پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله ادیب ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله ادیب ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله ادیب ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله ادیب ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۳
بقیه السیف سلف ، تذکار جامعیت حوزه های کهن ،ادیب ، شاعر، هیئت دان ،
فقیه ،اصولی و ریاضیدان بنام خطه اصفهان ، و به تعبیر رسا
شیخ العلمای آن دیار، جناب آیت الله حاج شیخ عباس ادیب حبیب آبادی را
در تنهایی و غربت زمانه جستیم !
بهمراه همراهان ، در کوچه پس کوچه های اصفهان ، به خانه ای روزگار
آلود رسیدیم ، خانه استاد. وقتی گام در منزل نهادیم ، تنهایی را به
تمام قامت ، در پیش رویمان ، قد برافراشته دیدیم و ناخودآگاه واز
اعماق جان برستم پیشگی زمانه نفرین کردیم .
در آغاز، پنداشتیم که بی مهری زمانه و نمک نشناسی فرهنگ مردان این
مرزوبوم است که چنین به قافله سالاران علم وادب ، جفا می دارد، و به
آنان که[ فرهنگ خودی] را بنقد جان به صرافان دوره گرد عصر حاضر عرضه
داشته و می دارنداینسان ستم می دارد،اما دمی که به صدای آشنای این
پیش کسوت قبیله[ غربت زده در وطن] دل سپردیم ، تازه بعمق قضیه پی
بردیم که این همه نه از کم لطفی روزگار، که از سر پرهیزاز منت مدری
اغیاراست . بلندای طبع و گستردگی فروتنی اینان ، عرصه را چنان بر
[منت پذیری و لطف مداری] تنگ کرده است که بروزگار کهن سالی هم ازاین
نمط چیزی در آن بساط یافت نمی شود. و چنین است که استاد، با آن که
بر فراوان از نامداران و پرآوازگان کنونی ، منت استادی و بر طایفه ای
بزرگ ، سمت سروری دارد،اما در سن کهولت ، واردین را خود پذیرایی
می کند و سنت میزبانی را بی مساعدت غیر، به انجام می رساند!
استاد، پس از نود واندی سال از عمر پربار و پرکار، همچنان قبراق
و پرانرژی و با همتی پیل افکن به تحقیق و تدریس می پردازد. روزگار،
گرچه جای پایی دراندام وی گذاشته ، لکن در مصاف با توان روحی و همت
عالی وی ، چیزی جز شرنگ شرم ، بدست نیاورده است .ازاین رهگذراست که
در دل استاد، نورامید به آینده ای درخشان در سرنوشت مسلمانان ، با
تمام توان می درخشد.انقلاب را گذر به آینده ای سعادت آکند و جبهه ها را
تجلی گاه رک و صریح درگیری تاریخی حق و باطل می بیند. به تحول در
حوزه ها دل بسته است ، و جامعیت و آزاداندیشی را برای آنها آرزومند
است .
کلام استاد، نغراست و دلنشین … که گوشه ای از آن را در فرارو
دارید. لکن محضراستاد چیز دیگری است که دریغ ، قلم و کاغذ را توان
نیست از آن همه آموزه های علمی ، چیزی به ارمغان آورد، و در یک کلام
باید گفت که استاد، پیام حال را بر سوغات مقال ، ترجیحی بوفور می دهد!
دست اندرکاران مجله ،امیدوار هستند بلند طبعی و همت والای استاد
که از جای جای گفتگو پیداست ، ره توشه ای باشد برای گام زنان وادی
معرفت که جمال یار را بی رنج خار، نخواهند!
[حوزه]
حوزه : درابتدای بحث از حضور حضرت عالی تقاضامی کنیم فرازهایی از زندگانی علمی و تحصیلات خود را بیان بفرمائید.
استاد: بعداز سالهای کودکی که هنوز
مقداری ازاوائل عمر ما نگذشته بود مشغول به تحصیل شدم .ابتدا در
همان ده خودمان ، حبیب آباد، درس می خواندم . تا سن بیست و دو سالگی
همانجا بودم . بعد برای ادامه تحصیل به اصفهان آمدم . محضر زیادی از
علمای بزرگ اصفهان را درک کردم ، و پای درس ایشان نشستم .البته باید
توجه داشت که حوزه آن روزاصفهان ، سرآمد دیگر حوزه ها بود.اگر
نگوئیم از حوزه آن روز نجف ، بهتر بود، چیزی هم کم نداشت . حوزه
اصفهان ، آن روزاساتید و بزرگان زیادی را در خود داشت واستوانه های
زیادی را تربیت کرد.
امثال مرحوم آخوند کاشی ، مرحوم جهانگیرخان قشقائی ، مرحوم ارباب ،
مرحوم شیخ محمد حکیم خراسانی ، مرحوم آقاسید محمدرضا و مرحوم آقا
سیدمحمد درچه ای پشتوانه های علمی محکمی برای حوزه اصفهان بودند.
وجوداین بزرگان و یا شاگردان آنان ، به محافل درس و بحث اصفهان ،
رونق خاص بخشیده بود.استاد فقه م، در سطح ، آقا شیخ علی یزدی و آقا
سیداحمداصفهانی بودند.
مرحوم آقا شیخ علی ، خیلی خوب درس می گفت ، ولی شخص گوشه نشینی بود.
یکی دیگرازاساتید م، آقامیرزا یحیی بیدآبادی بود که شاعر هم بود،
به عربی و فارسی شعر می گفت . من صبح زود، قبل از طلوع آفتاب ، درس
ایشان می رفتم .
کفایه را من خدمت آقا سیدمحمد نجف آبادی خواندم .البته خدمت ایشان
درس خارج هم بودم .
سالهای طولانی در درس خارج آقا شیخ محمدرض، شرکت می کردم ایشان نسبت
به من خیلی لطف داشتند.
اساتید زیادی داشتیم . خداوند رحمتشان کند. همگی از نظر علمی خوب و
پر بودند،از جمله آقا سیدمهدی درچه ای و حاج محمدصادق .
حوزه :ازاساتید حکمت و فلسفه خود، نامی نبردید.
استاد: حکمت را من نزد آقا شیخ محمد حکیم خراسانی ، آموختیم . مرحوم
آقا شیخ محمد، فیلسوف خوب و پری بود. ملای حسابی بود. نحوه درس گفتن
ایشان نیز، خیلی جالب بود. در حقیقت یک درس را سه مرتبه می گفت . یک
مرتبه عبارت را می خواند.این عبارت خوانده به نحوی که وقتی تمام
می شد ما تمام درس را یاد گرفته بودیم . بعد خارج درس را می گفت و در
آخر تطبیق با متن می کرد. در واقع این درس سه مرتبه گفته می شد.
حوزه : حضرت عالی هیئت ، نجوم و ریاضات را چگونه آموختید؟
استاد: من نجوم نخواندم . وارد شدم ،اما بعداز مدتی احساس کردم
کار کار بیفایده است و به درد نمی خورد.البته الان زیادی از مسائل آن
را می دانم ولی فکر می کنم که این علم پایه واساسی نداشته باشد،اگر
هم پایه واساسی داشته بعید و دوراز ذهن است .
تمام صحبت نجوم روی زایجه است . تمام امور عالم را به اصطلاحی مخصوص
روی آن پیاده می کند، و بعد به نوعی پیشگوئی می پردازد.
از روی همان زایجه از عالم علوی و سفلی ، خبر می دهد که
چطور و چگونه می شود.این علم ، به دل من نچسبید. به همین خاطر پیش را
نگرفتم . علم رمل را هم یکمقداری وارد شدم . کار آن هم بی شباهت به
نجوم نیست . در رمل زایجه شانزده خانه می گیرد ولی در نجوم دوازده تا.
شارع مقدس هم ، مقداری مذمت دارداز پیشگوئی واین حرفها. به همین
جهت بود که من ادامه ندادم و کنار گذاشتم .
واما هیئت ،اینگونه نیست . علم هیئت پایه خیلی از علوم دیگراست .
در علم فقه هم خیلی بکار می آید. ریاضیات هم که بسیار علم بجا و
مفیدی است و در علوم دیگراز آن فایده ای بسیار می برند.ابوابی از
فقه را مااگر ریاضیات ، خوب بلد نباشیم نمی فهمیم .
در هیئت و ریاضیات ، من متون زیادی خواندم ،اما نزداشخاص مخصوصی
نبوده است . بیشتر مطالعه می کردم و تمرین .اگر مشکلی پیش می آمد آن را
نزداستادی حل می کردم ، ولی اینگونه نبوده است که درس بگیرم .
البته هم اکنون بااین سن و سال و با وجوداین که چشم هایم خوب
نمی بیند که مطالعه کنم ، مسائل ریاضیات را بخصوص مثلثات و لوگارتیم و
بقیه را و همچنین درجات فلکی و مسائل هیئت را بخوبی واردم و حضور
ذهن دارم .
حوزه : حضرت عالی که بحمدالله محضراساتید بزرگی را درک فرمودید چه خاطره ای از آنان و یا دیگراساتید معروف حوزه اصفهان دارید؟
،
استاد:البته این آقایان ،اساتید کاملی بودند و همانگونه که عرض
کردم حوزه اصفهان اساتید بسیار خوبی داشت .از هر کدام از آنان
خاطرات خوب و جالب باقی مانده است که فعلا مجالی برای ذکر آنها
نیست .
حوزه : نگاه کوتاهی به برخی ازآنها خالی از لطف نیست .
استاد: بله . جناب شیخ علی یزدی که ما خدمت ایشان ، شرع لمعه
می خواندیم در مدرسه صدر درس می فرمود. کل درس راایشان با آهنگ ، بیان
می کرد. صدای بسیار خوب و رسائی داشت . صدای خوب ایشان هنگام درس
گفتن در تمام صحن حیاط مدرسه ، طنین انداز می شد به همین جهت یک فردی
برای ایشان شعری هم گفته بود که :
واقعا مدرسه صدر صفائی دارد
بلبلی شیخ علی نام نوائی دارد.
مرحوم شیخ علی استاد کا ملی
در شرح لمعه بود. بسیار خوب و متین درس می گفت . وی از آخر محله
بیدآباد می شد و پای پیاده برای گفتن درس به مدرسه صدر می آمد.ایشان ،
در عین کمال علمی از نظر مالی ، بسیار فقیر و تهی دست بود.
گاهی بعضی از فقها بااو
همراهی داشتند ولی استاد کاملا تنگدست و در زحمت بود. یکی دیگراز
اساتید م، مرحوم آقا سیدمحمدنجف آبادی ، شاگرد مرحوم آخوند بود. آقا
سیدمحمد، بسیار خوب درس می گفت . تمام حرف آخوند دستش بود. براستی
درس ایشان خصوصیات درس آخوند را داشت . هنگام درس ،انسان احساس می کرد
محضر آخوند خراسانی به تلمذ نشسته است . من ، بیشتر مباحث اصول را
خدمت این بزرگوار، خواندم . آنچه ازاین مباحث را موفق به درس ایشان
نشدم خدمت آقای سیدمهدی درچه ای خواندم .
استاد بزرگوار ما آقای آیت الله شیخ محمدرضا خیلی به من علاقه داشت .
در سایه لطف بیش ازاندازه ایشان با هم انس داشتیم .از جمله خاطرات
من از آن بزرگوار، مربوط می شود به زمانی که من در مدرسه درس
می گفتم . عده ای با من طرف شده بودند.این عده خدمت آقایان مسجد شاه
تضمین کرده بودند که من رااز مدرسه بیرون کنند. خبر به ایشان رسیده
بود.البته من خبر نداده بودم . یک روز صبح زود، پیش از آفتاب ،
ایشان تشریف آوردند مدرسه ، حجره من . همه طلبه ها جمع شدند.ایشان
فرمود خادم مدرسه آمد. به خادم فرمودند:این حجره ،از آن من است و
ایشان هم نماینده من هستند. هیچ کس حق ندارد مزاحم درس ایشان بشود.
و به من فرمود: شما مشغول درستان باشید.
بعضی دیگر، خدمت مرحوم آقای نجفی من را مقصر کرده بودند که ایشان
حکمت درس می گوید.
مرحوم آقا شیخ محمدرضا بسیار تند درس می گفتند. به صورتی که تازه
واردهای به درس ایشان ، درابتداء متوجه درس نمی شدند و فهم مطالب
برایشان مشکل بود. ولی ما عادت کرده بودیم و با همان بیان تند، درس
برایمان خیلی مفید بود.
حوزه : دراینجا بسیار بجا و جالب خواهد بود که مقداری هم از خاطرات شخصی خود که مربوط به نحوه درس و بحث خود حضرت عالی می شود
بیان بفرمائید.
استاد: زندگی سراسر خاطره است ، خاطرات
تلخ و شیرین ، به خصوص زندگانی محصل ، تحصیل ویژه گی های خاص خودش را
دارد که زندگی محصل را مقرون به خاطرات بیشتر می کند.
اولین ویژگی که کاملا طبیعی هم هست ، مشکلات فراوانی است که با درس
خواندن قرین است ، را که انسان وقتی امکانات مالی نداشت و نتوانست
خرج کند، برایش مشکل پیش می نآید. ناراحتی ها هم طبیعی است . حتی گاهی
انسان ، خیلی سختی هم می بیند. دراین موقعیت ،انسان باید صبر کند و
در صراط مستقیم گام بردارد. دراین درگیریها مشکلات ،انسان نباید
بلغزد، بطور حتم سقوط می کند و حداقل خسارتی که می کنداین است که از
حقیقت علم و معنویت آن ، دور می ماند و خیلی تلاش بکند به ظواهری
می رسد. حقیقت علم ، به گونه ای است که جز با زحمت مقرون با خلوص نیت و
پاکی طینت به دست نمی آید.
بله ، در سختیها بایداستقامت کرد واتفاقا علی رغم تصورش اینکار
خیلی مشکل هم نیست .
من چندین سال بود که نمی توانستم یک عبا بخرم . یک عبای
کهنه داشتم با همان می ساختم . دراحوالات بعضی از بزرگان دارد که حتی
چراغ برای مطالعه نداشته اند، به همین خاطر مجبور می شدند در مکانهای
عموم از نور چراغ برای مطالعه استفاده کنند.
اما خاطر شخصی من در زمان طلبگی : روزی شش درس می گرفتم و چند درس
هم می گفتم . شب که می شد می بایست تمام این دروس را مطالعه بکنم ، به
همین خاطر هیچگاه اوئل شب شام نمی خوردم که خوابم نگیرد. بعداز
مقداری مطالعه که خسته می شدم شام می خوردم و بعد برای این که خوابم
نبرد، چراغ لامپا را روی طاقچه می گذاشتم و پای چراغ می ایستادم و
ایستاده مطالعه می کردم که خوابم نگیرد. بعداز مطالعه چند ساعتی
استراحت می کردم و بعد روز بعد قبل از طلوع آفتاب درس و بحث را شروع
می کردم .
حوزه : همانگونه که حضرت عالی مستحضرید و درابتدای کلام نیز،اشاره داشتید یک زمانی حوزه اصفهان رونق بسیار
داشت و سرآمد دیگر حوزه ها
بود. چگونه شد که ما دراین اواخر شاهد آن رونق نیستیم ؟
استاد: دو عمال در رونق و رواج اصفهان بسیار موثر بود: یک مدیریت
حوزه که پیش از روی کارآمدن رضاخان ، مرحوم حاج آقا نورالله و
آقایان مسجد شاهی ، ریاست اداره و مدیریت حوزه را به عهده داشتند. در
آن زمان به حوزه سر و سامان و نظمی داده بودند. در دو سطح پنج و سه
تومان شهریه می دادند.
طلبه های زیادی ازاطراف ، برای ادامه تحصیل به اصفهان می آمدند و
حوزه ، جمعیتی داشت که خوب هم درس می خواندند.
عامل دوم در رونق حوزه
اصفهان ،اساتید پرمایه و حوزه های درسی خوبی بود، که تشکیل می شد،
اساتید بزرگی که در فنون مختلف ذی فنون بودند. برای هر کدام از علوم ،
فقه واصول و حکمت و طب و ریاضیات ،استاد وجود داشت . مرحوم آخوند
کاشی و جهانگیرخان وارباب و دیگرانی که قبل از زمان ما بودند هر یک
استوانه ای کم نظیر به حساب می آمدند. زمان هم که آقا سیدمحمدباقر
درچه ای ، مرحوم شیخ محمدحکیم و دیگران بودند که رونق درسی حوزه از
اینان بود. با روی کار آمدن رضاخان ، کلا درسها تعطیل شد. من خودم آن
زمان یازده جلسه درس داشتم و مدتی بود که سیزده جلسه شده بود.
آن زمان ، در مسجدامام ، جلسه درس داشتم . در تمام رشته های طلبگی
وارد بودم واغلب آنها را درس می گفتم . رضاخان ، با آقایان مسجدشاهی و
حاج آقا نورالله ، که ریاست حوزه را داشتند، طرف شد و درسها را تعطیل
کرد. تمام درسها تعطیل شد. و طلبه ها پراکنده شدند. من هم ، مدت
چندین سال بود که کنار نشستم و درس و بحثی نداشتم . دراین قضای،
بعضی از بزرگان از غصه دق کردند و مردند.
این که بعداز سالیانی ، دو مرتبه درس و بحث ها شروع شد. ولی دیگر
حال حوزه اصفهان ، به حالت قبل برنگشت .
حوزه :از حضور شما تقاضا می کنیم که مشایخ اجازه تان را معرفی کنید.
استاد:اولین اجازه را من از مرحوم آیت الله آقا سیدمحمدنجف آبادی
گرفتم .
وقتی خواستم ازایشان اجازه بگیرم فرمودند: سؤالی می کنم جواب
بده . مساله خلع را مطرح کردند. سوالاتی پیرامون آن نوشته بودند که
من در جواب کتابچه ای نوشتم و برای ایشان فرستادم . وقتی آن مرحوم
اجازه را نوشتند خدمت آیت الله آقای شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی رفتم .
ایشان فرمودند: چرا پیش خودم نیامدی ؟ من که به شمااجازه می دادم .
عرض کردم : چه عیبی دارد،این لطف را بفرمائید که ایشان هم اجازه
دادند. همچنین از مرحوم آیت الله آقای سیدمحمد درچه ای و آیت الله آقا
شیخ محمدحسین فشارکی اجازه دارم .اجازه مرحوم فشارکی را خدمت مرحوم
آیت الله آقا سیدابوالحسن اصفهانی که بردم ایشان هم تنفیذ کردند.
همچنین از آیت الله سید محمد حجت کوه کمره ای و یت الله حاج آقاامین
الدین بروجردی و آیت الله حاج میرزا محمدرضا کلباسی اجازه دارم .
حوزه : حضرت عالی بحمدالله دستی به قلم داشته و صاحب تالیفاتی
هستید،از حضور شما خواهش می کنیم مقداری راجع به تالیفاتتان صحبت
بفرمائید.
استاد:البته من که قابل نیستم همینطور سطوری را رقم زده ایم .
در تمام این تالیفات ،انگیزه من بر طرف کردن قصوری بوده است که
در جای جای امر دین حس می کردم .
من شاهد بودم که در بعضی از
امور، ما چنانکه بایداز متون دینی خودمان استفاده نمی کنیم و قدر
آنها را نمی دانیم . من خواستم تا حدامکان و بقدر توانائی خودم ،این
نقص رااز بین ببرم .
اولین تالیف من ، کتاب ارث الشیعه بود. من دیدم طلاب ، در باب ارث و
فهم مطالب پیچیده این باب ، مشکلاتی دارند، براین اساس ، تصمیم
گرفتم بحث ارث را براساسی موازین شیعه ، به زبانی ساده بیان کنم که
تا حدی رفع این مشکل بشود.این کتاب ، در میان طلبه ها بااستقابل
روبرو شد و چندین چاپ متوالی خورد.
حوزه : ظاهرااین کتاب شما ر، مرحوم آیت الله بروجردی نیز دیدند،این
راهنمای خرید:
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 