پاورپوینت کامل مرزبانی انقلاب (۲ ) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرزبانی انقلاب (۲ ) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرزبانی انقلاب (۲ ) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرزبانی انقلاب (۲ ) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۷

پدیده انقلاب

اشاره

در گذشته , سخن از بایستگی پرداختن به انقلاب , بعنوان عینی ترین و
مهمترین موضوعی که حساسیت به آن از ضرورت ویژه ای برخورداراست ,
عنوان شد و گفته شد:ازریابی و توجه به خطرات , آفات واحیانا
انحرافاتی که ممکن است این پدیده دربستر زمان دار آن گردداز ضرورت
ویژه ای برخورداراست .

واین همه , بیان مقدمه ای عنوان گردید تا بیانگراهمیت وارزش هر
چه بیشتر پاسداری از آن را گوشزد کرده باشد. به این امید که دراین
راستا,این مجموعه بتواند راهشگائی مفید در نظر آید.

واکنون ,از آنجا که انقلاب , واژه کلیدی این سلسله مقالات می باشد
و نیز, با توجه به دخالت اغراض سیاسی در کاربرد نفی یااثباتی این
واژه – لازم است , در گام نخست , ضمن شناخت این واژه یک چهارچوب نظری
ارائه شود تا در پرتو آن , تحلیل وارزیابی انقلاب میسر گردد.

[حوزه]

تحقیق رسمی انقلابات , بعنوان بخشی از علوم جامعه شناسی , چیز بس
نوظهوری است ولی نه انقلابات نوظهور هستند و نه تفکر جدی درباره
آنها, هر چند در قدیم از مبارزات و تحولات اجتماعی با نام انقلاب یاد
نمی شد,اما می تواند در جوامع , باستان و فلاسفه آن زمان ۱ مجموعه ای
از ملاحظات مربوط بدان را سراغ گرفت .امروزه در نوشتارهای متعددی که
به منظور تبیین این واژه فراهم آمده , تلقی های مختلف واحیانا
متباینی ارائه شده است .

باید توجه کرد که این تعریفها, هر کدام ریشه در نحوه برداشت فرد
داشته و یا مرتبط با بعد خاصی از آن بوده است . زیرا, گاه تعریف ,
لغوی و لفظی است و گاه براساس کار برد مرسوم آن واصطلاحی است , و
گاه , تعریف , بر بعد تاریخی و سیرادواری واژه ناظراست و بالاخره ,
گاه , تعریف , مبتنی بر مصداق و مورد خاص می باشد, و دراین بین چه بسا
تعریفهائی که مبتنی بر حب و بغضهای شخصی و ذهنیهای یک جانبه و
موضع دار یافته است .

ازاین رو, لازم است با توجه و شناخت ابعاداین واژه (معنای لغوی ,
اصطلاحی و سیر تاریخی ) به دیدگاههای ارائه شده بپردازیم .

واژه انقلاب :

انقلاب ,از واژه هائی است که اصلا عربی است و با ورودش به زبان
فارسی تغییرات مفهومی پیدا کرده است .انقلاب در معنای اصلی و مصدری ,
دارای معنائی لازم می باشد. (به معنی بازگشت ) و همچنین دراصطلاح فقهی
(که گاه با نام استحاله از آن یاد می شود) و دراصطلاح فلسفه (به
معنای تغییر و دگرگونی ذات و ماهیت و یا کون و فساد) نیز دارای
معنای لازم می باشد. و دراین صورت به معنای نوعی[ شدن] و دگرگونی
است . ۲اما در فارسی معنای متعدی بخود گرفت و به صورت فعل متعدی
( انقلاب کردن ) بکار می رود… در تعریف لغوی این واژه[ لسان العرب] آن
را به مطلق رجوع وانصراف معنا می کند… دهخدا به نقل از کتب لغت
معتبراین معنانی را بازگو کرده است : برگشتن , رجعت کوکب , چرخش
دورانی (درافلاک و ستارگان ) و یا دوره ای از تغییرات دورانی که
بازگشت به نقطه اول دارد و … براین اساس بنظر می رسد هر چند
معنای لغوی آن کلی و شامل هرگونه دگرگونی و رجعت بوده است . لکن یکی
از کاربردهای نسبتا وسیع و شایع آن در نجوم بوده است ( اصطلاح انقلاب
صیفی و شتوی از همین نمونه است ).

جالب توجه این که Revoiution که معادل لاتین این واژه
است این چنین سیری را نیز داشته است , زیرا که در معنای اصلی واولی
خود کلی بوده با کاربرد آشکاری در ستاره شناسی و بیگانه با مفهوم
سیاسی .

قبل از پرداختن به معنای مصطلح امروزی آن , لازم است نگاهی به
چگونگی سیر تاریخی این واژه بیفکنیم , تا شناخت ماازاین واژه , کامل
و واقعی بوده باشد.

سیر تاریخی

با توجه به معنای لغوی و معنای مصطلح سیاسی انقلاب , سوالی که مطرح
خواهد شد,این است که چگونه از آن معنای کلی واصطلاحی نجومی وارد
در مقوله دیگری شد. و در سیاست تشخص یافته است ؟

برای پاسخ به این سوال , باید دید چه علقه وارتباطی
میان دو معنای متفاوت وجود داشته که موجب شد.این واژه از آسمان به
زمین آید و در مسائل اجتماعی – سیاسی بکار رود. برای این منظور,
باید به چندارتباط بین این دو معنا توجه کنیم .

ارتباط اول :اولین
مساله ای که جلب توجه می کند,این واقعیت است که حرکت و سیر ستارگان ,
حرکتی دورانی منظم و قانونمنداست و دیگراین که این حرکت مکرر
دورانی ,ایستادگی ناپذیر و خارج از کنترل و نفوذانسان می باشد. واز
طرفی متفکران و فیلوسفان آن عصر معتقد بودند, بااین که امورانسان
و جامعه دائما در تغییر و تحول بسر می برد,اما در نهایت هیچ چیز
تازه ای بوجود نخواهد آمد. تنها آنچه تغییر می کند, دوره های مشخصی است
که براساس مناسبات زمانی و مکانی استوار می باشد و براین اساس ,
تنها همین چند شکل شناخته شده حکومت است که برای همیشه دور می زند و
تکرار می شود.

این طرز برداشت را تا
زمان انقلاب فرانسه , می تواند ردیابی کرد. آنگاه که لوئی شانزدهم , در
شب چهارده ژوئیه ۱۷۸۹, خبر سقوط باستیل زندانی که در ۲۴ ژوئیه
همین سال بدست مردم پاریس ویران شد،را شنید, خشمگین شده و چنین
می گوید:[ ولی این طغیان است]. لیانکور, سخن او را تصحیح می کند و
می گوید:[ نه اعلیحضرتااین انقلاب است] لوئی بااین جمله خبراز
سرکوبی آن می دهد و لیانکور با پاسخ می فهماند آنچه حادث شده غیرقابل
برگشت و خارج از حیطه قدرت یک پادشاه است .

ارتباط دومی که میان این دو معنا می توان یافت ,این است که در قدیم
علم نجوم در تشخیص تحولات , بهره ای داشت وافرادی که براین باور
بودند, نزدیکی و حرکات ستارگان را در سعادت و شقاوت , نسبت به سرنوشت
جامعه وافراد, موثر می پنداشتند. روایاتی از قبیل[ ایاکم و تعلم
النجوم الا ما یهتدی به فی براو بحر]… ۵ که در مورد نهی ازاین
علم و تبعیت آن وارد شده , بیک چنین ذهنیت و برداشتی اشاره دارد.
بهرحال , دانش ستاره شناسی که پیش بینی حوادث را در نزدیکی واتفاق
ستارگان جستجو می کرد واین حرکت ستارگان راانقلاب نامیده بود,
ظاهرا به تعبیر رژیمهای سیاسی مربوط شده .

ارتباط دیگر آن که همانگونه که انقلابات سماوی تلویحا و تدریجا
طبق آن پندار, تاثیری در سرنوشت فرد و جامعه داشت ,انقلاب سیاسی نیز
بیک تغییر سیاسی گفته شد که در سرنوشت فرد و جامعه موثر باشد.

در نتیجه انقلاب که بحسب معنای لغوی کلی بوده , با کاربردهای شایعی
در علوم نجوم , بخاطراین نوع پیوستگیها در معنای تحولات سیاسی –
اجتماعی خاص تشخص یافته است .

مصطلح انقلاب

در سابق ,اشاره ای به تفاوت دریافتها دراین زمینه داشتیم بدون شک
برخی از آن را می توان معلول تاثیر فرهنگها بر تلقی از مفهوم انقلاب
و دادن معیار برای آن دانست و نیز کاربردهای مختلفی که در زمینه های
گوناگون داشته , و شیوه های و تاکتیکهائی که دراین راه بکار گرفته
شده , و بالاخره علل واهدافی که دراین راستا تحقق یافته و مسائلی
ازاین قبیل گاه ماهیت هر یک را متفاوت کرده وازارائه یک تعریف
جامع , مانع شده است .

سخن کرین برینتون به بخشی ازاین علل اشاره دارد:

[ اصطلاح انقلابنه تنها بخاطر
میدان وسیعش در کابردهای همگانی , بلکه نیز, بدین دلیل معنی شناسان
را بدردسر می اندازد که این اصطلاح , به مفهومی عاطفی است] .

بهرحال با وجوداین گستردگی کاربرد, وجه
اشتراکی بین این مصادیق متعدد می توان یافت و آن این که در همه این
مصادیق , نوعی دگرگونی زیربنائی ملاحظه می شود چه در سیاست و چه در
فرهنگ و چه در دادوستد. و یا گونه های از قبیل انقلاب سبز,انقلاب سرخ ,
انقلاب سفید, همه بنوعی حکایت از دگرگونی و تغییرات اساسی در
موضوعات گوناگون و شیوه های متعدد دارد.

امااگر بخواهیم با یک نگرش کلی , چهارچوب و تعریفی برای انقلاب
ارائه دهیم , باید گفت :این پدیده ,از دیرباز بعنوان عامل ایجاد
تغییرات اساسی , در نظام اجتماعی یک جامعه بشمار می آمده است و شیوع
کاربرداین واژه در همین جاست که حرکتی فراگیر در جهت تغییر بنیادی
نظام اجتماعی صورت پذیرد.

بنابراین ,هدف تغییر و دگرگونی بسوی آرمانها و نابودی هر آنچه که مانعی برای
آن محسوب شود, می باشد, و دراین راستا چه بسا روشها و تاکتیکها به
اقتضاء زمان و موقعیت و موارد, تفاوت پیدا بکند.

در نتیجه ,[ انقلاب] مجموعه کنشهای اجتماعی است که بروز آن را
می توان حاصل احساس ناتوانی و شکست یک نظام اجتماعی دانست و فعلیت
این حرکت , آن زمانی است که روشهای دیگر برای ایجاد تحول در جامعه ,
شکست خورده و بی نتیجه مانده است . آنگاه که ملتی مشاهده کنند,
حقوقشان ایفا نمی شود وارزشها و آرمانهایان نیز هیچگونه زمینه تحقق
نمی یابند و دراین راستا راهی جز سقوط حکومت و حاکمیت نیابند, در
این شرائط است که نیاز و تمایل به ایجاد جامعه ای بهتر حتی به قیمت
دست زدن به خشونت تعمیم می یابد بنابراین , با یک نگاه , مجموعه ای از
مشخصات کلی چنین حرکتی را می توان دراین مورد خلاصه کرد.

انقلاب , به مجموعه حرکتهای اجتماعی – سیاسی اطلاق می شود که در آن
شرکت و خواست اکثریت قاطع مردم مطرح باشد, نه یک قشر خاص (که دراین
صورت واژه هائی همانند شورش و طغیان – کاربرد خواهد داشت ). دیگراین
که چون این نوع تحول اجتماعی براساس زدودن وضع موجود و آرمان یک
نظم مطلوب صورت می پذیرد, مفهوم کمال یابی و تکامل , در آن مندرج است و
بدین جهت سقوط وانحطاط روی دهد, نام انقلاب بخود نمی گیرد. و هم
چنین از آنجا که هیئت حاکمه , مقاومت و سرکوبی انقلابیون را هدف قرار
می دهد, نفوذ عنصر خشونت درانقلاب ,اجتناب ناپذیر می گردد .

دراین جا, برای تبیین بیشتر مفهوم انقلاب و تفکیک آن ,از واژه های
نزدیک بدان به تعریف و مقایسه آنها می پردازیم .

کودتا

کودتااز دو واژه COUP براندازی و Detatدولت
از زبان فرانسه گرفته شده است . کودتااز طریق رسوخ یک جناح کوچک
(وغالبا نظامی ) ولی بسیار مهم دستگاه دولتی , درارگانهای حساس
حکومت شکل می گیرد واین جناح برای کوتاه کردن دست دیگر جناحهای
دولتی از قدرت , دست به اقدام و عمل می زند. کودتا به فرض آن که از
طرف یک گروه یا رهبر غیرنظامی انجام بشود مستلزم حمایت یک گروه مسلح
است و در موفقیت کامل کودتا, بی تفاوت ماندن بقیه ارتش ,امری ضروری
است . کودتاگران در طی کودتا به اشغال مراکز حساس سیاسی و نظامی و
ارتباط جمعی و مراکز فنی دست می زنند.

آنچه که نقش اساسی در شکل گیری کودتا دارد و می توان از آن بعنوان
عوامل کودتا نام برد,از جمله این امورند: تمرکز قدرت ,اختلاف میان
جناحهای حکومت , بی تفاوتی مردم , تشدید تضادهای داخلی , جنگ داخلی , جنگ
خارجی , بحران اقتصادی , جنگ روانی و ترور شخصیت رهبران .

کودتا به دو شکل ممکن است صورت بپذیرد:

۱. بصورت سریع و ناگهانی همراه با
خشونت و خونریزی و براندازی ناگهانی رژیم که از طریق یک ضربه نظامی
صورت می پذیرد.

۲. بگونه ای تدریجی و با نام کودتای خزنده که توسط حرکت سیاسی
گروهی خاص صورت گرفته , و در طول زمان به نفوذ و مهره چینی در مقامات
و موقعیتهای کلیدی پرداخته می شود به آرامی با حذف رقبا, موقعیت
کودتاگران تثبیت می شود و هیئت حاکمه وقتی متوجه می شوند که کار تمام
شده و حکومت , شکل کاملا جدید یا خط سیاسی جدید بخود گرفته باشد.
(لازم به تذکراست که انقلابها, همواره از ناحیه این نوع کودتا در
خطرانحراف قرار داشته اند).

بنابراین , تفاوت این دو پدیده را دراینجا می تواند یافت که کودتا,
توسطاقلیتی ممتاز و نیرومند, همواره تحقق یافته است . حرکتی که از
بالا و توسط برخی ازافراد نظام حکومتی انجام یافته است .
اما درانقلاب , هرگونه تحول , ماهیت مردمی داشته و نقش توده
مردمی در فعل وانفعالات ,از بهترین عناصر تشکیل دهنده آن می باشد و
در مجموع قیام و نهضت توده مردم علیه نظام حکومتی است .افزون بر
این تغییری که کودتا بوجود می آورد به دائره حکومت محدود می گردد و
برای عامه مردم با حداقل ناآرامی همراه است . در صورتی که انقلاب ,
دگرگونی اساسی و همه جانبه و درابعاد گوناگون جامعه می باشد. دیگر
این که کودتا, قدرت خود رااز طریق بدست گرفتن حکومت بدست می آورد و
بدین لحاظ پس از شکست و یا رفتن کودتاگران , گویا حادثه ای بوقوع ,
نپیوسته وامکان رجعت به گذشته ممکن می باشد. در صورتی که انقلاب ,
قدرت خود رااز مردم گرفته واین مردمند
که پشتوانه و نیروبخش و عینیت دهنده آن می باشند

و بالاخره , تفاوت دیگر میان این دو پدیده این است که در
کودتا هیچگونه جهت گیری خاص سیاسی (لااقل در مراحل اولیه اش ) وجود
ندارد و تنها هدف از آن , قبضه کردن قدرت حکومت و دست اندازی بر روی
تمام نهادها و مراکز قدرت است ,امااز خصوصیات بارز واصلی یک
انقلاب , وجود هدفهای بلند مدت در آن , به منظور تغییر و تحولات اساسی
است .

انقلابات , همواره براساس یک سری اهداف و آرمانها شروع می شود و به
همین دلیل ,انحراف , تنها, در موردانقلاب صادق می باشد. زیرا معیار
ارزیابی یک جنبش انقلابی و یا حتی موجودیت آن بعنوان یک انقلاب , همان
میزان تطابق تغییر و تحولات ایجاد شده با هدفهای اعلام شده آن جنبش
می باشد.

دو نکته قابل توجه این که , چه بسا کودتا در جهت پیش گیری ازانقلاب
یا تعویق و جلوگیری از آن شکل می گیرد.

دیگراین که به بسیاری از کودتاها, بخاطراغراض سیاسی , نام انقلاب
داده شده تا چنین وانمود شود که مردم خواهان و خواستار آن بوده اند.

شورش

طغیان , جنگ داخلی , آب آشوب , قیام شهری , جنگهای چریکی و … نامهای
دیگری است که احیانا معادل شورش , کاربرد داشته است . شورش , چگونه
حرکتی است ؟ و هدف توده های شورشی چیست ؟ مجموعه تحول یا حرکتهائی که
برخاسته از یک آرمان و یک سیستم فکری منسجم نبوده بلکه صرفا یک
احساس مقطعی یا یک فشار, باعث جهش انفعالی شده باشد, حرکتی شورشی
است . دراینجاایدئولوژی در مفهوم عام و گسترده و عمیق آن سیطره
ندارد واین ایدئولوژی نیست که اهداف و آرمانها و بالاخره خط مشی را
تعیین کند. بلکه درگیری و کشاکش براساس منافع شخصی یا گروهی , صورت
نپذیرفته و هدف از تحول , جزئی و مقطعی است , همانند تغییر حاکمی
ستمگر که ازاعتبار خود سوءاستفاده کرده و قرار دادن فردی صالح به
جای او.

[چالمرزجانسون] در جهت تفکیک شورش ازانقلاب , رده های مختلفی از
تشکیلات اجتماعی و سیاسی را طرح کردن (حکومت , رژیم واجتماع ) و
براساس آن به تفکیک آنها پرداخته است . بااین توضیح که منظوراز
[حکومت] آن دسته از نهادهای رسمی , سیاسی واداری جامعه هستند که
تصمیمات مربوط به اداره جامعه رااتخاذ واجرا می نمایند فعالیتهای
خشونت آمیز برای ایجاد تحول دراین رده , شورش ساده است که هدف آن
برکناری افرادی است که بنابر باور شورشیان , پایگاههای اعتبار
(حکومت ) را به ناحق اشغال کرده اند. منظوراز[ رژیم] قواعداساسی
مثلا دمکراسی , سلطنتی و … شورشهای ایدئولوژیک وانقلابات ساده ,
عمومااین رده را درنظر دارند…امااصطلاح[ اجتماع] گسترده ترین
رده از تشکیلات و آگاهی اجتماعی را در بر می گیرد یا به عبارت دیگر,
رده ای است که در آن از روشهای اساسی متکی بر ضرورتهای اصلی جامعه
برای ایجاد هماهنگی با شرایط محیطی سازگار می شوند. حرکتی که برای
۷تغییر درارزشهای موجود ضرورت یابد, یک انقلاب کلی و کامل خواهد بود

بنابراین , در شورش ها, هدف اولیه نفس
تغییر و طرد و یاایفاء حق و حقوقی است که پایمال شده و یا تصاحب
گشته است . نه پی افکندن جامعه ای ایده آل و خلق یک جامعه نو, هر چند
که در طی این جریان , بطور قهری , جامعه و ساخت آن تغییر کند.

در صورتی که انقلاب , حرکت آگاهانه یک ملت برای تغییر بنیادی در وضع
موجود و ساختن جامعه ای جدید براساس اصول , ضوابطارزشها و نظام جدید
می باشد. در حقیقت هدف , تغییر وضع موجود به وضع ایده آل است که نیل
به آن تنهااز طریق انقلاب میسراست . براساس آنچه تاکنون گفته می شد
تفاوت انقلاب با دیگر واژه های نزدیک به آن روشن می شود.از قبیل اصلاح
یا رفرم که در نقطه مقابل انقلاب بکار رفته است . زیرا که به مجموعه
حرکات و تحولاتی اطلاق می گردد که در جهت تغییرات ظاهری و در جهت
بهبوداوضاع , صورت بپذیرد.

انقلاب و دیدگاهها

در مورد تحولات اجتماعی وارزیابی تاریخی واجتماعی و علل آن
نظریات مختلف از دیدگاهها و نقطه نظرات چندی ارائه شده است مبتنی بر
قانونمندی تحولات اجتماعی . به این معنا که تمام این بحثها پس از
قبول این حقیقت است که این تغییرات و تحولات اجتماعی , براساس یک
مجموعه از علل واسباب بوقوع پیوسته است (خواه , معلوم یا نامعلوم )
اما با فرض عدم قانونمندی تحولات , طبعا نخواهیم توانست به جمع بندی ,
ریشه یابی و نتیجه گیری کلی دست یازیم .

قبل از ورود به این بحث توجه به یک نکته لازم است و آن این که نقصی
که در متدلوژی علوم اجتماعی وجود دارد, مانع ازارائه نظریات کامل
و جامع دراین زمینه شده است . توضیح این که دو شیوه تحقیق نسبت به
علوم اجتماعی وجود دارد:

۱. روش استقرائی یا
Dedactive بررسی و شناخت یک بیک اجزاء بگونه ای مستقل – در
این روش , پژوهنده از راه بررسیهای جزئی به یک تصور کلی می رسد.

۲. روش قیاسی یاIndactiveدراین نگرش سیر,
از کلی به جزئی است . زیرا که بکمک عناصری جزئی و معلوم , یک چهارچوب
نظری کلی پدید آمده که در پرتو آن , مطالعات تطبیقی صورت می پذیرد –
اقتصاد دانان و جامعه شناسان و … بیشترازاین شیوه استفاده می کنند
واولی در میان مردم شناسان , رایج است .

نوع اول را درتصمیم های بی دلیلی می توان یافت که چون شخصی در قسمتی
یا حادثه ای از رویداد, حضور داشته (فرضا به ای ندلیل که مشت نمونه
خرواراست ), حکم آن بخش را به کل آن فرایند تعمیم داده و نظریه ای
کلی ارائه می دهد. هر چنداین روش , آنجا که حوزه مطالعه محدود باشد
می تواند مفید و موثر باشد,اما با گسترش مسائل و پیچیدگی قلمرو
علوم اجتماعی , آیا می توان به اتکاء آن به بررسی و حکم جامعه در
زمینه این علوم دست یافت ؟ و بر فرض شناخت صحیح و همه جانبه به چه
دلیل هر پدیده دیگری را می توان همانگونه تفسیر کرد؟ و براین کلی
تطبیق دارد؟

و همچنین نظریه پردازی از نو عدوم را می توان دراظهار نظر بیل
مشاهده کرد.اوانقلاب ایران را در پرتوالگوی انقلاب کبیر فرانسه
دیده و چنین تفسیر می کند:

[از بسیاری جهات انقلاب سالهای ۱۹۷۸۹
ایران از نوع انقلاب فرانسه دراواخر قرن هجدم وانقلاب روسیه در
اوائل قرن بیستم بود. در هر دوی این موارد خشونت , آشوب برخورد و
سیاستهای افراطی تا سالهای بعد بر نظام اجتماعی حاکم بود]. ۸

اما درواقع تحولات اجتماعی آن مقدر پیچیده و معلول عوامل مختلف و گوناگون
می باشد, نمی توان حکمی کلی و یکدست صادر شده از قبل داشت و هر نوع
تحولی را در پرتو آن شناخت و با آن تطبیق کرد و خلاصه کلام این که
بازیگران هرانقلابی را نمی توان عروسکهای کوکی دانست که از یک نسخه
از پیش نوشته , تبعیت می کنند

ازاین رو, نمی توان ادعای ارائه نظریه ای کامل و جامع را کرد و بر
این اساس یک چنین انتظاری نیز نمی تواند واقع بینانه باشد. بلکه تنها
در حدارائه کلیات و دورنماهائی از مساله می تواند صورت پذیرد و
البته برای شناخت صحیح و کامل و تحلیل واقعی از تحولات اجتماعی باید
مطالعه هر یک از آنها در زمینه خاص خودش انجام پذیرد.
و تفسیر وتحلیلی مناسب با آن و خاص همان پدیده را نتیجه دهد. براین اساس ,
بایستی بررسی تاریخ و تحولات اجتماعی و سیاسی و دینی با روشها و
معیارهای خاص و متناسب با آن جامعه نیز صورت بپذیرد, زیرا که تحولات
هر جامعه ای ,انعکاس واقعیتهای موجود آن جامعه و برآمده از درون آن
می باشد لذا برای شناخت درست آنها در درجه اول می باید بنیادها و
هویت و بالاخره واقعیتهای زنده آن جامعه را باز شناخت .

طرح بیشتر مسائلی که دراین بخش مطرح است , مجالی دیگر می طلبد.اما
درارتباط با تئوریهای متعدد و تحلیلهای نظری مطرح شده دراین
زمینه , می توان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.