پاورپوینت کامل فجر و فراق ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فجر و فراق ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فجر و فراق ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فجر و فراق ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint :
۳
بسم الله الرحمن الرحیم
هرگونه انتسابی به مجله حوزه , جزاز ناحیه خود مجله , بدون اعتبار می باشد
سرمقاله
دوازدهمین فجرانقلاب , درحالی بر بوته استقلال و آزادی و شرافت این
نسل می روید, که قلب تاریخ حماسه وایثار, در فراق بزرگ فجرآفرین
قرن , خونین است . نگاه بر راه مانده محرومان و پابرهنگان زمین , در
حالی به تمنای ترسیم یازدهمین سالگرد[ انفجار نور] می نشیند, که آفاق
خاطرامت اسلام ,از غروب سنگین[ خورشید مغرب] سخت دلگیراست .
قلمها و زبانها, که در پیشواز نخستین فجر,از بیان شکوه خون بر
شمشیر ناتوان آمده بود,امروز نیز در رثای هجرت فجرآفرین خویش از
پای افتاده است !
بغضی گران , گلوی قلم را می فشرد, و داغی سوزان , خرمن نشاط را در دشت
سرخ سینه های شهادت نشان این امت , به آتش می کشد.
گشودن این بغض و نمودن این شعله ها میسر نیست ! بغضی است گره خورده
در گلوی تاریخ مستضعفان زمین و شعله های نهفته در قلب رنجدیدگان
زمان .
قلم ها, همیشه تاریخ , توان ترسیم راستین[ پاورپوینت کامل فجر و فراق ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint] امت ها را
نداشته اند واین , خود چکامه تاریخ است که فجرها را آنگونه که هست و
فراقها را آنسان که بوده است باز می گوید.
ما, تنها به ستایش سپیدی فجر می پردازیم , ولی گذشت زمان شعاع مبارک
فجر را در گستره آسمان حیات بشرامتداد می بخشد.
ما, تنها به اندوه درد فراق می نشینیم , ولی تاریخ با فریاد
حزن انگیز ما, واژه های شگفت کتاب عشق وایمان وایثار را به ثبت
می رساند.
پاورپوینت کامل فجر و فراق ۱۱۸ اسلاید در PowerPoint , دو همزاد خانه خاکند!
فجر بر چشم می تابد و فراق در قلب ها شعله می زند!
فجر را به انتظار می نشینند و فراق را به ناچار تحمل می کنند!
و چنین است که ما, رهایی یافتگان فجر, ناباورانه باید بارگران
فراق را گردن نهیم ! ولی چگونه !
چگونه باور کنیم که باغبان پیر رنجدیده این امت , در آستانه
دوازدهمین فصل روئیدن , چشمان خسته خود خود را بر هم نهاده و در دشت
سرخ لاله های شهادت , آرمیده است !
این را باور داریم که او به خاک میهن خود, مهر
می ورزید و ذره ذره این خطه شرافت خیز, چونان یکایک مردان با شرافت
این نسل , به او عشق می ورزند و پیکر پاکش را در آغوش کشیده اند.
ولی فراق و جدایی را باور نخواهیم داشت,زیرا که در شبهای سرد
زمستان استبداد, آنگاه که بوته های این سزرمین ,از سوز ظلم و ستم بر
خود می لرزید و آنگاه که کرمهای ساقه خوراستعمار, شیره جان این امت
را می مکید و قامت رسای استقلال واستواریشان را به تعظیم در برابر
صلیب استثمار وا می داشت , آن باغبان پیر خسته تاریخ , با خون قلبش ,
ریشه های خودی را مقاومت می بخشید و با نفس گرمش , شعله امیدمان را
روشن نگاه می داشت .
چگونه فراق را باور کنیم , در حالی که خوداو در رگهای ماست !
روح الله در حاصر تن و زندان زندگی محصور نبود.او باانگشتانش ,
با نفسهایش , با قلمش و قامتش و با عزم واراده اش حصاری پولادین ,
گرداگرد دشمنان آزادی واستقلال و شرافت کشیده بود و روح بلند خویش
را در[ فجر], پگاه رهایی انسان از قید زور مداران و زرپرستان و
تزویرگران عصر, جاری ساخته بود.
والفجر ولیال عشر .
قسم به فجر, که روح خمینی , روح جاری فجر, تا جاودانه حیات شرافت
زنده است . قسم به فجر, که نام خمینی , در دفتر قیام و شهادت , همپای
یاد رسولان و مصلحان باقی است .
آنان که زاده فجرند, با زنده داشتن فجر و پیام آن ,اندوه رنج
سالیان دراز مبارزه رااز تن در خاک آرمیده فجرآفرین خویش , بیرون
می آورند و درد فراق خویش را با مرهم درخشش آفتاب فجر و گسترش
پهنه های حضور آن , تسکین می بخشند.
ولی آنان که فرزند جور و زاییده جهل و همنوای ظلمتند, باارتحال
سردار فجر, دژ مقاومت و پایمردی این امت را, فتح پذیر می پندارند. و
چون گرگانی حریص , به زوزه افتاده و چون شبپرگانی حقیر به انکار
خورشید نشسته اند!
ولی , هان !ای شما که خونتان در خون فجر می جوشد,ازاین زوزه ها, و
این عداوتها و نامردمی ها, که بر فجر و فجرآفرینان تاریخ رفته و
می رود, غمین مباشید! که هیچ فجری بی دشمن نیست .
فجر یعنی ستیز با ظلمت,یعنی مبارزه بی امان و خونین با همه
مظاهر ظلم و جور.
چنین است که مصلحان الهی , همواره در ستیز و مبارزه
بوده اند.
کدام پیامبر,از تیر طعن و تهمت و دشنام درامان بوده است ؟
ابراهیم یا موسی , عیسی یا محمد[ص] ؟
کدامشان در آتش خشم مستکبران در نیفتادند؟
کدامشان بر صلیب , صلیب مداران روزگار, مجازات اصلاحگری و
عدالت خواهی را تحمل نکردند؟ و کدامشان پس از یک عمر تلاش وایثار,
هدایت وارشاد, با دلی خونین و تنی رنجور در بستر بیماری , زخم[ ان
الرجل لیهجر] بر جان نیوشیدند.
بلی !این درست است که پیامبران الهی درارتباط با وحی , و دارای
مقام و عصمت بوده اند و نسبت هذیان بدانان بسی سنگین و ناروا و در
حد… می باشد.
واین درست است که مقام عصمت برای دیگران ضروری نیست,ولی چرا آنان که
با پیامبران معصوم خدا, رو به رو بودند, مقام عصمت معصومان[ ع]
شعله های وساوس شیطانی را در قلبهای وسوسه انگیز و تفرقه افکن , خاموش
نساخت ؟
پس وجود سنگرهای مختلف در قبال جبهه معصومان در طول تاریخ , نشان
می دهد که حتی عصمت مصلحان الهی نیز, نتوانسته است ریشه بهانه های
درونی بهانه جویان را بسوزاند و ذهن القاءپذیر ساده اندیشان رااز
وساوس خناسان مصون بدارد.این است که باید برای حرکت در صراط مستقیم
واقعیت , میزان و ملاک دیگری برگزید. تا چون عامیان به امانی و
آرمانهای خیالی گرفتار نیامد و در حصار پندارها محصور نگردید!
ولی براستی آن ملاکها چیست ؟
باید گفت : کسی که فجر را شناخته و پذیرفته باشد, در شناخت ملاکهای
آن مشکلی چندان نخواهد داشت .
در تعیین ملاکهای صحیح کافی است که فجر (یعنی ارزشهای مورد قبول و
قابل احترام خویش ) را چند باره مرور کنیم و واژه , واژه آن را به
دقت بررسی کرده وایمان بدان رااز قلب وادراکمان اقرار گیریم .
بدین جهت قبل از تبیین ملاکهای فجر باید به معرفی و بازشناختن آن
بنشینیم .
[فجر] چیست ؟
[فجر] روشنی است .
[فجر آزادی است .
[فجر] سعادت و خوشبختی است,
ولی از کدام دیدگاه و به حکم کدام داور؟
از چشم مرغان حقگویی که تمام طول شب را بر شاخه سخت تنهایی با هر
تکبیر حق خواهی , قطره ها خون از حلقومشان چکیده !
یااز چشم خفاشانی که شب را جشن تولد گرفته و با روز در ستیز بوده
و خواهند بود؟
ما کدامیم ؟ تا معنای راستین فجرمان , شناخته شود؟
ما,از تبار شلاق خوردگان و پابرهنگان تاریخ شیعه ایم .
ما,از سلاله آنانیم که جمجمه هاشان , خشنهای قصر دوانیقیان گردید.
امامانمان در حبسهای طولانی جان سپرده یا با شرنگ حاکمان ستمگر
مسموم شدند.
ما, همانانیم که چون با پیکر رسولشان وداع کردند, بر در خانه شان
آتش زبانه کشید و به خاطر حفظ کیان اسلام و دین خدا, مهر سکوت بر لب
زدند و گاه به ناچار تهمتها شنیدند و زمانی جوانمردانه ,ایثار خون
کردند.
آری , ما, زخمی هزار ساله از ستم حاکمان جور بر تن داشتیم و حق
گویانمان در طول تاریخ , دشت شهادت را همواره سبز و لاله خیز
داشته اند.
فجر ما, فجر حاکمیت دین , فجر عدالت و قسط است .
فجر ما, فجر آزادی واستقلال و شرافت انسان است .
واینها همه , شعاری برای طلبکار بودن مااز زمین و زمان و خلق و
خالق نیست .اینها, واقعیتهایی است که روند حوادث ایام , گاهی به
فراموشی می سپاردشان و کسانی می بایست که این واقعیتها را دوباره و
چند باره بیادمان آورند واز مااقرار بگیرند.
این اقرار خواستن ضرورت طبیعت انسان است , چنانکه خداوند, بارها و
بارهاازانسان ,این گونه اقرارها گرفته و می فرماید:
اذکروا نعمه الله علیکم اذانجیکم من آل فرعون یسومونکم سوء
آیا حاکمان مستبد در طول تاریخ گذشته ما, بر ما روا نداشتند آنچه
را که فرعون بر قوم موسی روا می داشت ؟
آیا جوانان دین خواه و غیرتمندمان را با شکنجه نمی کشتند.
آیا زنان این نسل را با نیرنگ و فریب به سوی تباهی سوق نمی دادند.
و آیااین اهل برای ما – حوزه ها – رنج آورترین مصیبتها نبود. پس
فجر ما چه چیزی جز نابودی نظام استکباری و جائرانه و جایگزین گشتن
نظام عدل الهی به جای آن , می توانست باشد.
مااندک بودیم , خداوند فزونیمان بخشید.
واذکروااذ کنتم قلیلا فکثر کم . ۲
ما مورد ستم واستضعاف قدرتهای استکباری واسلام ستیز و جهانخوار
بودیم و خدایمان بر آنان نصرت داد.
واذکروا اذ انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم
آری , سرانجام , ما پابرهنگان تاریخ , ما شلاق خوردگان عصر, ما که
آرمانی هزار ساله در قب و داغی دیرینه بر سینه داشتیم ,امانت بزرگ
الهی (حاکمیت دین و قسط) راازاو دریافت داشتیم و بی تردیداین فجر
ما بود و هست و خواهد بود.
ولی خداونداین فجر را بی تضمین و میثاق به ماارزانی نداشته است .
واذکروا نعمه الله علیکم و میثاقه الذی واثقکم به ۴ .
یاد آرید نعمتی را که خدا بر شماارزانی داشت و پیمانی را که با
شمااستوار ساخت .
تحقق انقلاب و پیروزی امت بر نظام ستمشاهی , برای تحقق فجری بود که
روزگاران دراز در آرزوی آن بودیم .
ما بودیم که بر سرنوشت خویش حاکم شدیم .
ما بودیم که در پرتو رهبری آن خدایی مرد,از سرمای استخوان سوز
شام استعمار رهیدیم و مستکبران را به بیم و حزنی بی پایان واداشتیم .
و دوباره از لبان قرآن , پیام وحی را زنده تراز هر زمان شنیدیم و
اذعان داشتیم که :
الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم
کافران از به اسارت کشیدن دینمان مایوس شدند و با تحقیق حاکمیت
قوانین اسلام , زمینه های رشد و تعالیمان کامل گردید.
واین سپیده صادق , چیزی جز لطف و رحمت الهی در حق ما نبود.
رحمتی , برای تعالی یافتن , برای محک زدن صداقت ما, تا کداممان به
میثاق الهی پایبند بمانیم ؟
تا کداممان در میدان عمل , چون بر سجاده نیایش , تقوا را پیشه
سازیم ؟
تا کداممان در روز رسیدن به آرمانها, عدل , شرف انسانیت وارزشهای
والای انسانی رااز یاد نبردیم .
به فجر, مومن و پایبند باقی مانده و آن را دستمایه خواهش های
تیره نفس نگردانیم .
به سستی نگراییم و دوستیها را به عداوتها نکشانیم .
خذوا مااتیناکم بقوه واذکروا ما یه لعلکم تتقون .
فجر حاکمیت اسلام , فجر تمدن دوباره اسلامی , موهبتی خداوندی است که
باید آرمانها و ره آوردهای آن را, که همان ملاکهای راستین فجراست , با
قدرت و توان دنبال کرد و پاسداری نمود.
و تنها در پرتو یادآوری این آرمانهای اصیل و ره آوردهای گران و
ملاکهای ارزشی انقلاب است که می توان روح تقوا و واقع گرایی و حق جویی را
در قلب حامیان دیرین فجر همچنان جاری داشت .
و بی شک در سایه این تقواست که می توان به داوری و تحلیل درست
رخدادهای انقلاب و ترسیم صحیح روند حرکتهای اجتماعی و نیز نقد
موضع گیریها پرداخت .
یا ایها الذین امنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا .
ملاکهای روشن فجر
اکنون که مفهوم فجر در فرهنگ
ما, نسل حوزه ها تبیین گشت , باز شناختن ملاکها واصول روشن فجرامری
بس میسور خواهد بود.
مردمی که در ظلام ظلم حاکمان ستمگر, شاهد نابودی فرهنگ , مذهب ,
ملیت , شرف ,استقلال واخلاق خویش بوده اند. ملاکهای فجرشان چیزی جز
حاکمیت عدل واعتلای فرهنگ و حیات واقعی مذهب و حفظ شرف واستقلال و
تکامل اخلاق جامعه نمی تواند بود.
امتی که براین اصول تکیه داشته و
آرزوی دستیابی به چنین اهدافی قیام کرده و در نظام جامعه خود, تحول
وانقلابی را دراین راستا, شکل بخشیده است , بدیهی است که برای حفظ
انقلاب و تداوم حرکت خویش , ملاکهایی جز همان اصول نمی شناسد.
البته همانگونه که گفته آمد, شاید کمتر کسی خود را به
نادیده گرفتن اصول وانکار ملاکهای راستین نهضت , متهم کند, ولی
واقعیت این است که انسانها در راستای تحول از جایگاه آرزومندی به
جایگاه کامیابی , گاه عطشهای گذشته , نیازها و آرمانها و سوز و گداز
راستین خویش رااز یاد می برند.
ملتهای
محروم وانسانهای آزاده , تلاش می کنند تا جامعه رااز یوغ ستم و
استکبار برهانند و در راستای آن حاضرند هستی خویش را فنا کنند, ولی
همینان گاه در صحنه های پس از پیروزی , موانعی را در قبال یکدیگر و
جامعه اتخاذ می کنند که گویی گذشته خویش را منکرند و یااز یاد
برده اند.
وامروز سخن ما با حوزه های علمی و روحانیانی است که در شام تیره
نظام ستمشاهی بیش از آن که محرومیت های مادی و نان و مسکن رنجشان
دهد, درد دین و عشق , به خدا و حمایت از مستضعفان و حمیت و جوانمردی ,
مشتهاشان را در برابر سر نیزه ها گره کرده و قامتهاشان را به مقاومت
و پایمردی در برابر زندان و شکنجه و تبعید وا می داشت .
سخن ما با آنان است که در کوران تحقیرها و محرومیتها, فجر حکومت
اسلامی را تنها در رویاهای خود جستجو می کردند و با حسرتی گران بدان
دورنمای شیرین می نگریستند.
سخن ما, با آنان است که : دراین دشت لاله خیز رهایی , که در پای
بوته های سبزش , هزاران لاله خونین روییده است , نا مهربانانه قدم بر
گلبرگهای لطیف این پیامداران ایثار و عشق نهند. و دراین غروب غم
انگیز فراق , پیام فجر و ملاکهای راستین آن رااز یاد نبرند.
بیاد آرند که آرمانهای بلند آنان در گذشته چه بود؟
نابودی حکومت استبداد و حاکمیت دین بر تمامی ابعاد زندگی فردی و
اجتماعی و فرهنگی و سیاسی مردم ؟استقلال و شرافت عزت جامعه اسلامی ؟
رها ساختن فرهنگ اجتماعی و نیز آموزش از چنگال استعمار و بیگانان
و بیگانه پرستان و جهت دادن فرهنگ و تفکراجتماعی به سوی اندیشه ها و
باورهای بلند توحیدی واسلامی ؟
آیااینان آرزو نداشتند که حتی یک ساعت بتوانند سخن قلب خویش و
پیام واقعی دین خدا رااز شبکه های تبلیغی کشور با مردم در میان
بگذارند؟
آیااینان آرزو نداشتند که روزی در برابر نسلهای نو رسته این
جامعه از جایگاه امن و مقبولی برخوردار باشند و به شیوه ای که اسلام
می گوید و می خواهد, نسلهای جواب را تربیت کنند؟
آیااینان معتقد نبودند که اگرامکانات وسیع جامعه (سیاسی ,
اقتصادی , تبلیغی , فرهنگی و …) دراختیاراسلام قرار گیرد, دنیا را
متحول ساخته و به سوی اسلام متوجه خواهند کرد؟
بیاد دارند؟ و برای تحقق آنها تلاش می کنند؟
گر چه کارهایی صورت گرفته , ولی آنچه می بایست بشود با آنچه صورت
داده ایم تا چه میزان فاصله دارد؟
حوزه های علمی ما و هواخواهان فجر با
ملاکها و آرمانهایی که یاد گردید, تا چه اندازه بااین امکانات
گسترده , بی شائبه در جهت آرمانها واصول خویش گام برداشته اند.
سخن دراین نوشته , متجه توده عظیم نیروهای حوزوی و روحانی است,
چرا که آنان مغز واندیشه این نظام بوده و خواهند بود و تا زمانی که
این اندیشه واین دستگاه تصمیم گیرنده نظام به کمال و تمام و با
نظم و دقت , کاری در خوراین نظام الهی نکند,انتظار نمی رود که
رهبران نظام بتوانند, آرمانهای بلندانقلاب را تحقق بخشیده و ملاکها و
اصول فجر را زنده نگاهدارند.
فجرانقلاب بر دوش یک خورشید متکی نبوده و نیست , گر چه برای همیشه
روشنی و طلوع خود را وام دار آن خورشیداست .
فجرانقلاب , بر دوش کسانی متکی است که باید همواره روح حیات و
اسلامیت و جاودانگی را در آن بدمند.
حوزه های ما, بایدامروز به این واقعیت بیندیشند که برای این فجر و
انقلاب چه کرده اند؟
آیااصولا ملاکها واصول و آرمانهای انقلاب را آنگونه که باید در
کلیت شمول و عمقش تبیین کرده اند؟
آیا در نظام و سازمان خویش تحولی را براساس آن ملاکها پدید
آورده اند؟ یا فجر وانقلاب را دانسته یا ندانسته دستمایه دریافت
امکانات , و بهره وری های مادی و کامیابیهای اجتماعی و … قرا
داده اند. و دراین راستا به موضع گیری و تحلیل گری جناحهای مقابل
نشسته اند؟
بی تردید, می بایست که این کاروان را صلای کاروان سالاری آزموده و راه
شناس به خود آرد. و کدام صلا, رساتر و کدام مصلح از فجر آفرین انقلاب
آزموده تر و راه شناس تر؟
او که همواره به ملاکها واصول فجراندیشید و صحیفه نورش را با
آینه آن ملاکها زینت داد و سرانجام تمام صحیفه نورش را در
وصیتنامه الهی – سیاسی خویس تبلور بخشید, تا ره توشه ای باشد بر
ادامه فجر.
این است که حوزه ها و همه آنان که فرزند و حامی فجرند, باید بار
دیگر و بارهای دگر, پیام او را با تامل واندیشه مرور کنند, چه این
که پیام فجرآفرین , تضمین پایداری و تداوم فجراست .
پیام فجرآفرین در لحظه های فراق
تشعشع صداقت واخلاص , در لحظه لحظه زندگی سردار فجر جلوه می نمود.
چشمانی که در ظلمت جهل و عناد, و تحجر و جمود, بینایی خود رااز دست
نداده بودند, عظمت و صداقت و شور و شعور را در سیما و گفتار و
کردارش می دیدند و ملاکهای درستی را در وجوداو می جستند.
او, در نگاه موحدان ,ابراهیم زمان و در بیان آزادگان ,اسطوره
آزادگی و وارستگی و در لسان مریدانش , تالی تلو معصومان و حتی در
توصیف دشمنان کینه توزش , قدیس زمان بود.
محمدیان , خاطره صلای محمد[ص] را در طنین سخنش زنده می دیدند و
پیروان مسیح , شمایل مسیح را در رخساره او مشاهده می کردند.
و براستی او خود ملاک درستی بود.
واین
جایگاه را, عقل وایمان و تجربه مردمان , در طول سالیان دراز مبارزه
علیه استکبار, برای او شناخته است .
وجدان سالم واندیشه ای وارسته ازالقائات و قلبی گرفتار نیامده در
رسوبات می خواهد تا[ صحیفه نور], و[ عهدنامه الهی – سیاسی] او را
صفحه صفحه بخواند و خداجویی وایمان و شهامت و شجاعت و تدبر و حکمت
را در سطر سطر آن بنگرد و روند تحول تاریخ این نسل را در آن دنبال
کند و راز تداوم فجر را در آن بازیابد.اگر چه دراین فرصت ممکن
نیست , ولی کافی است که بر سر فصل عهدنامه او, نگاهی داشته باشیم , تا
سر عنوان ملاکهای روشن فجر را در کلام و مرام او بازشناسیم .
آن را حل عظیم , در سر فصل عهدنامه خویش تبیین می کند که جهت گیری
اصلی واصولی او حفظ واعتلای اسلام و نظام اسلامی بود, و همین اصل
محور همه تصمیم گیریها و خط مشیها و سیاستهای کلی و جزئی وی را در
عرصه روابط اجتماعی و جهانی تشکیل می داده است . آن بزرگ , در بندهای
آغازین وصیتنامه الهی – سیاسی خویس می نویسد:
[…آنچه دراین حکومت اسلامی مطرح است اسلام واحکام مترقی آن است
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 