پاورپوینت کامل جریان شناسی تاریخ نگاری ها درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جریان شناسی تاریخ نگاری ها درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان شناسی تاریخ نگاری ها درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان شناسی تاریخ نگاری ها درایران معاصر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۴۷
[ضرورت شناخت جریانهای تاریخ نگاری]
جایگاه تاریخ دراستراتژی نفوذی – فرهنگی بلوک غرب:
جریان فکری[ صلیبی – صهیونیستی] حاکم بر غرب نیز،از تاریخ و
دانشهای وابسته به آن ، به عنوان ابزار واهرم سیاسی استفاده می کند.
هر چند که گاهی ، برخی از نویسندگان برخاسته ازاین جریان نیز دیده
می شوند که هرگونه استفاده سیاسی ازاین دانش را زشت می شمارند. ۱ و
نیز برخی از مورخین غربی مشاهده می شوند که گویا همه انگیزه آنان
ر، حقیقت طلبی واشباع حس کنجکاوری شان ، تشکیل می داده است . ۲
اما بااین حال انگیزه اکثر مورخین وابسته به نظام
ارزشی غرب ، در کارهای پژوهشی و تاریخنگاری شان ، کاملا سیاسی و
استعماری می باشد.
آیا چه کسی است که کتابهائی مانند[ تمدن در بوته آزمایش] از
آرنولد توینبی ، تمدن شناس و مورخ پر آوازه انگلیسی ،[ درسهائی
درباره اسلام] اگناس گلذریهر صهیونیست ، و[ حیاه محمد]امیل درمنگهام
صلیبی وامثالل اینها را بخواند واین احساس به او دست ندهد که این
نوع مورخین غربی ، پیشقراولان استعمار و تبشیر هستند، و بااین حربه
تاریخنگاری در حقیقت به جنگ فرهنگی – سیاسی اسلام و مردمان مشرق زمین
آمده اند؟
ازاین نوع نوشته ها که بدست غربیان در عالم منتشر گردیده ، بسیار
فراوان است و ما در بخشهای مربوطه به تفصیل از آنها سخن خواهیم گفت .
لکن دراینجا برای اینکه نشان داده باشیم ، که معارف تاریخی چه
میزان اهمیت و کاربرد دارد و بلوک غرب ازاین منبع معرفت بشری
چگونه علیه اسلام و آرمانهای اصیل انسانی استفاده می کند واز سنگر
تاریخنگاری و تمدن شناسی چگونه استراتژیستهای استعماری را تغذیه
سیاسی و فکری می کند گوشه هائی از محتوای برخی کتب تاریخی آن را به
نمایش می گذاریم.
مورخین وابسته به بلوک غرب را می توان به سه دسته
اصلی تقسیم کرد که هر کدام شیوه کار خاص خود را دارند، لکن در
مجموع می کوشند سلطه مادی و معنوی غرب بر تمام جهان ر، زمینه سازی و
تثبیت کنند.
دسته اول : کسانی هستند که تاریخ خود غرب را نوشته اند و می نویسند.
اینان در نوشته های خود معمولا کوشیده اند غرب را[ سرچشمه عقل و فکر
بشری] وانمود گردیده اند، و آگاه و یا ناآگاه کوشیده اند غرب را
[سرچشمه عقل و فکر بشری] وانمود کنند. ویل دورانت ، مورخ تا حدودی
معتدل وانصافگرای غرب ،ازاین نوع افراد به[ سر هنری مین] اشاره
می کند و می گوید:
تمدنهای شرقی ،به منزله خمیر مایه و شالوده فرهنگ یونان و روم هستند که سر هنری
مین به اشتباه آن را (یعنی یونان و روم را)سرچشمه ای می داند که عقل
و فکر جدید،از آن سیراب شده است ۳ .
ازاین نوع مورخین دراروپا و آمریکا بسیار فراوانند که در موقع
خود آنها را معرفی خواهیم کرد.این بیماری[ غرب محوری] کردن تاریخ
بشر، و تعمیم الگوها به تاریخ جهان گاهی آنچنان دیوانه وار پیش رفته ،
که برخی تاریخگرایان اروپائی ، حتی خواسته اند، دوره های تاریخی واقع
شده غرب را به کل تاریخ بشر[ تعمیم] بدهند، بدون آن که در جاهای
دیگر نمونه چنین وقایع و حوادثی رخ داده باشد. چنانکه مرحله موسوم
به[ قرون سیاه] یا[ قرون وسطی] را که واقعیت تاریخ اروپا و مسیحیت
است ، مورخین اروپائی ، به همه جهان تعمیم می دهند
همانگونه[ مارکس] مورخ آلمانی و رفیق او[ انگلس] و
پیروانشان کوشیده اند تا مراحل کلاسیک موجود در تاریخ اروپا را مانند
برده داری ، سرویزم ، فئودالیزم و …، به همه سرزمینها جوامع بشری
تعمیم بدهند هر چند که دراین کوشش با شکست مواجه شده و مجبور به
ابراز نظریه[ وجه تولید آسیائی] گردیده که قبلا داستان آن را ملاحظه
فرمودید.
دسته دوم :از مورخین وابسته به بلوک غرب کسانی هستند که زیر نام[ خاورشناسی و
اسلام شناسی] ماموریت دارند که با نگارش کتابهای تاریخ اسلام دست به
تحریف حقایق زده و نسبت به اصالت مفاهیم وارزشهای اسلامی ( ازاین
طریق )ایجاد تردید نمایند و پایه های عقیدتی مسلمانان را دچار تزلزل
بگردانند.
این قبیل نویسندگان که معمولا صهیونیست و یا صلیبی متعصب وابسته به
کلیسا هستند، کوشش می کنند چنین وانمود سازند که حضرت محمد[ص] مطالب
دین خود ر،از منابع یهودی ، نصرانی و یا حتی ملل همجوار و تمدنهای
پیشین ، مانندایران و بیزانس گرفته باشد.این نویسندگان و یا به
اصطلاح مورخین مزدور و جیره بگیر هرگز پای بنداین نمی باشند که برای
ادعاهای پوچ و دروغ خود، سند و دلیل ارائه کنند. چرا که رسالت آنان
صرفا[ القاء شبهه] می باشد و نه کنجکاوری و کشف حقیقت .
ازاین قماش نوشته ه، کتابی است درباره تاریخ صدراسلام و زندگانی
حضرت رسول اکرم[ ص] که توسط خاورشناس صلیبی ، مغرض ، هتاک و دورغپردازی
به نام[ امیل درمنگام] تالیف شده است .این کتاب تحت عنوان
[حیاه محمد(صzzzz] به قلم یک فرد فلسطینی موسوم به[ محمد عادل زعیتر] به
عربی ترجمه شده است . کتاب یاد شده که دارای هیچگونه سند و ماخذ
تاریخی نمی باشد. بافته شده از مجموعه دروغهائی است که کوشش کرده تا
واقعیت حقایق تاریخ اسلام ، عقایداسلامی ، شخصیتهای اسلامی و یاران
پیامبراکرم واهل بیت طهارت ر، تحریف کرده و وارونه جلوه دهد.
علامه محقق و مجاهد معاصر، مرحوم عبدالحسین امینی در[ الغدیر]،
نقد فشرده و ژرفی براین کتاب دارد که در عین فشرده بودن ، حق مطلب
راادا کرده ، و باافشا کردن دروغهای این خاورشناس ،او را رسوا
ساخته است . ۴
بازازاین قماش نوشته های مورخین و مستشرقین اروپائی ، کتاب است
بنام[ عقیده الشیعه] که آن را مستشرق ر.م رونلدسن نوشته است . دراین
کتاب نیز دروغهای زیادی به تشیع نسبت داده شده است که واقعیت ندارد.
و علامه امینی آن را نیز بطور فشرده نقد کرده و به شبهاتش پاسخ
گفته است . ۵
این همه برای این است که از سنگر
تاریخنگاری و خاورشناسی ، که در ظاهر سوءظن کمتری را بر می انگیزد،
اسلام ستیزی کرده ، واندیشه ذهن جوانان مسلمان را آماده کاشتن نهال
نامیمون کفر و پذیرش بذر سلطه پذیری ، در برابراستعمار غرب بنمایند.
این قبیل کتابه، گاهی در فریب دادن برخی از مردمان بومی کشورهای اسلامی نیز،
موثر واقع می شود. چنانکه یهودی و صهیونیست شناخته شده مجاری
[ اگناس گلدزیهر] در تحریف تاریخ اسلام وایجاد شبهه ، نسبت به عقاید
مسلمانان کتابی نوشته به نام[ درسهائی درباره اسلام] – که نام ترجمه
عربی آن را نیز[ العقیده والشریعه فی الاسلام] گذاشته اند – و آن را
در سطح گسترده منتشر ساخته است .
دراین کتاب نیز، مانند کتب مشابه آن تهمت ، دروغ و جعل و تحریف
بسیار فراوان است که نویسنده بدون استناد به ماخذ و منابع تاریخی ،
داستانگونه ، آنها را به قلم آورده است . واینک قطعه ای از
خیالبافی های این صهیونیست متعصب ر، دراینجا می آوریم ، تا هم با
شیوه یاوه سرائی و بیهوده گوئی این قبیل باصطلاح تاریخنگاران آشنا
شویم ، و همه شیوه استفاده سیاسی و تخریبی غربیان از علم تاریخ را
نسبت به مقدسات و عقایداسلامی مان به بینیم .او می گوید:
تاثیراتی که سمت هر نظام ر،از هرگونه و رنگ که باشد، معین
می کند بر دو گونه اند:
نخست :نیروهای درونی و ذاتی که نمو آن را تند می کنند.
دوم : تاثیرات روانیی که از بیرون بدان در آیند، و بر ثروتش
بیافزایند و آن را ثمر بخش سازند، و در راه تکامل برانند. آری ،اثر
نیروی گروه نخست ، بی گمان دراسلام و تاریخش شناخته شده است ، ولی ، به
نظر پژوهندگان ، آنچه دوره های مهم آن رااز یکدیگر جدا نشان می دهد،
اثر گروه دوم ، یعنی تاثیرات روانیی است که از بیرونش بدر آمد و آن
را فرا گرفت و بدان شکل داد. واین وقتی روشن می شود که به بینیم نشو
و نمای اسلام ، نوعی رنگ هلنیزم داشته ، و تشریفات فقهی آن که به
زورگار خلیفاگان عباسی پدید آمده ، نشان حقوق و سیاست رومی را دارد،
واثرافکار و نظریات سیاسی ایرانی ، در آن دیده می شود. تصوف این
دوران ، جز آرای فلسفی هندی و نئوافلاطونی چیزی نیست ۶ .
آنگاه ،این
خاورشناس یهودی گواین که احساس می کنداین یاوه گوئیها درباره احکام و
عقاید دین مقدس اسلام که ازانسجام و پیوند همه جانبه و تفکیک
ناپذیری برخوردار می باشند، واجزاء آن در تمام زمینه ه، چنان به هم
پیوند یافته و جوش خورده است که هیچ انسان منصف و عاقلی ،احتمال
تلفیق در آن را نمی تواند بدهد. لذا مکارانه در صدد می آید که با جمله
بافیهای نامعقول و بی مدرک خود،این اشکال محتمل رااز ذهن
خوانندگان کتابش بزداید بنابراین چنین ادامه سخن می دهد:
آری ،این نیز باید روشن گردد که ، در همه این
میدانه،اسلام توانائی خویش را در مکیدن و هضم این آراء، و در شکل
دادن بدانه، ثابت کرده، و چنان در گداختن این عناصر بیگانه در یک
بوته توانائی به خرج داد که شناسائی ریشه آنه، جز با تجزیه و
تحلیل ژرف و بررسی و پژوهشی دقیق امکان پذیر نیست ۷ .
سپس درادامه صفحه کتابش ،این شیوه پیشنهادی یعنی
تخمین و خیال و پیشداوری خود را که به غلط[ تجزیه و تحلیل] نامگذاری
کرده است ،ادامه می دهد و پندارهای بافته ذهن و تعصب صهیونیستی خود
را[ تحلیل تاریخی] وانمود می کند، تاازاین رهگذر به پیکراسلام ،
ضربه زده باشد۸ .
دروغنامه سر تا پا فضاحت
موسوم به[۲۳سال] را نیز شاگردان فکری این صهیونیست نوشته اند. یعنی
کتاب[ ۲۳سال] در حقیقت شکل بازنگاری شده و ساده گردانیده همین
کتاب[ درسهائی درباره اسلام] می باشد، که برخی از مرتدین غرب زده و
جیره بگیراستعمار غرب آن را بهم بافته و با کمک مسوولین و نهادهای
تبلیغاتی و فرهنگی اسلام ستیز رژیم منحوس شاهنشاهی سابق ، چاپ و نشر
کرده اند.
دسته سوم :از مورخین غرب ، کسانی هستند که می کوشند تااز رهگذر
دانش تاریخ و تمدن شناسی ، مشکلات فرهنگی ،ارزشی ،اخلاقی و سیاسی حاکم
بر بلوک غرب را بگشایند، و سعی می کننداز سکوی تاریخ و تمدن شناسی و
با توسل به تحلیلها و تئوری های حاصل ازاین دانشه، نقاط آسیب پذیر
تمدن غرب ر، پوست کنده روشن به معرض دید و نمایش سیاستمداران و
استراتژیستهای غربی بگذارند، تا آنان در ترمیم و مبارزه باارزشهای
رقابتگراحتمالی ، هر چه بیشتر هوشیار و کوشا باشند، و در برابر
حوادث تاریخی واجتماعی غافلگیر نشوند .
کتاب[ تمدن در بوته آزمایش] نوشته آرنولد توینبی ازاین
قماش نوشته های تحلیلی درباره تاریخ و تمدن می باشد. وحشت و هول
سیاسی مضطرب کننده ای که از اندیشه های شرقی و بویژه[ دین اسلام] و
بازگشت دوباره ارزشهای اسلامی در عصر حاضر به صحنه های زندگی فردی و
اجتماعی بشر، بر همه ابعاد وجودی نویسنده این کتاب حاکم بوده ، در
صفحه به صفحه آن ، به روشنی قابل درک و لمس می باشد.
[ توینبی] در کتاب یاد شده ، بویژه در
مقاله های[ یکپارچه سازی جهان و تغییر دورنمای تاریخی] ،[ بی اهمیت شدن
اروپا]، و[ اسلام ، غرب ، و آینده] کوشش عمیق و دامنه داری را بکار بره
است ، تا آسیب پذیری تمدن کنونی غربی در برابرارزشهای مورد قبول دین
اسلام را تبیین کند و قوه نامرئی تحرک نوین موجود در درون اسلام ر،
در معرض دید سیاستمداران واندیشه وران غربی ، قرار بدهد، و نسل جدید
اروپا را با خطرهای احتمالی دین اسلام ، نسبت به تسخیر معنوی غرب ،
آشنا گرداند، تا آنان به چاره اندیشی پرداخته واروپا و جامعه جهانی
را نگذارند در برابر جذبه های معنوی و روحانی نیرومنداسلام ، غافلگیر
شوند.
او، بااستفاده از دواصطلاح تاریخی متعلق به صهیونیسم و یهودیت ،
که اندیشه غربیان با مفاهیم آنها آشنا و مانوس ترند، کوشش کرده
است تا در عین نشان دادن قوه تحرک اسلام وامکان جایگزینی آن به جای
ارزشهای تمدن غرب ، گرایشها و جهت گیری های مختلف موجود در درون امت
اسلام را نیز بصورت ملموس به غربیها نشان دهد، تا آنان امکان پیدا
کنند که جریانهای نزدیک به اندیشه خود را در جهان اسلام تقویت کرده
واز گسترش اندیشه های اصیل و دست نخورده اسلامی ، جلوگیری کنند.
توینبی ، دراین میان دواصطلاح[ زیلوتیسم اسلامی] که بمعنای کهنه پرستی
و بنیادگرائی اسلامی می باشد و نیز[ هرودیسم اسلامی] که از آن
تجددخواهی واصلاح طلبی
مسلمانان ر، قصد کرده است برای تشریح مقاصد تاریخی – سیاسی خود،
بخدمت گرفته است . ۹
منظوراواز زیلوت های اسلامی ،انقلابیون مسلمان هستند، که خواهان
تجدید عظمت مسلمانان واحیاء واجرای مجدد قوانین شریعت اسلام در
جهانند، هر چند که در یک مصداق آن ، که وهابیان نجد باشند،اشتباه
کرده است ، لکن تعبیراواز زیلوت ، کهنه پرست و بنیادگرااست . واز
[ هرودیسی های اسلامی] که نان ر، مسلمانان فهمیده واصلاح طلب ترسیم و
معرفی می کند، مرتدیدن جهان اسلام و غربزدگان خود فروخته ای از قماش
مصطفی کمال آتاتورک ،امان الله خان (پادشاه اسبق افغانستان ) وامثال
آنهاست که معتقد به اسلام ستیزی و غربگرائی بوده و هستند.
توینبی ، دراین کتاب کوشش می کند، به قول خودش جریانهای[ غرب ماب]
یعنی ضداسلام ممالک اسلامی ر، نماینده اسلام مترقی و تمدن دوست !
جلوه گر ساخته و غربیان را وادار سازد تا بیش از پیش از آنها حمایت
کنند.
او رژیم مرتد واسلام ستیز آتاتورک ر، به انحاء مختلف ، مورد ستایش قرار داده و
پشتیبانی کرده است ، و به سیاستمداران غرب ، هشدار می دهد که شعار[ پان
اسلامیسم] امکان دارد دوباره جان بگیرد، و تنها راه مقابله با آن
حمایت از گرایش هیرودیسی جهان اسلام ،از نوع ترکیه جدیداست .
وقتی انسان کتاب او را مطالعه
می کند، بی اختیاراین احساس به او دست می دهد که نوشته یک مشاور
سیاسی برجسته اروپائی آشنا به تاریخ ر، دارد مطالعه می کند، و نه
اثر یک دانشمند مورخ بی طرف مشهور به علم گرائی ر، والبته برسیهای
او، برای سیاست گذاری غربیه، بسیار مفیداست ، و در شکل دادن اصولی
به استراتژیهای دراز مدت آنان ، کارآئی کامل دارد.
تکیه ما روی سخنان
توینبی نیزاز آنجا نشات می گیرد، که او نماینده واقعی طرز تفکر
غربی است واین امتیازاو را همگان ،اعم از غربی و شرقی قبول
دارند. بنابراین ، شیوه تفکراو و نوع برداشتن از تاریخ و تمدن
شناسی ، می تواندالگوی قضاوت ما باشد.اینک قسمتی از سخنان او ر، در
زمینه یاد شده ملاحظه می فرمائید:
…این ، خود به خود واضح است که از دو واکنشی که یک جامعه را در
برابر ضربه یک نیروی بیگانه قویتر، به دفاع بر می انگیزد،
[ هرودیسم] چاره بسیار موثرتری است.[ زیلوت] می کوشد تا در گذشته
پناه گیرد، درست مانند شتر مرغی که برای پنهان شدن از تعقیب کنندگان
خود، سرخویش را در زیر شن دفن می کند.اما[ هیرودیسی] شجاعانه با
حال روبرو می شود و به تجسس آینده می پردازد.
[ زیلوت] بنابر غریزه عمل می کند و
[ هیرودیسی] از روی خرد. در حقیقت[ هیرودیسی] باید خرد واراده خود
را تواما به کاربرد تا برانگیزه[ زیلوتی] خویش چیره شود، زیرا که
این انگیزه ، نخستین واکنش عادی از خود بر آمده طبیعت انسان در
برابر چالشی است که به یکسان با[ زیلوت] و[ هیرودیسی] روبرو می شود.
[ هیرویسی] شدن به ذات خود نشانه شخصیت است ، هر چند که لزوما
نشانه شخصیتی دوست داشتنی نیست …
مع هذااگر چه[ هردویسم] در برابر[ مساله غرب] که امروزه رو در روی
تمامی جهان معاصر قرار گرفته ، واکنشی بسیار موثرتراز[ زیلوتیسم]
است ، واقعا راه حلی به دست نمی دهد واز یک جهت بازی خطرناکی است .
اگر مقصود را به روش استعاره بیان کنیم ،[ هرودیسم] به اسب عوض کردن
در میان رودخانه ماننداست که اگر سوار نتواند جای خود را بدرستی در
روی زین جدید پیدا کند به غرقاب فنا خواهدافتاد .[زیلوت] نیز وقتی
که با نیزه و سپر به مسلسل حمله کند، راه خطرناکی در پیش خواهد
داشت و چه بسا که هلاک خواهد گشت . مثلا در مصر و ترکیه – دو کشوری که
برای پیشگامان مسلمان[هرودیسم] صحنه های تجربه بوده اند – جانشینان
[زمامداران کهنتر]از عهده تکلیف فوق العاده سختی که از آن
زمامداران به ارث برده بودند برنیامدند. نتیجه آن شد که در هر دو
کشور نهضت[هرودیسم] کمتراز یک قرن پس از آغاز آن ، یعنی در نخستین
سالهای آخرین ربع قرن نوزدهم ، به تیره روزی افتاد واثر کند کننده و
باز دارنده این ناکامی هنوز به اشکال مختلف و به طرزی دردناک در
زندگی هر دو کشور مشهوداست.
دو ضعف باز هم شدیدتر[ هرودیسم] ر، شدیدتر بعلت ذاتی بودن آن ،
می توان با عطف توجه به ترکیه با وضع امروزیش تشخیص داد.این وضع
وقتی آغاز شد که رهبران ترکیه پس از برداشتن مانع عبدالحمیداز سر
راه با یک عمل شدید،[هردویسم] را درانقلابی که به سبب کمال
بیرحمانه اش حتی دوانقلاب کلاسیک قرن هفتم و قرن نوزدهم ژاپن را نیز
تحت الشعاع قرار داده است ، به فرجام منطقی خود رسانده اند. در ترکیه
انقلابی صورت گرفته است که به جای محدود ساختن خود به سک سطح واحد،
چنانکه رسم انقلابهای متوالی اقتصادی و سیاسی و هنری و مذهبی ما در
غرب بوده است ، در آن واحد تمام این سطحها را فرا گرفته و زندگی تمام
مردم ترکیه راازاوج تا عمق تجربه و فعالیت ، متشنج ساخته است .
ترکهانه تنها قانون اساسی خود را تغییر داده اند (واین لااقل در مورد
شکلهای قانون اساسی امر ساده ای است )، بلکه این جوجه پر نگرفته
جمهوری ترکیه مدافع دین اسلام را خلع کرده و مقام خلافت او را
برانداخته موسسات اسلامی رااز موقوفات محروم کرده دیرها را منحل
ساخته حجاب زنان را با رد کردن تمام فحاوی آن برداشته مردان را
مجبور کرده است که با بر سر گذاشتن شاپو که لپه آن مانع سجده کردن
است ، با کفار یکسان شوند فقه اسلام را با ترجمه کلمه به کلمه
قانون مدنی سویس و ترجمه دستکاری شده قانون جنائی ایتالیا و سپس
اجرای هر دوی آنها پس از تصویب مجلس ملی ،از میان برده و خط لاتین
را جانشین خط عربی ساخته – واین تغییری بوده که عملی کردن آن بدون
دورانداختن قسمت اعظم میراث ادبی کهن عثمانی امکان نداشته است .
قابل توجه ترین و جسورانه ترین تغییری که به دست انقلابیان[هیرودیسی]
ترکیه انجام گرفته این است که آنها یک آرمان اجتماعی جدید به مردم
خود عرضه کرده اند که مردم را تشویق می کند دیگر مانند گذشته به
کشاورز بودن ، جنگجو بودن و فرمانروائی کردن به انسانها توجه نداشته
باشند بلکه وارد تجارت و صنعت شوند و ثابت کنند که هر وقت بکوشند
می توانند در فعالیتهائی که سابقا مورد تحقیرشان بود و به سبب خوار
شمردن آنهااز لحاظ سنتی از رقابت در آن زمینه ها با دیگران پرهیز
می کردند، در برابر خود غربیان ، و نیز در برابر یونانیان غربی ماب
شده ،ارمنیان وجهودان ، عرض اندام کنند.
این انقلاب[هیرودیسی] در ترکیه با چنان روحیه و در برابر چنان
موانع سخت واتفاقات ناگواری انجان گرفته است که هر ناظر بیغرض و با
گذشتی خطاها و حتی جنایتهای آن را تا حدی به دیده اغماض خواهد
نگریست ، و موفقیت آن را در کار خطیرش خواستار خواهد شد.[ اینهمه
زحمت ، بیهوده نبوده است]. و خرده گرفتن براین انقلاب و مسخره کردن
آن از طرف یک ناظر غربی ناصواب است زیرا که گذشته از هر چیزاین
[ هیرودیسیهای] ترک کوشیده اند مردم و کشور خود را به وضعی در آورند
که ازابتدای برخورداسلام و غرب ، ما همیشه آن را به عنوان طبیعی
نبودن مذمت کرده ایم ، به این دلیل که دراین زمان دیرگاه به ایجاد
نمونه های تقلیدی از یک ملت غربی و یک دولت غربی همت گماشته اند. با
این حال بمحض اینکه ما هدف ملت غربی و یک دولت غربی همت گماشته اند.
بااین حال بمحض اینکه ما هدف آشکار آنان را تشخیص داده ایم ،
نتوانسته ایم ازاین پرسش خودداری کنیم که آیااینهمه زحمت و رنجی که
در راه رسیدن به این هدف صرف شده واقعاارزش داشته است یا نه .
مسلما ما[ زیلوت] وقیح و کهنه پرست ترک را که مانند فریسیانی که
هر روز خدا را سپاس می گزارده اند که مثل مردم دیگر نیستند، ما را
تحقیر کرده است ، دوست نمی داریم . تا مدتی که او به این می بالید که
فردی از[ مردم خاص] است ، ما بر خود فرض می دانستیم که با زشت شماری
[خاص بودن] از غرورش را بشکنیم وازاین رو مااو را[ ترک نگفتنی]
می خواندیم .این وضع ادامه داشت تااینکه ما زره روانی او را شکافتیم
و وی را به آن انقلاب[ هیرودیسی] کشاندیم که اواکنون آن را در
برابر دیدگان ما به کمال رسانده است .اکنون که او در زیر فشار
ملامت های ما لحن خود را عوض کرده واز هر حیث کوشیده است که خود را
از ملتهای دور و بر خویش نامتمایز سازد، ما آزرده خاطر شده و حتی
مستعد خشم گشته ایم – درست مانند سموئیل در آن هنگام که اسرائیلیها
به ابتذال خود برای داشتن شاه ،اعتراف کردند. ۱۰
آنچه دست کم می توان دراین مورد گفت ،این است که دراین کیفیات ،
این شکوه جدید مااز ترکها ناصواب است . آنکه هدف ملامت ماست ، ممکن
است بشدت پاسخ دهد که آنچه او می کند حتما لازم نیست به چشم ما درست
دیده می شود، و شاید هم با نقل قول از کتب مقدس م، بر ضد ما چنین
بگوید:[ برای شما نواختیم رقص نکردیم و نوحه گری کردیم گریه
ننمودید]. مع هذاازاین امر چنین بر نمی آید که چون انتقاد ما ناصواب
است ،ایرادگیری بیجهت و بحث خارج از موضع نیز هست . زیرا که از همه
چیز گذشته ،اگر ثابت شود که زحمتهای مربوط به این انقلاب بیهوده
نبوده واگر هدف این[ هیرودیسیها]ی تمام عیار ترک به حداکمل تحقق
یافته است ، چه چیز به میراث تمدن افزوده خواهد شد؟ و … ۱۱
چنانکه ملاحظه فرمودید، دراین
مقاله خود با[ کهنه پرست] و[ بنیادگرا] نامیدن مسلمانانی که حاضر
نیستند،ازارزشهای مقدس دینی و فرهنگی خود دست برداشته و تسلیم
فرهنگ برده پروراستعماری غرب گردند، تعصب و کینه خود را بر ملا ساخته
است .او کوشش فراوان کرده است تا پشت پا زدن به میراث عقیدتی خویش
ر، توسط خود فروختگانی همچون آتاتورک ،امان الله خان ، و یا مشابه و
مماثل آنان در کشورهای عربی معاصر ما وایران همچون رضاخان ، و سران
مرتجع واسلام ستیز کنونی عرب را نوعی به اصطلاح[ انقلاب]! آن هم از
نوع اصلاح طلبانه و[ هیرودیسی] آن معرفی کند و نهضتها و قیامهای اصیل
اسلامی ر، با بر چسب صهیونیستی و صلیبی[ زیلوت] متهم به کهنه پرستی
بسازد وازاین طریق به سیاستمداران غرب و برنامه ریزان جهان
استعمار، رهنمود بدهد که در جهان اسلام ، چه سیاستی را پیاده کنند، تا
مسلمانان را وادار کنند که به جای فقه شکست نمایند. و نیز همه
مظاهر زندگی مستقل اسلامی را تغییر داده و مطابق میل و باب طبع سران
استعمار کنند، و مثلا[ خط لاتین] را جایگزین[ خط عربی] بگردانند تا
ازاین طریق ، به پیروزیهای اعجاب انگیز واصلاحی برسند!؟
آنگاه[ توینبی] درادامه گفتار خود، به بررسی برخی از کاستی ها و
نقاط ضعف و آسیب پذیر تمدن غرب پرداخته و مساله[ نژادپرستی] و
[ اکلیسم] را به عنوان دو عامل مشخص تهدید کننده حدی تمدن و سیادت و
سلطه جهانی غرب بشمار آورده واحتمال داده است که در آینده ، در
یک بن بست تاریخی ، ممکن است اسلام بخواهد، بشریت و خود جهان غرب رااز
این خطر و تهدید جدی ، نجات دهد، وازاین رهگذر حاکمیت اسلامی به
منصه ظهور برسد. بااین همه او که اسلام را قادر به حل مشکلات این
چنینی تمدن جدید غرب می داند، به هیچوجه رضایت نمی دهد که برای انجام
این رسالت ، به اسلام میدان
عمل داده شود، به دلیل این که او، درادامه سخن خود، با
طرح مستهجن مساله[ پان اسلامیسم] ، سران غرب را هشدار باش می دهد که
این جان گرفتن اسلام ، ممکن است به یک جنگ ارزشی تمام عیار با فرهنگ و
تمدن غرب در همه زمینه ها منجر شود و یا حتی به یک جنگ فیزیکی
منتهی شود. و در نتیجه ،ارزشها وایده های اسلامی ، درسایه حل
مساله نژاد پرستی والکلیسم ، جایگزین ارزشهای فرهنگ و تمدن غرب
بشود. بنابراین باید در مقابل رشد و گسترش نوین اسلام ، بویژه در
حوزه های اروپائی ، بسیار هشیار و مواظب بود. آنگاه برخی نمونه های
واقع شده تاریخی ،از مقاطع مختلف را به عنوان الگو ذکر می کند، که
مسلمانان در سایه ارزشهای اسلامی و پان اسلامیسم توانسته اند، تشکل و
تحرک شگفت انگیزی را به دست آورند.
[ توینبی] در پایان سخنان خود، آرزو می کند که جنگ نژادی
هرگز پیش نیاید، تاازاین طریق اسلام ، وارد زندگی مردمان شده و با
یک[ جنگ مقدس] مسلمانان را علیه غرب بسیج کند. بخشی از سخنان او چنین
است :
[… پان اسلامیسم خوابیده است – بااین حال ما بایداین امکان را
که اگر پرولتاریای جهان[ غربی ماب] بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و
خواستار یک رهبری ضد غربی شود،این خفته بیدار خواهد شد، در نظر
بگیریم . بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام – حتی
اگراین روح به قدر خفتگان هفتگانه درخواب بوده باشد اثر روحی
محاسبه ناپذیری داشته باشد زیرا که ممکن است پژواکهای یک عصر
قهرمانی را منعکس سازد. در دو مورد تاریخی در گذشته ،اسلام انگیزه ای
بوده است که به سائق آن یک جامعه شرقی پیروزمندانه بر ضد یک متجاوز
غربی به پا ساخته است . در زمان نخستین جانشینان پیامبر،اسلام سوریه
و مصر رااز سلطه یونان ، که تقریبا هزار سال آنها را در زیر فشار
خود داشت ، نجات داد، در زیر فرمانروائی سعد بن زنگی و نورالدین و
صلاح الدین و مملوکان ،اسلام آن دژ را در برابر هجوم صلیبیان و مغولها
حفظ کرد.اگر وضع کنونی بشر به یک[ جنگ نژادی] منجر شود،اسلام ممکن
است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند.دور باد آن
روز]. ۱۲
چنانکه ملاحظه فرمودید، توینبی ، در مقام یک مورخ و
تمدن شناس ، می ک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 