پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسینی همدانی (نجفی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسینی همدانی (نجفی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسینی همدانی (نجفی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله حسینی همدانی (نجفی) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۳۱

هیبت و شکوه امروزین حوزه های علمیه ، که دشمنان هستی سوزانسانیت
را به بیم و هراس افکنده و طلسم شکست و ناپذیری آنان را در هم شکسته
و بحق قبله آمال پا برهنگان زمین گشته ، ریشه در دیروز دارد،
دیروزی که کمال یافتگانی بزرگ ، بسان ستارگان شب افروز در آن
می درخشیدند و راه جویان کمال را به سر منزل مقصود رهنمود می شدند.از
این باب که ماندگاری هیبت و شکوه مقدس امروز، در حفظ و حراست از
ارزشهای والای معنوی واقتداء به الگوهای پرفروع دیروزافتخارآمیز
بستگی دارد، حوزه های علمیه بایست دراین موقعیت خطیر و حساسیت زمان ،
بیش از پیش برای دست یابی به ستیغ بلند مجدد شرف ، براین پشتوانه
عظیم معنوی تکیه و سیره پارسایان آگاه را بر تمام زوایای زندگی طلاب
بگسترانند، تا خشکه مقدسان ناآگاه و بی درد و ظاهرنمایان دغل باز، با
اندیشه منجمد و قلب مریض خویش ، عرصه داراین کانونهای مقدس نشوند و
با گفتارها و کردارهای خوش ظاهر و نگارین ، فرزندان مخلص حوزه های
علمیه ، که برای خدمت به دین کمر همت بسته اند، در لجن زار عفن آوردن
طعمه تنیده اند گرفتار نسازند.

امروزه ،این یک وظیفه است که سیمای اسوه های اصیل تصویر شود و آنان
که در طول تاریخ حوزه های علمیه درارتقاء علمی و معنوی حوزویان و
دیگران نقش اصلی را داشته اند و در تمام صحنه هئا دفاع ازاسلام عزیز،
پیشتاز بوده اند معرفی شوند.

مجله ،از آغاز تاکنون ، سعی کرده است گامهائی دراین راه
مقدس بردارد و دراین ستون الگوهای شایسته ای رااز زبان بزرگان و
چهره های موفق و متعهد حوزه های علمیه ، به نسل انقلابی و بیدار حوزه ها
معرفی کند.

شکر خدای ر، توفیق یارمان شد که دراین شماره ، در دیار
عالم پرور همدان ، با فقیه و مفسر گرانقدر، حضرت آیه الله سیدمحمد
حسینی همدانی ، یکی از شاگردان برجسته مکتب پر فیض آیات عظام : مرحوم
نائینی ، مرحوم کمپانی و عارف نامی ، میرزا علی آقا قاضی ، به گفتگو
بنشینیم .

حضرت استاد، دراین گفتگوی پربار، تصویری زیبااز جانهای پاک و
روحهای بزرگ و کم نظیر حوزه های علمیه ، ترسیم می کنند.این تصویرگری ،
بقدری پر جاذبه و زیباست که خواننده و زیباست که خواننده ژرف بین ،
در ورای چهره شخصیتهای مورد گفتگو چهره مخلص و پاک بازاستاد را
به عیان ، خواهد دید و در برابر عظمت روح این مرد خدا به ستایش خواهد
ایستاد.

با خضوع صادقانه و عاشقانه استاد، در آستانه سپیده و قهرمانان
سپیده آفرین ، بویژه مقام رهبری ، سیر زیبا و عارفانه ایشان در جاده
مهتاب به پایان می رسد. خدا یارشان باد.

حوزه : با تشکراز حضرت عالی که قبول زحمت فرمودید و مصاحبه بامجله ما را پذیرفتند، مناسب می دانیم که سوال اول در رابطه با
زندگی علمی مرحوم والد گرامتا باشد.

استاد: مرحوم ابوی ،از شاگردان آقای حج سیداحمد کربلایی بودند و
همدوش و همطراز مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی تبریزی ، شمرده
می شدند و با بزرگان زیادی ،از جمله مرحوم آقا شیخ محمدبهاری همدانی ،
حشر و نشر داشتند.

مرحوم آقا سیداحمد کربلایی ،از
شاگردان مبرز مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدان بودند.

ابوی ، نقل می کردند :در سنه۱۳۰۰، مرحوم پدر، حاج آقا سیدکاظم ،
تصمیم گرفتند که مرا برای کسب فیض بیشتر، به حوزه نجف اشراف ببرند.
همراه ایشان ،از همدان عازم نجف اشرف شدیم . در نجف ، خدمت مرحوم
آخوند ملاحسینقلی همدانی رسیدیم . پدرم خدمت مرحوم آخوند عرض نمود که :
بنده زاده را برای کسب فیض خدمت شما آورده ام . مرحوم آقای آخوند،
فرمودند:اشکالی ندارد. به مرحوم آقا حاج سیداحمد کربلایی ، که آنجا
تشریف داشتند، فرمودند: شما مراقب درس و بحث و تربیت این آقا باشید.
آقا حاج سیداحمد هم قبول فرمودند .

حدود پنج سال ، مرحوم ابوی ، منزل آقا حاج سیداحمد کربلایی
بودند.ایشان ، منزل کوچکی داشتند. یک اتاق فوقانی را دراختیار مرحوم
ابوی قرار داده بودند.این دوران پنج ساله ، دوران خوب و با برکتی
برای محوم ابوی بود واز آن خاطرات خوب و شیرین بیاد داشتند،از
جمله می فرمودند که: مرحوم حاج قا سیداحمد کربلایی ، هر نیمه شب به دعا
و نماز مشغول بود، تااذان صبح و سالی چند مرتبه اتفاق می افتاد که :
ایشان از شدت گریه از حال می رفت و تقریبا بیهوش می افتاد. آقا مادری
داشتند، که بسیار زن خوب و مقدسی بود،ایشان می آمد و با نگرانی
می گفت : آقا سیدعلی ، آق، حالشان خوب نیست . من می رفتم کمک می کردم و
آن بزرگوارار به حال می آوردم. رابطه مرحوم ابوی ، با مرحوم آقا
حاج سیداحمد کربلایی ، بسیار گرم و صمیمی بود.ایشان و مرحوم آیت الله
حاج آقا حسین قمی[ ره] و چندین نفر دیگراز آقایان ، جزء شاگردان خوب
و خصوصی مرحوم حاج آقاسیداحمد کربلایی ، به حساب می آمدند و نزدایشان
درس فصول می خواندند.

مرحوم حاج آقاسیداحمد کربلایی از نوادر روزگار و مرد جلیلی بودند.
آن مرحوم تربیت یافته مکتب آخوند ملاحسینقلی همدانی بودند.ایشان ،
بسیار مورداحترام مرحوم آیت الله نائینی و دیگر بزرگان حوزه نجف
اشراف بودند. در طول زندگانی شریف و پر برکت خود، بزرگان زیادی را
تربیت کردند، که هر یک خوداستوانه ای در علم و تقوی به حساب
می آمدند.

حوزه : آیا مرحوم آیت الله آقا سیدعلی عرب ،از محضر مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی نیز، کسب فیض فرمودند؟

استاد: بله ، مرحوم ابوی ، چندین سال ، خدمت مرحوم آخوند ملاحسینقلی
درس خواندند. خودایشان می فرمودند:از سنه ۱۳۰۰ که به نجف اشرف ،
مشرف شده بودند، تا سنه ۱۳۱۱، که مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی ،
دارفانی را وداع کردند و به سرای باقی رحلت فرمودند، هموار ملازم
مرحوم آقای آخوند ملا حسینقلی همدانی بودند حتی در مسافرته، مثل :
سفر به کاظمین و سامرا و یا رفتن به مسجد سهله که هر چند ماه یک بار
بود، مرحوم آخوند را ترک نمی کردند و همراه ایشن بودند، غیراز درس
و بحث های رسمی و حوزوی ، حالات مرحوم آخوند، خود، بسیار آموزنده و
مفید بود.
این حالات ، چنان
عظمتی دارد که قابل گفتن نیست و نمی توان آن را بیان کرد. در عین
حال ، مرحوم آخوند، بسیار متواضع و فروتن بودند. دراین جهت ، مرحوم
ابوی ، خاطرات خوشی نقل می کردند،از جمله می فرمودند :روزی به قصد
زیارت حضرت ابی عبدالله الحسین ، علیه السلام ، وارد حرم مقدس ایشان
شدیم . مرحوم آقای آخوند ملاحسینقلی همدانی ، مشغول نماز زیارت شدند.
چون جمعیت زیادی در رفت و آمد بودند بدن مرحوم آخوند، هنگام نماز
مقداری تکان می خورد.

آنجا یک آقا شیخی ،اهل
مازندران بود، آمد و به من گفت :این آقا چرا موقع نماز طمانینه
لازم را ندارد؟ من در پاسخ گفتم :ایشان پیرمرداست ، نماز هم که نماز
مستحب است . آقا شیخ ، قانع نشد و تصمیم داشت مطلب را به خود آقای
آخوند هم متذکر شود. رفت خدمت آقا و عرض کرد: آق، هنگام نماز،
بدنتان طمانینه لازم را نداشت . مرحوم آقای آخوند، متوجه شدند که
او با زحمت حرف خود را بیان می کند. به او فرمودند: چرا تذکر خود را
با مشکل بیان می کنی . شما باید به من بگوئید: آخوند تو چند وقت است
نجف هستی ، هنوز متوجه نشده ای که در نماز باید طمانینه را رعایت
نمود. تذکر تو بجاست و نباید چیزی مانع آن شود.

در خاطره ای دیگر، مرحوم ابوی نقل می کردند که :
[یک وقت در خدمت مرحوم آقای آخوند ملا حسینقلی همدانی رفتیم مسجد
سهله . آقایان زیادی تشریف داشتند،از جمله : آقا شیخ محمد بهاری
همدانی ، آقا شیخ عباس کازرونی ، آقا حاج سیداحمد کربلایی و بزرگانی
دیگر، حدود بیست نفراز آقایان بودند.اوائل غروب بود که وارد مسجد
سهله شدیم . مسجد خلوت بود. رفتیم زاویه غربی مسجد، مقام حضرت
زکری، علیه السلام ، در آن زاویه مرحوم حاج آقا رضا همدانی ، مشغول
نماز بودند. مرحوم آقای آخوند به همراهیان فرمودند: به ایشان اقتداء
کنیم و نماز را باایشان بخوانیم].

مرحوم آقای آخوند ملاحسینقلی همدانی ، بسیار مرد جلیل و فقیه خوب و
بزرگواری بودند.ایشان ، شاگردان برجسته زیادی را تربیت کردند، که
یک نمونه آن مرحوم حاج آقا شیخ محمدباقر همدانی است . مرحوم آقای
آخوند، غیراز تدریس فقه واصول ، سالیانی قبل از طلوع فجر، درس اخلاق
می فرمودند، که دراین زمینه هم ، در محضرایشان بزرگان زیادی تربیت
یافتند، مانند: مرحوم حاج میرزا جوادآقای ملکی تبریزی ، مرحوم آقا
شیخ عباس کازرونی ، مرحوم حاج آقا سیداحمد کربلایی و مرحوم حاج آقا شیخ
محمدبهاری همدانی .

بزرگان واساتید حوزه نجف اشرف نسبت به مرحوم آقای آخوند
ملاحسینقلی همدانی ،ارادت کامل داشتند. مرحوم ابوی نقل می کردند که :
در حدود سالهای ۱۳۰۰ که من نجف مشرف بودم ، مرحوم آیت الله نائینی ،
در سامرا تشریف داشتند و سالی چند روز برای زیارت به نجف اشرف مشرف
می شدند. مرحوم آیت الله نائینی ، در نجف وارد منزل آقای آخوند می شدند
و آنجا نشست و دید و بازدید داشتند. معلوم بود که قبل از عزیمت
آیت الله نائینی از نجف ،ایشان نیز، در درس اخلاق مرحوم آقای آخوند
شرکت می کردند.

مرحوم ابوی ، حدود سی سال در نجف اشرف مشرف بودند و در سنه ۱۳۳۰،
به همدان بازگشتند. بعداز گذشت سه سال ، در سنه ۱۳۳، مرحوم آقای حاج
سیداحمد کربایی ، وفات کردند. مرحوم آیت الله آقای نائینی ، وصی آن
مرحوم و مسوول کارهای ایشان بودند.

بزرگان م، هر یک حالات زیبا و خاطرات پندآموز زیادی دارند، که ذکر
تمامی آنها میسر نیست و بعضی از آن حالات معنوی را حتی نمی توان ذکر
کرد.

حوزه : با تشکراز حضرت عالی از حضور شما تقاضا می کنیم که : فرازهایی از دوران تحصیلات خود را برای ما بیان کنید.

استاد: من سنه ۱۳۲۲ه.ق در نجف اشرف متولد شدم . در سنه ۱۳۳۰ به
همراه مرحوم ابوی آمدیم ایران .ابتد، درس را خدمت مرحوم ابوی شروع
کردم و مقداری خدمت ایشان تحصیل کردم . در سنه ۱۳۴۳، بعداز گذشت
حدود ۱۳ سال ، قرار شد من به نجف برگردم و آنجاادمه تحصیل بدهم .
مرحوم آیت الله میرزای نائینی ، وقتی اطلاع یافتند که من می خواهم به
نجف بازگردم ، طی نامه ای از نجف اشرف به مرحوم ابوی مرقوم داشتند:
امسال در نجف مریضی مالاریا زیاداست ، بهتراست ایشان ،امسال به نجف
نیایند، ولی نامه ایشان دیر به دست مرحوم ابوی رسید. هنگامی نامه را
مرحوم ابوی دریافت کردند که من تمام مقدمات سفر را آماده کرده بودم
و می خواستم سوار ماشین بشوم . مرحوم ابوی فرمودند: حالا بروید به
امید خدا. من هم به قصدادامه تحصیل بسوی نجف اشرف ، عازم شدم.

در آن دوران ، مسافرتها طولانی و مشکلات زیادی داشت . علاوه براین ،
چندین روز ما را در مرز معطل کردند. بنده مریض شدم و ناراحتی های
زیادی دیدم ، ولی به لطف پروردگار توانستم مشکلات را تحمل کنم .

در نجف اشرف ، وارد منزل مرحوم آقا سیدعبدالغفار شدم . مرحوم آقا
سیدعبدالغفار مازندرانی ،ازاساتید مرحوم آیت الله میلانی ، آیت الله
خوئی ، آقا سیدصدرالدین جزائری و آقا شیخ علی قمی بودند. مقدار باقی
مانده از دروس سطح را در نجف ، خدمت مرحوم آیت الله میلانی و مرحوم آقا
عماد رشتی خواندم .

آقا عماد رشتی ، نوه مرحوم میرزا
حبیب الله رشتی ، بسیار مرد جلیل و فاضلی بود.

کرده بودم . در همین زمان ، بنا شد که دوره آخر تدریس اصول مرحوم
آیت الله نائینی شروع شود. مرحوم آیت الله نائینی به من فرمودند که :
شما هم درس من می آیید؟ بنده ، عرض کردم بله ایشان فرمودند: مانعی
ندارد، به شرط این که درس را بنویسید و برای من بیاورید که آن را
ببینم . برای من که دوره اول درس اصول بود و تازه کتاب کفایه را
تمام کرده بودم ، قبول این شرط مشکل بود. در عین حال ، خدمت
آیت اللخوئی و حاج سیدصدرالدین جزائری ، عرض کردم که : چنین شرطی شده
است .این آقایان فرمودند:اشکالی ندارد. ممکن است درابتداء برای
شما مشکل باشد، ولی مفیداست .

در حدود سنه ۱۳۴۵، من تازه کتاب کفایه مرحوم آخوند
خراسانی را تمام من چند سال ، درس مرحوم آیت الله
نائینی می رفتم . در طول این چند سال ، تمام درس ایشان را می نوشتم و هر
چند وقت یک بار، نوشته ها ر، که چند دفتر می شد، خدمت ایشان می بردم
وایشان مطالعه می فرمودند. تمام دوره درس اصول ر،ابتدای بحث
برائت ، در مدت هفت – هشت سال ،اینگونه خدمت ایشان بودم .اگر مدتی
می گذشت و نوشته های درس ارا خدمت ایشان نمی بردم ،ایشان مطالبه
می فرمودند.

درس مرحوم آیت الله نائینی ، در نجف اشرف در مسجد هندی برگزار می شد.

همانگونه که عرض کردم ، من آخرین دوره درس اصول ایشان را درک کردم .
دراین دوره نیز، بزرگان زیادی شرکت می کردند و معمولااین بزرگان
یکی – دو دوره درس خارج اصول را خدمت خود مرحوم آیت الله نائینی و
یا خدمت بزرگانی دیگر، گذرانده بودند. دراین دوره درس اصول مرحوم
آیت الله نائینی ، کمتر کسی بود که برای اولین بار شرکت کند. تنها
آقای سیدصدرالدین جزایری و مرحوم آیت الله آقا سیدمحمدحسین طباطبائی ،
صاحب تفسیرالمیزان ، و من از میان حدود چهارصد، یا پانصد نفر،
اولین دوره اصول را می گذراندیم .

غیراز درس مرحوم آیت الله نائینی ، در فقه واصول مرحوم آیت الله شیخ
محمدحسین کمپانی را نیز شرکت می کردم .

مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین کمپانی ، در مسجد کوچکی ، که مقابل مسجد
هندی بود، درس می فرمودند. بنده هیچگاه درس فقه واصول ایشان را
ترک نمی کردم . دوره درس اصول مرحوم آیت الله نائینی ، حدود هشت تا نه
سال طول می کشید، ولی در مرحوم آیت الله شیخ محمد کمپانی ، بیشتر.

از جمله توفیقات مرحوم آیت الله کمپانی این بود که : هر چه درس
می فرمودند می نوشتند و معلومات خود را با قید کتابت ابدی می کردند.
این ، نعمت بزرگی است برای اهل اعلم که دست به قلم داشته باشند و
نگذارند معلومات ، فقط در سینه و روان بماند و بعد هم با خود ببرند.

مرحوم آیت الله کمپانی ، آن زمان ، مکاسب می فرمودند،از بحث بیع
فضولی تا بحث خیارات ، مدت چند سال طول کشید. چون ایشان تمام بحث را
می نوشتند، من نوشته های ایشان رامی گرفتم واستفاده می کردم .

مرحوم آیت الله کمپانی ، آن زمان ، مکاسب می فرمودند،از بحث بیع
فضولی تا بحث خیارات ، مدت چند سال طول کشید. چون ایشان تمام بحث را
می نوشتند، من نوشته های ایشان را می گرفتم واستفاده می کردم .

مرحوم آقا سیدمحمد حجت هم ، به یک شخصی سفارش کرده بودند که می آمد
و نوشته های مرحوم آیت الله کمپانی رااز من می گرفت و برای ایشان
پاکنویس می کرد. مرحوم آقا سیدمحمد حجت هم از شاگردان قدیم مرحوم
آیت الله کمپانی بودند.

آقا شیخ حسین همدانی ، آقا شیخ
نصرالله شکوری ، آقا سیدصدرالدین جزایری ، آیت الله خوئی و مرحوم علامه
طباطبائی از ملتزمان درس مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین کمپانی بودند.
درس فقه واصول مرحوم آیت الله کمپانی ، بسیار دقیق و با زبان عربی
فصیح بیان می شد.

غیراز مهارت واستادی کم نظیر مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین کمپانی
در فقه واصول ، در تفسیر و بهره برداری از آیات قرآن نیز،ابتکارهای
خوب و جالبی داشتند:از جمله می فرمودند :مااز آیات الهی می توانیم
پی به مقام هر یک ازانبیاء ببریم ، که در مقایسه آن با مقام اوصیاء
الهی ، حقایق فهمیده می شود.از آیات فرآن می فهمیم که : حضرت صدیقه
مریم ،از کودکی تحت سرپرستی حضرت زکریا بوده اند و هیچ ذکر نشده که
حضرت زکریا جهت شیر دادن ، برای ایشان دایه گرفته باشند. بعداز
دوران شیرخوارگی هم که غذاهای بهشتی برای ایشان می رسید. همواره حضرت
صدیقه مریم از جانب پروردگارارتزاق می شدند.از چنین مادر
بزرگواری ، حضرت مسیح ، سلام الله علیه ، بدون اصلاب ، متولد می شود. حضرت
مسیح ، دارای چنان منزلت و مقامی در نزد خداونداست که از جانب
خداوند متعال ، به خودش سلام می دهد.

از چنین مادری ، وقتی چنین فرزند بزرگواری می خواهد به دنیا بیاید،
به مادر خطاب می شود که : مسجدالاقصی را ترک کند و برای زایمان به مکان
دیگری برود،اما هنگامی که برای جناب فاطمه بنت اسد، مادر گرامی
حضرت علی بن ابی طالب[ ع] ، حالت زایمان پیدا می شود، دیوار خانه کعبه ،
برای ایشان باز می شود وایشان به درون خانه کعبه می روند و در آنجا
سه شبانه روز مهمان خداوند متعال می شوند.

دراین مقایسه ، مقام قرب حضرت علی[ ع] در نزد خداوند متعال مشخص
می شود.

حضرت مسیح ، علیه السلام ، با آن همه عظمت و مقام قرب که نزد خداوند
متعالی دارند، صفت مبشر دارند، بشارت دهنده وجود پیامبراکرم ،
صل الله علیه و آله .

رفقای م، که در نجف اشرف با هم زیاد حشر و نشر داشیم ، مرحوم آیت الله علامه
طباطبائی ، مرحوم آیت الله میلانی ، آیت الله خوئی ، آقای سید محمد تقی
نخجوانی ، آقای شیخ عماد رشتی و آقا سید صدرالدین جزایری بودند.

مرحوم علامه طباطبائی ، حدود یک سال زودتراز من نجف رفته بودند. من
باایشان رفاقت و دوستی نزدیک داشتم و آن مرحوم نسبت به من محبت
فراوان داشتند. حجره رفاقت و دوستی نزدیک داشتم و آن مرحوم نسبت به
من محبت فراوان داشتند. حجره من زیاد تشریف می آوردند. آن زمان من
در مدرسه قوام حجره داشتم . مرحوم علامه طباطبائی ، بسیار خوش خط
بودند. روزی در همین حجره مدرسه قوام ایشان به من فرمودند: برویم
داخل حیاط. در خدمت ایشان رفتیم داخل حیاط. آفتاب بود. آنجاایشان
دو تااز سیاه مشقهای خود را به من نشان دادند واز مقایسه تعداد
رعشه های موجود در آن ، سیاه مشقی را که در تابستان نوشته بودنداز
سیاه مشقی که در زمستان نوشته بودند، تمیز دادند.

حوزه : با توجه به این که حضرت عالی جزء نزدیکترین افراد به محروم آیت الله نائینی بودید، طبیعی است که
خاطرات زیادی از آن مرحوم داشته باشید،ازاین روی از شما خواهش
می کنیم : مقداری از آن خاطرات را بیان بفرمایید.

استاد: زندگانی بزرگان آکنده از فراز و نشیب های مختلف است که دقت
در هر کدام از آنها می تواند برای ما مفید واقع شود. مرحوم آیت الله
نائینی نیزازاین قاعده مستثنی نبودند. علاوه براین ، خودایشان به
مسائل تاریخی و خاطرات پندآموز گذشته ،اهمیت می دادند. خاطرات من از
آن دوران بسیار شیرین و مغتنم ، که در خدمت مرحوم آیت الله نائینی
بودم ، به دو دسته تقسیم می شود:

یک : مسائل و جریاناتی که در زندگی ایشان اتفاق افتاده بود وایشان
گاهی آن را به مناسبتی نقل می کردند.

دو: جریاناتی را که خودم شاهد و ناظر بر آن بودم . نقل تمام این
خاطرات ، هم از حوصله و توان من خارج است و هم دراین بحث نمی گنجد،
امااشاره به بعضی از آنهااشکال ندارد.

مرحوم حاج آقاشیخ
عبدالرحیم شیخ الاسلام نائینی ، والد محترم مرحوم آیت الله نائینی ، هم
عصر مرحوم آقا شیخ محمدباقراصفهانی بودند. آقا شیخ محمد باقر، والد
مرحوم حاج آقانجفی ، حاج آقاجمال و حاج آقا نورالله اصفهانی از
علمای اصفهان بودند.

مرحوم آیت الله نائینی می فرمودند :[پدرم در یک نامه ای خدمت مرحوم
آقا شیخ محمدباقراصفهانی نوشتند که : تصمیم دارم بنده زاده را برای
کسب فیض خدمت شما بفرستم وایشان هم پذیرفتند]. آیت الله نائینی
می فرمودند :[آن زمان من حدود شانزده سال داشتم که خدمت آقا شیخ محمد
باقررفتم . مرحوم آقا شیخ محمد باقر به من فرمودند: بیا منزل ما و
همینجا باش . در بیروت منزل ایشان چندین اتاق بود، کسانی که کارهای
ایشان راانجام می دادند. آنجا سکوت داشتند، من هم رفتم در یکی از
این اتاقها ساکن شدم . روزها می رفتم مدرسه برای درس و بحث و شب برای
استراحت بر می گشتم آنجا. تمام مدت هشت سال ، که من دراصفهان مشغول
تحصیل بودم ، در همین منزل اقامت داشتم] .

مرحوم آیت الله نائینی می فرمودند :[در ماه های مبارک ، مرحوم آقاشیخ
محمد باقر، دو – سه ساعت به اذان صبح مانده تشریف می آوردند بیرونی و
در یکی از همین اتاقها مشغول نماز شب و تهجد می شدند. آن مرحوم ، در
دعای دست ، همانگونه که ایستاده بودن، دعای ابوحمزه ثمالی را
می خواند و گریه می کرد].

مرحوم آیت الله نائینی
می فرمودند :[من درسهای مرحوم آقا شیخ محمد باقر را ترک نمی کردم ، حتی
درسهای خصوصی را نیز شرکت می کردم] .

مرحوم آیت الله نائینی می فرمودند: مرحوم آقا شیخ محمدباقر، کتاب نجات
العباد مرحوم صاحب جواهر ر، که بزرگانی مانند مرحوم شیخ انصاری و
آیت الله میرزای شیرازی بر آن حاشیه نوشتند، درس می فرمود،البته ،این
درس جنبه خصوصی داشت و حدود دوازده نفر در آن شرکت داشتند. روزی
در درس ، بخشی از حاشیه آیت الله میرزای شیرازی مطرح شد.ایشان به
فکر فرو رفتند که چطور آیت الله میرزای شیرازی ، دراینجا توجه به
حاشیه مرحوم شیخ مرتضی انصاری نفرمودند. بعداز دقایقی تامل ،
فرمودند: مثل این که دراین مورد روایتی داریم وایشان با توجه به
مفاد روایت این مطلب را فرموده اند.

مرحوم آیت الله نائینی
می فرمودند :[بعدازاین که من آمدم نجف ،اتفاق، آیت الله میرزای
شیرازی ، همین کتاب نجات العباد را درس می فرمودند. من نیز شرکت کردم .
دراین درس ، خود آیت الله میرزای شیرازی نیز، به همان عبارت رسیدند
و متوقف شدند که : چرا در حاشیه خود بر مطلب ، به حاشیه استاداعظم
شیخ مرتضی انصاری توجه نفرمودند، چند دقیقه متوقف شدند].

مرحوم آیت الله نائینی می فرمودند :[من در آن زمان ، حدود بیست سال چهار سال
سن داشتم و کوچکترین شاگرد حاضر در آن درس به حساب می آمدم . به حضرت
آیت الله شیرازی ، عرض کردم : شاید به جهت توجه به مفاد روایت ، توجه به
حاشیه جناب شیخ نشده است .ایشان ، تصدیق فرمودند و فرمودند: شمااز
کجا متوجه شدید؟ بعداز درس عرض کردم : حدود هفت سال پیش ،استا م،
آیت الله آقا شیخ محمدباقراصفهانی ، که در حوزه اصفهان این کتاب را
تدریس می فرمودند،این نظر را داشتند].

این واقعه سبب شده بود که مرحوم آیت الله میرزای شیرازی ، توجه
مخصوص به مرحوم آیت الله نائینی پیدا کنند و به مرحوم آقا سید محمد
فشارکی ، سفارش فرموده بودند که : رابطه بیشتری باایشان برقرار کند،
که اینگونه هم شد. بین محروم آیت الله نائینی و مرحوم آقا سید محمد
فشارکی ، همیشه یک رابطه صمیمی ، گرم و عاطفی برقرار بود.

مرحوم آیت الله نائینی ، بنا داشتند برای فریضه ظهر و عصر، حدود یک
ربع ساعت که به اذان مانده ، بر روی سجاده بنشینند و حالت انتظار
داشته باشند، تااذان بگویند وایشان مشغول نماز شوند. یک روز، که
ایشان دراین حالت منتظراذان بودند، من درون اتاق ، لابلای کتابه،
چشمم به یک پاکت نامه افتاد. خط آن را خیلی شبیه خط مرحوم
سیدجمال الدین اسدآبادی یافتم . خدمت مرحوم آیت الله نائینی ، عرض کردم :
آقااین خط آقا سیدجمال الدین نیست ؟ایشان فرمودند: چرا. عرض کردم :
چطور،این نامه از کجا؟ایشان فرمودند :مرحوم سیدجمال الدین
اسدآبادی ، آن زمان که من دراصفهان بودم ، با من رابطه بسیار صمیمی
و گرم داشت و با من رفت و آمد می فرمود. سامرا هم که آمدم ، هر یکی –
دو سال می آمدند،از جمله در سنه ۱۳۰۶، که مصادف بود با دوران تحریم
تنباکو، مرحوم سیدجمال الدین ، تشریف آوردند سامرا. حجره من هم
آمدند. چند دقیقه به احوالپرسی گذشت وایشان تشریف بردند بعداز
حدود ده دقیقه بازگشتند و فرمودند: من تصمیم دارم نیم ساعت با
آیت الله العظمی میرازی شیرازی ، بطور خصوصی ملاقات کنم .از هر کسی
پرسیدم ، شما را نشان دادند که واسطه بشوید. حالا آمده ام از شما خواهش
کنم :ازایشان درخواست کنید کن من نیم ساعت ایشان راتنها ببینم .

عرض کردم :اشکالی ندارد. رفتم خدمت مرحوم آیت الله العظمی میرزای
شیرازی . ( ایشان ، دراتاق خصوصی ، که اتاق کوچکی بود و کتابخانه ایشان
بحساب می آمد، تشریف داشتند که من خدمتشان رسیدم ). به ایشان عرض کردم : به این
جهت مزاحم شدم که عرض کنم : آقا سیدجمال الدین اسدآبادی تقاضا دارند
خدمت شما برسند و بطور خصوصی ، نیم ساعت ، شما را ملاقات کنند.ایشان
بعداز مقداری تامل ، فرمودند: به آقا سیدجمال الدین بفرمائید:
مرقومه شما می رسد و من هم به مقدار مقتضی با شما مساعدت می کنم .

بعدایشان به من فرمود: من نمی توانم کباده آقا سیدجمال الدین را
بدوش بکشم ایشان اگر دستش به من برسد، توقعات زیادی دارد که من
نمی توانم و نباید همه آن راانجام دهم .

من از خدمت آیت الله العظمی میرزای شیرازی آمدم و به مرحوم
سیدجمال الدین عرض کردم : آقا عذر آوردند. آن مرحوم هم چیزی نگفت .

مرحوم آیت الله نائینی بسیار خوش بیان و خوش تدریس بودند بودند. یکی از خصوصیات درس
ایشان عدم تکرار مطالب بود، هیج مطلب تکراری نداشت .

مرحوم حاج آقاابوی نقل می کردند :[در سنه ۱۳۱۸،
حوزه سامرا تقریبا منقرض شد و بزرگان آنجا به شهرهای دیگری مهاجرت
کردند. آن زمان ، مرحوم آیت الل نائینی ، به نجف اشرف آمدند و قرار شد
در نجف بمانند و درس شروع کنند. تدریس در حوزه نجف بسیار مشکل
بود، چون مانند مرحوم آیت الله آخوند خراسان، با بیش از هزار شاگرد،
دراین حوزه تدریس می کردند، ولی مرحوم آیت الله نائینی درس خود را
حجره بکتا شبها شروع کردند. بعداز مدت کوتاهی ، حدود سیصد نفراز
فضلای بزرگ حوزه درس آیت الله آخوند خراسانی در درس ایشان نیز شرکت
می کردند. و چنان شد که حوزه درس ایشان بعداز حوزه درس مرحوم
آیت الله آخوند خراسانی به صورت کم نظیری در آمد].

مرحوم آیت الله نائینی ، بسیار مایل بودند که : شرکت کننده ها درس را
بنویسند. معمول شرکت کنندگان در درس ایشان ، مطالب را با دقت
می نوشتند. مرحوم آقاسیدجمال اصفهانی ، می فرمودند :[من یک طاقچه
تقریرات درس آقا را دارم] .ایشان می فرمودند:[ من حدود سی سال در
خدمت مرحوم نائینی بودم و تا آخرین روز درایشان آمدم و همه را
یادداشت کردم] .

مرحوم آیت الله نائینی ، میل داشتند همیشه یکی – دو تااز تقریرات
درس ایشان خدمتشان باشد و نگاه بکنند.

حوزه : مرحوم آیت الله نائینی ، غیرازآثار فقهی واصولی و غیراز کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله ، آثار
دیگری هم داشتند؟

استاد: بله ،ایشان آثار زیادی داشتند، ولی چون بسیار خوش قلم بودند
و به ادبیات و درستی عبارات اهمیت زیاد می داند، نمی خواستند که این
آثار چاپ شود، که نکنداشتباهات ادبی داشته باشد. در بسیاری از
ابواب فقه ،ایشان نوشته داشتند.این آثار چاپ نشد و من فکر می کنم
اکنون از میان رفته باشد.

کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله مرحوم آیت الله نائینی ، کتاب علمی و
مستند خوبی است . بزرگان حوزه نجف به این کتاب عنایت داشتند.

خاطرم هست که : هر روز، یک ساعت به غروب مانده ، در منزل مرحوم
آقاسیدعبدالغفار جلسه ای برقرار می شد، که آقایان زیادی می آمدند و در
آنجا بحث ها و گفتگوهای مفیدی مطرح می شد. یک روز،از روزهای ماه
مبارک رمضان ، یآ ساعت به غروب ، جلسه تشکیل شده بود و آقایان زیادی
بودند،از جمله : مرحوم علامه طباطبائی ، که در بعضی ازاین جلسات شرکت
می کردند، نیز حضور داشتند.

مرحوم آقا عمادرشتی ، نواده مرحوم میرزا حبیب الله رشتی ، نیز حضور
داشت . مرحوم آقا عماد، بسیار مرد با فضل و صاحب نظر بود.

مقداری از کتاب تبیه الامه ، را خواندیم . مرحوم آقا عماد، باابتهاج
زیاد فرمودند:[ آقا ما چندین سال ، درس مرحوم آیت الله نائینی شرکت
کردیم و شرینی و لذت آن درس را به یاد داریم ،امشب با خواندن این
مقداراز کتاب ، بوی آن درس پر برکت ،استشمام می گردد].

کتاب ، کتاب خوب و مفیدی بود و می توانست در آن روز، بسیار مفید
باشد، ولی متاسفانه محیط اقتضاء نکرد و نتوانست از آن بهره لازم را
بگیرد، حتی کسانی برای مرحوم آیت الله نائینی ، به این جهت اسباب
زحمت هم شدند.

مرحوم ابوی نقل می کردند که : روزی مرحوم آیت الله
نائینی ،از درس تشریف می آوردند، بسیار مورداعتراض واقع شدند و
برای ایشان اسباب ناراحتی فراهم شد.

بعداز مرحوم آیت الله آقای آخوند خراسانی ، رای کسانی که با مرحوم
آقای آخوند همفکر بودند یا تماس داشتند وضع نابسامانی پیش آمد.
بخصوص برای مرحوم آیت الله نائینی وضع بدتر شد، چرا که اکثر کارهای
اجتماعی و مبارزاتی مرحوم آیت الله آقای آخوند، با مشورت مرحوم
آیت الله نائینی انجام می شد و بسیاری از نامه ها و مراسلات مرحوم
آیت الله آقای آخوند، با مشورت و کمک مرحوم آیت الله نائینی تهیه
می گشت ، به این جهت بعداز فوت مرحوم آیت الله آخوند،اوضاع برای
مرحوم آیت الله ناپینی ، بسیار سخت شد وایشان حتی از نظراقتصادی در
مضیقه قرار گرفتند.

دراینج، بد نیست این مطلب را یادآور شویم که : در آن تنگناهای
اقتصادی و غیراقتصادی مرحوم آیت الله نائینی و مرحوم آیت الله شیخ
محمدحسین کمپانی ، با یک صمیمیت خاصی به همدیگر کمک می کردند و رابطه
بسیار خوب و عالی داشتند.

حوزه : آیا حضرت عالی محضر آیت الله میرزا علی آقای قاضی را هم درک فرمودید؟

استاد: بله ،ایامی چند را من در خدمت
ایشان بودم .البته ، قبل ازاین که خدمت ایشان برسم اوصاف ایشان را
از مرحوم ابوی بسیار شنیده بودم . مرحوم ابوی ، می فرمودند: میرزاعلی
آقای قاضی ،از شاگردان مبرز مرحوم آقاسیداحمد کربلایی و بسیار
سیدجلیل و بزرگواری هستند.

در سنه ۱۳۴۷ یا ۱۳۴۸، که من در مدرسه
قوام بودم ، مرحوم میرزا علی آقای قاضی ، به مدرسه قوام تشریف آوردند
واز متصدی مدرسه خواستند که حجره ای را دراختیارایشان قرار دهد.
متصدی مدرسه ، با کمال احترام پذیرفت و یک حجره کوچکی ،از طبقه
فوقانی مدرسه را دراختیارایشان قرار داد. بعد معلوم شد که مرحوم
میرزاعلی آقای قاضی ، حجره را بعنوان مکان خلوتی برای تهجد و عبادت
می خواستند، چرا که منزل ایشان کوچک بود وایشان تصور داشتند، شب
هنگام که می خواهند به نماز و تهجد بپردازند، مزاحم بچه ها هستند، به
این جهت ،این حجره را تهیه کرده بودند. شب ه، حدود ساعت دوازده که
معمولا طلبه ها به خواب می رفتند تا برای درسهای فردااستراحتی کرده
باشند، شب زنده داری و تهجدایشان ، در آن حجره کوچک ، شروع می شد. در
آنجا بود که من شیفته مرحوم میرزا علی آقای قاضی شدم . حالت دعا و
نیایش ایشان ، در آن حجره کوچک ، خیلی برای من جالب و زیبا بود. چند
ماهی از آمدن ایشان به مدرسه می گذشت که من رفتم خدمت ایشان و تقاضا
کردم که کتاب جامع السعادات مرحوم نراقی را برای من بخوانند وایشان
با کمال بزرگواری پذیرفتند .

قرار شد من در کنار درسهای دیگر در ساعات فراغت خدمت
ایشان برسم . بااین قرار من خدمت ایشان می رسیدم وایشان درس
می فرمودند،اما چه درسی ، واقعا درس عرفانی بود، یک عرفان وجدانی .
شنونده یقین می کرد که آنچه استاد می گوید، خود به یقین دریافته و در
وجود خودش پیاده کرده است .

عجب صحنه هایی پیش آمد! بعداز چندی ، تمام ذکر و ورد من ، مرحوم
میرزاعلی آقای قاضی شده بود. به هیچ درسی توجه نمی کردم . تنها درس
ایشان موردت وجه من بود. وقتی مقابل ایشان برای درس می نشستم وایشان
صحبت را آغاز می فرمود، تمام درسهای دیگراز خاطرم می رفت و تنها محو
ایشان می شدم .
تمام روز، به چیزی جز فرمایشات ایشان نمی اندیشیدم . شب هنگام هم که
ایشان برای نماز و تهجد آماده می شدند، من یا خواب نبودم و یااگر
خواب هم بودم بیدار می شدم ، چون ایشان برای وضو گرفتن از میان ابوانی
می گذاشتند که من شبها در آن می خوابیدم . در عین این که ایشان نعلین
خود رااز پا می گرفت که صدا نکند، در عین حال من بیدار می شدم و
مخفیانه چگونگی دعا و نیایش ایشان را زیر نظر می گرفتم . خیلی برایم
جالب بود. تا صبح خوابم نمی برد و پیرامون آن می اندیشیدم .

رفته رفته ، دراثر آن بیداریهای شبانه و
بی توجهی به درسهای دیگر، در من تغییراتی بوجود آمد و حالم عجیب شده
بود، به صورتی که بعضی از دوستان ، متوجه تغییر حالت من شده بودند،
از جمله : آقای سیدیوسف حکیم ، فرزند مرحوم آیت الله حکیم ، که با هم انس
بسیار داشتیم .

یک روز، به مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین کمپانی عرض کردم : حاج
میرزاعلی آقای قاضی آمده اند در مدرسه ما حجره ای گرفته اند.ایشان ،
متوجه شدند و مساله را فهمیدند. به من فرمودند: آقا برای شما خیلی
زوداست که درس جناب میرزا علی آقای قاضی بروید. شما هنوز مرداین
میدان نیستید.او بزرگ مردی است که هماورد بزرگی می خواهد. شما بهتر
است ، درس ایشان را ترک کنید و برای فراگرفتن مسائل اخلاقی ، به همان
جلسات منزل آقا سیدعبدالغفاراکتفاء کنید، که در موقعیت شم،این
جلسات مفیدتراست .

من ، به مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین کمپانی ،احترام زیادی می گذاشتم
و تحت تاثیر قوت روح ایشان بودم ازاین جهت ، بعداز آن روز درس
مرحوم میرزاعلی آقای قاضی را ترک کردم .

هنوز، شیرینی و لذت آن مدت کوتاه درس را که خدمت
ایشان بودم احساس می کنم .اقرار می کنم که : مرحوم میرزاعلی آقای قاضی
بسیار مرد کم نظیری بود. کلام و رفتار و سلوک ایشان بسیار جذاب و
دلنشین بود.

این قضیه را که نقل کردم ، مربوط می شود به سنه ۱۳۴۷، آن زمان
مرحوم علامه طباطبائی خدمت آقا سیدعبدالغفار می آمدند. بعدهاایشان
با مرحوم قاضی ارتباط برقرار کرد،البته مرحوم علامه طباطبائی و حاج
میرزا علی آقای قاضی خویش بودند، منظورم ارتباط درس و بحث یااستاد
و شاگردی است .

مرحوم علامه طباطبائی ، مرحوم آقا شیخ محمد تقی و مرحوم آقا شیخ علی
محمدبروجردی دراین اواخر جزء تلامذه عالی مرحوم حاج میرزا علی آقای
قاضی بودند.

مرحوم حاج میرزا آقای قاضی طباطبائی ،
علاوه براین که بسیار مرد جلیل ، نورانی و زاهدی بود،از نظر مقام
علمی هم بسیار برجسته بود. یک وقت در میان صحبت ،ایشان فرمودند که
من هفت دوره درس خارج کتاب طهاره را دیدم .ایشان در درسهای اساتیدی
مثل : مرحوم آلت الله سید محمدکاظم یزدی و آیت الله سید محمدکاظم یزدی
و آیت الله سیدمحمداصفهانی و آقایان دیگر شرکت داشته اند.

در عین حال که ایشان ، بحر مواجی از ع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.