پاورپوینت کامل نگاهی به ; فرهنگ انقلاب ۹۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی به ; فرهنگ انقلاب ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به ; فرهنگ انقلاب ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به ; فرهنگ انقلاب ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

سرمقاله

پیام آور بیداری و خودآگاهی امت بزرگ اسلام ،
فرزند غیرت وحمیت این نسل ، فجرانقلاب اسلامی ، در شرایطی سیزدهمین
سپیده صبح تولد خویش را بر تارک بلند تاریخ امت اسلام ، به ثبت
می رساند که خدا یگان دروغین زمین و داعیه داران فریبکار آزادی و حقوق
انسان ، خانه خانه سرزمین اسلام ر، در جستجوی کشتن این فرزند، به
آتش کشیده اند.

کاهنان دربارامپریالیسم ، دیری است که از تولداین صاعقه عظیم کفر
ستیز پرده برداشته خواب رااز چشم خون گرفته استکبارر بوده اند.

فرزندی که از نظراهریمنان نمی بایست نطفه اش منعقد شود و سرزمینهای
اسلامی را تکه تکه کردند و مردش رااز هم گسیختند تا جلوی بعثت این
اهورایی را سد کنند.اکنون علیرغم همه دسیسه ها و تدبیرهایشان ، تولد
یافته است .

هر روز که بر عمر آن می گذرد، شعاعی دیگرازامید و باور خودیابی
در خلوت تایک محفل زندانیان استکبار، می تابد.

زندانیان استکبار، مستضعفان زمین ، که دیری است تحت تاثیر تبلیغات
دشمن ضعف و ناتوانی ذاتی خویش را باور کرده اند، در پرتو شعاع روشن
این فجر، زنجیرهای استعمار را بر دست و پا واندام خویش ، با چشم خود
مشاهده کردند. باورهای گذشته خود ر، که نتیجه تبلیغات و تلقینات
شیطانی اهریمن استکبار بود، با شک نگریستند. بر خود جنبیدند، خون
را در رگهای درشت پاهایشان احساس کردند.

صدای لرزش زنجیره، در سرداب نمور قرن حاکمیت استبداد پیچید.
شیطان ، هراسناک و دلواپس از شکستن سد خروش و قهر ملته، دیوانه وار،
به زمین و زمان شراره می ریزد.

اکنون نفیرش گوش جهان را کر کرده واز چنگالهایش که هنوز خاک به
خون آغشته ویتنام بر آن کبره بسته ، بوی خون تازه زنان و کودکان و
محرومان بی پناه به مشام می رسد.

مست است .. نه مست شراب ، که از خون رنجیدگان زمین .

این ابلیس ، عاشق طلای سیاه است .

از ذخیره کردن و دزدیدن و چپاول آن ، لذت می برد.

او به همه یانکیها قول داده است که چلچراغ جشن کریسمس فرزندانشان
را به عصاره مغز واستخوان فرزندان محمد[ص] ، روشن نگاه می برد.

ولی به ایمانمان سوگند که اگر همه خانه های قبیله قرآن را ویران
کند واگر همه فرزندان نسل محمد[ص] را سر ببرد، کشتی این انقلاب
مقدس ، موسای بیداری و رهایی ر،از گزند طوفانها درامان خواهد
داشت .

خداوندی که در هجوم استبداد، آن را پدید آورد، در طوفان استکبار
نیز، می تواند آن را حمایت کند واز شرار کینه فرعونیان ایمنش سازد.

انقلاب ،این فجر بزرگ عالم اسلام ،اکنون دوران نوپایی را گذارنده و
نوجوانی برومند و دلاور گشته است .

امااستکبار،این دیوانه شراب سیاه ، هنوز هم در آرزوی کشتن این
پیامدار رهایی ، خواب به چشمانش ره نمی یابد. داس بلندش را بر شاخه های
تازه این سرو، می ساید بی خبرازاین که بلند ماذنه بیداری ، چونان
درختان محکم جنگل با بریدن شاخه هایش ، رشد می کند و فرازتر می روید.

این رااو نمی فهمد، ولی ما باید بدانیم که این ماذنه را تنها یک
چیز تهدید می کند :[فروخفتن تکبیره، سست گشتن و پوسیدن پایه هااز
درون]! .

تکبیرهای ماذنه فجر، همان اصول وارزشها و باورهای مقدسی است که
تکبیرگویان شهادت ، هزاران بار به درستی آن شهادت داده اند. و در
فضای تاریخ خویش با تحقق آنه، فرهنگ انقلاب] را تجسم بخشیده اند.

تا زمانی که اصول وارزشهای این حرکت الهی و فرهنگ انقلاب زنده
باشد،انقلاب همچنان رشد کرده و پیش خواهد تاخت . ولی آن روز که این
فرهنگ فراموش شود واین ارزشها مسخ گردد، دیگرامید بالیدن بر آن
نمی توان بست .

مصلحان و محروماتی که این فرزند مقدس را لحظه به لحظه با جان و
مال و هستی خویش پروریده اند، باید تنهاازاین سونگران باشند واین
کمینگاه طوفان را حراست کنند.

والبته این هشدار، هشداری تازه نیست
چرا که باغبان پیراین
انقلاب نیز همواره بدان اشارت داشته وی فرمود:

[دشمنها همیشه دنبال این هستند که ما رااز داخل بپوسانند] ۱ .

[ …. شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که
باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از
اصول تخطی می کند، در برابرش قاطعانه بایستید] ۲ .

اصولی که امام ، رضوان الله تعالی علیه ،از آن یاد می فرمود، همان
روح فرهنگ اسلام وانقلاب بود، فرهنگی که از چشم زلال اسلام ناب محمدی
نشات گرفته و باابر رحمت انقلاب تمامی فضای جامعه اسلامی را زیر
پوشش قرار داد و بنیان فرهنگهای استعماری ، وارداتی ، مصرفی و ذلت آور
و حقارت بار رااز جا کند

ماهیت فرهنگ انقلاب

آنچه دراین جا باید یادآور شویم این است که : فرهنگ انقلاب
همانگونه که در پیدایش و تحقق آن ، نیازمند تلاش ، تدبیر،ایثار و
مجاهدت واخلاص ، آگاهی وایمان بود، در تداوم واستمرار و ثمربخشی
نیز بدان عناصر سخت محتاج است .

فرهنگ انقلاب ، همانند فصلی است که به هنگام آمدن ،از دل مرده زمین
اندیشه ها و باوره، جوانه های حیات و شجاعت و خودباوری وایمان را
می رویاند واگراین فصل تداوم نیابد همه جوانه ها محکوم پاییزند!

رویشه، حیات ، نشاط و خلاقیت انقلاب تا زمانی تضمین خواهد بود که
فرهنگ آن سالم بماند. و آسیب نبیند.

فرهنگ ، یک جریان کلی ، باور و
گرایش جمعی و تده ای وایمان خواهد بود وامید همگانی است ، نه یک
سلیقه و برداشت فردی و تمایل شخصی .

انقلاب اسلامی ، بنیادهای اصیل فرهن اسلامی رااز عمق خروارها خاک
فراموش و بی اعتنایی و تهمت و بی مهری ، بیرون کشید و آن را جلا و
اعتبار و شکوفایی و حیات نو بخشید و در پرتواین فرهنگ ، نسلهای
میلیونی را متحول ساخت . ترس و جهل و خودخواهی رااز آنان به یکباره
دور کرد. فلق رخ داد و فجر تحقق یافت و سیاهی مغلوب .امااین کافی
نبود. طلوع ، باید تداوم می یافت .

شک نیست که این فرهنگ ،امروز تداوم یافته
است ولی نه آن گونه که در آرمان بنیانگذارانقلاب و رهبران فکری و
ایدئولوژیک نظام بوده است .

ما در طول دورانی که بر عمر شکوفایی این فرهنگ می گذرد، در سطوح
مختلف اجتماعی شاهد برخی تعرب های بعدالجهره بوده و هستیم . گرایشهای
مادی مصرفی و تجملی ، تقلیدها و تظاهرهای پوچ ، بی تفاوتها در برابر
رخدادهای اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی و…از جمله موادی است که گاه در
راستای انکار و رذایش فرهنگ انقلاب و یا نهایه غفلت از آن به چشم
می آید. واین امر بی تردید، هواداران و شیفتگان انقلاب را به تامل و
تدبر واداشته و می دارد.

جا دارد که حوزه های علمیه ، به عنوان اصلی ترین پایگاه تبلیغ و
ترویج فرهنگ انقلاب ، با دقت و کندوکاو،این پدیده رااپی گیرند. علل
آن را شناسایی کرده و به اصلاح آن بکوشند.

سخن در علل پیدایش سستیها و رخنه ه، مجالی وسیع و موشکافانه و
نگاهی تخصصی را می طلبد و ما دراین فرصت ، تنها به یادآوری برخی از
اصول مه این فرهنگ می پردازیم چه این که یاآوردن واقعیتها وارزشه،
نقش بارزی در حیات و به کارگیری دارد.

فذکران الذکری تنفع المومنین ۳ .

در حقیقت باید گفت که ترسیم و تبیین مداوم اصول وارزشه، خود
تضمین کننده نیرومند فرهنگ ارزشی است .ازاین روی که قرآن به عنوان
مهمترین کتاب هدایتی در بیان رسالت خویش می گوید:

ان هوالا ذکر للعالمین ۴

۱.انگیزه توحیدی و مکتبی

کلی ترین اصل حاکم براصول ارزش فرهنگ انقلاب ، داشتن انگیزه الهی و
ایمان و عقیدهخ واخلاص می باشد.

به حقیقت می بایست ،این اصل ر محور و ما در همه اصول وارزشهای
دیگر به شمار می آورد چرا که این اصل ، مایه هر خیری در حرکتهای
انقلاب بوده و نیز نبود آن ریشه هرانحراف و ضدیت باانقلاب می باشد.

ایمان به ارزشها و حرکت براساس انگیزه الهی ، یک شعار نیست و ما
نباید براثر تکرار، آن را صرفا به عنوان یک شعار تلقی کنیم . و
ماننداذکاری که عامیان بر زبان می رانند و معنای آن را نمی دانند، بر
زبان جاری کنیم .

بسیاری از مشکلات اجتماعی ، در سطوح مختلف جامعه :ادارات ،
اصناف ، کارمند، کارگر، تولید کننده و مصرف کننده ، عالم و جاهل ،
حوزوی و دانشگاهی و… ناشی از عدم رشد بایسته انگیزه های مکتبی است .
تعللها کارشکنیه، خلاف کاریه، رشوه ه، غشها و بی تفاوتیها نمودار و
آثاری از ضعف باورها وانگیزه های مکتبی است . واگر چه عوامل مختلفی
دراین امر موثرند، ولی بزرگترین مسؤولیتها دراین راستا متوجه
حوزه ها و روحانیت است . آنهایند که باید با برنامه ریزی صحیح و
خودسازی و تلاش ، روح تقوا وایمان را در سطوح مختلف جامعه بدمند.

این خوش باوری است که حوزه ها گمان کنند، با بسیج ده روزه و یک ماهه
در ماه محرم و رمضان و با به کارگیری فنون ابتدایی سخن وری و وعظ و
خطابه ، قادرند، همه نسلهای تحصیل کرده و و غیرتحصیل کرده را تحت
تاثیر قرار داده وانگیزه های متعالی مکتبی را در آنان تقویت
نمایند.

دراین بحران عظیم تبلیغات و تشتت اندیشه ها و تنوع شگردهای شیطانی
و جاذبه های نیرومند ضدمکتبی ، ما به عنوان فرزندان حوزه بایداعتراف
کنیم که قدم بایسته ای را بر نداشته ایم خطر وجود و رشدانگیزه های
غیرالهی ، نه تنها مردم عادی جامعه را تهدید می کند که در راس آن ، بر
خاستگاه از حوزه و شاغلان در صحنه های اجتماعی و سیاسی را.

۲. مبارزه بی امان با ظلم واستکبار

چنانکه روح مکتب گواهی می دهد و کفر به طاغوت لازمه قرین تفکیک
ناپذیرایمان به خدا شمرده شده است ، در فرهنگ انقلاب نیز، قیام الله
با خشم و هجوم بی امان علیه مستکبران پیوندی ناگزیر دارد.

استکبار، گاه مستبداست و گاه
دلقک مزاج . به هر حال ، مسوولان نظام اسلامی و حامیان انقلاب ، در عین
ملاحظه واقعیتها و عینیتهای جاری و رعایت اصول صحیح دیپلماسی ، باید
از فریب و خدعه کشورهای استعمارگر که خود خصلت ذاتی گرگ را دارند،
هرگز خود را مصون نشمارند.

اگر مصالح کلی نظام ،ایجاب کرد که از نظر تبلیغات و برخوردها و
روابط خارجی ،از تهاجم خویش علیه برخی کشورهای استعماری بکاهند.
متوجه باشند که این موضع گیریهای استراتژیک و مقطعی ، نباید روحیه
ظلم ستیزی واستعماری زدایی را در نسل انقلاب تضعیف کند و فرهنگ جهاد و
شهادت نباید فراموش و کمرنگ شود.

۳. خودباوری و عدم وابستگی

خودباختگی ، مسخ فرهنگی ، بی اعتمادی به خویش ، درون مایه ذلت و خفت
همه ملتهایی است که در دامان امپریالیستها به استضعاف کشانده
شده اند.

مستکبران حق معرفی کردن خویش و فرهنگ و ملیت را نیزاز ملتهای تحت
استعمار بوده اند. فرهنگ ،اقتصاد، کشاورزی ، صنعت ، دانشگاه ، عمران ،
بازرگانی و سیاست کشورهای تحت نفوذ را خود کفالت کرده و به آنان
قبولانده اند که خودشان کفایت انجام آن امور را ندارند.

حتی جامعه شناسان آنان باید ساختاراجتماعی و سنتها و مناسبات آن
را شناسایی و تعریف کنند، مستشرقان باید تاریخ گذشته ایشان را رقم
زنند و هرگونه که می خواهند گذشته امتها را فاقد کمترین ارزش و
اعتبار معرفی کنند.

استعمارگران و مستشرقان تا بدانجا تند تاختند
که از میان خودشان صدای شکوه و ندای توبیخ برآمد. تو گویی سلاخ نیز
براین گوشت قربانی ، ترحم آورده است !

یکی از
آنان می نویسد:

…با وجوداین که دنیای اسلام ۱۳۰۰ سال است پیش روی اروپا قرار
داردامااطلاعات اروپائیان دراین باب کمترازاطلاعاتشان از بعضی
تمدنها و ملتهای انحطاط یافته دیگراست . و آن مقداراطلاعات قلیل هم
که دارنداکثرا غلط است …این گناه به گردن آن نوع تاریخنویس
غربی ای است که دراروپا صدها سال وسیله احتمالات غلطی رهبری شده که
در بین مسیحیان رایج بوده است شمایل آن را ناموزون کرده ، کارهای
عظیم تمدن اسلامی را خفیف جلوه داده و جعل نموده است. ۵

همین نویسنده ، درادامه این مطالب می نویسد:

[مسلمانان سبب رساندن گنجینه تمدن یونان به اروپا بودند.این
تنها چیز مثبتی است که اروپائیها درباره اعراب و مسلمانان اظهار
کردند. در حالی که بااین بیان ، نقش مسلمانان را به حد یک نامه رسان
تاریخ تخفیف می دهند]… ۶ .

غرب با به کارگیری چنین شگردهایی ، تاریخ ملتها را تحریف کرده و به
خودایشان تحویل داده و یا بر آنان تحمیل کرده است تا آنان بپذیرند
که اصولااسلام مایه عقب ماندگی ایشان بود و یااصولا نژاد و خون و
مغز آنان استعداد رشد و خلاقیت وابتکار را ندارد.

یکی از بزرگترین رهاوردهای انقلاب ، مبارزه بااین نوع تفکر بوده .

در سخنان حضرت امام ، رحمه الله علیه ، کمتر موردی است که یادی از
فرهنگ و تمدن اسلامی و آموزش و پرورش و دانشگاه و حوزه به میان آمده
باشد و در آن ردی بر وساوس و تلقینات باطل استعمار نشده باشد.
بنیانگذار فرهنگ انقلاب همواره اصرار داشت که :

[باید هشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و
شرق با وسوسه های شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی
نکشند و بااراده و مصمم و فعالیت و پشت کار خود به رفع وابستگیها
قیام کنید و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاداروپا و آمریکا و
شوروی کم ندارد واگر خودی خود را بیابد و یاس رااز خود ور کند…
در دراز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد] ۷ .

ایجاد و تقویت روحیه خودباوری واعتماد به نفس ،ازاموری است که
برنامه ریزیها و طرحهای تبلیغی ، آموزشی ،اقتصادی مسؤولان نظام در آن
نقش اساسی را داراست .

ایجاد روحیه ابتکار خلاقیت و کشف واختراع وابداع در نسلهای جوان
و جایگزین ساختن این تمایلات به جای شوقهای کاذب به برخی ورزشهای
بی هدف وافراطی و وقت گذارنیهای باطل و گرایشات تجملی ، کاری است که
از عهده تبلیغات و ترسیم گران فرهنگ عمومی جامعه بر می آید.

وجوداستانداردهای بالا برای صنایع و تولیدات داخلی ، براعتبار
صنایع خودافزوده و عطش مصرف اجناس خارجی را می زداید و حس خودباوری
را در نسلهای آینده و رو به رشد تقویت می کند.

واینها همه کمترین کارهایی است که صورت گرفته و صورت می گیرد.

البته ، خودباوری و قطع وابستگی ،
به معنای عدم بهره گیری از دانش و تجربه علوم دیگران نیست ، بلکه
م