پاورپوینت کامل جدل و مراء ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جدل و مراء ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جدل و مراء ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جدل و مراء ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۲۷
بر می آورد. و .. رنگ خلوص رااز چهره[ علم آموختن] می پراند…از آفات دیگر،[ جدل] و[ مراء]است ، که سراز کینه ها و نفاق ها
دراین قسمت ، به این عارضه سوء و آفت تباهی آفرین می پردازیم .
بااین امید که شناخت این آفت ، سبب شود جویندگان دانش ، دامن دل از
لوث آن برچینند،انشاءالله .
آنگونه که نطق ، برای بیان و تبیین است ، نه برای دروغ و تحریف ،
آنسان که سرمایه ، برای تجارت است نه برای رب،
و همچنان که آموزش[ سلاح] ، برای دفاع و جهاداست ، برای ترساندن
مردم و بستن گردنه ها و غارت خلایق و سرقت منازل ،
علم و منطق هم ، وسیله بحث برای رسیدن به حق است ، نه برای تظاهر و
خودنمائی و فضل فروشی !
این ، کاربرد غیرموضعی از علم ، و سوءاستفاده ازابزاراست . و با
این حساب است که[ جدل] ،از آفات علم به حساب می آید و[ مراء]، ضایعه و
خوره ای در بحث .
اساس، جدال ، نوعی بیراهه و کژی در راهیابی به حق است .
بگذاریداینطور بگوئیم :
خللی به نام[ جدل]
میان افراد، در راستای فهمیدن وادراک ، رابطه ای طرفینی است . در
این ارتباط دو جانبه ، یکی می فهماند، یکی می فهمد ( افهام و فهم )
یکی می آموزد، یکی فرا می گیرد (تعلیم و تعلم )
یکی می باوراند، دیگری باور می کند و می پذیرد ( اقناع واقتناع )
این رابطه میان دو فرد یا دو گروه ، گاهی حال روانی طبیعی دارد، و
گاهی غیر طبیعی است .
یاآلوده است ، یا آمیخته به لجاجت ،
یا قصور در بیان یکی است و یا در فهم آن دیگر،
یعنی یکی[ الکن] و دیگری[ کودن] ،
دراینصورت ، چگونه تفهیم و تفاهم ، صورت خواهد پذیرفت ؟
من گنگ خوابدیده و عالم ، تمام ، کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش
گاهی تفهیم و تبیین ، نتیجه نمی دهد و عقیم می ماند و طرف مقابل ، در
حالت ریب ، شک ،ابهام ،انکار و تردید باقی می ماند.
و یا نمی خواهد بپذیرد و زیر بار رود،
و یا بحث کننده ، به زور و تحمیل ، می خواهد حرف خود را به کرسی
بنشاند و طرف را وادار به پذیرش کلامش سازد،
[جدل] ، یکی ازاین عارضه های سوء و شیوه های غلط، و نوعی[ خلل] در
رابطه تفهیم و تفاهم است .
آیا به نتیجه و ثمر خواهد رسید؟ هرگز!
اگراین رابطه ، به صورت صحیح و با وجود همه شرائطش و بااستفاده
از روشهای مناسب در بحث ، تحقق پذیرد، حق روشن خواهد شد و طرف را هم
به موضع باور و پذیرش خواهد کشاند، که گفته اند:
[ الحقیقه بنت البحث]
حقیقت ، زاده بحث است .البته بحثی درست و روی اصول و معیار.
هر ند، روحیه جدل درانسان هست و به تعبیر قرآن کریم :
وکلان الانسان اکثر شی ء جدلا ۱ .
ام، وقتی حق ، صادقانه طرح شود، فطرت سالم انسان می پذیرد، یا
زودتر آمادگی قبول می یابد.
به هر حال ، اگر فهمیدن یا فهماندن ،از حالت غیرطبیعی و غیر سالم و غیر عادی
برخوردار باشد،این نوع بحث ، نازا و عقیم است و به بار نمی نشیند.
اگرارتباط صحیح بحثی برقرار باشد و دو طرف ، به نیت انگیزه روشن
شدن[ حق] در یک مساله و موضوع ،[ مباحثه] کنند، فرزند سالم و کامل و
زیبائی بنام[ حقیقت] به[ دنیای باور] پا می نهد.امااگر شیوه غلط
باشد واین عمل زایندگی ، به صورت کورتاژ، یااعمال فشار باشد، مولود
بحث ، یا[ ناقص الخلقه] خواهد بود، یا بیمار و ناسالم ، یا مرده به
دنیا خواهد آمد، یا بحث کننده را سر[ زا] خواهد کشت .
می گوئید نه ؟ مجادله ای شدید را بنگرید! کدامش به ثمر نشسته است ؟
چون هنوز معنی جدال را نگفته ایم ، فعلا دست نگهداریم تا لحظاتی
بعد.
بیراهه
دلائل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجت قوی ۲
برای شناخت بیراهه ای بنام[ جدل] و[ مراء]، باید به نوع برخوردهای
بحثی میان افراد دقت داشت .
برخی دوست دارند همیشه یک تنه به قاضی بروند.
بعضی می خواهند همواره ، نتیجه بحث ، طبق رای آنان باشد .
عده ای علاقمندند همیشه[ احسنت] بشوند و تحمل نقد و نظر مخالفی را
ندارند.
این ، خصلتی جبارانه در مسیر دانش است . جایگاه چنین افرادی که غرور
علمی و لجاجت و یکدندگی ،اجازه نمی دهد حرف مخالفی را بشنوند یا
بپذیرند، دوزخ است .
امام صادق ( ع ) درباره اینان فرموده است :
[و من العلماء من یذهب فی علمه مذهب الجبابره والسلاطین ، فان رد
علیه من قوله او قصر فی شی ء من امره غضب ، فذلک فی الدرک الرابع من
النار] .
و مگر هدف از فراگیری علم چیست ؟
جدل ، صفت و عمل زشتی است ، هر چند با آیات قرآنی باشد ( البته غیر
از موارداستثناء، که بعدا خواهد آمد)
کشمکش های بیهوده در بحث ، نابخردانه است ، هر چند در مسائل اعتقادی
باشد.
امام صادق ( ع ) در حدیثی ، ضمن بر شمردن اقسام طالبان علم ، یکدسته را
هم کسانی می داند که علم را برای جهل و جدال فکر می گیرند. و
می فرماید:
[فصاحب الجهل والمراء، موذ ممار متعرض للمقال فی انددیه الرجال
بتذاکرالعلم وصفه الحلم ، قد تسریل بالخسوع و تخلی من الورع ، فدق
الله الله من هذا خیشومه و قطع منه حیزومه]… ۴ .
صاحبان نادانی و جدل ، آزادار دهنده اند و جدالگر، در مجامع مردان ،
گفتگواز علم واوصاف حلم می کنند، لباس خشوع به بر می کنند ولی از
پرهیزکاری خالی اند، خداوند دماغشان را خورد کند و کمر بندشان را
پاره سازد.
بد نیست به تعبیراتی که در مورداینگونه بحث ها و کشمکش های لفظی و
جدال های مناقشه آمیز بیان شده اشاره ای کنیم . گر چه بیشتراینها بار
منفی دارد واز شیوه های ناصحیح است و بر چسب[ بیراهه] دارد،اما
بعضی هم حالت عادی در بحث است .
عباراتی ازاین دست :
مباحثه : کاوش برای یافتن چیزی در خاک .
منازعه : کشمکش .
مشاجره : جر و بحث و منازعه .
مشاده : گفتگوی شدید.
مشاره : مخاصمه .
مخاصمه : کشمکش و مجادله خصومت آمیز.
مناظره : بحث و نظر در آراء.
مجادله : گفتگو بر سبیل غلبه بر خصم .
محاجه : مباحث و حجت آوردن در بحث .
مفاوضه : گفتگو.
مبارزه : برآمدن ، جهت غلبه (در میدان جنگ ).
مباهله : یکدیگر را لعن کردن و وانهادن (در منازعات مذهبی ).
معادات : دشمن و مخاصمه .
ممارات : پیچیدن با خصم ، برای زمینه زد او. بحث در موضوع مورد شک .
ملاحات : منازعه شدید، به نحوی که هر کدام بخواهد دست طرف را بکند.
(دراصل ، لحی : کندن پوست درخت ).
مراء: نشان دادن ، وانمود کردن چیزی بر خلاف عقیده خود.
مراء: مخاصمه درامور مشکوک ،اصلش ، دست کشیدن به پستان شتر برای
دوشیدن شیر. و مراءاخص از شک است .
و … تعبیرات دیگری مشابه اینها.
بحث از[ جدل] و[ مراء] در همین راستا قابل دقت است .
جدل ، گفتگو بر سبیل و روش منازعه و مطالبه است ( هدف : چیرگی بر
طرف ) واصلش به معنای تاب دادن نخو ریسمان است . در مجادله هم هر
کدام ، دیگری رااز رایش باز می تاباند ۵ .
[مراء]، بدتراز آن است ، در توضیح آن به بیان علامه مجلسی اشاره
کنیم :
مراء، به معنای جدال واعتراض به سخن دیگران است ، بدون داشتن هدف
و غرض دینی .
امتراء و ممارات : محاجه در آنچه در آن[ مریه] و تردد در کاراست
(مفردات راغب ). مراء: جدال (نهایه ).
تماری و ممارات : مجادله بر روش شک و ریبه ، مناظره هم ممارات گفته
می شود، چون هر یک ، آنچه را پیش رقیبش است ، بیرون می کشد، آنگونه که
شیردوش ، شیر رااز پستان بیرون می کشد.
مراداز نیه در حدیث ، جدال بر باطل و غلبه طلبی بر دیگران است .
ولی مجادله برای اظهار حق ، پسندیده است ، چون خداوند فرموده است : و
جادلهم بالتی هی احسن (نحل ، آیه ۱۲۵).
آنگاه می افزاید:
[مراء و جدال ، بیشتر در مسائل علمی به کار می رود و مخاصمه درامور
دنیوی ، گاهی هم مراء آنجاست که هدف ،اظهار فضل و کمال باشد، جدال ،
آنجا که هدف ، ناتوان و زبون ساختن طرف دشمن است]… ۶ .
سعدی گوید:
[ هر که با داناتراز خود، مجادله کند تا بدانند که[ دانا] ست ،
بدانند که[ نادان] است] ۷ . بی جهت نیست که اولیاء دین ،این همه از
این بیراهه در بحث و تفهیم ،انتقاد و نکوهش کرده اند. به بعضی ازاین
احادیث اشاره می کنیم :
امام صادق ( ع ):
[من طلب العلم لیباهی به العلماء،اویماری به السفهاءاویصرف به
۸وجوه الناس الیه فعلیتبوء من النار،ان الریاسه ، لا تصلح الا لاهلها]
هرکس علم بجوید، تا به وسیله آن بر دانشمندان مباهات و فخرفروشی
کند، یا با سفیهان ، ممارات و جروبحث نماید، با چهره ها را به سوی خود
برگرداند، جای خود را در دوزخ آماده سازد، همانا ریاست ، جز برای
اهلش شایسته نیست .
با همین مضمون و مشابه آن ،احادیث فراوانی است ، مانند:
رسول خدا (ص ):
[من ابتغی العلم لیباهی به العلماءاویماری به السفهاءاو تقبل
افئده الناس الیه فالی النار] ۹ .
ایضا:
[لا تعلمواالعلم لتباهوا به العلماءاولتماروا به السفهاء ولا
لتجرتروا به علی المجالس فمن فعل ذلک فالنار، فالنار] ۱۰ .
و نیز:
[من تعلم العلم لیماری به العلماءاولیماری به السفهاءاویصرف
وجوه الناس الیه ادخله الله النار] ۱۱ .
جبرئیل ، به پیامبر توصیه می کند که :
[ ایاک و ملاحاه الرجال] ۱۲ (معنای ملاحات ، گذشت ).
وامام صادق[ ع] می فرماید:
[من لاحی الرجال دهبت مروته] ۱۳ .
در کتب حدیثی ، فصول متعدد و عناوین مستقلی در باب همین نحوه
برخوردها به چشم می خورد، باانبوهی از رهنمودهای برحذر دارنده از
جدال مراء و آموختن دانش برای این هدف ، که علاقمندان می توانند به
آنها رجوع کنند ۱۴ .
شیوه مراء، ناشی از عدم صداقت است و مفهوم آن ، به تعبیر مرحوم
نراقی : عبارت است از طعن در سخن دیگری برای آشکار ساختن خلل آن ، و
هدفی جز تحقیر مرحوم نراقی : عبارت است از طعن در سخن دیگری برای
آشکار ساختن خلل آن ، و هدفی جز تحقیر و توهیه نیست و مرائی ، می خواهد
برتی و هوش را بنمایاند. جدال ، نوعی از مراءاست که به مسائل
اعتقادی و تثبیت آنها بستگی دارد. مراء و جدال ، غیراز موارد
۱۵استثناء شده ،از کارهای ناپسند، و ریشه بسیاری از بدی ها و فتنه هاست
و درختی است که در زمینه کبر و غرورانسان رشد می کند و منشا
جدال ، به تعبیر قرآن ،[ کبر درونی] است و آنان که بی دلیل ، در آیات
الهی مجادله می کنند در سینه هایشان کبراست .
[ ان الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان اتاهم ان فی صدورهم
الاکبر]… ۱۶ .
[جدال احسن] چیست ؟
بحث ، هم در گفتگوهای طرفینی ، حالت صحیح و غلط دارد، و هم در
دعوت های عمومی به یک مرام و آیین .
در آیه[ جادلهم بالتی هی احسن] ۱۷ ، سه شیوه وابزار دعوت به
[راه خدا] بیان شده است :
حکمت
موعظه نیکو
جدال احسن (نیکوتر)
در مجادله نیکو، کاوشی طرفینی برای یافتن و کشف حق است ، نه تلاش
برای مچ گیری از طرف مقابل و گیرانداختن او در مخمصه ها! و نه تحمیل
عقیده ، و نه تحقیر و توهین . در بحث ، باید طرف ،اطمینان یابد بر
صداقت تو، تا در دلش آمادگی پذیرش پدید آید.
حب ذات درافراد وجود دارد.
اگراین تصور در طرف بحث تو باشد که برگشتن از رای یا پذیرش نظر
تو، نوعی عقب نشینی و شکست است ، هرگز نخواهد پذیرفت .
در[ جدال احسن] ، به این علاقه به ذات که در طرف است ، باید توجه
کنی تا شخصیت خود را خورد شده احساس نکند و هویت خویش را سالم
بیابد.
در[ جدال احسن] ، هدف ، آشکار شدن[ حق] است ، نه به کرسی نشستن حرف
ما و شکست حریف . به هر وسیله که باشد!
تحمیل ، حالت عکس العملی پدید می آورد و به موضعگیری وا می دارد.
در جدال احسن ، بحث کننده بایداز هر چه که حساسیت طرف را بر
می انگیزد واو را خشمگین و عصبی می سازد واو را را در رای باطلش
تثبیت می کند پرهیز کند، واز حرفهای زشت و تعبیرات زننده ، و گرنه
[جدال بهتر] نخواهد بود.
میان روایاتی که از
جدال و مراء نهی می کند با آیه[ دعوت با جدال احسن] باید جمع کرد.
علامه مجلسی برای رفع این تعارض ظاهری می گوید:
[ اخبار نکوهش از
جدل ، آنجائی است که هدف ، تنها فضل فروشی و غلبه بر حریف ، با تعصب و
ترویج باطل باشد، یا آنجا که توان علمی بر پیروزی در بحث و آشکار
ساختن حق نباشد و مباحثه ، باعث پایدارتر شدن خصم در باطل خود شود،
یا آنجا که باطلی را با باطل دیگر دفع کنند، یا جائی که می توان با
نرمی و عطوفت ، هدایت کرد،از شیوه خشونت آمیز و تند و فتنه انگیز
استفاده شود، یا در زمان تقیه ، تقیه نکند.
اما آنجا که زمان تقیه نباشد و بتواند حق را آشکار سازد واثبات
نماید، تلاش دراظهار واحیاء حق و زدودن باطل ، با دلائل روشنتر و
شیوه ای بهتر و نیتی پاک و دوراز رباء و مراء،از طاعت های بزرگ است .
ولی نفس و شیطان ، راهها و شیوه های پنهانی دارد که بایداز آن دور
بود و تلاش کرد بااخلاص ،از آنها گریخت]… ۱۸ .
… والبته هر کس بر نفس خویش وانگیزه های آن ، بیناتراست .
این ره که پراز وسوسه شیطانی است
جز با قدم صدق ، نمی گردد طی
ازامام صادق[ ع] فرق جدال به احسن و غیراحسن را پرسیدند، پاسخ
فرمود: جدال ناپسند، آن است که با پیرو باطلی بحث کنی واو باطلی را
باز گوید و تو نتوانی با حجت الهی پاسخ آنرا بگوئی ، آنگاه سخن او
راانکار کنی ، یا حقی را که آن باطل پرست ، به کمک آن می خواهد باطل
خویش را به کرسی بنشاند،انکار کنی ، تا مبادااو بر تو غلبه یابد،
چون نمی دانی چگونه باید پاسخش را بگوئی .
اینگونه بحث ، بر پیروان ما حرام است که وسیله ای برای امتحان و
فتنه برادران ضعیف خود و پیروان باطل گردند. پیروان باطل ، ضعف شما
را در جدل و بحث ، دلیل درستی مدعای خودشان قرار می دهند و ضعیف
ایمانان هم سست می شوند.
اما جدال نیکو واحسن آن است که خدا به پیامبرش فرمان داده ، تا با
منکران قیامت و زندگی دوباره پس از مرگ ، بحث کند.
حضرت ، پس از ذکر آیاتی که دراین مورد و در رفع شبهات واشکالات
مشرکان است ، می فرماید:
پس این است جدال به روش بهتر، چون راه را بر بهانه گیری های کافران
می بندد و شبهه های آنان را می زداید. ولی در جهاد به[ غیراحسن] ، چون
نمی توانی میان حق و باطل جدائی بیفکنی و باطلل را پاسخگوباشی ، حق را
۱۹منکر می شوی .این حرام است ، چون تو هم ماننداو حق راانکار کرده ای
می بینیم که هم[ شیوه] ، عامل تعیین کننده است ،
هم انگیزه ،ارزشگذاراست ،
هم هدف ، معیار خوبی و بدی جدال می شود.
واگر هدف شایسته در کار نباشد، رها کردن ، شایسته تراست و به تقوا
نزدیکتر.
از رسول خدا[ ص] نقل شده است :
[ اورع الناس من ترک المراء وان کان محقا] ۲۰ .
و علامه مجلسی در تبیین این حدیث ، توضیحی دارد
به این صورت :
مراء همان جدالی است واز روایات برمی آید که ناپسندش ، آنجاست که
هدف ، چیرگی و فضل نمایی و تفاخر و تعصب و ترویج باطل باشد.اما آنجا
که برای اظهار حق و دفع باطل و رد شبهات از دین و راهنمائی گمراهان
باشد،این از والاترین پایه های دین است ،اما شناختن این دو گونه
جدال ، بسیار دشواراست و چه بسا با هم مشتبه می گردند و نفس انسان هم
فریبکاری هایی دارد، بس پنهان ، که جز با فضل خداوند، نمی توان از
آنها رها گشت . ۲۱
جدال احسن ، روش مطلوبی است که خداوند، خود، در آیات قرآن به
گستردگی آن را به کار گرفته است ۲۲ و در کنار آن ،از مجادله بدون
دانش و آگاهی هم نهی نموده است . ۲۳
اولیاء دین نیز،از شیوه جدال احسن با مخالفان و پیروان عقائد
باطله استفاده می کردند. ۲۴
و علمای بسیاری این[ سنت حسنه] را داشته اند و در گفتگوهای شفاهی یا
مکاتبات و یا تالیفات ، بر مبنای منطق و برهان ، متین و محترمانه ،به
نشر حق و رد باطل می پرداختند.
[ الرحله المدرسیه] محمد جواد بلاغی یک نمونه است ،
[ المراجعات] سید شرف الدین ، شاهد دیگر،
و[ … الغدیر] علازه امینی ، سندی دیگر براینگونه جدالهای احسن .
این روش ر، عالمان دینی ما و یاران امامان شیعه ،از[ پیامبر و
آل] فرا گرفته اند و خود آنحضرت ، به فرمان الهی ، همراه با حکمت و
موعظه حسنه ،از جدال و بحث نیکو هم بهره می گرفت .
سیره ائمه دین ،اسوه م، دراینگونه کارهاست و حالت ها و
رفتارها و شیوه های آنان را بایدازاین دید، مورد دقت نظر قرارداد.
چه وقت با دشمن ، بحث می کردند؟
چه موقع ،اعراض از بحث می کردند؟
در چه شرائطی سکوت می کردند و چه هنگام ، یاران راامر به سکوت
می نمودند و هنگام بحث ، چه شیوه ای داشتند؟
اگر بحث ، برای افزایش[ معرفت] وارشاد گمراهان باشد،
اگر پرسیدن ، به نیت کشف حقیقت باشد و پاسخ گفتن ، به قصد کمک به
این هدف ، دیگر چه جای خصومتی و کشمکشی ؟
[بحث طلبگی] در محیطهای علمی و حوزه ه،از[ رنگ جدال احسن]
برخورداراست .
امام امت می فرماید:
[… دو تا طلبه ، وقتی که با هم می نشینند و … صحبت می کنند، گاهی
می رسد به فریاد،این فریاد می زند سراو،او فریاد می زند سراو برای
مطلب ،اما همه به دنبال اینند که حق را پیدا کنند، بعد هم که
مباحثه تمام شد، دو تا رفیق هستند، می روند با هم می نشینند و چای
می خورند،اینجوراشکال ،اشکال سازنده است ،اشکال مدرسه ای ،اشکال
طلبگی ،اشکال سازنده است] ۲۵ .
اما همه جا چنین نیست ، متاسفانه .
[جا]هایش را خودتان حساب کنید و بیابید.
مناظره ، معرکه جنگ نیست !
رینگ[ بوکس] نیست !
بحث کننده ،[ گلایاتور] نیست که در[ سیرک جدل] به جان حریف افتد!
مناظره : خلع سلاح یک محارب فکری و مفسد عقیدتی است ؟
یا برخورد سازنده و تفاهم لطیف ، برای رسیدن به دیدگاه حق است ، و
نباید به عملیات سمپاشی و شک پراکنی و لجن مالی تبدیل گردد.
و نباید به[ خصومت] بیانجامد.
ناسالم بودن جریان بحث و جدال در تاریخ اسلام ، چه فتنه ها بر پا
کرده و چه مسلک های جدید و فرقه بازی های گونه گون پدید آورده است و به
مخاصمات ، کتک کاری ه،اخراج ه، تکفیره، تهمت ها و تفرقه ها کشیده شده ،
به خصوص میان فرقه های چهارگانه اهل سنت و علمایشان و هوادارانشان و
گاهی به آتش کشیدن بازارها و مدرسه ها و کشتارها را در پی داشته است
و هر دسته ای ، مال و جان طرف مقابل را هدر دانسته است ۲۶ .
و مگرامروز چنین نیست ؟ عطف به ماسبق !
سنت بحث آزاد
گر چه شنید حرف مخالف ، دشواراست ،اما تحمل کردن و صبور بودن واز
کوره ، در نرفتن ، شجاعت است .
[تحمل ناپذیری] نسبت به افکار دیگران ، راه را به روی یک بحث آزاد
و مناظره سالم می بندد و تکفیر و تفسیق و تهدید، هیچوقت جلوی فکری
را نمی گیرد واندیشه ای رااز رسوخ و نفوذ، باز نمی دارد.
لیکن ، باید آمادگی قبول و حسن نیت و قدرت درک طرف مقابل را سنجید
و به همان میزان ، پیش رفت .
به گفته فردوسی :
مجال سخن تا نیابی ، مگوی
چو میدان نبینی ، نگهدار، گوی ۲۷
اگراستعداد پذیرش نباشد، قوی ترین بحاث هم کاری از پیش نمی برد و
تیغش در میدان جدل نمی برد واگر لجاجت و عناد در کار باشد که بدتر!
به قول سعدی :
فهم سخن چون نکند مستمع
قوت طبع ،از متکلم مجوی
فسحت میدان ارادت بسیار
تا بزند مرد سخنگوی ، گوی ۲۸
توصیه امام صادق علیه السلام چنین است :
[با مردم[ مخاصمه] نکنید، مردم اگر[ توانائی] داشته باشند که ما
را دوست بدارند، دوست می دارند، خداونداز مردم میثاق و پیمان گرفته
و کسی در آن میثاق ، هرگز کم و زیاد نمی تواند بکند].۲۹
بر سر مسائل مکتبی واعتقادی و پذیرش ولایت ائمه هم ، نباید با
دیگران که فاقد زمینه لازم اند جر و بحث و دعوا کرد.
مردی خدمت امام صادق[ ع] رسید و گفت : من مردی مخاصمه گر هستم و با
هر کس که علاقه دارم وارداین امر شود (خط ولایت ائمه و تشیع] بحث و
جدال می کنم .
حضرت فرمود: با کسی دعوا و مخاصمه نکن ! هرگاه خدا برای بنده ای
خیری اراده کند، در دلش خطی می اندازد که یکی از شم،احساس می کنید
دوست داریداو را ببینید! ۳۰ .
کشش قلبی به سوی هم ، زمینه ساز قبول و پذیرش و حقگرائی است .
فیص کاشانی برای[ مناظره] ، شروط آدابی می شمارد،ازاین قرار:
۱. هدف باید، رسیدن به حق و آشکار شدن آن باشد، نه آشکار شدن
درستی نظر من و فورعلم …! که این ، مراءاست واز آن نهی شده است
قصد[ حق] ،از آنجا دانسته می شود که امید تاثیر و پذیرش در طرف
باشد، واگر بداند که بی تاثیراست و طرف از رای خود بر نمی گردد،
این مناظره جایز نیست ، چون آفاتی بر آن مترتب می شود.
۲. مناظره کننده ، مجتهد و صاحبنظر در مسئله باشد واگر[ حق] ، بر
زبان طرف جاری شد،از موضع فکری خود، به رای طرف عدول کند.
۳.اهم و مهم مسئله و ضرورت بحث و مجادله را محاسبه کند.
۴. مناظره ، کمتر در ملا عام باشد، زیرا در حضور مردم ،انگیزه های
[ریا] و[ حرص] و[ برتری جوئی] بیشتر آشکار می شود و عمل می کند.
۵. در پی جوئی حق ، مثل آن باشد که دنبال گمشده ای است که اگر یافت ،
خوشحال شود، هر چند در کلام حریف باشد واو را یاور خویش دریافتن
گمشده ببیند، نه دشمن .
۶. هرگاه رقیب می خواهداز سوالی به سوالی واز
دلیلی به دلیلی دیگر منتقل شود، جلوگیر نشود، بلکه او را در رسیدن
به مقصود و نکته مورد نظر، یاری کند.
۷. با کسانی ، مناظره کند که استقلال علمی دارند، تااگر جویای حق
است ،از آنان بهره ببرد. بسیاری ،از بحث و مناظره با زبردستان و
پختگان پرهیز می کنند، تا مبادا حقی بر زبان آنان جاری شود، بلکه
بیشتر علاقمند به بحث باافراد پائین تر و ضعیف ترند تا باطل خود را
ترویج کنند ۳۱ .
ورود دراین میدان ، تسلط کافی را می طلبد.
بحث کننده ، باید سخندان و قوی باشد، نه بافنده و پشت سرهم انداز و
هوچی !
طرفیت لازم داشته باشد، نه کم عمق و بی جنبه !
نقد آراء را با نقد شخصیت ها خلط نکند،
به جای بحث آزاد و منطقی ،انتقامجوئی ننماید،
در قضاوت و ظر، تحت تاثیر شخصیت مثبت یا منفی طرف قرار نگیرد،
انصاف رااز کف ندهد،
ضعف در محاجه ، باعث انکار حق و زیربار حرف های روشن تر نرفتن می شود
واگرانسان از عهده برنیاید، در دل خود،احساس شکست ، و نسبت به
طرف ،احساس کینه و حسد می کند. کسانی که بخاطر نداشتن وضع علمی
مطلوب ، با گروهکها بحث سیاسی می کنند، یا با پیروان وایدئولوگهای
مکاتب ، به بحث ایدئولوژیک می پردازند، خود می برند و جذب آنان می شوند
و سندی برای ضعف مکتب به حساب می آیند.
بی جهت
نیست که خواندن کتب ضلال ، برای افراد، حرام است ، جز عده ای محدود،
با شرائط لازم .
و بی جهت نیست که ائمه ، یاران خود رااز چنین بحث هائی منع می کردند،
مگرافرادی خاص را(که اشاره خواهد شد).
اگرانسان ، شایستگی های اخلاقی لازم را در نیت ، روشن و عمل مناظره
نداشته باشد، خود، در چاه ویلی می افتد که رها شدن از آن بسی دشوار
است .
مرحوم فیض ،
باز دراین زمینه ، بحث مبسوطی تحت عنوان[ آفات مناظره] دارد که
چکیده آن تقدیم می شود:
[مناظره ، که برای چیره شدن بر خصم و مغلوب ساختن او واظهار برتری
نزد مردم است ، سر چشمه همه اخلاق زشت نزد خدای متعال است ، صفاتی
که نزد شیطان پسندیده است ! آن که عشق به برتی و جاه طلبی در بحث و
مباهات به دیگران دارد،این کشش ، تمام ناپسندی های درونی را تحریک
می کند و رذائلی از مناظره پدید می آید که عبارتست از:
۱. حسد: چون نمی تواند برتراز خود را در بحث و مجادله ببیند، حسد
در دلس شعله می کشد.
۲. تکبر: خود را برتراز مردم می پندارد و گرفتار برتری طلبی و خود
بزرگ بینی می شود.
۳. کینه : بحث کننده ، نسبت به هواداران طرف مقابلش ، در دل احساس
کینه می کند.
۴. غیبت : معمولا بحث کننده ، در غیاب رقیبش ، حرفهای او را نقل
می کند و به بدگوئی ازاو می پردازند، یا بدگوئی دیگران را تصدیق
می کند.
۵. خودستائی : (تزکیه نفس )این گر چه راست باشد ولی زشت است که
انسان خود را ستایش کند و خویش را به برتری و فضل … منسوب نماید.
چیزی که در بح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 