولی و رهبر, به مردمان مسلمان معرفی کرد.

پس حکم (ولایت) و ابلاغ آن, در سوره مائده نازل شده است و قبل از آن, موقعیت نداشته که از این سهم, سخنی بگوید. آیه شریفه:

.(الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.۱۴)

امروز, قانون حلال و حرام را به کمال رساندم و نعمت هدایت را بر شما تمام کردم و رضایت دادم که دین شما, دین اسلام باشد.

مربوط به دورانی است که رسول خدا, بار رسالت را از دوش به زمین نهاده و تکالیف را مشخص فرموده و فقط, یکسری مواعظ و نصایح باقی مانده و یا احکامی که قطعی نشده بودند, تبیین و تشریح نشده بودند, مطرح می شود. در سوره بقره که در ابتدای ورود پیامبر(ص) به مدینه از سوی خدا به وی نازل شده و خطابات بیشتر متوجه یهود است, جاندارد که بگوید: والذین کفروا بولایه علی بن ابیطالب)!

ابن شهرآشوب در مناقب, بی سند نقل می کند. می نویسد: (وجدت فی کتابٍ) یا از کافی نقل می کند و یا سایر کتابهای او.

۱۲ . الشیخ الجلیل احمدبن علی القمی, فی کتاب العروس عن الصادق, علیه السلام, قال: (کان علی بن الحسین, علیه السلام, یحلف مجتهدان من قرئها ای آیه الکرسی قبل زوال الشمس سبعین مره فوافق تکلمه السّبعین زوالها غفر له ماتقدم من ذنبه و ماتأخّر فان مات فی عامه ذلک مات مغفوراً غیر محاسب.)

امام سجّاد(ع) سوگند یاد میکرد که: هرکس آیه الکرسی را هفتاد مرتبه بخواند و مرتبه آخری که می خواند, زوال شمس بشود, هرگناهی که مرتکب شده, بخشیده می شود. گناهان آینده و گذشته اش بخشیده می شود و اگر در همان سال بمیرد, بخشیده شده است و خداوند, اصلاً از او حساب نمی کنند.

حال آیه الکرسی کدام است؟ از قول ایشان نقل می کنند:

(اللّه لااله الاّ هو الحی القیوم لاتأخذه سنه ولانوم له مافی السموات ومافی الارض ومابینهما وماتحت الثری عالم الغیب والشهاده فلایظهر علی غیبه احداً من ذا الذی یشفع عنده الاّ باذنه یعلم ما بین ایدیهم الی قوله هم فیها خالدون۱۵)

این حدیث (الرحمن الرحیم) ندارد. خود ایشان هم می گوید: گویا راوی اشتباه کرده است. این جمله: (عالم الغیب فلایظهر علی غیبه احداً) که در این روایت, به عنوان بخشی از آیه الکرسی ذکر شده, آیه ۲۶ سوره جن است و در آن آیه لفظ (شهادت) ندارد, ولی در این جا لفظ (شهادت) را راوی گنجانده است. در آیه سوره جن, نباید هم لفظ (شهادت) باشد. زیرا بحث روی شهادت نیست. معنی این است:

(خداوند, عالم غیب است و بر غیب خود, کسی را جز رسولان, آگاه نمی کند.) وقتی هم می خواهد غیب خود را به رسولان بفرستد, جمعی از فرشتگان را همراهش می فرستد که مبادا تحریفی صورت بگیرد:

(الاّ من ارتضی من رسول فانّه یسلک من بین یدیه ومن خلفه رصدا)

جز کسی را که به عنوان رسول خود پسندیده باشد که در آن صورت از پیش رو و پشت سرش, فرشتگان, به مراقبت, روان می شوند.

(لیعلم ان قد أبلغوا رسالات ربهم و احاط بما لدیهم واحصی کل شیء عددا۱۶)

تا بداند رسولانش, همان پیامهای پروردگارشان را به مردم ابلاغ کرده اند و شیاطین در نیمه راه, چیزی بر آن نیفزوده اند و چیزی نکاسته اند. خداوند از مکر شیاطین آگاه است و برآنچه نزد رسولانش باشد, احاطه دارد و رقم چیزی را آمار کرده است.

روایت از احمدبن علی قمی در کتاب العروس بود. کتاب العروس, و جادتاً به دست, رسیده است و کل اسناد آن, مانند (من لایحضره الفقیه) مرسلاً روایت شده است. به اعتماد مشیخه ای که در آخر بیاید. منتهی (من لایحضره الفقیه) مشیخه را ثبت کرده, ولی این کتاب خیر. حواله به فهرستها می دهد که در اختیار ما نیست. احادیث کتاب علی بن قمی که وجادتاً رسیده در کتابهای چهارگانه روایی ما نیست. علامه مجلسی کتاب را در بحارالانوار می آورد و جزء مصادر بحار است.

در برخی از تفاسیر آمده که آیه عقب جلو شده باید باشد: (لاتأخذ نوم ولا سنه) نه (لاتأخذ سنه ولانوم)! خوابش نمی گیرد, حتی چرتش هم نمی گیرد. اول باید عموم نفی شود, بعد خصوص, ولی آنچه در قرآن آمده عکس این است. اینان درک نمی کنند مسأله چه هست, زود داوری می کنند.

اللّه لااله الاّ هو الحی القیوم. هیچ الهی جز او نیست, حیّ و قیوم است. نگهبان تمام هستی و عالم وجودات. جمله بعدی (لاتأخذ سنه ولانوم) پاسخ است از آنچه در دل مردم می گذرد. اگر دقیق توجه شود و نکته ها درک شود و ارتباط جملات فهمیده شود, آن نکته ای را که آیه در صدد آن است که پاسخ دهده و ذهنها را روشن کند, به دست می آید:

زنده و نگهبان است. از نگهبانی خسته نمی شود که چرت او را فرابگیرد و آن گاه به خواب رود.

همان طور که قرآن وقتی (قل) می گوید, می خواهد از اشکالی که در جامعه بوده پاسخ دهد و شبهه ای که مطرح بوده دفع کند, این جا هم چنین است, می خواهد ذهنها را روشن کند که مبادا افراد فکر کنند خداوند نگهبان, حی و قیوم را خستگی فرامی گیرد و چرت و خواب.

قرآن, ترتیب طبیعی را در نظر گرفته: پس از خستگی, چرت و آن گاه خواب. در ساحت خداوندی خستگی, چرت و خواب راه ندارد. آیه شریفه نمی خواهد صفات ناشایست را از خداوند سلب کند که بگوییم حق بود اول (نوم) را سلب می کرد, بعد چرت را.

له مافی السموات والارض. هرچه در آسمان و زمین وجود دارد, از آنِ خداست.

من ذا الذی یشفع عنده الاّ بإذنه. چه کسی می تواند در حضور او همکاری کند و کار دیگری را راست کند, مگر با رخصت او. فرمانها از آسمان فرود می آیند. نعمتها, نازل می شوند. شما هم روی زمین زندگانی می کنید, باید از آن نعمتها برخوردار شوید. هرچیزی را باید از او بخواهید. تا خدا رخصت ندهد کار کسی برای شما مثبت واقع نمی شود. هرکاری که در زمین و آسمان به بشر مربوط باشد, نمی تواند کسی دخالت کند, مگر آن که خداوند اذن بدهد.

این که جاعل روایت, جمله (عالم الغیب له مافی السموات ومابینها و ما تحت الثری) را در آیه الکرسی گنجانده و مرحوم محدث نوری هم پنداشته است از آیه الکرسی بوده و اکنون نیست.

لزومی ندارد این جمله, این جا بیاید. اصلاً لازم نیست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.