پاورپوینت کامل پویائی مکتب انقلاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پویائی مکتب انقلاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پویائی مکتب انقلاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل پویائی مکتب انقلاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۹۷

پاورپوینت کامل پویائی مکتب انقلاب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

روی سخن ، در جهت تبیین کارآیی انقلاب
می باشد. چگونه و در چه شرایطی یک انقلاب ، می توانداز یک روند سازنده
و موفق برخوردار باشد؟ دلایل و آثار پویایی هرانقلاب در چه
واقعیتهایی نهفته است ؟ چنین مساله ای بااهمیت و حساسیت ویژه خود
همواره رهبران انقلاب وانقلابیون واندیشه وران اجتماعی را به خود
مشغول داشته است .

انقلاب در
مفهوم جدید خویش ،از قرن نوزدهم به بعد، بارها موجبات دگرگونیهای
ریشه ای ، در بنیادهای سیاسی واقتصادی جوامع انسانی را فراهم آورده
است . چنین تحولی ،اگر مبتنی بر طرحی سابق و مدون و آرمانی تئوریک
انجام گرفته باشد،انقلاب مکتبی خواهد بود. ذراین گونه انقلابه،
مکتب وایدئولوژی در پیشبردانقلاب و در تعیین خط مشی پویایی آن ،
اساسی ترین نقش ار داراست .

ازاین رو، در راستای تبیین شرایط پویایی انقلاب و تشریح آفات و
موانع رشد و حرکت بالنده یک نهضت ، (که موضوع مقالات آینده را تشکیل
می دهد). نخست به دلیل زیربنایی بودن نقش ایدئولوژی و تاثیر آن در
کیفیت یک انقلاب به این مساله می پردازیم ، که چگونه یک مکتب ، توانایی
هدایت یک انقلاب و حرکت آفرینی را می یابد و در پرتو چه مسایلی
می توانی موجبات گسترش نهضت و موج آفرینی و جلب افکار را فراهم آورده
و در ضمن ، خود، بایستی از خلاقیت و کارایی بهره مند باشد.

پویایی ایدئولوژی

میزان موفقیت هرانقلاب و نهضتی ، توانایی آن در خلق انسانی جدید
می باشد.انسانی که از آهنگ آرمان گرایی به پویش و تحرک آمده است و
در پی آفرینشی نواز هر کوششی دریغ نورزد.

در واقع این پتانسیل ایدئولوژی انقلابی است که نخست ،ذهنیت و تفکرات
شخص را تغییر می دهد و به دنبال این انقلاب ارزشی ،انقلاب سیاسی
اجتماعی را به وجود می آورد.

ازاین رو،این واقعیت ، که تحولات هر جامعه ، متاثرازاندیشه و
اعتقادات حاکم بر آن جامعه است از مقبولات جامعه شناسان می باشد.

اهمیت و نقش ایدئولوژی ، دراجتماعات بشری مساله ای ملموس و تردید
ناپذیر می باشد.از بابا مثال : در محدوده روابط خارجی و دولتها
می تواند نقشی در بلوک بندی ، آمیزش و سازگاری و برخاشگری داشته باشد.

و نیز در محدوده روابط داخلی نقشی درایجاد وحدت یا دسته بندیهای
گروهی ، تکفیر و تفسیق ، گرایش به عدم دخالت در سیاست ، محدودیتهای
فکری و عملی ، روحیه تلاش یا سستی و رکورد و … داشته باشد.

آنچه که ذکر شد،از باب نمونه بود که هدف ازاین نوشته بسط و
تفصیل آن نیست ، بلکه هدف ازاین نگارش ، نگاهی به بعد دیگر آن می باشد
و آن ارزیابی توانایی یک ایدئولوژی ، در پیشبرداهداف انقلابی یک
جامعه واستقرار یک نظام انقلابی با پشتوانه بودن آن مکتب می باشد.
بدین معنا که اگر مکتبی چنین نقشی را بیابد، چگونه می تواند
مسوولیت خویش را به نحواحسن انجام بدهد.

آنچه چنین شرایطی را در یک جامعه برای مکتب فراهم می آورد و موجب
سازندگی و خلاقیت و زنده و در صحنه بودن آن تفکر می گردد، نخست ، به
پتانسیل ذاتی آن طرح واندیشه مربوط می شود و دیگر، به تحرک و پویایی
که در جوامع دارد.

قدرت سیاسی واقتصادی ،از بهترین اهرمهایی است که رابطه ای متقابل
و زنجیره ای با توانایی و تحرک تفکر دارد زیرا که جلب افکار، قدرت
سیاسی واقتصادی به دنبال می آورد واین قدرت ، بسان نیرویی ، در جهت
تحرک و پیشبرد و گسترش تفکر سهمی بسزا دارد.

یه هر حال ، هر تفکر منزوی و خارج از صحنه ، طبعا فاقد قدرت است و
از پویایی و توانایی در عمل بهره ای نخواهد داشت .

اما برای حضور جدی یک مکتب ، در جامعه ،از چه مسائلی می توان کمک
گرفت ؟ یک مکتب ، چه نوع تواناییهایی را بایستی دارا باشد؟ کدام
اندیشه و با چه مشخصه ها توفیق عمل و موفقیت نهایی دارد؟

در یک نگاه کلی ، مساله را می توان از دو زاویه مورد نظر قرار داد:

۱. تئوری و مرحله اندیشه که دراین بعد، مجموع ای از بایستگیها
مطرح است که بدون آنها تفکر به دوراز توانایی لازم خواهد بود.

۰۲ در مرحله واقعیت و بازدهی که دراین مرحله وجود
مشخصاتی ، تعیین کننده توفیق نهایی تفکر می باشد.

البته ، توفیق در هر دو بعد، شرط موفقیت کامل اندیشه می باشد زیرا
آنجا که اندیشه ای در مرحله تئوری خویش دچار ضعف و کمبودهایی باشد
این نارساییها به مرحله عمل نیز، سرایت می کند و آن را سست و ناتوان
می سازد واز تحرک لازم باز می دارد.از طرفی ، در مرحله اجرا و عینیت ،
اندیشه بایستی توانایی خویش را درهگشایی و گره گشایی به اثبات
برساند

چه بساایده هایی که در عالم ذهن ، قوی ، و توانا به نظر به نظر
می رسداما دراجراء و عمل سستی و پوچیش نمایان می شود.

رویاهای فاضله ای که تنها در عالم ذهن می تواند سکنی گزیند و در
خارج یا غیر ممکن است و یا فاقد بالندگی ،ازاین مجموع اند.

با توجه به این مسائل ، قبل از پرداختن به بحث اصلی ، که تبیین
پویایی انقلاب می شد، به بحث از تواناییهای لازم و بایسته یک مکتب ، در
دو بخش :اندیشه واجر، می پردازیم .

۱. مرحله اندیشه وارائه راه حل

جهت ارزیابی و شناخت صحت و توانایی یک مکتب ، یا یک تفکر واندیشه ،
از ملاکهایی متعددی می توان نام برد،از جمله :

۱. طرح ارائه شده منطقی باشد، تااین که قابل اثبات باشد و نیروی
خرد و منطق حمایتش نماید و زمینه پذیرش عقلی آن را فراهم آورد.

۲ تحرک آفرین و معنابخش به زندگی و حیات انسانی . مکتب در پرتو
این شوق انگیزی و تعهدآوری و مسوولیت آفرینی ،از جاذبه و نیروی
ویژه ای برخوردار می گردد.

۳. نباید درون یک طرح و بین اجزاء آن ، تناقض و ناسازگاری وجود
داشته زیرا دراین صورت ، طرح متضمن نفی خویش است ، ضعف و بی اساس
بودن خود را نیز ثابت می کند.

۴. طرح مورد نظر، بایستی روشن و مشخص باشد وازابهام به دور باشد
تااین که هر شخصی نتواند مطابق سلیقه خویش ،از آن نتیجه بگیرد.

آنچه ذکر شد، نمونه هایی از ملاکهای ارزیابی
توانایی و تشخیص راستی و درستی یک طرح می باشد.

اما دراین بخش هدف ،ارزیابی توانایی یک مکتب براساس ملاکهایی
اجتماعی و سیاسی است براین اساس ، تنه، چند محور و ملاک ازاین
مجموعه را عنوان می نماییم . و طرح مسایلی در محور کاوشهای فلسفی ،
علی رغم کارآیی آن ، در جهت شناخت پدیده ها و قانون آن ، گسترده و خارج
از موضوع دانسته و نیازی به تبیین و شرح تفصیلی آنها را دراین
مجموعه نمی بینیم .

دراین مقال ، در بخش نخست ، که به مرحله اندیشه اختصاص دارد،
محورهای زیر را بحث می کنیم :

۱. پاسخگویی و حساسیت نسبت به مسائل مستند شده وارائه راه حل .

۲. حضور در صحنه های علمی .

۳. فراگیری .

در بخش دوم ، مرحله اجر، به بعد گره گشایی ایدئولوژی انقلاب خواهیم
پرداخت .

.۱ پرداختن به موضوعات نو وارائه راه حل

زندگی و حیات انسانی به تغییر و تحول گره خورده است .اهتمام به
مسائل جاری زمان و نظارت و پاسخگوئی مستمر نشان دهنده حیات هر
اندیشه است . مربیان اجتماعی از تحولات جدا نبوده و جهت تطبیق وقایع
با حقایق ،از تلاش نمی نشینند. مسامحه و عدم اهتمام ، زمینه ساز رجوع به
دیگران و خط گرفتن از آنان خواهد بود و در نتیجه ، نوعی انزوا و
بی اثری مکتب یا تفکر را به دنبال خواهد داشت . تاریخ ادیان و تفکرات ،
گواه براین واقعیت است .

توین بی ،استاد نامی فلسفه تاریخ ، دراین زمینه چنین می گوید:

[آنچه یک تمدن را می میراند،این است که حاکمان و رهبران دربرابر
سوالات و مشکلات نوین ، همان پاسخهای کهن را تکرار کنند].

مکتب زنده ، نسبت به مسائل انسان عصر خویش و جریانات روز، بیشترین
اهمیت را خواهد داد و برای پرسش و مساله ای راه حل و سخنی دارد.

در غیراین صورت ،
یعنی ، با عدم توجه به پدیده های نوظهور و پرداختن به[ وقایع سابقه]
به جای حوادث واقعه] مکتب از پویایی و تحرک باز خواهد ماند و حیاتش
دچار تزلزل می گردد و نوعی دلزدگی و بدبینی ، به عدم توانایی آن در حل
معضلات ، به وجود خواهد آمد.

باادامه چنین وضعی ، به مرور، چیزی
از آن باقی نمی ماند و تنها در حافظه ها و کتب تاریخ می توان آن را
سراغ گرفت . لازم به تذکراست که : گاهی اصل تفکر نارساست واز توانایی
لازم برخوردار نیست . و گاهی این ضعف درارتباط با تئوریسینها به
وجود می آید، در حالی که خود تفکراز توانایی ذاتی برخورداراست ، ولی
نسبت به ارائه و تبیین آن نوعی نارسایی و ناتوانی وجود دارد.از
باب نمونه : قبل ازانقلاب اسلامی ، آنچه که قلب بسیاری از جوانان
مسلمان را به تردید می انداخت وایمانشان را نسبت به مکتب متزلزل
می کرد، نارسائی و ضعف تبیینات اسلام شناسان بود بویژه در برابر
مارکسیسمی که در زمینه مشکلات انقلابی واجتماعی واقتصادی نسخه هایی
ظاهرا علمی و جاذب را برای جوانان ارائه می داد.

در حالی که اسلام ، عنصراجتهاد ر، که رمز پویایی وابدی بودن آن
نیز می باشد، جهت یک چنین نقش ارزنده ای پیش بینی نموده است . در پرتو
اجتهاداست که رهبری اسلامی و پاسخگویی به مشکلات و رهنمودهای اجتماعی
و سیاسی واقتصادی انجام پذیراست .اگر در تقلید، حی بودن مجتهد
مطرح شده است ، دراین راستا تفسیرپذیراست و بهمین دلیل ،اجتهاد نیز
بایستی از حیاتی بالنده ، برخوردار باشد. در پرتواین پویایی و
توانایی ، خط دهی پیران و رهبری اجتماع صورت می پذیرد و آرزوی چشم
دوختگان به آن ، تحقیق می یابد.

اسلام ، به این وسیله ،ازانحراف پیروان به دیگر نحله ها و تفکرات و
دلزدگی آنان و سترون ماندن خویش جلوگیری نموده است .

جای بسی تقدیر و سپاس ،از سلف فرهیخته ای است که با زحمات خویش ،
چراغ هدایتگراسلام را فروزان نگهداشتند و بااین مرزبانی ، آنان را
ازانحراف و کژی و دور داشتند.

شیخ طوسی[ رض] ، که از قافله سالاران بزرگ این خطه و چهره درخشان
پاسداری از دین است ، چنین می گوید:

[کان شیوخنا[ره] المتقدمون منهم وامتاخرون … بلغواالنهایه
الفصوی فی استقصاء مااقتضت از منتهم من الادله والکلام علی
المخالفین فانه قد تجدد من شبهات القوم ما یحتاج معهاالی ترتیبات
اخر].

علمای بزرگ م، چه گذشتگان و چه آنان که سپس آمده اند، همه درباره
پیدا کردن دلیلهای زمان پسند و آنچه طبیعت زمان اقتضاء می کرده است ،
تا نهایت درجه ممکن کوشیده اند و در برابر دیگران و مخالفان موضع
آگاهانه داشته اند. چون همواره شبه ها و مسائل تازه ای القاء می شده
است ازاین روی ، آنان نیز، آگاهیها و دلیلهای تازه عرضه می کرده . ب

ادامه چنین شیوه ای ، به یقین ، رسم همه فرزانگان متعهد خواهد بود
زیرااگر دراجتهاد (که به تعبیر شهید مطهری نیروی محرکه اسلام باشد)
و در مستنبطات ، نوعی تقلید و جمود پیوسته شود، آغاز هر سکون و کج
روی خواهد بود. و یااگر، بدون شناخت صحیح و کامل ازانسان و جامعه
در روابط و وقایع نهفته در زمان و مکان و بدون در نظر گرفتن مصالح
مربوطه ، راغی و نظری داده شود، قهرا فاقد راهگشایی و توانائی لازم
خواهد بود و نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت .

به هرحال پس ازاندکی ،انزوا و خروج از صحنه ، سرنوشت محتوم آن تفکر خواهد
بود. دراین زمینه ، نیازی به ذکر شواهد و نمونه ازاین نوع آراا و
ذهنیته، در گذشته وامروز نمی بینیم و بار دیگر به همه
نظریه پردازان و برنامه ریزان ، سخن بلند و نغزامام[ رض] را یادآوری
می نماییم .ایشان در پیامی ضمن این که زمان و مکان را دو عنصر تعیین
کننده دراجتهاد خواندند، شناخت روابط حاکم بر سیاست واجتماع و
اقتصاد یک نظام ر، در شناخت حکم دخیل دانستند و سپس چنین نگاشتند:

[آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرها فرهنگ حاکم بر جهان ،
داشتن بصیرت و دیداقتصادی اطلاع از کیفیت برخورد بااقتصاد حاکم بر
جهان ، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمولهای دیکته شده آنان و درک
موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم ، که در حقیقت
استراتژی حکومت بر جهان را ترسیم می کنند،از ویژگیهای یک مجتهد
جامع است] . ۳ ،

۲. حضور در مجامع علمی

عدم محدویت به زمان و مکان ، گویاترین نشان از حیات و توانایی هر
تئوری است . در واقع هر تفکری داعیه برتری در شناخت و حل مسائل را
داردامااثبات این توانایی ، تنهااز راه حضور در مجامع علمی و
فرهنگی امکان پذیر خواهد بود. در هر جا و به هر مقدار که فضای عرضه و
ارائه تفکری هست این تئوری ، حضور گسترده دارد و به ابلاغ نقطه نظرات
خویش ، در زمینه های مورد نظر دست می یابد.القاء واثبات و گسترش
مبانی فکری وارزشی یک نظام عقیدتی ، تنهااز راه حضور جدی و پیگیر،
در صحنه های مختلف و بااستفاده ازابزار و وسایل گوناگون موجود،
امکان پذیر می باشد. همانگونه که این حضور، ضروری می نماید غیبت از آن
طبعا آثاری تضعیف کننده و ویرانگر برای مکتب خواهد داشت .

آثار حضور

ابلاغ پیام

ابلاغ ،اولین واساسی ترین مسوولیتی است که هر تئوریسین احساس
می کندازاین روی ، با تلاش پیگیر و گسترده ، هیچ فرصتی را جهت ارائه
نظریه وابهام زدایی از آن از دست نمی دهد. سنتی از که دیگران
نمی شناسند و یا هاله ای ازابهام آن را فرا گرفته ، چگونه می توان به
موفقیت آن و گرایش بدان دل بست .

شرط اول در موفقیت هر تفکری ،ارائه و تبیین آن می باشد.

البته از واژه حضور، معنای
فراخی را منظور داریم که شامل هر نوع فعالیت گسترده وابلاغی این
چنین ، بااستفاده از شیوه های متفاوت ، می گردد.از جمله ، نامه امام
به گورباچف را یک نمونه ازاین حضور دانیم .

هنگامی که تزلزل اندیشه ، پایگاه قدرتمندترین مرکزالحاد را
لزرانده واحساس ناتوانی تئوری از حل معضلات می شود و در آن خلاء فکری
و بن بست عقیدتی به دنبال راه حل و گره گشایی می آیند،امام مطالعه
اسلام را پیشنهاد می دهد. مکتب اسلام ، به عنوان بهترین تئوری ، بار دیگر
به وسیله فرستاده امام ،ارائه می شود، پیام به سراسر جهان ،انعکاس
می یابد و موردارزیابی قرار می گیرد. براین اساس ، جهان را به تفکر
دوباره وارزیابی مجدد فرا می خواند.

نهضتهای آزادیبخش جهان ، باارسال پیام امام ، بینش و نیروی جدیدی
می یابند. به جنبشهای که حرکتشان بر مبنای تفکراتی غیراسلامی است و در
جهت رشد و توفیق خود، تلاش می کنند،اعلام می کنند که : مارکسیسم
جوابگوی هیچ یک از نیازهای واقعی بشر وایده های آنان نیست .

نمونه دیگراین حضور را در فتوای حضرت امام ، نسبت به سلمان رشدی ،
می توان مشاهده نمود که از جمله آثار فتو، تظاهرات بی نظیر مسلمانان
لندن بود.

بی تفاوت و غفلت مکتب ، هر جا که اعلام وجود و بیان موضوع ضرورت
دارد، قطعا موجبات تضعیف وانزوای مکتب را فراهم می آورد.

فیدل کاسترو در یکی از مصاحبه ه، به همین دلیل کلیسا را به نقد
می کشد:

[در طول قرنهای حاکمیت فئودالیسم واستعمار، قرنهایی که در خلال آن
انسانها به بردگی واستثمار گرفته می شدند و نسلشان نابود می شد،
کلیسا علیسه آن بی عدالتیهای تاریخی موضوع نگرفت] ۴

این نحوه از تفکر واین شیوه ازانزواگرایی و خط مشی ،اول، موجب
نقطه ابهام در مکتب و ثانی، زمینه ساز بدبینی و روی گردانی نسل
متفکر و حقیقت طلب را فراهم می آورد که از جمله دلیلهای گرایش به
مادیگری محسوب شده است .

باروری اندیشه

هر نظریه به هنگام توجه و برخورد با آرای دیگر، به رشد و بلوغ و
باروری نهایی خویش می رسد.ازابهام و کلی گویی خارج واز ذهنیت و
خیال بافی پیراسته می شود و به نوعی اصلاح و جامعیت آراسته می گردد.
این تاثیر و تاثر واقعیتی شناخته شده است و شمول آن به وسعت
تفکرات بشری می باشد.

تفکراتی که به دوراز واقعیتهای جاری مان شکل گرفته است واز
رویارویی با مسائل انسانی و تفکرات بشری ، بی بهره باشد، قهر، دچار
خیالبافی و ذهن گرایی می شود و در نتیجه ، ناتوان از حل اساسی مشکلات
انسان خواهد بود.

حتی چنین مساله ای ر، در تبیین و تحلیلهایی که ازاسلام داده
می شود، می توان مشاهده نمود. آنجا که نظریه بر آمده از توجه و برخورد
به آرا و تفکرات و مکاتب دیگر باشد، نتیجه گیری واستنباط تفاوت
یافته است .

براین اساس ، شناخت زمان و مسائل مربوط به آن ،از مهمترین وظائف
اسلام شناسی است .

استاد شهید مطهری[ ره] ازاین نکته چنین یاد می کند:

[علماءامت اسلامی بر حسب وظیفه و مسوولیتی که دارند، عالمترین
مردم به زمان خویش خواهند بود زیرا تشخیص مقتضیات واقعی زمان ،از
مقتضیات انحرافات اخلاقی وانحطاطات روحی انسانه، بدون آشنایی با
روح زمان و عوامل دست اندرکاران ساختمان زمان و جهت سیر آن عوامل ،
امکان پذیر نمی باشد] ۵ .

بنابراین ، ذهن بسیط و بی بهره از رشد و نا آشنا با آرا و تجارت ، به
یقین ، خطا پذیر بوده و راهی در حل مسائل انسانی نخواهد داشت .

دعوت و تاکیداسلام ، به آشنایی و فهم استفاده از آرا مختلف و
بهره بردن از عقول مردم و شریک شدن در آن و مشورت خواستن ازایشان
(که یکی ازاصل قطعی اسلام است ) راهی است ارائه شده در جهت تفکر و
شناخت صحیح .

قال علی ( ع ) : اضربوا بغض الرای ببعض یتولد منه الصواب ۶ .

رایها را بر یکدیگر عرضه کنید که رای درست این گونه پدید می آید.

امام ( ع ) در فرمایش دیگری به باروری اندیشه نیز چنین اشاره دارند:

من استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطاء ۷ .

هر که با آرا گوناگون روبه رو شود نقاط اشتباه و
فضای هر کار را خواهد شناخت .

یک نمونه روشن این باروری را در مجموعه ای از تفکرات و نظریات
مکاتب ،از جمله اسلام می توان سراغ گرفت که هر آنجائی که مورد هجوم
قرار گرفته و به مبارزه طلبیده شده است ،ابتد، دچارابهام و
نارسائی بوده است اما پس از ورود به صحنه و برخورد و رویارویی ،از
چنان باروری و توانایی بهرمند شده که موجبات انزوای تفکر مهاجم را
فراهم آورده است .

گستره نفوذ

حضور در صحنه های علمی و فرهنگی ، به نوعی موجب طرح و زنده بودن هر
تئوری است .این نوع از حیات و فعالیت ، بهترین پشتوانه برای تبلیغ و
جلب انظار می باشد. بدین طریق ، می تواند گسترش و تفکر و گرایش بدان ره
فراهم آورد. همانگونه که نفس این حضور، نشانی از توانایی تئوری و
موجب گسترش آن است ، غیبت ازاین صحنه ه، نشانگر سستی و ناتوانی آن
می باشد و موجبات انزوا و محدودیت بیشتر تفکر و خروج آن از صحنه
خواهد شد. براین اساس این نوع فعالیت ، مورد توجه متفکران و مصلحان
و همچنین قدرت طلبان بوده است . بررسی اسناد لانه جاسوسی و عملکرد
استعمار و سلطه گران نشان دهنده این واقعیت است که چگونه تبلیغات ،
رسانه ه، نوشتن کتب ،ارسال دانشمندان و خبرنگاران ، بر پایی
کنفرانسها و دهها نوع فعالیت دیگر،ابزاری در خدمت اهداف و گسترده
نفوذ آنان بوده است . سلطه گران بقاء و گسترش سلطه خود را در پرتو
این گونه فعالیتها تعقیب می کنند.

البته هر تفکری که در آن حقیقتی نهفته باشد و نیز قادر براشباع
عطش فکری و ذهنی جوانان و متفکران باشد و دراین زمینه ،ازامکانات
و شیوه ها به خوبی بهره گیرد، قطع، فضای مناسب برای نفوذ و تاثیر
خویش را باز می یابد.

امروزاگر تفکراسلامی ، در جهان مطرح و برای
بررسی و تبیین آن ، کنفرانسها نشستها و تحقیقات وسیعی به کار گرفته
شده است ، یکی از برکات انقلاب اسلامی درایران می باشد که چنین تفکری
را بار دیگر به عنوان ایدئولوژی حیات بخش انسانی مطرح کرد و آن را
به صحنه آورد.

گرایش به اسلام و مطالعه آن ، بالا رفتن تیراژ کتب اسلامی ، رشد
مطبوعات و نشریات آن ،احیای شعائر و بالاخره شوراسلام گرایی ، در چنان