پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید محمد حسین فضل الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید محمد حسین فضل الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید محمد حسین فضل الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید محمد حسین فضل الله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۹
آیت الله سید محمد حسین فضل الله ، صدای رسای مقاومت ، سرو سرافراز
پایداری طنین پرصلابت حق جویی ، تندیس آرزوها وامیدهای انباشته و خشم
مجسم مظلومیت لبنان .
فضل الله ، مرزبان همیشه بیدار عقیده ، نگهبان با روی بلندایمان و
بیرقدار بیرق ، برافراشته حق خواهی لبنان .
فضل الله ، نام همه آن قرین حزب الله ، پاکترین حماسه سازان جبهه
مظلومیت ، دلیرترین ایثارگران خطه فداکاری و راستترین فریاد لبنان .
سید محمدحسین فضل الله ، مرد طرح واندیشه ، مرد قلم و
نگارش ، مرد شعر وادب ، مرد سخن و خطابه ، مرد رزم و مبارزه ، مرد
اجتهاد و فقاهت .
نام فضل الله با نام لبنان آمیخته است و با درگیریهای سیاسی و
نظامی آن خطه از وطن اسلامی ، واین صدالبته بجاست و بموقع .اما
فضل الله ، قبل از آن که مرد رزم باشد، مرداستنباط است واجتهاد، مرد
فقاهت و حوزه . سالیان زیادی در حوزه نجف زانوی تلمذ زده ، مدارج
کمال را پشت سر گذاشته ، بر کرسی تدریس تکیه زده و شاگردان زیادی
پروریده است .
فضل الله ، مرداندیشه است و واقع بینی ، نه تقدیس بی جا می کند و نه
تنقیص بی مورد، خوبیها را می ستاید و نابایسته ها را نکوهش می کند.
وقتی سخن از نظام حوزه است ، رواها را فراموش نمی کند و برنارواها
هم چشم نمی بندد با شجاعت ،ابراز عقیده می کند و رک و راست آنچه را که
بایدانجام گیرد، بی پرده از پرده برون می افکند.
نظام مرجعیت را می ستاید و آن را قدرتی لازم و ضروری می شمارد،اما
آن را نیازمند به تحولی اساسی و بنیادی می داند، تا فقه مقلد بتواند
با قدرت و توان ، برامور،اشراف داشته باشد و قیادت دینی یا سیاسی
را بنحو مطلوب انجام دهد.
کتب درسی حوزه ها را تا هماهنگ با زمان می داند و آن را به تغییری
بنیادی مفتفر می بیند. و براین باوراست که کتب درسی ، باید تنظیمی
دوباره یابد واین بار براصول آموزش و تعلیم .
نظام درسی حوزه ها را نارسا می داند و فارغ التحصیلان آن را نه عالم
اسلامی که تنها یک متخصص مسائل فقهی و حقوقی می شمارد و براین اعتقاد
است که باید نظام حوزه ترتیبی پیدا کند که فارغ التحصیلان آن ، به
تمام معنی عالم اسلامی و آشنا به علوم دینی باشد.
روش حوزه ها را براپ پرورش رهبران فکری و سیاسی جوامع اسلامی ، بسیار
ناقص می بیند و معتقداست که در طول تاریخ ،اگر حوزه ها رهبرانی هم
تحویل اجتماع داده اند، باید علت را در تلاش شخصی و ویژگیهای آن قائد
جست و نه نظام حوزه .
سیدمحمد حسین فضل الله ، گرچه مصاحبه های
فراوانی با مطبوعات جهان انجام داده است ، لکن اینجا سخنی دیگراست و
از وادی دیگر.
دراین مصاحبه ، فقیهی با مجله سخن گفته است که با تمام وجود نظام
حوزه را لمس کرده و در آن رشد یافته است و آنگاه آموخته های خویش را
به بوته آزمایش نهاده و با شاغول واقعیت سنجیده است . بایسته های
آموزه ها رااز نبایسته ها باز شناخته و آن بخش از معارف را که برای
قیادت و رهبری امت اسلامی مفیداست ،از آن بخش از آموخته ها که
بازدهی ،جز وقت کشی ندارد، جدا کرده است .ازاین رو، توصیه های این
مرد علم و عمل ، فقه و قیادت و دانش و هدایت ، برای رهروان راه رهبری
بسیارارزشمنداست و آموزنده ، و برای حوزه ها که امروزه بیرق قیادت
را بدوش آشیده اند، خواندن آن ضروری و لازم است .امید که ازاین
گفتگوی پربار بهره گیریم .
[حوزه]
حوزه : با تشکرازفرصتی که به ما دادید.ابتداء مطابق معمول اولین سئوال رااز شرح
زندگی و دوران تحصیل شروع می کنیم ، به این امید که ما و خوانندگان را
ازانبوه تجربیات ، خاطرات واطلاعات این دوران ، بهره مند سازید.
استاد: من ، در
سال ۱۳۵۴ ه.ق ، در شهر نجف اشرف ، بدنیا آمدم . پدرم ، سیدعبدالروف
فضل الله ،از علمای بزرگ بود که نزدیک به سی سال در آنجااقامت داشت .
پدربزرگ من ، سید نجیب الدین فضل الله نیز،از علماء و مراجع بزرگ بوده
من ، تمام درسهای مقدمات و سطوح را نزد پدرم فرا گرفتم . تنها جلد
دوم کتاب کفایه الاصول را نزد مرحوم حاج شیخ مجتبی لنکرانی ، خواندم و
سپس یک دوره بحث خارج اصول را نزد آقای سید محمد روحانی حاضر شدم .
پس ازایشان ، بیشترین مدت را در درس آیه الله خوئی گذراندم . درسهایی
را که نزدایشان خواندم . عبارت بودنداز: دو دوره کامل اصول و در
فقه کتاب بیع و خیارات مکاسب و کتاب تقلید و طهارت و قسمتی از کتاب
صلاه . درس خارج را در سال ۱۳۷۱ ه.ق . شروع کردم ، ضمنا مدت ۲تا ۳ سال
در درس مرحوم حاج شیخ حسین حلی ،[ ره] حاضر شدم.
افزون براین ، در درسهای ایشان در تعطیلات ماه رمضان
هم شرکت می کردم . همچنین مدت دو سال در درس آیه الله سید محمود
شاهرودی ، حاضر شدم . و یک سال و نیم در درس آیه الله حکیم ،[ره] . در
تعطیلات مانند ماههای تابستان و روزهای پنجشنبه و جمعه به درس مرحوم
آمیرزا حسن بجنوردی در بحث های قواعد فقهیه می رفتم.
آیه الله خوئی ، در مسجد حضراء و آیه الله حکیم ، در مسجد عمران و
شیخ حسین حلی ، در مقبره مرحوم میرزای نائینی و آیه الله شاهرودی ، در
مسجد هندی و مرحوم بجنوردی در خانه اش درس می دادند. شمنا در آن موقع
همزمان شاگرد واستاد بودم ،از یک سو در درسهای علمای بزرگ حاضر
می شدم واز طرف دیگر کفایه ، لمعه و رسائل را درس می دادم . همچنین در
فعالیتهای فرهنگی وادبی نجف ، شرکت می کردم . شعر هم می سرودم .البته
فعالیتهای فرهنگی وادبیم ، در حدی بود که با درسهایم مزاحمت و
معارضه نداشت .
دارای سه دیوان شعر هستم . که ۲ جلد آن چاپ شده است به نامهای
[یاضلال الاسلام] که رباعیات است و[ قصاعئد للاسلام والحیوه] و دیوان خطی
دارم به نام[ فی قضایاالوجدانیه والادبیه ].
در سال ۱۹۸۵ ه.، که انقلاب در عراق علیه رژیم سلطنتی ، به سرکردگی
عبدالکریم قاسم ، روی داد. جماعه العلماء در نجف ، فعالیتهای خود را
آغاز کرد و من با آنان بودم . و هنگامی که مجله. [ الاضواء] را منتشر
کردیم ، مرحوم شهیدسیدمحمدباقرصدر، سرمقاله پنج شماره آن را با عنوان
[رسالتنا] نوشت و من ، سرمقاله دوم را با عنوان[ کلمتنا] نوشتم ، و
این مقالات را من حتی پس از توقف آقای صدراز نوشتن افتتاحیه به مدت
۶ سال ادامه دادم ، واین سرمقاله ها را بعدها در کتابی به نام
[قضایانا علی ضوءالسلام] جمع کرده و چاپ کردم .
حوزه : آیا شمااز موسسین جماعه العلماء بودید.
استاد: خیر، من از موسسین آن نبودم ،اما با آنان همکاری
داشتم . لکین من از موسسین مجله الاضواء بودم ، که بهمراه آقایان سید
محمدباقر صدر، شیخ محمدرضا جعفری ، شیخ عبدالهادی فضلی ، و شیخ
محمدکاظم حلفی ، که کارهای فنی واداری مجله را به عهده داشت مجله را
پایه گذاری کردم .
با مرحوم سیدمحمدباقر صدر، در تشکیل حرکت سیاسی در عراق همکاری
می کردم و با هم مشورت می کردیم . من در زمینه مسائل سیاسی و دعوت به
تشکیل حکومت اسلامی از سال ۱۹۵۸ م . و یا قبل از آن فعالیتهایی داشتم
و با کشورهای خلیج و دیگر کشورهای عربی روابطی داشتم . می توانم
بگویم که این فعالیت و حرکت را می توان اولین جنبش و فعالیت سیاسی
شیعی در محدوده کشورهای عربی دانست – گواین که جنبش و فعالیتی در
ایران وجود داشت – لیکن جنبش مااولین جنبش ، در میان کشورهای عربی
بود
حوزه : آیا تشکیلات و فعالیتهای شما صرف مشورت در مسائل سیاسی بود یا آن که منتهی به تشکیل حزب و گروه بندی سیاسی شد؟
استاد:البته منتهی شد به فعالیت سیاسی و طبیعی است که ضیعه ای در
نهایت امر مطرح شد، همانا ضیعه حزبیت بودالبته این حزب ، با دستگاه
مرجعیت (مرجعیت آیه الله حکیم ،[ ره] )ارتباط همکاری نزدیکی داشت . و
در آن ، بعضی ازایرانیها و پاکستانیها بودند.
حوزه : درباره فعالیتهای نویسندگی خود در نجف برای ما صحبت فرمائید.
استاد: در نجف ، من ، کتاب[ اسلوب الدعوه فی القرآن] را نوشتم ، سپس
در سال ۱۹۶۶م . به لبنان منتقل شدم .اولین منطقه ای که در آن سکونت
گزیدم ، منطقه نیمه بود،این منطقه ،از مناطقی مردمی است که دارای
اکثریتی مسلمان و شیعی می باشد که در قلب مناطق مسیحی لبنان قرار
دارد.
هجرت من به لبنان
تقاضای گروهی از مومنین گروهی از مومنین لبنان از مراجع نجف بود و
مراجع تقلید (آیه الله حکیم و خوئی ) نیز، مرا به عنوان وکیل اعزام
کردند.
دراین منطقه ، ساختمانی که عبارت بود
از: مسجد و حسینیه و سالن اجتماعات و کتابخانه عمومی و بیمارستان و
حوزه علمیه ای به نام[ المعهدالشرعی الاسلامی] تاسیس کردم .ازاین
حوزه علمیه ، بسیاری از علماء و روحانیون کنون لبنان ، فارغ التحصیل
شدند.از آن جمله : مرحوم شیخ راغب حرب و شیخ رضا و دیگر علمای جوان
که هم اکنون در لبنان به فعالیت مشغولند.
دراین مدرسه ، تا سطح ، رسائل و مکاسب درس
داده می شد و خودم تدریس خارج فقه کتاب[ مستمسک العروه الوثقی] و
خارج اصول را به عهده داشتم و همچنین رسائل و مکاسب و کفایه را هم
تدریس می کردم و هم اکنون نیز، به جهت کمبوداساتید، به تدریس رسائل
و کفایه مشغولم . در فعالیتهای عمومی ، در میان شهرهای شیعی و سنی نشین
لبنان ، در رفت و آمد بودم و در آنها در مناسبتهای دینی واجتماعی
به سخنرانی می پرداختم واز دوراول واز هنگامی که به لبنان هجرت
کردم ، پیشنهاد تشکیل حکومت اسلامی در لبنان را مطرح کردم ، زیرا به
این فکرایمان داشته و فعالیتهای اسلامی خود را بر مبنای تشکیل حکومت
اسلامی درلبنان آغاز کردم .
طبیعی است که آقای سیدموسی صدر، که با همدیگراز قدیم در نجف ،
دوستی و آشنایی داشتیم نیز، فعالیتهای داشت البته روش فعالیت ما با
یکدیگر تفاوت داشت . زیرا من ،اسلام را به صورت سیاسی آن مطرح کردم و
او معتقد بود که هنوز، زمان مطرح کردن آن فرا نرسیده است و لذا طرح
آن را مصلحت نمی دید.
حوزه : آیا شما در مجلس شیعی اعلاء شرکت کردید؟
استاد: خبر، من شرکت نکردم .البته من ، دراینجا وحدت درصفوف اسلامیان
شرکت کردم ، لکن ترجیح دادم که روش کارم مانند حوزه های علمیه باشد،
یعنی از وابستگی سیاسی به هر گوه و دسته ای خودداری کردم .ازاین رو
ازاول ، مناصبی هم چون مفتی ، قاضی ، رئیس محکمه و نائب رئیس مجلس
شیعی اعلاء را نپذیرفتم هم اکنون نیز،اگر برای ریاست مجلس شیعی
اعلی ، توسط اکثریت مردم پیشنهاد شود،از پذیرفتن آن سرباز خواهم زد،
زیرا من در زندگانیم ، همواره روش مردمی و حوزه ای را که از داشتن
ارتباط با دولت . حتی اگراین ارتباط اندک و جزئی باشد – دوری
گزیده ام .
دراین مدت ، خود به نوشتن کتابهایی مشغول بوده ام ، در نبعه (سال
۱۹۷۵۷۶م .) هنگامی که به مدت شش ماه توسط نیروهای مسیحی به محاصره در
آمدیم – نبعه ، منطقه ای است اسلام در قلب مناطق مسیحی نشین .این
منطقه ، در آغاز جنگ داخلی لبنان ، توسط نیروهای مسیحی به محاصره در
آمد و مدتها در زیر بمباران آنان قرارداشت و تمام اهالی آن نیز،از
آنجا رانده شدند. در آن مدت در آنجا با مردم زندگی می کردم وامور
مادی ، معنوی ، معیشتی ، بهداشتی واجتماعی مردم رااداره می کردم .
دراین مدت ، در نور شمع کتاب می نوشتم ، کتاب[ خطوات علی طریق الاسلام]
و کتاب[ الاسلام و منطق القوه] و[ الحوار فی القرآن] .
پس از آن که نبعه توسط نیروهای فالانژ،اشغال و سقوط کرد من از
آنجا خارج شده و در جنوب لبنان ماندم . به جبل عامل آمدم و در آنجا
مدت یکسال ماندم و سپس به بیروت آمدم
و در صاحیه جنوبی بیروت به فعالیتهای حوزه ادامه دادم . در آنج،
فعالیتهای خود را در زمینه های متعددی ادامه واداره[ المعهدالشرعی
الاسلامی] ، را که حوزه درس بود واز قبل بعهده داشتم ،ادامه دادم و
ضمنااداره موسسات اجتماعی دیگری مانند[ مبره آیت الله الخوئی] ،
(موسسه ای است خیریه برای سرپرستی ایتام واکنون هفتصد یتیم شیعه را
اداره می کند. سرمایه اولیه این موسسه را آیت الله خوئی تامین
کرده اند، به همین اعتبار به این نام خوانده می شود.) را بعهده دارم .
همچنین ، حوزه علمیه ای تاسیس کردم . ضمن، موسسه دیگری جهت
سرپرستی ایتام به نام( مبره الامام زین العابدین[ ع] )، درمنطقه هرمل ،
نزدیک شهر بعلبک ، تاسیس کردم . همچنین بیمارستانی در جنوب لبنان در
دست ساختمان دارم .از طرحهای دیگر[ مکتب الخدمات الاجتماعیه] است که
به گرفتاریها و نیازمندیهای مستضعفین زنان بیوه و بی شوهر و یتیم و
دیگر مستمندان و فقراء و مجرومین ، رسیدگی می کند.این موسسه ،
کارمندانی رااستخدام کرده است که با مراجعه به خانه ها و محل سکونت
افراد کم بضاعت و مستمند، نیازمندیهای آنان را بررسی و برطرف
می کنند.این کمکها عبارتنداز: حقوق ماهیانه و کمکهای نقدی ، جنسی و
داروئی (برای مریضها)، کمک جهت ازدواج و تحصیل و در صورت لزوم بستری
کردن افراد بیمار، در بیمارستان ،این دفتر،امروز با بودجه
سالیانه ای در حدود ۱۲ میلیون لیره لبنانی ، به کار خودادامه می دهد.
همچنین سرپرستی و نظارت بر سه حوزه علمیه را بر عهده دارم ، یک حوزه
علمیه درصور و دیگری در بیروت و سومی در بعلبک . در آنجااشخاصی
هستند که از طرف من امور طلاب را رسیدگی می کنند و من ، بودجه لازم را
دراختیار آنان قرار می دهم .
تعداد طلاب در بیروت ، نزدیک به ۱۲۰ نفر و در صور، نزدیک ۴۰ – ۵۰
نفر و در بعلبک ۸۰ نفر، ضمنا دو حوزه درس برای خواهران داریم ، یکی
در بعلبک و دیگری در صور که مجموع طلبه های آن ۱۵ نفر می باشد. همچنین
م، به نهضت مقاومت اسلامی کمکهای معنوی و مادی فراوانی می کنیم و در
راه تبلیغ اسلام نوار ویدئو که در آن ، خطبه های نماز جمعه و دیگر
سخنرانیها ضبط شده است برای موسسات و جمعیتها در مناطق مختلف جهان
مانند:اروپا واسترالیا و آفریقا به صورت رایگان ،ارسال می داریم.
در جنوب لبنان ، مدرسه ای به نام[ مدرسه القرآن الکریم] جهت یاد دادن
و تجوید قرآن و حفظ آن تاسیس کرده ام و سعی می کنم امکانات این مدرسه
راافزایش داده ، تا بتواند دیگر علوم قرآن را به دانش آموزان خود
بیاموزد.
اما فعالیتهای اجتماعی : در فعالیتهای سیاسی در لبنان به نحو وسیعی
شرکت جستم و سرپرستی حرکت اسلامی در لبنان را به عهده گرفته ام .این
حرکت ، که امروزه در شکل[ حزب الله] می باشد،ارشادات معنوی و مذهبی
خود رااز من دریافت می کند.البته این اضراف و سرپرستی ، تنها در
جنبه های مذهبی می باشد و هرگزاز جنبه رسمی و سیاسی ریاست این گروه
را بر عهده نگرفته ام ، بااین که مسوولیت نظارت عام بر حرکت اسلامی
در لبنان و دفاع از مسائل و خواسته های آنان را به عهده دارم .البته
همانطوری که گفتم من ، تنها مسائل مذهبی و توجیهات وارشادات اسلامی
آنان را به عهده داشته ام ، لیکن به خاطر همین فعالیتهای اسلامی بود که
چهار بار مورد سوءقصد نافرجام قرار گرفتم ،از طرف بعثیهای عراق و
از سوی دیگر گروهه، که آخرین آن انفجاری بود که در منطقه بئرالعبد
روی داد و بعدها معلوم گردید که این توطئه ، با همکاری سازمان جاسوسی
آمریکا A I C اسرائیل و عربستان بوده است .
و در همین اواخر خاطرات ویلیام کیسی ، رئیس سازمان سی، منتشر شده
دراین کتاب ، آمده است که عربستان مبلغ سه میلیون دلار، جهت مخارج
انجام این توطئه ، پرداخته است .
حوزه : شماازچه وقت با حزب الله ، همکاری وارتباط داشته اید؟
استاد: همکاری من ،از هنگام پدید آمدن آن بود به این نکته اشاره
می کنم که حزب الله ، تشکیلات و سازمان رسمی معینی ندارد، بلکه افراد
مسلمان امت اسلامی ، آن را به وجود آوردند و من هرگز به عنوان فردی
حزبی نبوده ام ، بلکه من از موقعیت خود بر جریانهای اسلامی نظارت داشته
و آنها راارشاد می کنم و آنچه را که وسائل ارتباط جمعی جهانی از من
بعنوان[ مرشد روحی حزب الله] یاد می کنند، تنها ناشی ازاین است که
اغلب این برادران مبارز و مومن در نمازهای جمعه و جماعت که به
امامت تشکیل می شود و یا در درسها و سخنرانیهای من حاضر می شوند، که
این را تداعی می کند که من سمت رهبری آنان را به عهده دارم . من از
این تهمتی که تبلیغات استعماری جهان به من می زنند و مرا مسوول
انفجار مقر فرماندهی نیروهای آمریکائی در لبنان (مارنیز) و یا
فرانسویها و دیگران می دانند،استفاده کردم واز فرصتی که پیش آمد و
تمام وسائل ارتباط جمعی جهان اعم از آمریکایی ،انگلیسی ، فرانسوی ،
روسی ، ژاپنی ، چینی ، یا کشورهای اروپای شرقی را بر روی من باز کرد
غالبا خبرنگاران آنه، برای روزنامه و یا تلویزیونهای خود، با من
مصاحبه کردند و درباره جمهوری اسلامی ایران و سیاست اسلامی و مذهب
شیعه مطالبی پرسیدند و من ازاین فرصت ،استفاده مهمی کردم . در عین
حالی که آنان سعی در وارونه جلوه دادن مسائل و آلوده کردن چهره مرا
داشتند، توانستم ندای اسلام را به تمام جهان برسانم .
حوزه : شمااز چه تاریخی دربئرالعبد مستقر شدید واین منطقه ، چه خصوصیاتی را دارد که شما آن را
انتخاب کردید؟
استاد:از سال ۱۹۷۷ میلادی . محله بئرالعبد قسمتی از منطقه جنوب
بیروت (ضاحیه ) می باشد، که دارای اکثریتی شیعی می باشد، زیرا شیعه ، پس
از رانده شدن از منطقه نبعه و دیگر مناطق مسیحی ، به این منطقه آمده
و در آن سکونت گزیدند.اهمیت منطقه بئرالعبد و شهرت آن ، به خاطر
وجود مسجدامام رضا[ ع] و نیروهایی که در آن به فعالیت می پردازند،
می باشد.این مسجد به نام[ مسجدالثوره] مسجدانقلاب و یا به تعبیر
بعضی ،[ قم بیروت] نام گذاری شده است .
حوزه : آیا ممکن است درباره اساتید خود و خصوصیات اخلاقی واجتماعی آنان برای ما سخن بگوئید؟
استاد: من هم اکنون آمادگی گفتگو و صحبت دراین باره را ندام ،
زیرا باید درباره مراجعی بزرگ صحبت کنم واین گونه گفتگو، نیاز به
وقت و فراغت بیشتری دارد، که امیدوارم در فرصت دیگری انجام پذیرد.
حوزه : لطفا درباره نوشته ها و آثار علمی و فرهنگی واسلامی خود، برای ما سخن بگویید.
استاد: درمورد کتابهایم ، من بطور عموم در نوشتن کتابهای اسلامی
تخصص دارم . کتابهائی را که من تاکنون نوشته ام و آنها را به چاپ
رسانده ام عبارتنداز:[ اسلوب الدعوه فی القرآن الکریم] ، که در نجف
نوشتم و همانجا به چاپ رسید و سپس مکرا در بیروت ، تجدید چاپ شد.
جزوه هایی به نام[ الدین والاخلاق والقانون] و کتابهائی به نام
[ الحوار فی القرآن] و[ الاسلام] و [منطق القوه] و[ خطوات علی طریق
الاسلام] را نوشتم .
ضمنا مجموعه ای از بحثها را تحت عنوان[ مفاهیم اسلامیه عامه] نوشتم
که تاکنون ، ده جلد آن چاپ می شد، به نام[ رساله التاخی] که تاکنون
چهار جزوه آن چاپ شده است .
دو دیوان شعر، تاکنون از من چاپ شده است
که به نامهای[ فی ضلال الاسلام] و[ قضائدللاسلام والحیوه] می باشد. دیوان
سومی را نیز نوشته ام به نام[ فی ضلال الشهاده] . همچنین کتاب[ مع الحکمه
فی خط الاسلام] که سرمقاله های مجله الحکمه است که توسط من بمدت یکسال در
بیروت انتشار یافت ، جمع آوری و چاپ شده است . همچنین کتابی که اول در
نجف چاپ شد و سپس در بیروت به آن اضافاتی نموده و آن را چاپ کردم ،
کتاب[ قضایانا علی ضوءالاسلام] می باشد.
مچنین کتابی دارم به نام
[علی خطی کربلا] که مجموعه سخنرانیهای ماه محرم می باشد. همچنین تفسیر
قرآن دارم که تا کنون به بیست جلد رسیده و هیجده جلد آن چاپ و منتشر
شده و جلد نوزدهم آن نیز، در حال چاپ است و جلد بیست آن را مشغول
نوشتن هستم که تاکنون بهسوره توبه رسیده ام .این تفسیر، تفسیری است
نوین و به روشی تازه و به سبک تفسیر[ فی ضلال القرآن] سید قطب ، بااین
تفاوت که نمایانگر نظراهل بیت[ ع]وشیعه می باشد·
کتابی دیگر دارم بنام (تأملات فی مسیره العمل و العاملین) که مجموعه ای است
از بحث های سیاسی، فکری و اسلامی که در آن ، درباره روش فعالیتهای اسلامی
بحث کرده ام ، که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید.
همچنین مقاله های متنوعی، در زمینه های مسائل اسلامی در مجلات و روزنامه ها
از من به چاپ رسیده است.
حوزه : در مورد نظام متداول در حوزه های علمیه ، آیا معتقدید که این نظام ، در
شرایط کنونی جهان ، مفید خواهد بود؟
استاد: من ، معتقدم که حوزه ، با نظام کنونی آن ، قادر به انجام
وظایف خود در جهان اسلامی نمی باشد، زیرا نظام تدریس در حوزه ، به نحوی
است که تنها فارغ التحصیلان آن افرادی هستند که متخصص در شریعت اسلامی
می باشند و نه دراسلام ، آنگونه که ملاحظه می کنیم می بینیم دروس عقاید،
مورداهمیت قرار نمی گیرد، لذا نمی بینیم پیشرفت و نوآوری و علم به
وجود آمده باشد و یا در مورد فلسفه ، که هرگونه نوآور را فاقداست و
یا تفسیر قرن ، هرگز درس اساسی در حوزه بشمار نمی آید.
نمی بینم در حوزه ، درسهایی در بررسی ادیان جهانی باشد، طلبه ه،
هیچ گونه اطلاعی از یهودی و یا نصراتی و یا بودائی و یا مذاهب هند
ندارند. در حوزه ، بحثهایی درباره بررسی مذاهب اسلامی نداریم ما در
حوزه ، بعنوان جزئی از جهان اسلام ، می خواهیم ببینیم نظر دیگر مذاهب
اسلامی از جهات عقیدتی مذهبی و شرعی ، درباره ما چیست ؟
ما در حوزه ، بحثهایی درباره جریانهای فکری و سیاسی معاصراز قبیل
مارکسیسم ، ملی گرایی و … نداریم .ازاین رو مشاهده می کنیم حوزه ، با
روش کنونی ، هرگز نمی تواند برای جامعه ، علماثی مسلمان مسلمان که
قادر به حل مشکلات آنان باشد تقدیم کند.اما آنچه را که مشاهده
می کنیم که افرادی از حوزه های علمیه ، فارغ التحصیل شده و رهبری جامعه
خود را به دست گرفته اند،این اشخاص ، در واقع با سعی کوشش و تجربیات
شخصی و فردی خود توانستند به این مقام برسند و نه از میان نظام
کنونی حوزه . لذا ما معتقدیم که در عین حالی که باید جهت عمق درس
حوزه باقی باشد، بطوری که طلبه را برای رسیده به مرحله اجتهاد آماده
نماید و بتوانیم مجتهدینی جهت استنباط احکام شرعی به حوزه ها تحویل
دهیم ، تااین حرکت مستمر، قطع نگردد، معتقدیم و تاکید می کنیم که
ضروری است که درسهای حوزه ، توسعه داده شده به نحوی که طلبه پس از
پایان مراحل درس حوزه ، حداقل اطلاعات عمومی را دارا باشد. همانطوری
که یک دانش آموز در دبیرستان ، مجموعه ای از معلومات در علوم مختلف را
به دست می آورد تااو را آماده تخصص در رشته معینی در دانشگاه
نماید. همین گونه هم در حوزه باید عمل شود، که ابتداء، طلبه ،
معلومات متفاوتی بدست آورده و سپس با تکیه بر آن معلومات در رشته
معینی از قبیل فلسفه و یا غیراز آن تخصص و خبرویت پیدا کند. تا
بدین وسیله بتوانیم ، در درگیریهای فکری که میان کفر واسلام وجود
دارد،ایستادگی کرده و با آنها مبارزه نمود و بر آنها فایق گردیم .
حوزه :از صحبتهای شم،این گونه استفاده می شود که شما معتقدید که نظام حوزه ، باید نظامی هم چون الازهر باشد
واین ، با آزادی تدریس واستقلال حوزه تعارض دارد!
استاد:البته این ضروری نمی باشد که حتما باید نظام حوزه ،
همچون نظام الازهر بوده باشد، بلکه می توانیم جوانب مثبت این نظام
کنونی را گرفته و جوانب منفی آن را رد کنیم . مثلا می بینیم در حوزه ،
طلبه ملزم است کتابهای معینی در زبان و قواعد عربی ، منطق ، فقه ،
اصول ، بلاغت و غیره را بخواند، به همین روش آزاد، می توانیم طلبه ها را
به خواندن کتابهایی در تفسیر، فلسفه ، علم کلام و بررسی ادیان و
مذاهب واداریم و سعی کنیم که کتابهایی معین را نیز، دراین رشته ها
نوشته و در دسترس آنان قرار دهیم . بطوری که وقتی طلبه ، داخل حوزه
می شود،احساس کند همانطوری که درس فقه از دروس اساسی است ، درس علم
کلام ، بررسی مذاهب وادیان و … نیز،از دروس اساسی او می باشد.
البته با حفظ آزادی تدریس .
البته به این نکته نیز، باید توجه کرد که آزادیی که ما در حوزه
داریم آزادی بی نظم و ترتیب می باشد. مثلا وقتی شخصی وارد حوزه می شود،
هرگونه اطلاعی از سابقه تحصیلات و سطح معلومات و یا سابقه سیاسی ،
فکری او نداریم و چه بسااین فرد، جاسوسی مزدور باشد وازاین گذشته
هیچ گونه نظارت و سرپرستی بر نحوه تدریس او نداریم .اماآنچه که
امروز متداول است که ازاین افراد، در زمانهای معینی امتحان گرفته
و سپس برای آنان حقوق ماهیانه و شهریه قرار داده می شود،این امری
است عادی و بی اهمیت .ازاین رو، ضروری است که به حوزه ، نظم و ترتیب
خاصی بدهیم ، بطوری که آزادی درس و بحث را تضمین کرده ، ولی در عین
حال بایداین
آزادی در ضمن ضوابط معینی قرار بگیرد، تا کسی به آزادی تجاوز
نکند. مثلا بسیاری از معممین را دیدیم که به قم و یا به نجف یا حوزه
دیگری آمدند، یکی دو سال درس خواندند و سپس لباس روحانیت را به تن
کردند و به شهر و یا کشور خود مراجعت کردند و مردم ، آنان را در
اعداد علما به حساب می آوردند (من دون ای رقیب ولاحسیب ) و بدون آن که
هیچ مرجع خاصی و یااداره ای ،این روابط را تنظیم و تحت نظر داشته
باشد
حوزه : آیا شمااین برنامه را در حوزه های علمیه لبنان که تحت نظارت شماست ، پیاده واجراء کرده اید؟
استاد: سعی کردیم قسمتی از آنها رااجراء کنیم ،اما بخاطر مشکلات
فراوانی که در سر راه پیاده کردن این برنامه قرار دارداز قبیل چند
دستگی سیاسی و وارد شدن عناصر سیاسی دراین ونه مسائل ، باعث شد که
به نتیجه مطلوب نرسد.
حوزه : درعین بی برنامگی حوزه های علمیه ملاحظه می کنیم که تاثیر حوزه ها در
زمینه های سیاسی – فرهنگی ،از نقش دانشگاهها بیشتر بوده است ،این
پدیده را چگونه تفسیر می کنید؟
استاد: شاید آزادی در حوزه ، عامل مهمی درایجاداین تاثیر باشد.
البته م، دراین زمینه باید تمامی عناصر مثبت و منفی را به حساب
آورده و مورد بررسی قرار دهیم درست است که حوزه های علمیه رهبرانی
بسیار مهم در زمینه های سیاسی و فکری ، پرورش داده است ، لیکن همزمان ،
هزاران جاهل و بی سواد را که فاقد هرگونه رشد فکری – سیاسی می باشند
نیز، تولید کرده است . هنگامی که ما رهبران روحانی پیشرو و روشنفکر و
آگاه را مورد بررسی قرار می دهیم ، در کناراین افراد، نسلی از عمامه
بسران را مشاهده می کنیم که باری بسیار سنگین بر دوش حوزه واسلام و
مسلمانان بشمار می آیند در حالی که م، در میان فارغ التحصیلان دانشگاه
(حتی اگر چه اندیشه عمیقی را دارا نباشند) حداقل تحصیلات منظم و
تخصصی خود را فرا گرفته اند. برای نمونه ما در میان فارغ التحصیلان
دانشگاه ، هرگزافرادی را نمی یابیم که از رشته تخصصی خودآگاهی (گر چه
این آگاهی اندک و در حد معلومات عمومی باشد) نداشته باشند. در حالی
که ما معممین وافرادی که عهده دار مسوولیتهای مذهبی می باشند را
می یابیم که حتی از آگاهیهای شرعی و ضروری خود بی بهره اندالبته ما
این خصیصه راانکار نمی کنیم که روش درسی در حوزه های علمیه ، طلبه ها
را عمق فکری و شخصیت علمی برخوردار می سازد، بنحوی که این روش ، به
طلبه هااین فرصت را می دهد که بااستاد خود به بحث و گفتگو پرداخته و
نظرات خود را بیان کنند واین روش ، باعث رشد فکری و پرورش شخصیت
علمی طلبه می گردد و همین روش است که توانست رهبران فکری بزرگی را
برای ما فراهم آورد، لکن در عین حال ، نقاط ضعف بسیاری دراین روش
تدریس وجود دارد.ازاین رو هنگامی که قصد مقایسه میان حوزه و
دانشگاه را داریم ، باید نکات مثبت و منفی هر دو روش را در نظر
بگیریم ، نه آن که با دیدی یک طرفه مسائل را بررسی کنیم .
حوزه : پس ازاینهمه گفتگو، شما تاکنون چهارچوبی از نحوه روش تنظیم برنامه درسی
حوزه دراختیار ما قرار نداده اید!
استاد: به نظر نمی آید که در گفتگویی این چنین بتوانیم برنامه
تفصیلی و مشروحی راارائه دهم آنچه را که مطرح کردم ، تنها تصورات و
کلیات بود. بدین صورت که موطف هستیم ابتد، نیازهای متغیر و متفاوت
فرهنگی جامعه اسلامی و مبلغین و رهبران و فقهاءاسلامی را در نظر
گرفته (بخصوص با در نظر گرفتن شرایط روز که فقهاء،امروزه درج وامع
اسلامی مسوولیت سنگینی بعهده دارند) و سپس بر طبق آن نیازها و
خواسته، برنامه ریزی شود، یعنی ابتداء درسها به صورت معلومات عمومی
وضع شود. مثلا همان گونه که کتابهایی در زمینه منطق و بلاغت داریم ،
باید کتابهایی در زمینه بررسی مذاهب اسلامی و یا بررسی ادیان گوناگون
و یا در تفسیر قرآن داشته باشیم که این کتابها را در آغاز و مراحل
اولیه ، بصورت معلومات عمومی ، دراختیار طلاب قرار داده و بتدریج و در
مراحل بعد، سطح علمی و تخصصی آن راافزایش دهیم .
حوزه : نظر خود را درباره کتابهای درسی که هم اکنون در حوزه های علمی متداول است ، بیان بفرمایید.
استاد: به نظر می آید که حوزه ه، نیاز شدیدی به تغییر دراین
کتابها دارند. روش هر کدام ازاین کتابه، بر طبق سبک متداول در
زمان مولفین آن ، همچون شهیداول دوم[ ره] و یا شیخ انصاری و یا
محقق خراسانی و غیره می باشد. مثلا من ادعاء می کنم که کفایه نمایانگر
نوعی ازانواع تعبیر مخل می باشد بنحوی که در آن ،اختصار و
فشرده گویی وایجاز، به مرحله اخلال به معنی و گنگی مطلب می رسد.البته
این نحوه نوشتن ، موجب نقص و عیبی در مرحوم آخوند نمی باشد، زیرا وی ،
کتاب خود را به زبان عربی به گونه ای به رشته تحریر در آورد و سعی
کرد با حداقل کلمات والفاظ (به روش خود) معانی فراوانی را تفهیم
نماید. همینطور در کتابهای مرحوم شیخ انصاری که از بار علمی و فنی
بالایی برخورداراست ، لیکن نیاز به روش تازه و تجدید نظری در نوشتن و
ترتیب مطالب آن ، با رعیات عمق علمی و تحقیقی موجود در آن را داریم .
یعنی این کتاب ، نیاز به بازنویسی دارد، زیرا مطالب و قواعد علمی
در آن ، به نحوی درهم آمیخته است که طلبه پس از خواندن کتاب ،
نمی تواند در ذهن خود و بصورت منظم و علمی اصول و قواعد معاملات در
مکاسب را به خاطر بسپارد، همچنین در دیگر کتابهای فقهی متداول
مانند: لمعه .این کتاب ، بر طبق مبانی اصول فقه متداول در زمان شهید
بن[ ره] و نیازهای آن وقت نوشته شده است و پس از آن ،اصول فقه در
زمینه مبانی استدلال ، پیشرفت فراوانی کرده است .ازاین رو، ما نیاز
به کتابهایی داریم که در آن ، دو جنبه مورد توجه قرار گرفته باشد :
۱.کتابها واستدلالها و مبانی اصولی آن ، باید بر طبق قواعداصول فقه
متداول و مورد قبول اصولین متاخر به تدوین درآید.
۲. بسیاری از فروع زائد و خارج از محل ابتلاء مسلمانان معاصر،از
کتابها حذف گردد، زیرا برای نمونه شهید بن[ ره] ، کتاب لمعه خود را
بنابر نیازهای وجود در آن وقت نوشته در حالی که آن فروع ، محل ابتلاء،
امروزه از میان رفته و فروعات جدیدی موردابتلاء قرار گرفته است که
نیاز به پاسخ دارد.ازاین رو، ما مجبوریم مسائل فراوانی رااز
کتابهای فقهی حذف کنیم و مسائل جدید و موردابتلاء را جایگزین آن
کنیم . مثلا هنگامی که کتاب الشرکه را در هر یک از کتابهای فقهی
مطالعه می کنیم ، نمی توانیم اطلاعات فقهی لازمی را در آن زمینه کسب کنیم
و قدرت بر پاسخ به سوالات مردم از شرکت را داشته باشیم ، زیرا روش و
کار شرکتهای امروز، با شرکتهای گذشته تفاوت بسیاری دارد.ازاین
روز ما نیازمند کتابهای فقهی تازه ای هستیم که طلبه با مطالعه آنه،
خود را با واقع بیشتر منطبق دیده و بداند که قادراست پاسخ گوی آنها
بااستدلال به روشهای علمی متداول است . لذااحساس می کنیم که باید
تمام کتابهای اصولی و فقهی را تغییر داده تا با شرایط فعلی و
پیشرفتهای جوامع بشری مطابقت پیدا کند،البته با رعایت ضوابط کتاب و
سنت . توجه به این نکته ضروری است که هرگزاین تغییرات در حوزه و
کتابهای آن به وجود نخواهد آمد، مگر آن که حوزه ،از صورت کنونی آن
به درآمده و در قالب موسسه و تشکیلات منظمی اداره گردد. بطوری که
افراد و گروهی متخصص به وجود آید که کار آنها بررسی آخرین پیشرفتها
در زمینه کتاب نویسی و روشهای تدریس باشد، تا بتوانند با در نظر
گرفتن روش مناسب ، کتاب مناسب را برای طلاب حوزه آماده کنند.. ۱.
این روشی است که امروزه در تمام مراکز علمی جهان انجام می پذیرد و
ما مشاهده می کنیم که تمام دانشگاههای جهان ، هر ده سال ، تمام روش
درسی و کتابهای و مضامین و محتوی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 