پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله شیخ علی صافی گلپایگانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله شیخ علی صافی گلپایگانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله شیخ علی صافی گلپایگانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله شیخ علی صافی گلپایگانی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۷

حوزه :ازاین که قبول زحمت فرمودید و مصاحبه با ما را پذیرفتند، متشکریم . لطفاابتدااز
چگونگی آشنای خود با آیه الله بروجردی و نقشی که در بیت ایشان
داشتید، برای مابنویسد.

استاد: من و آقای اخوی ،ایشان را قبل از آمدن به قم
می شناختیم ! زیرا مرحوم پدرم با آیه الله بروجردی ،ازاصفهان آشنائی
نزدیک داشتند. وقتی که ما برای تحصیل ، به قم آمده بودیم و حضرت
آیه الله بروجردی ، هنوز در بروجرد بودند، مرحوم پدرم توصیه می کردند:
بروید بروجرد واز خدمت ایشان استفاده کنید.

به خاطراین آشنایی قبلی ،از همان ابتدای ورود آیه الله بروجردی به
قم ، در درس آن بزرگوار شرکت کردیم .البته خودمان را معرفی نکردیم و
تا زمانی که مرحوم پدرم ، به قم آمدند و آقا برای دیدن ایشان ، تشریف
آوردند، خدمت آقا رسیدیم .از آن به بعد، لطف آن بزرگوار به ما
بیشتر شد.از کسانی بودیم که در هیات استفتاءایشان شرکت می کردیم . به خاطر
همان آشنائی با پدرمان واعتمادی که به خود ما داشتند، بسیاری از
اسرار ر، که حتی نزدیکان ایشان از آن آگاه نبودند، با ما در میان
می گذاشتند. ما نیز، چون از مطلب روز، به اندازه آگاهی داشیتم ، برخی
از مطالب را که به نظرمان لازم می آمد، باایشان در میان می گذاشتیم .
به عنوان مثال ، شایع بود که : همسر نخست وزیر وقت ، بهائی است . به
همین خاطرایشان از پذیرفتن او برای ملاقات خودداری می نمود. تااین
که پس از تلاشهائی بسیار،ایشان موافقت کرده بودند.

یادم هست : شب آن روزی که قرار بود ملاقات صورت بگیرد، در روزنامه
خواندم :[ به دستور نخست وزیر، در تهران خانه زن تاسیس می شود].

خبر روزنامه را نوشتم . آخرهای شب که شد، بردم بیت آقا و دادم به
مشهدی اسماعیل و گفتم :این نوشته را به آقا بدهید. صبح زود، قبل از
طلوع آفتاب ، کسی از طرف ایشان آمد دنبال من . خدمتشان رفتم . دیدم :
خیلی ناراحتند.

فرمودند: نیاید. نیاید.

منظورشان نخست وزیر بود.

آقا بسیار ناراحت بودند. بعضی هم ناراحت شده بودند که چرا من با
رساندن این خبر به آق، سبب ناراحتی معظم له شده ام .

عرض کردم : آق،اگر بناست این قدر عصبانی شوید، من دیگر برای حضرت
عالی چیزی نمی نویسم .

فرمودند: آقا! من عمرم را کرده ام .

)منظورشان این بود که : نباید به راحتی من ، مطالب از من مکتوم
بماند).

فرمودند: آخراین شخص دارد می آید. بااین وضع ، چگونه او را
بپذیرم .

بنابراین شد که : وقتی نخست وزیر آمد، آقا به شدت به اواعتراض
کند و نارضایتی خود راازاین عمل اعلان نماید.

فرمود: پس تو هم ،این جا باش .

پذیرفتم

نخست وزیر آمد. خیلی مودب نشست . پس ازاحوالپرسی و تعارفات
معمول ، راجع به کارهایی که دولت درخوزستان کرده بود گزارش داد.

آیه الله بروجردی ، تا آخر جلسه ، به او بی اعتنائی کردند، حتی
صورتشان را هم ازاو برگردانده بودند. صحبتهای نخست وزیر که تمام شد،
ایشان با عصبانیت فرمودند:

[ خانه زن دیگر چیست ؟]

نخست وزیر وقتی این عصبانیت و آن بی اعتنائی را دید، به کلی منکر
اصل قضیه شد.از همان وقت ، مساله به فراموشی سپرده شد. خلاصه ،این
جور مسائل را من و آقای اخوی ، به آیه الله بروجردی می گفتیم .ایشان هم
ترتیب اثر می دادند. بعده، همین مواضع ضد دربار، موجب شد که مرا به
مشکین شهر تبعید کردند. همچنین ، در حل و فصل مسائل دیگر نیز، من و
برادرم دخالت می کردیم .

حوزه : در زمینه فضائل اخلاقی و معنوی ایشان ، چنانچه مطالبی به یاددارید، بفرمایید.

استاد: در مدتی که من خدمت ایشان بودم ، بحق می توانم بگوییم : غیر
از معنویت خوبی و فضیلت درایشان چیزی ندیدم .

با رها به ایشان عرض کردم : غصه من ازاین است که : جناب عالی با
این مقام اثباتی که دارید، چرا مقام ثبوتی شما برای دیگران معلوم
نشده است .

نمی خواهم بگویم :ایشان بی نظیر بود، ولی کم نظیر بود.

در هر صورت ، فضائل معنوی واخلاق ایشان ، بسیاراست ،از جمله :

زهد و معنویت

در زمینه زهدایشان ، باید عرض کنم : آن بزرگوار، دیناری از وجوهات
استفاده نمی کردند. تمامی مخارج داخلی خود رااز درآمد ملک شخصی خود،
که در بروجرد داشتند،استفاده می کردند. حتی آب حوض منزل رااز پول
شخصی تهیه می کردند.

یک وقتی ، من به ایشان عرض کردم : در نزدیک منزل شم، نانوایی سنگکی
است و نان بسیار خوبی می پزد. شماازاین نان استفاده کنید.

فرمود: من به همین نانی که از آرد ملک خودم ، تهیه می کنم ، قانع
هستم .

این در حالی بود که نان آرد خودشان ، مرغوبیتی نداشت .

آقای حاج شیخ قوام ، که الان امام جماعت مسجد
صفائیه هستند، گفتند: آیه الله بروجردی با خانواده و نوکره، به
وشنوه آمده بودند. من شاهد بودم که مصرف گوشت ایشان در روز، تنها ده
سیر بود. خلاصه :ایشان در زندگی خیلی با قناعت بود. حتی از زندگی
معمولی هم کمتر بود.

آن بزرگوار، به ما دنیا خیلی بی توجه بود. پول گرفتن ، برایش خیلی
سخت بود، ولی پول دادن آسان .اگر کسی از باب وجوهات و غیره صدهزار
تومان برای ایشان می آورد، می گفت :[ یغفرکم الله] واگر کسی مبلغ
بسیار کمی به ایشان می داد، باز می گفت[ یغفرکم الله] برای ایشان کم و
زیاد تفاوتی نمی کرد.

گاهی اوقات ، وقت شهریه می شد، ولی پولی در دست نبود. به ایشان
می گفتند: شما هم مانند بعضی از مراجع بزرگ ، به برخی از تجار بنویسید
تا پولی بفرستند.

آن مرحوم در پاسخ می فرمود[ خدا هست]

اتفاقا هم درست می شد.

جنبه های معنوی ایشان ،اصلا قابل توصیف نیست .

نماز جماعت راایشان ، نسبت، طولانی می خواندند ولی وقتی خودشان
فرادا می خواندند، به مراتب طولانی تر و مفصل تر بود.

من خودم شاهد بودم که : چراغ را خاموش می کردند و نماز می خواندند.

یا رسم ایشان این بود که : هر روز، به هنگام شروع درس ، خطبه ،
نسبت، مفصلی می خواندند آنچنان به حمد و ستایش خداوند می پرداختند و
جملات را بر زبان می آوردند که بدن می لرزید.

ادب

رعایت ادب ، نمونه بودند، حتی در مقام اشکال عملی به دیگران ،ادب
خاصی داشتند.اگر می خواست به سخن کسی اشکال بکند،ابتد، نقاط مثبت
آن شخصیت را بر می شمرد وازاو تجلیل می کرد، سپس انتقادش را می گفت .
در نقد و بررسی انظارافراد، ذره ای به شخصیت افراد لطمه وارد نمی شد.

نمونه هایی در خاطرم هست ، برای شما عرض می کنم :

۱. در مبحث صلوه ، به مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالکریم حائری اشکال
داشتند.ابتدا شروع کردند به تحلیل از کتاب صلاه ایشان و فرمودند:

من تاکنون کتابی به این کم لفظی و پرمعنایی ندیده ایم .

آنگاه ،اشکال خودشان را مطرح نمودند.

۲. مرحوم حاج شیخ عباس قمی ، درباره روایتی نظری داده بودند.
عده ای از آیه الله بروجردی ،از صحت و سقم این نظر سوال کردند.
ایشان ،ابتدا زحمات شیخ عباس قمی را مفصل بیان کردند، آنگاه نظر خود
را بیان کردند.

۳. یا به هنگام اشکال بر نظری از نظرات شیخ طوسی ، رحمه الله علیه ،
در مقام اعتذار بر می آمدند و می فرمودند: مرحوم شیخ طوسی ، بااین همه
تالیفاتی که داشته ، مقدار وقتی که برای این موضوع صرف نموده ، بسیار
اندک بوده است لذااین نظر را داده است .

اجتناب از تملق و چاپلوسی

ایشان اگر درباره کسی سخن می گفت ، هیچ گاه افراط و تفریط نمی کرد.
هم خودش تملق نمی کرد و هم از تملق دیگران خوشش نمی آمد.

به عنوان مثال : آقایی که فرد ملائی بود و در تعبیر خواب هم وارد،
گفت : کسی خواب دیده است :

[تمام صفحات قرآن از بین رفته است و تنها یک صفحه مانده است].

من تعبیر کرده ام :[ آن صفحه باقی مانده جناب عالی هستید]!

مرحوم آیه الله بروجردی ، بسیار ناراحت شدند، به طوری که با آن آقا
دعوا کردند و فرمودند :[چرااین حرفها را می زنید].

یا شاعری درباره امیرالمومنین ( ع ) شعری گفته بود و چند بیتی هم
درباره آیه الله بروجردی سروده بود. سروده اش را آورده بود خدمت
ایشان . روش آیه الله بروجردی این بود که : به شاعرانی که برای ائمه ( ع )
شعر می گفتند صله می دادند.

این آقا شعرش را که خواند، آیه الله بروجردی ، به او صله ندادند.
بااین که برای امیرالمومنین ( ع ) شعر خوبی گفته بود. چند بار،
خدمتشان عرض کردم :ایشان شعر خوبی گفته اند.

آقا با عصبانیت ، فرمودند:

این دروغها چیست که درباره من گفته است . کجا من گفتم اینها را
بگوید .

عرض کردم : شما فقط برای شعرالمومنین ( ع ) صله بدهید، چون انصافا
شعر خوبی است .

خلاصه با زحمت زیاد،ایشان را قانع کردیم که به این آقا هم صله ای
بدهند.

خیلی دراین امور دقت داشتند که تعبیره، هیچ وقت ، خلافت واقع
نباشد.

یادم هست : یک وقتی من و آقای اخوی ، به همراه ایشان ، در داخل حیاط
نشسته بودیم . خدمتکار آمد گفت : عده ای از مردم آمده اند خدمت شما
برسند.

آقا فرمودند: من حال ندارم خسته ام .

عرض کردم : بروند بگویند: آقا مسرور شدند و سلام رساندند. ولی الان
نمی توانند بیایند.

آقا فرمود: مسرور نشدم که بگویند مسرور شدم !

حوزه : لطفا درباره جنبه های علمی ایشان توضیح بفرمایید.

استاد: باید عرض کنم :ایشان ،از نظر علمی فرد جامعی بودند. در
فقه ،اصول ، تفسیر، رجال ، تاریخ ، فلسفه و… صاحب نظر بودند.

تسلط ایشان براقوال عامه ، فوق العاده بود. به همین خاطر هم ،
استنباطهای خوبی داشتند.

در فلسفه تبحر کامل داشتند.از شاگردان ممتاز جهانگیرخان در
اصفهان بوده اند. گفته می شد. در فلسفه ، بعداز مرحوم سبزواری ، تا آن
زمان ، کسی مانند مرحوم کمپانی و آیه الله بروجردی نیامده است . شعرهای
منظومه را به خوبی حفظ داشتند.

در جال ،اجتهاد می کردند و تنها به نقل نظر دیگران اکتفا نمی کردند.

دراصول ، صاحب مبنی بودند. در مسائلی مانند مفهوم ، ترتب و… میانی جدید
داشتند.

علاوه براین که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.