پاورپوینت کامل قبله عشق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قبله عشق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قبله عشق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قبله عشق ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

بسم الله الرحمن الرحیم

سرمقاله

امام دلها بود. صد قافله
جان را با خود ربود. بارقه ای از روح الهی را باز نمود. در سالیان
قحطی رشادت و مردانگی , کوه استوار قوت بود. نمی توان او را با نامی
خواند و با وصفی ستود. کلمات در دامنه قله وجودی او, می لغزند و بر
زمین می افتتد. صاحبان طبع , با کلمات و حروف درگیرند و خرده طبع
شاعرانه , درانبوه حروف پیچاپیچ , گم می شوند.او طبع سیال و دقیق
زمانه بود. آهنگ هزاران نغمه , در موسیقای کلام او محو می شدند.

او, فقیه بوداما فقه را دکان نساخت . به جهاد شهره شداما نماز
شب رااز یاد نبرد. شعر می گفت اما در تخیل و ستایش پیش نرفت .او
خیال را مرکب عرفان ساخت و معرفت را قربانی تخیلات و موهومات نساخت .
او مفسر بود,امااز رو تفسیر نمی گفت ,اوراق را واگویه نمی ساخت .او
از ورق دل می خواند واز راز هزاران معما, پرده بر می داشت . قائد
طریقت بوداما شریعت را در مسلخ باطنی گری , قربانی نکرد. فیلسوف
بودامااز متن قرآن و حدیث دور نشد.

او کلمه جامعه الهی در عصر نو بود واین قلم و هزاران چون او, در
عجزاز آن که پرتوی از آفتاب گیرند و گوشه ای از گفته ها و ناگفته ها
را باز گویند.

اما در حد توان واستطاعت و با عنایت از بزرگواری و رحمت آن روح
تابناک ,این نوشتار مرقوم می شود. به امید آن که ,از دیده اغماض
خوانندگان گذر کند و فروافتادگی کلام را,از دشواری راه و قلت بضاعت
بنگرند وامام شهیدان وامت امام یاور باد.

تفسیر قرآن

امام , با قرآن محشور بود. در کتاب حق , سیمای جان خویش را می طلبید
و در تصویراین نقش , کوشید و ترسیمی ازانسان قرآنی را در روزگار
مهجوریت آن ذکر مسطور, به نمایش گذارد.او تاخت و تازاغیار را, به
ساخت قلمرو قرآن می دید. بارها به فرزندان معنوی خویش , هشدار داد که :
بایستی راه بازگشت به قرآن را باز گیرند.او منادی بلند رجوع مجدد
به وحی منزل الهی بود. کتابی که در روزگارانی در غربت تفسیر بود و
درن چنگال قرائت خشک و خرافات اسیر و در دوره معاصر, در گردونه
تاویل غرض مداران و بیگانگان از معارف آن , سخن گفتار.اوامت اسلامی
را محتاج بسیجی می دید تا غبارها رااز آن بزدایند و پرده های غفلت و
جهل را به کناری نهند.

آن بزرگوار, به فرزندان خویش هشدار داده بود:

[ای حوزه های علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق بپاخیزید و قرآن کریم
رااز شر جاهلان متنسک و عالمان متهتک که از سوی علم و عمد به سوی
قرآن تاخته و می تازند نجات دهید] ۱ .

او, زمان روی آوری به قرآن را عاجل می شمرد و تاخیر در آن را,
قرین آفت و رفیق ندامت . تاکید داشت که در بهار تحصیل , بایستی بذر
علاقه و آموزش و تحقیق را در معارف قرآنی کاشت و رشد داد.اعتماد به
ایام فراغت در سنین کهولت , خوابی خوش و بی تعبیراست . آنان که
نکوشیده اند که مدار تحصیل و تدریس رااز روزگاراولیه حیات آموزشی ,
با قرآن بیامیزند واز عطر آن , زندگانی خویش را دلاویز سازند, در
محرومیت ابدی به سر خواهند برد. و در دوران رخوت تن و جان واشتغال
ذهن به انبوه علوم و فنون رهزن , نمی توان چندان امیدی بر بست و در
پلکان بی انتهای معارف قرآنی , گامی برداشته واز دره خوفناک دانشهای
اغواگر, به معارف جان پرور راه یافت . آن بزرگوار,اظهار کرده بودند:

[شماای فرزندان برومنداسلام … تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را
محط نظر و مقصداعلامی خود قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر
عمر, که ضعف پیری بر شما هجوم کرد,از کرده ها پشیمان و تاسف بر
ایام جوانی بخورید]. ۲

امام , باارائه جلسات چند در زمینه تفسیرام الکتاب (سوره حمد)
دریافت شهودی خود رااز مفاهیم قرآنی , نشان دادند.این تلقی , نگرشی
به زاویه های باطنی قرآن و گذری از تعبیرات رائج و تفسیرات ظاهری
بود.امام , سنت درهم شکنی ظواهر متداول وابداع ظواهری نوین در
الفاظ قرآنی را پدید آوردند. ظواهری که به امداد مجموعه ای از معارف
دینی پدید آمده اند و در محدوده الفاظ ویژه یک آیه , محصور و منحصر
نمانده اند.اینگونه تفسیر, گر چه سنت اندیشان را به عکس العمل هائی فرا
خواند,اما حصاری ناخوشایند را در محیط قرآن , در هم ریخت و راه فتح
قلل معارف قرآنی و دستیابی به ژرفای مفاهیم فرقانی را باز گشود.

امام , قرآن راحقیقتی ماوراء جلوه های ظاهر کلمات می دید واین تلقی , باوری دیگر
می آفرید.ایشان , گفته بودند:

[قرآن , یک حقیقتی است واین حقیقت هم بر قلب , وارد
می شود و قرآن , سراست . سر مسراست , مسر, مستر به سراست . سر مقنع به
سراست و باید تنزل کند, پایین بیاید تااین که به مراتب نازله
برسد. حتی به خود قلب رسول الله که وارد می شد, باز هم تنزل بود. تنزل
کرده بود تا به قلب وارد می شد. بعد هم از آنجا باید نازل بشود تا
برسد به آنجایی که دیگران هم از آن بفهمند]. ۳

در طریق وصول به آن حقیقت پنهان ,اعتلای جان لازم است و سنخیتی
شایسته ,اغیار در حریم آن راه نیابند و بیگانگان , توشعه نگیرند.از
دیگر سوی , باید باور داشت که از آن مفاهیم بلند, یک زبان قدرت حکایت
و روایت ندارند. هر بیان و تعبیر, چهره ای را باز می گشاید و زاویه ای
را روشنگری می کند. غلظت حجاب نوری بر رخ معارف قرآنی , چندان است که
هر مفسر واندیشه گر, گوشه ای از حجب را بر می کشد و ذات نورانی رااز
هاله های پیرامون , به کناری می زند و نمایانش می سازد.امام در مجموعه
مباحث تفسیری یاد شده ,اشارتی شایسته به این اختلاف زبانها و
تعبیرات دارند و هشداری جدی به ساده اندیشانی می دهند که چماق تکفیر
را آلت حرب دارند و در هر منازعه علمی , بی مهابا, فرود آرند.ایشان
فرموده اند:

[قرآن … مثل سفره ای است که هر کس به اندازه خودش بایداز آن
استفاده کند مال یک دسته نیست , مال همه است , مال همه مردم است …
مطالب مختلفه نیست , تعبیرات مختلفه است و زبانها مختلف …این مقدمه
بود برای همه مسائلی که بعدها پیش می آید.اگر عمری باشد که اگر ما
هم یک چنین تعبیراتی احتمال دادیم , نگویید که این تعبیرات را شما
دوباره به میدان آوردید. نخیر, باید دوباره بیاید. من به مرحوم آقای
شاه آبادی , رحمه الله , که برای عده ای از کاسبها, آنجا می آمدند
( ایشان , مسائل را همانطوری که برای همه می گفت برای آنها می گفت ) من
به ایشان عرض کردم : آخراینها واین مسائل … گفت : بگذاراین
کفریات , به گوش اینها هم بخورد!

ما چنین اشخاصی داشته ایم . حالااگر به سلیقه من درست در نمی آید که نمی شود
گفت که اینها فلان و فلان ازاشتباهات است]. ۴

امام , در آن جلسات مختصر, رشحه ای از نگرش معنوی به آیات قرآنی را
به ما تعلیم داد. جهان بینی را طریق معرفت آن , دانست . در آن گفته ها,
عطش روحانی در جوار تفسیر آیات الهی سیراب شد. هستی در آمیختگی
وحدت , رویت شد. ظلمت کثرات , در تعلق مطلق به واحد بی همتا در هم
ریخت و نور حقیقت , در سرای ظلمت ساز طبیعت , تجلی یافت . گر چه آن
جلسات , دوام نیافت و توفیق استفاضه پیوسته ,از محضر آن بزرگ میسور
نشداما آن تک گفتارها, رهگشایی شدند و سستی را پدید آوردند و سنتی
ناخوشایند را در هم شکستند واین ثمرات , دستاورد گرانبار آن مختصر
گفتار بود. کلمه طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء.

درایت حدیث

او, با روایات انس دیرین داشت .از دیر زمان , بر آستان ثقل اصغر,
عترت پیامبر, رحل اقامت افکند.از آن خوان متنعم بود و در عرضه
تنعمات خود, بخلی نداشت . در نوشته های آن بزرگوار, دقت در فهم و
درایت حدیث نمایان می نمود.
در آنچه به سنت علمای سلف , با عنوان اربعین حدیث نگاشت , تیزبینی ها
و کندو کاوهای ظریقی را نشان داد. برای ایشان , حدیث درابواب فقهی
محصور نبود. وسائل الشیعه , تنها مرجع او نبود. قلمرو بیان و کلام
خاندان نبوت را در فروع عملی محدود نمی یافت . مسائل عقیدتی واخلاقی ,
افق های مناسب تر عرضه اندیشه ائمه(ع) بوده اند واین نکته , برامام ,
مخفی نماند.او, شهد شیرین و عصاره طیبه این معارف را, چشید و در
حلاوت سکرآور آن به سر برد.

امام , کلام معصومین(ع) را بازتاب ارواح بلند آنان می شناخت و ذوق سائل عوام را,
از درک ژرفای آن بیان , عاجز می یافت . در روایات معرفتی , فهم عوام را
حجت نمی دید, بهره خواص رااصل می دانست . در مقاله ای ,اظهار کرده
بودند:

[گمان نشود که مقصود ماازاین
بیانات از حدیث شریف به طریق مسلک اهل عرفان قصر کردن مفاد حدیث است
به آن , تااز قبیل رحم به غیبت و تفسیر به رای باشد, بلکه دفع تو
هم قصر معانی احادیث وارده در باب معارف است به معانی مبذوله
عرفیه . و عارف به اسلوب کلمات ائمه(ع) می داند که اخبار در باب معارف
و عقاید با فهم عرفی عامیانه درست نیاید, بلکه ادق معانی فلسفه و
غایت معارف اهل معرفت را در آنجا گنجانیده اند] ۵ .

امام , وسواس واحتیاط قالب بینان را, مکروه می شمرد. کسانی
می کوشیدند و میکوشند که کلام معصومان(ع) را در زمین عوام بنشانند و
میوه ای زمینی از آن , بچینند.از درک ملکوت آن بیانات , در عجزند و به
جهل و حسد, به ساحت بهره وران از ملکوت کلام معصومین , می تازند و
هزاران تهمت در آستین دارند و بی مهابا, بر آنان فرود آرند.امام ,از
اینگونه برداشتها برآشفته بودند و در نوشته ای از ضعف استدلال صاحبان
این شیوه , چنین سخن گفته اند:

[واز غرائب امور آن است که : بعضی در مقام طعن واشکال گویند که :
ائمه(ع) فرمایشاتی را که می فرمایند برای ارشاد عوام , باید مطابق با
فهم عرفی باشد و غیراز آن از معانی دقیق فلسفیه یا عرفانیه از آنها
صادر نباید شود. واین افترایی است بس فجیع و تهمتی است بس فضیح که
ا زقلت تدبر دراخباراهل بیت(ع) و عدم محض در آن با ضمیمه بعضی
امور دیگر, ناشی شده است . لذا عجبا!اگر دقائق توحید و معارف را
انبیاء واولیاء, علیهم السلام , تعلیم مردم نکنند, پس کی تعلیم آنها
کند؟ آیا توحید و دیگر معارف , دقائقی ندارد و همه مردم در معارف ,
یکسان هستند؟ معارف جناب امیرالمومنین(ع) با ما یکسان است ؟ یا آن
که فرقی ندارد؟ و تعلیم آن لازم نیست , سهل است حتی رجحان هم ندارد؟
یا هیچ یک نیست وائمه(ع) اهمیت به آن ندادند؟ کسانی که آداب
مستحبه خواب و خوراک و بیت التخلیه را فروگذار ننمودند,از معارف
الهیه , که غایت آمال اولیاءاست , غفلت کرده اند] ۶ … .

امام , سپس به تناقض صاحبان این مکتب در
شیوه و عمل ,اشاره دارند واظهار می کنند:

عجب تر آن که : بعضی از همین اشخاصی , که منکراین معانی هستند, در
اخباری که راجع به فقه است و مسلم است که فهم آن موکول به عرف است ,
یک مباحثه دقیقه ای تشکیل می دهند که عقل از فهم آن , عاجزاست , فضلا
از عرف و آن را به ارتکاز عرف نسبت دهند! هر کسی منکراست به مبحثی
که در باب[ علی الید] وامثال آن از قواعد کلیه , خصوصا در باب
معاملات است , رجوع کند.

بینش فقهی

امام , مجتهدی ممتاز بود,از متدی در فقه سخن گفت که تاکنون مغفول
بود. درگیر مسائلی از سیاست و جامعه شد که فقیهان پیشین , در غربت از
آن بودند واین ویژگی , با خصوصیات بلند و چشمگیر فردی آمیخت واز
آن بزرگوار, محیی فقه در دوران جدید ساخت .

امام , طریقت کهن دراجتهاد مرسوم را, پیموده بود. معاندان و
مخالفان نیز, جسارت آن را نداشتند که آن بزرگوار را, بی ریشه در زمین
حوزه واجتهاد, بدانند. سالیان متمادی تحصیل و تدریس و تحقیق , گواه
اعلای دقت و ژرفایی امام , در فقه سنتی بود.

بااین پیشینه ,امام تحولی را در فقاهت , سامان دادند.این
تحول , در نقش دادن عناصری چون : حکومت , زمان و مکان , جامعه و مصلحت و
… در برداشتهای فقهی بود.ایشان , روش اجتهاد را در تقارن
آگاهیهایی بنیادی از شریعت واطلاعات جدی ازاوضاع زیست جامعه ,
می دانست .امام , دراین زمینه , نکات جدی را به مطالبان طریقت فقهات ,
گوشزد نمودند و رهرون افراط و تفریط را بر حذر داشتند.ایشان ,
بی اعتنایی به آراء و رویه فقهی گذشتگان را, زمینه بی بتگی در زمین
فقاهت و ظهوراجتهادی خام و زود رس می دانستند. نمی توان دیده را بر
متدولوژی فقاهت در مدید قرنهای متمادی فرو بست و نوآوری را, در
تخریب تمامی دستاوردها دید و تبلیغ کرد. واین نکته , مورد عنایت
وافر حضرت امام بود. تاکیدایشان بر فقه سنتی واستفاده از روش فقه
جواهری ,ازاین ضرورت بر می خاست .امام , دریافته بودند که سنت تسهیل
دراجتهاد عواقب سوء به همراه دارد. آسان انگاری در عرصه فقاهت ,
مجال ظهور کسانی را می دهد که ازاستعدادی اندک و همتی کوچکتر,
بهره مندند وافق عالی اجتهاد شیعی در کاروان سنگین این خرده فاضلان ,
محو و کمرنگ می گردد .

این نکته ها و نکاتی دیگر,امام را به دفاع پیگیراز سنتهای فقاهت ,
دراعصار متوالی اجتهاد, فراخواند وایشان , منادی بلنداین ضرورت
بودند.اما, در همواره , تاکید ورزیدند که بایستی قلمروهای تعلق به
سنن و بنیادگرائی اصولی را با خشک اندیشی و جزم گرائی متمایز ساخت و
از دام سنگین تقدسهای واهی , بر حذر بود. بااین توجه اظهار داشته
بودند:

[ اما در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها,اینجانب معتقد به فقه
سنتی واجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم .اجتهاد,
به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا
نیست].

امام ,این واژه ها را (فقه پویا) بارها به
کاربردند و وسواس عده ای را در کاربرداین واژه , خطا شمردند.ایشان
به درستی عنایت داشتند که جنگ واژه ها, غالب و مغلوب ندارد, بایستی
حریم کلمات و حوزه مفاهیم را دریافت و در آن منطقه , به نقد و
ارزیابی پرداخت .

امام , عناصری را در پویایی فهم دینی دخیل دانستند.این مقام , مجال
توضیح و بسط کافی آن آراء نیست .امید آن می رود که در سلسله مباحث
مکتب و مصلحت که دراین نشریه , به انجام می رسد, در مقام فحص و بحث
از آراء مجتهدان شیعی , در توضیح وافر عقائد روشنگر حضرت ایشان ,
توفیق میسور گردد.اما در حداشاراتی کوتاه ,این نوشته بی بهره از آن
نکات بلند, نمی توان باشدازاین روی , تصویری اجمالی ازاهم آراء
ایشان عرضه می شود:

۱ :زمان و مکان :

نقش این دو عنصر,از مسائل
جدی واساسی است . ساده اندیشان از درک محتوای ثبات شریعت باز
مانده اند و در نتیجه در دریافت احکام و حوادث نو, ره بجائی
نبرده اند. بی تردید, در موضوعات ثابت و لایتغیر, تغییر زمان و مکان
نفشی در تبدل حکم نخواهد داشت .اما تاثیر زمان و مکان , در تبدیل و
تغییراتی است که در موضوعات قابل تغییر می آفرینند و دگرگونی است که
در آن ,ایجاد می کنند.امام , روشنترین تصویرازاین نکته راارائه
فرموده اند.

[ زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده دراجتهادند. مساله ای که در قدیم دارای
حکمی بوده است به ظاهر, همان مساله در روابط حاکم بر سیاست و
اجتماع واقتصاد یک نظام , ممکن است حکم جدیدی پیدا کند. بدان معنی
که با شناخت دقیق روابط اقتصادی واجتماعی و سیاسی , همان موضوع اول
که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است , واقعا, موضوع جدیدی شده
است که قهرا حکم جدیدی می طلبد] ۹ .

این تلقی ,ایجاب می کند که مجتهد در حوزه شناخت موضوعات , خود را
بی تعهداحساس نکند و آن را به عهده مکلفین وانگذارد. آنچه امام , در
زمینه حکم شطرنج , فرموده اند, نمونه ای روشن ازاین گونه موارداست .
ایشان , حرمت شطرنج رااز آن جهت می دانستند که در روزگار معصومین ,
از وسائل لهو و قمار شناخته می شد و در شرایط کنونی با تغییر
جهت گیری , آن حکم را نخواهد داشت . همانگونه که می نگرید, تغییر زمان و
تحولات مربوط به آن , تبدل در موضوع را پدید آوردند. وسیله ای که در
روزگاری ,از آلات مشهور قمار بود (و در نتیجه محکوم به حرمت ) به
ابزاری برای ورزش فکری و … مبدل شد و در پیامد آن , حکم آن تغییر
یافت . ساده اندیشان و غرض ورزان , می توانند آن را در ظاهرش بنگرند و
صدای وااسلاما! برآورند,اما متعمقان و پاک ضمیران در می یابند که
.این سخن , جز یک دیدگاه فقهی و با پشتوانه ای مستحکم نیست

حضرت امام , دامنه آگاهیهای لازم برای فقیه را, بسیار
وسیع می دیدند, در شرایط کنونی , شناخت نظام های , سیاسی ,اقتصادی ,
فرهنگی حاکم بر جهان را,ازاهم خصوصیات مجتهد جامع , دانسته اند,
ایشان ,اظهار داشته اند:

[آشنائی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان ,
داشتن بصیرت و دیداقتصادی ,اطلاع از کیفیت برخورد بااقتصاد حاکم بر
جهان , شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و
درک موقعیت و نقاط ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم که در حقیقت
استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند,از ویژگیهای یک مجتهد جامع
است] ۱۰ .

این توجه ازایشان , نشانگر آن است که : شناخت تفکیکی و جزئی
موضوعات نیز کامل نیستند و چه بسا رهزن شوند. تا آن زمان که مجتهد,
نسبت به سیستم جهانی و تمدن کنونی ,اطلاعات لازم را نیافته باشد,از
تناقض درارائه احکام مصون نیست .

این مجموعه ,
موجب پیدایش دهها موضوع نو شده اند که در شرایط زمانی حاضر, بایستی
سنجیده شوند واحکام آن , تشخیص داده شود.امام , نمونه هائی ازاین
موارد را,ارائه فرموده اند:

[مثلا در مساله مالکیت و محدوده آن , در مساله زمین و تقسیم بندی
آن , درانفال و ثروتهای عمومی , در مسائل پیچیده پول وارز و
بانکداری , در تجارت داخلی و خارجی … در مسائل فرهنگی و برخورد با
هنر, به معنای اعم , چون : عکاسی , نقاشی , مجسمه سازی , موسیقی تاتر,
خوشنویسی و غیره , در حفظ محیط زیست و سالم سازی طبیعت … در جلوگیری
از موالید در صورت ضرورت و یا تعیین فواصل در موالید, در حل معضلات
طبی … در مسائل حقوقی و حقوق بین المللی … که همه اینها گوشه ای از
هزاران مساله موردابتلای مردم و حکومت است] ۱۱ .

۲. عنصر حکومت :

امام در کنار نقش زمان و مکان , به مساله حکومت توجهی جدی داشته و
آن رااز عوامل تکامل و پویایی فهم دینی تلقی کرده اند. در دیدگاه
ایشان , توجه به این عنصر, بسیاری از تحولات را در فقه , می تواند
بیافریند. در نوشته ای ,اظهار کرده بودند:

[حکومت , در نظر مجتهد
واقعی , فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زاویای زندگی بشریت است .
حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی
و سیاسی و نظامی و فرهنگی است] ۱۲ .

دید حکومتی به فقه , با تلقی صد در صد معرفتی (و نه اجرائی )از آن ,
متفاوت است . فقاهتی که به اجراء و چگونگی آن , توجهی ندارد, با
اجتهادی که به بستر عمل می دانیشد و آن را در نظر دارد, تفاوتی
چشمگیر می یابد و بی تردید, حکومت و نهاد مدیر جامعه , در رابطه ای
تنگاتنگ با عمل اجتماعی است .امام , بینش کسانی را که در چارچوب خمس
و زکات , بودجه عمومی را می خواستند تامین بکنند, مورد نقادی و
تهاجم شدید, قرار داده بودند و آن نقد را, با بینش حکومتی
آمیخته اند, در بخش از بیاناتشان فرموده اند :

[ آقا می نویسد: مالیات نباید
داد. آخر شما ببینید بی اطلاعی چقدر. آقا ماامروز… چند صد
میلیون … خرج … جنگ مان است . روزی چند صد میلیون خرج جنگ را با
سهم امام می شود درست کرد؟ حالا ما می توانیم مردم را … بنشانیم … و
به زور سهم امام بگیریم ؟…. مااز کجا سهم امام و سهم سادات پیدا
کنیم که دولت رااداره بکنیم , مملکت رااداره بکنیم ,این همه اشخاصی
را که ریخته اند به جان دولت و خرج دارند…اداره بکنیم] ۱۳ .

یادآوران مسائل جنجالی آن روزگار, به خاطر دارند که چگونه
ساده اندیشان , سعی داشتند که در متن قالبهای ثابت , زیست کنند وامکان
هرگونه تحرک رااز دولت اسلامی , بازگیرند. بااین زاویه دید, سعی
داشتند که اخذ مالیات را, با سوال مواجه سازند و تا مراحلی پیش
بردند!اینک گروهی اندک (در میان معتقدان به نظام )ازاین جزمیت ,
دفاع می کنند واین در هم شکنی حصار قالبها, به امداد بینش حکومتی
امام انجام یافت . چگونه می توان نظام اجتماعی و سیاسی در تمدن نو (و
با تصدیها و مخارج بسیار) پدید آورداما در نظام در آمدهای نظام ,
به قالبهای بسته و لایتغیراکتفا کرد؟

امام , به آنان که اصل مالکیت فردی
را جلوگیر نظام تعاون ملی در قالب پرداختهای مالیاتی , می کردند,این
نقداساسی را داشتند که اصل حرمت مالکیت را بایستی در بینش اجتماعی
و حکومتی , تفسیر و توضیح داد. نمی توان ملک و مال افراد, را مجرداز
نظام اجتماعی و نیازهای عمومی , دید و برای آن احترامی غیرقابل تغییر
در نظر گرفت .

بینش فقهی امام را, دراین آوردگاه فردگرائی حمایت مطلق از مصالح
حکومتی می توان تعبیر کرد. در هر مورد که مصالح اجتماعی , دچار وسواس
خرده بینان می شد و بااشکالات تئوریک از جانب قالب اندیشان مواجه
می شد,امام به دفاع از مصالح حکومت و نظام اجتماعی بر می آمدند. بر
این اساس , با آن که نرخ گذاری و نظارت بر قیمت ها بااشکالات عدیده
مواجه شده بوداماایشان در پاسخ آقای مهندس موسوی (نخست وزیر وقت )
این حق را دراختیار حکومت و دولت دانستند ۱۴ , همچنین در پاسخ
وزیر کار, در مقابل ارائه خدمات دولتی چون : آب , برق , تلفن , و …
دولت را دراستفاده از شروطالزامی در قانون کار, محق دانستند.
مطابق این حق , دولت , در چارچوب تعهدات , میتواند کار فرمایان را به
رعایت حقوق کارگران ملزم کند.

این روشها,از سوی امام , در پاسخ به تهاجم هایی صورت می گرفت که به
عنوان شریعت انجام می شد.این واکنشها, تا بدانجا بود که هضم کلام
امام نیز, به راحتی صورت نمی گرفت .

در مقابل حکم امام , در زمینه شطرنج , یکی از شاگردان امام , در ضمن
طرح نکاتی در نقد نظریه ایشان , در پایان اظهار داشته بود:
[در هر صورت اگر ساحت قدس حضرت عالی ازاینگونه مسائل به دور
باشد, به نظر من بهتراست و ضرورتی در آنها دیده نمی شود] ۱۶ .

امام , در پاسخ اینگونه خیراندیشی ها, موضعی قاطع ابراز
داشت و مصالح تبیین واقعی احکام الهی و رعایت مصالح نظام اجتماعی
را بر تراز خوشایند گروههای قلیل دانستندامام , در ضمن آن پاسخ
فرموده بودند:

[شما را نصیحت پدرانه می کنم که سعی کنید, تنها خدا را در نظر
بگیرید و تحت تاثیر مقدس نماها و آخوندهای بی سواد واقع نشوید چرا
که اگر بناست بااعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدس
نماهااحمق و آخوندهای بی سواد صدمه بخورد, بگذارید هر چه بیشتر
بخورد] ۱۷ .

همچنین , پس از پاسخ به وزیر کار, یکی ازاعضای شورای نگهبان , در
تحلیل آن نوشته , به نقاط ابهامی رسیده بودند و طرح این نگرانی را
نمودند که در فرض اجرای راه حل ارائه شده از سوی امام , خطر آن است
که نظامات اسلام راز مزارعه ,اجاره , تجارت و سایر روابط به تدریج ,
عملا, منع و در خط تعویض و تغییر قرار بگیرد. .

امام , ضمن دفاع از پاسخ سابق واین که دولت , حق وسیعی درانعقاد
شرائط الزامی , بااستفاده کنندگان از خدمات عمومی دارد,این نکته را
گوشزد نمودند:

[دولت می تواند در تمام مواردی که مردم استفاده ازامکانات و خدمات
دولتی می کنند با شروط
اسلامی و حتی بدون شروط, قیمت مورداستفاده رااز آنان بگیرد]…

و حضرات آقایان محترم , به شایعاتی که از طرف استفاده جویان
بی بندوبار, یا مخالفان با نظام جمهوری اسلامی بخش می شود,اعتنایی
نکنند که شایعات در هرامری ممکن است ۱۸ .

از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.