پاورپوینت کامل نقدی بر ; وسائل الشیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقدی بر ; وسائل الشیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقدی بر ; وسائل الشیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقدی بر ; وسائل الشیعه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۳۶
چاپ موسسه آل البیت
مجله ,افزون بر مقالاتی که از گروههای تحقیق خود, چاپ و عرضه
می کند, نقد, تحلیل و نوشته های عالمانه و دقیق را, پس از تصویب و
اصلاحات لازم , در ستون مقالات رسیده , به چاپ می رساند.
دراین راستا, نقد فاضل ارجمند, جناب آقای عبدالحسین رحمانی را بر
[وسائل الشیعه] , تحقیق و تصحیح لجنه های تحقیق موسسه آل البیت[ ع] ,
دراین شماره ملاحظه می کنید.
پر واضح است که : هرگونه پاسخی , چه از طرف موسسه محترم آل البیت و
چه از طرف دیگر محققان و پژوهشگران , در صورتی که با ضوابط نقد
سازگار باشد, در همین ستون , چاپ خواهد شد.
به امید آن که : در فضایی آکنده از: صفا و صمیمیت و برادری و
دوستی , مباحثات طلبگی ,این نست مقدس حوزه ها, هر چه شکوفاتر گردد.
الحمد لواهب
النعم ,الذی علم بالقلم , علم الانسان مالم یعلم , والصلاه والسلام علی
سیدنا محمد و آله و سلم .
موسسه آل البیت , به مصداق ضرب المثل[ اذا شاعت لک ذب سلاحک] دست به
تصحیح وسائل الشیعه زده , که ۶ مجلد آن تاکنون از چاپ خارج شده است .
از آنجا که به نظر من ,این چاپ , دارای اغلاط و تسامحات فراوان واز
طرف دیگر, زحماتی که مرحوم آیه الله ربانی شیرازی , مصحح قبلی وسائل ,
متحمل شده اند, دراین چاپ , به نام مصححان موسسه آل البیت قلمداد
شده و کار آن مرحوم[ هباء منثورا] تلقی شده است , لازم دیدم نکاتی را
به جوانان اهل فضل گوشزد کنم .البته چگونکه خواهم گفت , منظوراین
نیست که چاپ موسسه به پایه چاپ ربانی نمی رسد, بلکه به نظر من بر
آن ترجیح دارد ولی حرف من این است که این مقدار کاری که موسسه روی
آن انجام داده ,ایجاب تجدید چاپ آن را نمی کرده است و کارهای
فراوانی لازم بوده که مصححان موسسه انجام نداده اند, چنانکه خواهم
گفت . مخفی نماند, مدعی نیستم که چاپ مرحوم ربانی , مطلقا, بی عیب
است , هرگز, بلکه سخن اینجاست : مصححان موسسه , بااندک زحمتی که
متحمل شده اند, نمی بایست زحمات آن مرحوم را, بدون اندک اشاره ای به آن
زحمات و یادی از آن مرحوم , به نام خود ثبت کنند.
باری , تصحیح مرحوم ربانی بر چاپهای قبل وسائل ,امتیازات فراوانی
دارد که مشروحا, در جلد ۱ صفحه کا, بر شمرده اند. مهمتراز همه ,
اجتهاد و خبرویت و دقت نظر مرحوم ربانی است که در بسیاری از
تعلیقاتش به چشم می خورد.اینک , قبل از ورود به بحث و سخن از وسائل
موسسه آل البیت , فهرستی از جوامع حدیثی شیعه و طبعهای مختلف وسائل
الشیعه , تقدیم خوانندگان عزیز می کنیم .
۱. کافی , تالیف محمد بن یعقوب کلینی (متوفی ۳۲۹ ق)
۲. من لایحضره الفقیه , تالیف شیخ صدوق محمد بن علی بن بابویه
(متوفی ۳۸۱ق)
۳و۴. تهذیب واستبصار, تالیف شیخ طوسی محمد بن حسن (متوفی ۴۶۰ق )
این چهار کتاب , به کتب اربعه حدیث معروفند. ترتیب تالیف آنها,
به همین صورتی است که ذکر شد. سه کتاب دیگر, که تقریبا با هم و در
یک زمان تالیف شده اند عبارت است از:
۱. وافی , تالیف مولی محمد محسن فیض کاشانی (متوفی ۱۰۹۱ ق ) که فقط
شامل کتب اربعه شیعه است .
۲. وسائل الشیعه , تالیف شیخ محمد حر عاملی (۱۱۰۴۱۰۳۳ق ) که در
حدود ۲۰ سال تالیف شده و شامل احادیثی است که درابواب فقه به آنها
استدلال می شود.این کتاب ,اعم از کتب اربعه و دیگر کتابهای معتبر
است .
۳. بحارالانوار, تالیف علامه محمدباقر مجلسی (۱۱۱۰۱۰۳۷ق ). بنای
مولف بر آن بوده است که از کتب اربعه , مگر به ندرت , چیزی نقل نکند
و علت این امر را هم در مقدمه بحار توضیح داده است .
در رتبه پس ازاین کتابهایی که برشمردیم ,[ مستدرک الوسائل] ,
مرحوم محدث نوری (متوفی ۱۳۲۰ ق ) قرار دارد.
وسائل الشیعه , به ترتیب کتب وابواب فقه
و معروف ترین کتاب فقهی یعنی , شرایع محقق حلی تنظیم شده است از
این روی مراجعه به آن سهل است .از آنجا که وسائل الشیعه , معمولا,از
کتب معتبره نقل حدیث کرده است , بسیار مورد توجه واستفاده فقها
واقع شده , و همواره به آن مراجعه واستناد شده است . به خلاف کتاب
وافی که :اولا, منحصر به جمع احادیث کتب اربعه است و ثانیا, ترتیب
کتب وابوابش جالب نیست و لذا تااندازه ای مهجوراست .
بیشتر کتب حدیثی شیعه , نیاز به تحقیق و تصحیح دقیق و فنی و همه
جانبه دارد, گر چه تاکنون قدمهای ارزنده ای دراین راه برداشته شده
ولی کافی نیست . والبته این امر کار هر کس نیست بلکه کار کسانی است
که دراین باره تجربیات واطلاعات کافی دارند و عمری را با حدیث و
رجال و… به سر آورده اند.
طبعهای مختلف وسائل
وسائل تاکنون , بارها به شکل و شیوه های گوناگون به طبع رسیده است :
۱. طهران , سال ۱۲۷۱-۱۳۶۹ ق , سنگی , به قطع رحلی , در سه مجلد, به خط
مهدی بن محمد جعفر, بدون شماره صفحه .
۲. طهران , سال ۱۲۸۸۱۲۸۳ق , سنگی , به قطع رحلی , در سه مجلد, به خط
محمد علی بن محمد رضوی بدون شماره صفحه .
۳. طهران , سال ۱۳۱۴۱۳۱۳ق , سنگی , به قطع رحلی , در سه مجلد, به خط
احمد بن محمد تقی خوانساری واسدالله بن کاظم خوانساری ۵۶۳+۷۲۱+۶۰۲
صفحه ۳ .
۴. طهران , سال ۱۳۲۴۱۳۲۳ ق , سنگی , به قطع رحلی , در سه
مجلد, به خط محمد حسن بن محمد علی گلپایگانی چاپ امیربهادر,
۵۵۷+۱۶۸+۵۶۳+۷۷ صفحه .
۵. وسائل الشیعه و مستدرکاتها, چاپ مصر. دراین چاپ , بعداز هر
باب وسائل , مستدرک همان باب از مستدرک محدث نوری , آورده شده است . و
با تصدیر علامه قمی بیش از پنج جلد آن چاپ نشده است . جلد پنجم آن ,
در سال ۱۳۸۱ ق . چاپ شده است و تا آخر باب ۱۱۹ازابواب القبله را
دارد ۴ .
۶. چاپ حروفی در ۲۰ جلد, به تصحیح و تحقیق فقیه بلند پایه , مرحوم
آیه الله ربانی شیرازی که در سال ۱۳۷۶ نخستین مجلد آن منتشر شد.
مرحوم ربانی تا جلد ۱۶ آن را تصحیح کردند واز جلد ۱۶ به بعد, به
تصحیح دانشمند دیگری غیرازایشان است .
پس از چاپ اول برخی مجلدات , مصحح , مجددا در آنها تجدید نظر کرد
واصلاحاتی انجام داد و تاکنون بارها درایران و بیروت تجدید چاپ شده
است .
۷. چاپ موسسه آل البیت علیهم السلام در قم , که تاکنون ۶ مجلد آن به
حلیه طبع آراسته شده است . دراین جا لازم است قدری درباره تصحیح
مرحوم ربانی توضیح بدهم .
کسانی که از نزدیک با آن مرحوم آشنا بوده اند می دانند که ایشان چه
زحمات طاقت فرسایی برای تصحیح این کتاب کشیده اند و چه خون دلهایی که
خورده اند. آن زمان یعنی , حدود ۳۴ سال پیش که اولین مجلد تصحیح و
مرحوم ربانی از چاپ خارج شد, چاپ و تصحیح کتاب , حقیقتااز جهاد با
سیف فی سبیل الله مشکل تر بود. در آن دوران سیاه , نه کسی رغبت به دین
داشت و نه به کتاب و چاپ کتاب , و نه وسائل کار فراهم بود. تقریبا,
هیچ یک از کتب حدیث , چاپ مصححی نداشت . مطلقا کتابهای فهرست احادیث
که امروزه موجوداست (بجز سفینه و مانند آن ) وجود نداشت . تنها
طبعهای حجری مغلوط و خسته کننده و چشم کورکن با هزاران معایب دیگر
در دست بود. حتی تهذیب مورداستفاده مرحوم ربانی شماره صفحاتش
نادرست و درهم و برهم بوده . گذشته ازاینها, با شروع انقلاب اسلامی ,
به رهبری حکیم فقیه و عارف بی نظیر, حضرت امام خمینی , سقاه ربه
شرابا طهورا, ۶ مرحوم ربانی هم وارد میدان شد و سالهای متمادی در
زندان و تبعید و تحت شکنجه های و حشیانه شاه و سلولهای انفرادی به
سر برد و هرگاه فراغتی می یافت مقارن با آن همه مصیبت ها,این کار مهم
راانجام می داد. فکر می کنم بااین توضیح , جواجتماعی و سیاسی آن
زمان برای فضلاء جوانی که آن روزگار را درک نکرده اند, کمی مجسم شده
باشد. باری براثر رنجها و زحمات کسانی مانند آن مرحوم بود که انقلاب
به پیروزی رسید واین جو سالم و آرام دینی به وجود آمد تا مصححان
بتوانند به این کار بپردازند و با کمال آسایش , کتاب تصحیح کنند و
زحمات مرحوم ربانی را به نام خود ثبت کنند (با خواندن تمام این
مقاله این مطلب را تصدیق خواهید فرمود, پس زود قضاوت نفرمایید).
برخی ازاغلاط چاپ موسسه
چنانکه گفته شد, تاکنون ۶ جلد آن از چاپ خارج شده است . و در همین
۶ جلد,اغلاط فراوانی وجود دارد که به برخی از آنهااشاره می شود.
۱. در جلد ۲ صفحه ۶۵, درباره حدیثی آمده است :
اورده فی المقنع من الاحادیث الحسان, و لا یخفی انه مرسل و هی غفلی منه.
شم حدیث شناسی و آگاهی به علوم آن ,اشتباه این عبارت روشن
می شود و نه نیازی به نسخه اصل است و نه فرع ! توضیح مطلب : دراین
عبارت گفته شده که : در کتاب مقنع , تالیف شیخ صدوق , فلان حدیث ,[ حسن]
شمرده شده بااین که مرسل است . می دانیم , تقسیم حدیث به اقسام
چهارگانه : صحیح , حسن , موثق و ضعیف ,از زمان احمد بن طاووس و علامه
حلی بین شیعه مرسوم و معمول شده و قبل از آن مطلقا چنین تقسیمی
وجود نداشته است بنابراین چگونه ممکن است شیخ صدوق , در کتاب خود
اصطلاحی را که چندین قرن پس ازاو رایج شده است به کار برده باشد؟
افزون براین , مقنع صدوق , تماما تتبع شد و چنین مطلبی در آن یافت
نشد.
حل مطلب این است که دراین عبارت , به جای
( المقنع ) بایدالمنتقی باشد یعنی منتقی الجمان , تالیف صاحب
معالم , که احادیث صحیح و حسن را جدا کرده است و صاحب وسائل هم
فراوان به این کتاب ارجاع می دهد.
و همین حدیث مورداشاره شیخ حر را, صاحب منتقی در آن کتاب جلد ۱
صفحه ۱۴۴, ضمن احادیث حسن آورده و اشکال شیخ حر براو وارداست .
اتفاقا مصحح منتقی الجمان یعنی استاد مسلم فن حدیث و رجال , جناب
فاضل متتبع و خبیر آقای غفاری هم , در حاشیه همان صفحه[ منتقی ]
متذکراین نکته شده و بر مولف منتقی اشکال کرده است بنابراین باید
عبارت وسائل چنین باشد.
[ أورده فی المنتفی من الاحادیث الحسان]…
۲. در جلد ۱ صفحه ۲۷۶, عنوان باب ۱۲ چنین است :
[باب ان المذی والوذی والودی … لاینقض شی ء منهاالوضوء]…
و خود شیخ حر, در حاشیه همان صفحه از مدارک نقل کرده است که :
[ المهدی : بالدال المهمله الساکنه , ماء ثخین یخرج عقیب البول]…
دراین عبارت هم خطایی رخ داده که بااندکی آشنایی به فقه و حدیث و
لغت , قابل فهم و درک است و آن این که چیزی به نام[ المدی] (با میم و
دال بی نقطه ) که با باب مورد نظر, مناسبت داشته باشد نداریم . بااین
که در عنوان باب ۱۲ هم , کلمه (المدی) نیامده بود!.
حل مطلب این است که
عبارت حاشیه که از مدارک نقل شده است , باید چنین باشد: [الودی :
بالدال المهمله الساکنه , ماء]…
کمااین که در مدارک , صفحه ۳۳,[ الودی] آمده است , نه[ المدی] .
جالب این است , که مصححان این عبارت را نه با کتاب مدارک مقابله
کرده اند تا متوجه خطای آن بشوند و نه با متن بالای صفحه که حاشیه
مربوط به آن است . ممکن است به نظر برخی ,این اشتباه چندان بزرگ و
عجیب نباشد. بله , چنین است , ولی سخن از میزان دقت مصححان است , که
می بینید با چه سهل انگاری و تسامح کتاب را تصحیح کرده اند! بااین که
لجنه های متعدد, ممحض برای این کار بوده اند.
۳. در جلد ۱ صفحه ۲۰۹, باب ۸, ذیل حدیث اول , در پاورقی توضیحی از
کتاب[ ذکری] , که مربوط به همان باب است , نقل شده است :
[ ذرالشهید فی الذکری ان الماء
المستعمل فی نقل الغسل اولی بجوازالاستعمال من ماءالوضوء وان
الخلاف مخصوص با لمستعمل فی غسل الجنابه و رجح جوازاستعماله کذ لک
جمع من المحققین].
و مصصحان , آن قدر بی توجه بوده اند که در دو صفحه بعد یعنی , صفحه
۲۱۱, ذیل حدیث اول باب ۹, عینا, همان توضیح ذکری را در پاورقی
آورده اند و پنداشته اند مربوط به آنجاست , بااین که یک حاشیه بیشتر
نیست و باید در یک جا آورده شود, نه در دو جا, که براثر عدم دقت در
نسخه مخطوط دچاراشتباه شده اند.
۴. در جلد ۲ صفحه ۳۵۳, حدیث ۲ بااین سند ذکر شده است :
[عنهم , عن احمد عن الحسین بن سعید, عن النضرین سوید, عن محمد بن
ابی حمزه , عن علی بن ابی حمزه , قال قلت : لابی ابراهیم
علیه السلام]…
و مصححان در پاورقی به کافی جلد ۳ صفحه ۱۰۹ارجاع داده اند. در
حالی که این سند قطعا غلطاست . توضیح این که : سند صحیح چنین است :
[…عن التضربن سوید, عن محمد بن ابی حمزه , قال قلت : لابی ابراهیم
علیه السلام]. بنابراین , عبارت عن علی بن ابی حمزه زایداست .
همچنان که در حاشیه همان صفحه کافی یعنی , جلد ۳ صفحه ۱۰۹
استاد متتبع , حضرت آقای غفاری , دامت برکاته , توضیح داده اند و نیز در
معجم رجال الحدیث جلد ۱۴.۲۴۱ و جلد ۱۹.۱۵۶اثبات شده است . منشا
اشتباه این بوده است که در بعضی از نسخ کافی , علی بن ابی حمزه , به
عنوان نسخه بدل محمد بن ابی حمزه ذکر شده است , به این صورت :النضربن
سوید, عن محمد بن ابی حمزه (خ ل : عن علی بن ابی حمزه ) و مصصحان
متوجه نکته نشده و علی بن ابی حمزه را واسطه دیگری پنداشته و چنین
نوشته اند :[عن محمد نسخه بدل صحیح است و نه به عنوان واسطه ای در سند
حدیث , و صحیح همان سندی است که ذکر شد.
جالب توجه این است که مصححان , مدعی هستند که مطالب را با ماخذ آن
مقابله کرده اند,اکنون سوال می کنم چطور در مقابله با کافی , متوجه
این اشتباه بزرگ سندی نشده اند و متذکر نشده اند که سند در کافی چنین
است ؟
۵. در جلد ۴ صفحه ۴۵۰ باب ۵۰ سند حدیث ۷, چنین ذکر شده است :
…عن محمد بن ابی حمزه , عن عبدالله بن مسکان , عن ابی جعفر علیه السلام
… این سند نیز مخدوش است زیرا, عبدالله بن مسکان , نمی تواند
ازامام باقر, علیه السلام , مستقیما روایت کند. ۷ بنابراین , به جای
این جعفر یعنی امام باقر (ع) بایدابوعبدالله (ع) باشد, یااین که یک
واسطه از سندافتاده باشد. در سندهای دیگر یک واسطه بین عبدالله بن
مسکان وامام باقر (ع) وجود دارد, مانند: حدیث ۲از باب ۶۳ابواب
آداب الحمام که در جلد ۲ صفحه موسسه آمده است .
ناگفته نماند بنای مصححان براین بوده است که هر جا واسطه ای از
سندافتاده یا مخدوش بوده است , بین کروشه و یا در پاورقی تذکر دهند,
مانند:
ج ۲.۴۰۲, درباره ابراهیم بن عبدالحمید ج ۱.۲۳۹, درباره وهیب بن
حفص ج ۲.۶۲ درباره احمد بن ابی عبدالله ج ۶.۱۳۳, درباره حماد بن
عمرو.
گر چه به این روش در موارد زیادی عمل نشده است . مانند همین موردی
که ذکر شد و دهها مورد دیگر که در صدد بیان آنها نیستیم .
۶. در جلد ۴ صفحه ۳۴۹ حدیث ۷از باب ۳ابواب لباس مصلی , شیخ حر,
حدیثی را به شیخ صدوق نسبت می دهد و مصححان به تهذیب واستبصار شیخ
طوسی ارجاع داده اند و دچار تهافت و تناقض بین متن و پاورقی شده اند.
اینجا
وارد بحث حل تناقض واین که از کجااین اشتباه پیش آمده است نمی شوم .
در چاپ ربانی , جلد ۳ صفحه ۲۵۳, توضیحی دراین باره آمده است و
ایشان دچاراین تهافت نشده اند.
۷. در جلد ۳ صفحه ۳۵۸, در پاورقی آمده است :[ مولف در
حاشیه نوشته است :المسح :البلاس والجاده] (ق ).البته این سخن قاموس
اللغه است و در قاموس اللغه است و در قاموس اللغه جلد ۱ صفحه ۲۴۹
آمده است . و نیز جلد ۴ صفحه[ :۲۴۲ نحرالنهار والظهراوله]. (ق ) که
این سخن نیز در قاموس اللغه جلد ۲ صفحه ۱۳۴ آمده است .
و ظاهرا مصححان متوجه نشده اند که منظوراز[ ق] قاموس است والا
مانند جاهای دیگر که مولف نام کتب را به رمز نوشته است و مصححان
کامل آن را نوشته اند, به صورت[ القاموس] می نوشتند.البته این سخن
مقدمه ایراداست و چندان مهم نیست . در همان جلد ۳ صفحه ۴۵۷ مولف
نوشته است :
[ الکمره محرکه : راس الذکر] (ق ) که اینجا مراد قاموس است واین
سخن در قاموس جلد ۲ صفحه ۱۲۸ آمده است ولی مصححان بعدازاین سخن
نوشته اند:الصحاح جلد ۲ صفحه ۸۰۹!
در حالی که
چنین مطالبی ,اصلا, در صحاح نیست که این هم غلط علی حده ای است و به
خوبی اثبات می کند عدم فهم رمز (ق ) و بی دقتی درارجاعات را. و نیز در
جلد ۲ صفحه ۱۵۲ مولف از شهید معنای لغتی را نقل کرده و مصححان به
الصحاح ارجاع داده اند!
۸. در جلد ۳ صفحه ۳۳۱
باب ۱۸ازابواب اغسال منسونه که درباره استحباب غسل توبه است از
شیخ حر حاشیه ای آمده است بدین مضمون :[ شیخ بهاءالدین گفته است :این
روایت را در کتابهای مشهور حدیث مسندا نیافتم . واین از وی عجیب
است و عذرش این است که در باب غنای کافی نقل شده نه در کتاب طهاره
و ماننداین سخن بین علمای متاخر ما فراوان است].
مصححان ماخذاین حرف شیخ بهاءالدین را که ظاهرا منظور شیخ بهائی
است مشخص نکرده اند, ولی شیخ بهائی نه تنها به حدیث مورد نظر برخورد
کرده , بلکه درباره آن و درباره غسل توبه , مفصلا در کتاب[ الحبل
المتین] صفحه ۸۲۸۰ بحث کرده است . پس چگونه می توان گفت : چون این
حدیث در باب طهاره نبوده و در باب غنای کافی وارد شده شیخ بهائی آن
را ندیده و گفته چنین حدیثی مسندا نیافتم ؟
واصلا در حاشیه الحبل المتین فرموده است :این حدیث در کافی به سند موثق بعد
از باب شراب یعنی همان باب غنا که در کافی بعداز باب شراب است نقل
شده است !
۹. در جلد ۱ صفحه ۶۹ ، مقدمه التحقیق , وفات مولی صالح
مازندارانی شارح کافی , به سال ۱۰۸۱ ذکر شده که قطعا غلط و صحیح آن
۱۰۸۶ , است. منشا اشتباه این است که در شعری که ماده تاریخ وفات او گفته شده است
دقت نکرده اند. ماده تاریخ وفاتش این است.
هاتفی گفت به تاریخ که: (آه)
صالح دین محمد شده فوت
در اینجا مصرع دوم یعنی صالح الخ, برابر است با ۱۰۸۰ ( و نه ۱۰۸۱) و کلمه آه در آخر
مصرع اول هم جزء ماده تاریخ وفات است که میشود ۶ و مجموعا ۱۰۸۶.
همچنین در جلد ۱ صفحه ۶۹, مقدمه التحقیق , وفات میرداماد
را به سال ۱۰۴۱ نوشته اند که صحیح آن ۱۰۴۰,است ۹ .
در همان صفحه وفات پدر فیض
کشانی سال ۱۰۹۱, ذکر شده که ظاهرااشتباه است واین سال وفات خود
فیض است نه پدرش .
۱۰. در جلد ۱ صفحه ۷۰ تحت عنوان کسانی
که علامه مجلسی از آنها درس آموخته سیدعلی خان مدنی ذکر شده است .
بله ,این دو به همدیگراجازه نقل روایت داده اند, ولی علامه شاگرد
سیدعلی خان نبوده است . همچنین در همان صفحه تحت همان عنوان , شیخ حر
عاملی را ذکر کرده اند که ایشان نیز,استاد مجلسی نبوده است , بلکه از
یکدیگراجازه نقل روایت داشته اند.
شیخ روایت , غیراز
استاد و مدرس است و نباید گفت : مجلسی نزد تعدادی از علمای بزرگ علم
آموخت ,از جمله : شیخ حر و سید علیخان . همچنان که حضرت امام خمینی ,
قدس سره ,از محدث قمی اجازه گرفت و نیزاز سید محسن امین , در سفری که
مرحوم امین به قم آمدند,اجازه روایت گرفت , ولی این دو هیچ کدام
استاد حضرت امام نبوده اند.
همچنین در جلد ۱ صفحه ۷۶از سیدامین نقل کرده اند که علمای جبل
عامل حدود یک پنجم کل علمای شیعه اند, که البته این سخن از شیخ حر در
امل الامل , جلد ۱ صفحه ۱۵,است و به فرض سیدامین هم فرموده باشند,
ماخوذاز شیخ حراست .البته در صحت این سخن , کلامی است که وارد آن
نمی شویم . دراین باره رجوع فرمایید به : ریاض العلماءافندی , جلد ۲
صفحه ۶۴, ۱۶۴, ۲۶۳, ۳۸۷ و جلد ۳ صفحه ۷۵ و ۷۰.
۱۱. در جلد ۵ صفحه ۲۹۲ شیح حر, را به برخی فقها نسبت می دهد و
مصححان در پاورقی نوشته اند :[راجع جواهرالکلام]۳۰ :۲۸ و نیز در جلد
۴ صفحه ۳۸۸, شیخ حر سخنی از جماعتی نقل می کند و مصححان در پاورقی
نوشته اند :[راجع : مفتاح الکرامه]۱۵۰ :۲ بااین که صاحب جواهر و
صاحب مفتاح الکرامه , هر دو, متاخراز شیخ هستند و مراد شیح حر غیر
ازاین دو فقیه است و باید به ماخذ متقدم بر شیخ حرارجاع داد.
۱۲. بااین که در جلد ۱ صفحه ۱۰۴ آمده است که :[ لجنه ای مخصوص
استخراج ماخذ بوده است] مصادر بسیاری از مطالب استخراج نشده است که
ذیلا در دو بخش به برخی اشاره می شود:
بخش اول مصادری که ما پیدا کرده واینجا می آوریم و بخش دوم مصادری
که ما نیز, دراین مقاله , مشخص نکرده ایم .
بخش اول
شماره جلدوصفحه مطالبی که ماخذش در چاپ موسسه ذکر نشده است ماخذ
۱۸.ج ۱.۳۲۶سخنی از خلاصه الرجال خلاصه الرجال علامه ,.۲۱۹
ج ۲.ج ۱.۴۲۱سخنی از کتب رجال رجال نجاشی .۱۳۴
۳.ج ۱.۱۹۲قاله الشهید فی الشرح شرح شهیداول برارشاد.۷
۴.ج ۱.۴۲۹قول امیرالمومنین علیه السلام نهج البلاغه ,
صبحی صالح ,۶۹,خطبه ۲۷
۵.ج ۲.۲۳۸ذکرالشیخ فی اول الاستبصار استبصار, ج ۱.۴
۶۲.ج ۲.۹۲قال ابن الاثیرنهایه ابن اثیر, ج ۴.۱۵۰
۷.ج ۲.۹۲قال الجوهریصحاح , ج ۵.۲۰۱۸
۸۷.ج ۲.۷۶قال الشیخ اختیار معرفه الرجال , چاپ مصطفوی .۲۱۰
۹۶.ج ۳.۸۵مروی فی الروضه روضه کافی ,.۱۱۴
۱۰.ج ۳.۴۵نقل الشهید فی الذکریذکری ,.۵۱
۱۱ج ۳.۳۳۵ ابن فهد فی المهذب المهذب البارع , ج ۱.۱۹۲
۱۲۳.ج ۳.۳۳۵عن ابن ادریس سرائرابن ادریس ,.۶۹
۱۳.ج ۳.۳۹۷قال الجوهریصحاح , ج ۵.۲۱۲۶
۱۴.ج ۶.۳۲۸ الشیخ فی کتاب الرجال رجال شیخ ,.۱۴۱
۱۵.ج ۱.۲۰۷حکم المحقق فی المعتبرمعبر,.۸
۱۶.ج ۱.۲۰۷واعترض علیه صاحب المدارک مدارک ,.۲۸
۱۷. ج ۱.۳۵۵و فی الخلاصه خلاصه علامه ,.۲۴
۱۸. ج ۱.۳۵۵و فی کتاب ابن داودرجال ابن داود,.۵۴
بخش دوم :
مطالبی که شیخ حر نقل کرده است , ولی مصححان ماخذش را مشخص
نکرده اند, و در بیشتراین موارد, علاوه بر عدم ذکر ماخذ, قائل یا
قائلان مطلب نیز, مشخص نشده است .
۱. جلد ۱ صفحه ۱۳۳, ذکره جماعه من علمائنا.
۲. جلد ۱ صفحه ۳۵۴, و نقل جماعه الاجماع .
۳. جلد ۱ صفحه ۳۷۳, قد ظن بعضهم .
۴. جلد ۱صفحه ۳۷۸,استدل بعض علمائنا…ادعی بعضهم .
۵. جلد ۲ صفحه ۲۰۰, قال بعض علمائناالمتاخرین .
۶. جلد ۲ صفحه ۴۵۲, حمل اکثر فقهاونا… و بعضهم .
۷. جلد ۲ صفحه ۲۴۹ قد جزم …الشیخ , و جماعه من علمائنا.
۸. جلد ۲ صفحه ۴۹۳, ظاهر کلام الشیخ فی بعض کتبه .
۹. جلد ۲ صفحه ۱۵۲, قال الشهید…
۱۰. جلد ۳ صفحه ۳۹۰,استدل بعضهم .
۱۱. جلد ۳ صفحه ۳۱, ذکرالذهبی وابن حجر.
۱۲. جلد ۳ صفحه ۳۳۲, قال الشیخ بهاءالدین .
۱۳. جلد ۴ صفحه ۳۷۱, فی البحار.
۱۴. جلد ۵ صفحه ۲۶۹, حکم به بعض الفقهاء.
۱۵. جلد ۶ صفحه ۲۳۳,ابن طاووس فی بعض کتبه .
۱۶. جلد ۶ صفحه ۴۹۸, ماروی ان .
۱۷. جلد ۳ صفحه ۴۳۲,الحق جمع من الاصحاب .
۱۸. جلد ۳ صفحه ۱۲۹,استدل به جماعه .
۱۹. جلد ۲ صفحه ۱۹۳, وقداشارالشیخ و غیره .
۲۰. جلد ۲ صفحه ۲۱۵, و قد حمله بعض الاصحاب .
۲۱. جلد ۴ صفحه ۳۷۴, ذکر بعض الاصحاب .
۲۲. جلد ۳ صفحه ۳۵۲, قدفس کثیر من علماءاللغه … وادعی بعضهم ,
… و جماعه من المفسرین والفقهاء.
۲۳. جلد ۳ صفحه ۴۴۸, حمل اکثرالاصحاب … و بعضهم .
۲۴. جلد ۳ صفحه ۵۲۹, نقل جماعه من علمائنااجماع الامامیه .
۲۵. جلد ۶ صفحه ۲۶, مرویه فی مجمع البیان و غیره .
۲۶. ج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 