پاورپوینت کامل خاندان و نسب آیه الله بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاندان و نسب آیه الله بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاندان و نسب آیه الله بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاندان و نسب آیه الله بروجردی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۴۳
از جمله امتیازات مرحوم آیه الله بروجردی شرافت بیت و جلالت خاندان
است . خاندان جلیل طباطبائی ، یکی ازاصیل ترین بیوت شیعه است ، که
همواره دراعصار مختلفه ، پرچمدار فقاهت و پاسدار معالم اهل بیت
معصومین ، سلام الله علیهم ، بوده است بخصوص در دو قرن اخیر، با عرضه
شخصیتهایی چون : سید جوای علوی
مرحوم علامه سیدمهدی بحرالعلوم طباطبائی (متوفی ۱۲۱۲ ه.ق) .
فقیه جلیل القدر مرحوم .
سیدعلی طباطبائی ، صاحب : ریاض المسائل (متوفی ۱۲۳۱ ه.ق) .
فرزند گرانقدر سیدعلی طباطبائی ، مرحوم سیدمحمد مجاهد، صاحب :
مفاتیح دراصول و مناهل در فقه (متوفی ۱۲۴۲ ه.ق) .
فقیه بزرگوار مرحوم سیدمحمد کاظم طباطبائی یزدی ، صاحب عروه (متوفی
۱۳۳۷ ه.ق) .
مرحوم آیه الله حاج آقا حسین طباطبائی قمی (متوفی ۱۳۶۶ ه.ق) .
مرحوم آیه الله حاج آقا حسین طباطبائی بروجردی ، (متوفی ۱۳۸۰ ه.ق) .
مرحوم آیه الله سید محسن طباطبائی حکیم صاحب مستمسک العروه (متوفی
۱۳۸۹ ه.ق) .
از موقعیت خاصی در جامعه شیعه برخوردار شده است .
مرحوم آیه الله بروجردی ، از سادات جلیل القدر طباطبائی بروجردی است
که خود، شاخه ای از خاندان طباطبائی است .
سر سلسله سادات طباطبائی بروجردی ، فقیه متاله علامه سیدمحمد
طباطبائی است که با مهاجرت خود، از نجف اشرفبه بروجرد، این سلسله را
در صفحات غرب ایران بنیان گزارد.
سادات طباطبائی ، در هر کجا که هستند، همگی ازاعقاب ابراهیم بن
اسمعیل الدیباج بن ابراهیم الغمرین الحسن المثنی بن الامام ابی
محمدالحسن بن علی بن ابیطالب ، علیهم السلام ، معروف به ابراهیم طباطبائی
و یاابراهیم طباطبا می باشند.
اعقاب امام مجتبی ( ع ) ، تنها از طریق دو فرزندشان باقی مانده اند:
۱. زید بن حسن
۲. حسن بن حسن معروف به حسن مثنی ۱
واعقاب حسن بن حسن ، از پنج شعبه انشعاب یافته اند:
۱. بیت عبدالله المحض
۲. بیت حسن مثلث
۳. بیت جعفر بن الحسن
۴. بیت داود بن الحسن
۵. بیت ابراهیم الغمر ۲ .
واعقاب ابراهیم غمر، تنهااز طریق اسمعیل دیباج ، در سه شعبه ، باقی
مانده اند ۳ :
۱. بیت آل معیه ، که ازاولادابوالقاسم علی بن الحسن بن اسمعیل
الدیباج ، می باشند.
۲. بیت آل التج ، که ازاعقاب ابوجعفر محمد بن الحسن بن الحسن بن
اسمعیل الدیباج ، هستند.
۳. بیت آل طباطب، که ازاعقاب ابراهیم بن اسمعیل الدیباج می باشند ۴
و آل طباطبا نیز، به سه دسته تقسیم می شوند ۵ :
۱. آل القاسم الرسی بی طباطبا.
۲. آل الحسن بن طباطبا.
۳. آل ابی عبدالله السیداحمدالرئیس بن طباطبا.
اکثر سادات طباطبا موجود درایران و عراق واز جمله سادات
طباطبائی بروجردی ، آل ابو عبدالله احمد رئیس می باشند.
ابراهیم طباطبا:
شیخ طوسی ، رضوان الله علیه ، در کتاب رجال ،ابراهیم طباطبا رااز
اصحاب امام جعفر بن محمدالصادق ، علیهماالسلام ، برشمرده است . مولی
محمدالصادق ، علیهماالسلام ، برشمرده است . مولی محمد بن علی الادبیلی ،
در جامع الرواه ، ضمن بر شمردن ایشان ازاصحاب حضرت صادق ( ع ) می نویسد:
[…روی عنه علی بن حسان فی الکافی] ۷ …
ابن حجر عسقلانی ، در لسان المیزان می نویسد:
[…ذکره ابوجعفرالطوسی فی رجال جعفر بن محمدالصادق من الشیعه
کان فضلا فی نفسه سریا فی قومه] ۸ …
درباره علت تسمیه ابراهیم به:[ طباطبا]،
ابن عنبه در عمده الطالب می نویسد:
[…پدرابراهیم ، در زمان طفولیت او، (به مناسبتی ) می خواست برای
او لباسی تهیه کند. چون ازاو سئوال نمود: چه لباسی می خواهی ؟ پیراهن
یا قبا؟ابراهیم جواب داد: طب، طبا یعنی . قب، قبا. به همین
مناسبت به طباطبا معروف شد. و نیز گفته شده است که :اعراب غیر فصیح
این لقب را به او داده اند. بعضی گفته اند: طباطبا در زبان نبطی به
معنی سید سادات است]. ۹
ابوالحسن العمری ، در[ المجدی] می نویسد:
[…ابراهیم ، لقب طباطبا راازاو گرفت که : چون می خواست بگوید
قب، به خاطر لکنتی که در زبان داشت ، گفت : طبا] ۱۰ …
ابراهیم طباطب، بنابر نقل ابوالفرج اصفهانی و دیگران ، در واقعه
[فخ] ۱۱ و قیام حسین بن علی بن الحسن المثلث ، در زمان موسی الهادی
عباسی ، شرکت داشته است ۱۲ . وابوالحسن العمری در[ المجدی] ازاین
قصه چنین یاد می کند:
[و کان ذا خطر و تقدم ، وابرز صفحته ، و دعاالی الرضا من آل محمد
]. ۱۳ در حاشیه شجره آل صاحب ریاض ، آمده است که قبرایشان در
(جمیلان )اصفهان و مزاراست .
اسماعیل الدیباج
ابوابراهیم اسمعیل دیباج ، ملقب به : دیباج کبیر و شریف خلاص ،از
جمله کسانی است که به دستور منصور عباسی ، همراه با عبدالله بن الحسن
و جماعتی دیگراز سادات بنی الحسن ، دستگیر و در زندان هاشمیه ، مدتها
محبوس بود ۱۴ .
اسماعیل ، که به علت زیبائی بسیار، به دیباج شهرت یافته بود، پس از
خلاصی از زندان منصور، در واقعه[ فخ] به همراه حسین بن علی بن الحسین
المثلث شهید شد ۱۵ .
ابوالفرخ اصفهانی ازاحمدبن سعید واواز یحیی بن الحسن واواز
اساعیل بن یعقوب واواز عبدالله بن موسی نقل می کند:
از عبدالرحمن بن ابی
الموالی که همراه با سادات بنی الحسن در حبس منصور بود، پرسیدم :
شکیبائی آنان در برابر مصیبتی که به آن دچار شده بودند چگونه بود؟
گفت : آنان
مردمانی صبور و شکیبا بودند. و در میان آنان مردی بود، مانند:
زرگداخته ای که هر چند حرارت آتش براو شدت می گرفتت خلوصی فزونتر
می یافت واو،اسماعیل بن ابراهیم بود. هر چه مصیبت و بلا براو شدت
می گرفت ، صبر واستقامتش فزونتر می شد.
۱۶
از جمله فرزندان اسماعیل ، محمداصغراست که به دیباج اصغر، شهرت
دارد. منصور عباسی او را دستگیر و فرمان داد تااو را زنده در میان
استوانه ای نهادند و آن استوانه را بر روی او بنا کردند و محمد به
این صورت ، با مرگی تدریجی توفیق شهادت یافت ۱۷ .
³ مرحوم آیه الله بروجردی ، در رساله ای که در ترجمه جدامجد خود، مرحوم
علامه سید محمد طباطبائی و ذکراعقاب نگاشته اند، می نویسند:
[ از مطالبی که در حاشیه بعضی از نسخه های شجره آل طباطبائی نوشته
شده است برمی آید که :اسماعیل دیباج ، پدرابراهیم طباطب، در محله
(گلبهار) اصفهان مدفون است بنابراین او،اولین کسی است که ازافراد
این سلسله ، به اصفهان مهاجرت کرده است . و در زمان م، در محله
احمدآباد، بارگاه مجللی ، که در نزد مردم اصفهان ، معروف به امامزاده
اسماعیل است ، وجود دارد. بعضی گفته اند که آن جا مدفن اسماعیل دیباج
است ولی من دلیلی برای اثبات این مدعی نیافتم . آنچه مسلم است ،این
بارگاه مدفن اسماعیل بن حسن بن زیدبن الامام الحسن المجتبی ( ع )، جد
حسن بن زیدداعی کبیر و محمدبن زیداست که درایام معتضد، بر دیلم
استیلا یافتند و نزدیک به مدت پنجاه سال بر آن جا حکم راندند]. ۱۸
نظرمرحوم آیه الله بروجردی ، به حاشیه ای است که در شجره سادات طباطبائی
کربلا (آل صاحب ریاض ) در ذیل نام اسماعیل دیباج نوشته شده است .این
مطلب ، با کلام ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین وابن عنبه در
عمده الطالب و غیره (که ذکر آن گذشت ) منافات دارد.
واما نسبت نخستین فرد،ازافراداین خاندان که به اصفهان مهاجرت
کرده است ،اگر چه بگفته مرحوم آیه الله بروجردی ،اطلاع دقیقی در دست
نیست ، ولی به احتمال قوی ،او، یاابراهیم طباطبا و یا فرزندش ،
ابوعبدالله احمد ملقب به (رئیس )است زیرااگر مطلب مذکور، در حاشیه
شجره آل صاحب ریاض ، در مورد مفن ابراهیم طباطب، (که قبرایشان در
جمیلان اصفهان است ) تمام باشد، طبع،او نخستین فردی است که به
اصفهان مهاجرت نموده است واگر تمام نباشد، نخستین مهاجر،
ابوعبدالله احمداست زیرا بنابر نقل فخررازی (در شجره مبارکه )،
ابونصر نجاری (در سرالسلله العلویه )،ابوالحسن عمر (درالمجدی ) و
مروزی (درالفخری )اقامت او دراصفهان بوده است . سکنی فرزندان او را
نیز، بعدازاو، دراصفهان نوشته اند. لکن احتمال این که نخستین
مهاجر،ابراهیم طباطبا باشد، قوی تراست زیرا برای ابوعبدالله احمد،
در کتب انساب هیچ گونه سابقه ای در غیراصفهان ذکر نشده است .
اضافه براین ، در تاریخ نائین ، آمده است :
[…احمد بن رستم ، حکمران اصفهان ، معاصر مرداویج و پدر زن
ابراهیم طباطب، رقباتی را وقف اولادی بر سادات طباطبائی نموده است
که آنها عبارتست از] ۱۹ …
اگراین مطلب ، تمام باشد، موید دیگری برم هاجرت ابراهیم به
اصفهان است ولی در شجره نامه سادات وهابی تبریز ( اعقاب امیر
سراج الدین ، معروف به امیر عبدالوهاب فرزند میرشاه میر)این مطلب را
موردابوالحسین علی شاعر فرزند پنجم ابراهیم طباطبا نوشته شداست ۲۰ .
ابراهیم غمر
ابواسمعیل ابراهیم بن الحسن المثنی ، به سبب سخاوت وجود فراوان ، بن
غمر شهرت یافت .
ابن عنبه در عمده الطالب می نویسد:
[…او سیدی شریف بود. نقل حدیث می کرد. قبراو در کوفه مزار
است . به دستور منصور عباسی ، همراه با برادرش ( عبدالله المحض ) دستگیر
و در سال ۱۴۵ بعداز هجرت نبوی ، در ۶۹ سالگی در زندان وفات یافت ۲۱].
ابو نصر بخاری می گوید:
[ او شبیه ترین مردم به رسول الله (ص ) بود و نخستین از سادات
نبی الحسن که در حبس منصور، وفات یافت]. ۲۲
ابو نصر بخاری وابوالفرج اصفهانی ، سن او را در زمان وفات ، ۶۷ سال
نگاشته اند ۲۳ .
مادراو فاطمه بنت الحسین ( ع ) می باشدازاین روی ، عنوان بزرگان از
سادات طباطبائی ر، در بسیاری از کتب ، حسنی حسین ذکر کرده اند.
حسن مثنی
شیخ مفید رحمه الله علیه ، درارشاد می نویسد:
[واما حسن بن الحسن ، شخصیتی بود با جلالت ، رئیس ، فاضل و ورع . در
زمان خویش ، متولی صدقات امیرالمومنین علی بن ابیطالب ( ع ) بود.
همراه با عموی خود حضرت
سیدالشهدا( ع )، در کربلا حضور یافت و بعداز شهادت امام ( ع )اسیر شد و
اسماء بن خارجه او راازاسارت رهانید.
و روایت شده است که : حسن بن الحسن ،از حضرت سیدالشهداء ( ع )، یکی
از دو دخترشان را خواستگاری کرد. حضرت به او فرمودند: می توانی هر
کدام را که بیشتر می پسندی انتخاب کنی . حسن مثنی از روی شرم جواب
نگفت .امام ( ع ) فرمودند: من برای او شبیه ترین دختران من به مادرم ،
فاطمه زهر، سلام اله علیه،است].
مرحوم شیخ اضافه می کند:
[وایام حسن بن الحسن سپری شد، در حالی که نه اوادعای امامت کرد
و نه کسی مردم را برای امامت او خواند]. ۲۴
ابن عنبه می نویسد:
[… حسن بن الحسن ، در واقعه عاشور، مجروح و در میدان جنگ رها
شد. وقتی خواستند سرهای مطهر شهدا رااز بدن جدا کنند، در بدن او
رمقی یافتند. اسماء بن خارجه ، به عبیدالله بن سعد
بن ابی وقاص ، گفت :او را برای معالجه دراختیار من بگذار.اگر
عبیدالله بن زیاد پذیرفت که هیچ و گرنه نظراو را در مورد حسن ،اجرا
می کنم وقتی این حکایت را به عبیدالله بن زیاد باز گفتند،او گفت :
خواهرزاده ابی حسان ( اسماء بن خارجه ) را به او واگذارید. پس اسماء بن
خارجه او را معالجه نمود و به مدینه برگردانید. حسن بن الحسن ، با
توطئه ولیدبن عبدالملک ، مسموم و در سی و پنج سالگی به شهادت رسید،
او شباهت بسیار به رسول اله (ص ) داشت]. ۲۵
نسبت سیدمحمد طباطبائی تاابراهیم طباطبا.
السید محمد بن السید عبدالکریم بن السید مراد ۲۶ بن الشاه ۲۷
اسدالله بن جلال الدین ۲۸امیربن الحسن ۲۹ بن مجدالدین ۳۰ بن قوام
الدین ۳۱ بن اسمعیل ۳۲ بن عباد ۳۳ بن ابی المکارم ۳۴ بن عباد ۳۵ بن
ابی المجد ۳۶ بن عباد ۳۷ بن علی ۳۸ بن حمزه ۳۹ بن ظاهر ۴۰ بن علی ۴۱
بن محمد ۴۲ بن احمد ۴۳ بن محمد ۴۴ بن احمد ۴۵ بن ابراهیم طباطبا.
نکاتی چند درباره این نسب نامه :
اول : جد مرحوم سیدمحمد طباطبائی ، سیدمراد و یاامیر شاهمراد،
دارای سه فرزند پسراست :
۱. سیدعبدالکریم .ایشان جداعلایسادات طباطبائی بروجردی است .
۲.امیر سیدابوالمعالی کبیر.ایشان جداعلای سادات طباطبائی کربلای
معلی بوده است .از مفاخراین خاندان ، فقیه متتبع ، مرحوم سیدعلی
طباطبائی (صاحب ریاض المسائل ) و فرزندارجمند و گرانمایه ایشان ،
فقیه مجاهد سیدمحمد طباطبائی (معروف به سیدمجاهد، صاحب کتاب مفاتیح
دراطول و مناهل در فقه ) می باشند.
مرحوم صاحب ریاض ، با دو واسطه به عالم تحریر سیدابوالمعالی کبیر
می پیوندند.ایشان فرزند سیدمحمدعلی واو فرزند سیدابوالمعالی صغیر و
او فرزند سیدابوالمعالی کبیراست ۴۶ ، قدس الله اسرارهم .
۳.امیر سیدعلی حکیم . ایشان جداعلای بیت جلیل طباطبائی حکیم
در نجف اشرف می باشند ۴۷ .
از مفاخراین بیت در عصر م، مرجع بزرگوار شیعه ، فقیه ورع ، مرحوم
آیه الله سید محسن طباطبائی حکیم می باشد.ایشان ، با پنج واسطه ، به
ترتیب ذیل ، به مرحوم سیدعلی حکیم متصل می شوند:السید محسن بن السید
مهدی بن السیداحمد بن السید محمود بن السیدابراهیم الطیب بن الامیر
السید علی الحکیم ، قدس الله اسرارهم ۴۸ .
۴. سیدنورالدین .ایشان ، جداعلای سادات طباطبائی یزدی بنابراین ، در
سید مراد چهار بیت بزرگ علمی شیعه از سادات طباطبائی به یکدیگر
می پیوندند.
دوم :ابوالحسین علی شاعرین محمدبن احمد دارای چهار فرزند بوده
است :
۱. قاسم .ایشان جداعلای شریف نسابه ابوعبدالله ابوالحسن العمری ،
معروف به ابن طباطبا می باشد.
ابوالحسن حسین بن محمد بن ابیطالب بن القاسم بن ابی الحسین علی .
۲. حسن .ایشان جداعلای سیدعالم نسابه ابواسماعیل ، صاحب کتاب :
المنتقله فی علم النسب ،است .
ابواسمعیل ابراهیم بن ناصر بن ابراهیم بن عبدالله بن الحسن بن ابی
الحسین علی .
۳. طاهر.ایشان جداعلای سادات طباطبائی در بروجرد، نجف ، کربل،
یزد، نائین واصفهان می باشد.
۴. عمادالدین .ایشان جداعلای سادات
معظم طباطبائی تبریزی است .از مفاخراین بیت ، در عصر م، علامه
سیدمحمد حسین طباطبائی است . نسب ایشان ، براساس شجره سادات طباطبائی
تبریزی و نیز براساس شرحی که ایشان خود، در ترجمه خویش نگاشته اند
به این شرح است :
محمدحسین بن محمدبن محمدحسین بن علی اصغر بن محمدتقی القاضی بن
محمد بن محمدعلی القاضی بن صدرالدین محمدبن یوسف بن صدرالدین محمد
بن مجدالدین بن السیداسمعیل بن الامیر علی اکبرالشهیر بمیر شاه
میربن سراج الدین ( الامیر عبدالوهاب ) بن الامیر عبدالغفارین السید
عمادالدین بن فخرالدین حسن بن کمال الدین محمد بن سیدحسن بن
شهاب الدین علی بن عمادالدین علی بن السیداحمد بن السید عمادالدی بن
ابی الحسین علی الشهاب … ۵۰
سوم : مستند ما در بیان نسب مرحوم علامه سیدمحمد طباطبائی ، در مقام
نخست ، نقل مرحوم آیه الله بروجردی ، در رساله ای است که دراحوالات جد
اعلای خود نگاشته اند و مستندایشان در نقل عبارت است از:
۱. دو نسخه از شجره سادات طباطبائی بروجرد که در نزد مشایخ این
خاندان ، در شهر بروجرد، موجوداست .
۲. شجره مرحوم علامه سیدمهدی طباطبائی ، ملقب به بحرالعلوم ، که به
خط مبارک ایشان نوشته شده و نزد خاندان معظم بحرالعلوم ، در نجف
اشراف موجوداست ۵۱ .
۳. نقل مرحوم علامه سیدمحمود طباطبائی ، صاحب کتاب :المواهب السنیه
فی شرح الدره النجفیه ، درابتدای کتاب مذکور ۵۲ .
۴. نقل محدث خبیر، حاجی نوری در کتاب :الفیض القدسی ۵۳ .
ایشان ، براساس این چهار مستند، نسب مرحوم سیدمحمد را به شرحی که
گشت ، در رساله ذکر فرموده اند.
براین مستندات ، می توانداضافه نمود:
۱. شجره سادات طباطبائی کربلا (آل صاحب ریاض ) که در میان خاندان
معظمشان موجوداست .
۲. شجره سادات بروجردی اصفهان .
۳. نقل مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی ، در کتاب :الکواکب المنتشره ۵۴ .
۴. شجره نامه سادات طباطبائی یزدی ۵۵ .
۵. نقل مرحوم علامه نسابه آیه الله سیدشهاب الدین مرعشی نجفی ، در
مقدمه کتاب :
لباب الانسان ، در ضمن ترجمه مرحوم آیه الله بروجردی ۵۶ .
باز برای این نسب ،دو مستند دیگر موجوداست :
۱. نقل مرحوم حاجی نوری در مستدرک ۵۷ ، در ترجمه علامه سیدمهدی
طباطبائی ،
۱. شجره سادات طباطبائی آل حکیم در نجف اشراف ، که نزد بیت معظم آن
مرحوم موجوداست . همین شجره ، مستند نقل مرحوم آیه الله حکیم در
مستمسک و نیز نقل کتاب :الامام الحکیم ، می باشد.
لیکن هر دو مستند حاوی دواشکال است :
اما نقل مرحوم حاجی نوری در
مستدرک همانگونه که مرحوم آیه الله بروجردی نگاشته اند، دواختلاف با
نقلی که شرح آن گذشت دارد:
۱. در نقلی که گذشت ، جد مرحوم سید مراد،
سیدجلال الدین امیر ذکر شد که ایشان نیز، فرزند سیدحسن می باشد، در
حالی که مرحوم حاجی ، در مستدرک ،این عنوان را به صورت جلال الدین
امیرین حسن ذکر نموده اند که مخالف با همه نسخه های موجودازاین
شجره ، حتی شجره آل حکیم و نیز مخالف با نقل خودایشان در کتاب :
الفیض القدسی ،است . عنوان امیر، نام شخص سومی غیراز جلال الدین و حسن
نیست ، بلکه این عنوان یا لقب سیدجلال الدین و یا لقب سیدحسن و یا لقب
هر دو (بر حسب اختلاف نسخ بوده )است .
۲. براساس نقلی که گذشت ، نسب مذکور،از طریق ابوعبدالله احمد به
ابراهیم طباطبااتصال می یابد. مرحوم حاجی نوری ، با حذف ابوعبدالله
احمد، نسب فوق رااز طریق فرزندش ،ابوجعفر محمد، به ابراهیم طباطبا
متصل نموده اند، در حال که ابراهیم ،اساسا فرزندی به نام محمد
نداشته است فرزندان پسرایشان ، منحصر به قاسم واحمد و حسن می باشند.
محمد مذکور در کلام ایشان ، به قرینه ما قبل آن یعنی ، محمد بن
احمدبن محمد،ابوجعفر محمد، معروف به :ابن خزاعیه است که او فرزند
احمد و نواده ابراهیم طباطبا می باشد. علی ای حال ، فرموده ایشان در
این مقام گذشته از مخالفت با جمیع مشجرات موجود، مباین با نقل همه
کتب انساب موجود می باشد.
واما شجره سادات طباطبائی آل حکیم نیز، دارای دو نقطه اختلاف با
نقلی که شرح آن گذشت می باشد:
۱. در نقل مذکور نفر نهم بعداز سیدمحمد، عباد بن ابی المکارم بن
عباد ذکر شده است . در شجره آل حکیم ، به جای این سه نفر، یک نفر با
عنوان ابی المکارم الامیر عباد و در مستمسک ، با عنوان ابی المکارم
المیر عباد، ذکر شده است .
۲. در نقل م، نفر پانزدهم بعداز سیدمحمد، حمزه بن طاهر آمده
است ، ولی در شجره آل حکیم ، حمزه و سید طاهر) ذکر شده است .این مطلب ،
در کتاب مستمسک و کتاب الامام الحکیم ، عینا نقل گردیده است .
در کتاب مستمسک ، مرحوم آیه الله حکیم ، بعداز ذکر
میر حمزه ، به عنوان توضیح ،اضافه نموده اند:
[و هو عباد بن ابی المجد] و در کتاب الامام الحکیم نیز، بعداز دکر
الامیر حمزه ، آمده است:[ و هو عباد بن ابی المجدالنقیب بالعراق] و
نیز بعداز ذکرالمیراسحق ، در مستمسک ، عنوان :ابی المجد،اضافه شده
و درالامام الحکیم ،اسحق ، با عنوان :امیراسحق ،المکنی بابی المجد،
ذکر گردیده است .
و لازم به تذکراست که : عنوان عباد بن ابی المجد، به
دو واسطه قبل از ذکر سیدحمزه ، هم در نقل ما و هم در شجره آل حکیم ، با
عنوان ابوالمکارم الامیرعباد بن الامیرابی المجد علی نیز ذکر شده
است .
و ما هیچ شاهدی ، براین دو مطلب ، در میان شجرات موجوده و نیز در نقل کسانی که
درباره نسب اعلام طباطبائی ، چون ، سیدبحرالعلوم ، سیدمحمد طباطبائی
سیدعلی صاحب ریاض ، سیدمحمد مجاهد و دیگران به نحوی مطلبی نوشته اند،
نیافتم . با توجه به این که هم مستند مرحوم آیه الله حکیم در نقل نسب
خود (در جلد سیزدهم مستمسک ، آخر کتاب مسافاه ) و هم مستند کتاب الامام
الحکیم ، شجره آل حکیم است . تفرداین شجره در هر دو مطلب ، مباین با
سایر شجرات موجود در شعبات مختلفه از آل طباطبا می باشد. و نیز در
موارداختلاف دوم ، یعنی وجود واسطه ای بین سید حمزه و سیدطاهر، به
نام :اسحق ، نقل این شجره ، مباین نقل شجره سادات طباطبائی ماهان
کرمان ۵۸ ( از غیراولاد میرحیدر) می باشد که در کتاب سراج الانساب ،
مذکوراست . ( این کتاب همانطور که از متن آن بر می آید، در سال ۹۷۶
نگاشته است ) و نیز شجره سادات طباطبائی نائینی می باشد ۵۹ . با آن
که کیفیت این اختلاف در هر دو مورد،احتمال سهواز ناحیه کاتبین و یا
خلط ناشی از تکرار بعضی اسامی مانند: عباد و غیره را مستبعد
نمی نماید۶۰ .
لازم به تذکراست : علامه نسبه مرحوم آیه الله مرعشی نجفی ، با آن که
در ترجمه مرحوم آیه الله بروجردی ، در مقدمه لباب الانسان و نیز در
ترجمه علامه سیدبحرالعلوم در موارد متعدده ، به نقل مشهوراز نسب
سادات طباطبائی (که شرح آل حکیم را با وجود هر دو مورداختلاف ، با
نقل مذکور، مورد تایید قرار داده اند که جای تعجب است . ۵
در خاتمه این بحث ، باز لازم به
تذکراست که : در نسب مرحوم آیه الله بروجردی مندرج در کتاب : خاطرات
زندگانی مرحوم آیه الله بروجردی تالیف والدناالمعظم مدظلله ، نفر
نهم قبل السید محمد ( عباد) بن ابی المکارم ، حذف و سیداسماعیل بن
عباد بن ابی المکارم به عنوان فرزند بلافصل سیدابی المکارم ذکر شده
است ۶۱ که صحیح آن همان اسماعیل بن عباد بن ابی المکارم است . همچنین ،
سیداحمد رئیس ، فرزندابراهیم طباطبا حذف وابوجعفر محمد، به عنوان
فرزند فلافصل ابراهیم ذکر شده است که این مطلب نیز تمام نیست و شرح
آن در مناقضه در نقل مرحوم حاجی نوری در مستدرک ، مفصلا ذکر شد .
همچین ، فاضل گرانمایه آقای علی دوانی ، در کتاب : زندگانی محروم
آیه الله بروجردی ، در ضمن بیان نسب ایشان هر دو مورد فوق را (سیدعباد
بن ابی المکارم و سیداحمد رئیس بن ابراهیم ) حذف نموده اند ۶۲ که
عدم تمامیت آن گذشت .ایشان در کتاب شرح زندگانی وحید بهبهانی نیز،
در بیان نسب سید محمد طباطبائی ، ضمن حذف عباد بن ابی المکارم واتصال
بدون واسطه اسماعیل به ابوالمکارم ، نسب ایشان را به گونه ای ذکر
نموده اند که متضمن اشکالات ذیل است :
۱. نفر هفتم قبل از سیدمحمد، به نام قوام الدین ، حذف و فرزند
ایشان ، مجدالدین ، بدون واسطه به اسماعیل متصل شده است ، که صحی آن ،
مجدالدین بن قوام الدین بن اسماعیل است .
۲. نفر سیزدهم قبل ازایشان ، به عنوان : عباد حمزه ذکر شده است که
صحیح آن ، عباداست . به احتمال قوی ، میان عباد و حمزه کلمه[ ابن]
وجود داشته که به علت دقت در حروفچینی حذف شده است .
۳. واسطه بین سیدعباد مذکور و سیدحمزه : ( ابوهاشم علی ) حذف شده است .
۴ میان سیداحمد وابراهیم طباطب، واسطه ای
به نام : محمد ذکر شده است که صحیح نیست و سیداحمد رئیس ، فرزند بلافصل
ابراهیم طباطبا می باشد ۶۳ .
آقای دوانی مستند خویش را دراین نقل ، نقل مرحوم حاجی نوری ، در
کتاب :الفیض القدسی ، ذکر نموده اند، در حالی که بین نقل ایشان و نقل
مرحوم حاجی در کتاب مذکور، پنج مورداختلاف وجود دارد، نقل الفیض
القدسی ، در نسب مرحوم سیدمحمد،از جمله صحیح ترین نقل هاست که با همه
مشجرات موجود در شاخه های مختلف سادات طباطبائی مطابقت دارد. مرحوم
آیه الله بروجردی نیز، آن را یکی از مستندات نسب مرحوم سیدمحمد، در
رساله قرار داده اند.۴
ترجمه مرحوم سیدمحمد طباطبائی
علامه محقق سیدعبدالله بن نورالدین بن نعمه الله جزائری تستری ، در
کتاب :الاجاره الکبیره ، می نویسد:
[سیدمحمد طباطبائی ، خواهرزاده مولی محمدباقر مجلسی ، علامه ای است
محقق ، واسع العلم ، کثیرالروایه .او را تالیفات بسیاری است ،از جمله
آنها: شرح مفاتیح (که تمام نشده است )، رساله ای در تحقیق معنی ایمان
که در آن فوائد مهمه ای را گنجانیده است و یک نسخه از آن را به من
عنایت نمود].
من این بزرگوار را درایام اقامتش در بروجرد بسیار ملاقات نمودم و
با یکدیگر، در بسیاری از مسائل فقهیه و غیرفقهیه مذاکره نمودیم پس
او را بحری فیاض دیدم] ۶۴ .
مرحوم علامه سیدمحمود طباطبائی ، صاحب کتاب :المواهب السنیه فی شرح
الدره النجفیه ، در حاشیه مواهب می نویسد:
سیدمحمد…ازاجله مجتهدین وازاعاظم علماء و
فقهای راشدین ، حاوی فروع واصول و جامع معقول و منقول است .او را
تصنیفاتی است :
از آن جمله : کتاب شرح مفاتیح (که بر دو جلد آن وقوف یافتم )،
رساله ای در تحقیق اسلام وایمان ، رساله ای در شرح موالید رسول اعظم و
ائمه هداه ، صلوات الله علیهم اجمعین ، و عدداولاد و زوجات و فیات و
مکان دفن آن بزرگواران ، شرحی بر زیارت جامعه ، رساله ای در حکم روزه
عاشورا و غیر آن .
رساله ای نیز، دراسراراشکال خاصه ، به حروف تهجی ، به او نسبت داده
شده است .
دراصفهان ولادت یافته ، در نجف اشرف سکنی گزیده و مدفنش در شهر
بروجرد واقع است که مزاری است معروف و مورد توجه و عنایت مردم. ۶۵
مرحوم آیه الله بروجردی در رساله ای که شرح حالات ایشان نگاشته اند،
می نویسد:
…از ملاحظه تالیفات مرحوم
سیدمحمد، بر می آید که ایشان مردی بوده است فقیه ،اصولی ، متکلم ،
حکیم ،ادیب ، مطلع بر علوم عقلیه و نقلیه ، واقف براقوال عامه و خاصه
و روایات آنان در فقه و کلام و دارای اهلیت استنباط.
امااساتید و شاگردان ایشان : من به مطلبی دراین باره برخورد
نکردم ، غیراز نقل مرحوم صاحب روضات که ایشان یکی از مشایخ سه گانه
مولی وحید بهبهانی است .این مطلب ، هم با طبقه ایشان مطابقت دارد و
هم از نظر قرابت نسبی و سببی میان این دو بزرگوار و نیزاز نظر وحدت
موطن ، قابل تصویر و تاییداست.
با توجه به طبقه ایشان ،احتمال می رود:از شاگردان مرحوم فاضل هندی
و مولی ابوالحسن شریف باشد. بلکه این احتمال هم هست که :ایشان
مقداری از درس مرحوم مجلسی را نیز درک کرده باشد ۶۶ .
مرحوم آیه الله بروجردی ، در جای دیگراز رساله ،ایشان را هم طبقه
با مولی محمداکمل و سید نعمه الله جزائری و سید صدرالدین شارح
وافیه … دانسته اند.
مرحوم سیدمحمد، چنانکه از مجموعه نقلها و نیزاز نقل حفیدایشان ،
مرحوم سیدجواد (برادر بزرگوار مرحوم علامه بحرالعلوم ) بر می آید، در
اصفهان ولادت یافته و سپس به نجف اشرف مهاجرت نموده است . پدران
ایشان ،اکثر، دراصفهان سکونت داشته اند. تاریخ ولادت ایشان ،
دقیق، مشخص نیست.
خودایشان در خاتمه رساله ایمان و کفر، تاریخ اتمام آن را سال
۱۱۲۶ ذکر می کند و در پایان رساله مزار، تاریخ اتمام آن را سال ۱۱۴۰
نوشته است .
مرحوم آیه الله بروجردی ،احتمال می دهند که ولادت ایشان ، دراواخر
قرن یازدهم و ترجیحا در سال ۱۰۹۰ هجری قمری باشد. تاریخ وفات ایشان
را نیز (که دقیقا معلوم نیست ) براساس قرائنی در حدود دهه شصت ،از
قرن دوازدهم ، تخمین می زنند ۶۷ .
ایشان دراواخر عمر، سفری به بروجرد
نموده و دراین شهر، مدتی سکنی گزیده است . در همین ایام است که
مرحوم سیدعبدالله جزائری ایشان ر، کثیر، ملاقات نموده است ۶۸ .
مشهوراست : علت توقف ایشان
در بروجرد (با آن که هیچ سابقه ای در مورد آن نداشته اند) آن بوده که
در یکی از سفرهای خود به ایران ، در مراجعت ازاصفهان ، به قصد تشرف
به اعتاب مقدسه عراق ،از شهر بروجرد، که بر سر راه ایشان قرار گرفته
بوده است ، عبور و به علت موانعی در کار قافله ، چند روزی را دراین
شهر توقف می کنند. مردم بروجرد که از توقف عالمی جلیل القدر، در شهر
خود با خبرمی شوند، خدمت ایشان می رسند واز مظالم صوفیه ، به ایشان
شکایت می کنند واستدعا می نمایند که ایشان برای جلوگیری از نفوذاین
فرقه ، چند گاهی در بروجرد توقف نمایند. مرحوم سیدمحمد، که از
بیچارگی مردم و ظلم صوفیه به آنان بسیار مکدر می شوند، با مساعدت
استخاره برای مدت کوتاهی در بروجرد توقف و در همان محله صوفی نشین که
هنوز هم ، به نام صوفیان ، معروف است سکونت می نمایند. با توقف ایشان ،
دراندک مدتی ، به واسطه ارشاد و تبلیغات بسیار موثراین عالم
جلیل ، بساط صوفیگری از بروجرد برچیده شده واحکام اسلام در مجرای
واقعی خود جریان پیدا می کند.
بعدازاین موفقیت ،ایشان به عتبات عالیات مشرف و در مراجعت از
این سفر، در کرمانشاه مریض و در همان شهر دعوت حق را لبیک می گوید.
مردم بروجرد، که به فاصله چند روزاز رحلت ایشان ، در کرمانشاه با
خبر می شوند، به سوی کرمانشاه حرکت و جنازه ایشان ر، که برای حمل به
عتبات عالیات امانت گذاشته شده بود، به بروجرد حمل و در همان محله
صوفیان ، که به یمن قدم ایشان ،از لوث وجود آن گروه پاک شده بود،
دفن نمود و تاامروز، که بیش از دویست سال از آن تاریخ می گذرد، به
مزار شریفش تیمن و تبرک می جویند. ۶۹
مرحوم سیدعبدالله جزائری ، در کتاب :الاجاره الکبیره می نویسد:
…ایشان با عائله خود
(بعداز توقف در بروجرد) عازم عراق شد و مدتی در آن جااقامت کرد و
بعد به قصد بروجرد، آن جا را ترک و به کرمانشاه رسید. مردم
کرمانشاه ،ازاو درخواست اقامت در آن دیار را کردند. پس ایشان مدتی
در آن جا توقف نمود و عاقبت در آن شهر وفات یافت. ۷۰
براساس این نقل ، تقاضا واستدعای مردم برای توقف و دفع فتنه صوفیه
مربوط به کرمانشاه بوده است نه بروجرد زیرا مرکز تجمع قلندریه و
باطنیه در کرمانشاه بوده است . دراین صورت ، وجهی برای توقف ایشان در
بروجرد نیست . ممکن است هم توقف ایشان هم در بروجرد و هم در
کرمانشاه ، براساس درخواست مردم به همین جهت بوده و فتنه صوفیه در هر
دو شهر (باتوجه به نزدیکی آنها به یکدیگر) حاد بوده است ، به نحوی
که ایشان مجبور به توقف در هر دو دیار و دفع فتنه شده است . حفید
ایشان ، عالم جلیل آغا محمدعلی ، مشهور به آقا صاحب مقامع ، فرزند
گرانقدر مرحوم علامه وحید بهبهانی نیز، بعدازایشان به دفع فتنه
جماعت صوفیه در کرمانشاه پرداخته است ۷۱ .
در هر حال ، وجود مدفن ایشان در بروجرد،از مسلمات است و عدم ذکر
این موضوع در کلام مرحوم سیدعبدالله جزائری و نیز کلام صاحب روضات ،از
اعتبار آن نمی کاهد ۷۲ .
تالیفات ایشان :
۱. شرح مفاتیح
مرحوم آیه الله بروجردی در رساله ، می نویسند:
دو جلد از این کتاب ، به دست من رسیده است : جلد اول : از ابتدای
کتاب تا خر صلوات مستحبه و جلد دوم در صلوه جماعت .
۲. رساله ای در حکم روزه روز عاشورا.
۳. رساله ای درایمان و کفر، به نام : تحفه الغری .
۴. رساله ای در معرفت انساب رسول اعظم وائمه طاهرین ، صلوات اله
علیهم اجمعین ، و موالید و وفیات و تعداداولاد آن بزرگواران .
۵. رساله ای در تفسیر آیه شریفه :[ واذابتلی ابراهیم ربه
بکلمات] واستدلال به آن عصمت امام ( ع) .
۶. رساله ای دراثبات بعض براهیم واجب الوجود.
۷. رساله ای در بحث باارباب نجوم دراحکام موالید.
۸. رساله ای در حکم تبعض بضع و بحث ایشان با شهید ثانی ، رضوان الله
علیه .
۹. رساله ای دراحکام رضاع .
۱۰. رساله ای در بحث با معتزله وجبائیان در مساله احباط و تکفیر.
۱۱. رساله ای در بیان فضائل مسجداعظم کوفه .
۱۲. رساله ای در بحث پیرامون کلام صدرالمتالهین و شمس الدین محمد
گیلانی ، (ره ) در رد شبه ابن کمونه .
۱۳. رساله ای در بحث با مرحوم صدوق و نفی سهواز نبی ، صلی الله علیه
و آله و سلم .
۱۴. رساله ای در
بحث با فاضل با غنوی ، حول کلام ایشان در حواشی شرح قاضی بر مختصر در
مورد آیه شریفه[ افعصیت امری]…
مجموعه این رسالات ( غیراز رساله ایشان در حکم روزه عاشورا) در
کتابی به عنوان : مجمع الفوائد)، با عنایت حفید معظم ایشان ،
سیدناالمحقق ، آیه الله سیدمحمد باقر طباطبائی سلطانی ( ابن السید علی
اصغرین السید مهدی بن السیدابوالحسن بن السید علینقی بن السید جواد
بن السید مرتضی به السید محمد طباطبائی رحمهم الله ) در سالهای اخیر
(۱۴۰۶ هجری قمری ) به زیور طبع آراسته گردیده است .
اما رساله ایشان ، در حکم روزه عاشور، در دست نیست و مرحوم
آیه الله بروجردی نیز ( همانطور که در رساله فرموده اند) آن را
ندیده اند. تنها مستند در مورد وجود آن ، کلام مرحوم صاحب مواهب در
حاشیه است .
نسب مرحوم آیه الله بروجردی تا سیدمحمد طباطبائی
مرحوم آیه الله بروجردی ، فرزند مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج
سیدعلی طباطبائی بن السیداحمد بن السید علینقی بن السیدمحمد جواهد
بن السید مرتضی بن السید محمد طباطبائی است .
علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی ، در ترجمه ایشان می نویسد:
خاندان آقای بروجردی از خاندانهای جلیل علمی است که دارای رتبه و
جایگاه ارزشمندی می باشد. پدرایشان ، جد، عموی پدر (میرزا محمود) جد
پدر، جد جد و سلف او تا سید عبدالکریم (پدر مرحوم
سیدمحمدطباطبائی )، همه ازاجله و معاریف علمای عصر خود بوده و آثاری
بااهمیت از خویش به جای گذاشته اند[ حتی بعضی از آنان منشا حرکت
علمی بوده اند] ۷۳ …
دراین جا لازم است ، به صورت اختصار، به معرفی پدران ایشان ، تا
علامه سیدمحمد طباطبائی بپردازیم .
پدرایشان :
مرحوم حجه الاسلام والمسلمین حاج سید علی طباطبائی ،
عالمی جلیل القدر و موصوف به علم تقوی و مرجع حوائج مردم و ساعی در
اعلای کلمه دین و عارف به نسب بیت شریف خویش بوده است . مرحوم آیه الله
بروجردی در رساله ،اول فصل چهارم ، که به بیان اعقاب مرحوم سیدمحمد
پرداخته اند می گویند:
[من راهی برای معرفی این بزرگان غیراز مطالبی که از زبان پدر
ارجمندم ، بر سبیل مذاکره ، شنیده ام ، ندارم .ایشان ، حافظ انساب خاندان
خویش بود، حتی مشایخ و بزرگان بیت م، که سنشان ازایشان بیشر بود،
دراین مورد، به او مراجعه می کردند و گفته او ر، دراین مقام ،
می پذیرفتند]. ۷۴
مرحوم حاج سیدعلی ، در سال ۱۳۵۲ در بروجرد متولد شد
و در سال ۱۳۲۹ (تنها شش ماه پس از مراجعت فرزند گرامیش از نجف اشرف )
وفات یافت و در مقبره جد گرامیش ، مرحوم سیدمحمد دفن گردید.
دراین جا لازم به ذکراست که : ما در بزرگوار آیه الله بروجردی ،
موسوم به : آغابیگم ، بیت مرحوم سیدمحمد علی بن السید عابد بن السید
علی بن العلامه السید محمدالطباطبائی ، بانوئی متدینه ، زاهده ، عابده
متحفظ برانجام مستحبات و ترک مکروهات بوده است . در میان مشایخ بیت
معروف است که :ایشان در رعایت احکام حمل و رضاع جدیت تام داشته اند و
غالب، بدون وض، به فرزند خود، شیرنمی داده است .
مرحوم سیداحمد طباطبائی
ایشان نیز،از علمای متنفذ صفحات غرب و مرجع حوائج مردم بوده است .
در سال ۱۲۱۱ در شهر بروجرد متولد و در سال ۱۲۸۰ وفات نموده و در
مقبره مرحوم سیدمحمد، مدفون است .
مرحوم سیدعلینقی طباطبائی
او نیز، عالمی جلیل و موصوف به ورع و تقوی بوده است . مرحوم
آیه الله بوجردی ، در رساله می نویسد:
[ او عالمی متقن و زاهد بود. چندی در نجف اشرف در درس عموی خود،
علامه سیدمهدی طباطبائی (سیدبحرالعلوم )، حاضر وازایشان استفاده ها
برده است]. ۷۵
فرزند بزرگوارایشان ، مرحوم سیدمحمود طباطبائی ، در حاشیه مواهب
می نویسد:
[…او را تالیفات باارزشی است ،از آن جمله : حاشیه بر قوانین
الاصول ، حاشیه بر زبده الاصول و نوشته هایی در فقه واصول .
ایشان در سال ۱۱۸۸ (بنابرظن قوی ) ولادت یافت و در دوشنبه ۱۸
ربیع الاول سال ۱۲۴۹ دراثرابتلاء به طاعون ، درگذشت].
و در مقبره جنب مسجد سید (که سالیان دراز خود و پدر بزرگوارش در
آن اقامه جمعیت می فرمودند) در کنار قبر پدر دفن گردید.
از مفاخر فرزندان ایشان ، علامه فقیه متتبع ، سیدمحمود طباطبائی است .
مرحوم آیه الله بروجردی در رساله می نویسد:
[…او عالمیعامل ، رئیسی محتشم . نافذالحکم در دیار خود، آمر به معروف و ناهی از
منکر بود.
کتاب المواهب السنیه را در شرح الدره النجفیه (منظومه عموی
بزرگوارایشان مرحوم سید بحرالعلوم در فقه ) در سه جلد، تصنیف نموده
است که دو جلد آن ، در شرح کتاب طهاره به طبع رسیده و جلد سوم که شرح
کتاب صلوه است ، هنوز طبع نشده است .ایشان در سال ۱۲۲۱ یافته و در
اواخر ذی الحجه الحرام سال ۱۳۰۰ وفات نموده است
روز وفات او،از روزهای عجیب و به یاد ماندنی در تاریخ بروجرد
است . من در آن زمان ، نه سال داشتم . پس ازاو، زعامت و ریاست علماء
شهر به فرزندارشدش سید هبه الله رسید که شخصیتی موجه ، در میان همه
طبقات بود]. ۷۶
البته جلد سوم مواهب ، بعدها در زمان زعامت مرحوم آیه الله بروجردی ،
به وسیله ایشان به زبور طبع آراسته شد.
مرحوم حاج میرزا محمود طباطبائی ،
نزدیک به ۵۴ سال ، عهده دار زعامت و مرجعیت صفحات غرب ایران بوده
کمتر کسی مانندایشان ، در آن صفحات ، دارای نفوذ کلمه واعتبار و
وجاهت مردمی بوده است .
در جریان تبعیدایشان به تهران ، در زمان ناصرالدین شاه ،اعاظم
علمای تهران ، مانند: مرحوم آشتیانی و مرحوم حاج ملاعلی کنی بازار
تهران را تعطیل نموده و به همراهی طبقات مختلف مردم ،ازایشان
استقبال و با تجلیل تمام به شهر وارد نمودند. در همین سفر، همه
نمازهای شهر تعطیل و وجوه علماء و بزرگان در شبستان چهل ستون مسجد
جامع به ایشان اقتدا نمودند ۷۷ .
پدر بزرگوارم از مرحوم آیه الله بروجردی نقل می کنند که ایشان
می فرمودند:
[ این پسر و پدر یعنی مرحوم حاج سید علینقی و فرزندش حاج میرزا
محمود، جمع، یکصدسال ، زعامت و ریاست داشته اند و تاریخ بروجرد،از
عظمت این رجال ، خاطرات بسیار جالب و عجیبی دارد]. ۷۸
از مرحوم حاج میرزا محمود، غیراز مواهب ، کتاب : مسلی المصابین ، در
مواعظ، و رساله عملیه به طبع رسیده است .
فرزند بزرگوارایشان ، مرحوم حاج سید هبه الله ازاجله علماء غرب
است و فرزند دیگرشان حاج سیدابوالمجد،از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 