پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شناسائی برخی از تفاسیر عامه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷۵

قسمت چهارم

درادامه شناسائی و معرفی تفاسیر عامه ،اینک به معرفی[ تفسیر
القرآن العظیم] می پردازیم ، که به[ تفسیرالقرآن العظیم] می پردازیم ،
که به[ تفسیرابن کثیر] معروف است تفسیرابن کثیر در جریان های
گونه گونه تفسیری از نمونه های بارز وارجمند تفاسیر نقلی (نقلی به
ماثور)است .این تفسیر هماره مورد توجه عالمان و مفسران بوده و
هست ، و بخاطر برجستگیها و ویژه گیهائی که دارد، مورد ستایش محققان و
متفکران قرار گرفته است .

انگیزه نگارش :

ابن کثیر، در سرآغاز تفسیر با بیانی رسا با تکیه به
آیات قرآن لزوم اندیشیدن ، فهمیدان و فهمانیدن قرآن را مطرح می کند، و
به آموختن معارف و آموزانیدن ابعاد آن تکیه می کند وادامه می دهد
که : بر عالمان واب است تا نقاب از چهره زیبائی معانی قرآن برگیزند و
به تفسیر و تبیین آیات آن و آموختن حقایق آن بپردازند که خداوند
اهل کتاب را بخاطر روی تابیدن از کتب الاهی و روی آوردن به جذبه های
دنیوی نکوهش کرده و فرموده است :

[واذااخذالله میثاق الذین اوتوالکتاب لتبیننه للناس و لاتکتمونه

فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلا فبئس مایشترون] ۱ .

وچون خدا پیمان گرفت از آنان که کتاب به آنها داده شد، که حقایق کتاب
آسمانی را برای مردم بیان کنید و کتمان نکنید، پس آنان عهد خدا را
پشت سرانداخته ، آیات الاهی را ببهائی اندک فروختند و چه بدمعامله
کردند. ۱

بدینسان ابن کثیر، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسیر آن ر، که
مسوولیتی است بزرگ بر دوش عالمان و متفکران اسلامی ، بعنوان انگیزه
خود در نگارش تفسیر معرفی می کند.

روش تفسیری ابن کثیر:

پیشتر یادآوری کردیم که تفسیرابن کثیر جلوه ای
روشن از تفسیر نقلی است شیوه تفسیر نگاری نقلی را نیز گفته ایم که :
تفسیر آیات است به ظواهر آیات واقوال پیامبر و صاحبیان و یا بگفته
عالمان و مفسران شیعی ، تفسیر آیات به ظواهر آیات و سنت معصومین[ ع] ۳
. شیوه تفسیرنگاری ابن کثیر دقیقا همین است .این کثیر، پس از آنچه
که به عنوان انگیزه نگارش تفسیرش یاد شد سئوالی مطرح می کند، که اگر
بپرسند نیکوترین روش تفسیری کدام است ؟!

جواب این است که صحیح ترین واستوارترین روش تفسیری
آن است که آیات به آیات قرآن تفسیر شود، چون اجمال برخی از آیات در
مواضع دیگر به تفصیل تبیین شده است . واگر بااین روش ره بجای
نسپردی و در تفسیر آیات ناتوان گشتی برای تبیین آیات به سنت مراجعه
کن ، که سنت ، مبین و شارح قرآن است .امااگر در راه تبیین قرآن ، در
قرآن و سنت چیزی نیافتی که چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه کند،
چون آنان در جو نزول آیات بوده اند واز قرائن و چگونگیهای عرضه
آیات آگاهند. ۴

ابن کثیر، دراستحکام آنچه گفته به آیات و روایاتی استناد کرده
است ، و درادامه آن به چگونگی اقوال تابعیان در تفسیر پرداخته و
مالا معتقد شده است که گفتار تابعیان در صورتی حجت خواهد بود که
مخالف نداشته باشد، و بالاخره پس ازاشاره ای به جایگاه لغت عرب به
تفسیر به رای پرداخته واز تفسیر قرآن به مجرد رای با نکوهش یاد
کرده است . ۵

شیوه تنظیم و نگارش :

ابتداء در ضمن مقدمه ای مفصل ، درباره تفسیر و چگونگی تفسیرپذیری
قرآن ، منابع تفسیری و…سخن گفته و سپس وارد تفسیر سوره ها می شود.
ابن کثیر، در آغاز تفسیر سوره ها در ضمن فصلی از جایگاه سورد در میان
سور قرآن و قضیلت قرائت آن ، سخن می گوید و روایات وارد شده دراین
زمینه را می آورد. آنگاه به نامهای آن سوره اشاره می کند واخبار
مربوط به این مطلب را یاد می کند. روایاتی که بطور کلی نشانگر محتوای
سوره یا مطالب عام درباره سوره باشند نیز، در همین قسمت می آید.
آنگاه یک یا چند آیه را آورده به تفسیر آنها براساس روشی که آوردیم
می پردازد، و در تبیین واژه ها و تشریح معانی ریشه ای کلمات به لغت
عرب واشعار شاعران استناد می جوید، و در توضیح و تفسیر آیات ، به
اقوال مفسران نیز، پرداخته گاه به نقد و بررسی آنها دست می یازد.
ابن کثیر، به مباحث کلامی ، فقهی نیز، با همان روش ویژه خویش پرداخته
است که به آنهااشاره خواهیم کرد.

[تفسیرابن کثیر در گفتار عالمان]

شرح حال نگاران و عالمان ،در ضمن زندگانی ابن کثیراز تفسیر وی یاد
کرده اند و برخی به آن به دیده عظمت و ستایش نگریسته اند. جلال الدین
سیوطی ، مفسر و قرآن شناس بزرگ اسلامی می گوید:

[ ابن کثیر تفسیری دارد، که در آن سبک و روش همانندش نگاشته نشده
است] . ۶

محمدابن علی شوکانی درضمن فهرست آثارابن کثیر آورده است :

او آثار سودمندی دارداز جمله : تفسی مشهوراو که در مجلدات متعددی
است ، در آن مطالب را بدقت فراهم آورده است . دیدگاههای
مختلف ،گزارشهای گونه گون و آثار گذشتاگان را عرضه کرده و درباره
چگونگیهای آنها به نیکوئی سخن گفته ، تفسی ابن کثیر،اگر بهترین
تفسیرها نباشد بی گمان از بهترین هاست . ۷

دکتر محمدحسین ذهبی ، ضمن یاد کرداین تفسیر و چگونگیهای آن
نوشته است :

[من این تفسی را خواندم و در روش تفسیری ، بخاط توجه شایسته به
تفسیر آیه به آیه و تفسیر آیات با عبارات رسا و کوتاه ، آن را ممتاز
یافتم . وی بهنگام تفسیر آیات ، به آیات هم مضمون مراجعه می کند و بین
دو آیه مقایسه می نماید و به اینگونه تفسیر که خود آن را[ تفسیر قرآن
به قرآن] نامیده است به شدت اهتمام می ورزد. در بیان آثار تفسیری با
این روش و سبک این تفسیر بیشترین توجه را به عرضه هم مضمون دارد].

محققان و عالمان دیگری نیز، تفسیرابن کثیر را ستوده اند و آن را در
میان تفاسیر نقلی دراهمیت و شایستگی پس از تفسیر طبری ، سرآمد دیگر
تفسیر دانسته اند. دکتر صبحی صالح دراثرارزشمند خود،از جمله
درباره این تفسیر نوشته است :

[در میان تفاسیر ماثور پس از تفسیر طبری – بلکه در برخی امور
برتراز آن – تفسیرابن کثیراست . درقت دراسناد، سادگی عبارات ،از
جمله مزایای این تفسیراست] ۹ .

[ جایگاه نقل در تفسیرابن کثیر]

پیشتر گفتیم تفسیرابن کثیر[ تفسیر نقلی] است ، بنابراین بلندترین
جایگاه دراین تفسیر،از آن[ نقل] خواهد بود.اما آنچه این تفسیر را
از همگنانش ممتاز می ساز وارزشی افزون به آن می بخشدارزیابی دقیق و
عالمانه احادیث و آثاراست .او در ذیل آیات و برای تفسیر و تبیین
جملات قرآن ،احادیثظ و آثار را عرضه می کند،اما بدون گفتگو و نقد و
بررسی از آنها نمی گذرد. و با کنکاش در متن احادیث واسناد آن ، در
چگونگی روایات و آثار سخن می گوید، مثلا در ذیل آیه ۵۰ سوره بقره و
اذ فرقنابکم.

روایاتی را می آورد که پیامبر فرموده است : روز نجات بنی اسرائیل از
امواج هلاکت آفرین دریا و هلاکت فرعونیان ،[ روز عاشورا] بوده است ، و
ازاین رو یهودیان آن روز را روزه می گرفتند.اما پس از نقل روایت
پرداخته می گوید[ زیدالعمی] ضعیف واسناد روایت وی[ ضعیف تر]ازاو
است . لازم به یادآوری است که این سلسله احادیث از ساخته های مغزهای
بیمار مزدوران بنی امیه و جیره خوران آن شجره خبیثه است . ۱۱ و در ذیل
آیه ۲از سوره نساء، در تفسیر[ حوبا کبیرا] معنائی را بااسناد
از پیامبر می آورد و می گوید:این روایت ، بخاطر وجود[ محمدبن یوسف
کندی] در سند آن ضعیف است و در ذیل آیه ۸۵از سوره[ انبیاء] پس از
نقل روایتی می گوید:

این روایت ر،[ صحاح سته] نیاورده اند و دراسناد آن نیز[ غرابت]
است ازاین موارد در تفسیرابن کثیر بسیاراست واین از جمله
برجستگیهای تفسیراوست .

اسرائیلیات در تفسیرابن کثیر

ابن کثیر در مقدمه ای که نگاشته است ، در چگونگی موضع
مفسر در مقابل اسرائیلیات چنین سخن گفته است :

[ اسرائیلیات را تنها به عنوان استشهاد می توان آورد ولی برای
اثبات معنائی نمی توان به آنهااستناد کرد.اینگونه روایات براساس
مبانی و آگاهیهائی که داریم یااز جمله روایات صحیحند، که می پذیریم
و یا می دانیم که دروغند طرد می کنیم ، واگر نه این باشند و نه آن ، بر
اساس روایت پیامبر فقط نقل می کنیم اما در تفسیر آیات از آنها بهره
نمی گیریم] ۱۲ .

و در مقامی دیگر می گوید:

[شیوه من درباره اسرائیلیات دراین تفسیر، روی بر تافتن از بسیاری
از آن چیزهائی است که آناننقل کرده اند، چون نقل بسیاری از آنه،
بخاطر دروغها و تحریفها و تبدیلها که در آن آثار رواج یافته است ، جز
تضییع عمراثری نخواهد داشت] ۱۳ .

او در جای ، جای تفسیر و به هنگام تشریح
زندگانی پیامبران درمقابل اسرائیلیات ایستاده و بارها خطر آلوده
شده آثاراسلامی راازاین راه گوشزد کرده و خود به نقد و بررسی آنها
پرداخته است .اوازابن عباس نقل می کند که فریاد می زد:

[ هان ای مسلمان ! بااین که کتاب خدا پر طراوت و پیراسته از
ناهنجاریها در میان شماست و آن را می خوانید، به اهل کتاب مراجعه
کنید و برای دست یافتن به پاسخ از آنها سئوال می کنید؟ خداوند در
قرآن از تحریفها و تبدیلهائی که آنان در کتاب خدا روا داشته اند واز
آنچه خود نوشته اند و به خدا نسبت داده اند سخن گفته ، آیااینهمه
آگاهی بسنده نیست که به آنان رجوع نکنید و برای رسیدن به حقیقتی از
آنان سئوال ننمائید]! ۱۴

او در مقامی دیگر، پس از آن که روایت یاد شده پیشین را در چگونگی
برخورد با روایات اهل کتاب از پیامبر می آورد، می گوید:

[باید دانست اکثر آنچه اینان نقل می کنند، دروغ و بهتان است ، چون
در آثار آنان تغییر، تبدیل و تاویل راه یافته است . درست و صحیح این
آثار، بسیاراندک است و در همانها نیز فایده ای نیست].

و در ذیل آیه ۴۴از سوره[ نحل] و پس از آوردن روایات[ داستان ملکه
سبا] می گوید:

[ اینگونه روایات ازاهل کتاب گرفته شده است ، ما نیازمند به تفسیر
قرآن بااین آثار نیستم ، خداوند ما را بااخبار سودمندتر، روشنتر و
رساترازاین گونه اخبار بی نیازساخته است] ۱۶ .

و در تفسیر سوره[ ق] پس از آن که دیدگاه خودش را
آورده می گوید:

برخی از عالمان سلف آورده اند که[ ق] کوهی است
محیط بر تمام زمین ،امااینگونه آثار – و خدا داناتراست از خرافات
بنی اسرائیل است که مسلمانان بدون توجه نقل کرده اند. به نظر من ،
اینگونه آثار را ملحدان آنان روایت کرده اند تا حقیقت را بر مردم
مشتبه سازند. بی گمان آنچه از پیامبر روایت شده که اخباراینان را
نقل کنید،اخباری است که با نقل و درایت متضاد نباشد واندیشه به
بطلان آن حکم نکند، و من اعلام می کنم که ما هیچ نیازی به اینگونه آثار
نداریم . ۱۷

ازاین نمونه ها در[ تفسیرابن کثیر] فراوان توان یافت . که نشانگر
موضوع هوشمندانه اوست در مقابل اسرائیلیات ،
اما بااین همه ،ابن کثیر نیز گاهی در تور نامرئی این خرافات قرار
می گیرد و راه به مقصود صحیح نمی سپرد، مثلا در ذیل آیه ۳۶ سوره بقره
[فازلهماالشیطان]… به راهی رفته که اسرائیلیات باوران رفته اند
۱۸ . می دانیم که مفسران ، در چگونگی وسوسه شیطان ، آدم[ ع] رااختلاف
کرده و هر کدام بگونه ای دراین زمینه سخن گفته اند. روایات نیز،
مختلف و گاهی متناقض است . در تورات چنین آمده است ، که شیطان در دهان
ماری مخفی شده به بهشت وارد شد و آدم را وسوسه کرد. سوکندامه
بسیاری از مفسران این اباطیل رااز یهودیان تلقی به قبول کرده و در
تفسیر قرآن نوشتند و برخی بر آنها آثار فقهی نیز بار کرده اند.ابن
کثیر، نیز دراین ج، براین ره رفته و مالا در دام اسرائیلیات
آفرینان افتاده است . قهرمان بزرگ میدان تفسیر، علامه طباطبائی دراین
زمینه نوشته اند

[ اما چگونگی آمدن شیطان برای وسوسه آدم وانتخاب وسیله برای این
کار، در روایات متقن نیامده و آنچه در برخی ازاخبار آمده بی گمان
مبتنی بر تورات است و مااز یادکرد آنها صرف نظر می کنیم و متن تورات
را می آوریم] . ۱۹

در داستان[ هاروت و ماروت] نیز، بااین که روایات متعددی آورده و
در بسیاری از آنها خدشه کرده است .

بااینحال آنچه پذیرفته نیزاز آنچه طرد کرده بهتر نیست . و شاید
ابن کثیر دراین قسمت ،از روایات که ره بجائی نسپرده از ظاهر قرآن
نیز بیشترازاین نفهمیده است و لذا می گوید:

نزدیکتر به راستی و صحت از مجموعه روایاتی که یافتم
همین است ، والله اعلم ۲۰ .

و چون این نیز نه با عصمت ملائکه همخوانی دارد و نه بااصول مسلمه
عقیدتی ، ناچار توجیه می کند و رد می شود. ولی اگراینان ، بجای روی
آوردن به بافته های مغزهای بیماراسرائیلیات آفرینان ، که خودش این
همه خطر تاثیر ناهنجارشان را فریاد کرده است و عالمان سهل انگار و
روایتهای آنان ، به اهل البیت[ ع] مراجعه می کردند که[ اهل البیت ادری
بما فی البیت] ۲۱ و برای ورود به دیار علم ، دانش و تفسیر،از در
ورودی آن عاقلانه می رفتند و سر به آستان علی و فرزندانش می سودند ۲۲ ،
به این یاوه سرائیها مبتلا نمی شدند.او در داستان ایوب نیز، بهمان
راه رفته و حق رااز باطل بازنشناخته است ۲۳ . بااین همه[ تفسیر
ابن کثیر] در عرضه این بخش از منابع تفسیری ،از سالمترین تفسیرهای
نقلی است.

تفسیرابن کثیر واهل البیت

پیشتر گفتیم[ تفسیرابن کثیر] جلوه روشن تفسیر نقلی است ، بدینسان
انتظار آن است که روایات ذیل آیات عرضه شود واحادیثی که در جهت
تبیین مفاهیم واژه های آیات و یا تعیین مصادیق برخی از عناوین و
مفاهیم آمده است ، بدقت و بدون تحریف و تبدیل نشان داده شود.اینک
بنگریم ابن کثیر، به عنوان مفسری نقاد، محدثی آگاه ، و مورخی آشنا به
ابعاد مختلف فرهنگ اسلامی دراین زمینه ها چسان مفسری است ؟! آیات
قرآن ، براساس روایات متقن فریقین واحادیث صحاح بااسناد معتبر
آکنده است از فضائل علی[ ع] وارجگذاری و عظمت آفرینی به اهل بیت[ ع]
پیامبر[ ص] فرمود:

[علی مع القرآن والقرآن مع علی ، لن یفترقا حتی یرد علی

الحوض] . ۲۵

واین ، بی گمان از جمله – چنانکه برخی از محققان گفته اند ۲۶ – بدان
معناست که قرآن ، فریادگر جایگاه بلند علی[ ع] و نشانگر فضائل و
مناقب والای علی[ ع] ، و بیانگر پیشتازیه، مجاهدته،ایثاره،
بزرگواریها و منزلت بی همتائی علی است ، واین است که ابن عباس
می گوید:

[در کتاب خداوند، درباره هیچکس به اندازه علی[ ع] آیه نازل نشده
است] ۲۷ .

و نیزاز وی نقل کرده اند که گفت : هر آیه ای که جمله[ یاایهاالذین
آمنوا] را دارد، علی سرآمد مصادیق آن و نیز برترین وامیر مصادیق آن
است ۲۸ و همو می گوید:

[در فضائل علی[ ع] .۳۰۰ آیه نازل گشته است] ۲۹ .

و مجاهد می گوید:

[در قرآن .۷۰ آیه ویژه علی[ ع] است ، که هیچکس دراین آیات انباز علی
نیست] ۲۰ .

اینها و جزاینهاانگیزه شد تا بسیاری از مولفان ، محققان ، و
مفسران و محدثان ، آثار بلندی پی نهادند و در لابلای نوشته های خود،
فضائل علی را آوردند و حتی برخی گسترش عظمتهای علی واولادش رااز
جان سپر ساختند و دراین راه جان و سر باختند.

بهرحال ، بااین همه ،اگر کسی از کنار
این همه آثار پراکنده شده در میان نوشته ها و مجموعه های سلف این امت
اسلامی به تردید بگذرد و یا به تکذیب برخیزد و یا کتمان حقایق کند،
چگونه کسی است ؟ واز چه آبشخوری سیراب می شود؟ بگذریم که این رشته
سردراز دارد…

سخن بر سر چگونگی برخورد[ ابن کثیر] با تفسیر آیاتی است که قطعا و
یقینا براساس روایات معتمد و متقن درباره علی[ ع] و یااهل بیت
نازل شده اند.ابن کثیر، دراین موارد، سوگمندانه از جایگاه یک مفسر،
محدث و عالم ، که بی گمان رسالتش تبیین حقایق است ، آنگونه که هست ، و
نه نشر مطالب آنسان که می پسندد، سقوط می کند و رسالتی را که خود، در
مقدمه تفسیر، برای عالمان رقم زده فراموش می کند و به تحریف و تبدیل
و کتمان حقایق می پردازد.

او در ذیل[ وانذر عشیرتک الاقربین] به راه تحریف رفته و جمله
پیامبر[ص] را که بااشاره به علی[ ع] فرمود:

[ ان هذااخی و وصیی و خلیفتی علیکم فاسمعوا له واطیعوه] .

بدینسان آورده است :

[ ان هذااخی و کذا و کذ، فاسمعوا له واطیعوه] .

به این تحریف نیز، بسنده نکرده و گفته است این روایت ، براین سیاق
تنهااز ناحیه عبدالغفارابن القاسم ،ابی مریم نقل شده است ، واو
درغوگوست و حدیثش متروک است ، شیعی مذهب است و مورداتهام و … ۳۲ .

شگفتا[ شیعی مذهب] بودن ، سر بر آستان علی سائیدن و … عامل ضعف است
وانگیزه طرد روایت ، زهی بی انصافی !!

در ذیل آیه[ اکمال] بعداز نقل روایات بااسناد مختلف ، بالاخره در
پایان اشاره ای هم دارد، که برخی گفته اند،این آیه ، در[ روز غدیر]
نازل شده است ، ولی این قطعا صحیح نیست و نقل درست که هیچ شک و
تردیدی در آن نیست ، همان است که آیه در[ روز عرفه] نازل شده و یکی
از دلایل آن هم[ معاویه] اولین پادشاه اسلام ۳۳ !!اما در ذیل آیه .۶۷
از سوره مائده (آیه تبلیغ )اشاره ای را نیز بر نتابیده واز کنار آن
همه روایات واسناد پراکنده از تفاسیر و کتب حدیث عامه گذشته است
۳۴ . آیه[ و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله]… را درباره
[صهیب ابن سنان] انگاشته ۳۵ ، و در ذیل آیه .۵۵از سوره مائده:[
انما ولیکم الله]… تلاش کرده تا نزول آن را درباره علی[ ع] انکار کند
۳۶ . و در تفسیر آیه ۹۷از سوره انسان [ ویطعون الطعام علی حبه
مسکینا]… با توضیح واژه ها و نقل حکایتی ، چنان می گذرد که انگار
هرگز آن همه حدیث و روایت در شان نزول آیه را ندیده است ۳۷ .

بهرحال ، موضوع ابن کثیر در تمام اینگونه آیات ، یا تردید، تکذیب ،
تحریف ، تبدیل و تضعیف اسناد و یا جرح راویان است .این همه از هر کسی
شگفت نباشدازاین کثیر، که دستی در جرح و تعدیل دارد و در تفسیرش
نیز، آهنگش بر[ درایت] است و نه صرفا[ روایت] بسی شگفت است .

تفسیرابن کثیر ومسائل کلامی

ابن کثیر،ازشاگردان[ ابن تیمیه] واز مریدان و نزدیکان وی است ، و در مباحث
مختلف از وی تاثیر پذیرفته است . مباحث کلامی ، در تفسیرابن کثیر
جلوه بارزی ندارد، ولی از مجموع آنچه به اجمال آورده و یا به اشاره
گذشته توان فهمید که او متمایل به مسلک اشعری است و در بسیاری از
مسائل چونان آنان می اندیشیده است گواین که در برخی موارد نیز، آراء
آنان را نپذیرفته و براهی دیگر رفته است .او در ذیل آیه ۵۴از سوره
اعراف و در ذیل جمله[ ثم استوی العرش] می گوید:

[ ما دراین مقام ، بر مسلک[ سلف صالح] معتقدیم ، و در صفات
الاهی چنان گوئیم که نه تعطیل پیش آید و نه تشبیه ، بی گمان آنچه از
ظاهرالفاظ به ذهن مشبهین آمده بر خداوند روا[ ولیس کمثله شی ء].
بلکه حقیقت آن است که پیشوایان سلف صالح گفته اند: که هر آن که خدای
را به مخلوقش مانند کند کافر شده است ، و هر آن که ، آنچه خدا خودش را
به آن متصف دانسته انکار کند نیز کافراست ، بدینسان باید به آنچه
صریح آیات و روایت صحیحه دلالت بگونه ای که با[ جلال] الهی منافات
نداشته باشد، معتقد بود و راه هدایت همین است] ۳۸ .

و روشن است که در مسائل عقیدتی ،اینگونه چند پهلو سخن گفتن ره
بجائی نمی برد واینسان راه حل نشان دادن ها کلیدی را ماننده است که
به همه قفل ها می خورد، ولی هیچکدام را باز نمی کند، بهرحال وی در ذیل
آیه ۱۰۳از سوره انعام[ لاتدرکه الابصار و هویدرک الابصار] بااین
که اختلاف اقوال را می آورد،اما روشن است که با عرضه روایات و آیات ،
بالاخره معتقد می شود که[ رویت] خداوند دست کم در آخرت قطعی است ۳۹
.او در ذیل آیاتی که بگونه ای نشانگراختیارانسانی است ، به تفسیر
آیات پرداخته و دست از ظاهر نشسته و چونان کسانی ازاشعریان که در
این میدان به نظریه[ کسب] گرائیده اند، به توجیه و تاویل ننشسته
است .ابن کثیر، در باب امامت و رهبری دیدگاه قریب به اتفاق عالمان
اهل سنت را پذیرفته و درانعقادامامت به راههای چهارگانه ( اجماع
امت ، نصب امام پیشین ،اجماع اهل حل و عقد، غلبه و زور!!) معتقد شده
و در پایان دراین که علیه حاکم جائر و ستم گر می شود قیام کرد یا نه
می گوید:

صحیح آن است که بگوئیم حاکم ،
با فسق از حکومت عزل نمی شود، مگراین که آشکارا بکفر گراید.

آنگاه برای اثبات این سخن ، کلامی از پیامبر نقل می کند که بی گمان از
ساخته های ذهن بیماران و جیره خواران است ۴۰ . پس ازاین ، سئوال
دیگری می آورد و آن این که ، آیا حاکم می تواند خود رااز خلافت عزل کند
و آن را به دیگری وانهد؟ جواب می دهد، که این اختلافی است . آنگاه
بعنوان دلیل صحت می گوید:[ حسن بن علی خود رااز حکومت عزل کرد و
حاکمیت را به معاویه سپرد] ۴۱ گواین که ابن کثیراین را نمی پذیرد و
می گوید[ این کاراز سراجبار بود]اما روشن است که این نیز، بگونه ای
دیگر، تحریف تاریخ است . واینک برایروشن شدن حقیقت تنها به یک خطبه
امام حسن[ ع] که بی درنگ پس ازامضاء قرارداد[ آتش بس] ایراد
فرموده انداشاره می کنیم و می گذریم :

معاویه چنین می پندارد، که من او را
شایسته خلافت دیدم و خود را شایسته حکومت نیافتم . معاویه دروغ
می گوید، بخدای سوگند، من در کتاب خدا و کلام رسول خدا شایسته ترین کسی
هستم که باید بر مردم حکومت کند.

بااین همه او ذیل آیه ۵۹از سوره نساء [ اطیعواالله واطیعوا
الرسول واولی الامر منکم]… و ذیل آیه ۱۲۴ سوره بقره[ …لاینال
عهدی الظامین]… روایت واقوال مختلف را آورده وبالاخره عدم لزوم
اطاعت از ظالمان را ترجیح می دهد و در پایان تفسیر آیه دوم ،از یکی
از عالمان نقل می کند که :

[ظالم نمی تواند، خلیفه ، حاکم ، مفتی ، شاهد و راوی باشد] ۴۳ .

بهرحال چنانکه گفتیم ، مسائل کلامی در[ تفسیرابن کثیر] جلوه بارزی
ندارد واز آنجا که آهنگ او در تفسیرش نقلی است ،اگر گاهی نیز، به
این میدان وارد شده ، بیشتر نقل اقوال و روایات است تااظهار نظر و
تحلیل و بررسی .

تفسیرابن کثیر و مسائل فقهی

ابن کثیر، درفقه زبردست بود. شرح حال وی آورده اند، که او کرسی در
فقه داشته و فتوا می داده است ۴۴ . و برخی او را با عنوان[ محدث
الفقهاء] ستوده اند ۴۵ .

بدینسان طبیعی
است که ، پرداختن به مسائل فقهی در تفسیر وی جایگاه شایسته ای داشته
باشد و چنین نیز هست .

برخی از شرح حال نگاران وی را[ شافعی] دانسته اند، برخی دیگر نیز
ضمن آن ، به متابعت وی از برخی از آراء[ ابن تیمیه] تصریح کرده اند ۴۷
[ ابن تیمیه] آرائی بر خلاف اجماع فقیهان اهل سنت داشته است ،از
جمله او در مساله طلاق معتقد بود، با لفظ[ ثلاث] و در یک مرتبه[ سه
طلاق] واقع نمی شود ۴۸ ، و با[ سوگند به طلاق] زن از مرد جدا نمی گردد،
و طلاق زن در حال حیض جاری نمی گردد و تحقق پیدا نمی کند،ابن کثیر
نیز،این آراء را پذیرفته و بدانها فتوای می داد.

باری ، چنانکه گفتیم یکی از جنبه های برجسته[ تفسیرابن کثیر] جنبه های
فقهی آن است مولف ، در جای جای تفسیر خود در ذیل آیات مربوط به
احکام ، به مباحث فقهی پرداخته واقوال و آراء را به نقد و بررسی
کشیده است ، مثلا ذیل آیه ۱۰۲از سوره بقره و در ضمن داستان[ هاروت
و ماروت] بحث مفصل و دراز دامنی را درباره[ سحر] واحکام آن بعمل
آورده است ۴۹ که بلحاظ آگاهیهائی که از آراء فقهاء سلف عرضه کرده و
روایات مختلف را آورده است سودمند تواند بود و در ذیل آیه ۱۸۵
سوره بقره[ فمن شهد منکم الشهر فلیصمه]… مسائل مختلف مربوط به
روزه مسافر و مریض را مطرح کرده واقوال گونه گون عالمان و فیقهان را
آورده ، واستدلالهای آنان را عرضه کرده و به نقد و بررسی پرداخته
است . ۵۰ در ذیل آیه ۱۷۸از سوره بقره درارتباط با[ قصاص] آراء
فقهاء و عالمان سلف را نقل کرده و با عرضه روایات مساله ، به نقد و
بررسی آراء پرداخته ، و آنگاه دیدگاه خودش را آورده و در پایان در
تفسیر[ لکم فی القصاص حیاه] نکات سودمندی را یاد کرده است ۵۱ و در
ذیل آیه ۲۹ و ۲۸از سوره توبه ، به بحث و بررسی در حرمت ورود
مشرکان به[ مسجدالحرام] و چگونگی جزیه دادن مشرکان پرداخته ، واقوال
و روایات را آورده است ۵۲ .

بالاخره او در ذیل تمام آیات مربوط به[ احکام]
مسائل فقهی را یادآوری کرده است گاه به مبانی[ اصولی] آراء نیز،
پرداخته ولی مجموعا تحلیل اجتهادی و کاوش عقلانی دراین مواضع ،
بسیاراندک است و غالبااز محدوده نقل اقوال و عرضه روایات و
بررسی اینها در پرتو آگاهیهای رجالی ،ادبی و روائی فراتر نمی رود.

سخن درابعاد مختلف[ تفسیرابن کثیر] بود، هنوز هم جنبه های قابل
گفتگوئی دراین تفسیر هست از جمله ، جنبه های ادبی آن .ابن کثیر در
تبیین واژه ها گاه سخن گفته و برای اثبات برخی از معانی به اشعار
شاعران استناد کرده که قابل توجه است . تفسیرابن کثیر، در جنبه های
تاریخی و شان نزولها نیز، شایان توجه و سودمنداست . می دانیم که ابن
کثیر در تاریخ چیره دست بود، و[ البدایه والنهایه] اواز منابع
مهم تاریخ اسلام است ،ازاین روی و با توجه به آگاهیهای تاریخی او،
تفسیرش بی گمان جنبه های تاریخی را مغفول نخواهد گذاشت و چنین نیز
هست .او در ذیل آیات مربوط به نبردهای پیامبر به تفصیل قضایا
پرداخته و در شان نزولها نیز به تفصیل سخن گفته است منابع[ تفسیر
ابن کثیر] نیز، جای گفتگوهاست .او به اقوال مفسران سلف ،از صحابه و
تابعان توجه فراوانی دارد،او بیشترین بهره را دراین جهت از[ تفسیر
طبری] برده است در ضمن منابع وی گاه از تفسیر قرطبی[ الجامع]… و
[تفسیر کبیر] فخررازی نیز یاد شده است . در مسائل فقهی اقوال مختلف
را نقل می کند و خیلی کن به منابع اشاره دارد، مگراین که به مصدر
غیر مشهوری مراجعه کند، که یاد می کند مثل[ الاشراف علی مذاهب
الاشراف] ۵۳ .

بهرحال[ تفسیرالقرآن العظیم] تفسیری است سودمند که در بازشناسی
اقوال و آراء مفسران کهن واشراف براوقال و آراء فقیهان نحله ای
مختلف ، کارآمد خواهد بود.

سوکمندانه تعصب های نامیمون او که باعث کتمان بسیاری از حقایق شده
است ،ازارج و عظمت کار وی کاسته است . و گر نه بی گمان در میان آثار
ماثور در تفسیر قرآن ،این کتاب ،از جایگاه بلندی برخورداراست .

کارهای انجام شده درباره تفسیرابن کثیر

الف چاپها:

تفسیرابن کثیر، در جامعه اهل سنت ازاهمیت بالائی برخورداراست و
در میان عالمان و مفسران و دانش پژوهان[ عامه] منبع و مرجع مهمی
شناخته شده واقبال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.