پاورپوینت کامل نقش حوزه ها در تداوم یا شکست انقلاب ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش حوزه ها در تداوم یا شکست انقلاب ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش حوزه ها در تداوم یا شکست انقلاب ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش حوزه ها در تداوم یا شکست انقلاب ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
۵۹
سخن در ضرورت بازنگری و بازسازی نظام حوزه های علمیه بود. ما طی
مقالات گذشته تلاش کردیم تااین ضرورت را هر چه ملموس تر بنمایانیم و
زمینه های ذهنی و عملی آن را فراهم آوریم .
امروز بیاری خداوند, شاهد آنیم که نخستین جرقه کارساز
حرکت بسوی این آرمان روشن ,از سوی رهبرکبیرانقلاب , حضرت امام , قدس
سره , زده شد واصحاب حوزه ( اجتهادا و یا تقلیدا) خویش را برای
چنین حرکتی آماده می کنند.
واکنون ما شاهد برداشته شدن اولین گامها و گذارده شدن اولین سنگهای
بنیادین این بنا هستیم . و همین امر, ما و همه کسانی را که از
دیرباز به موضوع تحول واصلاح و تعالی نظام حوزه و روحانیت
اندیشیده اند, نگران چگونه نهاده شدن سنگ زیرین این بنای مبارک ,
ساخته است .
گامهای نخستین , گاه چنان سرنوشت سازاست که آینده را به وضوح رقم
می زند. و بی تردید,اگر سنگ زیرین این بنا کج نهاده شود و معماران
آگاه و دلسوز و بدوراز تحجر و جمود, در کار معماری آن دخالت نداشته
باشند, تجربه حاضر شکست خورده و موضوع تحول واصلاح ,امری ناموفق
یا غیرممکن رخ خواهد نمود. و باز هم شعار نظم در بی نظمی , مقدس ترین
شعار و جدایی دین از سیاست امری ناگزیر و فاصله چند صدساله حوزه
از واقعیات و مقتضیات زمان , به سده های دیگری خواهد پیوست !
پس اولین ضرورت , موضوع
شناخت وانتخاب معماران شایسته و کاردان و نیازشناسی است که هم
جرات و هم قدرت و هم تدبیر, برنامه ریزی , سازماندهی و پی ریزی نظام
مطلوب را دارا باشند.
اولین ویژگی معماران شایسته، این است که رسالت واقعی حوزه و روحانیان را در جهان
اسلام بشناسند و نقش حوزه و
روحانیان را در پیشرفت یا رکود فکری و فرهنگی واجتماعی و سیاسی
جوامع اسلامی در گذشته تاریخ و عصر حاضر بشناسند. و به این حقیقت
ایمان داشته باشند که در جهان اسلام , بخصوص در جامعه شیعه , نقش
اساسی در پیروزی یا شکست نهضتها و حرکت های اصلاحی وانقلابها, بر
عهده حوزه هاست .اذعان داشته باشند که آبادی مساجداز آبادی ما, و
آبادی بت خانه از ویرانی ماست . و نیز بدانند که تکامل وانحطاط, تقدم
و تاخر یک امت همچون طلوع و غروب آفتاب ,امری قانونمند و مبتنی بر
علتهاست . و به قول یکی از دانشمندان :
[نه جبر تاریخ و نه دورانی بودن سیر تاریخ , هیچ یک ملتی را به مرگ
نمی کشد, آنچه یک تمدن را می میرانداین است که حاکمان و رهبران در
برابر سوالات و مشکلات نوین , همان پاسخهای کهن را تکرار کنند] ۱ .
لزوم ارائه پاسخهای جدید به معنای کنار گذاردن مذهب و شریعت نیست ,
بلکه معنای آن لزوم استمراراجتهاد واقعی و عینی (نه اجتهاد مرسوم )
در منابع اسلام برای پاسخگویی به نیازها و مقتضیات زمان است . که
البته چنین اجتهادی از هر مجتهدی ! ساخته نیست .
تحولات اجتماعی , در پرتو عوامل قانونمند
دگرگونی شرایط حاکم بر جوامع انسانی و جریان
انقلاب درابعاد مختلف
زندگی انسان , یکی از سنن جاری آفرینش است , که عالم ماده و مادیات
را در بر گرفته است .
همچنان که متن طبیعت و مظاهر طبیعی همواره در تحول و دگرگونی است ,
جامعه بشری نیز, به لحاظ سیستم اجتماعی , حکومتی , و فرهنگی و …
همواره میان دو قطب اعتلا سقوط دارای نوسان و دگرگونی است .
و همه این تحولها و دگرگونیها براساس قوانین پایدار و قابل تقدیر
صورت می گیرد،چه این که هیچ پدیده ای بدون عامل پدید آورنده یا
زمینه ساز (معد) صورت نمی گیرد.
در عالم طبیعت , سبزی و خرمی پس از بارش زلال باران صورت می گیرد و
سردی سیاه زاستخوان سوز زمستان , به دنبال فاصله گرفتن مناطق
جغرافیایی از حرارت گرمای خورشید رخ می دهد.
و در جوامع انسانی نیز, حرکتهای تکاملی جریانهای انحطاطی معلول
عواملی درونی یا بیرونی است .
قرآن در مورد حیات طبیعت می گوید:
و هوالذی انزل من السماء ماء فاخرجنا به نبات کل شی ء فاخرجنا منه
و در زمینه پیدایش دگرگونی مستمر طبیعت و گرایش حیات و طراوات به
خزان و بی طراواتی می گوید:
ثم یخرج به زرعا مختلفاالوانه ثم یهیج فتریه مصفرا ثم یجعله
و نظیر همین دگرگونی را در جامعه اسلامی چه در بعد شکوفایی واعتلا
و چه در ناحیه سقوط وانحطاط می نمایاند:
وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی الارض
کمااستخلف الذین من قبلهم … ۴ .
و نیز می فرماید:
الا تنفروا بعذبکم عذاباالیما و یستبدل قوما غیرکم ۵ .
همانگونه که در آیات یاد شده مشهوداست , سخن از جایگزین شدن مستمر
صالحان و قدرت یافتن آنها در زمین به جای اقوام و ملتهایی است که
آنها نیز روزی قدرت یافته و جایگزین دیگران شده اند, ولی براثر
عواملی , عزت و شوکت قدرت خویش رااز دست داده و به سستی وانحطاط
گرائیده است و سرانجام نابود شده اند.
این همان سنت تبدیل ناپذیر خداوندی است که روزی بنی اسرائیل را بر
همه عالمیان برتری می بخشد و می گوید:
یابنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم وانی فضلتکم علی
یعنی :ای بنی اسرائیل , نعمتی را که بر شماارزانی داشتم و شما را
بر جهانیان برتری دادم به یاد بیاورید.
و روزگاری دیگر خاک ذلت و زمین گیری بر چهره زندگیشان می پاشد و
می گوید:
وضربت علیهم الذله والمسکنه و باو بغضب من الله ۷ .
یعنی : خواری و بیچارگی بر آنها مقرر شد, و خشم خدا
را بر خود هموار ساختند.
آنچه باید به دقت مورد توجه قرار گیرداین است که هیچ یک ازاین
دگرگوینها در زندگی امتها و جوامع انسانی بی دلیل و بیرون از محدوده
قانونمند علتها و معلولها صورت نگرفته و نخواهد گرفت . چنانکه در
ادامه آیه یاد شده خداوند به ذکر عوامل انحطاط بنی اسرائیل می پردازد
و می فرماید:
ذلک بانهم کانوا یکفرون بایات الله و یقتلون النبیین بغیرالحق ,
یعنی :این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را
به ناحق کشتند و نافرمانی کرده و تجاوز ورزیدند.
اراده و مشیت الهی , محیط بر همه هستی است , ولی مشیت فائقه او هرگز
به جبر و بی عدالتی و تبعیض ناروا و هرج و مرج نینجامیده و
نمی انجامد،بلکه به تصریح قرآن :
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ۹ .
یعنی : خدا چیزی را که از آن مردمی است دگرگون نکند, تا آن مردم
خود دگرگون شوند.
و نیز می فرماید:
ذلک بان الله لم یکن مغیرا نعمه انعمها علی قوم حتی یغیروا
یعنی : زیرا خدا نعمتی را
که به قومی ارزانی داشته است , دگرگون نسازد, تا آن قوم خود دگرگون
شوند.
موضوع قانونمندی تاریخ وایمان به سنتهای تبدیل ناپذیرالهی واعتقاد به
این که همه امتها در طول تاریخ حیات بشر مقهور قوانین کلی حیات
بوده اند و آنچه دیده اند و کشیده اند, آهنگ پژواک و کردار زشت یا
زیبا, درست یا نادرست آنان بوده است . علاوه برارزش علمی و فطری ,
دارای تاثیر عمیق و بی شائبه عملی است .
این , شناخت واعتقادی است که همه راهگذاران جاده تاریخ بدان
نیازمند بوده و هستند وامروز ما[ بعنوان امتی که در فصل نوین
تاریخ , بر سرزمین حاکمیت خویش رسته ایم و می خواهیم که بر ساقه های
ظریف نوپایمان تکیه کنیم و در برابر صرصر حوادث مقاومت ورزیم] بیش
از همه و همیشه نیازمند چنین شناخت و باوری هستیم .
ذکراین مقدمه طولانی در آغاز نگرش ما به[ نقش حوزه ها در تداوم یا شکست
انقلاب] هشداری است جدی به حوزه های علمیه و روحانیون , که قدری درنگ
کنند و شرایط اجتماعی و تاریخی خود را بررسی کرده و جایگاه و
مسوولیتشان را بشناسند و آینده رااز گذشته عبرت گیرند. روزهای
آوارگی دین خواهان غیرتمند, شبهای سرد و سنگهای سردتر سلولهای زندان ,
پراکندگی قوای مذهب , بی مهری و نگاه ناآشنای مردم , طعنه و تحقیر
آشنا و ناآشنا و کینه و نفرت دستگاه حاکمه را نسبت به خویش در طول
سالهای حاکمیتهای پیشین بیاد آورند و در گرمای مطبوع چاشتگاه آفتاب
انقلاب , به خواب قیلوله نپردازند واندکی فکر بیرون کردن خستگی های
پیشین را کنار بگذارند،چرا که هنوز به ساحل نرسیده ایم و سوزش آفتاب
نیم روز به ناچار بیدارمان خواهد کرد, ولی افسوس که آن بیداری سودی
نخواهد داشت . همانسان که بیداری جان در آستانه مرگ , غفلت زدگان دنیا
را ثمر نمی بخشد و فریاد[ رب ارجعونی لعلی اعمل صالحا فیما ترکت]
از آنان شنوده نمی آید و پاسخی جز[ کلاانها کلمه هو قائلها] ندارد.
این هشدار, هشداری تازه نیست ،چرا که احساسگران دردمند حوزه ها,
بارها هشدار داده اند که :[ آینده روحانیت در خطراست . شایداین حرف
را جدی نگیرید, ولی پیش آمدهای روزگار کم و بیش به شما نشان خواهد
داد که خطر جدی برای اصل کیان روحانیت وجود دارد] ۱۱ .
اکنون که در چاشتگاه انقلاب , و منظر عمر ده ساله آن را پیش چشم
داریم , جا دارد که نیاز واحساس و درداو رااز خوداو بشنویم و
کلامش رااز سر کودکی نپنداریم .
آنچه ماامروز می فهمیم
و دنیا نیز گاه به صراحت و گاه به کنایت به آن اعتراف کرده ,این
است که : سرنوشت تفکر زنده اسلامی و تداوم حیات نوین اجتماعی اسلام در
سراسراقالیم قبله , پیوند ناگسستنی با سرنوشت انقلاب اسلامی دارد.
انقلاب ایران و تجربه حکومت اسلامی و حاکمیت دین خواهان , نخستین
تجربه ای است که در شکل خاص موجود آن , مورد آزمایش ملل اسلامی قرار
گرفته است . هرگاه این آزمایش موفقیت آمیز نباشد, باز هم باید برای
سالها و یا قرن ها چشم از حاکمیت دین فرو بست و به ناچار به نظریه
یاس آلود[ جدایی دین از سیاست] و نهایه عدم توانایی دین دراداره
جوامع بزرگ بشری , رو آورد. سپس برای توجیه آن و تطمیع خویش به
روایات نهی از قیام قبل از قائم , تمسک جست .
آیا قاعدان و متحجران
موجود, دست آموز سرخوردگان نهضتهای اسلامی پیشین نیستند؟ و آیا
مبارزان دیروز و طرفداران امروزانقلاب ,احتمال نمی رود که روزی
آرزوهای بلند خویش را غیر قابل دستیابی و مشکلات عظیم اجتماعی و
اخلاقی را غیرقابل حل پنداشته و به خیل بی تفاوتها و بی طرفها و
بی نظریه ها و[ لابشرط ها] پیوسته و نتیجه بگیرند که : حق بااز
پانشستگان بی دردسر بود که آهسته می آمدند و آهسته می رفتند تا نیش هیچ
جاندار یا بی جانی , پوست لطیف شان را آزار ندهد.
البته , بدیهی است که نتیجه گیری مذکور آنان به هر حال غلط و غیر
منصفانه است ،چرا که تحقق انقلاب , ماشین جامعه را صدوهشتاد درجه از
جهت گیری به سوی غربزدگی و شرق زدگی و فساد و گرایشهای مادی به سوی
ارزشهای اسلامی و زمینه های استقلال و آزادی و رشد فرهنگی واخلاقی ,
چرخانید. واین چرخش اعجازگونه که ازامدادهای بی شائبه خداوندی بود
و هست , هیچگاه قابل انکار نبوده و نخواهد بود. و چونان پیروزی
ابراهیم بر نمرود موسی بر فرعون و نجات بنی اسرائیل از حکومت فرعونی
و فضل خداوند برایشان , در قلب تاریخ باقی خواهد ماند و بعنوان یک
ارزش و پدیده روشن شناخته خواهد شد. سخن این است که تنها چرخش کافی
نیست ،بلکه بایداین سیستم به طرف اهداف موردانتظار و موعود خویش
حرکت کند, آنهم حرکتی سریع و قابل قبول .
انقلاب و حکومت اسلامی , چنانچه در راه دستیابی
به اهداف موعود خویش و تامین نیازها وانتظارهای واقعی جامعه و
امت اسلام دستخوش رکود وایستائی شود توقف یا کندی آن , بطور طبیعی ,
بعنوان ناتوانی و مواجهه با بن بست علمی و نظری آن تلقی خواهد شد.
تلقی و برداشت دشمنان دارای اهمیت چندان
نیست آنچه مشکل آفرین است و نمی توان آن را نادیده انگاشت , تلقی
منفی طرفداران و هواداران واجزاء داخلی سیستم است .
بارانقلاب بر دوش افراد جامعه است واگرافراد جامعه احساس یاس و
ناتوانی کنند و سستی در بازوان و گامهاشان راه یابد, زیر بارانقلاب ,
دوام نخواهند آورد و آن را بر زمین می نهند. گر چه فرو نهادن انقلاب
و آرمانهای آن , بر دردها و مشکلات اجتماعی و فکری و فرهنگی آنان
خواهدافزود و به یقین سرنوشتی جز حرمان و پشیمانی نخواهند داشت ,
ولی جامعه , بعنوان مجموعه گروه های مختلف , همواره دارای تحلیل علمی
و تجربی از آینده و عواقب نخواهد بود،و تنها به گمان فراراز مشکلات
جاری , موضعی را هر چند ناپیداراخذ خواهد کرد. به هر حال ,انقلاب از
تداوم باز خواهدایستاد.
شک نیست که برای حامیان نظام اسلامی و کسانی که در راه برقراری و
حفظ و تداوم آن , رنج دیده , تلاش و فداکاری وایثار کرده اند, تصوراین
معنی و حتی بر زبان آوردن آن غیرقابل تحمل است و حتی دوست دارند که
چنان وضعی را به لحاظ عقلی و عملی غیر ممکن بدانند،ولی خواستها و
آرزوها و باورها, هرگاه صرف آرمان و مجرداز تدبیر و تقدیر عالمانه
و تحلیل صحیح مسائل باشد, تاثیری در روند طبیعی جریانهای اجتماعی
ندارد. جریانها براساس سنت الهی راه خود را خواهد پیمود, چه جریان
روح افزای نسیم پیروزی باشد که بر کشتی انقلاب بوزد و آن را به پیش
برد و چه جریان طوفانی سخت که بدنه کشتی انقلاب را در هم شکند.
لیس بامانیکم و لاامانی اهل الکتاب , من یعمل سوء یجزبه … ۱۲ .
یعنی : نه بر وفق مراد شماست و نه بر وفق مراداهل کتاب , هر کس بد
عمل کند جزایش را ببیند .
آنچه دراین میان نقش اساسی را بازی می کند, عملکردهاست .
دگرگونی های مثبت یا منفی اجتماعی , معلول مستقیم و بی واسطه عمل مثبت
یا منفی حکومتها و مردم است و آرمان و عقیده و جهان بینی در مراحل
بعد قرار دارد.
چنین است که
الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم .
یعنی : حکومت ممکن است در سایه عقیده و
جهان بینی غلط و کفر آمیز دوام بیاورد, ولی در مقابل عمل غلط و
ظالمانه تاب نمی آورد.
گر چه دراین گونه عبارات , ظلم بیشتر به معنای ستم و جور آمده
است , ولی حقیقت این است که هرگونه انحراف از درستی و واقع نگری , چه
در زمینه برنامه ریزی , سازماندهی , هدایت و هماهنگی , کنترل و نظارت و
چه در زمینه عدالت اجتماعی و رعایت واقعیتها و صلاحیتها منتهی به
زوال حکومت می شود.
علی ( ع ) می فرماید:
زوال الدول باصطناع السفل .
و نیز در بیانی جامع تر می فرماید:
یستدل علی ادبارالدول باربع : تضییع الاصول , والتمسک بالفروع , و
یعنی : چهار عامل , سبب افول واضمحلال دولتها و حکومتها می شود:
۱- ضایع ساختن اصول ( اهمیت ندادن به مسائل اصلی واساسی نظام ).
۲- پرداختن به فروع (طرح مسائل جزئی و غیراصولی واهمیت دادن به
آنها).
۳- مقدم ساختن افراد رذل و فاسد (دادن کارها به دست افراد بی تعهد
و بی اخلاق ).
۴- کنار زدن افراد فاضل و شایسته (طرد عالمان و شایستگان از
مسوولیتها و کارها).
مسوولیت روحانیت در قبال اسلام وانقلاب
وقتی انقلاب در یک جامعه رخ می دهد, همه کسانی که در
پیدایش آن سهم داشته اند (کم یا زیاد) خود را سهیم درانقلاب می دانند
و در بهره گیری از مزایای آن به خود شک راه نمی دهند.
مانند خانواده ای که با همکاری هم و راهنمایی و مدیریت پدر و تلاش
چند ماهه خود آذوقه یکسال خویش را گرد آورده و تازمانی که آذوقه
باقی باشد و همه بنحو یکسان از آن بهره مند باشند, حالت آرامش و رضا
بر همه حاکم است و هر کسی احساس می کند که از دسترنج خوداستفاده
می کند, ولی همین که نوعی نابرابری یا کشمکش یا کمبود درخانه پدید
آید همه نگاها و سخنها وانتظارها واعتراضها به جانب سرپرست
خانواده است .
جامعه که خود یک خانواده بزرگ است دارای چنین خصلتی است ،یعنی ,
هرگاه در جامعه مشکل نابرابرای , درگیری , یا کمبود و یا هر مشکل دیگر
بروز کند, توجه همه مردم به کسانی است که مدعی سرپرستی و هدایت و
تامین جامعه هستند.
در جامعه انقلابی امروز ما, روحانیان به دو دلیل اساسی موردانتظار
وانتقاد مردم هستند و چاره ای جز پاسخگویی به انتظار وانتقاد آنان
را ندارند:
۱ روحانیان خود را حامی اسلام و بیانگر نیازهای معنوی مسلمانان
معرفی کرده و چنین نمایانده اند که می خواهند مردم را به خیر و صلاح
دعوت کنند و زشتی را دور گردانند و نیز مدعی هستند که اسلام برترین
آئینها و کاملترین آنهاست و در هیچ زمینه ای نارسائی ندارد.
روحانیان , براساس ادعا و بینش و نگرش خود (که در دلیل
یک گفته شد) به مبارزه با ستم و بی دینی رژیم طاغوتی پرداخته
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 