پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با حجه الاسلام والمسلمین واعظ زاده خراسانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۳
تاریخ پرفراز و نشیب حوزه های علمیه را نمی توان دراوراق تاریخ
مکتوب جست که واقعه نگاران , خواسته و ناخواسته , خدمتگزاراورنگها
بوده اند و با رعایا و مراکز ستیز علیه سلطه ها, چهره پر آژنگ
داشته اند واگر که گاهی , منصفانه نوشته اند و در ترسیم چهره ها, کمتر
خطا کرده اند, بازاز لایه های زیرین قضایا, روی برتابانده اند و یا
بخاطر عدم شناخت دقیق انگیزه ها و مصالح , بیراهه راه پیموده انداز
این روی مجله , علاوه بر نمایاندن اندیشه , تلاش , زندگی و باریک نگریی
چهره های حوزوی و برای حوزویان و دیگران , برای احیای گذشته حوزه ها,
چه تلخ و چه شیرین چه افتخارآمیز و چه…, و عبرت از آن , با
شخصیتهایی که گفتار آنان , غبار توطئه از چهره های نستوه و ستیزنده
تاریخ بر می گیرد و ملاکی است بر تشخیص حق از باطل , به گفت گوی
می نیشیند و حاصل آن را عرضه می کند. چه بسا, سخن تلخ باشد
و تا عمق استخوان انسانهای دردمند را بسوزاند و در ذائقه سطحی نرگان
ناگوار آید و آنان را بر آشوبانداما برای رسیدن به حوزه ای که
بتوانداشتباهات گذشته را تکرار نکند و با دیو جهل و باندبازی و
حرکتها واندیشه های عوامانه و سطحی بستیزد و خدای ناخواسته مورد
سوءاستفاده واقع نشود و بنیان صحیحی را برای اسلام ناب و طرداسلام
آمریکایی پی بریزد, باید گذشته را دقیق شناخت و بدون خود سانسوری بر
آن نقد زد واز نکات برجسته آن بهره گرفت وازاشتباهات اجتناب
ورزید .
به همین منظور, گفت و گویی داشتیم بااستاد محمد واعظزاده , چهره
برجسته حوزه و دانشگاه که زندگانی ایشان , در سه بخش تنظیم شده که
بخش اول آن , در رابطه با حوزه نجف و قضایای تلخ و شیرین آن حوزه ,
که اینک تقدیم می گردد و دو بخش دیگر یعنی حوزه مشهد و حوزه علمیه
قم در شماره های آینده , فرا روی خوانندگان قرار خواهد گرفت .
[حوزه]
حوزه : با سپاس از حضرت عالی که مصاحبه با مجله ما را پذیرفتیدلطفا شرحی کوتاه ,از زندگی تحصیلی و علمی خود بیان دارید.
استاد: ضمن سپاس و تشکر متقابل از برادران اداره کننده مجله
حوزه , زنگی اینجانب در خور مطالعه و گفتن نیست ولی امر آقایان را
اطاعت می کنم وابعادی از زندگی علمی و تحقیقی خود را, در پنج مرحله ,
به گونه خلاصه , بیان می کنم :
۱. دوران کودکی مشهد.
۲. تحصیل در حوزه علمیه نجف .
۳. بازگشت از نجف و تحصیل در حوزه علمیه مشهد.
۴. تحصیل در حوزه علمیه قم .
۵. بازگشت دوباره به مشهد مقدس .
مرحله اول : بنده در سال ۱۳۰۴, برابر ۲۳ ذیقعده ۱۳۴۳ قمری , در
مشهد مقدس , در یک خانواده مذهبی و روحانی , دیده به جهان گشودم . پس
از گذارندن دوره مکتب خانه و مدرسه , عازم تحصیل در حوزه علمیه
مشهد شدم که ناگهان اوضاع دگرگون شد.
دراین جا مفید می دانم , شمه ای از زندگی علمی و تبلیغی پدر
بزرگوارم , مرحوم , شیخ مهدی واعظ خراسانی , را بیان کنم :
پدرم , مرحوم حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی , فرزند حاج ملااحمد واعظ
خراسانی , فرزند حاج محمدحسین واعظ مشهدی , فرزند محمدحسن مدرس ,از
وعاظ مشهور بودند. آن مرحوم هفتاد سال تمام , به وعظ وارشاد مردم
مسلمان و مومن این دیاراشتغال داشتند. وی در منبر کهنه کار و
دارای سبک و روشی خاص بود.
روش منبر: روش وی در منبر چنین بود: پس از ذکر آیات و روایات ,
برای روشن شدن مطلب و هر چه بهتر فهمیدن مردم , داستان نقل می کرد و
وارد مباحث علمی می شد. ساده و روان , سخن می گفتند. شمرده شمرده مطلب
راادا می کرد. پیوسته و مسلسل وار سخن نمی گفت .
حافظه قوی :ایشان , دارای حافظه قوی بوداز
این روی , محفوظات ایشان زیاد بود. آن مرحوم ,از قول مرحوم حاج شیخ
عباس قمی , دوست قدیمی خود, رحمه الله علیه , نقل می کرد که : به من
می فرمود : [اطلاعات و محفوظات تو,از من بیشراست] .
در تاییداین سخن نمونه های زیادی وجود دارد,از جمله : نماینده و
وکیل مرحوم آقا سیدابوالحسن اصفهانی , رحمه الله علیه , فوت کرده بود.
در مجلس ختم ایشان , مرحوم پدرم منبر رفت . موضوع بحث ایشان ,[ وکالت]
بود. دراین موضوع , به تفصیل , سخن گفت . نمونه های زیادی از وکلای
ائمه[ ع] را بر شمرده و داستانها و قضایای گوناگونی دراین زمینه ,
نقل کرد.این منبر بااین حجم ازاطلاعات , همگان را شگفت زده کرده
بود.ایشان , در مجلس ختم آن عالم , تا چهلم منبر رفت و موضوع بحششان ,
[علم و علما] بود .
محبوبیت در نزد علما: آخوند خراسانی ,
رحمه الله ,از پدرم , بسیار تجلیل می کرده است . در سفری که مرحوم ابوی
به نجف اشرف مشرف شده بودند, بااین که منبری جوانی بوده اند, به
توصیه مرحوم آخوند, در صحن حضرت امیر[ ع] , بین در بازار بزرگ و در
طوسی , که مسجد خضراء در آن جا واقع است شبها منبر می رفت و مرحوم
آخوند, پس از درس ,از در طوسی وارد صحن امیرالمومنین می شده و با
تانی گام بر می داشته تا به دربازار بزرگ می رسیده است گویا می خواسته
است بداند که مرحوم ابوی , در چه زمینه ای سخن می گوید و … شاگردان
آخوند نیز, پس از درس , دراین مجلس شرکت می کرده اند. و به قول مرحوم
والد: ور جمعیت , حلقه ای از عمامه های سیاه و سفید, تشکیل می شد.
آیه الله آقا سیدابوالحسن اصفهانی , رحمه الله علیه , که از مراجع بزرگ بودند, به
مرحوم ابوی , بسیار علاقه داشتند و هر سال , ماه مبارک رمضان ,از آن
مرحوم برای منبر دعوت می کردند. در آن نامه , یادآور می شدند که :[ طلا
منتظرنداز بیانات شمااستفاده کنند] مرحوم ابوی , نقل می کردند که :
من همان نامه مرحوم اصفهانی را به شهربانی وقت نشان می دادم و
شهربانی هم به من گذرنامه می داد. سالیان متمادی , آن مرحوم , در نجف
اشرف , منبر می رفتند. مستمعین و مجالس گوناگونی داشتندازاین روی ,
برای هر گروهی , مطالبی مخصوص به آن گروه و در خور فهم آنان تهیه
می کرد. واین روش همیشگی ایشان بود.ایشان در مسجد عمران , که آقا
سیدابوالحسن اصفهانی , روزهای ماه مبارک رمضان , در آن جا نماز
می خواندند, منبر می رفت . شرکت کنندگان دراین مجلس , بیشتر, طلاب , فضلا و
علما بودند لذا, برای انتخاب موضوع و تهیه مطالب , بسیار تلاش
می کرد.ایشان می فرمودند:این لطف خدا بود که من دراین جمع منبر
بروم زیرا, شنوندگان فال و عالم , باعث می شود که مطالعه و دقت زیادی
داشته باشم تا علما نیزاز منبر من بهره ببرند. مرحوم
آقاسیدابوالحسن اصفهانی , مرتب , پس از نماز, می نشستند و به سخنان
مرحوم والد گوش می دادند.
مرحوم آقا سیدابوالحسن , به لحاظ علاقه خاص ,او را بطور خصوصی
می پذیرفت و ملاقاتهای خصوصی فراوانی با هم داشتند و من نیز, گاهی , در
این ملاقاتها شرکت می کردم .این علاقه و دوستی , طرفینی بود. مرحوم
ابوی هم , به ایشان خیلی علاقه داشتند و عقیده داشت که :ایشان , مرجعی
واجد شرایط است و باید مردم ,ازایشان تبعیت کنند.
مرحوم ابوی , در ماه محرم , در کربلا, منبر می رفتند و مجالس آن جا
رااداره می کردنداز جمله : در مجلسهایی که در منزل آیه الله آقا
سیدابوالحسن و مرحوم آیه الله قمی برگزار می شد, به وعظ می پرداخت .
سفرهای تبلیغی :
ایشان , برای تبلیغ و ترویج
اسلام , به شهرهای مختلف استان خراسان : کاشمر, تربت , نیشابور و دیگر
استانها: یزد,اصفهان , تهران و… مسافرت می کردند.
در زمان جوانی , به بخارا, هم مسافرت می کرده است .امیر بخارا, در
آن زمان , شیعه واز مریدان مرحوم آخوند خراسانی بود.امیر بخارا,
کمک های زیادی به حوزه های علمیه می کرداز جمله : مرحوم آخوند, با کمک
امیربخارا, یک مدرسه بسیار مجلل ساختند.امیر بخارا, وقتی که به
نجف می آمد, کمک هایی نیز به طلاب می کرد.
موضع سیاسی :ایشان با مشروطه , مخالف بودند و
علیه آن در مسجد گوهرشاد, سخن می گفتند.از مرحوم سیدمحمد کاظم یزدی ,
صاحب عروه الوثقی , که از علمای مخالف مشروطه بود, به خوبی یاد
می کردند. وی می گفت :اگر مرحوم سیدمحمد کاظم یزدی نبود, حالااسمی از
اسلام نبود.
البته بعدها, مشخص شد که : هدف مشروطه خواهان چه بوده است ازاین
روی , بسیاری از علمای طرفدار مشروطه , وقتی نیرنگ را فهمیدند, با
مشروطه مخالفت کردند واز طرفداریهای خود, پشیمان شدند پس از
استقرار مشروطیت و تشکیل مجلس , نامه ای , سری ,از طرف مرحوم آخوند
خراسانی , حامی مهم مشروطیت , به مشهد رسید. آن نامه , حدود ۶ ماه در
راه بوده , تا به دست علمای مشهد رسیده بود. من آن نامه را دیده ام .
اکنون اگر آن نامه , موجود باشد. جزء ماخذ مهم سیاسی است . آخوند, در
آن نامه نوشته بودند :
[ هدف مااز مشروطیت , برقراری عدالت و ترویج اسلام بود, نه این که
مالیاتهای سنگینی برای مردم وضع کنند و… بنابراین , بر هر مسلمانی
واجب است که با مشروطیت , مبارزه کند].
پس ازاین که نامه آخوند به مشهد رسید, برخی از
علمای مشهور مشهد,ازایشان خواسته بودند :[منبر برود و نامه
آخوند را برای مردم بخواند]! مرحوم ابوی , به شوخی گفتند:
[آن وقت که حضرات منبری , تلگرافهای علما را می خواندند و جایزه
می گرفتند که ما نبودیم ,اکنون که این نامه را هر کس بالای منبر
بخواند, زنده از منبر پایین نمی آید و موافقین مشروطیت , قطعه قطعه اش
می کننداز ما برای منبر دعوت می شود! در عین حال , من منبر می روم و
نامه را هم می خوانم اما به شرط این که : شما حضرات علما, بیایید پای
منبر بنشینید].
اما علما نیامدند واین شرط, تحقق پیدا نکردازاین روی , نامه
مرحوم آخوند خراسانی هم , هیچ گاه در مجامع عمومی خوانده نشد.
مرحوم ابوی , به عنوان یک روحانی سیاسی , مطرح نبود,
ولی علیه کارهای ضداسلامی رضاخان مثل
کشف حجاب و… سخنرانی می کرد.
وقتی که در زمان رضاخان , روحانیت را محدود کردند واعلان کردند: هر
کس که می خواهد منبر برود, باید یکی – دو نفراز بزرگان اهل منبر,
تایید کنند که او محدث است , مرحوم ابوی , برای حفظ معممین و منابر,
برای کسی که حتی دو تا شعر می توانست بخواند,امضا می کرد که او, محدث
است . وقتی اعتراض می کردند که : چرا برای این افراد,امضا می کنید.
می گفتند: شعر نیز در حدیث آمده است !اکثراجازه های اجتهاد مرحوم
آقاسیدابوالحسن اصفهانی نیز, به خاطر حفظ معممین بود زیرا رضاخان
گفته بود: هر کس ,اجازه اجتهاد دارد, می تواند, عمامه سرش بگذارد.
آن هنگام , در مشهد, جز سه نفر: مرحوم نهاوندی , مرحوم سبزواری و حاج
میرزااحمدآقا زاده کسی عمامه بر سرش نبود.
۵
رحلت آن بزرگوار: مرحوم ابوی در سالهای آخر عمر,ایام محرم و صفر
در تهران منبر می رفتند. منبرایشان دراین شهر, شدیدا مورد
استقبال قرار گرفته بود. شنیدم آقای فلسفی , روش ایشان را در منبر
می ستودند و می گفتند: [ این سبک و روش ایشان , کم کم دارد فراموش
می شود لذا باید بدان اهمیت داد و فراموشی آن جلوگیری کرد]. در سال
۲۹, در تهران بودند که کسالتشان شدید شد و به رحمت ایزدی پیوستند.
مرحوم آیه الله بهبهانی[ ره] در فوت ایشان ,اعلامیه صادر وازایشان
تجلیل خوبی کردند. مرحوم آیه الله کاشانی , مرحوم آقا شیخ محمد
نهاوندی , صاحب تفسیر, مرحوم آقا سیداحمد خوانساری و وعاظ بزرگ تهران
وانبوهی از مردم , در تشییع جنازه آن مرحوم شرکت کردند. مرحوم
آیه الله کاشانی , بر جنازه نماز خواندند و پس از آن جنازه به مشهد
مقدس منتقل شد و دراین شهر هم , تشییع باشکوهی از جنازه به عمل آمد.
حوزه :از مبارزات علمای مشهد علیه کشف حجاب
توسط رضاخان ,اگر مطلبی به خاطر دارید بیان بفرمایید.
استاد: رضاخان , دستور کشف حجاب داده بود. ماموران دستگاه , چادر
از سر زنان می کشیدند. مرحوم آیه الله حاج آقا حسین قمی , رحمه الله
علیه , که در آن زمان ,از علمای سرشناس و بلکه از مراجع تقلید مشهد
بودند, به تهران مسافرت کردند, تااز رضاخان بخواهند که ازاین
مساله صرف نظر کند. بیشتر, در تایید حرکت ایشان , در مسجد گوهرشاد
گردهم می آمدند. دراین مجالس , بیشتر, شیخ بهلول , منبر می رفت .البته ,
بقیه علما,از جمله : مرحوم ابوی نیز منبر می رفتند. من , با برادرم ,
کم و بیش , دراین جلسات , شرکت می کردیم اما در شب حادثه , حضور
نداشتیم . حادثه خیلی غم انگیز بود.
بااین که در آن جلسه , من و برادرم , حضور نداشتیم , ولی صدای
تیراندازی را در منزل می شنیدیم . همان شب , ماموران , راهی منزل ما
شدند, تا مرحوم ابوی را دستگیر کنند, ولی زنهااز دستگیری پدرم
ممانعت کردند.
پدرم ,از دیوار به خانه همسایه رفتند واز آنجا, به مکان امنی
رفته بودند و مخفی شده بودند و ما مدتها نمی دانستیم ,ایشان کجا
رفته اند. دراین حادثه , بسیاری از علمای مشهور, و موثر در تبعید
کردند,از جمله : مرحوم میرزااحمد آقازاده , پسر مرحوم آخوند
خراسانی , مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی , مرحوم آقا سیدهاشم نجف آبادی و…
مرحوم ابوی , چهار سال مخفیانه در منزل به سر بردند, تااین که علما
در تهران آزاد شدند. دراین زمان بود که مرحوم ابوی از مخفیگاه
بیرون آمد. پس از آن حادثه , تصمیم گرفت ,ایران را ترک کند لذا با
هم به تهران آمدیم واز آنجا عازم کربلا شدیم .
مرحله دوم : مرحله دوم زندگی بنده , بره ای که در نجف اشرف , مشغول به
تحصیل بودم .این اقامت , حدود سه سال به طول انجامید:از ۱۳۱۸ تا
پایان ۱۳۲۰. مقدمات و مقداری از مطول و شرح لمعه را در نجف فرا
گرفتم . یکی ازاساتید من , که شخصیت معروفی است , مرحوم آقاشیخ مرتضی
طالقانی بود. وی مردی زاهد و عالمی وارسته بود.ایشان ,ازدواج نکرده
بودند لذا در مدرسه سکونت داشتند. بیشتراوقات , مشغول عبادت بود.
آن مرحوم همه متون درسی حوزه را تدریس می کردند:از مقدمات تا
کفایه . گه گاهی , مرحوم آقا سیدابوالحسن اصفهانی , مرجع تقلید وقت ,
روی علاقه دوران تحصیلی به سراغش می آمد.
دراین برهه , بر حوزه علمیه نجف , شخصیتها و رجال
برجسته ای مشغول تدریس و تربیت طلاب بودند و طلاب , مستقیم و غیرمستقیم
از آنان اثر می پذیرفتند.
یکی از علمای نجف , مرحوم سیدعلی , فرزند آقا سید محمدکاظم یزدی ,
صاحب عروه الوثقی بود که روش زندگیش , خاص خودش بود.از نظر شکل و
شمایل , مانند پدرش بود واز نظر علمی , می گفتند: مرد ملایی است . عالمی
بود سرشناس , موجه و مورداحترام مدتی هم مرجعیت پیدا کرده بود
اما, بطوری که می گفتند: طرفداران مشروطیت , وی را عقب زدند. سرگذشت
مفصلی دارد.ایشان وقتی سرگذشتش را برای پدرم نقل می کرد,اشکهایش
جاری می شد.
از چهره های سرشناس آن زمان , مرحوم آیه الله سیدابوالحسن اصفهانی
بود.ایشان , در آن زمان , دراوج ریاست و زعامت بودند. مرحوم ابوی من
نیز, باایشان دوست بودند. همانطور که گفتم , در دیدارهای خصوصی که
مرحوم ابوی , با مرحوم سید داشتند, گاهی من هم شرکت می کردم . من از آن
جلسات , خاطراتی دارم . روش سید ویژگیهای ایشان , زیرکی و کیاست آن
مرحوم , شدیدا مرا تحت تاثیر قرار داده بود. در یکی ازاین جلسات ,
سخن از ورود روسها و متفقین به ایران بود. مرحوم ابوی , بسیار نگران
بودند, ولی مرحوم سید فرمودند:این بار مثل سابق نیست .اینان , خیلی
عاقل شده اند لذا درایران نمی مانند. آن مرحوم , چنان این مطلب را با
اطمینان می گفت که گویااز واقعیت قضایا با خبراست !
یکی از مدرسین نامور مشهور آن زمان , مرحوم آقاضیاءالدین
عراقی بود. آن مرحوم , دارای بیان عالی و روان بود. در پاسخ اشکالات ,
گه گاهی , تندی می کرد و گاهی هم شاگرد را کتک می زد! تا جایی که این
مساله نقل و محافل طلاب می گردید.
از دیگر چهره های برجسته این دوران , مدرس مشهور, مرحوم آقاشیخ
محمدحسین اصفهانی , معروف به کمپانی بود, وی , در ردیف آقا ضیاء بود.
گویا شاگردان این دو بزرگوار, یک نوع رقابتی با یکدیگر داشتند.مبانی
این دو بزرگوار متفاوت بود. داستانهایی از رقابت علمی و مباحثه بین
شاگردان این دو بزرگوار, نقل می کردند که دراین جا, مجال ذکر آنها
نیست .
مرحوم آقاشیخ موسی خوانساری ,از مدرسین بنام این زمان بود. درس
آن مرحوم , پس دز درس آن بزگوار در مرتبه دوم قرار داشت . و همچنین
درس مرحوم آیه الله سیدمحمودشاهرودی که بعدهااز مراجع تقلید معروف
گردید.
یکی از شخصیتهای برجسته و مورد توجه مردم و دولت , در آن دوره ,
مرحوم کاشف الغطا بود.
وی , هم سخنور و هم اهل
قلم و در عین حال مجتهد و مرجع تقلید بوداو, در حوادث مهم سیاسی ,
نقش اساسی داشت .
در آن دوره , آیه الله حکیم , به جای مرحوم نائینی نماز می خواندند
درس خارج هم می گفتنداما هوز مرجع تقلید نبودند. دراین درس , حدود
۳۰,۴۰ نفر شرکت می کرد. شاگردان آن مرحوم ,از قومیتهای گوناگون
بودند: عراقی , لبنانی ,افغانی ,ایرانی و… مرحوم
سیدابوالحسن اصفهانی , وقتی که از دنیا رفت , چند تن ,از جمله
آیه الله حکیم , به عنوان مرجع شناخته شدند.
از دیگر چهره های معروف آن زمان , مرحوم محمدعلی کاظمینی بود که با
مرحوم ابدی , روابط دوستانه داشتند. وقتی که ما در نجف بودیم ,ایشان ,
محفل درس رسمی نداشت , ولی پس از رحلت آقا ضیاء عراقی , که ما در
ایران بودیم , شنیدیم که محفل درس و بحث مفصلی دارد. آن مرحوم , خوش
بیان , خوش قلم و خوش اندام بود. مردی وارسته و صریح اللهجه بود.
آیه الله خوئی نیز در آن زمان , درس مختصری داشت که بعدها بسیار
توسعه پیدا کرد.
یکی دیگراز چهره های برجسته , محدث بزرگ , مرحوم شیخ عباس قمی بود.
مرحوم پدرم , باایشان , سابقه دوستی داشت و بارها با هم ,از مشهد
به سفر کربلا رفته بودند.
ایشان , درابتدا در مشهد زندگی می کرد و بسیاری از آثارش , در همین
شهر به رشته تحریر در آمده است . مردی زاهد و ساده زیست بود.از مال
دنیا, هیچ , نیندوخته بودازاین روی , پس از رحلتش , خانواده آن
مرحوم , چیزی برای گذارندن زندگی نداشتند بذا, برخی از مومنین
تهران , با هماهنگی ماهانه ای برای خانواده آن مرحوم برقرار کردند.
یکی دیگراز معاریف , مرحوم حاج شیخ علی قمی بود.ایشان در مسجد
هندی نماز می خواندند و عمده مجتهدین و علماء و طلاب در نماز آن
بزرگوار شرکت می کردند.
از دیگر معاریف , مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی بود.ایشان درس
اخلاق ویژه ای داشتند که برخی از فضلاء و بزرگان , در آن شرکت می کردند,
از جمله آنان مرحوم : آقا شیخ عباس قوچانی , آقا شیخ محمدتقی فومنی و
جزایشان بودند.
حوزه : گویا دراین برهه از زمان , جنگ بین الملل شروع شده بود,
لطفا,اگر ممکن است , موضع علما و طلاب و بطور کلی حوزه های علمیه را
در برابراین جنگ خانمانسوز بیان کنید.
استاد: وقتی می خواستیم ,از راه قصر
شیرین , وارد سرزمین عراق شویم , شنیدیم , پادشاه عراق , ملک غازی
درگذشته است و یااو را کشته اند. پس از وی , فصیل دوم , فرزند ملک
غازی , در آن وقت , رشید عالی گیلانی , سیاستمدار معروف عراق , به نخست
وزیری رسید. وی درابتدا دست به اصلاحاتی زد که خوشایندانگلیسیها
نبودازاین روی , کابینه اش را ساقط کردند واو به ایران فرار کرد.
البته بعد,او را رام خود ساختند واز وجودش استفاده کردند.
دراین برهه بود که انگلیس , به بهانه حفظ پایگاههای خود, مداخله
کرد و دولت سازگار با خود را روی کار آورد. علما, به مبارزه
برخاستند و علیه دولت انگلیس و دست نشاندگان او در عراق , مردم را به
مبارزه دعوت کردند. مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی , مرحوم آقای قمی ,
مرحوم کاشف الغطاء و.. علیه نیروهای بیگانه و وجوب شرکت در مبارزه
علیه انگلیس , فتوا دادند.
حوزه : مقداری ازاوضاع واحوال حوزه علمیه نجف و فرهنگ حاکم بر آن
حوزه , را در زمانی که حضرت عالی , در آنجا حضور داشتید, بفرمایید.
استاد: در آن زمان , ریاست و زعامت حوزه علمیه نجف , با مرحوم
سیدابوالحسن اصفهانی بود.ابتدا ریاست ایشان از نظر مالی در مضیقه
بودند و نمی توانستند بااین بودجه کم , طلاب و فضلاء رااز نظر مالی
اداره کند. بعداز جنگ جهانی و تغییراوضاع , وضع ایشان ,از نظر
مالی , بهبود یافت پس ازاین , شهریه ای را برای طلاب برقرار کردند. ب
البته این شهریه , به همگان و بطور منظم و مرتب , داده نمی شد مگر
به مقداری کم و غیر کافی بلکه له افرادی خاص , که از طرف بزرگان
معرفی می شدند,از ربع دینار تا دو دینار, پرداخت می شد.این مقداراز
شهریه , برای اداره زندگی کافی نبود. طلاب , به خاطر مشکلات مادی و
نداشتن مسکن , نمی توانستندازدواج کنندازاین روی , خیلی از طلاب در
سن بالا,ازدواج می کردند. مشکل ازدواج اینگونه افراد را, سرانجام ,
مرحوم سید حل می کرد و حتی اجاره خانه آنان را می پرداخت و…اما هر
سال ,از مقدار طلاب و شاگردان مرحوم سید, کاسته می شد. طلاب ایرانی , به
ایران برمی گشتند و کسی ازایران جای خالی آنان را پر نمی کرد.
بسیاری از طلاب مسن ایرانی , بلاتکلیف و حیران و سرگردان , بودند که چه
بکنند.از طرفی آمدن به ایران را صلاح خود نمی دانستند زیرا حکومت
رضاخان , با روحانیت , میانه ای نداشت و در صدد برانداختن این گروه بود
و نمی گذاشت روحانی در بین مردم , حضور بیابد و رشد کند و به تبلیغ
دین بپردازد و در نهایت امرار معاش هم بکند واز دیگر سوی , در نجف ,
تقریبا فارغ التحصیل شد بودند و کاری نداشتند.
بله حوزه های علمیه و طلاب در مضیقه شدید مالی بودند.افراد
باشخصیت و باسوادی بودند که تا ۴۰ سالگی , هنوزازدواج نکرده بودند و
در حجره های مدرسه زندگی می کردند.
یکی از طلاب فاضل می گفت :اگر ماهی یک دینار,
به من برسد,ادامه تحصیل می دهم .
کیفیت دروس در آن زمان ۹ بخاطر سن طلاب و محصلین ,از شادابی و رونق
خاصی برخوردار نبود.اغلب محصلین , بیش از ۴۰ سال سن داشتند, درسهای
لازم و معمول حوزه را فرار گرفته بودند و به فکرانجام وظیفه و
سروسامان دادن به زندگی خود بودند.البته افراد معدودی هم در همان
سنین , درس می خواندند و مباحثه می کردند. بهترین طلاب , دراین زمان ,
شاگردان درس آقا ضیاء عراقی بودند.این وضع نابهنجار,ادامه داشت ,
تااین که پس از جنگ بین المللی دوم و رفتن رضاخان ازایران , تشکیلات
مرحوم سیدابولحسن اصفهانی , رونق گرفت و توانست طلاب را, تقریبا, به
قدر کفاف ,اداره کند.
این گشایش جدید, سبب گردید, جوانان زیادی ازایران , برای کسب
تحصیل و فراگیری دانش دینی , به حوزه علمیه نجف , جذب شوند که برخی
ازاینان ,از فضلای بنام شدند و برخی هم ,
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 