پاورپوینت کامل وصیت نامه فقیه پارساابراهیم بن سلیمان قطیفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وصیت نامه فقیه پارساابراهیم بن سلیمان قطیفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وصیت نامه فقیه پارساابراهیم بن سلیمان قطیفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وصیت نامه فقیه پارساابراهیم بن سلیمان قطیفی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۸۳

ابراهیم بن سلیمان قطیفی, در قطیف بالید و پس از فراگیری مقدمات علوم دینی, برای تکمیل تحصیلات و کسب علوم آل محمّد(ص) در سال ۹۱۳. هـ ق. به نجف مهاجرت کرد. علوم معهود آن زمان, بویژه, فقه, رجال و حدیث را از اساتید مبرّز حوزه علمیه نجف, فرا گرفت. سالها در حلقه درس شیخ ابراهیم بن حسن, مشهور به ورّاق, و شیخ محمدبن زاهد نجفی, شرکت جست, تا خود در زمره فاضلان نامور, قرار گرفت. پارسا بود و محتاط. هدیه شاه طهماسب صفوی را نپذیرفت, با این که محقق کرکی مصرف آن را روا می شمرد. بسیاری از شرح حال نویسان, او را با القابی چونان: عابد, زاهد, متّقی, تارک دنیا, شیخ اجل, اکمل, فاضل, صالح, عالم ربّانی و صاحب مقامات عالیه ستوده اند.

(وکان رحمه اللّه, زاهداً, عابدا, ورِعا, مشهورا, تارکا للدّنیا برمّتها۱.)

صاحب روضات, ویژگیهای او را چنین بر می شمارد:

(کان عالما, فاضلا, ورعا,صالحا من کبار المجتهدین واعلام الفقها والمحدّثین۲.)

پر مطالعه بود و متتبّع. در علوم شرعی, ید طولایی داشت و در موضوعهای گوناگون, نوشته دارد. حدود دوازده اثر در فقه, چند رساله در ردّ محقق کرکی, کتابهایی در کلام, مجموعه هایی موضوعی در احادیث و کتابی مبسوط و پرفایده در شرح اسماء حسنی۳.

او افزون بر تالیف و تحقیق, شاگردانی نیز, تربیت کرد. مشهورترین دست پروردگان او, عبارتند از: سید معزّالدّین, سید شرف الدّین الحسینی المرعشی التستری, پدر صاحب مجالس المؤمنین, سیّد آقا میرزا نعمه اللّه حلی۸.

بزرگانی چون: مولی شمس الدّین محمّدبن ترکی, شیخ شمس الدّین محمدبن الحسن استرابادی, شاه محمود خلیفه شیرازی و شیخ حسین بن عبدالحمید از او اجازه روایت گرفته اند و از محضر پرفیض او بهره برده اند.

دستورالعمل فرادید شما, وصیّت نامه ای است مبسوط, خطاب به شمس الدّین محمّدبن ترکی. امید است چونان که آن بزرگ در پایان وصیّت آورده است, همه ما را سود بخشد و در پیروی از اولیای الهی و بهره وری از گفته های روح افزای آنان راه نماید۴.

إن شاء اللّه

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خداوند, تو و ما را بر آنچه مایه خرسندی اوست, توفیق دهاد و بر انجام دستورات خود, یاری کناد. بدان! مواعظ کتاب و سنّت, گوش نواز است و آثار و گفته های عالمان شایسته و صالحان, در این زمینه بس. بلکه آنچه در بعضی آثار و کتابها و یا حتّی اندکی از آنها آمده, پندگیران و وعظ پذیران را کفایت می کند. مانند آنچه در کتاب (الغیبه)۵, محمدبن بابویه,صدوق و کتابهای دیگر, آمده است [چه موعظه بسیار شنیدن و در حقیقت و معانی آنها, تدبر نکردن, اثر موعظه را کاهش می دهد.] در خبر قطعی السّند آمده است:

وقتی آیه ای از قرآن تلاوت می شد, برخی از مسلمانان برای این که گوشهایشان به مفاهیم اسلامی, اُنس و عادت پیدا کرده بود و آیه های عظیمه, مکرّر به گوش آنان خورده بود و نفسشان به ظاهر و الفاظ آیات عادت کرده بود, آیه های ربوبی و کلمات وحی, تاثیری درخور, بر آنان ننهاد. زیرا بر اثر اشباع بی رویّه نفس و دلبستگی به دنیا, حجابی غلیظ فکر و چشم و دل آنان را پوشانیده بود.

با این که از این مواعظ الهی و آیات قرآنی, تأثیر نمی پذیرند] خود را پیراسته از حجابها می دانند بی آن که بفهمند, خود را می فریبند.

نگاه کنید به گاه نزول آیه (وجیئ یومئذٍ بجهنّم)۶ چگونه رسول اللّه آشفته شد که هیچ کس را یارای سخن گفتن با او نبود, تا این که برادرش, امام علی(ع), بلند شد, بوسه بر سر آن بزرگوار زد و از حادثه پیش آمده پرسش کرد.

رسول اللّه(ص) فرمود: جبرائیل این آیه را آورد.

با این که حبیب خدا, حضرت رسول اللّه(ص) می دانست که خداوند, پیامدهای اعمال او را بخشوده و او بزرگترین شفاعت گر خلق در بین انبیاء, فرشتگان و رسولان, در روز قیامت است.

همان طور که در روایات تحریص بر توسّل به محمّد و آل او, آمده است:

(همه در روز قیامت, نیازمند عنایت و شفاعت محمّد(ص) و وصیّ بزرگوار اویند, حتّی فرشتگان مقرّب الهی و پیامبران مرسل.)۷

با این همه, شدّت ترس پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) از خداوند متعال مشهود است و بی نیاز از توصیف. به گونه ای که به گاه نماز از خود بی خود می شدند و مستغرق در حق.

(در موقفی, علی(ع) را در سجده می یابند که ناله می کند و مناجات خداوند, تا از نفس می افتد. ابودردا می گوید:

(بر بالینش آمدم و او را حرکت دادم, بلند نشد. به نزد فاطمه(س) همسر علی(ع) رفتم و به او تسلیت گفتم. حضرت فاطمه فرمود: هنوز اجل او فرا نرسیده است. بگو او را در چه وضعی دیدی.

عرض کردم: در حال سجده, جان به جانان تسلیم کرد.

فاطمه(ص) فرمود: برو این عادت همیشگی اوست۸.)

وقتی آنان چنین بیم و ترسی از خدا داشتند, حال و روزگار کسی که خدا را, به دل, زبان, دست, پا, شکم, زیرشکم و همه اعضاء, به عصیان برخاسته چه خواهد بود؟

سفارشهایی که برای خودم و برای تو, ضرور می دانم, دوگونه اند:

سفارشهای عمومی و سفارشهای خصوصی

۱ . سفارشهای عمومی: نخست, تقوای الهی. معنی و حقیقت تقوا آن است که: پرواگیری از خداوند, مثل کسی که یقین دارد به توجه خداوند بر نعمتهایی که در کف دارد, از اوست و با بهره وری از همان نعمتها, اموری را که او را ناخوشایند می آید, انجام می دهد. حال آن که او, قادر است که نعمتها را بگیرد و دیگری را بهره مند سازد.

بترس از خدا, بسان کسی که می داند همه اعمال اهل آسمانها و زمین, توان شکر نعمتهای او را ندارد و نمی تواند, با آنچه خداوند در بهشت برای بندگان مطیع و گوش به فرمان مهیا کرده برابری کند. اگر در خود, چنین تقوایی را نمی بینی, با عشق الهی, به معالجه خود پرداز, زیرا طبیعت سالم بشر, به کسی که نسبت به او مهر ورزد, گرچه با لبخندی, علاقه مند می شود و دوستی او را در دل جای می دهد.

جان خویش را وارسی کن که آیا محبت و عشق به خدا وجودت را لبریز کرده است. اگر, معاذ اللّه, جانت مشروب به عشق حق نیست, در زمره مؤمنان راستین قرار نداری. زیرا خدای تعالی, درباره مشرکان فرمود: (یحبّونهم کحبّ اللّه۹) مشرکان, با این که شیفته خدا بودند, بتها را واسطه می دانستند و در کنار خدا می پرستیدند. امّا مؤمنان را کسانی می داند که شدت عشق الهی, جایی در قلب آنان, برای دلبستگی به غیر او, باقی نگذاشته است و به مقام حق الیقین رسیده اند.

شگفتا! انسان آن را که پس از بدی به او شفقت می ورزد, به خاطر محبت او, دوستش می دارد, چگونه است حال و وضعیّت او, نسبت به خدای مهربانی که جز احسان به خلق خویش نکند و همو, مالک جان او و متعلقات اوست. تنها پناهگاه و چاره ساز است. خدایی که هیچ چیز و هیچ کس بی نیاز از او نیست و غیر او نمی تواند انسان را بی نیاز کند. هر کس هر چه را بخواهد باید از او بخواهد.

اگر این راه هم تو را بیدار نکرد, با داروی (حیاء) به درمانش برخیز; زیرا او, در همه حال, به تو احسان می کند.

و تو نیکیهای او را, به بدی پاسخ می دهی, باز هم به تو مهر می ورزد. با این که بدی و نافرمانی او را می کنی, زیر سایه رحمت او هستی و در همه حال, به تو احسان می ورزد و نیکی می کند. در همه این احوال, زیرنظر او هستی و در محضر او گناه می کنی.

با این که بی نیاز از توست, ولی لطف و احسان به تو را سزاوار می داند. شاید که حیاء کنی, شرمسار شوی و بازگردی و اصلاح شوی.

واقعاً در پیشگاه چنین کسی, باید شرمسار و سرافکنده بود. در قرآن کریم فرمود:

(الم یأن للّذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لِذِکْر اللّه وما نَزَلَ مِن الحقّ ولایکونوا کا الّذین اُوتوا الکتاب مِن قبل فطال علیهم الأمد فَقَست قلوبُهم وکثیرٌ منهم فاسقون۱۰).

آیا زمان آن نرسیده که مؤمنان دلهایشان به یاد خدا و در برابر حق خاشع شود و مانند کسانی نباشند تورات و انجیل به آنان دادند, درنگ ایشان دراز شد, تا دلهاشان سخت شد و بیشتر آنان فاسق شدند.

اگر نفس تو از این راه متحول نشد, از تمایل سودپرستی و تجارت پیشگی او بهره گیر, زیرا, تجارت سودآور, آن است که تاجر, به دسیسه گرفتار نشود. سود آن است که سوداگر, زیان نبیند. امانتداری به آن است که از کالای به امانت گذاشته شده, کم نگردد. وکیل خوب آن است که بهره نیکوتری را برای موکّلش به بار نشاند.

بنگر تلاش خویش را چقدر مصروف سود اندک دنیا کرده ای, چه اندازه اوقات با ارزش خویش را در راه آن بذل کرده ای, بی آن که ذرّه ای در این کار, تردید رواداری و خسته شوی.

اگر از این راه هم سود نبردی و متنبه نشدی, بدان قلب تو در عذاب و درد جانگاهی گرفتار آمده که خداوند در کتاب خویش بدان اشارت کرده است:

(… بل قلوبُهم فی غمره مِن هذا ولَهُمْ اعمال مِن دون ذلک هم لها عاملون.۱۱)

بلکه دلهای ایشان از این سخن ما, در غفلت است و ایشان را جز اینها, کارهایی است که انجام دادند و ناگزیر ایشان, عامل آن کارهایند.

نیز خداوند پس از بیان سرگذشت حضرت یوسف(ع) فرمود:

(وکذلک مکّنا لیوسف فی الارض یتبوء منها حیث یشاء, نصیب برحمتنا من نشاء ولانضیع اجر المحسنین ولأجر الاخره خیر للذین آمنوا وکانوا یتقون۱۲.)

این چنین فرمانروایی در زمین را برای یوسف هموار کردیم که در هر جایی بخواهد مأوا گیرد. ما هر که را بخواهیم مشمول رحمت خویش می کنیم. اجر و پاداش نیکوکاران به تمام و کمال می دهیم, بی شک, مزد آخرت برای مؤمنان و با تقوایان, بهتر است.

و از سوی دیگر, در داستان قارون, دو نگرش به دنیا را چنین ترسیم می فرماید:

(… فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیاه الدنیا یا لیت لنا مثل ما اُوتی قار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.