پاورپوینت کامل دیدار با صاحب نظران ;استاد دکترابوالقاسم گرجی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیدار با صاحب نظران ;استاد دکترابوالقاسم گرجی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدار با صاحب نظران ;استاد دکترابوالقاسم گرجی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدار با صاحب نظران ;استاد دکترابوالقاسم گرجی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۱

کتاب و سنت ,اقیانوسی است عمیق ,
که علاوه بر مرواریدها, داری صدفهای زنده و پرتحرکی نیز هست که به
کمک عقل , همواره , به تولید مرواریدهای درخشنده جدید می پردازد. به
اعتبار همین صدفهای زنده و پرتحرک , نه تنها ذخائر غنی این اقیانوس
کبیر, هیچ گاه کاستی نمی گیرد و غورکنندگان از آن ناامید باز
نمی گردند, که همواره گوهرهای جدید و درخشنده تراز قبل نیزارائه
می شود.

فقهای بزرگوار گذشته , غواصان پیش کسوتی بودند که از صدها سال قبل ,
به غوص دراین اقیانوس پرداخته و به رفع نیاز مردم زمان خود همت
گماردند.از برخورد عقل واندیشه آنان با صدفهای زنده و متحرک این
اقیانوس بی کران گوهرهای درخشانی شکوفا شد و به ذخائر آن افزوده
گردید.اما, نه آنچه آن بزرگان برگرفتند, تمام دخائراین اقیانوس
عظیم بود و نه اندیشه آنان توانست تمام صدفهای موجود در آن را
شکوفا کند چرا که آنان در پی رفع نیاز جامعه خود بودند و به اقتضای
نیازمندیهای موجود غوص می کردند.

کاوش گران امروزاگر با نگاه به منظره زیبای این اقیانوس , آرام
نمی گیرند و به آنچه به دست پیشینیان ارائه شده قانع نیستند, حتما
می دانند که برگرفتن از گوهرهای درخشان جدید تنها در گروی یک غوص
معمولی نیست و با آن به دست نمی آید چرا که ممکن است , با هزاران
زحمت , همان چیزی برگرفته شود که در کنار ساحل نیزاز برگشت موجها
نصیب می گردد و دراتبان غواضان پیشین فراوان یافت می شود. در راه
برگرفتن گوهرهای اصیل و جدید, جدااز تجربه کافی استخدام وسائل لازم ,
انگیزه و هدف نیز باید نگاه گوهرشناسانه لازم را به غواص بدهد, تا
او توان ر گرفتن این گوهرها را بیابد. آنچه انگیزه و هدف او را
موزون صیقلی می کند, نیاز جامعه ساحل نشینان است که چشم امید به
ژرفای این اقیانوس دوخته اند.اگر غواص , در جریان کامل نیازمندی
ساحل نشینان نباشد وابعاد گوناگون وجود و نیازهای مختلف آنان را
نشناسد, در برگشت ازاین اقیانوس فراورده ای , جز آنچه گذشتگان
آورده اند نخواهد داشت زیرااو که فضای زندگی خود را نمی شناسد, در
راه اندوختن تجربه از بزرگان پیشین , همراه با کسب تجربه , مقهور فضای
زندگی آنان نیز شده است به گونه ای که گویا در آن فضا زیست می کند.
او, جدای از تجربه , نوع دید و شناخت را هم از آنان گرفته است در
حالی که سالیانی دراز آن فضا گذشته ,اولویتهای آن روزگار, بعضا,
رنگ باخته و یااز بلندای اولویت فرو غلتیده است . موضوعاتی , به کلی ,
عوض شده و به مسائلی هیچ احساس نیاز نمی شود. موضوعات جدیدی پدیدار
شد, و نیازمندیهای دیگر, جامعه ساحل نشینان رااحاطه کرده است اما
غواص مقهور ما, بی خبرازاین همه واقعیات , دراندیشه این است که :
چرا متاعش در عرصه اجتماع طالبی ندارد و دیگران , عرصه دار شده اند.

دراین راستا, برحوزه های علمیه لازم و فرض
است که , همراه با کسب تجربه و به دست آوردن توان اجتهاد, زمان ,
مکان و نیازمندیهای انسان امروز و مخاطبین خود را خوب بشناسد و در
این جهات , به امورکلی , که پیشینیان ارائه کرده اند,اکتفا نکند.

بدانیم که در پرتو رشداندیشه
علوم گوناگون ,انسان امروز همان انسان دیروز نیست . عرصه اندیشه ,
تفکر, خواسته ها, روابط و مناسبات او به کلی تغییر کرده و متفاوت شده
است . همانگونه که جهان امروز, گر چه ادامه جهان دیروزاست اما, نو
به نظر می آیدانسان امروز هم انسانی است که بایداو رااز نو شناخت
و بعدازاین شناخت , باید به سراغ منابع غنی فقه اسلامی رفت و برای
انسان , تعیین تکلیف کرد.

مجله حوزه , تاکنون , برای هر چه ملموس تر کردن نیازامروز مردمان
برای حوزه های علمیه , گامهایی برداشته است واینک , در همین راستا,
سپاس خدای را, موفق شدیم از محضر پرفیض استاد گرانقدر, جناب آقای
دکتر گرجی بهره یابیم که شطری از آن را تقدیم خوانندگان گرامی
می کنیم به امید آن که مقبول افتد.

( حوزه )

حوزه : درابتدا, مایل هستیم که مختصری از بیوگرافی تان را, بویژه

در مقطع فعالیتهای فرهنگی ,از زبان خود حضرت عالی بشنویم .

استاد:اینجانب ,ابوالقاسم گرجی , در سال ۱۳۰۰ شمسی , در
تهران متولد شدم .

پس از تحصیلات ابتدایی , به تحصیل علوم حوزوی پرداختم بدین قرار:
صرف , نحو, معانی و بیان , منطق , فقه واصول (در دو مقطع : سطح و خارج )
و مقداری هم فلسفه .اساتید معروف من درادبیات متعدند واز جمله
معروفترین آنان مرحوم آقا سید محمد قصیر, مرحوم آقا شیخ محمدحسین
بروجردی , و در فلسفه : مرحوم آیه الله شاه آبادی , مرحوم آیه الله آقای
شیخ ابراهیم امام زاده زیدی و در فقه واصول (در مقطع سطح وابتدای
درس خارج ): شخصیتهای متعددی بودند که معروفترین و برجسته ترین آنان :
مرحوم آیه الله آقای شیخ محمد رضا تنکابنی بود. در زمان نوجوانی
اینجانب , مرحوم آیه الله تنکابنی , که در تهران , سطح مکاسب و کفایه و
درس خارج می فرمودند به علت دوستی زیاداینجانب با جناب حجه الاسلام و
المسلمین آقای حاج میرزا علی آقا فلسفی تنکابنی , آقازاده آن مرحوم ,
برای ما کتاب قوانین , رسائل را هم تدریس فرمودند, خلاصه می توانم
بگویم در قسمت سطوح بیش از هر کس , بنده از آن مرحوم استفاده کردم :
قوانین , رسائل , مکاسب و کفایه حتی مدتی هم در درس خارج ایشان شرکت
می کردم . مناسب است این را هم عرض کنم که : بنده نه تنها حدود هفت ,
هشت سال از آن مرحوم استفاده علمی کرده ام , بلکه از همان اوان تا
پایان عمرایشان از لطف و محبت سرشارشان بهره مند بوده ام رضی الله
تعالی عنه .

در مدت تحصیل در تهران , بنا به روش حوزه های علمیه که علاوه بر
تحصیل , تدریس هم می کنند, به تدریس ادبیات عرب , منطق و کتب مقدماتی
فقه واصول نیز,اشتغال داشتم , تقریبا همه کتب ادبی متداول , کتاب
منطق و فقه واصول تا حدود شرح لمعه و قوانین را تدریس می کردم .

در حدود سال ۱۳۲۲, به تشویق مرحوم آیه الله تنکابنی , برای ادامه
تحصیل , به اتفاق آقازاده ایشان , عازم نجف اشرف شدیم .

حوزه آن روز نجف ,
حوزه ای بسیار پر شور و گرم بود. در آن حوزه , حداقل , ده نفر, یا
بیشتر,از علمای بسیار مبرز, که همه صلاحیت کامل برای مرجعیت عمومی
داشتند, مشغول تدریس بودند.

بنده , در آن حوزه ,از محضر پر فیض اساتید و مراجع بزرگواری ,
همچون : آیه الله العظمی خوئی , مرحوم آیه الله آقای شیخ محمدعلی کاظمینی ,
احیانا مرحوم آیه الله سیدعبدالهادی شیرازی , مرحوم آیه الله آقای
شیخ محمد کاظم شیرازی و دیگران بهره بردم دراین میان , بیشترین بهره
رااز محضر درس آیه الله العظمی خوئی بردم .

بیش از یک دوره خارج اصول و به موازات آن , خارج فقه : متاجر,
طهارت , صلوه , خمس و غیره در محضر درس ایشان شرکت داشتم . شکر خدای را
که اینجانب ازالطاف خاصه ایشان نیز برخوردار بوده ام .ادام الله
ظله .

در نجف اشرف نیز به موازات تحصیل , به تدریس کتابهای رسائل , مکاسب
و کفایه اشتغال داشتم . در سال ۱۳۳۰, بااخذ گواهی اجتهاداز برخی از
مراجع بزرگ , به تهران مراجعت کردم .

در آغاز ورود به تهران , به درخواست تعدادی از فضلا, به تدریس رسائل
و مکاسب شیخ و کفایه مرحوم آخوند خراسانی و بد به تدریس خارج , در
مدرسه های : حاج ابوالفتح , فیروزآبادی و مدرسه مروی , پرداختم .

در سال ۱۳۳۲ پس از کسب مدارک مقدماتی , به تحصیل در دانشکده
الهیات و معارف اسلامی وارد شدم .

در سال ۱۳۳۵, دوره لیسانس منقول و در سال ۱۳۳۸ دوره دکترای
فلسفه و حکمت اسلامی را به پایان رساندم و بالاخره در سال ۱۳۴۲, پایان
نامه دکترا را با درجه ممتاز گذراندم .

در سال ۱۳۳۲ به تدریس در دبیرستانها و در سال ۱۳۳۸ به
تدریس ادبیات عرب و بالاخره اصول و فقه در دانشکده الهیات و معارف
اسلامی مشغول شدم . در آغاز به عنان دبیری واز سال ۱۳۴۲ به عناوین
دانشگاهی و در حال حاضر چند سالی است که در رتبه اخیراستادی
می باشم .

در بین سالهای ۱۳۴۷-۱۳۴۳ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی
دانشگاه تهران , به تدریس ادبیات عرب واز سال ۴۸ تاکنون , دانشکده
حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران , به تدریس حقوق اسلامی مشغول هستم .
واخیرا چند سالی است که رسما به دانشکده حقوق و علوم سیاسی منتقل
شده ام .

حوزه : لطفا درباره آثار علمی و تالیفاتتان صحبت بفرمایید.

استاد: آثاراینجانب , به دو بخش تقسیم می شود:

۱. کتاب ,اعم از تالیف , تحقیق , ترجمه و تلخیص .

۲. مقالات .

اما کتاب , تعدادی چاپ شده , تعدادی هم
در زیر چاپ است و تعداد دیگری هنوز به چاپ آن اقدام نشده است . در
اینجا تنها, به ذکر آنچه چاپ شده و یا چاپ آن در شرف پایان است
اشاره می شود:

۱. الذریعه الی اصول الشریعه , تالیف سیدمحمد مرتضی علم الهدی ,
قدس اله نفسه .این کتاب که در علم اصول فقه نگاشته شده با تصحیح و
تعلیق و تحقیق اینجانب , توسط سازمان انتشارات دانشگاه تهران , در سال
۱۳۴۶, ۱۳۴۸ در دو جلد به چاپ رسیده است و در سال ۱۳۶۷ در همان
سازمان تجدید طبع شده است .

۲. تفسیر جوامع الجامع , تالیف شیخ طبرسی , رضوان الله تعالی علیه ,
تاکنون قسمتی ازاین کتاب در دو مجلد با تصحیح , تعلیق واعراب گذاری
اینجانب در سالهای ۱۳۴۷, ۱۳۵۹, در چاپخانه دانشگاه تهران به چاپ
رسیده است و دو بار هم در حوزه علمیه قم تجدید طبع شد. و ضمنا در
سال ۱۳۶۱ یا ۶۲ کتاب سال شناخته شد. و در بهمن ماه سال ۶۷ یکی از
بهترین کتابهای چاپ شده ده ساله انقلاب اسلامی شناخته شده .

۳. ترجمه و تلخیص کتاب عده الاصول .این کتاب , به مناسبت هزاره
شیخ طوسی تهیه و در دانشگاه مشهد, در سال ۱۳۵۴, به چاپ رسیده است .

۴.تاریخ پیامبر , تالیف مرحوم دکتر محمدابراهیم آیتی .این
کتاب با تجدید نظر واضافات و حواشی اینجانب , در موسسه چاپ و
انتشارات دانشگاه تهران , در سال ۱۳۵۸, چاپ و در سال ۱۳۶۱, ۱۳۶۲,
۱۳۶۶ تجدید چاپ شد. و در سال ۱۳۶۱ یا ۶۲ کتاب سال جمهوری شناخته شد.

۵. مسائل هامه من کتاب الخلاف . این کتاب , قسمت معاملات کتاب خلاف
شیخ طوسی است که بااستاد شیخ الاسلام کردستانی ,استاد فقه شافعی ,
دانشکده الهیات , روی آن کار شد و درسال ۱۳۴۴, توسط چاپخانه حیدری
به چاپ رسید.

۶. کتاب الصرف والنحور والقرائه که به اتفاق برخی استادان در
سال ۱۳۴۹ برای تدریس ادبیات درانتشارات دانشگاه به چاپ رسید.

۷. تحول علم اصول فقه ، که در آغاز به فارسی در دفتر ۱۶۱۳ مقالات
و بررسیها, و بعدا چندبار به زبان فارسی و عربی مستقلا به چاپ
رسید.

۸. جلد سوم کتاب جوامع الجامع که چاپ آن در چاپخانه دانشگاه
تهران نزدیک به پایان است .

۹. دو جلد کتاب هم تحت عنوان حقوق اسلامی و آیات الاحکام برای
چاپ و به چاپخانه دانشگاه ارسال شده و بااینکه چاپ آنها آغاز شده ,
به علت کار زیاد نتوانسته ام چاپ آنها را پیگیری کنم .

ضمنا چنانکه اشاره شد چند کتاب هم
تالیف کرده ام که هنوزاقدامی در مورد چاپ آنهاانجام نداده ام این
کتابها یکی در علم اصول فقه و دیگری در متاجر و سوم در تاریخ فقه و
غیرهااست .

واما مقالات , حدود هفتاد مقاله است که قریب به همه آنها به چاپ
رسیده است , تعدادی هم هنوز چاپ نشده است ازاین تعداد, ۳۵ مقاله در
معرفی علمی شخصیتهای علوم اسلامی که همه در دانشنامه ایران واسلام
چاپ شده است . بعضی ازاین مقالات , علاوه بر زبان فارسی به زبان
انگلیسی هم به چاپ رسیده است .

بقیه مقالات , که مقالاتی است بزرگ , حدودا بین پانزده تا صد و پنجاه
صفحه درباره موضوعات مختلف حقوقی , فقهی ,اصولی و منطقی است .

قسمت عمده این مقالات ,
در مجلات دانشگاهی واحیانا غیردانشگاهی به چاپ رسیده است .اینک
به تعدادی ازاین مقالات و محل چاپ آنهااشاره می شود:

۱- شیخ طوسی و عده الاصول , در معرفی شیخ طوسی , رحمه الله علیه , و
نظرات اصولی او, چاپ شده در دفتر دوم مقالات و بررسیها.

۲- جوامع الجامع، در معرفی طبرسی , علیه الرحمه , و بررسی جوامع
الجامع , چاپ شده در دفتر سوم و چهارم مقالات و بررسیها.

۳- نگاهی به تحول علم اصول , چاپ اول در دفتر ۱۶۱۳ مقالات و
بررسیها. و به زبان عربی در مجله الفکرالاسلامی در چند شماره .این
مقاله بعدها به صورت رساله مستقلی در آمده و مکررا به زبان فارسی
و عربی چاپ شده است .

۴- قیاس استنباط , تحقیقی است درباره قیاس منطقی که فقیه در
مقام استنباط ترتیب می دهد. چاپ در دفتر ۲۱ و ۲۲ مقالات و بررسیها.

۵- ادله اربعه ، چاپ شده در نشریه دانشکده الهیات مشهد, شماره
۷و۸ دراین مقاله تنها به معرفی قرآن پرداخته شده .

۶-تشریفات قرارداد , چاپ در نشریه شمراه ۱ موسسه حقوق
تطبیقی و نیز ضمن مجموعه ای در دانشگاه تبریز.

۷- بیمه و تضمین , چاپ در نشریه شماره ۲ موسسه حقوق تطبیقی و
نیز در جلد سوم مجموعه مقالات کنگره تحقیقات ایرانی .

۸-مهمترین موارد اختلاف شیعه و دیگر مذاهب اسلامی , چاپ بنیاد
فرهنگ سال ۵۳ مجموعه مقالات کنگره تحقیقات ایرانی .

۹- ایرانیان و علوم دینی ، چاپ در مجموعه مقالات کنگره تحقیقات
ایرانی , دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران .

۱۰- تاثیر منطق در علم اصول , چاپ یونسکو در مجموعه مقالات
بزرگداشت ابن سینا.

۱۱- ولایت فقیه , چاپ در مجله نشر دانش شماره ۶ و بطور مستقل به
زبانهای فارسی , عربی وانگلیسی به وسیله سازمان تبلیغات اسلامی .

۱۲- هدی، (قربانی در منی ) چاپ در مجله الفکرالاسلامی شماره ۳۱
به بعد.

۱۳- قراردادهای تضمینی , موسسه حقوق تطبیقی , شماره ۶.

۱۴. گزارش ، کنفرانس حقوق کیفری اسلام، در ریاض , چاپ در موسسه
حقوق تطبیقی شماره ۲.

۱۵قیاس (فقهی ),اپ در نشریه شماره ۷ موسسه حقوق تطبیقی .

۱۶حقوق جزای عمومی دراسلام , موسسه حقوق تطبیقی شماره ۶.

۱۷مقبوض به عقد فاسد, نشریه شماره ۸ موسسه حقوق تطبیقی .

۱۸موارد فسخ نکاح , چاپ در مقالات و بررسیها دفتر شماره ۳۸۳۹
سال ۶۱.

۱۹ اسلام و محیط زیست , در مجموعه مقالات کنفرانس نشت .

۲۰حق و حکم , فصلنامه حق شماره .

۲۱آراء غزالی در علم اصول چاپ در مجله معارف شماره .

۲۲مالکیت دراسلام مجله تحقیقات اسلامی (بنیاد دائره المعارف )
شماره ۱.

۲۳حکومت و قانون در چند نشریه از جمله مجله دانشکده حقوق
شماره ۲۳.

۲۴آب جلداول دائره المعارف بزرگ اسلام .

۲۵حقوق معلولین مجله دانشکده حقوق شماره ۲۴.

۲۶ضمان عاقله فصلنامه حق شماره ۱۱۱۲.

۲۷یدمالکی و ضمانی فصلنامه حق , شماره .

۲۸گوشه ای از تاریخ زندگی پیامبراسلام , در مجموعه مقالات
کنگره ای به مناسبت میلاد آن حضرت ص .

۲۹ تا.۳۶ قداست حرم , قاعده فراغ و تجاوز, تاریخچه فقه ,
منابع احکام , تعزیرات , علم قاضی و غیره .

اینجانب و کنگره های بسیار داخلی و خارجی شرکت داشته و در نزدیک به
همه آنها سخنرانی داشته ام و نیز چندین طرح تحقیقاتی اجرا کرده و
یا در حال اجرا هستم واکنون مجال ذکر آنها نیست .

حوزه : با توجه به موفقیت حضرت عالی در کسب درجه اجتهاد, در دوران

جوانی و تلاش مستمر در تدریس و تحقیق مباحث حقوقی , فقه اسلام را در
ارائه یک سیستم حقوقی چگونه ارزیابی می کنید؟این سیستم حقوقی در چه
صورتی می تواند به عنوان یک سیستم حقوقی کامل و دارای عناصر زنده و
فعال , به عنوان حقوق غالب مطرح شود.

استاد: به نظر بنده , منابع فقه اسلام , یک اقیانوسی است عظیم , با
پهنه های بسیار گسترده و مختلف به گونه ای که می توان همه چیزاسلام را
از آن استنباط کرد: حقوق , سیاست واقتصاد و غیرها بنابراین فقه
اسلام می تواند جوابگوی کلیه این مسائل باشد.

در بخش حقوق , بنده , عقیده دارم که منابع فقه اسلام , می تواند یک
سیستم حقوقی کامل , غنی , وسیع و دارای عناصر زنده و فعال حقوقی را به
دنیای امروز, عرضه کند.

این عقیده را من , جدا و صرف نظرازاین که یک مسلمان هستیم ابراز
می کنم .

آری فقه ما, با همین اسکلت واستخوان بندی موجود قسمت عمده مسائل
حقوقی دنیای اسلام را در بر دارد, واز منابع آن می توان کلیه مسائل
حقوقی را به دست آورد.

منابع فقه اسلامی , منابعی است محکم واستوار و دارای عناصری زنده و
فعال که در آن , کلیه وظایف و حقوق : فردی واجتماعی , عمومی , خصوصی ,
جزایی , سیاسی چه برای شخصیت های حقیقی و چه برای شخصیتهای حقوقی ,
بلکه حتی , قسمتهای حقوقی جدیدی را, که امروزه به وجود آمده همه در
آن وجود دارد و همه را می توان از آن استنباط کرد. حتی مسائلی مانند:
حقوق دریایی , حقوق فضایی , حقوق انسانی , حقوق حیوانی , حقوق گیاهی , و
غیرها, که در گذشته به این صورت مطرح نبوده است . همه و همه از
منابع فقه , به خوبی قابل استفاده و بهره برداری است . قسمتهای مختلف
حقوقی , که در فقه اسلام , و منابع آن آمده حتی آن قسمتهایی که به صرف
تئوری می ماند و چه بسا آنرا به صرف دید تاریخی می نگرند, همه به
گونه ای است که چه در صحنه عمل و چه در جهان حقوق امروز, قابل عرضه
است .این مطلب را بنده , بدون هیچ گونه تردیدی عرض می کنم .اما به شرط
این که ما, با یک دید واقع بینانه و برگرفته از مسائل و مشکلات زمان
خودمان , به آن بنگریم و به سراغ آن برویم و نه به آن دید که گذشتگاه
و پیشینیان ما بدان نگریسته اند. آنچه آن بزرگان ,انجام داده اند,
بجای خود بسیار خوب و زیبا, کامل و دقیق و نزدیک به واقع بوده است .

امااین , مربوط به زمان خود آنان می شود. آنچه آنان انجام داده اند
در زمان خودش , بهترین بوده است چرا که برگرفته از شرایط زمان خود
آنان و ناظر به مشکلات و مسائل مردم همان عصر بوده است .

اما ما که در عصر دیگری زندگی می کنیم و با مسائل دیگری
روبرو هستیم . با توجه به شناخت مسائل و مشکلات خودمان , باید به سراغ
منابع فقه اسلام یعنی کتاب و سنت و عقل واجماع برویم همان کاری که
بزرگان ما کرده اند.

اگر چنانچه همانان امروز, به جای ما می بودند, به یقین همین کار را
می کردند. منابع فقه , همان منابع گذشته است و خواهد بود. شیوه و متد
بهره برداری از آن هم می تواند, همان شیوه و متد بزرگان ما باشداما
توجه به مسائل و مشکلات جدید و نیازهای انسان و جامعه اسنانی ,اکنوم
میزان توقع و بهره برداری ما رااز آن منابع افزون کرده وافزونتر
می سازد.

حوزه :از آنجا که انسان , در گذر

زمان ,از لحاظ تفکر, نیازها و شکل روابط و مناسبات , بر بستری ثابت
نمی ماند, چگونه فقه می تواند پاسخگوی نیازهای او باشد؟

استاد: دراین مساله که انسان ,از لحاظ تفکر, نیازها و وروابط و
… در بستر متغیراست , تردیدی نیست . بدون تردید, چنین موجود متغیری
در موارد بسیاری ,احتیاج به احکام سازگار و مناسب با شرایط واحوال
خود داردامااین واقعیت , برای فقه اسلام , هیچ گونه مشکلی را فراهم
نمی کند چرا که منابع فقه , حاوی کلیاتی است جاری بر بستر زمان که
هیچ گاه از جریان باز نمی ایستد.

عناصری از قبیل زمان و مکان و غیره , در جریان این کلیات وانطباق
آن با نیازمندیهای انسان , دراعصار مختلف , نقس اساسی را دارد, عنصر
اجتهاد و فقهات , هدایت گراین جریان , در طول تاریخ است .اگر فقهاء و
مجتهدین هر دوران , در جریان کامل نیازهای جامعه خود و مسائل و
مشکلات آن باشند, خود را مجهز به معلوماتی می کنند که این معلومات ,
چگونگی تحول و تغییرانسان رااز لحاظ تفکر, شکل روابط و مناسبات و
غیره در بستر زمان برای آنان مشخص می کند.

فقهایی که با توجه به این انسان شناسی به سراغ منابع احکام می روند,
دراین اقیانوس , آب شیرین و گوارایی می بینند که درست مناسب رفع عظش
انسان همان روزاست .

فقهاء و مجتهدین هیز عصر و زمانی ازارائه احکام , برای موضوعات
جدید و حل مسائل و مشلات انسان عاجز و ناتوان نیستند, مگراین که
خدای ناخواسته , دچار جمود فکری بوده و نخواسته و یا نتوانسته باشند
عصر خود وانسان زمان خود را خوب بشناسند.

کلیات موجود در منابع فقه اسلام , باید بر مصادیق مختلف و گوناگون ,
در زمانهای مختلف , تطبیق شود واین کار, به عهده فقهاء و مجتهدین
واگذار شده است .

این مجتهداست که باید, در هر زمان ,انسان و مسائل آن را بشناسد,
تا چنین تطبیقی برایس میسر گردد.

اگر برای تمام کلیات موجود در فقه , مصادیقی , لایتغیر ذکر می شد و
اجازه عدول از آن داده نمی شد, فقه در بستر زمان , دچار مشکل
می گردید, و رفته رفته ,از صحنه عمل دراجتماع خارج می شد ولی چنین
چیزی نیست .

کلیات فقه اسلامی , قابل انطباق بر مصادیق گوناگون و قابل تعمیم به
مصادیق ذکر شده و متن آن قاعده های کلی است . دراین زمینه مثالهای
زیادی است که من به یکی – دو مثال ساده آن اکتفا می کنم : ما در
قرآن , یک قاعده کلی داریم به نام : اوفوا بالعقود وفای به عقد
پذیرفتن نتیجه آن , یک وظیفه و یک قانون کلی است اما مصادیق عقد در
زمانهای مختلف و در روابط میان اشخاص حقیقی یا حقوقی , متفاوت است .
در گذشته عقدها محدود بود به : بیع ,اجاره , صلح و …ازاین روی ,
فقها و مجتهدین گذشته وفای به همان عقدها را لازم می شمردند و چون
عقود, فقط بین اشخاص حقیقی واقع می شود. تصور می فرمودند: مراداز
اوفوا بالعقود, اوفوا بعقود کم است یعنی , عقدهای میان شما در
حالی که این حکم می تواند شامل کثیری از عقودامروزی هم بشود که در
گذشته نبوده است .این التزام به نتیجه عقد, هیچ ضرری ندارد که علاوه
بر عقدهای منعقده میان افراد حقیقی , عقدهای میان شخصیتهای حقوقی را
هم شامل شود. چه گیر و مانعی وجود دارد که این قانون کلی شامل انواع
شرکتهایی که امروز پیدا شده و در گذشته هیچ نبوده است , نیز بشود.

مثال دیگری می زنم که ممکن است افرادی
هم با عرض بنده , دراین مثال موافق نباشند, ولی من , با توجه به
ادله , به گونه ای قاطع و جازم به آن معتقدم . در باب دیه قتل عمد یا
شبه عمد و خطا, فقهاء مجازاتهایی را برگرفته از منابع فقه ,از قبیل :
پرداخت صد شتر, ۲۰۰ گاو و غیره , برای قاتل ذکر می کنند. ممکن است
بعضی تصور کنند که شتر و گاو, موضوعیت دارد لذا تصور می کنند که فقط
موارد مذکور در لسان دلیل , باید پرداخته شود در حالی که به نظر
بنده , به یقین مطلب , بدین گونه نیست .

شتر و گاو و دیگر مذکور, هیچ موضعیت ندارد, بلکه اینها مصادیقی
است از واحدارزش آن روز واین اعجاب انگیزاست که چگونه اسلام , به
واحدارزش آن روز, توجه می کند و مواردی را مثال می زند که آن روز,
تقریبا,ارزش یکسان و برابری داشتند. تنوع این موارد می فهماند که
هیچ کدام موضوعیت ندارد بلکه نظراسلام ,این است که : فرد مرتکب بدون
مجازات و تاوان رها نشود.

مرتکب , باید معادل آن واحدارزش را به ورثه مقتول بپردازد.

اسلام , معادل واحدارزش را چند چیز معین کرده است که افراد,
به مشکل برخورد نکنند و هر کس , مناسب با آنچه در دسترس اوست اقدام
کنند. برخی از روایات به صراحت به این معنی دلالت دارد. ذکراین
موارد مذکور, به این معنی نیست که در تهران هم , قاتل برای مجازات ,
باید صد شتر بپردازد. در تهرانی که فراهم آوردن چند شتر هم امری است
محال .ازاین گذشته ,امروزه براثر مسائل گوناگون جغرافیایی ,
اقتصادی و سیاسی ,این موارد مذکور, در مکانهای مختلف ,ارزشهای
نابرابر و گاهی بسیار متفاوت دارند.این گونه نیست که پرداخت صد
شتر, همه جا, برابر با پرداخت گاو باشد.

بنابراین , ما می فهمیم که موارد مذکور, تنهااشاره به مصادق است و
هیچ موضوعیت ندارد. ما, در زمان خودمان ,از واحدارزش خودمان , برابر
قیمت آن واحدارزش در زمان شارع , باید به عنوان جریمه پرداخت یااخذ
کنیم . در جوامع دیگر و زمانهای دیگر و زمانهای دیگر هم به همین
گونه .

بنابراین ,اگرانسان در طول حیات خویش , بر بستری ثابت نمی ماند,
احکام اسلامی هم بر بستری ثابت نمانده و کلیات آن , همراه با نیازهای
مختلف و گوناگون انسان بر مصادیقی نو منطبق می گردد.

توفیق درانطباق و صحت آن در گرو داشتن یک انسان شناسی صحیح و درک
شرایط و موضوعات مختلف زمان است .

بااین خصوصیات ,اگر سراغ منابع احکام و فقه اسلام برویم می بینیم
که این منابع , سرشاراز عناصر زنده , متحرک و پویاست .

مجموع احکام فردی , حکومتی , ظاهری , واقعی ,اولی , ثانوی و … هر یک
بجای خود یک مجموعه متحرک و پویایی را تشکیل می دهد که هیچ گاه از
پاسخ گویی به نیازهای انسان واداره او عاجز نمی ماند چرا که اگر
انسان , تفکر, نیاز و روابط و شرایط ثابت ندارد, به همین موازات ,
احکام شرعی نیز, قابل انطباق بر همه آن شرایط است . .

البته این بدان معنی نیست که : حلال محمد حلال الی یوم القیامه و
حرامه حرام الی یوم القیامه خدشه دار بشود. نه ,این قاعده کلی ,
اصلی است مسلم و خدشه ناپذیر.

در منابع فقه اسلامی , کلیاتی
از آنچه انسان بایدانجام دهد, یااز آن بپرهیزد بیان شده و مطابق
با شرایط و موضوعات زمان شارع , نمونه هایی به عنوان مصداق یا مصداق
بارز برای آن ذکر شده است .

نسبت به زمانهای بعد نیز, همین کلیات , بدون کم و
کاست , باید جریان پیدا کند و همانگونه که عرض کردم , دراین جریان ,
نقش اساسی و قابل توجه به فقهاء و مجتهدین هر زمان , که متخصص فهم آن
کلیات هستند, داده شده است .این متخصصین , باید به گونه ای تریت شوند
که منعکس کننده تمام شرایط و نیازهای انسان زمان خود, در مقابل آن
کلیات باشند. با عرضه این شرایط و نیازها وارائه موضوعات جدید, آن
کلیات ,احکام مناسب راارائه می کند.

دراین زمینه , یکی از مثالهای ساده این است : ما, در منابع فقه , یک
قاعده کلی داریم که تشبه به اعداءالله , حرام است .این قاعده کلی و
این حکم , حکمی ثابت و لایتغیراست . حرام محمداست که الی یوم
القیامه تغییر نمی کنداما عنوان تشبه یک عنوان ثابتی نیست و کاملا
متغیراست . یک روزی پوشیدن کت و شلوار, یا نوعی کلاه خاص , ممکن بود
تشبه به کفار باشد بنابراین حرام بود و مسلمانان نباید می پوشیدند
اماامروز, تشبه نیست بنابراین حرام هم نیست . هر حکمی موضوعی و هر
موضوعی حکم خودش را دارد.البته قسمتی از تکالیف عملی و بخش معظمی
از عبادات , ثابت و پیش ساخته است و نباید در طول زمان تغییر کند
امااین قسمت , ناظر به یک سری ارزشهای ثابت برگرفته ازابعاد لایتغیر
وجودانسان است که ثابت بودن آن , هیچ گاه برای انسان , مشکلی ببار
نمی آورد و با رجوع به طبیعت آن به راحتی می فهمیم که در آینده هم هر
چه انسان , تغییر کنداین ثبوت , برای او مشکل آفرین نخواهد بود.از
این بخش ازاحکام که بگذریم , بقیه , هیچ حالت ثابت واز پیش ساخته ای
ندارد بلکه قسمت مهممی ازاحکام فقهی , که بیشترین نقش را در زندگی
اجتماعی بشر دارد, بدون تغییر,امکان بقاء ندارد چرا که در ذات
آنها تغییر خوابیده است . همین احکامی که امروز به عنوان احکام
حکومتی از آن یاد می کنند, خمیر مایه و عنصراساسی تشکیل این احکام
تغییراست چرا که این احکام , تابع مصالح و مفاسد عموم است و مصالح
و مفاسد عموم , در زمانهای مختلف و در مکانهای گوناگون , بسیار متفاوت
و متغیراست .
متاثرازاین تفاوت و تغییر,احکام حکومتی نیز, متغیر و غیرثابت
خواهد بود. طبیعت احکام حکومتی به گونه ای است که نمی توانداز پیش
ساخته و حالت ثابت داشته باشد. حاکم فقیه و متخصص عادل , باید با
توجه به شرایط زمان و مکان و دیگر شرایط, مصلحت عموم را به دست
بیاورد و بر مبنای آن مصلحت ,ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.