پاورپوینت کامل مصاحبه یا حجه الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه یا حجه الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه یا حجه الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه یا حجه الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
حوزه : تا کنون ، چهار مرحله از زندگی پربار و پرخاطره خود رابرای ما بیان کرده اید، خواهشمندیم از مرحله پنجم زندگی خود برای ما
بگویید.
استاد: مرحله پنجم زندگی من مربوط می شود به بازگشت از قم به
مشهد. چگونگی بازگشت ازاین قرار بود: در سال ۱۳۳۹، طی نامه ای از من
دعوت شد که در دانشگاه مشهد، به تدریس بپردازم .
با مرحوم شهید بزرگوار دکتر بهشتی ، که آن زمان مدیریت دبیرستان
دین و دانش قم را به عهده داشت ، به خاطر سابقه آشنایی که با آن
مرحوم داشتم ، مشورت کردم .
ایشان ، تشویق کردند که این مسؤولیت را بپذیرم .
تابستان همان سال به مشهد آمدم وازاول مهر ماه ، در دانشکده
معقول و منقول ( این دانشکده بعدا به دانشکده الهیات و معارف اسلامی
تغییر نام داد) مشغول به تدریس شدم . زمینه تدریس من ، تفسیر قرآن ،
فقه ، فقه الحدیث ، تاریخ تفسیر، تاریخ حدیث ، تاریخ علوم عقلی که در
اسلام و گاهی کلام و فلسفه و… بود.
در حدود سال ۴۲ یا ۴۳ بود که طی مصوبه ای ، عده ای را که در
دانشگاههای ایران ، سابقه علوم حوزوی داشتند و دارای مدرک دانشگاهی
نبودند، دانشیار شناخته شدند که من هم جزءاین گروه بودم . مراحل
دانشیاری واستادی را گذراندم واز آن تاریخ تا کنون ،که حدود ۳۰
سال است ، با همین سمت ، مشغول فعالیت هستم . !
حوزه : اگر در ضمن تدریس در دانشگاه فعالیتهای فرهنگی دیگری هم داشته اید بیان کنید.
استاد: بله ، غیراز تدریس در دانشگاه ، فعالیتهای فرهنگی دیگری هم
داشته ام که اکنون فهرست وار، یادآوری می کنم :
تشکیل کنگره شیخ طوسی (ره)
در سال ۱۳۵۰، کنگره شیخ طوسی ، رحمه الله علیه ، با پیشنهاداین
جانب برگزار شد.این که چرا واز کی به این فکرافتادم و چه موانعی
بر سر راه بود، داستان مفصلی دارد که لازم می بینم مقداری توضیح بدهم .
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در مقدمه ای که با عنوان[ حیات شیخ
الطائفه] بر تفسیر تبیان ، چاپ نجف و همچنین در پیامی که برای کنگره
شیخ طوسی فرستاده بودند، یادآوری کرده بودند که :
[من سالهاست که تلاش می کنم که شاید بشود کنگره ای به نام شیخ طوسی ،
رحمه الله علیه ، برگزار شود].
و در نامه ای که به محضر آیه الله بروجردی ، چهار سال قبل از فوت
ایشان ، فرستاده بودند، نوشته بودند:
[ولادت شیخ الطائفه در سال ۳۸۵ بوده و هزارمین سال ولادت آن نابغه
ایران ، که مروج و مجدد مذهب امامیه است ، نزدیک شده لازم است امر
بفرمایید که از همین ایام ، قبل از رسیدن هزاره ، مردم تهیه جشن هزاره
ببینند، تا تمام ملل دنیا قدرشناس این نابغه شوند].
درباره عکس العمل آیه الله بروجردی چنین می نویسند:
[مرحوم آیه الله بروجردی این پیشنهاد را تحسین
واستقبال نمود.استاد دانشگاه حقوق ، آقای سیدمحمد مشکاه را به قم
طلبید و دستوراتی داد که ایشان بعداز رجوع به تهران همه راانجام
داد و تاکیدات مرحوم آیه الله بروجردی را دراین باب ابلاغ نمود واز
مسؤولین قول حتمی شرکت در جشن گرفت و در شهر رمضان ۱۳۷۸ که آقای
مشکاه مشرف به نجف شد، پیام آیه الله بروجردی را به تمام حجج اسلام
اسلام رسانید واتقاق آراء همه را در لزوم اقامعه جشن بین المللی به
دست آورد .]
این کار متاسفانه با رحلت
آیه الله بروجردی تعطیل شد.البته بعدها فهمیدم که مقامات دانشگاهی
آن وقت هم تمایل به انجام چنین کاری نداشته اند واین هم از عواملی
بود که این حرکن به نتیجه نرسید. بعد شنیدم که فرزندان مرحوم علامه
امینی ، خواسته اند در نجف چنین کاری بکنند، ولی به خاطر تضادهایی که
بین تشکیلات روحانیت در حوزه علمیه نجف بوده است ، توفیق به انجام
چنین کاری نیافته اند.این جانب ، علاوه بر آن که شاگرد مرحوم آیه الله
بروجردی بودم وایشان هم از علاقمندان مرحوم شیخ الطائفه ، و به
مناسبتهای مختلف از وی به بزرگی یاد می کرد، مطالعات گسترده ای
درباره شیخ الطائفه داشتم .ازاین روی ، شدیدا به شیخ الطائفه
علاقمند شدم و همیشه دراین فکر بودم که به مناسبت هزارمین سال ولادت
آن مرحوم ، در حد توان کاری انجام بدهم لذا در سال ۱۳۴۴، کتاب الجمل
والعقود شیخ الطائفه را، که متنی است بسیار موجز و فشرده دراحکام
عبادتهای پنجگانه : نماز، زکاه ، روزه ، حج و جهاد، تصحیح ، ترجمه و
برخی از مسائل فقهی آن را شرح کردم و شرح حال ، نسبتا، مفصلی از شیخ
الطائفه ، در مقدمه کتاب نگاشتم و پشت جلد آن نوشتم :[ به مناسبت
هزارمین سال ولادت شیخ طوسی]. این اولین کاری بود که درباره شیخ
الطائفه انجام دادم
بعدازاین کار، مقاله ای نوشتم تحت عنوان[ هزارمین سال ولادت شیخ
طوسی] . محتوای این مقاله ، عبارت بوداز: شرح حال شیخ طوسی ، ضرورت
برگزاری کنگره ای به مناسبت هزارمین سال تولد وی واشاره به این مطلب
که : مناسبترین مکان برای برگزاری کنگره دانشگاه مشهداست زی را
شیخ منسول به طوس است . (گرچه دراین که ولادت او در طوس باشد، مکن در
هملا ن مقاله تردید کردم )این مقاله در سالنامه معارف اسلامی مشهد
چاپ ومنتشر شد و نسخه ای ازاین مقاله را توسط دانشکده به دانشگاه
فرستادم . برای تشکیل کنگره موافقت نکردند. همگی استادان ، جز مرحوم
دکتر فیاض ، آیه یاس می خواندند.
در هر حال ،این گذشت تااین که روسای داشنگاه مشهد
عوض شدند. رئیس دانشکده ما هم عوض شد و
مرحوم دکتر محمود رامیار، که سابقه طلبگی داشت ، رئیس دانشکده مشهد
شد و در عین حال ، معاون رئیس دانشگاه هم بود. مقاله را به ایشان
دادم وایشان پس از مطالعه گفت :[ من این کار را می کنم به شرط این که
خو شما دبیر کلی کنگره را به عهده بگیرید]. من هم قبول کردم و کار
را شروع کردم .
به تهران رفتم و به تقاضای من هیاتی ازاساتید
دانشگاه ،از جمله : دکتر شهیدی ، دکتر نصر، دکتر محقق و دکتر محمدی ،
رئیس دانشکده الهیات در آن موقع و برخی دیگر، تشکیل شد. به کمک این
هیات میهمانانی از خارج و داخل ، دانشگاهی و حوزوی برای دعوت به
شرکت در کنگره تعیین شدند. برای ترتیب نمایشگاهی از آثار خطی و چاپی
شیخ الطائفه در محل برگزاری کنگره ، با کتابخانه های بسیاری تماس
گرفتیم و نسخه های خطی را جمعع آوری کردیم . خلاصه ، یک سال رفت و آمد
کردیم تااین که مقدمات کار فراهم شد .
کنگره در روز ۲۸اسفند سال ۱۳۴۹ ه.ش . مطابق با ۱۲ محرم سا ۱۳۹۰
ه.ق . با تلاوت آیاتی از کلام الله مجیدافتتاح شد. با موافقت شرکت
کنندگان ، آقای علال الفاسی ، دانشمند نامی مغرب و رئیس حزب استقلال آن
کشور واستاد دارالحدیث الحسینیه رباط، که از کشور مغرب در کنگره
شرکت کرده بود، به سمت ریاست کنگره برگزیده شد. آقای علال الفاسی ، در
همین جلسه افتتاحیه ،ارتجالا، سخنرانی کوتاهی به زبان عربی ایراد
کرد که ضمن معرفی شیخ طوسی و مقایسه وی با عزالی ، دانشمند دیگر طوس ،
در حقیقت مقام علمی و صلاحیت خویش را برای ریاست کنگره به اثبات
رساند. کنگره هزاره شیخ طوسی ، پنج روزادامه داشت . در ترییب و نظم
جلسات ، روشی اتخاذ گردید که در آن هنگام ، به نظر بسیاری ازاعضای
کنگره ، که سابقه شرکت در بسیاری از کنگره های علمی را هم داشتند و
حتی برخی خوداداره کننده کنگره بوده اند، یک نوع ابتکار شمرده
می شد. به این کیفیت که کنگره هر روزه دارای یک جلسه عمومی و دو
جلسه خصوصی بود. بحثها و تحقیقات دانشمندان ، به تناسب موضوع ، به شش
گروه تقسیم شد و هر گروه زیر نظر رئیسی برگزیده از طرف اعضاء گره
ازاین قرار :
۱. گروه تفسیر و علوم قرآنی ، به ریاست زین العادبدین رهنما.
۲. گروه فقه واصول و مسائل حقوقی ، به ریاست جوادتارا.
۳. گروه حدیث و رجال و تراجم ، به ریاست آیه الله حاج میرزا خلیل
کمره ای .
۴. گروه کلام و فلسفه و ملال و نحل ، به ریاست علال الفاسی .
۵. گروه کتابشناسی ، به ریاست دکتر صلاح الدین منجد، کتابشناس معروف
عرب .
۶. گروه تاریخ وادب ، به ریاست مجتبی مینوی ، دانشمند معروف
ایرانی .
سرانجام ، بعدازظهر روز سوم فروردین سال ۱۳۴۹، طی جلسه ای ، که بیش
از چهار ساعت طول کشید، کنگره پایان یافت .
موانع و مشکلات
در جریان مقدمات کار، مشکلات زیادی بود که به لطف خداوند، یکی پس
از دیگری ، حل می شد.از جمله مشکلات ، مدعوین بودند که برای شرکت
مساله داشتند زیرا برگزار کننده کنگره هم دانشگاه بود و وابسته
به رژیم سابق . برخی از دوستان روحانی خود ما، که بااین کار موافق
نبودند،افراد رااز شرکت دراین کنگره منع می کردند و حتی بعضی از
فضلااز قم تا تهران هم آمده بودند تا میهمانان را بگردانند!از باب
نمونه ، مرحوم آقای مطهری ، بااین که استاد دانشگاه بود، ولی به لحاظ
ارتباطی که باانقلابیون داشت ، خیلی احتیاط می کرد.ازاین روی بعدها
کسی نامه مفصلی به ایشان نوشته بود و گفته بود:
[گر چه کسی که این کار را شروع کرده حسن نیت دارد، ولی شما چرا
شرکت کرده اید]!.
مرحوم آقای مطهری ، یا خود نویسنده (درست نفهمیدم ) رونوشت این نامه
را برای من فرستادند.
برخی در شان خود نمی دیدند که در چنین جمعی شرکت کنند. وقتی از
مرحوم میرزا خلیل کمره ای ، دعوت کردم ،ایشان گفت :[ من نمی دانم چه
کسانی در کنگره شرکت می کنند. آیا شرکت در آن جا در شان من هست یا
خیر]!.
به ایشان گفتم :[ شما شرکت کنید تا به دیگران بگوییم : چون ایشان
شرکت می کنند شما هم شرکت کنید].
یکی دیگراز مشکلات ، سلام شاهنشاهی بود که طبق معمول باید درابتدا
اجرا می شد!
من با آن مخالفت کردم و گفتم : دراین کنگره علما و فضلائی شرکت
می کنند که باسلام شاهنشاهی موافق نیستند و به عنوان مثال از مرحوم
میرزا خلیل کمره ای نام بردم و گفتم : ممکن است ایشان جلسه را ترک
کند.
اگر چنین اتفاقی نیفتد، آبروی ما پیش میهمانان خارجی می رود.
خلاصه ، قرار براین شد که من موضوع را بااستاندار وقت (پیرنیا،
پسرعموی پیرنیای معروف ، مولف تاریخ ایران باستان ) در میان بگذارم .
ازاستاندار، وقت ملاقت گرفتم . قرار ملاقات ، شب ، ساعت ۱۰ گذاشته شد.
شب فرا رسید و به کاخ استانداری رفتم . (برای اولین بار بود که به
کاخ استانداری می رفتم ) مذاکرات شروع شد. بعداز مذاکرات ، نسبتا
طولانی ، وی را قانع کردم . به او گفتم : کنگره یک کنگره کاملا مذهبی
است . و علماء و فضلا در آن شرکت می کنند و آنان با سلام شاهنشاهی موافق
نیستند واحتمال می دهم جلسه را ترک کنند. علاوه ، ماه محرم است و سلام
شاهنشاهی مناسبتی ندارد.
گفت :[ باید موضوع را به عرض برسانیم . من نمی توانم تصمیم بگیرم به
وزیر علوم بگویید جریان را به عرض برساند. فقط به این صورت که چون
ماه محرم است ، مناسب نیست] .
با تلاشهایی که شداین موضوع هم حل شد و جلسه افتتاحیه ، با تلاوت
آیاتی از قرآن مجید شروع و پس از تلاوت آیاتی چنداز قرآن ، پیامی
توسط وزیر علوم ، مجید رهنما، خوانده شد. و در آن پیام ،از علمای
اسلام و شیخ طوسی ، رحمه الله علیه ، تجلیل به عمل آمده بود.
از دیگر مشکلات ، مساله ریاست کنگره بود. کسانی می خواستند خودشان
را به عنوان رئیس کنگره تحمیل کنند.
به لطف خدااین قضیه هم حل شد و همانطور که قبلا عرض کردم ،استاد
علال الفاسی ، به ریاست کنگره برگزیده شد. یکی دیگراز مشکلات ما، برخی
از دستگاهها و نهادهای دولتی بودند که قصد داشتندازاین حرکت
سوءاستفاده کنند که به توفیق الهی چنان خوب عمل کردیم که نه تنها
نظام و دستگاههای دولتی نتوانستند سوءاستفاده کنند، که در خود
کنگره نیز سخنان ضددولتی گفته می شد.از جمله : چون در آن زمان ، تدرس
زبان عربی رااز برنامه دانشگاهها برداشته بودند، آقای آیه الله
میرزا خیلی کمره ای ، در سخنرانی خود، به این مساله اعتراض کرد و
گفت :
…من یک تاسف دارم . تاسف این است که این تفسیر مهذب ۱۰ جلدی ا
زبلندی او در عربی غیراز زمره ممتاره ای از ما،از آن نمی تواند
استفاده کند و چه باید کرد؟ که همه ملت تشویق بشوند که به تفسیر
عظیم تبیان شیخ طوسی ربانی ، که بعداز هزار سال از فوت او، همچو
کنگره عظیمی از روی برازندگی او تشکیل می شود،اقبال کنند تا مجددا
مورداستفاده شود.
باید تشویقی از عربی و زبان عربی و زبان قرآنی بشود که زبان دین
ماست اما تشویق کافی بشود مثل آن که هر کس یا صفحه تفسیر تبیان را
صحیح بخواند، دانشگاه به اوامتیازی بدهد. خیال می کنم ، تنها راه
چاره این است .
بنابراین ،اگر زمزمه ای شده اوالغاء عربی در کنکور، من
خیال می کنم این اشتباهی و غفلتی بوده باید جبران بشود.
این آقایان ، وژاث این مواریث اسلامی هستند. حق دارند مطالبه بکنند
که برداشتن زبان عربی ، لطمه ای به زبان دین ماست ، به زبان عقیده
ماست . حساب زبان ، حساب عرب نیست .این زبان دین و زبان عقیده ماست .
لغواین زبان ، مثل لغواعتبار همه کتب شیخ طوسی است که بعداز یک
نسل و دو نسل ، آن قدر فاصله میان ما می شود که باید کتابهای شیخ طوسی
را و کتابهای فارابی وابن سینا را برای موزه در صندوقی خارج از
دسترس عموم بگذارند و هرگاه بخواهند،از آنهااطلاع یابند یا زیارت
کنند. باید مستشرقی بیاورند تا آنها را بخواند، یا مثل طلسم و رمز،
حل کند. مثل آن که برای خواندن خط میخی کوههای بیستون ، مستشرقین
باید به ما کمک کنند. نقش بیستون و نقش رستم و نقش قصر پرس پلیس را
مگر ما می توانیم بخوانیم ، با آن که آنها خطوط و نقوش سرزمین بلاد ما
بوده است .
از زبان استاد مجتبی مینوی بشنوید :[در ترکیه ، که خط لاتین را به
جای خطوط نسخ و نستعلیق ، معمول و رایج کردند، دویست و پنجاه هزار
کتاب در موزه ، عاطل و باطل است و کسی نمی توانداز آنهااستفاده
کند].
بنابراین ، به عقیده من ، هرگاه
بخواهند آثار شیخ طوسی مورداستفاده ملت ما واقع گردد، باید یکی از
دو کار بکنند: یا سطح قرآن و تفسیر تبیان را به قدری پایان آورند به
اندازه ای که به سطح فرودین افکار نسل جدید و جوانان تماس حاصل آید
و بتوانند بفهمند یا سطح معلومات دانشگاهی را بالا ببرد تا بتوانند
از شیخ طوسی و مکتب شیخ طوسی و کتابهای شیخ طوسی و مشعل شیخ طوسی
استفاده کنند و چون دانشگاه داریم ،این راه امکان دارد… و گر نه
اگر عربیت لغو شد، بعدها فاصله بیشتر و بیشتر می گردد، به طوری که
تمام مواریث ما به دست خود ما به تاراج و به غارت رفته یا سوخته و
خاکستر می گردداما نه از قبیل سوختن نوبه اولش که شیخ ، خود با
شاگردانش ، تلافی کردند و بازنوشتند . ۴
دراین وقت آقا زین العادبدین رهنما، پدر مجید رهنما، وزیر علوم ،
خواست دافع کند و به این فرازاز سخنان آقای کمره ای پاسخ بدهد که
مرحوم خلیل کمره ای با مثالی که زد،او را[ هو] کرد. گفت :[ کسی دزدی
کرده بود و در چاهی مخفی شده بود شخصی که ماموراحضار بود، سرچاه
ایستاده بود و با خواهش و تمناازاو می خواست که بیرون بیاید و خودش
را تحویل قانون بدهد، تااین که آبروی او (ماموراحضار) حفظ شود.
دافع آقای رهنما هم این جوری است ].
سخنان مرحوم کمره ای در روزنامه ها منعکس شد و نوشتند:
[آقای کمره ای از برنامه های دانشگاه ، که بر خلاف مسیر آثاراسلامی و
عربی است ،انتقاد کرد].
کنگره ویژگیهای
از خصوصیات کنگره شیخ طوسی این بود که برای اولین بار، کنگره ای
در سطح جهانی برای یکی از چهره های برجسته شیعه برگزار می گردید.از
توفیقات بزرگ حوزه تشیع بود که استادان دانشگاهها، مستشرقین و
علمای دین رااز سرتاسر جهان ، در کنار مرقدامام هشتم ، علی بن
موسی الرضا( ع )، دور یک میز، گردآورد تااز دریچه فکر شیعه به تبادل
نظر و تعاطی افکار بپردازند. تماس مستشرقین اروپایی و آمریکایی با
علمای دین و پیشوایان مذهب شیعه ، با همان زی خاص و لباس متداول و با
همان اسالیب بحث و روش مباحثه خاص آنان ، بی سابقه بود و برخی از
دانشمندان خارجی ، صریحا به این معنی اعتراف کردند.
از خصوصیات و مزایای کنگره
مباحثات و برخورد آراء واختلاف نظر دانشمندان اهل سنت با علمای شیعه
در پاره ای از مسائل مورداختلاف فریقین از قبیل : مساله امامت ،
مساله کیفیت وضو و … بود که در گروههای فقه و کلام و گاهی در گروه
تاریخ وادب و گروه حدیث و رجال مطرح می شد.
به طور کلی ، روح الفت و مودت ، دعوت به وحدت واتحاد عالم اسلام و
تقریب میان مذاهب اسلامی ، سعی در باز کردن راههای عاقلانه و
خیرخواهانه و دوراز تعصب برای تبادل نظر و سنجش و موازنه مودبانه
در مسائل موردا ختلاف مذاهب اسلامی ، کنار گذاردن آن نوع اختلافات که
زمان آن گذشته واگر هم منشا قابل قبولی داشته مربوط به زمانهای
گذشته بوده و باید به عهده تاریخ سپرده شود، بر گنگره شیخ الطائفه
حاکم بود. چنین روحیه ای به عقیده من ،از تقوای باطن و صفای روح
شیخ الطائفه (ره ) سرچشمه می گرفت .
ظاهرا بتوان عمق و ریشه دار بودن این روح همکاری و مودت را
ازاین اتفاق جالب به دست آورد:
در اثنای کنگره ، روز جمعه ، مقارن ظهر، در حالی که همه سرگرم
استماع سخنرانیهای عمومی بودند که ناگهان آقای کمره ای ، که در جلسات
عمومی کنگره ، بخصوص راجع به نزدیک ساختن آراء شیعه و سنی نقش عمده ای
داشت و پیشنهادهای ارزنده ای می کرد، تقاضا کرد که جلسه ختم شود و
حضار، دسته جمعی نماز بخوانند.این تقاضا، مورد قبول همگان قرار گرفت
و متصدیان و کارگزاران کنگره ، به سرعت یکی از تالارهای باشگاه
دانشگاه ، محل دبیرخانه کنگره را آماده کردند و آن جمع ، بااشتیاق
تمام به نمازایستادند. هرگز فراموش نمی کنم که : پرفسوراسماعیل
یعقوب ، رئیس دانشگاه اسلامی جاکارتا در آندونزی را دیدم با پای برهنه
در راهرو می دوید که وض بگیرد و خود را به جماعت برساند و به من
گفت :
این یک توفیق بزرگ است که نصیب من شده است
در هر صورت ، کنگره با آبرومندی برگزار شد. پیامها و نامه هایی از
شخصیتهای علمی و دانشگاهها به کنگره فرستاده شد،از جمله : نامه ای از
ابوریه ، مولف کتاب[ اضواء علی السنه المحمدیه] ، پیامی از مرحوم
آیه الله مرعشی نجفی ، پیامی از شیخ محمدتقی قمی ، به عنوان دبیرکل
دارالتقریب ، پیامی از مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی (به هنگام تشکیل
کنگره ، دو ماه از فوت ایشان گذشته بود.) آن مرحوم در پیام خود نوشته
بودند
بسیار خوشوقت شدم از آن که می بینم آرزوی چندین ساله من جامه عمل
می پوشد…
دراین روزهای دراز، حقیر درانتظار بودم تا قرب آخر عمر، بشارت
نزدیک شدن جشن هزاره رسید و روح تازه در بدن دمید و فراش پست پاکت
اعضاء محترم کنگره را رسانید هزارافسوس ، قرب دو سال است خانه نشین
شدم و زیاده بر دو ماه است که در بستر مرض افتاده ام با رعشه دست و
ضعف قوی و زحمت بسیار دراول جمادی الثانیه مشغول به نوشتن این خط
تدریجا شدم تاالیوم ، که بیستم همین ماه ، مطابق با ولادت حضرت صدیقه
طاهره ، صلوات الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها، ختم شد.
مجموعه سخنرانیها و پیامها را با زحمت بسیار تصحیح
کردم و دانشگاه فردوسی مشهد به چاپ و نشر آن اقدام کرد.
این مجموعه نفیس در سه مجلد (متجاوزاز ۲۲۰۰ صفحه ) که جلداول
شامل قسمتی از مقالات و خطابه های فارسی است از جمله :[ شیخ طوسی و
حقوق تطبیقی] ،از دکتر محمد خزائلی[ دوره آغاز فقه و فقهای
امامیه] ،از آقای سیدمحمدکاظم امام ،[ رجال عصر شیخ طوسی] ،از آقای
محمدباقر ساعدی ،[ عده الاصول شیخ طوسی و نقش آن در مدار تاریخ علم
اصول] از آقای دکتر محسن شفائی ،[ تحقیق و بررسی مولفات چاپی و
غیرچاپی شیخ طوسی] ،از آقای سیدهاشم رسولی محلاتی[ اجتهاد در مسلک
اصولی واخباری] ، آقای جواد تارا[ گزارشی از کتاب اختیار معرفه
الرجال] ،از حسن مصطفوی[ نمونه نسخه های خطی مولفات شیخ طوسی] ،از
این جانب .
و جلد دوم ، شامل خطابه ها، مقالات وامه های عربی است که تحت عنوان
[ الذکری الالفیه للشیخ الطوسی] ، متجاوزاز ۸۰۰ صفحه ، در دسترس
پژوهشگران قرار گرفت .
و جلد سوم ، که از نظر محتوی و مطالب ، مهمتر واز جهت مقدار و
تعداد صفحات ، بیشتراز دو جزءاول و دوم و مکمل و نتیجه و پایان آن
دو بخش است ، مشتمل بر ده بخش است :
بخش اول : پیامها و قطعنامه کنگره .
بخش دوم : عصر و محیط پرورش شیخ طوسی .
بخش سوم :اشعار مربوط به کنگره .
بخش چهارم : تفسیر و علوم قرآنی .
بخش پنجم : مقالات و تحقیقات فقهی واصولی .
بخش هششم : مباحث و تحقیقات کلامی .
بخش هفتم : نسخه شناسی .
بخش هشتم : مباحث و مسائل مختلف اسلامی .
بخش نهم : گزارش مفصل کنگره هزاره شیخ طوس .
بخش دهم : مقالات به زبان خارجی .
علاوه بر چاپ این سه مجلد، خداوند توفیق داد دواثر سودمند شیخ را
به زیور طبع بیارائیم :
۱.الفهرست از روی چاپ اسپرنگر با فهرستهای مختلف ، به طریق افست
در ۵۴۸ صفحه .
۲. رجال کشی ، بافهرستهای مفید در ۹۹۵ صفحه .
این بوداجمالی از سیر مقدماتی تا پایان کنگره هزاره
شیخ طوسی که متاغسفانه برخی ،از جمله آقای علی دوانی در مقدمه
کتاب خود، تحت عنوان[ هزاره شیخ طوسی] ، که حاوی برخی از مقالات فارسی
کنگره است ، منشااصلی برگزاری کنگره را دانشگاه تهران دانسته اند
که درست نیست . متن عبارت ایشان بدین قراراست :
[پیشنهاد تشکیل این کنگره پر شکوه ، نخست از طرف علاه فقید مرحوم شیخ
آقا بزرگ تهرانی ، مولف کتابهای ذیقیمت و مشهور[ الذریعه الی
تصانیف الشیعه] و[ طبقات اعلام الشیعه] عنوان شد. شورای دانشگاه
تهران نیز به اتفاق آراء، به این پیشنهاد، رای داد ولی چون شیخ
طوسی از مردم خراسان بوده است ،انعقاد کنگره او را به دانشگاه مشهد
محول نمود].
همانطور که عرض کردم ، دانشگاه تهران ، به پیشنهاد مرحوم شیخ آقا
بزرگ تهرانی ، تمایلی نشان نداد و مرحوم آیه الله بروجردی ، که تعقیب
کننده قضیه بود، به رحمت ایزدی پیوست و کار کاملا تعطیل شد و کسی
آن را تعقیب نکرد، تااین که این جانب ، پس از گذشت چند سال از آن
ماجرا، قضیه را تعقیب کردم که بحمدالله به برگزاری کنگره انجامید.
از دیگر فعالیتهای فرهنگی بنده ،انتشار
مجله ای بود تحت عنوان :[ نشریه دانشکده معقول و منقول] ، که مدیریت آن
را بنده به عهده داشتم .اولین شماره اش ویژه صدمین سال درگذشت
مرحوم حاجی سبزواری ، بود. دراین شماره ، شرح حال مرحوم سبزواری درج
شده است . من هم دراین شماره مقاله ای دارم درباره اولین کشف الایات
که به یکی از شاگردان عبدالرحمن جامی منسوب بوده براین کشف الایات ،
تا آن موقع ، کسی اطلاع نیافته بود و ما نسخه آن رااز شوروی پیدا
کرده بودیم . با رنج و حمت بسیار، رمز آن را کشف کردیم . براین کشف
الایات ، عبدالرحمن جامی و ملاحسین کاشفی ، تقریظ نوشته بودند. .
خلاصه ،این مجله ، که نسبتا مجله خوبی بود و در نوع خود بی نظیر، تا
اول انقلاب منتشر شد، ولی به خاطر برخی از ندانم کاریها، متاسفانه
بعدانقلاب ، دو شماره بیشتر منتشر نشد که تعطیل گردید. دراین مجله ،
مقالات مسلسلی از من ، زیر عنوان : گزارشی از چند کشوراسلامی و عربی
منتشر شد که گزارشی از سفر یک ساله من به ترکیه ، سوریه ، لبنان ، مصر،
مغرب والجزایراست .
از دیگر فعالیتهای من ، همکاری کوتاهی بود که با نشریه آستان
قدس ، تحت عنوان :[ نامه آستان قدس] داشتم . مدیریت این نشریه را
آقای فخرالدین حجازی به عهده داشت .از من دعوت به همکاری شد و من
هم ، با توجه به تاییدیکه از آیه الله بروجردی گرفته بودند و آیه الله میلانی هم نسبت به
آن ، نظر مساعد داشت و شخصیتی مانند مرحوم استاد محمدتقی شریعتی ، که
چهره مبارزی بود، آن جا مقاله می داد، پذیرفتم که همکاری کنم . در
این نشریه ، سلسله مقالاتی را تحت عنوان :[ تحقیق درباره کتاب کافی]
شروع کردم . چند مقاله به عنوان مقدمه ، درباره تاریخ حدیث شیعه تا
زمان کلینی ، نگاشتم که بعداز آن بحث ادامه پیدا نکرد.البته بعدا
آن مباحث را در دانشگاه ، تحت عنوان تاریخ حدیث شیعه تدریس کردم .
ضمنا در همین نشریه ، به مناسبت رحلت آیه الله بروجردی ، شرح حالی از
آن مرحوم نوشتم .
از دیگر فعالیتهای من ، همکاری با[ کانون نشر حقایق اسلامی] بود.
این کانون ، زیر نظر مرحوم استاد محمدتقی شریعتی ،اداره می شد.البته
قبل ازاین که به قم بروم برای ادامه تحصیل ، به این کانون ، رفت و
آمد داشتم ، ولی پس از بازگشت از قم ،از بنده برای سخنرانی در آن
کانون دعوت شد که سخنرانی کردم و بعد هم بحث تفسیری را شروع کردم .
این همکاری ، تا مدتی ادامه داشت و بعدا به علل اختلاف
سلیقه با برخی ازافراد، آن را ترک گفتم .
نظیر همین اختلاف
سلیقه را در تشکیلات انجمن مهندسین اسلامی تهران ، که زیر نظر آقای
مهندس مهدی بازرگان و رفقایش اداره می شد دیدم . یک وقتی کنگره
انجمنهای اسلامی را تهران تشکیل داده بودند که من به عنوان نماینده
آیه الله میلانی در آن شرکت کردم . بااین که افرادی بودند با روح
اسلامی که می خواستند کار سیاسی هم بکنند، ولی روش آنان با سلیقه من
موافق نبود.
یکی دیگراز کارهای فرهنگی من در
مشهد، ملاقات و برقراری ارتباط با چهره و شخصیتهای اسلامی بود که از
سراسر جهان ، به مشهد مقدس می آمدند. در برخی موارد، بنده واسطه
ملاقات آنان با آیه الله میلانی بودم و یااین که آیه الله میلانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 