پاورپوینت کامل تاریخ نگاری استعماری ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ نگاری استعماری ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ نگاری استعماری ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ نگاری استعماری ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۶۳
مفهوم فرهنگ و تاریخنگاری استعماری
الف : زمینه سخن
در مقالات پیشین ، بحثهای بالنسبه گسترده ای درباره یکی از جریان های
تاریخنگاری حاکم بر فرهنگ ایران معاصر به نام[ جریان تاریخنگاری
درباری] صورت گرفت .
اینک ، با پایان یافتن آن بحثه، جریان تاریخنویسی دیگری را به بحث
و بررسی می نشینیم که نفوذ و حاکمیتش درافکار واندیشه ها و آثار و
بینش تاریخی محافل علمی و فرهنگی ایران و دیگر کشورهای اسلامی (و حتی
کشورهای جهان سوم بگونه اعم )، بسیار ژرفتر و دامنه دارتراز جریان
تاریخنویسی درباری بوده و می باشد،این نوع جدید[ تاریخنگاری
استعماری] نام دارد. سموم کشنده فرهنگ وارداتی استعمار و بویژه
شیوه تاریخنگاری و بینش تاریخنگری استعماری ، آنچنان نیرومند و
موثر بوده که حافظه تاریخی ملل شرقی و آفریقائی را دچار فلج
حافظه تاریخی ملل شرقی و آفریقائی را دچار فلج ساخته و حالت شوم
احساس یاس و بی تباری فرهنگ را براین جوامع حاکم گردانیده است .
تاریخنگاری استعماری که با
استشراق و خاورشناسی و غربزدگی فرهنگی مرادف می باشد، موثرترین
ابزار تزریق احساس بی هویتی واز خودبیگانگی به ملتهای مورد هجوم و
مستعمره می باشد. شاید تنها شیوه همه فهمی است که استعمارگران و
مستکبران جهان ،از طریق آن می توانند نقش درجه اول انبیاءالهی را در
ایجاد فرهنگ و تمدن سالم بشروی و مبارزه با ستمگری در تاریخ بشر،
مکتوم داشته ، و خلق و خوی ستم پذیری ، لاابالیگری ، ماده گرائی و
بی آرمانی را در نهاد ملل مستعمره بوجود بیاورند .
این
شیوه ، در تامین اهداف و مقاصد و تضمین منافع مستکبران سلطه جو،
موثرتراز هر نوع اقدام نظامی می باشد. روی این اصل است که
استعمارگران ،ابزارهای سلطه گری خاصی از سنخ فرهنگی و علمی آن را به
نام[ استشراق] یا[ خاورشناسی] پدید آورده اند که نه تنها یک اهرم
فشار فرهنگی و فکری نیرومند براندیشه وران ملل مورد هجوم می باشد،
بلکه برای تخلیه روانی و هویت زدائی ملتها و قطع رابطه آنان از
تاریخ شان نیز، کارائی بسیار دارد.
البته چنانکه خواهیم گفت:[ استشراق] دارای مفهومی بسیار گسترده تر
از[ تاریخنگاری استعمار برای ملتهای مستعمره] می باشد، لکن بااین
حال یکی ازاهداف استراتژیک و یا شاخه های عمده آن ، تامین چنین
مقصودی است .ازاین روی ،باید گفت:[ جریان تاریخنگاری استعماری] در
جهان اسلام ،از جمله کشوراسلامی ایران ، در تاریخ معاصر،از دو[ اهرم]
و یا دو[ پایگاه] نیرومند، و یا به تعبیر رساتر و جامع تر
[روشنفکران بیگانه زده] . ما دستاوردهای این دو گروه رااعم از ترجمه
و تالیف ، شرقی و غربی ، در زمینه مسائل تاریخی ،[ تاریخنگاری
استعماری] می نامیم . بنابراین تاریخنگاری استعماری ،اصطلاح عامی است
که هم دستاوردهای تاریخنویسی مستشرقین خارجی را در بر می گیرد و هم
فراورده های تاریخی مرتدین و یا غرب زدگان داخلی را شامل می شود.
تاریخنگاری استعماری واقعیت شومی است که اعتراف به وجود آن برای
تیولداران فریبکار و متفرعن[ تراست تاریخنویسی ، دواردوگاه مسلط]
بسیار ناگوار و تلخ است . لکن باید پذیرفت که چنین چیز خطرناکی وجود
دارد واستخوان شکسته ه، شلاق خورده ها و غارت شدگان جهان اسلام و حتی
به اصطلاح جهان سوم آن را کاملا می شناسند.اکنون تفحص بیشتری در
مفهوم و سوابق تاریخنگاری استعماری می کنیم ، تااین موضوع برای ما
روشن تر شود.
ب : مفهوم تاریخنگاری استعماری
مفهوم دقیق تر تاریخنگاری استعماری ، در سایه شناخت[ فرهنگ
استعماری] قابل درک می باشد. چنانکه مفهوم هر نوع جریان تاریخنگاری
دیگری ، تنهااز رهگذر شناخت فرهنگ مبنا و منشا آن تاریخنگاری قابل
شناخت علمی است .
فرهنگ استعماری که به نامهای[ فرهنگ وارداتی] ،
[فرهنگ غربی] و[ فرهنگ استکباری] نیز، خوانده می شود، قبلا در ضمن
همین سلسله بحثه، تحت عنوان[ فرهنگ وارداتی] بطور فشرده ،اینگونه
تعریف کردیم :
[منظوراز فرهنگ وارداتی مجموعه تفکرات ، آداب و رسوم وارزشهای
فکری و فرهنگی است که بصورت مهاجم ،از خارج مرزهای جهان اسلام و آن
سوی دنیا ( غرب )، به میان مسلمانان وارد شده است .از خصوصیات بارز آن
ناسازگاری صوری و موقتی با فرهنگ سنتی و ناسازگاری ماهوی با فرهنگ
اسلامی می باشد.این فرهنگ ، فرهنگ غربی ،استعماری واستکباری نیز
نامیده می شود]. ۱ .
اینک ، به عنوان زمینه ای برای به دست آوردن یک تعریف دقیق تر و
جامع تراز تاریخنگاری استعماری ، به یک بررسی گسترده تراز پیش ، در
این باره می پردازیم .
استعمار واستکبار به عنوان یک
واقعیت سیاسی و تاریخی جوامع بشری ، دارای سیستم فکری ، تربیتی و
ارزشی ویژه ای است که در مجموع ، تار و پود فرهنگ آن را پدید می آوردلا
با توجه به این که استعمار، شکل نوین و مدرن نفوذ و سلطه یابی خارجی
است که جایگزین شیوه[ مهاجرنشینی های هجومی] و[ اشغالهای نظامی]
دنیای قدیم گشته و بطور عمده بر شیوه های سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی
نفوذ، تکیه دارد، و شیوه هجوم فیزیکی واشغال نظامی را فقط در
مواقع بسیاراضطراری به کار می گیرد،ازاین رو، بایسته است در شناخت
عناصر فرهنگی پدید آورنده آن کوشش فراوان به عمل آید. لکن ما در
این مختصر نمی توانیم سخن را گسترده و طولانی کنیم ، فقط به مقدار مورد
نیاز بسنده خواهیم کرد.
تبیین مفهوم فرهنگ استعماری خود مبتنی بر شناخت جداگانه عناصر
اصلی عمده پدید آورنده آن می باشد، چرا که فرهنگ استعماری دارای
ویژگیهای گوناگون و زیادی است که برخی از آنها[ ویژگیهای پایه ای] و
برخی دیگر ویژگیهای فرعی هستند. خصوصیات فرعی فرهنگ استعماری را با
در دست داشتن ویژگیهای اصلی و پایه ای آن ، می توان تصور کرد، عناصر
عمده پدید آورنده فرهنگ استعماری که تبلور ویژگیهای پایه ای آن نیز
بشمارند،ازاین قرار می باشند:
۱.استکبار واستعلاء
خود را برتراز همه و
دارای خون ، نژاد، جنس و تبار ویژه و ممتاز پنداشتن ، یکی از خصوصیات
فکر و فرهنگ استعمارگران است که در همه زمینه های سیاسی ،اقتصادی ،
اجتماعی ، فرهنگی و تاریخی نیز،اعمال آن را لازم می دانند.این همان
چیزی است که ما آن را[ استکبار واستعلاء] می نامیم ، چرا که[استعلاء]
از ماده[ علو] به معنای برتری طلبی و برتری جوئی است [ استکبار]
نیز،از واژه[ کبر] به معنای عظمت طلبی ، گردن کشی و سلطه جوئی است .
استکبار واستعلاء به معنائی که ذکر شد، خصیصه جدا ناشدنی وجود
همه شاخه ه، و نحله های استعماری اعم ازاستعمارگران صهیونیست ،
صلیبی و مسیحی ، مارکسیست و غیره می باشد. چنانکه مارکسیستها و روسها
تحت پوشش این عقیده استعماری والحادی به مردم و جهان و ملتهای تحت
سلطه خود چنین تلقین می کنند که سران احزاب کمونیست باید به عنوان
[نخبگان] و به نیابت از طبقه کارگر و پرولتاریا یک حکومت مستبد
حزبی به نام[ دیکتاتوری] پرولتاریا بوجود آورند. آنان در سایه
تبلیغات بی حصر و حد، توانسته اند حتی از واژه خوفناک و شوم
[دیتکاتوری] یک کلمه جادوئی جذاب ارائه دهند، واندیشه های زورمداری
و برتری طلبی خود را زیر آن پنهان دارند. ۲
استعمارگران غربی نیز، مانند نیاکانشان که همه مردمان غیر رومی
را[ بربر] و وحشی می نامیدند، براین عقیده اند که : همه مردم دنیا
مردمانی هستند که در دیار تاریکی بسر می برند، آدمهای وحشی و
غیرمتمدنی که برای به دست آوردن حقوق مدنی و تساوی اجتماعی خود باید
در نزداستعمارگران[ متمدن] امتحان[ متمدن شدن] بدهند، تا بتوانند
از طرف استعمارگران به عنوان[ انسان] به رسمیت شناخته شده واز آنان
[کارت استحقاق بهره مندی از مزایای مدنی] دریافت کنند.این مطالبی
که راجع به بافت اندیشه و فرهنگ استعماری گفته می شود، واقعیت ملموسی
است ، و هر کسی که حتی اندک آشنائی بااین نظام ضدارزشی و فرهنگ
متعفن استعماری داشته باشد، آن را تصدیق خواهد کرد.
مثل، دست اندرکاران تاسیس کرسی
شرق شناسی وادبیات عرب در دانشگاه کمبریج لندن ، خطاب به بنیانگذار
دانشگاه ،انگیزه های خود را چنین تشریح کرده اند:
[ …کاری که
ما طرح آن را در ذهن می پرورانیم تنها به منظور آن نیست که معلومات
ادبی دانشجویان را با آموختن این زبان پر دامنه عربی گسترش بدهیم ،
بلکه هدف ما خدمتگذاری به شاه و دولت است که بوسیله معاملات بازرگانی
ما با ملتهای شرقی و همچنین جلب رضایت خدااز طریق توسعه مرزهای
کلیس، تامین می گردد، تا مردمی که در آن دیار تاریکی بسر می برند به
آیین مسیحیت در آیند].۳
پاتریس لومومب، در مقام تشریح رفتاراستعمارگران بلژیکی با مردم
اصیل بومی[ کنگو] و بیان این مطلب که اهالی مستعمره کنگو برای
اثبات انسان بودن خود باید مراحل آموزشی و آزمایشی دشوار را طی
کنند، تا آدم بودن و متمدن بودنشان توسط استعمارگران بلژیکی با صدور
کارت شناسائی ویژه ای به نام[ کارت استحقاق بهره مندی از مزایای
مدنی] مورد تایید قرار گیرد، گزارشی را نوشته است که برای شناخت
ماهیت استعمار و فرهنگ استعماری باید آن را بخوانیم :
یک کنگوئی که مایل به داشتن کارت برابری حقوق اجتماعی است بایستی
در خواستی به رئیس دادگاه بدوی تقدیم داشته و مدارک زیر را ضمیمه
کند:
۱. شناسنامه ویا مدرکی که معرف او وافراد خانواده اش باشد.
۲. گواهی نامه حسن رفتار واظهاریه در خصوص وضع خانوادگی .
۳. رضایت نامه ای از همسر خویش که در دادگاه تصدیق شده باشد.
۴. گواهی نامه ای دیگر(گواهی نامه تحصیلات ، تصدیق کارفرما و غیره )
که نشان دهنده شرائط لازم باشد.
۵. وجه لازم برای انجام این کار و هزینه چاپ درخواست وی در نشریه
دولتی .
این درخواست سپس برای دادستان کل فرستاده خواهد شد و وی آن را
بچاپ رسانیده اطلاعات لازم را جمع آوری میکند.
درخواست مزبور باید بطریق ذیل چاپ شود:
۱- اعلانی به در دفتر مدیرامور محلی بخشی که داوطلب در آن
بسر می بردالصاق شود.
۲- همان اعلان نیز، باید در نشریه رسمی کنگوی بلژیک بنا بشرحی که
در فوق داده شد چاپ شود. دراین اعلان مدتی را که دادستان برای
جمع آوری اطلاعات و تشخیص هویت داوطلب مورد نیازاست ذکر خواهد کرد.
از عموم مردم نیز دعوت میشود تا مخالفت و یا توضیح خود راابزار
دارند.
۳- از کارفرمای داوطلب نیز در خواست می شود تا بصورت محرمانه
اطلاعاتی در خصوص آن شخص در دسترس بگیرد تا میزان توانائی حرفه ای و
فکری و کیفیات اجتماعی واخلاقی او معلوم گردد.
۴- مدیرامور محلی در زندگانی خصوصی و عمومی دواطلب تحقیقاتی خواهد
کرد. منزل و ماوای او و هراطاقی از مسکنش ،اطاق اطاق پذیرائی تا
مطبخ و مستراح خانه دقیقا مورد بازرسی قرار خواهد گرفت تااگر چیزی
مخالف با زندگانی متمدن مشاهده کننداعلان دارند.این بازرسی از
زندگی خصوصی ، سطح زندگانی و رابطه خانواده ای (پرستاری از بچه ها و
نگاهداری خانه و غیره ) و میزان تکامل او را معلوم خواهد کرد.
اطلاعاتی از رفتار خصوصی او نیزاز همه اطراف جمع آوری خواهد شد. جمع
آن اطلاعات و گواهی نامه هااخذ تصمیم را با معلومات کافی دراینکه آیا
داوطلب به آن درجه از تمدن رسیده است که برابر بااروپائیها باشد
آسان خواهد کرد. سپس این پرونده را با همه اطلاعات لازمه و نظریات و
دلائل مشروحه که ضمیمه آن است به دفتر دادگاه میفرستند.
دادگاه ، تاریخی را برای جلسه رسمی تعیین
می کند و داوطلب و همسر و در صورت امکان فرزندانش را یکماه پیش با
پست سفارشی برای شرکت در دادگاه دعوت می کند ریاست محکمه ، با رئیس
دادگاه بدایت است و چهار قاضی نیز هیئت دادگاه را تشکیل می دهند.
از داوطلب و همسرش سئوالات دقیقی حتی سئوالات بسیار بغرنجی بعمل
می آید و بعضی ازاین سئوالات بصورت دام می باشد، مثل، شمااز برابری
حقوق اجتماعی چه می فهمید؟ مقصودتان از بدست آوردن آن چیست ؟ فوائد
قانونی آن چیست ؟ در زمان فراغت چه می کنید؟ دوستان شمااز چه
قبیل اند؟ چه کتابهائی واز چه نویسندگانی می خوانید؟اگر با شوهرتان
عدم توافقی روی داد که آیا شما خانه و شوهر و بچه را رها کرده و به
خانه اقوامتان می روید؟ آیا شوهرتان شما را کتک می زند؟ شوهر شما با
حقوقی که می گیرد چه می کند؟ آیا به شما دراداره امورد خانه
اعتماد دارد؟ و غیره .
این سئوال و جواب محکمه را قادر می کند تا خود شخصااز شخصیت و
رشد داوطلب اطلاع حاصل کند.
بدینصورت برابری حقوق اجتماعی ، بمعنی کامل آن بصورت استثنائی و
اختصاصی باقی می ماند و[ فقط طبقه ممتاز که براستی آشنا به تمدن مغرب
زمین] شده اند می تواننداز آن برخوردار شوند. بهمین مناسبت است که
از ماه مه ۱۹۵۲ تا آخر دسامبر ۱۹۵۵، شماره روسای خانواده هائی که در
سراسر کنگو توانستند بدین عنوان ثبت اسم کنند ۱۱۶ نفر بوده اند. ۴
این چنین فرهنگ فاسدی است که نه تنها سیاستمداران جانی ای پرورش
می دهد که[ نسل و حرث] را هلاک و نابود سازند، بلکه مردمان بسیار عادی
و طبقه پایان را نیز بگونه ای تربیت می کند که غیراروپائی را دارای
هیچ حقوق انسانی ندانند و کشتن مردمان مستعمرات برای آنان از کشتن
مرغ نیز آسان تر باشد، لذا یک زن آرایشگر فرانسوی مقیم الجزائر که از
پیروزی مسلمانان مجاهدالجزائر به خشم آمده بوده چنین گفته است : ۲
[ اگر مااروپائیان هر یک ، چهارده الجزائری را می کشتیم
مساله حل بود. من مایلم با همین دستهای قوی و برهنه خودم آنها را
بکشم] ۵ .
شمااگر صهیونیستهای یهودی را که سلسله جنبان های پشت پرده اکثر
جنایتهای بین المللی واستعماری جهان هستند، مورد مطالعه قرار بدهید،
حتی حرفها و عقاید وحشتناک ترازاین را هم خواهید یافت که نشان
دهنده سرشت استکباری ، برتری جوئی و متجاوز آنهاست . چنانکه از کتاب
[تلمود]، مجموعه تفاسیر و شروح تورات ، نقل شده صهیونیستها عقیده
دارند که :
[ ارواح یهودازارواح دیگران افضل است ، زیراارواح یهود جزء
خداست ، همچنانکه فرزند، جزء پدرش می باشد.ارواح یهود، نزد خدا
عزیزتراست ، زیراارواح دیگران شیطانی و مانندارواح حیوانات است .
نطفه غیر یهودی مثل نطفه بقیه حیوانات است] . ۶
[ اسرائیلی در نزد خدایش از ملائکه محبوب و معتبراست .اگر یک نفر
غیر یهودی ، یک یهودی را بزند، چنانست که به عزت الهیه جسارت کرده
است و جزای چنین شخصی جز مرگ چیز دیگری نیست و بایداو را کشت]. ۷
[نطفه ای که از غیر یهودی منعقد شود، مانند نطفه اسب است .اجانب
مانند سگ هستند و برای آنها عیدی نیست زیرا عید برای اجنبی و سگ
خلق نشده است]. ۸
این مطالب ، دورنمای بسیار کوچک و ناچیزی از مجموعه فرهنگ ، در
رابطه با عنصراستکبار واستعلاء می باشد که بیان گردید. چنین بینش
فرهنگی و عقیدتی است که کره زمین را به کوره ای از کوره های جهنم بدل
کرده است و مفاسد روحی و مادی را در همه جای آن پراکنده ساخته است .
تبعیضات موجود در شوروی ، آن زندان سرد
و بزرگ با نرده های آهنین و نیز تبعیض نژادی و آپارتاید به معنای
اعم : صهیونیسی ، آمریکائی ،انگلیسی واروپائی ، همه و همه ،از
بازتابهای عنصراستکبار در درون فرهنگ استعماری می باشند. سیاه پوستان
انگلیس ، آمریکا و آفریق،اعراب و غیریهودیان سرزمین اشغالی
فلسطین ، نژادهای[ غیر روس] شوروی ، سرخ پوستان قاره آمریکا و
کاتولیکهای نژادایرلند همه و همه ، دراثر تظاهرات و تبلورات این
خصیصه فرهنگ استعماری قربانی شده اند و می شوند.
بازتاب تاریخی و
فرهنگی این عنصر پایه ای فرهنگ استعماری ،[ غرب محوری] یا[ اصالت غرب]
می باشد که کوشش دارد[ منشا و زادگاه همه تحولات فکری و فرهنگی
جهان] را سرزمین باختر به معنای گسترده آن فرض کند و نوآوری ها و
ابداعات وابتکارات همه ملل واقوام دیگر را طفیلی اندیشه
باخترنشینان قلمداد نماید.
تجسم و بازتات اقتصادی آن ، شرکتهای انحصاری بزرگ ، کارتلها و
تراستها هستند که هرگونه تنفس و فعالیت اقتصادی آزاد راز مردم جهان
سلب کرده اند. بازتاب سیاسی استکبار، همانا قانون[ حق وتو] در درون
خانه مشترک ملتها (سازمان ملل متحد) می باشد. بطور کلی باید گفت :
استکبار واستعل، یکی از عناصراصلی و شیطانی فرهنگ و تفکراستعماری
است که در همه زمینهای شخصی ، نژادی ، فرهنگی و تاریخی و غیره تبلور
و تجسم یافتگی دارد. جوامع بشری اداوار پیشین تاریخ نیز، دچار چنین
بیماری خطرناکی بوده اند. چنانکه خداوند متعال درباره سلطان گمراه
و دیکتاتور مصر قدیم – فرعون – چنین فرموده است :
[ همانا فرعون در روی زمین استعلا و سرکشی کرد.او مردم را دسته
دسته قرار داد و بدینوسیله گروهی از آنان را زبون و ناتوان گردانید
بگونه ای که پسران آنان را می گشت و دختران آنان را زنده نگاه می داشت .
براستی که اواز تبهکاران بود]. ۹
۲- شرک والحاد
عنصر ویژه و خطرناک دیگری که
در به وجود آوردن تار و پود فرهنگ استعمای نقش بنیادین دارد، عنصر
فکری و عقیدتی منحط[ الحاد]، یعنی ،[ خدا ناباوری] و[ شرک] ، یعنی ،
[چند خداباوری] می باشد. در نظام فکری استعمار[ خدا] به معنای پذیرش
[وجود یگانه و بی همتای یک ذات قدرتمند و غیرمادی که آفریننده و نظام
بخش همه هستی است وافعال و کردار همه ابناء بشر نیز، باید برای
جلب رضایت او باشد]،اصولا جائی ندارد. نظام فکری و فرهنگی استعمار،
یااصولا آن راانکار می کند، و یا آن را در چهارچوب یک مفهوم تحریف
شده و شرک آلود می پذیرد که در مقام عمل و صحنه بازتاب اجتماعی نیز،
با تاخت و تاز، بگیر و ببند و گردن کشی جهانی استعمارگران منافاتی
نداشته باشد. مانند مفهوم کلیسائی و کنیسه ای خدا در جهان معاصر.
شاید بتوان همه مفاهیم مشرکانه والحادی استعماری را چنان که
سیدجمال الدین اسدآبادی می گوید تحت عنوان[ نیچریه] معرفی کرد.۲.
این عنصر فکری و فرهنگی ، در همه شوون
زندگی استعماری از جمله در بافت فرهنگ آن ، تاثیر فوق العاده دارد.
بازتاب عینی شرک والحاد در جامعه انسانی ،الینه و مسخ شدن انسانیت
انسان است . در جهانی که احزاب ، جایگزین خدا شده اند – درست مانند
جهان بت پرست باستان که الهه ها جای خدا را گرفته بودند انسانها
برای حفظ بقای خود باید در جلد کرگدن فرو روند و معنویت شان نیز
مزرعه ای برای هرز چرائی شیطان شود.
بازتاب پای بندی به الحاد در معارف تاریخی نیزاین است که کسانی
همچون کارل مارکس آلماین ، مثل، چنین وانمود کنند که آدمی خالق خدا
وابزار تولید در چهارچوب ماتریالیسم تاریخی خالق آدمی است ! و
پیروان ایرانی او نیزاز حلاج عارف و صوفی یک[ ماتریالیست] بتراشند
۱۰ ، ولابدازامثال مولوی و حافظ و فردوسی نیز، چیزی قریب به
پیشتازان مارکسیسم ! ۱۱ .
چنانکه بازتاب پای بندی به شرک مدرن کنونی (الهیات کلیسائی و
کنیسه ای ) در تحقیقات تاریخی جزاین نخواهد بود، که مبشرین و
مستشرقین وابسته[ درصدد کشف منابع قرآن] ! برآیند، و هزاران جز عبلات
دیگر ببافند ۱۲ .
چنانکه کوشش فراوان برای احیاء آیین های بت پرستی جهان باستان و
برافراشتن و جاانداختن آنها در برابر بینش توحید،از دیگر نتایج
طبیعی شرک آلودگی فرهنگ استعماری کنونی است .
۳. حسی گری
عنصر فرهنگی دیگری که در بافت فرهنگ
استعماری همچون یکی از پودهای استوار بافته آن می باشد، عنصر
حسی گری و یااصالت حس است .استعمارگران ، با توجه به آز واشتهای
سیری ناپذیر جهانخوارگی خود، همیشه در چهارچوب[ حواس] و[ ملموسات]
مادی محصور می باشند. آنان نه توان و نه زمینه و نه ابزار آن را
دارند که بتوانند حوزه های واقعی ماوراء حس عالم بی کرانه وجود را
درک کنند.
این ویژگی ، نه تنها خاص ماتریالیستها و ملحدین می باشد، بلکه حتی
استعمارگرانی که در ظاهر خود را متدین به دین و مذهب خاصی همچون
آیین کلیس، آیین جهود و غیره معرفی می کنند نیز، پایشان دراین تله ،
بنداست .ازاین روست که می بینیم در آیین کلیسا[ توحید] به[ تثلیث]
بدل شده و[ سه اقنوم] ( اب ،ابن و روح القدس ) را تولید می کند و خ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 