پاورپوینت کامل بازسازی و رسالت حوزه و دانشگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بازسازی و رسالت حوزه و دانشگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بازسازی و رسالت حوزه و دانشگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بازسازی و رسالت حوزه و دانشگاه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳
بسم الله الرحمن الرحیم
سرمقاله
[حوزه] و[ دانشگاه] دو مقدمه پر کلام ، که نظریه پردازانش بسیار و
مجریان و عاملان آن چون در گاهوار نایاب !
مصلحان در تب و تاب این دو مقام ، همواره در خان اول دلگیر و درگیر
مانده اند و دراین گذرگاه چه امیدها که ناشکفته مانده و چه شکوفه ها
که دستخوش تاراج خزان گشته است !.
این تاریخ افسوس ، جوانه امید و نشاط را می خشکاند!
آن مقام قدیم ، در سنتهای کهن ، مقیم واین پدیده جدید، شاخه ای
رسته و برخاسته از تمدن بیگانه ، بی هیچ الفت و علاقه با تمدن خودی !.
آن یک ، روییده از متن فرهنگ و بالیده با حال و هوای م، ولی به
دور مانده از هرس و باغبانی واین دیگری ، لقمه ای در خوراشتهایی
کاذب است .
این تباین و دوگانگی در بنیاد، همیشه عامل افتراقهای بسیار در کنش
و منش حوزه و دانشگاه و برخاستگان از آن دو بوده و آن دو را در
صحنه تعامل و بازسازی نظام اجتماعی خود،از همکاری و هماهنگی و
کارآیی لازم بازداشته است .
همین امر، همواره مصلحان را به اندیشیدن درباره بازسازی حوزه و
دانشگاه ، به منظورایجاد وحدت و کارآیی و هماهنگی میان آن دو،
واداشته و علی رغم عدم دست یابی به توفیق شایان دراین زمینه ، ضرورت
زمان ، موضع دیگری را تحت عنوان[ نقش حوزه و دانشگاه در بازسازی] مطرح
می کند.
ناکامی در زمینه بازسازی حوزه و دانشگاه ، هرگز نمی تواند مانع از
بررسی نقش آن دو دربازسازی جامعه باشد. همچنان که پرداختن به موضوع
دوم ، به معنای بی نیازی آن دو مقام از بازسازی درونی نیست . ولی از
آنجا که این موضوع ، بارها به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته ،
لازم می دانیم که دراین مقال به مباحثی در راستای نقش حوزه و دانشگاه
در بازسازی اجتماعی بپردازیم . زیرا در شرایط داخلی ، پایان جنگ و
آغاز سیاستهای بازسازی و برنامه ریزی و در جهان بیرونی ، تصاعد مداوم
علمی و صنعتی و همسویی را همراهی قدرتهای بزرگ جهانی ،از مهمترین
حوادثنداین نکات ، برای دو نهاد آموزشی اصلی کشور، مسئولیت سازند.
اجرای سیاست بازسازی و رشد تکنیک و تولید در شرایط داخلی جز با
همگامی این دو نهاد آموزشی در سیاست بازسازی ، میسر نیست و دراین
راست، به بازسازی خویش سخت محتاجند.
اشاره ای کوتاه ، به نقش دو نهاددر مقطع حاضر،این دعوی را مبرهن
می کند.
دانشگاه در سیاست بازسازی :این عنوان ، چندان توضیحی نمی طلبد.
بی تردید، دانشگاه در تربیت و ساخت کادر متخصص ، پشتوانه تحقیق و
تتبع ، در تامین کادرهای اصلی ساختاراداری کشور و … نقشی واضح را
بر عهده دارند.
توفیق بازسازی ، در گروه انجام این وظایف ،از سوی دانشگاههاست .اگر
این کاره، عرضه نشود و یا ناقص وابتر،از آن مبدا صادر شوند،
سیاست توسعه و رشد عقیم می ماند، نمی توان ، به میوه چشمداشت واز درخت
و ریشه غافل ماند. دانشگاهه، در سیاست توسعه و رشد، چنین نقشی را
بر عهده دارند و آن خواست ، جز دراین زمینه ، دراختیار قرار نگیرد و
طالبان آن ، دراین زمینه ، بایستی به فکر آن مقصود برآیند.
حوزه ها و سیاست بازسازی : در برنامه ریزی توسعه ، نقش مشخصی در
اختیار حوزه ها قرار نگرفته است ،اما بازسازی موفق دراین اقالیم ، جز
با نقش دادن به حوزه ها و روحانیت ، میسر نخواهد بود. در تغییر فرهنگ
رخوت ، به فرهنگ کار و همت ، حوزه ها نقشی اساسی را بر عهده دارند. در
تبدیل زاویه آموزش آموزش و تقدیس علوم و فنون حوزه ها یاری رسان
سیاست توسعه می توانند باشند. در همیاری دولت در سیاست تنظیم جمعیت ،
گزینش اشتغال ، فرهنگ تعاون و دهها مساله دیگر، حوزه ها دخیلند .
برنامه ریزی توسعه ، در خط سیر عدالت اجتماعی ، نیازمند به پشتیبانی
فقاهتی است و جز بااین تکیه گاه امکان بسیاری از سیاستها غیر میسر
می ماند.
تصویر بازسازی
قلمرو بازسازی را باید شناخت واصل و
فروع را در آن سیاست ، بازیافت . دراین مقطع ،این واژه در دگرگونیهای
اقتصادی ، متمرکز شده و یا فرد شاخص آن گردیده است .
ما بها دهی به معیشت واقتصاد جامعه ر،امری غیر معنوی نمی دانیم ،
بلکه آن رااز معنویترین شعارها می شماریم ùاما سخن آن است که در
این تحدید قلمرو، معیشت واقتصاد جامعه نیز، طرفی را نمی بندد. وقتی
که گردونه اندیشه در یک محور چرخید،از هزاران موضوع مرتبط با آن ،
غفلتی ناخودآگاه پدید می آید.
در جامعه پیچیده کنونی ،اقتصاد و تولید، رابطه ای پیوسته با دهها
قلمرو دیگر دارد. ساختار آموزشی ، فرهنگی اجتماعی ، تلقی دینی ، نظام
اداری ،اصول روابط سیاسی و … با مسائل رشد و توصعه مرتبطند.اما
وقتی که[ تولید] قداست یافت دیگرامور، در شعاع آن محو گردیده ،
[تولید] نیز در کویری بی پشتیبان ، در طوفان دفن می شود.
در جوامع توسعه نیافته ، پیوستگیی و یا حداقل مشابهت فرهنگ اجتماعی
نهادهای جامعه با روند رشد و توسعه ، محسوس است ùاما در جامعه م،
این سیاست همسان ، رویت نمی شود. در جامعه غربی ، تولید و توسعه ، با
درهم ریزی ارزشهای اخلاقی ، چون : قبح حرص و آز و… قرین شدند.
کینز،اقتصاددان معروف آمریکائی ، تاکید براین شیوه اظهار می کند:
آزمندی ، رباخواران و سوءظن باید هم چنان برای یک مدت کوتاه
دیگر، خدایان ما باشند زیرا فقط آنها می توانند ما رااز گذرگاه
تاریک نیازاقتصادی به روشنایی روز رهنما شوند.
تولید در جامعه های پیشرفته صنعتی ، با فرهنگی ویژه آمیخته است و در
آن بستر، روییده و رشد یافته است . در جهان غربی ، فرهنگ صنعتی با
جهان بینی دنیوی ، با غفلت و بی اعتنائی به مذهب ،اصالت لذت و دهها
مساله دیگر، عجین شده است و شتاب در گرایش به تولید را پدید آورده
است .
اینکه درابتدای مسیر، باید دقیقا در یافت
که تولید، با چه بخشهایی ارتباط می یابد و چه تغییراتی را می طلبد؟ و
آیا آن تغییرات مشروع و مطلوبند؟ واگر چنین نیست ، چگونه می توان بین
رشد تولید وارزشه، جمع کرد؟
خوانندگان این مرقومه ، گمان نکنند که این سخنان ، برای شرایط کنونی
کشور، هشدار به بیماری بعیدالوقوع است ، زیرا به میزان تحولات و
اقدامات اقتصادی ، در فرهنگ اجتماعی ، تغییراتی پدید می آید و بسیار
نیکوست که این تغییرات ، آگاهانه صورت گیرد تا در شرایط پیش بینی
نشده ، قرار نیابیم .
عوارض تکنولوژی
تکنولوژی جدید، با پیش زمینه ها و آثاری همراه بود. نتایج طبیعی و
مصنوعی ، آمیخته انداما در مجموع چهره موجود را در پیش گذراده اند.
اهم این آثار، عبارتنداز:
۱. نسیان دیانت :
رشد صنعت و پیچیدگیهای زندگی ماشینی ،از
توجهی اصیل و باعنایت و فرصت ، به ارزشها و حقائق معنوی ادیان ، باز
می دارد و یا حداقل ، زمینه ای منفی دراین مسیر، می آفریند به گفته
رندال :
[بی گفتگو در دوران اخیر، بی اعتنایی روزافزونی ، نسبت به همه هدفها
و مقاصد دین ، بخصوص در میان دو طبقه رخ نموده است … گروه عظیم
کارگران سنعتی که به تدریج ، ین نسبت به زندگی آنان بی اثر تلقی شده
است و رسالت معتبری نداشته و بیشتر نیروهای خویش را به کار تامین
زندگی و تمتع از آن به کارانداخته اند و غالبا به درون خویش مراجعه
یااستفهامی نداشته اند].
این شعاع گسترده ، در حد جامعه غربی محصور نیست . در
کشورهای شرقی ، که از تکامل و رشد تکنولوژی ، بهره ور شدند.اقول
ارزشهای و علائق دینی ، محسوس و نمایان است . به عنوان نمونه ، به این
توصیف از کشور ژاپن اشاره می شود:
[در مورد تعادلی که گویا ژاپنیها میان زندگی سنتی و شیوه غربی به
وجود آورده اند، باید گفت که این تعادل ، بسیار آسیب پذیراست . چنانکه
هم اکنون آثار آن ، به خوبی پدیداراست . فی المثل شیوه تفکر بودائی ،
بویژه آیین ذن ، که هدفش اشراق و روشنای درون است … نمی تواند در
فضای آلوده به سموم صنعتی و سرطان تولید بروید تا چه برسد به آن که
بشکفد].
بنابراین ، تمدن کنونی با غفلت از دیانت ، قرین شده است . در
هم آمیختگی با زندگی ماشینی و غلطت و صلابت آن ،از تلطیف روحانی در
فهم حقایق دینی باز می دارد واین گزارش الکسیس کارل از نسلهای
جامعه خود صدق این مدعا را نشان می دهد:
[نسلهای امروزی … وقتی به اعتقادات مذهبی نیز وفا دارند، به آن
همچون اشیای ناد موزه هااحترام گذارند].
۲. آسیب نظام خانوادگی :
نظام صنعتی و ماشینی ، پیش زمینه ای را برای انقطاع شبکه فامیلی و
خویشاوندی پدید می آورد. تکنولوژی جدید، مقتضی سرعت جابجایی افراد،
به نقاط مختلف کشوراست واین مساله با علقه هایی که وابستگی آورند،
ناسازگاراست . در نتیجه ، در جوامع صنعتی ، می بینیم که شبکه
خویشاوندی ، به هسته خانواده ، (متشکل از زن و شوهر و فرزندان ) تقلیل
پیدا می کند و کمتر کسی است که فرصت و یا علاقه ای به ارتباطات فامیلی ،
نشان دهد. به نوشته ویلیام . جی . گود:
[توسعه صنعت ، همواره بااز هم گسیختگی شبکه خویشاوندی و گسترش
نظام زن و شوهر و تمایل به واحد خانوادگی هسته ای از والدین و
فرزندان همراه است].
نویسنده یاد شده در تبیین و توضیح این پدیده می نویسد:
[نظام خانوادگی زن و شوهری ، بهتراحتیاجات نظام جدید صنعتی را که
یک نظام باز طبقاتی است ، بر می آورد زیرا وقتی شبکه خانوادگی برای
شخص اهمیت زیادی نداشته باشد وی را قادر می سازد،اقوام خود را رها
کرده و به دنبال شخص مناسبی برود].
زندگی بسته و به دورازارتباطات فامیلی ،از عوارض مشخص نظام
صنعتی جدیداست . نمود عینی این واقعیت را در گزارش ذیل می تواند خواند:
[در تحقیقاتی که چند ماه پیش در زمینه روابط خانوادگی در پاریس
به عمل آمد، نشان داد که ۹% کودکان ۱۴-۱۲ ساله نمی دانند که پدر بزرگ
و یا مادر بزرگشان زنده است یا خیر؟]
۳. شتاب مصرف گرائی :
نظام تولید، به تبلیغ صنعتی وابسته است . نمی توان به تولید بها
داد،اما در راه تبلیغ فروش تولیدات ، ممانعت کرد.این تبلیغات
مداوم . به رشد مصرف می انجامد. وقتی که رسانه ها وجود جو عمومی ، در
اختیار تبلیغات دستگاههای تولید قرار گیرد، بی تردید چشم و
دل بینندگان و شنوندگان و خوانندگان ر، دیر یا زود تسخیر خواهند
کرد.
به نوشته کاوازاکی ،از حقوقدانان و
صاحب منصبان وزارت خارجه ژاپن واز مشاوران کمپانیهای صنعتی آن کشور:
[ قناعت و خویشتن داری ژاپنیه،امروزه به نفع جامعه مصرف کننده
از بین رفته است …امروزه همه مردم آزادند تااز هرگونه تفریحی ، که
تا پایان جنگ جهانی دوم ممنوع بود،استفاده کنند.امروزه افرادی
هستند که قسمتهای مهمی از درآمدهای خود را به مصرف تفریحات می رسانند
که به نام لذت زندگی است].
بالا رفتن سطح مصرف ، خوی قناعت و رضایت به حداقل رااز بین می برد و
نوعی حرص و ولع در درآمد بیشتر را می آفریند تا زمینه مصرف
فراوانتر را تامین کنند. در شرایطی که در و دیواراز ستایش یک کال،
اوصاف بر زبان دارند، نمی تواند دل و دیده خود و خانواده را بر بست
و زندگی قانعانه را طلبید. چنین می شود که همگان در مسیر سیل مصرف
قرار می گیرند و مکتب و کیفیت مصرف دراختیاراین سیل بی مهار می باشد.
۴. جایگاه ماشینی انسان :
پیشرفت صنعت و تکنیک ، همراه با تخصص و تقسیم کار پدید می آید.این
شیوه ، موجب می شود که اولاانسان با بخشی از محصول کار خود در تماس
باشد و با مجموعه آن ،ارتباطی بی روح برقرار می کنداما صنعتگر قدیمی
چون تمام کالا (یا بخش عمده آن را) خود می ساخت ، کالای صنعتی خود را
بخشی از وجود خود تلقی می کرد و آن راازاجزای منفصل خود محسوب
می کرد.
کارگر و یا متخصص صنعتی کنونی ، چنین ارتباطی را با کالای خود، برقرار
نمی کند و در نتیجه در خویش از روح خالقیت و دم آفرینش ،الهی ، چیزی
نمی یابد. و ثانی،از دیگر بخشهای تولیدی ، آگاهی ندارد.اطلاعات او،
به حوزه تخصصی
و کاری خود، محصور می ماند و آفات تخصص (که در بحث مستقل ، به آن
اشاره خواهد شد) گریبانگیر می شود.
و ثالث،احساس تعهد
دراسیر حوزه های کار (خارج از حوزه مسئولیت خود) نمی کند. همانطور
که ماشین ،اجزاء و پیج و مهره ه، دراین اندیشه بر نمی آیند که کار
دیگری ر، بر دوش گیرند. نظم ماشینی ،اقتضا می کند که هر کدام ، کار
خود راانجام دهند و به مسئولیت ، تعهدی نشان ندهند.این نظم مشابه
در زندگی انسانه، در تمدن صنعتی پدید آمده است ، به عنوان نمونه :
[مردی به نام[ دامرون] ، که مامور کنترل ترافیک هوائی است ،اخیرا
اظهار داشته است که در دسامبر گذشته ، روزی که یک هواپیمای جت
بوئینگ ۷۲۷، در نزدیکی فرودگاه والد سقوط کرد و ۹۲ نفر کشته شدند،
وی کاملا و به وقت متوجه این خطر شده است و می توانست به موقع خلبان
را باخبر کند تاارتفاع خود را زیاد کند، ولی چون خبر کردن هواپیما
از وظایفی نبوده که در شرح وظایفش (شغل کنترل ترافیک هواپیمائی )
پیش بینی شده باشد،از آن صرف نظر کرده است].
بیماری ماشینیزم ، در نمونه فوق و صدها مورد مشابه ، به وضوح رویت
می شود.این پدیده ، به از دست دادن هویت انسانی واز خود بیگانگی و
دگردیسی در جهان صنعتی ، منجر شده است .
اریک فروم ، که در آفات تمدن جدید، تاملاتی داشته است ، می نویسد:
[بیگانگی یک پدیده تازه نیست . بیگانگی در جامعه امروزه ، همه
جانبه است و شامل رابطه انسان با کار، با مواد مصرفی ، با کشور، با
همکار و دیگران وو با شخص خود می شود.انسان یک جهان ازاشیاء مصنوعی
ایجاد کرده که پیشتر هرگز وجود نداشته است . یک ماشین اجتماعی
پیچیده بوجود آورده تا سیستم تکنیکی را که ساخته خوداوست ،اداره
کند، ولی تمام ساخته ها و مخلوقهای بشر بالاتراز خود وی شده ند. بشر،
هر چه بیشتر نیروهای خود را به ماشین واگذار می کند،از لحاظ انسانی
ناتوانتر می شود…او در مالکیت مخلوق خود درآمده و تملک به خویشتن
رااز دست داده است].
مارکوزه نیز، در راستای
تبیین همین نکته ،اظهار می کند که در جامعه صنعتی ،ارزشیابی
انسانه، براساس قیمت کالاها تعیین می شود و خود بیگانگی را می آفریند
که وقوف بر آن ، کار دشواری است …
تهی شدن درونی انسانه، در جوامع صنعتی ، کلام یک یا چند نفر نیست .
چهره ای مشخص و مرئی دراین مناطق است و هر کس ، به گونه ای واز
زاویه ای آن را نگریسته و روایت کرده است .اما خلاء شخصیت انسانی و
جایگزینی هزاران کالای صنعتی در دل بی روح جوامع بشری در نقاط
پیشرفته ، نکته مشترک تمامی حکایتهاست .
۵. تغییر روابط انسانی :
جامعه شهری واشتغال در تمدن صنعتی ،از مسائل است که در نوع
احساس و روابط، تاثیرات گسترده ای را می آفریند. در جامعه مذهبی و
سنتی ، دلواپسی و توجه به روند زندگی دیگران ، محسوستر بود واین
ویژگی ، همیاریها و تعاونی و کمک در زندگی را پدید می آورد.
در جوامع صنعتی کنونی ،از یکسواشتغال مداوم فردی واز زاویه
دیگر،اصالت یافتن خودخواهیها و لذت شخصی ، موجب شده اند که احساسات
همنوع گرایانه ،افول یابد. کثرت مشاغل در جامعه صنعتی و تغییر
زاویه جهان بینی انسانی ، روابطانسانها را در سطح ارتباطات کاری و
سودگرایانه محصور کرده است . رابطه ه، براساس نیاز به دیگری ، پدید
می آیند و نه بر مبنا و ملاک احتیاج دیگران .
سخت گیری یاد شده ،از عوارض تمدن صنعتی به شمار می آیند.
اریک فروم ،این پدیده را در تغییر زاویه دید معاونت انسانی ،[ رقابت
اقتصادی] تفسیر و تبیین می کند و می نویسد:
[کیفیتی که در روابط انسان نوین و همنوعانش پدید آمده ،احساس
تجربه و ناتوانی را تشدید می کند… در عوض روحی پیدا شده که مقصودش
دستکاری و آلت قرار دادن دیگران است . تردیدی نیست که از لحاظ
انسانی ، رابطه میان رقیبان ، جز براساس بی اعتنایی نمی تواندا استوار
باشد و گرنه هر یک ، در به انجام رسانیدن هدف اقتصادی خویش (یعنی
مبارزه و در صورت لزوم نابودی اقتصادی دیگران ) ناتوان می شد].
۶. تخصص گرایی :
صنعت و تکنیک جدید،
جز با تخصص پدید نیامده اند. آموزش و کار تخصصی ، در نظام صنعتی نقش
بنیادین را دارند و رشد تولید در آن نظامه، مرهون آن است اما دانش
و فن تخصصی ، به تکثیرانسانهای تک بعدی انجامیده اند. کسانی که از
یک فرهنگ جامع ، بهره مند نیستند و در خارج از محدوده تخصصی شان ، چون
کودکان و بدویان بی اطلاع و یا کم اطلاعند!
نتیجه این پدیده ، کاهش سطح تفاهیم عمومی است . هر کسی در بخشی از
مسائل ، آگاهی و یا تخصصی دارد و در سایر زمینه ه،امکان مبادله و
نقل وانتقال اطلاعات نمی یابد. در نتیجه ارتباط در حدود همکاران و
محققان محدود می ماند و با سایراقضار و طبقات جوامع ،امکان رابطه ای
جدی و فعال پدید نمی آید و حاصل آن تنیدن در صنف و طبقه خاص اجتماعی
و علمی و بیگانگی از دیگراصناف و طبقات است .
سیاست اصلی :
در فصل گذشته ،از آفات تکنیک و صنعت جدید، سخن به میان آمداینک
این سئوال قابل طرح است که سیاست اصولی کشورمان را بر چه مبنا
می توان تنظیم کرد؟
گروهی از آفات یاد شده ، پند گرفته اند و
سیاست ریاضت و دوری را تبلیغ کرده و می کنند جمعی ، به فواید صنعت
جدید، نگاه کرده اند واز آفات آن ، عبرت نگرفته اند.
اقبال به صنعت جدید، منافع و مضاری را در بردارند. برخی ازاین
آفات ، در هویت و باطن تکنیک نو جای دارند و بعضی ، قابل احترازند.
اما در مجموع ،این اختلاط و آمیختگی منافع و مضار، موجب می شوند که در
سخنان هر گرایش ، نکاتی از حقیقت دیده می شود و با برخی از مبالغه ها
و یاافراطها همراه گردد.
در بخش گذشته ، به آفات و مضار صنعت گرایی ،اشاره شد و
اما نکاتی را که در زاویه دیگر، نبایداز نظر دور داشته واز آن
جمله ، مسائل ذیل را می تواند بر شمرد:
۱. جهان ارتباطات در عصر کنونی ، موجب شده است که به دشواری ، بتوان
نظامی مغایر و منافی با روند کلی ، پدید آورد. کشورها در ساخت یک
نظام مغایر با نظام و سیستم جهانی ، توفیقی جدید نداشته اند. بحرانی
که در کشورهای سوسیالیستی ، مشاهده می کنیم . بخشی ازاین واقعیت را
نشان می دهد.
در دوره های کهن و قدیمی ،امکان آن بود که پادشاه و یا رئیس دولتی ،
نظم و سیستم مستقل (بی توجه به سیستمهای موجود در جهان ) بیافریند و
مدتی مدید، آن اصول را نگاه دارد و رعایت کنداما در شرایط کنونی ،
اما در شرایط کنونی ، پیدایش آن آسان نیست .
بنابراین ،انبساط تمدن صنعتی ، قهری و گریز ناپذیر می نماید. صنعت
جدید، قلعه و حصاری نفوذناپذیر نمی شناسد و دیر یا زود، در جوامع
مختلف حضور می یابد.این واقعیت ، تجربه کشورهای مختلف جهانی در
دهه های مختلف قرن حاضر و قرون گذشته است .
۲. بسیاری از آفات یاد شده ،
در نظام شبه صنعتی نیز پدید می آید. بنابراین ، در جامعه کنونی
ایران ، یا باید تمامی محصولات و دستاوردهای مماس با صنعت جدید رااز
بین برد (که پیشنهادی غیرقابل عمل است ) و یا آن که نظام موجود را
به عنوان یک واقعیت ، پذیرفت . قبول این واقعیت ،این نیاز را می آفریند
که سعی در تقلیل آفات صنعت جدید شود و با برنامه ریزی و سمت گیری
آگاهانه ، مضار تکنولوژی گسترده را به حداقل رساند.
۳. بااقبال به تکنولوژی ، رفع نیازهای وافر جامعه (که با رشد
بی مهار جمعیت مواجه است ) ممکن تر می نماید. کمتر کسی است که
واقع بینانه ، به جمعیت کنونی کشورمان والگوی مصرف آن ، بنگرد و شیوه
سنتی صنعت و کشت ر، کافی بداند. بی تردید، رشد جمعیت و نیازهای
گوناگون (حاصل از چنین دهه تماس با دنیای صنعتی ) کشورمان را در
مقابل یک معظله اساسی قرار داده است .
بنابراین نیازهای موجود جامعه ، ضرورت و یا حداقل نیاز شدید به
استقبال صنعت نو را می آفریند و سیاست ریاضت واتکا به کشاورزی و
صنایع سنتی ، پاسخگوی نیازهای گسترده و متراکم نخواهد بود.
زوایای مختلف بحث ، نشان می دهد که چگونه انتخاب یک سیاست ، با
دشواریهایی همراه است . و دراین میان ، ما در تقلیل مشکلات وانتخاب
راه اصلح ، باراصلی را بر دوش حوزه ها و دانشگاهها می دانیم .این دو
نهاد می توانند که با دریافت زوایای فرهنگی واجتماعی سیاستهای
توسعه ، به رفع مشکلات بپردازند.
حوزه ها و فرهنگ صنعتی
تبدیل جوامع سنتی به قالبی نو، مسائل جدید را در عرصه مفاهیم
اعتقادی وارزشهای اخلاقی پدید می آورد.این مسائل ،از پدیده های
پیش بینی شده رشد تکنیک و جمعیت شهری است . دراین میان ، حوزه های
دینی بایستی در مقابل رخدادهای جدید به نوع مناسب آن بیندیشند و آن
را عرضه کنند.
دراین میان به نمونه هایی ازاین موارداشاره می شود:
۱. در جوامع سنتی ، تمایلات و سلیقه ه، تنوعی مشخص داشت ونظام دینی ،
می توانست در قالب آن تمایلات ، مشکل عرضه مبانی اعتقادی واصول
اخلاقی ر، تنظیم کند.اما در جوامع صنعتی و یا نیمه صنعتی ، تنوع
سلیقه ه، بسیاراست و عرضه یکسان و یا چند قالبه نظام دینی ، موجب
می شود که گروهها و بخشهای بسیاری از پذیرش مفاهیم دینی ، خودداری
کنند، بنابراین نظام دینی آن گاه خواهد توانست که جان و خرد مخاطبان
ر، تسخیر کند که آن تمایلات و نیازها را بشناسد واز دیانت ، پاسخی
مناسب برای آن خلاء ها بیابد .
۲.اوقات فراغت در جوامع جدید، یک گونه نیست . برخی فرصت و حوصله
متنهای سنگین اعتقادی را ندارند و برخی دیگر به خواندن این متنها
راغبترند.
حوزه های دینی ، در عرضه مطالب ،
باید با توجه به اوقات فراغت مخاطبان (که در جوامع جدید، بسیار
متفاوت است ) در سبکها و قالبهای گوناگون ، مبانی دینی وارزشهای
اخلاقی را تبیین و عرضه کند.
۳. در فرهنگ و نظام صنعتی ، تلطیف روحانی جامعه از دو طریق : دیانت
و هنر، میسوراست واگر دین ، با هنر بیامیزد، لطافت و عروج معنوی ،
تشدید خواهد شد و تاثیری مضاعف ، خواهد گذاردازاین رو، مبلغان
نظام دینی ، بایستی به ارج هنر در قالبهای متفاوت آن ، پی ببرند و راه
نفوذ در جانهای خسته از کار در دنیای ماشینی را دراین مسیر جستجو
کنند. دیانت با حضور در دنیای هنر، در حوزه های تصویر و کلام و آهنگ ،
می تواند در روانهای تبدار و غافل ازارزشهای معنوی واخلاقی دینی ،
شرر زند و موج بیدا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 