پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین شیخ مجتبی عراقی ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین شیخ مجتبی عراقی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین شیخ مجتبی عراقی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین شیخ مجتبی عراقی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۱۶۱
حوزه : با تشکراز حضرت عالی که قبول زحمت فرمودید و مصاحبه بامجله ما را پذیرفتید،ازاوائل ورود مرحوم آیه الله بروجردی به قم ،
اگر خاطره ای دارید، بیان کنید.
استاد: در برابر دریای مواجی که عرض و طول و قعر آن ناپیداست باید
بگویم :
آن جا که عقاب پر ریزد،از پشه لاغری چه خیزد.
مرحوم آیه الله العظمی بروجردی ، قدس سره ، در محرم سال ۱۳۶۴ ه.ق . به
قم تشریف آوردند. من در آن روزگار در نجف اشرف بودم . با مرحوم
آیه الله حاج شیخ مرتضی حائری ، جلسات اخلاق و مباحثات دیگر داشتیم . یک
روزایشان ، با حالتی شگفت زده ، به من گفتند: آقای حاج آقا روح الله
مطلبی عجیب نوشته اند. مرقوم کرده اند : حاج آقا حسین بروجردی به قم
آمده است . مجلس درس و محفل ایشان ، مجالس و محافل عالمان و بزرگان
صدراسلام ،از قبیل شیخ مفید و شیخ طوسی را زنده می کند.
هر چه سریعتر به قم بیایید
حاج شیخ مرتضی به قم مراجعت کردند. من هم اثاثیه را جمع کردم و به
قم آمدم .
حوزه : چه عواملی باعث سیطره علمی و نفوذایشان در حوزه علمیه قم و جلب فضلاء و طلاب شد؟
استاد:افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم ، سبک ابتکاری
در تدریس واستنباط را داشت ، که طلاب را جذب می کرد.
توضیح بدهید حوزه : لطفا در زمینه چگونگی سبک تدریس واستنباط ایشان
استاد: تا پیش از آیه الله بروجردی ، رحمه الله علیه : آنچه در درس
آقایان معمول بود، مراجعه به کتابهای فقهی متاخرین ، چون : جواهر،
حدائق و…. و در زمینه حدیث ، به وسائل اکتفا می کردند ولی آن
مرحوم هر فرعی را به مبداء پیدایش آن ، برمی گرداندند:ابتدا کتابها و
اقوال علمای سلف ، چون :ابن جنبیدابن ابی عقیل ، شیخ مفید، شیخ طوسی ،
و… را مطالعه کردند.اگر درباره فرع ، در آن کتابها نظری آمده بود،
نقل و بررسی می کردند، و به فتاوی عامه واهل تسنن در زمان صدور
حدیث عنایت خاصی داشتند. سپس به کتابها وانظار متاخرین ، به گونه ای
کوتاه ، می پرداختند: دراین زمینه می گفتند: کتابها و نظرات قدم،
همچون: [ بقچه سربسته ای است که باید گشوده شوند]. در زمینه رجال
حدیث ، باابتکاری که خودایشان در رجال داشتند و به همان منوال
طبقات الرجال را نوشتند، به طور دقیق رجال سنداحادیث باب را بررسی
می کردند. دراین زمینه ، نظرات ابتکاری و مخصوص به خود داشتنداز
جمله :
اگر یک راوی (مثلا محمدبن مسلم )از دو معصوم ( ع ) حدیث روایت می کرد،
آن روایت را یکی محسوب می کردند و یا دو راوی (مثلا محمدبن مسلم وز
راره ) یک روایت راازامام صادق ( ع ) نقل می کردند، آن را یک روایت به
حساب می آوردند.
می گفتند، بعیداست که امام در دو مجلس ، دوباراین مطلب را فرموده
باشند، بلکه یک مرتبه در یک مجلس فرموده اند و هر دو راوی در آن مجلس
حضور داشته اند، و آن را روایت کرده اند، در باب فهم معنای حدیث نیز،
روش مخصوص به خود داشتند. برای فهم درست حدیث ، شناخت فتاوای عامه
در آن زمان ، بویژه فتاوایی که شهرت داشته و مردم از آن پیروی
می کرده اند، لازم می دانستند واعتقاد داشتند که :احادیث و فقه قدمای
م، ناظر به فقه وانظاراهل سنت و عامه بوده است .
این شیوه درسی ، تا آن روز، بین فقهاء و مراجع برزگگ معمول نبوده
است و برای طلاب و فضلاء، جاذبه خاصی داشت .
حوزه : در زمینه خدمات و آثار به یادگار مانده آیه الله بروجردی واهتمام آن مرحوم ، به شعائراسلامی ، توضیح دهید.
استاد: مرحوم آیه الله بروجردی ، جدیت واهتمام خاصی به نشر معارف و
شعائر آل محمد، صلی الله علیه وآله ، داشتند. دراین جهت ،از هیچ تلاش و
کوششی دریغ نمی کردند. مبلغین زیادی به اطراف واکناف ایران و حتی
خارج از کشور، برای ترویج مذهب شیعه فرستادند. در هامبورگ ، در
بهترین مکان آن ، مرکزی را برای تبلیغ اسلام تاسیس کردند و نماینده
به آن جااعزام کردند. با عالمان الازهر،ارتباط برقرار کردند، تا
این که فقه جعفری را در آن دانشگاه رسمی کردند. مختصرالنافع ، متن
رسمی آن دانشگاه شد. پیروی از فقه شیعه از طرف شلتوت مجاز شمرده شد.
حتی در روزهای آخر عمرشان به مرحوم قمی ، دبیر مجمه التقریب ، که آن
وقت به ایران آمده بود، فرمودند:[ هر چه زودتر به مصر برود].
چون خوف آن را داشتند که مباد، کار مجمع التقریب ، بعداز رحلت
ایشان با موانعی برخورد کند. خود من ،از طرف ایشان ، شبهای جمع به
تهران می رفتم و در یکی از هیاتهای تهران ، برنامه داشتم .
در زمینه احیای مدارس و مساجد، کارهای زیادی کردند.از جمله :
ساختن مدرسه علمیه در شهر باختران بود. علت این که اقدام به ساختن
مدرسه علمیه دراین شهر کردند،این بود که : منطقه باختران ، منطقه ای
است حساس ، با عقاید گوناگون . حتی اعتقادات خرافی ، چون شیطان پرستی
در آن منطقه رواج داشت . وضعیت روحانیون هم در آن شهر آشفته بود و
ازانسجام و وحدت برخوردار نبودازاین روی ، برای مبارزه با عقاید
خرافی و تشکیل روحانیون آن منطقه ،ایشان تصمیم گرفتند که مدرسه ای
بنا کنند. کار ساختن مدرسه شروع شد و من را هم برای اطلاع از چگونگی
پیشرفت کار، به آن منطقه می فرستاد. تااین که با همکاری علمای آن جا
ساختن مدرسه تمام شد. و نوبت به بهره برداری از مدرسه رسید. در همان
روزه، عصری برای شرکت در جلسه استفتای ایشان ، به منزلشان رفتم .
آقایان از همان بدو ورود گفتند: آقا با شما کار دارند. بعداز جلسه
استفتادر خدمتشان نشستم . فرمودند :
[می خواهم شما به به کرمانشاه بروید واداره مدرسه را بر عهده
بگیرید].
خدمت ایشان عرض کردم :
اگر حکم حاکم است ، سمعا و طاعه .الان می روم اثاثیه ام را جمع
می کنم و رهسپار می شوم ، ولی اگر چنین نیست ،اجازه بدهید مشورت و
استخاره کنم . روایتی است که :
[ الاستخاره بین الطلوعین فی یوم الجمعه کالوحی المنزل].
آن شب جمعه که برای تبلیغ به تهران رفتم ، در تهران ، بین الطلوعین
استخاره کردم ،این آیه دراول صفحه آمد:
[ واذا اواک ان ینخذونک الاهزوااهذالذی بعث الله رسولا].
وقتی این آیه را برای ایشان قرائت کردم ، خنده ای کردند و عذر مرا
پذیرفتند. سپس ایشان ، با توجه خاصی که با شکوه برگزار شدن این امور
را داشتند، هیات بلند مرتبه ای ، مرکب از: علمای بزرگ با عده ای از
طلاب ، در معیت آقای فلسفی ، برای افتتاح مدرسه ، فرستادند.آقای فلسفی ،
ده روز در آنجا منبر رفتند. رفتن هیات ،اثر خوبی در منطقه و باختران گذاشت .
حوزه : لطفا خاطرات خود را در زمینه ساختن مدرسه خان ، که حضرتعالی مسوول این امر بودید، بیان کنید
استاد:این مدرسه بسیار مخروبه و کثیف بود.انبار جعبه شکسته ها و
گونی کهنه های کسبه محل شده بود. با همین حال ، مرحوم آقا محمدهمدانی ،
رحمه الله علیه ، در مدرس کوچک آن ، که بسیار کثیف بود، درس کفایه
می گفت .
روزی آیه الله بروجردی گفتند:[ می خواهم این مدرسه را بسازم . آقای
لرزاده معمار مسجداعظم مخارج دو طبقه آن را چهارصد و پنجاه هزار
تومان ، برآورد کرده است . این پول زیادی است].
عرض کردم : باشد من در
این زمینه ارزیابی و مشورت کنم . شب جمعه که به تهران رفتم ، با بعضی
از مومنین مشورت کردم . گفتند: مهندسی است در یکی ازادارات ، نسبت
به این کارهااقدام می کند. خوب است برویم ازاو کمک بگیریم . رفتیم
نزد آن مهندس و مطلب را بااو در میان گذاشتیم . وی ،استقبال
غیرمنتظره و عجیبی کرد، حتی گفت : من حاضرم اگر آیه الله بروجردی ، پول
کم داشت ، ماشینم را بفروشم و خرج آن کنم . در مجموع من ازاین
استقبال و برخی از مسائل دیگر که دیدم ، مشکوک شدم و پی قضیه را
نگرفتم . به قم آمدم . با یکی از معمارهایی که همکار لرزاده بود،
مشورت کردم و آماده ساختن مدرسه شدم . خدمت آیه الله بروجردی رفتم عرض
کردم : مقداری پول برای شروع آن بدهید.ایشان صد و پنجاه تومان (صد
و پنجاه یک تومانی ) دادند. گفتند : فعلا پول ندارم .
ساختمان کهنه مدرسه خان را خراب کردم و سه طبقه کامل با تمام
تجهیزات ، به اضافه سه باب مغازه و یک دستگاه منزل مسکونی در بالای
همان مغازها ساختم که مجموع مخارج ، با محاسبه همه مخارج جزئی آن ،
حتی مخارج مثل لحیم آفتابه ! دویست و شصت و پنج هزار تومان شد. نصف
آن مبلغی که آقای لرزاده ، برآورده کرده بود!
حوزه :اگرخاطره خاصی از هنگام ساختن مدرسه با آیه الله بروجردی دارید، بیان
کنید.
استاد: یک روز، در بین گرد و خاک ناشی از
بنائی ، مشغول کارهای مدرسه و رتق و فتق امور بودم که حاج شیخ
عباسعلی اسلامی ،از دوستان و آشنایان دیرینه ، به آن جا آمدند. با حالت
شوخی ، رو به من کرد و گفت : حاج آقا مجتبی ! سر عمله شده ای ! من خندیدم
و گفتم : خود عمله شده ام . دیدم مطلبی دارد که در خلوت می خواهد با
من در میان بگذارد. رفتیم دفتر کتابخانه ، مدرسه فیضیه .
خطاب به من گفت : در تهران مسجد بسیار خوبی برایت در نظر گرفته ام .
امکانات خوبی هم از طرف مسجد، دراختیارت خواهند گذاشت ،از جمله :
منزل مناسب ، شامل :اندرونی و بیرونی ، ماهیانه هنگفتی بای مخارج
زندگی و کتابخانه بزرگی برای مطالعه و تحقیق . علاوه بر منبر هم
می توانی بروی و مراجعات سهم امام هم داری . بیا برویم امامت جماعت آن
مسجد را بر عهده بگیر.
گفتم : بالفرض من بخواهم بیایم ، باید آیه الله بروجردی اجازه
بفرمایند.
شیخ عباس به اطمینان گفت : راضی کردن ایشان با من .
عصر همان روز برای شرکت در جلسه استفتاء، طبق معمول ، به منزل آقا
رفتم . پیش از ورود به اطاق ، درایوان ، صدای آیه الله بروجردی را
شنیدم که می گفت :
[آقای اسلامی ! من پیر شده ام کارهایم بر زمین می ماند].
تااین مطلب را شنیدم ، منقلب شدم و بی اختیار وارداطاق شدم . آقا
رو به من کرد، فرمود:
[مگر خودایشان راضی باشند].
عرض کردم : آقااگر همه تهران را به من بدهند، زیر سایه شما را بر
آن ترجیح می دهم ، چه رسد به امامت جماعت یک مسجد.
طلبه های آن تعیین شد؟ حوزه : پس از آماده شدن مدرسه ، آیا شرایط و برنامه های خاصی برای
استاد: پس ازاتمام بنای مدرسه ، خدمت آیه الله بروجردی عرض کردم :
چند نفری را برای برنامه ریزی و همکاری با من تعیین کنید.
ایشان ، آقای بدل، آقای شیخ عبدالحسین دشتی و دو نفر دیگر را تعیین
کردند.
ما برنامه ای برای طلبه های مدرسه تنظیم و شرایطی مقرر کردیم . یکی
از مواد درسی آن ، زبان انگلیسی بود. دراین باره با آیه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 