پاورپوینت کامل فرهنگ محمدی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرهنگ محمدی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ محمدی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ محمدی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۳

بسم الله الرحمن الرحیم

سرمقاله

ای موذن معبد عشق

دلیل قافله مجد،

معمار آیین خودی و مدعی صادق کرامت .

تو بیت بلند قصیده آزادی هستی و سند حیات دین .

امام کاروان بزرگی هستی و قافله سالار شرافت .

فریاد مقدس قرنی ، غرورارجمند عصری ، دم مسیحایی روزگاری .

صلایت صاعقه نوراست که بر جان دیجور تاریکی فتاده ، و خشمت کینه
انباشته مظلومیت قرون که خواب رااز چشم نگهبانان شب ستانده .

نای تو نوای زندگی تقریر می کند و قلمت حکایت شیرین عزت مغصوب .

در دیده ات امید آشیان کرده ، مجد دیرین جان گرفته و آرزو بگل نشسته است .

سینه تو ژرفنراز دریاست ، فراختراز صحرا و ستبرتراز کوه

قلب تو مفسر سوزاست و مبین پاکی و شارح صادق سلم .

سخن تو سیل آبی است بر آشیان شغالان ، آتشی است بر دامن سیه بانان ،
طوفانی است بر دریای صیادان و رگباری بر بنیاد ستم سالاران .

در کلام توامید جوانه می زند، یاس به سوک می نشیند، حرکت حیات
می گیرد و آرزو بال و پر می گشاید.

در بیان تو چه نجویم ؟ تو سرود زندگی را بتمامی سروده ای ، مرگ را به
مسلخ برده ای و حیات را تفسیر کرده ای .

کلام تو نقب به بی نهایت است که از بی نهایت کدام را گزیدن خلاف عدالت
نیست ؟

دراین مقال چه تقریر کنیم که فانوس بدستیم و به سراغ آفتاب
می رویم . بر ما ببخش که به دریای در چشم فروهشته بر می گزینیم واز
باران کلامت بوسع جانمان بهره می بریم . ۱

… و با توای قاری عزیزاین سخن بتذکار بگوئیم که دراین مقال
سخن از بند بند آن ترجیع بند پاورپوینت کامل فرهنگ محمدی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint – پیام اخیرامام – نیست که
این نه در وسع راقم است و نه در عرصه ضمیق مرقوم !

تنها برآئیم که بگوئیم آن پیر روشن ضمیر، بر ورای آینه مکدراین
قوم بر چه مجد منسی ، دیده دوخته و در فراروی این قافله رحیل بگوش ،
چه بهشت برینی مقدر می بیند، و برای بازیابی آن شکوه از یاد رفته و
آن بهشت برین مقدر- خضر راه چه زاد و توشه ای توصیه می کند.

الف : که بودیم ؟

ما شکوه خیره کننده داشتیم . قدرت قاهر جهان بودیم و قلم تقدیر در
دستان ما جا خوش کرده بود. سیاست جهان ، به نسق ما می چرخید و حکم ما
فیصل قضایا بود.امام امت براین مجداز دست رفته تذکار می دهند و
یاد آن را در خاطره ها زنده می کنند.

این خاطره باید در جانمان حیات دوباره بگیرد. خاطره روزگاری که بر
پهن دشت جهان اسلام ، داغ آرزوی غروب را بر دل آفتاب نهاده بودیم ، و
آوای فرزند کعبه طنین بی پایان بر جهان فکنده بود.

صدای محمد[ص] ، که شاید باغاز جزاو کسی از فراخنای پژواک آن آگاهی
روشنی نداشت ، عالمیگر شده ، مرزها را در نور دیده ، دیوارهای لند
جهان را در هم ریخته و حق مظلومان را بتیغ عدالت ازائمه کفر ستانده
بود.

در آن روزگار ما بودیم و قدرت بی منازع جهان ،از هیچ آغاز کردیم و
بر همه دست یافتیم . خادم معبد سلم بودیم و سایه رحمت .

از کجا آغاز کردیم و تا کجا و با چه شتابی رفتیم از زبان تاریخ
بشنویم :

ظهور دیانت اسلام
در قرن هفتم میلادی با نیروی سیاسی و نظامی ، هم غیر مترقبه بود و هم
با سرعت واستقامت .

بین تولد حضرت رسول اکرم[ ص] ، در مکه ، مقارن ۵۷۰ میلادی ، تا وفات او
در مدینه ، یعنی یثرب ، مقارن ۶۳۲ میلادی ، دو نیروی بزرگ در خاور
نزدیک وجود داشت : یکی روم شرقی و دیگری ایران ساسانی …الهاماتی که
به آن حضرت نازل شد و بعدها در کتابی ، که آن را قرآن می نامند،
جمع آوری گردید، تنی چند را شیفته و مجذوب وی ساخت . و چون آن حضرت و
یارانش با مخالفت قریش ، که تولیت بتخانه مکه را داشتند، روبرو
گردیدند، در سال ۶۲۲ میلادی ،از آنجا بمدینه هجرت کردند، و بعدهااین
هجرت مبدا تاریخ اسلام قرار گرفت . آن حضرت در مدینه ،اهالی را
هواخواه خود یافت . و نیروی تازه ای پیدا کرد. و بر آن شهر که مسلط شد
به تسخیر مکه همت گماشت . و به اندک زمانی سراسر عربستان را مطیع
خود ساخت . خلیفه ، یعنی ، جانشین او فتوحات را دنبال نمود، تاجائی که
ساسانیان برافتادند و دولت روم شرقی از شام ، مصر و آفریقای شمالی
بیرون رانده شد واعراب ، بساحل اقیانوس اطلس و حدود قفقاز و رود
جیحون و شط سند رسیدند و با مقاومت سختی روبرو نگردیدند… یورش های
پی در پی مسلمانان بمدیترانه و آسیای صغیر و ماوراءلنهر و
افغانستان ، دامنه فتوحات آنان را وسعت داد. ۲

آن روزها نه تنها عنان حکومت واقتدار در دست ما
مسلمانان بود که مشعل تمدن و فرهنگ را نیز ما برافراشته داشتیم .
مهبط علم بودیم و معدن دانش . صیت دانش دوستیمان شیفته گان دانش رااز
هر سو بسویمان می کشید واسلام و علم دو واژه درهم تنیده شده بودند.

قرن دوم
هجری ، وقتی پایان یافت که حکومت مقتدر عباسیان … دوره سعادت و
شکوه و جلال خود را می گذراند. دراین دوره ، فرهنگ مغرب زمین ، که بر
پایه علوم و فلسفه یونانی پایه گذارده شده بود، جای خود را بین
مسلمانان باز کرد و میدانی فراختر و آزادترازامپراطوری قسطنطنیه ،
که رقیب اسلام بود، برای علم و فلسفه یونانی پیدا شد. ترجمه کتابهای
یونانی و پهلوی و سانسکریت ضمیمه گردید بکتابهائی که مولفان با
شخصیت اسلامی در علم انساب و حدیث ، فقه حنفی و مالکی ، نحو، نجوم ، طب
و شیمی تالیف می کردند و راه را برای ترقیات علمی آینده هموار
می ساختند. ۳

تا دورانی که اختلافات داخلی اوج نگرفته و قبایل وحشی از شرق و
غرب ، به حوزه اسلام هجوم نیاورده بودنداین اقتدار باقی بود.امااز
آغاز قرن سوم هجری نو بار تشتت و فراز و نشیب ذائقه جهان اسلام را
تلخ ساخت و صعود و سقوط بتناوب سرنوشت مسلمانان گشت . حمله مغول جای
پای اساسی در حوزه اقتداراسلام گذاشت ، که هنوز هم باقی است .از پس
این حادثه تا مدتها جهان اسلام در تحیر و تفرق فرو رفته بود.
عثمانیان به خلافت اسلامی رونقی دادند.اما در همین دوره با پای گرفتن
اخلافی نامیمون و شوم ، جهان اسلام به دو نیم گرفتار آمد .

این دو پاره ، در آغاز قرن دهم ، چهار پاره شد، و بمرور
بدوران تسلسل تجزیه و تفرقه قدم نهاد.

[قبل از ۹۰۶، شکاف بزرگی بموازات رودخانه فرات ، عالم اسلامی را دو
قسمت کرده بود. سرزمینهای جنوبی و غربی اعراب و بربرها تعلق داشت ،
و آنچه که در شمال و مشرق بوداز آن ترکها وایرانیان بود.از سال
۹۰۶ به بعد، دنیای اسلام چهار قسمت شد: مراکش بربرنشین ،امپراطوری
عثمانی ،ایران و مشرق . وارتباط ما بین قسمتها بی اندازه نقصان
یافت]. ۴

اواسط قرن دوازدهم دوران تجزیه آغاز شد. در قرن سیزدهم تجزیه کامل
گشت و جهان اسلام بدست اروپائیان تقسیم شده از نیمه دوم این قرن ،
حکومتهای منطقه در راستای تداوم تفرقه بدست اروپائیان بوجود آمد و
سرنوشت کنونی را بر جهان اسلام حاکم کرد.

ب : چه هستیم ؟

ترسیم سیمای کنونی عالم اسلام دردآلوداست و خفت زا. آن همه شکوه
رخت بر بسته و عالم اسلامی را با چهار بلای استخوان سوز دست بگریبان
ساخته است .این چهار آفت ازاین قراراست :

۱. ذلت حاکمان

ذلت و ذلت پذیری منفورترین واژه در مکتب اسلام است . رهبران اسلام و
کتاب مبین ،از روز آغازین بر اشمئزاز آن تاکید می ورزیدند و مسلمانان
رااز آن بر حذر می داشتند. براسلام و مسلمانان جز غزت را روا
نمی شمردند و ورای این واژه رااذن رسوخ به عالم اسلام نمی دادند. قرآن
کریم تصریح دارد:

[ولله العزه و لرسوله وللمومنین] ۵ … . عزت از آن خد، رسول وی
و مومنان است .

و به بیان دیگر:

[و جعل کلمه الذین کفرواالسفلی و کلمه الله هی العلیا]. ۶ خدای
کلمه کافران را فرو و کلمه خدایی فرا نهاد.

و با ذکر شرط وشروط و لوازامر دراین دو آیه :

[ولاتهنوا و لاتحزنوا وانتم الاعلون ان کنتم مومنین]. ۷

سستی نورزید و غم مگیرید شما برترین هستیداگر مومن باشید.

[فلاتهنوا و تدعواالی السلم وانتم الاعلون والله معکم]. ۸

سستی نورزید و آشتی مجوئید در حالیکه شما برترید و خدا با شماست .

سران کشورهای
اسلامی ازاین همه تصریحات قرآنی هیچ نیاموختند و ذلت و دنائت خود را
تا بدان پایه رسانده اند که بی رخصت ائمه کفر، آب از گلویشان پایین
نمی رود. تو گویی در تبارنامه این قوم هیچ نشانی از شرافت نیست . بساز
دشمن می رقصند و پاس طعمه لاشخوران می کنند. کدخدای روستایند و طرار
را به خلوت دیده اند. زمام قافله بدست گرفته اند با دزدان عقداخوت
بسته اند.امام امت ازاین آفت دردمندانه یاد می کند:

[…کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بی درد کشورهای اسلامی ، حکایت از
افزودن درد و مصیبت بر پیکر نیمه جان اسلام و مسلمین دارد. پیامبر
اسلام ، نیازی به مساجداشرافی و مناره های تزئیناتی ندارد. پیامبر
اسلام ، دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است ، که متاسفانه با
سیاستهای غلط حاکمان دست نشانده بخاک مذلت نشسته اند… مسلمانان
نمی داننداین درد را بکجا ببرند که آل سعود و خادم الحرمین ، به
اسرائیل اطمینان می دهد که مااسلحه خودمان را علیه شما بکار
نمی بریم ، و برای اثبات حرف خود باایران قطع رابطه می کنند. واقعا
چقدر باید رابطه سران کشورهای اسلامی به صهیونیستها گرم و صمیمی شود
تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی مبارزه صوری و ظاهری هم با
اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود.اگراینها یک جو
غیرت و حمیت اسلامی و عربی داشتند حاضر به چنین معامله کثیف سیاسی و
خودفروشی و وطن فروشی نمی شدند. آیااین حرکات برای جهان اسلام شرم آور
نیست و تماشاچی شدن گناه و جرم نمی باشد؟ آیااز مسلمانان کسی نیست
تا بپا خیزد واین همه ننگ و عار را تحمل نکند؟].

۲.اسارت مردم .

زنجیراسارت با دستان پر توان رسول الله[ ص] ،از گرده مسلمانان فرو
افتاده بود و مومنان در فضای پر طراوات آزادی ، جهانی از رستگاری و
فلاح را آفریده بودند. قرآن کریم از آن فروپاشی کاخ اسارت و حیات یابی
حریت چنین حکایت می کند:

[ الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی
التواره والانجیل یامرهم بالمعروف و ینههم عن المنکر و یحل لهم
الطیبات و یحرم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال التی انت
علیهم آمنوا به و عزروه نصروه واتبعوالنورالذی انزل مع اولئک هم
المفلحون]. ۹ کسانی که پیروی می کنند پیامبر فرستاده نادبیر ( امی )
که در تورات وانجیل نوشته شده و آنان را به درستی و نیکویی امر، و
از نادرستی و بدی نهی می کند. پاکیها را برای آنان روا و ناپاکی ها را
بر آنان ناروا کرده است . و بارهای گران رااز آنان فرو می نهد و
غلهای سنگین بر آنان را بر می دارد. پس کسانی که او را برزگ دارند و
یاری کنند واز نوری که بااو فرو آمده پیروی کنند آنان رستگارانند.

آن آزادی به اراده دشمن و
خیانت دوست ، در هم ریخت واسارت سرنوشت مسلمانان گشت .اسارتی سخت و
جانکاه ، آنسان که ماذون نیستیم سوز شلاق را با مرهم آه و نال تسکین
دهیم .امام امت ،این اسارت عم و عمیق رااینگونه ترسیم می کند:

[…در بخش قرنطینه سیاسی ، که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و
خصوصا مسلمانان در آن محصور وزندانی شده اند، هیچ حق حیات واظهار
نظری وجود ندارد. همه قوانین
و مقررات و فرموله، همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظامهای دست
نشاندگان و در برگیرنده مانفع مستکبران خواهد بود. و متاسفانه اکثر
عوامل اجرایی این بخش همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلی
استکبارند که حتی فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و
زنجیره، جرم و گناهی نابخشودنی می دانند. و منافع جهان خواران ایجاب
می کند که هیچکس حق گفتن کلمه ای که بوی تضعیف آنان را بدهد یا خواب
راحت آنان را آشفته کند ندارد]….

۳. تشتت درون

آتش افتراق برجان مسلمانان افتاده .از سواد
اعظم خبری نیست . ید واحده ، جای خود را به ایدی متشتته سپرده از هر
سو بانکی ناهمخوان بلند شده و بر طبل افتراق و جدایی همچنان کوفته
می شود.

درداینجاست که نوای افتراق از نای عالمانی بلند می شود که گمان
برآوای اتحادشان بود. واز حنجره حاکمانی بیرون می آید که طعم ذلت
افتراق را خود باید سرکشند و بر آستان این یا ن قدرت جهانی ، سر فرود
آورند. توگویی کلام خداوند هیچگاه به گوش این حلقه بگوشان بارگاه
بیگانه نخورده که :

[واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا واذکروا نعمت الل علیکم اذ
کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصحبتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا
حفره من النار فانقذکم منها.. ولاتکونوا کالذین تفرقوا واختلفوا من
بعد ماجائهم البینات واولئک لهم عذاب عظیم] ۱۰ ، همگی بر حبل الهی
چنگ زنید و تفرقه نجوئید، نعمتهای الهی را بیاد آورید که همگی دشمن
بودید. خداوند میان دلهای شماالفت نهاد و گردآورد و همگی با هم
برادر شدید. بیاد آورید که شما بر کناره آتش بودید و شما رااز آن
رهانید… مانند کسانی که پراکندیدند و دو گروه شدند بعداز آمدن
بینات .ایشان را عذابی بزرگ است .

سوزناکترازاین همه ، بی حیائی متصدیان افتراق است که منادیان وحدت
را بچماق افتراق خواهی سرکوب می کنند.امام عزیز،ازاین شیطنت دشمن
چنین سخن می گوید:

[آمریکا و آل سعود حادثه مکه را یک مبارزه فرقه ای و نزاع قدرت میان
شیعه و سنی ترسیم نموده …البته برای ما و همه اندیشمندان و
محققانی که از نیت پلید تشکیلات آل سعود با خبرند جای معجب نیست که به
ایران و حکومتی که از بدو پیروزی تا بحال فریاد وحدت مسلمین را
سرداده است و در همه حوادث جهان اسلام خود را شریک غم و شادی
مسلمانان می داند تهمت افتراق و جدایی مسلمانان را بزنند].

افتراق و جدایی بین مسلمانان با چند پاره ساختن جهان اسلام به دردی
صعب العلاج تبدیل گشته است و سرتاسر جهان اسلام در این آتش فتنه
گرفتار،است . یمن دو پاره شده ، شامات به دست چند حکومت افتاده ،
کشورهای اسلامی آفریقا به درگیری مداوم گرفتارند.

کشورهای اسلامی خاور دور در جدایی اسیرند. عالم ترک نشین اسلام در
چنگال کفرند. و خاورمیانه در آتش می سوزد.

وادیان خلق الساعه واستعماری از قماشهای گوناگون : وهابی ، بهایی ،
قادیانی و … براین افتراق و جدایی رونق و جلا می دهند و گروه گروه
از مسلمانان رااز جماعت مسلمانان ، جدا می سازند.

۴. غارت منابع

جهان اسلام ، لقطه بی صاحب گشته . هر حرامی زاده ای گوشه ای را در تصرف
دارد و به رایگان دراختیاراغیار می نهد. بیگانگان مالکان بود و
نبود مسلمانان گشته اند و مردم مظلوم نامحرمان اموال و دارائیهای
خویش !

حاکمان اسلامی که باید حافظان ثروتهای مسلمانان باشند به مترسکهای
سرچالیز دشمن تبدیل شده اند و غم منافع بیگانگان را می خورند.

فقر و فاقه بخش عظیمی از جهان اسلام را فرا گرفته ،
و عالم اسلام با شتاب به سوی فقر مطلق در حرکت است . کشورهای
اسلامی در آفریقا با قحطی دست بگریبانند و مسلمانان خاور دوراز
نداری و گرسنگی جان می دهند.این در حالی است که عظیمترین و
متنوعترین منابع تحت الارضی و سطح الارضی در جهان اسلام قرار دارد و
استراتژیک ترین کالاها و حساسترین راههای تجارتی دراختیار مسلمانان
است و بیشترین نیروی انسانی متخصص و کاردان اروپا وامریکا را
فرزندان مسلمانان تشکیل می دهند. و این بزرگترین آفتی است که دامنگر
جهان اسلام گشته است . و برای جهان اسلام راهی جز نجات از آن نیست .

ج : چرا چنینیم

این سرنوشت شؤوم را بدست خویش رقم زدیم . بایداز خود نالید که
بما هر چه کرد آشنا کرد. ماابزار مجد و عظمت را کنار گذشتیم و
بذائقه دشمن حلاوت یافتیم ، و ره عزت کشی را پیشه ساختیم . قرآن مجید
عله العلل تحولات را در درون جوامع نشان می دهد و می گوید:

[ ان الایغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم]… ۱۱

خدای سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تااین که خویشتنشان را تغییر
دهند.

ما چه کردیم که چنین شدیم ؟ برای یافتن پاسخ بحکم قرآن باید بکاوش
در تحولات روحی ،اعتقادی و سیاسی خود باشیم . عمده ترین تحولاتی که در
مسلمانان بوقوع پیوسته ازاین دست است :

:انحراف دین

محمد[ص] با دین حنیف حرکت را آغاز کرد. دینی که تبلور دردها و
رنجهاانسانهای در بند بود.آیینی که نور و روشنایی به ارمغان
می آورد و تک تک احکام و دستورات آن را حکمتی مقبول بدرقه می کرد.
برصراط مستقیم تاکید می ورزید. سبل سلام را فرا روی انسانی می نهاد و
ببیان قرآن

[…قدجائکم من الله نور مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه
سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه ویهدیم الی صراط
مستقیم]. ۱۲ …از طرف خداوند، روشنایی و کتاب مبین ، برای شما آمده
خداوند کسی را که بر پی خشنودی او رود براه سلامت رهبری می کند و
آنان رااز تاریکی ها به روشنایی می برد و به راه راست هدایت می کند.

با خروج از صراط مستقیم و رواج بازار کم خردی و شیوع برداشتهای
خشک و نامربوط اندیشه گریزان ظاهرگر، مسلمانان از نیروی نیرومند
مکتب محروم شدند، و دین که محرک جامعه بود ردای توجیه بتن کرد و
ابزار دست حاکمان گشت .

آیین محمدی قبای شرک ابوسفیانی شد و دستورات دینی نقل مجلس ارامل
وابزار سرگرمی از کارافتادگان و عجایز گشت . واز دین حنیف ، جزاسمی
وازاحکام روح افزا وانقلابی آن جز رسمی خشک نماند. ۱۳

امام امت ازاین درد کشنده چنین یاد می کند:

[بزرگترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از
احکام الهی را درک نکرده اند و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد
هنوز بصورت یک عبادت خشک و یک حرکت بی حاصل و بی ثمر مانده است … حج
بسان قرآن است که همه از آن بهره مند می شوند ولی اندیشمندان و غواصان
و دردآشنایان امت اسلامی اگر دل بدریای معارف آن بزنند واز نزدیک
شدن و فرو رفتن دراحکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند،از صدف این
دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود
واز زلال حکمت و معرفت آن تاابد سیراب خواهند گشت ، ولی چه باید
کرد واین غم بزرگ را به کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده
است . و بهمان اندازه ای که آن کتاب زندگی و کمال و جمال در حجابهای
خودساخته ما پنهان شده است این گنجینه اسرار آفرینش در دل خروارها
خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و
زندگی و فلسفه زندگی سازاو بزب