پاورپوینت کامل حکومت اسلامی و نقش انفال ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حکومت اسلامی و نقش انفال ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکومت اسلامی و نقش انفال ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حکومت اسلامی و نقش انفال ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۳۳

استاد حسین نوری

از مطالعه سیره و تاریخ درخشان زندگی پیغمبر عالیقدر
اسلام ,این موضوع به طور روشن به دست می آید که یکی ازاهداف مهم آن
حضرت تاسیس حکومت اسلامی بوده است . فلسفه این موضوع نیز, واضح است
زیراایجاد یک نظام اجتماعی مستقل و عزت بخش واصلاح کامل انسانها در
راه جلب خشنودی خداوند و در صراط علم و عدالت و آزادی و تهذیب اخلاق
و ریشه کن ساختن ظلم و فحشاء و شکوفا ساختن استعدادها برای رسیدن به
اوج ترقی و تکامل و نشر فرهنگ پویا و وسیع اسلامی و به وجود آوردن
یک اقتصاد سالم و مترقی و پیاده کردن قوانین حقوقی و قضاپی و عقیم
ساختن توطئه و تبلیغات دشمنان اسلام و مقابله با مستکبران و منافقان ,
که همواره , در برابر حقیقت جبهه گیری می کنند واحیانا درگیریها و
جنگهایی به منظور تضعیف و یا خاموش کردن جبهه حق به وجود می آورند,
بدون ایجاد یک حکومت مقتدر ممکن نیست

حضرتش , در راستای این هدف , پس ازاین که که نهال اسلام را دراعماق
دلها و هم سطح جامعه خود تثبیت کرد و طرفداران فداکاری به دست
آورد, مراکزی برای آشنائی مردم با علم و فضیلت تعیین و مبلغان و
مربیانی به نواحی مختلف ,اعزام کرد و قضاتی را برای داوری و حکامی
را برای فرمانروایی نصب نمود و ماموریتی را برای جمع آوری مالیات
اسلامی و توزیع آن و سر و سامان بخشیدن به وضع اقتصادی مردم , به کار
گماشت و به تجهیزز و ترتیب سپاه و تعیین فرماندهان اقدام نمود و به
جهاد لشکرکشی برای از میان برداشتن کفر و نشراسلام پرداخت و سفیرانی
به سوی دولتهااعزام کرد و مجالسی برای شورا درامور مملکتی ترتیب
داد وافرادی را برای حفظ قرآن مجید و آثاراسلامی معین نمود و خود,
شخصا,در راس چنین حکومتی که شعاع آن به طور روزافزون وسعت می یافت
قرار گرفت .

دراینجا,این نکته نیز لازم به تذکراست : کسانی که می پندارند: دین
اسلام , تنها یک رشته تعلیمات اخلاقی و پند واندرزی است و دینداری به
معنای انجام وظائف عبادی و فردی است , باید توجه کنند که سخت در
اشتباهند و شناخت آنان از دین اسلام , هرگز درست نیست و لازم است یک
دفعه دیگر با دقت بیشتر, تاریخ زندگی پیغمبر عزیزاسلام[ ص] را
مطالعه می کنند. دین اسلام , مکتبی است جامع , که شامل همه ابعاد و
جوانب زندگی انسانهاست و همانطور که تعلیمات اخلاقی و وظائف عبادی و
فردی دارد سیاست در روابط اجتماعی و قضاوت و تجهیز لشکر و جهاد و
ستیز وو پرخاشگری در برابر جباران و ستم پیشگان واقتصاد کامل و شورا
نیز دارداین مسائل با حکومت و رهبری توام است .

مساله حکومت و رهبری یکی از مسائل مهم انسانی است .از روزی که
بشر در روی کره زمین در آغوش اجتماع و همزیستی گام برداشته است به
این موضوع پی برده است که – مهمترین مساله زندگی مساله رهبری است .

دین مقدس اسلام نیز, که بر پایه
جمع گرایی استواراست ,این مطلب را قبول و راه صحیح تامین این هدف
را نشان داده و به آن جامه عمل نیز پوشانیده است .

پیغمبر بزرگ اسلام (ص ), در حال حیات پربرکت خود, مساله رهبری پس
از درگذشت خویش را مورد نظر قرار می داد و به طور مکرر رهنمود روشنی
را برای این موضوع ارائه می کرد و یکی از شواهدی که که آن حضرت به
بیان این مساله پرداخته و آن را روشن ساخته حدیث معروف و مشهوری
است که علمای شیعه و سنی , در دهها, بلکه صدها کتاب , به طور متواتر
نقل کرده اند و رهبر کبیرانقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ,
حضرت امام خمینی ,اعلی الله مقامه , نیز, آن را در صدر وصیتنامه خود ذکر
کرده است و آن حدیث این است .

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

انی تارک فیکم الثقلین : کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانهما لن

یعنی : حضرت رسول الرم[ ص] فرمودند: من در میان
شما, دو چیز گرانقدر را که قرآن واهل بیت من می باشند می گذارم واین
دو چیز, هرگزاز هم جدا نمی شود, تااین که در روز قیامت در کنار
حوض بر من وارد شوند.

از نظر قضاوت عقل نیز,این موضوع کاملا روشن است زیرا چگونه ممکن
است پیامبری از جانب خداوند مبعوث گردد و رسالت خود را پس از آن
همه رنج و تحمل مصائب و مشکلات به انجام برساند, ولی مساله جانشینی
پس از خود را, که مهمترین مساله زندگی یک جامعه , مخصوصا آن
جامعه نوبنیاد, مسکوت بگذارد یعنی تکلیف دین اسلام و سرپرست امت
اسلامی را معین نکند!

پیغمبری که
اگر چند روزی برای عزیمت به جنگ و جهاد, مانند: جنگ تبوک ,از مدینه
خارج می شد برای خود جانشین معین می کرد و مسلمانان را بدون سرپرست
نمی گذاشت امااکنون که ازاین جامعه نوپا به کلی جدا می شود و جهان
دیگری رحلت می کند, برای خویشتن جانشین تعیین نکند! هرگزاین مطلب
را عقل سلیم هرگز نمی پذیرد.

و بالاخره , در روز غدیر در میان دهها
هزار نفر, که ازاطراف واکناف جهان اسلام , به مکه آمده و پس از
انجام فریضه حج به مراکز زندگی خود بر می گشتند, حضرتش به امر
پروردگار متعال حضرت امیرمومنان , علی بن ابی طالب , علیه السلام , را به
عنوان رهبر بعداز خود نصب و معرفی کرد, ولی افسوس … راستی اگر پس
از درگذشت حضرت پیغمبر, صلی الله علیه و آله , سفارشهای روزغدیر مورد
عمل قرار می گرفت اسلام جهانگیر می شد عدالت و دادگری و بالاخره فرهنگ
عزت آفرین اسلامی آفاق تا آفاق سنگینی را فرا می گرفت .

باید توجه داشت که : مساله غدیر مساله تاریخی نیست که دراعماق
تاریخ مانند بسیاری از جریانهای تاریخی دفن شود, بلکه جوهراصلی این
واقعه و سخنان گهربار پیغمبر[ص] در آن روز, تعیین شکل صحیح رهبری
است واین مساله تا قیام قیامت سرنوشت سازاست . مساله , مساله
دادن حق به صاحب حق و دادن زمان حکومت به شایستگان است . مساله ,
مساله سپردن زمان جامعه به دست کسی که قدرت نشر عدالت واحیای حق
و سرکوب کردن باطل و مبارزه با ستم و جهل را به طور قاطع دارد
می باشد. مساله , مساله لزوم ایمان داشتن به پیشوایی که عادل و شجاع
و مدیر و مدبراست و بیعت کردن بااوست واطاعت ازاوست و سرپیچی و
مخالفت با هر حکومت غیراسلامی و هر نظام ستمگری است که افراد بشر را
به زنجیراستضعاف بکشد و جانب محرومین را رعایت نکند می باشد و
بالاخره , مساله , مساله جانشینی پیغمبر خاتم النبیین[ ص] منطق ,
منطق اسلام , آخرین ادیان الهی است .ازاین جهت حماسه غدیر مشعلی است
جاویدان و جوهری است سیال که در کالبداعصار وازمنه , همیشه زنده و
جاری است و گذشتن قرون واعصار نه تنها آن را کهنه نمی کند, بلکه بر
ارزش و رونق آن می افزاید.

قرنها بر قرنها رفت ای همام

این معانی برقرار و بر دوام

شد مبدل آب این جو چند بار

عکس ماه و عکس اختر برقرار

چه این که این مطلب ثابت و روشن است که دین اسلام , چون با معارف
اساسی و آسمانی خود, همیشه باقی است واین نظام الهی , همواره در زیر
چتر سعادت بخش و آغوش پر برکت خود, میلیاردهاازانسانها را, بلکه
همه آنان را باید در برگیرد, نباید هیچگاه بدون رهبر باشد و لذا
ائمه , علیهم السلام , دراعصاری که در میان مردم نیستند,اداره مسند
حکومت اسلامی را به فقیه آگاه , مدبر, مدیر و توانا سپرده و شایستگی
وی را برای رهبری مورد تاکید قرار داده اند و برای اهمیت موضوع , در
مقاطع مختلف , شرایط رهبری واین که چه کسانی می توانند رهبری جامعه
را به عهده بگیرند و چه افرادی صلاحیت این موضوع را ندارند, بیان
کرده اند.

برای نمونه :

حضرت امیرالمومنین , علیه السلام , فرمود:

وقد علمتم انه لاینبغی ان یکون الوالی علی الفروج والدماء و

کسی که ناموسی و جان ملت و بیت المال و قوانین مملکتی را زیر
سیطره خود گرفته و فرمانروای مسلمانان گردیده است هرگز نباید:

۱. آزمند و بخیل باشد, زیرا دراین صورت , چشم طمع به اموال مردم
داشته و آن را به خوداختصاص می دهد.

۲. جاهل و نادان باشد, چه این که دراین صورت , مردم را به گمراهی
می کشاند.

۳. ستمگر و ظالم باشد, زیرا دراین صورت , ملت را در نتیجه ظلم
خود پریشان و نابود می سازد.

۴. ترسو باشد, چه این که استقلالی را که منظوراسلام است نمی تواند
حفظ کند. به این گروه یا به آن گروه (شرق یا غرب ) تکیه می کند.

۵. رشوه گیر و سازشکار باشد, زیرا حقوق ملت را ضایع می کند.
۶. عمل به احکام اسلام را ترک و گرنه ملت اسلام را به سقوط و تباهی
می کشاند.

و نیز آن حضرت فرمودند:

ایهاالناس ان احق الناس بهذاالامراقواهم علیه واعلمهم

ای مردم , شایسته ترین افراد برای رهبری مردم , کسی است که : تواناتر
و داناتراز دیگران برای اداره وامور رهبری باشد.

حضرت باقر, علیه السلام , فرمود: حضرت رسول الکرم , صلی الله علیه و
آله , فرمودند:

تنها کسی صلاحیت رهبری دارد که : دارای این سه خصلت باشد:
۱. روحیه تقوا و پرهیزکاری که او راازارتکاب گناه باز بدارد.

۲.خصلت بردباری که در سایه آن بر غضب خود مسلط باشد.

۳. مدیریت کامل تا بوسیله آن ,امور مربوط به فرمانروائی را بنحو کامل اداره کند. ۴

دراین مورد, توجه به این مطلب مهم نیز, لازم است که چون دین مقدس
اسلام سعادت معنوی و مادی انسانها را در نظر گرفته و به تامین
نیازهای مادی واقتصادی نیز, مانند تامین نیازهای معنوی , پرداخته
است .امتیازاتی را نیز که در هر جامعه اسلامی در نظر گرفته است ,
دارای دو جنبه معنوی و مادی است یعنی , همانطوری که از لحاظ بعد
معنوی , باید دارای قدرت و غنای روحی و فکری یعنی , دارای مقام
اجتهاد و فقاهت و همچنین عدالت و شجاعت و مدیریت و کفایت باشد,از
جهت بعد مادی نیز لازم است دارای قدرت و غنا باشد .
و برای تامین این جنبه است که تمام منابع ثروت جهان ,از قبیل :
دریاچه ها, رودخانه ها, جنگلها, نیزارها, بیشه های طبیعی , معادن ,
کوهها, و زمینهای موات و زمینهایی که صاحب معین ندارد و مراتعی که
حریم نیست را دراختیار ولی فقیه , که رهبر حکومت اسلام است , قرار داده
است تااین منابع ثروت را که انفال نامیده می شود, در راه تامین
مصالح عمومی واهداف صحیح انسانی واسلامی , با برنامه ریزی کامل , مورد
بهره برداری قرار بدهد تا هم مملکت اسلامی را آباد و مستقل گرداند و
هم فقر را ریشه کن سازد. چون دراین مقاله , بحث انفال بیشتر مورد
نظراست لذا, با توفیق خداوند متعال , هم اکنون بحث خود را در موضوع
انفال متمرکز می سازیم :

بحث انفال , هر چند یک بحث قرآنی , روایی , فقهی , سیاسی ,اجتماعی و
اقتصادی است , ولی مااکنون , بیشتر به جنبه اقتصادی آن نظر داریم و
ازاین جهت , قابل از هر چیز, به امتیاز[ اقتصاداسلامی] , نسبت به
مکاتب اقتصادی دیگر باید توجه کنیم و شناخت روشنی , به طوراختصار,
ازاقتصاداسلامی باید داشته باشیم . واین امتیاز, بیشتر به اصول و
پایه های این اقتصاد مرتبط می گردد و مهمترین اصول آن به این شرح است :

اقتصاد خدا مالکی

باید توجه داشت که اقتصاد
اسلامی براساس جهان بینی خاصی که ازایمان به مبدأ و معاد یعنی ,
خداوندگار جهان
و قیامت سرچشمه می گیرد پی ریزی شده است و براین اساس ,از دیدگاه
اقتصاداسلامی , کلیه موجودات جهان خلقت , مملوک خداست و آن اندازه ای
که در دست انسانها با شرائط خاصی قرار می گیرد نیز, ذاتا,از آن
خداونداست و به طور عاریت به انسانها عطا فرموده و دراین مورد
وظائفی برای آنان مقرر کرده است .

قرآن مجید در ۸۴ مورداز[ مال] به طور مفرد, جمع , معرف , منکر,
مضاف منقطع ازاضافه نام برده است و دراغلب موارد, آن را در ردیف
فرزند و جان انسان ذکر کرده است , ولی آن را وسیله ای برای آزمایش
انسانها معرفی نموده و عاریتی از جانب خداوند به انسانها قلمداد
کرده است , مثلا, در سوره نور می فرماید:

وآتوهم من مال الله الذی اتاکم ۵ .

یعنی : به زیردستان خوداز آنهایی که خداوند به شما داده است بدهید.

حضرت امیرمومنان , علیه السلام , فرمودند:

من آتاه الله مالا فلیصل به القرابه و لیحسن منه الضیافه و لیفک

کسی که خداوند به او مال عطا فرموده است , لازم است به وسیله
مال پیوند خویشاوندی خود را برقرار و مهمانان خود را به وسیله آن
مال پذیرائی کند واسیران و گرفتاران رهایی ببخشد و به فقرا و
مقروضان کمک نماید و در سایه آن مال , در راه ادای حقوق اجتماعی به
منظور تحصیل ثواب خداوند گام بردارد و دست یافتن به این خصلتها, باعث
شرافت و عظمت در زندگی دنیا و رسیدن به درجات عالیه آخرت است .

و بالاخره ,از دیدگاه مبانی اقتصادی اسلام , برداشتن هر گامی در راه
تقویت اقتصاد زندگی و هرگونه حرکت و فعالیتی در تحکیم بنیه
اقتصادی جامعه اسلامی یک نوع عبادت وایجادارتباط مثبت با خالق جهان
است و لازم است , تحصیل مال با توجه به راههای مشروع و حلال واحتراز
از دهها کسب , که مکاسب محرمه نامه می شود و خداوند آنها را حرام و
ممنوع گردانیده است , همراه باشد. همچنین داشتن مال , بااحساس وظائفی
از قبیل :انفاق در راه خدا و توجه به اوضاع جامعه واحوال مستمندان
و مستضعفان همگام باشد و مصرف کردن آن بایدازاسراف و تبذیر و
تجمل طلبی برکنار بوده و با تقدیر واندازه گیری که براساس احتیاجات
لازم زندگی فرد و جامعه پی ریزی شده است توام باشد. به طور خلاصه ,
اقتصاداسلامی که شاخه ای از درخت پرشاخ و برگ و دین اسلام است ,
مسلمانان را, در هر نقطه ای از جهان که زندگی می کنندالزام می کند که :
در سایه قوانین الهی ,اقتصادی به وجود بیاورند که , علاوه براین که
ازاسراف و تبذیر و تجمل گرائی و تقلب و ربا واحتکار و گرانفروشی و
تورم و فقر و پریشانی و بیکاری خبری واثری نباشد, براساس کار صحیح
و مفید وارزش کار وابتکار و بر پایه محبت واخوت و عواطف انسانی
وایثار واحسان و تعاون و تامین خودکفائی واستقلال , با توجه به
این که همه اینهاازاین بخداوند بزرگ نشات گرفته باشد,استوار
باشد.

تنوع مالکیت

دین اسلام در تنظیم برنامه اقتصادی خود, به سه نوع مالکیت قائل
است :

۱. مالکیت خصوصی

دراسلام , فعالیتهای اقتصادی به هر شکلی که در چهارچوبه قوانین
اقتصادی اسلام صورت بگیرد, علاوه براین محترم و دارای ثواب و فضلیت
است , موجب مالکیت و ثبوت حق نیز می گردد که براین اساس , هر فردی که
بر پایه ضوابط اسلامی , مالی , را به دست بیاورد مالک آن محسوب می شود
و تصرفات او, در آن نافذ و صحیح است و روشن است که این موضوع , علاوه
بر تشویق افراد به کسب و کار وابتکار, دارای فوائد بسیاری است .

۲. مالکیت عمومی

زمینهای آبادی را لشکریان اسلام , در هنگام جهاد با کفار, به وسیله
قهر و غلبه (نه صلح )از آنان گرفته و جزء قلمرو زمینهای اسلامی
کرده اند, در صورتی که آن جنگ بااذن ولی امر مسلمانان صورت گرفته
باشد, همه مسلمانان , نسل بعداز نسل به عنوان مالکیت عمومی مالک
می باشند.

رهبر حکومت اسلامی , موظف است : سرپرستی این قبیل زمینها را نیز, به
عهده بگیرد تا با برنامه ریزی کاملی مورد بهره برداری قرار بدهد و
لازم است که عائدات آنها را در راه تامین مصالح عمومی مسلمانان ,از
قبیل : ساختن راهها, پلها, مدارس , بیمارستانها وامثال اینها مصرف
نماید واین موضوع نیز, درایجاد کار و آبادی کشوراسلامی تاثیر
فراوان دارد, ولی زمینهای مواتی که دراین قبیل جنگها نیز, به دست
مسلمانان می افتد, جزءانفال است و در مالکیت دولت اسلامی (چنانکه
خواهیم گفت ) در خواهد آمد .

۳. مالکیت حکومتی

دراسلام , کلیه منابع ثروت جهان , (چنانکه گفتیم و تعداد آن را
بیان خواهیم کرد)از قبیل : دریاها, جنگلها, معادن , کوهها, واراضی
موات انفال است واختیار آن با رهبر حکومت اسلامی است واو, براساس
علم و آگاهی و مدیریت کاملی که دارد, در تحت برنامه معینی , مورد
بهره برداری قرار می دهد تا جامعه مستغنی و مستقل و مقتدر و خالی از
فقر و نابسامانی , به نام جامعه اسلامی و نمونه به وجود بیاورد که
شرح داده خواهد شد .

ولایت فقیه

همانطور که ولی فقیه , در نتیجه تخصص در علوم اسلامی و آگاهی کافی از
اوضاع و شرایط جهان و عصر و زمان خود و داشتن مدیریت کافی و شهامت
لازم , قلمرو نفوذ خود را, در جهت تامین استقلال فرهنگی و سیاسی و
اجتماعی , هدایت می کند واین قلمرواسلامی رااز نفوذ فرهنگ و سیاست
بیگانگان و دشمنان اسلام , حفظ می نماید, نقش بسیار موثری را نیز, در
رابطه با مسائل اقتصادی جامعه , عملی می سازد.

هر چند, نقش ولی فقیه در مسائل اقتصادی بسیار دامنه داراست , ولی
برای نمونه دو مطلب را دراین راطه ذکر می کنیم :

۱. قلمرو قانونگذاری

ولی فقیه , با توجه به ضوابط و دلائلی که از منابع پویا و همیشه
زنده اسلام , که کلیه ادواراعصار و شرایط را در زیر چتر خود جای
می دهد, در دست دارد, لازم است براساس اجتهاد و آگاهی خود, قوانین و
مقرراتی وضع کند. که در میان آن خودکفایی واستقلال کامل کشوراسلامی
را تامین کند. به طوری که , علاوه براین که از کلیه وابستگی هایی که
ممکن است حیثیت و عزت مسلمانان را خدشه دار کند, مصون و محفوظ بماند,
در حیات اقتصادی به طور روزافزون , رو بتکامل برود به نحویکه نه
تنهااز کاروان زمان دراقتصاد عقب نامید, بلکه پیشرو کاروان علم و
زمان باشد و بالاخره از لحاظ فرهنگی واقتصادی , جامعه ای به وجود
بیاورد که همیشه در آغوش خود,ابن سیناها, فارابی ها,ابوریحان ها,
محمدزکریا رازیها, شیخ مفیدها, شیخ طوسی ها, محقق ها, علامه حلی ها,
امام خمینی ها بپرورد .

هر چند
این موضوع ,از لحاظ کلی مسائل اقتصادی اسلام , روشن است , ولی ذکر یک
نمونه دراین مورد لازم است :

چنانکه می دانیم :اسراف و
تبذیراز موضوعاتی است که :اسلام با شدت هر چه تمامتر با آن مبارزه
می کند و آن را در زمینه اقتصاد, یکی از گناهان بزرگ , معرفی
می نمایداما باید توجه داشته باشیم که اسراف , به معنای تجاوزاز حد
است . حد و مرز نیز, براساس احتیاج تعیین می شود مثلا, حداحتیاج
کسی که مریض است با یک فرد سالم فرق دارد و حداحتیاج سیستان و
بلوچستان , مثلا, با حداحتیاج فارس و خراسان تفاوت دارد.

بنابراین , لازم است در درجه اول تمام احتیاجات یک جامعه ,از لحاظ فرهنگی , نظامی ,
سیاسی ,اجتماعی ,اقتصادی و نیزاحتیاج دولتی وافراد جامعه ,از
دورترین نقطه گرفته تا نزدیکان مراکز قدرت , مورد نظر قرار بگیرد. و
از طرف دیگر, کلیه امکانات آن جامعه نیز,از جهت امکانات طبیعی و
نیروهای انسانی , در نظر گرفته شود. به علاوه , مراتب احتیاجات نیز,از
لحاظ شدت و ضعف , باید مورد توجه قرار بگیرد,

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.