پاورپوینت کامل مرجع کل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرجع کل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرجع کل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرجع کل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۶
سرمقاله
کندوکاو در زندگی بروجردی ، صرفا دیروزی نیست، بلکه امروزی و
فردایی نیز هست . پرداختن به زندگی این متفکر و فقیه بزرگ ، شاید
بتواند، مدداندکی برای برخی از حقیقت پژوهان نسل نو باشد.
نسل نو، برای پیمودن راههای پرفراز و نشیب و زدودن رادعها و
عایقه، نیاز شدید به گذشته پرتجربه دارد.
گذشتگان ،افت و خیز داشته اند، گه بر فراز بوده اند و گه بر فرود.
نسل نو،اگر آهنگ آن دارد که همه گاه بر فراز باشد، باید عوامل
فراز و فرود ر، موشکافانه ، بشناسد و دستورالعمل زندگی پرمخاطره
خویش سازد.
این ، شرط زندگی است . مگر بخواهد خطر نکند و در لاک خود فرو رود و
پیشرفت و عدم پیشرفت ، برای او یکسان باشد!
و براین باور باشد: خدا درست خواهد کرد و یاامام زمان ( عج ) باید
بیاید زمام را در دست بگیرد وگرنه هر حرکتی قبل از قیام آن بزرگوار،
نافرجام خواهد بود!
زمانه ، براین مدار نمی چرخد. آنان که مایلند براین مدار بچرخد،
محکوم به زوال و نیستی هستند، چه بخواهند و چه نخواهند. نمی شود
تغییر داد قضا را.
دراین چرخ همیشه دوار، آنان که آهنگ حرکت و پویش نداشته باشند،
از مدار زندگی ، به سرعت تمام ، به دور خواهندافتاد.
کدام ملت و کدام آیین را سراغ دارید که بی پویش و حرکت ، جان
گرفته باشد و در کاروان بی ترحم زندگی در حرکت !
اسلام وامت پیرو هم ، بر همین
نسق است ، تافته جدا بافته نیست . بستانی را ماند که آن به آن ، باید
بر آن ، آب تازه فشاند نا نپژمرد و عطر و عبیرش زایل نشود.
عربهای فقیر و گرسنه و بی سلیح ، که روز روشن را در دیدگان
امپرطوران و زر پرستان زورمند، شب ساختند و پنجه در پنجه قدرتهای
بزرگ افکندند و آیین تازه خود را در جهان شمول ساختند، مگر غیراز
این بود که طبق قانون حاکم بر هستی حرکت کردند؟ تنها درستی راه و
عقیده کافی نیست . باید پیشانی را در برابر قانون حاکم بر هستی ، به
خاک سایید واز مدار آن ، خارج نشد.
اسلام ، آیین جاودانه است و برای همیشه تاریخ ، برنامه دارد،اما
چگونه ؟
عصر، عصر تکنیک است و صنعت و آن به آن ، جهانن در حال دگرگونی ،
باید با کدام اندیشه به اسلام مراجعه کرد و دستورات و فرامین آن را
به بشراین عصر عرضه کرد؟
بااندیشه قرن حجر؟
اسلام کهنه نمی شود.اندیشه و تفکر مراجعه کنندگان به آن چطور؟
آیا یک فکر بودی و عقب مانده همان برداشت راازاسلام دارد که یک
فکر مترقی و آشنای به دانشهای روز؟انصاف بدهید.
آیا پتک انقلاب به ما نفهماند که با پروبال گذشته های دور نمی شود در
آسمان فقه به پرواز درآمد و برای مشکلات امروز زمینیان ، چاره ای
اندیشید؟
اگر چاره ای برای معضلاتمان نیندیشیم ، چاره خواهنداندیشید!
باغبان ، به امیداین که باغبانهای گذشته ، بستان را آبیاری کرده اند
و بنشیند و دست روی دست بگذارد واز حسن سلیقه باغبانهای گذشته
سخن بگوید، جز باغی خشک و بی حاصل ، دستاوردی نخواهد داشت . چنین است
سرنوشت آنان که نان گذشته اسلام را می خورند.
البته نان گذشته را خوردن ، شایدبرای مدتی به ذائقه خوش آید،اما
کم دوام خواهد بود و گلوگیر. آنان که به گذشته نازیدند، نتوانستند
برای مدتی دراز، در ناز بزیند.
فقیهی که امروز چیزی جز سخن از گذشته ندارد که عرضه کند و دست
نیاز به گذشتگان ، گر چه موفق در عصر خود، دراز کرده است و درمان درد
پیکر رنجور و بی تپش کنونی جامعه ر، که منتظر طبیبی حاذق و آشنای
به دردامروزین اوست ،از آنان می طلبد، چگونه توقع دارد زمانه او را
پذیرا باشد و در صدد نشاندش !
زمانه ، بنا ندارد که با فقیهان نسازد و رام آنان نشود،
بلکه دستها خالی است و در برابر زمانه چموش و سرکش ،ابزار وافزار
رام کننده نیست از این روی زمان ، در کف اختیار آنان نخواهد بود.
شاید بگویند:اسلام ، دارای دستورات مشخصی است که دیروز وامروز
ندارد و برداشت فقیهان گذشته ،امروز هم به کار آید، زیرا سرچشمه
وقتی یکی بود، بین آنچه دیروز و زبان برگفته اند و آنچه امروزیان بر
می گیرند، زیاد فاصله نیست ، پس می شود با نظرات گذشتگان و برداشتهای
آنان ازاسلام ،امروز همه جامعه رااداره کرد! بله ،اسلام جاودانه است
و دارای ارزشها واصول ثابت ،اما بی شک ، بااندک تدبر در کتاب و سنت
و برنامه های زمان پیامبر(ص ) و علی ( ع ) به دست خواهیم آورد که : برای
اداره زندگی مردمان هر دوره ای ، مناسب آن دوره قوانین و برنامه های
خاصی وجود دارد و یا یک چوب ، نمی شود هم عصر شتر را راند و هم عصر
ماشین را.
ما به زندگانی بزرگان ،از جمله دراین شماره ، آیه الله بروجردی ،از
این زاویه می نگریم که برای راه پرسنگلاخ خودالگو برگیریم ،ازاین
روی ، شاخه هایی ازاین درخت پرثمر را در بوته بررسی می نهیم که امروز
هم مطرح است .اینک بروجردی در صفحه تاریخ :
نیاز جامعه به او
جامعه اسلامی ، به بروجردی نیاز داشت . بروجردی ، خود را به وسیله
اعوان وانصار و مریدان واطرافیان حرفه ای و ناآگاه ، بر جامعه تحمیل
نکرد. رساله به اطراف واکناف نفرستاد، بل حواریون در کوی و برزن
فریاد زدند:
آب زنید راه ر، همین که نگار می رسد
مژده دهید باغ را بوی بهارمی رسد
راه دهید یار ر، آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می رسد
باغ سلام می کند، سر و قیام می کند
سبزه پیاده می رود غنچه سوارمی رسد
قدیسان از عیسای زمان سخن گفتند و چهره او را برای مردمان زجر
کشیده ، تازیانه استبداد را چشیده و زیربار تحقیر فرومانده ترسیم
کردند.
رشحه حیات بود. زمین دوباره رویید. باران رحمت ، غبار غم زدود. همه
جا را خرمی فرا گرفت .
روحانیون در قعر غربت می زیستند. همه جا پر بوداز کنایه و سرزنش .
مردان مرداین همیشه رویشگاه مردان ، به داس بی داداستبداد درو شده
بودند و بازماندگان این دشت خون ، گرفتار طوفانهای سهمگین .
زمام اختیاراز دستها به در رفته بود. زمام دراختیار باد بود.
زندگی نکبت بار بود و غم افزا.
آنان که اندک غیرتی داشتند، مرگ را به مراتب گواراتر می دیدنداز
آن زندگی ذلت بار.
عرصه بر روحانیون ، یعین فریادگران بیداری ، تنگ شده بود. در کوی و
برزن ، حیثیت آنان درامان نبود. در سفر و حضر، تحقیر بود که بر آنان
یورش می برد.اسیرانی بودند وامانده از سپاه شکست خورده .
مشروعه خواهان بردار بودند و مشروطه خواهان در عزلت غمین .
جنگلیها سر برده . فریاد قهرمان بیداری در کویر خراسان در گلو خفه .
آه ، چه غم فراگیری . چه اندوه جانکاهی . چه سرزمین بلازده ای . چه خزان
دیرگذری . حائری بزرگ در خاک خفته بود. فرزندان معنوی او دربدر.از
ترس شحنه غدار، روزها بدر بیغوله ها و شبها در کنج حجره نمور، زانوی
غم در بغل گرفته بودند.
همه جا سیاهی بود و سایه سنگین دیواستبداد.
این جا بود که
قدیسان زجر کشیده و زخم دیده بر آن شدند که بروجردی را که از هر
حیث ، شایستگی نجات این کشتی گرفتار در جنگ طوفان را داشت ، براریکه
تدریس بنشانند و جامعه زعامت حوزه و مسلمین را بر قامتش بپوشانند.
بروجردی ، سریع درخشید. بزرگان در درس او شرکت کردند. طلاب ، چون
پروانه بر گردش جمع شدند. صیت شهرتش همه جا را فرگ گرفت ،از مرزها
گذشت . قم جان گرفت و به خود تکانی داد و غباراز تن زدود. مردمان ،
ازاین شهر و دیگر دیار، برای دیدار و عرض ادب ، به قم کوچیدند. طلاب ،
تشویق شدند و دست به کار تحقیق و تتبع و تبلیغ .
همه جا را عطراسلام فرا گرفت . نسیم دل انگیزاین عطر حیاتبخش ،از
مرزها گذشت : پاکستان ، عربستان ، مصر، عراق ، حتی آلمان و آمریکا!
حوزه ها عزت یافتند. بزرگان اسلام ، در حوزه اهل تسنن ، بر نوشته
زعیم حوزه بوسه زدهد. علامه محمدتقی قمی می گوید:
[ هرگاه نامه آیه الله بروجردی را برای شیخ عبدالمجید سلیم ، رئیس
جامع الازهر، می بردم ،ایشان ، بلند می شدند و نامه را می گرفتند و
می بوسیدند، آنگاه می نشستند].
روحانیون ، در دورترین نقطه معزز شدند. همه جااحترام و قدرشناسی
بود که نثار آنان می شد. بروجردی ، توان خود را برای ناخدایی این
کشتی ،از زوایای گوناگون ، به اثبات رساند. گر چه دانش او هم بسان
دیگر دانشوران ، سقف داشت اما سقفی بس بلند.
خود گفته بود:
[پا به عرصه هر دانشی که گذاشتم ، تا صاحب نظر در آن دانش نشدم ،
یا برون نگذاشتم .ازاوان طلبگی بر کتابهایی که فرا می گرفتم حاشیه
می زدم واکنون از آن حاشیه ها بهره می برم].
در فقه :
برخی براین پندار بودند که برای افتاء نیازی به تتبع و تحقیق و
کاوش در کتب روائی و متون فقهی گذشته ، حتی قرآن نیست . وسائل ، حدائق
و… ما را بس است .
برخی هم ، مقلد بودند نه مجتهد. برخی هم ، چنان اصول را
تلنبار کرده بودند و مسائل کلامی و فلسفی را در آن آمیخته بودند که
نمی شد راه به جایی برد و نقبی به روشنائی زد.
احتیاط هم آفتی بود، عظیم که بسان پیچک برانظار فقهی
عالمان ، پیچیده بود و هر روزنی را برای رشد و تنفس بر بسته بود.
تنفس ، در چنین فضایی محال بود،ازاین روی رکود علمی بلایی شده بود
دامنگیر. دانش در حوزه مرده بود. کسی را یارای ابراز نظر نبود که
مشکل بود و راه پر پیچ و خم . شاگردان و طالبان علم پیر شده بودند و
آموزش هدف ، حوزه محل زندگی بود نه تحصیل و گذراز مرحله تحصیل و
عرضه اندوخته ها. حوزه ، برای برگیری توشه راه انتخاب نشده بود که خود
مقصد بود!
بروجردی این طلسم را شکست و راه جدیدی را دراستنباط گشود: به
اعماق تاریخ برگشت . روایات ر، که ازائمه اطهار صادر شده است ،
ناظر بر فتاوای عالمان اهل سنت و فقه حاکم آن عصر دانست،ازاین
روی ، محیط صدور هر روایتی را مورد مطالعه قرار داد و به چند و چون
آن پرداخت .
این نوع تتبع ، موضع گیری ائمه را در قبال هر موضوع و حکمی ، به روشنی می نمود.
انظار عالمان گذشته های دور واما نزدیک به
عصرائمه ر، بغچه سر بسته ای می دانست که سینه به سینه ، دست بدست ، در
بستر تاریخ سیر کرده است . بی آن که تصرف و جابه جائی در آن صورت
گرفته باشد.از آن جا که متن فتوای این گروه از عالمان ، متن روایات
بود، به نظراو،اجماعی که در بین این گروه از عالمان ، رواج داشت ،
راهگشا بود و مفید فایده .
بااین روش واطلاعات عمیقی که از قرآن داشت ، حکم رااز ژرفای متون
بیرون می کشید، مثل غواصی چیره دست و کار کشته .این روش ، به شاگردان
منتقل شد. جو تحصیلی دگرگون شد. دیگر حوزه ها هم مجذوب این سبک
اطمینان بخش شدند. طلاب ، برای فراگیری به قم شتافتند. حوزه قم ،از
نظر کمی و کیفی بالید.
در رجال :
دراین فن ، سبکی بدیت داشت . با طبقه بندی رجال ، راویان را مورد نقد
و بررسی قرار داد و به رجال پژوهان ، باارائه کمیت و کیفیت روایات
هرراوی ، شناساند که کدام راوی ، سخنش ارزشمنداست و کدام راوی
پایگاهی برای سخنش نمی توان قائل شد.
بااین روش ، سره از ناسره ،افتادگیه، مرسل و نامرسل ، مشترکات ،
طبقات و… مشخص شد.
دراصول :
بروجردی بااین که دراین فن ، تسلط فوق العاده ای داشت ، نه خود و نه
شاگردان را دراین وادی ، سرگردان نگه نمی داشت . گاهی دراستنباط حکم
شرع ،ازاین دانش مدد می گرفت . تمام تلاش را در تتبع عمیق و فهم حکم
شرع از قرآن و روایات ، به کار می گرفت .
او، در فکر ساختن و پی ریزی کاخ بلند فقه بود، نه در فکر سرگرمی و
فضل فروشی و نه این که از بی دردی ، به تدریس ، پناه آورده باشد.
عمر بر باد ده نبود بلکه از لحظه لحظه عمر خود و شاگردان ، در
راه شناخت معارف بهره می برد.
با تدبیر وارائه درس پرمحتوی و شیرین ، چنان در شاگردان ، شوق و
ذوق ایجاد کرده بود که برای فرا رسیدن ساعت درس ، لحظه شماری می کردند.
شاگرد را پرتکاپو بار می آورد. شاگرد بعداز مدتی فراگیری ، در خود
قوه استنباط می یافت .
ازامام خمینی نقل می کنند که گفته بودند:
[طلبه ای که مقدمات و سطح را خوب طی کرده باشد و دارای استعداد
باشد، دو یا سه ماه در درس آیه الله بروجردی شرکت کند، مجتهد می شود و
می توان همین روش را در دیگرابواب مسائل فقهی به کار گیرد].
طلاب از سر درگمی نجات پیدا کردند واحساس حیاتی نو در آنان پدیدار
گشت .
او، در عرصه فقه ، به آنچه شیعه عرضه کرده
بود، بسنده نمی کرد. هر دری را که امکان بهره وری از آن می رفت می زد،
بی تعصب کور. در طول مطالعات فقهی و روائی خود، آنچنان به اقوال عامه
مسلط شده بود که همگان ، حتی دانشمندان آنان را به اعجاب و تحسین
واداشته بود:
[ آیه الله بروجردی ، بر
اقوال عامه ، فوق العاده ، مسلط بود. نه تنها بر فتاوی واقوال ائمه
اربعه آنان تسلط داشت که بر نظریات صحابه و دیگر فقهای آنان ، چون :
اوزراعی ، ثوری ، لیث و… محیط بود.اختلاف نظرهایی که در یک مساله
داشتند می دانست .این تسلط به طوری بود که : برخی از فقهای اهل سنت ،
در ملاقات باایشان ، آن مرحوم رااز خودشان براقوال و نظریات علمای
عامه مسلطتر می دیدند]!
این فرازاز زندگی بروجردی ، باید شدیدا پاس داشته شود و
همه گاه از آن ، مراقبت به عمل آید تا جهل و بی مایگی ، سایه شوم خود
را بر حوزه ها نگستراند. جمود، یکسونگری ،احتیاط زدگی ، تقلید و پیروی
کورکورانه از بزرگان ، آفاتی است خطرناک و بنیان برافکن و جهل آفرین
که باید با تمام توان ، به پیروی از بروجردی بزرگ والگو گرفتن از
روش فقهی ایشان ، دست رد به سینه آنها زد.
تقلید و تعصب ناروا و غیرمنطقی روی اقوال بزرگان و مبارزه با هر
نظرگاه نو، توان علمی رااز حوزه می گیرد ازاین روی ، بروجردی ، با
حفظ احترام بزرگان و تاکید براین امر، باانظار آنان نقادانه
برخورد می کرد. راه سخت است و صعب العبور،امااگر به فردای حوزه ها دل
بسته ایم و در فکر شکوفایی هر چه بیشتر آن هستیم ، باید دشنه تعصب
رااز دست متعصبین گرفت و عرصه را بر آنان تنگ گرفت ، تا گل اندیشه
بشکفد.
واقع نگری
جموداندیشی در حوزه فقه ،از لشکر مغول ، برای جامعه انسانی
زیانبارتراست .
آنان که اوضاع واحوال جامعه را نمی شناسند واز دگرگونیها بی خبرند
و گویی که در قرنها پیش زندگی می کنند، نباید در مقام افتا برآیند و
چرخ زندگی را در تارهای عنکبوتی انظار خویش به بند بکشانند.
انظار آنان که می پندارند، فقیه باید کار خود را بکند و کاری
نداشته باشد که نظر فتوای او چه نقش اجتماعی می آفریند، سم مهلک است .
طرز تفکر واندیشه نو بروجردی ، که ازاسلام ناب نشات گرفته است ،
باید برای حرکتی پایدار و محکم و مبارزه جدی بااندیشه های واپس گر،
الگو قرار بگیرد.
او، به جوانب بود واز جمود و جمودگرایان ، در گریز.
او، به جوانب و تنشهای اجتماعی فتو، به دقت می اندیشید.
وقتی بخشی از منازل مسکونی را برای وسعت خیابان چهار مردان قم ،
خراب کرده بودند، برخی از مقدسان سطحی نگر و به دوراز نبض زندگی و
گریزان از واقعیتهای موجود، به مخالفت برخاسته بودند، و حتی از آن
خیابان واز روی خانه های خراب شده عبور نمی کردند. مرحوم بروجردی ،
برای مبارزه بااین اندیشه غیر واقعیتگرا و به دورازاوضاع
اجتماعی ، شخص،از آن خیابان عبور کرده و گفته بود:
[ امروز، وضعیت جوری است که اقتضای این مساله را دارد].
مبارزه با خرافات
ملتی که در پنجه خرافات گرفتار باشد، روی خوشبختی و سعادت را
نخواهد دید.
از خرافات هستی سوز،[ شرک] و[ دوگانه پرستی] است . هر مسلمانی موظف
است که در برابر خدای هستی بخش ، به کرنش بایستد و پیشانی بر خاک بساید.
به خاک افتادن در برابر غیر خد، شرک و خارج کننده انسان مسلمان، از حصار حصین
لااله الاالله است .
بروجردی ، برای دور نگه داشتن ساحت جامعه اسلامی از لوث خرافه و
اعمال منافی با یکتاپرستی ، تلاش می کرد.
وی بر آن بود که پیرایه ها رااز مذهب شیعه بزداید تا فروغی دیگر
یابد.
در زمان بروجردی ، کم و بیش ،این فکر حاکمیت داشت و در بین
عوام الناس ، جای پا باز کرده بود،ازاین روی ، بروجردی وظیفه خود
می دانست که بساط این طرز تفکر را برچیند و به حاکمیت متعصبانه و
جاهلانه آن پایان بدهد.
نقل می کنند:
[آیه الله بروجردی ، در حال ورود به حرم حضرت رضا( ع ) بود که
آخوندهای ، به عنوان احترام به حضرت رضا( ع ) به سجده افتاد!
آیه الله بروجردی ، با دیدن این صحنه ، شدیدا ناراحت شدند و عصای
خود را محکم بر پشت آخوند فرود آوردند و گفتند:
این چه کاری است که می کنی ؟
بااین عملت ، دو گناه مرتکب شده ای :
۱. سجده برای غیرخدا.
۲. روحانی هستی و چنین کاری راانجام می دهد واین سبب می شود که
دیگران هم از تو پیروی کنند].
و یا نقل می کنند:
[روزی ایشان می خواستند جایی بروند،از در منزل که بیرون می آمدند،
یکی از زوار، که پیرمردی بود، آمد جلوی آیه الله بروجردی ، وافتاد به
پای ایشان که اظهارادب کند. آیه الله بروجردی ،این کار را حرام
می دانست و معتقد بود: شرکت است ،ازاین روی ، شدید، عصبانی شد و
عصایش را محکم کوبید به کمر آن پیرمرد. در همین حال فریاد می زد:این
عمل شرک است حرام است و]…
تلاش در راه وحدت مسلمین
بروجردی ، در برهه ای زعامت جامعه اسلامی را به عهده گرفت که جنگ
فرقه ه، پیکره جامعه اسلامی را فسرده بود. دره ای عمیق بین فرقه ه،
بویژه شیعه و سنی که هسته اصلی جامعه اسلامی را تشکیل می دهند،ایجاد
شده بود.
شیعه در نظرگاه برخی متعصبان سنی:[ ربیبه الیهود و فصیلته و حامل
الوثنیه والمجوسیه].
سنی در نظرگاه برخی از متعصبان شیعه:[ انجس من الکلاب الممطوره].
دراین بین ، آن که ازاین کاروانسالار و گوسفندان بی شبان ، بهره
می برد، نیروهای مرموز بیگانه بود. بروجردی ، عامل وحدت را در آشنایی
فرقه ها با یکدیگر و تقریب دلها می جست .
بحث این که چه کسی خلیفه بوده و چه کسی نبوده و کدام بر حق و کدام
بر باطل ، برای امروز جامعه اسلامی ، بحثی عبث و به دوراز فایده
می دید،ازاین روی ، کرار، خطاب به عالمان شیعه می گفت :
[مساله خلافت ،امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که ما با هم دعوا
بکنیم . هر که بود،امروز چه نتیجه ای به حال مسلمین دارد؟ آنچه که
امروز، به حال مسلمانان مفیداست ،این است که : بداننداحکام را باید
از چه ماخذی اخذ بکنند].
برای رساندن این پیام به جامعه سنی ، با دارالتقریب ، پیوند خورد.
احادیث و کتب الفت آفرین شیعه ر، که در ضمن نشانگر تفکر شیعه نیز
بود، برای مطالعه و نشر، به عالمان آن جامعه عرضه کرد.
پیامهای شفاهی و کتبی ، به عنوان جامعه شیعه از طرف ایشان ارسال
شد.
مواضع شیعه را در مسائل گوناگون ، تشریح کرد.
این همگامی و همسوئی ،از طرف بزرگترین مرجع
تقلید شیعه ، علاوه براین که عرصه ها را براختلاف تنگ کرد و دست ایادی
تفرقه برانگیزاستعمار را برید، سبب گردید: مذهب شیعه ، که تا آن
روز در بین دیگر مذاهب پایگاهی نداشت واز هر سوی طرد می شد، جایگاه
و پایگاهی را که سزاوارش بود، بازیابد و به غربت وانزوای مذهب
شکوهمند شیعه پایان داده شود.
مذهب شیعه ، به عنوان یکی از مذاهب بزرگ اسلامی ، در جامعه الازهر مصر، کرسی
تدریس یافت . غباراز چهره حدیث[ ثقلین] زدوده شد واز محدوده شیعه
پا را فراتر نهاد و شمول یافت . مهمترین کتابهای تفسیری ، روائی و
فقهی شیعه ، در دیار مصر مورد مطالعه و تحقیق و تتبع قرار گرفت و به
طبع آراسته گردید.
بروجردی ، قهرمانانه ، سدها ر، یکی پس از دیگری ، فرو ریخت و فرهنگ
شیعه رااز حصار آهنینی که خودی و بیگانه بر گردش استوار ساخته
بودند، رهانید و شیعه را به عنوان مذهبی منطقی و دارای روشهای دقیق
علمی برای استخراج احکام از متن شریعت و عامل به حدیث شریف[ ثقلین] ،
که همه فرقه ها بر آن باور داشتند، در بزرگترین پایگاه علمی سنی آن
روزگار، یعنی جامع الازهر مصر مطرح کرد.این تلاش گسترده و سترگ ، سبب
گردید عالمان سنی ، عمیقا درنگ کنند واین مذهب و بدنه اصلی آن را
مورد مطالعه قرار بدهند. هر چه بیشتر درنگ کردند، بیشتر شیفته شدند.
فطرت پاک آنان در فتوای مفتی اعظم مصر، شلتوت ، جلوه گر شد.
این حرکت دقیق و متین بروجردی ، درسی است آموزنده برای آنان که به
پندار خام خود، با پشت کردن به جامعه اهل سنت و تمسخر گرفتن
اقدامهای اساسی جمهوری اسلامی ، در راه وحدت مسلمین ، و مطرح کردن
مسائل اختلاف برانگیز برآنند که از حوزه تشیع دفاع کنند! زهی خیال
باطل .این حرکت کور، تیشه به ریشه است ، نه شناساندن تشیع ۲ .
ویران کردن کاخ بلند وحدت است که بزرگان با رنج و مشقت بنا
نهاده اند.
مگراز وحدت چه بدی دیده ایم که به تفرقه و دوئیت ، روی آورده ایم ؟
چرا حرکتی راانجام می دهیم و در کرسی مقدس تدریس ، سخنی را می گوییم
که دشمن همیشه در کمین ، بهره ببرد؟ مگر کسی آمده و گفته است : شما
عشق به زهرای اطهر و فرزندان پاک و همسر فداکاراو نداشته باشید که
شمااحساس خطر کرده اید؟
مگر کسی منکر ولایت علی ( ع ) شده است که شم، واولایتا سر داده اید؟
از فضای روزگار، طرفداران و پیشگامان وحدت در حوزه تشیع ، چه در
گذشته و چه در حال ،از شیفتگان فاطمه زهر، سلام الله علیه، و شوهر
فرزندان آن عزیز بوده اند. هیچ کس ، حتی دشمنان کینه توزاسلام ، دراین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 