پاورپوینت کامل ضرورت و ویژگیهای استاد و راهنما دراخلاق ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ضرورت و ویژگیهای استاد و راهنما دراخلاق ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ضرورت و ویژگیهای استاد و راهنما دراخلاق ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ضرورت و ویژگیهای استاد و راهنما دراخلاق ; قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۵

در پی مقالات
گذشته ، که پیشینه آموزشهای اخلاقی در حوزه های علمیه سخن رفت و
چگونگی های آنها بازشناسی شد، بر آنیم که دراین نوشتار،از[ ضرورت
استاد واز راهنما دراخلاق ، ویژگیهای آن ، ماهیت درس اخلاق و آداب
شاگردی آن] ، مطالبی را بنگارش آوریم .اما پیش از پرداختن به موضوع ،
یادآوری چند نکته را ضروری می شماریم :

۱. شاید برخی
چنین بپندارند که در تربیت و خودسازی ، نیاز به استاد و راهنما نیست ،
چرا که برای آدمی با مدد نوشته های اخلاق ،اندیشیدن در آیات و روایات
و سیره معصومی[ ع] ، راه نمایان شده و درس خودسازی آموخته می شود.از
این روی ، لازم دانستیم که نخست از[ ضرورت استاد و راهنما دراخلاق]
بحثی کرده و سپس به بررسی مطالب دیگر بپردازیم .

۲. آنچه دراین نوشتار، بعنوان[ ضرورت استاد و راهنمای اخلاق] مطرح
می شود، آن چیزی نیست که متصوفه بنام[ سلسله مراتب شیوخ ، مرشد و
مراد]از آن نام می برند، که سالک در مراد فانی می شود،از وی بی چون و
چرا پیروی می کند، با وی دست بیعت می دهد، تا آن شیخ صاحب خلافت بر سر
او مقراض راند و کلاه پوشاند واز گناهان توبه دهد!

۳. و نیز مقصود مااز[ راهنمای اخلاقی] ، آن[ قطبی] نیست که عرفا
از آن به قطب عالم امکان یاد می کنند و سابقه وجودی او را به پیش از
عالم ماده می دانند.

۴. بلکه مراداز[ استاد و راهنمای اخلاقی] انسان وارسته ای است که
در عمل به شریعت و دریافتهای دینی و معنوی توانا باشد. صلاحیت
تقوایی ، مهارت و تخصص دراخلاق اسلامی و تدبیراستادی داشته باشد، تا
جوینده کمال را در تهذیب نفس ، عمل به تمامی شریعت ، شناخت صواب از
خطا و حرکت به سوی رضاالهی یاری دهد و راهنما گردد. دستورات اخلاقی
اسلام را به شایستگی تبیین کند و هرگونه ابهام و پرسشی را روشن سازد.

۵. شاید برخی ازاستدلالها و آهنگ سخن ، شباهتی به گفتار متصوفه یا
عرفا داشته باشد،اما با توضیحی که دادیم و تلقی که از بخش نخست
مقاله ارائه داشتیم ، جایی برای ابهام و درنگ نمی ماند.

ضرورت استاد و راهنمای اخلاقی

اگر در پیچیدگیهای درونی و دشواریهای تربیتی
انسان ،اندیشه شود و راهزنهای مرئی و نامرئی که در کمین او نشسته اند
بحساب آید، بی تردید[ ضرورت استاد و راهنما دراخلاق] احساس می گردد،
چرا که با تکیه بر عصای عقل ،استعداد و ذکاوت ذاتی ، نمی توان گلیم
انسانی رااز آب زندگی بیرون آورد و در هر حال و هوایی راه را یافت
و پیمود.

چنگ زدن به دامن نوشته و کاغذ و جایگزینی آن به مقام راهنما نیز،
کوه راهی است که پیامد آن روشن نیست ، زیرا نوشته های اخلاقی ، بسان
نسخه ای می مانند که طبیبی ، برای مریضی گمنام نوشته و بدون توجه و
تطبیق با حالات گوناگون هر یک از دردمندان ، صرفا کلیاتی را به روی
صفحه آورده باشد.

اینک ، بااین نگاه کوتاه ، به دلیلهایی که به گونه ای دراثبات
مطلب ، ما را یاری می دهد و بطور مستقیم و یا غیر مستقیم بر تبیین بحث
کمک می کند،اشاره کرده و برخی از آنها را برمی شماریم :

۱. ماهیت دستورات اخلاقی و سیر و سلوک اسلامی ،
بگونه ای است که نیازمنداستاد و راهنمای متخصص است ، زیرا نظام اخلاقی
اسلام مانند فقه و عقاید، فقط کلیات و سر خط مباحث و موضوعات آن در
منابع دینی آمده که برای تبیین و دستوری شدن آنها نیاز به تحقیق و
پژوهشهای اساسی است ،تا تطبیق آنها با حالات و شرایط بسیار گوناگون
انسانها ممکن شده و رهگشا گردد و روشن است که این کار- تطیبق و
پاسخ گویی به نیازهای گوناگون – جز با همراهی استاتد و راهنمای متخصص ،
ممکن نیست .

۲. سیر عملی انبیاءواولیای الهی نیز، نشانگر لزوم استاد و
راهنمای اخلاقی است ، چنانکه بدون استثن، پیامبران وامامان معصوم
[ ع] یکی پس از دیگری رسالت انسان سازی و تهذیب نفس را بعهده داشته و
دراین رسالت ، محور بوده اند.ازاین روی ، نخستین و تواناترین
استادانی که به ابلاغ و تبیین دستورات اخلاقی پرداخته و آن را جزء
رسالت خود دانسته اند. پیامبران خدا و سفرای الهی بودند، چنانکه در
جای جای کتابهای آسمانی ، رسالت انبیاء، تزکیه ، تعلیم ،انذار و تبشیر
شمرده می شود واین استادان الهی بر لیقات و کوششهایشان تایید و
تحسین می شوند.

۳. سیره گفتاری و آثار روایی که از پیامبر[ص] وامامان معصوم[ ع]
نیز بجای مانده ، نشانگر جایگاه اساسی و ضروری استاد در تبیین اخلاق
اسلامی است ، چنانکه روایاتی که مستقیم یا غیر مستقیم اشاره به مطلبی
اخلاقی دارند، کمتراز روایات فقهی ،اعتقادی و غیره نیست .

همانگونه که تبیین واجتهاداز آنه، نیاز به مختصص واستاد دارد،
روایات فراوان اخلاقی نیز، زمینه سازاجتهاد و دستورسازی کاراستاد
اخلاق است .

اضافه براینه، روایات گوناگونی نیز هست که یکی از وظایف مهم
علمای ربانی ر،[ تهذیب نفوس مردم] دانسته واین رسالت ر، بعنوان
منصبی کاملا رسمی واساسی در معارف اسلامی می شناسند.

۴. نیاز آدمی به معلم و پیروی از راهبر – به ویژه در زمینه های
معنوی – یک نیاز طبیعی و عمومی است . هر کس ، توان رسیدن بهرگونه کمال
را ندارد و نمی تواند شخصیت خود را خودبخود به ثمر رساند.

واز آنروی که دشواریهای فراوانی در پیمودن راه انسان شدن وجود
دارد و رهرو، دراثر غلبه طبع و کسالت ، و سوسه های نفسانی ، جاذبه ه،
لذایذ مادی ، تعلقات عاطفی و غریزی و … هر آن ممکن است که حرکت را
رها سازد و یا به انحراف کشانده شود، به راهنما نیازمنداست . وجود
مشاور و کوکب هدایت دراین گونه موارد، می تواند عامل مهمی برای
آرامش ،اطمینان ، و رهایی از بندها باشد، پشت و پناه گردد و در
حقیقت ، خود، راه شود و گرگهای نفسانی و شیطانی را یوسف جان براند.

توبرو در سایه عاقل گریز

تا رهی زان دشمن پنهان ستیز

!از همه طاعات اینت لایق است

سبق یابی بر هر آنکا و سابق است

یارباید راه را تنها مرو

از سرخوداندراین صحرا مرو

هرکه تنها نادرااین ره برید

هم بعون همت پیران رسید ۲

گذشته ازاینه، آدمی همواره در گیرودار
شناخت صواب از خطا و درست از نادرست است . دانای توانا می خواهد که
پاسخ دهدو[ فرقان] شود.از حالات و مراتب راهرو خبر گیرد و مبادی
القاءات گوناگون را بر وی بشناساند.اگر صرف عقل با مدد مطالعه
آثار، می توانست درست رااز نادرست روشن سازد و گام به گام چراغ
هدایت رونده شود، نباید در زندگی آدمی شاهد هزاران گونه ناگواری
باشیم .

۶. مقامات معنوی و مراتب خودسازی ، مانند فقه و شرع جوارحی نیست
که حد و مرز روشنی داشته باشد، تا بتوان به نگارش آورد، دستور و
قاعده عمل داده . به شمارش حالات ، ویرگیها و دامه، دستورالعملهای
متفاوتی می خواهد. توانای ره طی کرده می طلبد تا همواره دستور متناسب
دهد و راه بنمایاند.

همتمم بدرقه راه کن ای[ طایرقدس]

که درازاست ره مقصد و من[ نوسفرم]

بنابراین ، هر چند آدمی دارای استعداد و ذکاوت باشد، باز به استاد
نیاز دارد، و کسی که از کمال و بی نیازی خود لاف زند، تاابد در نقص
خود باز می ماند.از من جهالت است که بت بی نیازی ساخته می گردد،
ناروئیده پر، پرواز می کند و به راه پر خوف و خطر، بدون راهنما گام
می نهد.

هر که او بی مرشدی در راه شد

او زغولان ، گمره و در چاه شد

گر نباشد سایه پیران فضول

بس ترا سرگشته دارد بانگ غول ۳

امام سجاد[ ع] می فرماید:

هلک من لیس له حکیم یرشده. ۴

آن را که فرزانه ای راهنما نباشد، تباه می گردد.

هر که گیرد تیشه ای بی اوستا

ریشخندی شد به شهر و روستا

هر که در ره بی قلاوزی رود

هر دو روزه راه صد ساله شود

هر که تازد سوی کعبه بی دلیل

همچون آن سرگشتگان گردد ذلیل ۵

امام خمینی[ مدظلله العالی] ، در ضرورت استاد و راهنمای اخلاقی
می فرماید:

لازم و ضروری است که این عمل میزان مدارا با نفس واندازه نیاز
واقعی آن به لذتهای حلال با نظارت و مراقبت و دستورالعمل مردی کامل و
راهبری دانا و توانا که دلیل راه باشد،انجام گیرد.

قطع این مرحله بی همرهی خضرمکن

ظلمات است بترس ازاثر گمراهی

واگر کسی را نفس و شیطان غرور دهد که با وجود قرآن و علم شریعت ،
که جمله بیان را خداست ، سالک را چه احتیاج به دلیل است ؟ جواب این
است که شک نیست که این راه را جز با چراغ شریعت و هدایت قرآن
نمی توان طی کرد و لیکن همانطور که در بیماریهای ظاهری وامراض جسمی
نوشته اطبای حاذق و تدوین کتب طبی و شرح و بیان بیماریها واقسام
دواه، ما رااز مراجعه به طبیب دکتر بی نیاز نمی کند. بلکه بر طبق
سیره جاری عقلاء در هر بیماری ، به طبیب متخصص رجوع می کنیم و خود را
تسلیم او می نماییم و هر شربت که داداگر تلخ است واگر شیرین
می نوشیم و هرگز حاضر نیستیم اکتفا به عقل خود نموده و یکی از
کتابهای طبی را برداشته و مطالعه کنیم و آنچه به خیال خود در نوع
بیماری و داروی آن تشخیص دادیم عمل کنیم ، همچنین درامراض قلبی و
بیماریهای روحی تنها دست رسی به علم شریعت کافی نخواهد بود، بلکه
باید تعیین داروهای معنوی یا نظر طبیب متخصص باشد که فرمود:

[طبیب دوار بطبه قداحمی مواسمه واحکم مراسمه] ۶ .

ما طبیبانیم شاگردان حق

بحر قلزم دید ما را فانفلق

آن طبیبان طبیعت دیگرند

که بدل از راه نبضی بنگرند

ما بدل بی واسطه خوش نبگریم

کز فراست مابعالی منظریم

آن طبیبان غذایند و ثمار

جان حیوانی بدیشان استوار

ما طبیبان فعالیم و مقال

ملهم ما پر تو نور جلال

کاینچنین فعلی ترا نافع بود

و آن چنان قولی زره قاطع بود

اینچنین قولی ترا پیش آورد

و آن چنان فعلی ترا نیش آورد

آنچنان واینچنین از نیک و بد

پیش تو بنهیم و بنمائیم حد

!گر تو خواهی این گزین ورخواهی آن

زهر و شکر سنگ و گوهر شد کیان

آن طبیبان را بود بولی دلیل

وین دلیل ما بود وحی جلیل

پیراستن نفس ، ساده تراز نیکو ساختن خط نیست ، چگونه است
که در خط آموزی ، نیاز به مربی هست ،اما در پی بردن به کمبودها و
کاستی های نفس و راهای درمان آن ، نیازی به راهنما واستاد نباشد؟!

۷. هنگامی که در تاریخ
حوزه های علمیه و سرگذشت مسلمانان می نگریم ، هر جا خودسازی و تربیت
نفس ، تحت کنترل و راهنمای انسانی کامل و تواناانجام گرفته است ،
سلسله نورانی و فروزانی را در آسمان دانش و آدمیت بجای گذاشته است ،
چنانکه در یکی دو قرن اخیر راهنمایان و رشد یافتگانی را می یابیم که
با مراقبت و تدبیر، فرزانگان زمان را با معیارهای صد درصد شرعی پدید
آوردند.

همانگونه که مرحوم حاج ملاهادی سبزواری ۸ و سیدصدرالدین کاشف ، به
تربیت سیدعلی شوشتری می پردازند وایشان ، به تربیت آخوند ملاحسینعلی
همدانی و شیخ انصاری می پردازد، و آخوند بزرگانی مانند: میرزا
جوادآقای تبریزی ، ملکی تبریزی ، شیخ محمد بهاری ، سیداحمد کربلایی ،
شیخ علی قمی ، سیدمحمد سعید حبوبی ، سیدعبدالحسین موسوی لاری میرزا علی
آقای قاضی و … را شکوفا می سازد، مرحوم میرزا جواد ملکی و
شاه بآادی ، لقمان حکیم زمان[ امام خمینی] را راهنما می شوند، مرحوم
قاضی ، علامه طبا طبائی را هدایت می کند و صد نمونه دیگر که در نوشتار
پیشین ، به برخی دیگر نیز،اشاره رفت .

اما آنجا که افرادی خودسرانه و با طبل استقلال ، به تربیت نفس و
پرواز ملکوتی پرداخته اند، صدها موردابهام و پرسش را باعث شده اند.

آری ، آن که از راهبری بهره نگیرد واز پرتو تعلیمات دانشوری
بخوردار نشود، مانند درختی می ماند خودروی و بی بار، درختی که
برگ می آورد ولی میوه نمی دهد، مانند درختان جنگل که اگر باری هم
داشته باشند، طعم میوه درخت تربیت شده و باغ را ندارند.

علی[ ع] برای کسی که در پی راهنما باشد دعا می کند و نجات و رهایی
او را در چنگ زدن به دامن استاد و هدایت کننده می داند:

رحم الله امرا سمع حکما فوعی ، ودعی رشاد فدن، واحذ بحجزه هاد

فنجا… ۸ .

آمرزش خدای ، کسی را باد که سخنی خردمندانه بشنود و کار بندد و به
راه راست خوانده شود و نزدیک آید و بپذیرد و دست به دامان راهنمایی
زند و رستگار گردد.

این میثم بحرانی[ ره] در شرح جمله[ واخذ بحجزه هاد فنجا] گفته است :

[یعنی در پیمودن راهی که بسوی خدا می رود، باید به استادی ارشادگر
و دانااقتدا کرد تا رستگاری به چنگ آید… واز سخن مولی وجوب و
ضرورت استاد، برای سیر و سلوک فهمیده می شود] ۹ .

۸. بی شک استاداخلاق ،از راه تعلیم و تربیت ، رهرو را آماده حرکت
می کند، در پرتو چراغ تعلیم ،او را تا آستانه شناخت خویشتن خویش
رهنمون می سازد، بر کناره این اقیانوس بیکران و شگفت انسانی خیره اش
می سازد و در راه یابی آن نیز یاریش می رساند.

گاهی با یک سخن یا کردار، در جان رونده احساس پدید می آورد که باعث
انفجار روحی او می گردد آمادگی شایانی برای پذیرش و دریافت حقایق
بوجود می آورد که با سالها کوشش و صرف وقت ، بطور عادی ایجاد نمی گردد.

ازاین روست که حضرت امام همواره واز دیرباز توصیه می کند که :
استاداخلاق برای خود معین کنید، جلسه وعظ و خطابه و پند و نصیحت
تشکیل دهید، خودرو نمی توان مهذب شد.اگر حوزه ها همین طوراز داشتن
مربی و جلسات پند واندرز خالی باشد، محکوم به فنا خواهد بود. چطور
شد علم فقه واصول مدرس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم
و صنعتی در دنیااستاد لازم است ، لیکن علوم معنوی ، به تعلیم و تعلم
نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟ کرارا شنیده ام
سیدجلیلی سیدعلی شوشتری معلم اخلاق شیخ انصاری بوده است۱۱ …

خیلی از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده از تهذیب و تحصیل باز
می دارد، یکی از آنها برای بعضی همین ریش و عمامه است ، وقتی عمامه
کمی بزرگ شد و ریش بلند گردید،اگر مهذب نباشداز تحصیل باز می ماند،
مقید می گردد. مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و پای درس
کسی حاشر شود. شیخ طوسی ، در سن ۵۲ سالگی درس می رفته است ۱۲ . در
صورتی که در سن بین بیست و سی ، بعضی از همین کتابها را نوشته است .

کتاب تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشته تحریر در آورده و
در سن ۵۲ سالگی در حوزه درس مرحوم شیخ مرتضی حاضر می شده که به آن
مقام رسیده است. ۱۳

مدتی می بایدش لب دوختن

از سخندانان سخن آموختن

تا نیاموزد نگوید صد یکی

ور بگوید، حشو گوید بی شکی ۱۴

ما به پیروی و آموختن از راهنمایان دانا و توانا
نیازمندیم . نمی توانیم مانند گیاه خودرو، در برابر رویدادها تسلیم
گشته و تنها به این که احساس داریم ، حرکت می کنیم و چند تن مانند خود
موجود بی هدف و بیهوده را به این خاکدان رها کرده اند قانع شویم و
سپس راه زیر خاک را در پیش گیریم . بایداز مردان خدا پیروی کرد و
گوش به پندشان سپرد.اگر آدمی می توانست خود راه حقایق را بپیماید،
خداوند برای ارشاداوانبیاء را نمی فرستاد.

هشیاران به افراد پیش رو می نگرند و بااشتیاق ، بخاطر کمالی که
سرتاسر وجودشان را فراگرفته است ، به آهنگ گفتارشان گوش می سپارند.
باورها و دریافتها و ساختار درونی خود را بر پاکان و توانایان راه
طی کرده ، عرضه می کنند و در پرتو نورایشان تاریکیهای درونی خود را
می زدایند.

عبدالعظیم حسنی[ ره] می گوید:

[خدمت علی بن موسی الرضا[ ع] رسیده و عرض کردم : تصمیم دارم ، باورها
و دریافتهای خود را بر شما عرضه کنم ،اگر پسندیده شد، بر آن استوار
بمانم ، تا خداوند را دیدار کنم . پس از بیان عقاید و دریافتهای خود،
حضرت فرمود :یااباالقاسم هذا والله دین الذی ارتضاه لعباده فاثبت
علیه ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره] ۱۵ .

یاابوالقاسم ، بخدا قسم این دریافت تو آیین خداست ، آیینی که برای
بندگانش پسندیده است ، پس بر آن استوار باش که خداوند تو را بر سخن
استوار، در دنیا و آخرت پایدار بدارد.

هنگامی که عقاید و باورهای ذهنی ، که دریافت آنها وظیفه شخصی هر
مکلف است با همراهی و مشورت استادانجام می گیرد، چگونه مسائل اخلاقی
و تربیتی با همگامی خضر راهی انجام نگیرد.

راستی چقدر تفاوت است میان کسانی که منکر ضرورت راهنما بوده و یا
درباره آن حتی نمی اندیشند، با کسانی که اضافه بر ضروری دانستن آن
عاشقانه بااصرار، در پی استادی کامل دیار به دیار، به جستجو
می پردازند. چنان در پی کوکب هدایتند که گویا هستی و معنای زندگی را
در خدمت ایشان می یابند.اینان احساس دیگر دارند و گداخته سوز ویژه
خود هستند. هر سو را با وحضت می نگرند و برای رهایی از آن مدد
می جویند.

هزار دام به هرگام این بیابان است

که از هزار، هزاران یکی از ان نجهد

بیابان گسترده ، راه بسی دراز و پرخطر، جز با دلیل ، گذاراز آن
ممکن نیست ، آرزو می کنند که این دلیل را بیابند و با حسرت و آه ،
خستگی از جستجو را ناله می کنند.

[زین همرهان سست عناصر دلم گرفت

شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

!جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پر شکاست گریان شدم ملول

آن های و هوی نعره مستمان آرزوست

دی شیخ با چراغ همی گشت دور شهر

کز دیو و دد ملولم وانسانم آرزوست

گفتند: [یافت می نشود جسته ایم ما

گفت: [آنک یافت می نوشد، آنم آرزوست] ۱۶ .

امام باقر[ ع] به ابی حمزه می فرماید:

یاابا حمزه ! یخرج احدکم فراسخ فیطلب لنفسه دلیلا وانت بطرق

السماءاجهل منک بطرق الارض فاطلب لنفسک دلیلا. ۱۷

ای اباحمزه ، یکی از شماها چند فرسخی می پیماید که برای خود
راهنمایی جوید، تو که به راههای آسمانی ناآگاه تری تا به راههای
زمین ، پس برای خود راهنمایی جستجو کن .

هنگامی که راههای محسوس و محدود زمینی نیاز به راهنما داشته باشد
و باید در پی آن به جستجو رفت ، چگونه راههای ملکوتی و معنوی که
ناپیدا و دقیق است ، نیاز به راهنما نداته باشد و نباید در پی
راهنمای آنها به جستجو پرداخت !

عارف بلند پایه حاج میرزا علی آقای قاضی ،استاداخلاق علامه
طباطبائی ، می گوید:

[کسی که طالب راه سلوک طریق خدا باشد،اگر برای پیدا کردن استاد
این راه ، نصف عمر خود را در جستجو و تفحص بگذارند تا پیدا کند،ارزش
دارد و کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است].۱۸

ویژگیهای استاداخلاق :

مقصوداز راهنما واستاداخلاق ، صورت مادی و کالبد طبیعی که در
معرض فنا و دستخوش تغییر و تبدل است ، نمی باشد، بلکه مراد مجسمه
معانی واوصاف حقیقی است .

بحر علمی درنمی پنهان شده

در سه گز تن ، عالمی پنهان شده ۱۹

در حقیقت ،استاد و مربی ،ادامه وجودی سیره حسنه سفرای الهی است
که برای ارتقای جانها و عقول آدمیان ، بمعارج قدس و ربوبی ، پا پیش
نهاده است .

راهنم، مظهراسم[ محی] خداونداست ، محیی که جانهای آماده را به
آب حیات معرفت و نور تربیت زنده می سازد.

راهبر وارسته اخلاق ، کسی است که در زبان وسایط فیض الهی ،ارجمند و
بزرگوار نامیده می شود.

قال ابوعبدالله[ ع]: من تعلم العلم و عمل به و علم لله دعی فی

السماوات عظیما فقیل : تعلم لله و عمل لله و علم لله.۲۰

هر کس که دانش را بیاموزد و بدان عمل کند و به آهنگ خدایی
بیاموزاند، در ملکوت آسمانه، بزرگ و گرانقدر نامیده و خوانده
می شود، که : آموخت برای خد،انجام داد برای خدا و آموزش داد برای
خدا.

لازم به یادآوری است
که اگر چه کار تهذیب نفس و تربیت روح ، بدون مربی ، کامل نمی شود،
لیکن ، به علت اهمیت و دقیق بودن آن ، نمی تواند دراین باره به کسی
رجوع کرد.

این ، جوهر آدمی است ، نباید آن را به هرجا سپرد، لوح وجودانسان
است ، سزاوار نیست به نوک هر قلمی داد که هر نقش را می خواهد، بنگارد.
بلکه باید دراین راه که راه ساختن انسان ، شکل دادن ساختار درونی و
سیرت است ، دقت کرد، جستجو نمود و معیارها و ملاکها را شناخت .ازاین
روی به شمارش برخی از ویژگیهای واوصاف راهنمای اخلاق می پردازیم ، تا
معیارهای لازم را دراین راستا به چنگ آریم :

۱.صلاحیت تقوایی :

استاداخلاق ، باید خود آیینه ای شفاف ازاوصاف گرانقدراخلاق باشد.
نمونه ای در تقوی و معنویت ، که هرگاه درس می گوید، گویا تفسیر درون
می کند و گنجینه روحش را برالفاظ روان می سازد.

مرحوم میرزا علی آقای قاضی می گوید:

[ اهم آنچه دراین راه لازم است ،استاد خبیر و بصیر واز هوا بیرون
آمده و به معرفت الهیه رسیده وانسان کامل است ، که علاوه بر سیر
الی الله ، سه سفر دیگر را طی کرده و گردش و تماشای او در عالم خلق یا
الحق بوده باشد] ۲۱ .

این روحیه و شخصیت گوینده است که تاثیراساسی را در جذب دلها
می گذارد. دل صادق و قلب نورانی ، که آراسته به طهارت درونی است ،
منشااثر می گردد.

آه صاحب درد را باشداثر

گر بود در ماتمی صد نوحه گر

مرحوم شهید مطهری ، درباره استاداخلاقش که دگرگون کننده روحش بوده
چنین می نویسد:

… استاد خودم عالم جلیل القدر،
مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای شیرازی ،اعلی الله مقامه ، که از
بزرگترین مردانی بود که من در عمر خود دیده ام و به راستی نمونه ای از
زهاد و عباد واهل یقین و یادگاری از سلف صالح بود که در تاری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.