پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله سیدعزالدین زنجانی;قسمت دوم ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله سیدعزالدین زنجانی;قسمت دوم ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله سیدعزالدین زنجانی;قسمت دوم ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه بااستاد آیت الله سیدعزالدین زنجانی;قسمت دوم ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۵
در شماره گذشته که قسمت اول این مصاحبه چاپ شد, گفتیم که استاد,
آیت الله سیدعزالدین زنجانی , فقیهی است آشنا به فلسفه ,اخلاق عرفان و
تفسیر.
دراین شماره که قسمت آخر[ گفت و شنود] را
پیش روی دارید, بر آن مدعی , گواهی روشن خواهید یافت .
استاد, آنجایی که سخن از عرفان می گوید, با تمام آشنایی و موانستی
که با[ مثنوی] مولانا دارد واز طفولیت به رهنمودی والدش با آن قرین
بود دل بدان نمی بندد و کلام و معصوم را منبع فیاض عرفان می داند, و
این گزینش برخاسته از آگاهی و شناختی است که وی با متون عرفانی و
کلام اهل دل دارد.
در وادی فلسفه کاری بسان کار مرحوم فیض , در کتاب پرارج[ محجه
البیضاء] را ضروری می داند و بی پیراش کتابهای فلسفی و بازنگری در
آنها, نوشتهای فلسفی را پرکاستی و فزونی می بیند.
در عرصه فقه , هم کار گروهی را بایسته می شمارد دو هم تخصصی و
[رشته ای گشتن] آنرا لازم می داند و بی تحقق این دو, فقه را کامل یافته
نمی بیند.
تمرکز نیروهای حوزه را در فقه واصول , مرگ استعدادها می داند و بر
این باوراست که دیگر رشته عای علوم دینی از قبیل تفسیر نیز, بایداز
متون اصلی تحصیلی قرار گیرد.
روحانی بدون ارتباط با خدا و تزکیه نفس را در زمره[ مثل الذین
حملوالتواره] می بیند و بی تزکیه , روحانی را روحانی , نمی شمارد.
آیت الله سیدعزالدین زنجانی , در هروادی سخنی دارد تعز و دلنشین که
جز با مراوده مدام نمی توان به آن پی برد و دراین[ گفت و شنود]
گوشه هایی از آن را خواند واینک این شما واین بخش پایانی مصاحبه :
[مجله حوزه]
حوزه : در زمینه تحقیق و تدریس فلسفه و عرفان , نظرات و پیشنهادهای حضرت عالی چیست ؟
لذاته] و نظیراین برای متتبع مخفی نیست .
اگراین معارف ,استخراج شود و بدست بیاید دگرگونی ژرفی
پدید می آید, لکن با کمال تاسف ,این معارف در گوشه کتابها, مخفی
مانده است (بخصوص ادعیه ) خداوند, مرحوم , شهید دکتر باهنر را رحمت
کند.انسان آگاهی بود. دراوائل انقلاب , در زنجان , سخنرانی دلنشین آن
مرحوم رااز تلویزیون شنیدم .ایشان فرمودند:[ دعاهای ائمه ما[ ع]
سخن مظلوم است . حقایق مخفی , زیاد دارد].اما راجع به پاره ای از کتب
متداول عرفانی هم باید تامل کرد. مثلا:[ مثنوی] ,[ تذکره الاولیاء] و
… نسبت به اینها, همان کاری را که مرحوم فیض نسبت به
[ احیاءالعلوم] ,انجام داده , بایدانجام داد.
من , به تاکید مرحوم والداز کودکی با مثنوی ارتباط برقرار کردم و
رابطه ای دیرین , با مثنوی , دارم . یادم است که در سال ۴۲, که در
زندان بودم و مرحوم مطهری هم بودند,ایشان , به یک وسیله ای مثنوی را
داخل آوردند و با هم مطالعه می کردیم و من اشعاری را که اشاره به
آیات قرآن و یا حدیث داشت , آیات واحادیثش را مشخص می کردم . بطوری که
یادم است شهیدمطهری , در حاشیه مثنوی یادداشت می کردند. خلاصه , عظمت
مثنوی را متوجه هستم .امااز آن طرف نباید غلو کرد.اشتباهات بزرگی
هم دارد.
خدا رحمت کند مرحوم مطهری را, در نوشته هایشان دارند که اشتباهات
افراد فوق العاده – چون معصوم نیستند – مثل خودشان بزرگ است . من از
اینها زیاد یافم . بالاخره , در عین اعتراف به عظمت آن , باید متوجه بود
که نباید شش دانگ خود را تسلیم آن کتاب کرد.
نه مثل آنها باید که مثنوی را باانبر می دارند و نه اینطور غلو
کرد. مثلا من هیچ جا ندیدم که آیه[ فارجع البصر هل تری من فطور] را
به این خوبی مثنوی بیان کند:
[تشنه می نالد که کوآل گوار
آب هم نالد که کو آن آب خوار]
مرا بدهید.این تعلیم را با آن داستان مقایسه کنید.
تعجب دراینجاست که خود مولوی درجائی دیگر دارد:
گفت پیغمبر که جنت ازاله
گر همی خواهی زکس چیزی مخواه
می کند:
آمده عباس حرب از بهرکین
بهرقمع احمد واستیز دین
گشت دین را تا قیامت پشت و رو
در خلافت او و فرزندان او
مهدی عباسی با محارم خود – یعنی عمه و خاله اش – زنا می کرد.
بشاربن برد در حقش چنین گفته :
خلیفه بزنی بعماته
یلعب بالدبوق و بالصولجان
ابدلناالله به غیره
ودس موسی فی حرالخیزران
وار به مثنوی و تتبع کامل , نتوانسته اصل و منبعی را برایش پیدا کند.
نتیجه آن داستان این می شود که معاویه از طراز[ ان عبادی لیس لک
علیهم سلطان] قرار می گیرد و معاویه خطاب به شیطان می گوید:
عنکبوتی تو مگس داری شکار
من نیم ای سگ مگس زحمت میار
بازاسپیدم شکارم شه کند
عنکبوتی کی بگرد من تند.
المبتاع] .
قال شیخناابوالقاسم البلخی رحمه الله تعالی : قول عمروله : دعنی عنک
کنایه عن الالحاد, بل تصریح , به ,ای دع هذاالکلام , لااصل له , فان
اعتقادالاخره , وانها لاتباع بعرض الدنیا من الخرافات و مازال عمر و
بن العاص ملحدا تردد قط فی الالحاد والزندقه و کان معاویه مثله
ج ۲.۶۵, چاپ ده جلدی .
حال باید پرسید: چگونه بااین همه اقراراز طرف خود عامه چرا و
چگونه معاویه باز سفید کذائی شد که شیطان را به او دسترسی نیست .
از همه مهمترانکار وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ,ارواحنا و
ارواح العالمین لتراب مقدمه فدا, می باشد.
پس بهر دوری ولی قائم است
تا قیامت آزمایش دائم است
هر که را خوی نکو باشد برست
هر کسی کو شیشه دل باشد شکست
پس امام حی قائم آن ولی است
خواه از نسل عمر خواه از علی است
مهدی و هادی ویست ای راه جو
هم نهان و هم نشسته پیش رو
حکیم سبزواری , قدس سره , در[ شرح اسرار],.۱۱۳. در شرح این ابیات
می فرماید:از کلام چنین مستفاد می گردد که حضرت قائم[ سلام الله علیه] ,
را صنفی قائل است . در حالی که حق وجود شخصی است چرا که وحدت و شخصیت
موجود حقیقی است .
حوزه : برای فراگیری فلسفه اسلامی به گونه ای که جوابگوی نیازهای فکری زمان بوده و قابل انطباق با فلسفه های دیگر
باشد, چه شیوه ای را پیشنهاد می کنید؟
استاد: به عقیده من بنیاداین کار را بمقدار زیادی , مرحوم
سیدناالاستاد, علامه طباطبائی , بنا گذاشته اند, همچنین مرحوم مطهری .
البته باز هم به همین روش باید کار بشود. روی کتابهای علامه باید کار
بشود واز تفسیر شریف ایشان هم بایداستمداد بشود,ایشان مباحث
فراوانی را عنوان کرده اند. دراین راه , یک کار بسیار ضروری و مهم
است که ازاساتید فلسفه , یعنی ازاساتید بزرگی که به فلسفه روز و به
فلسفه قدیم , آشنایی کامل دارند و مسلط در هر دو هستند, دعوت شود تا
مباحث را منقح کنند. چرا که ممکن است بعضی از مباحث ,امروز, چندان
ضرورت نداشته باشد که باید حذف گردد و جای آن مباحث ضروری دیگری
جایگزین شود. چنانکه در شیوه تلمذ و فراگیری فلسفه باید تجدید نظر
کرد, بحث را چگونه دید, چگونه آموخت واز آجا شروع کرد؟ چه بسا ممکن
است در مباحث طبیعیات و فلکیات , تجدید نظرهائی , لازم و ضروری باشد.
یکی از مهمات حوزه , عبارت ازاین است که بعضی از کتابها که مشتمل بر
مباحثی خلاف سنت است , پاکسازی شود, به خصوص بعضی از کتب که راجع به
تزکیه نفس واینها نوشته شده و قطعا مخلوط با حرفهای غیرمعصومین
است . ما باید براساس کتاب و سنت و بر طبق آن , کتابی برای تزکیه نفس ,
تالیف بکنیم که افراط و تفریط نداشته باشد. چنانچه مرحوم فیض , نسبت
به کتاب[ احیاءالعلوم] اینکار را (یعنی تصفیه را)انجام دادند. در
اینجا, بایداین مطلب را هم عرض کنم , که مقدار زیادی ازاین که تز
جدایی دین از سیاست جاافتاد, به لحاظ همین افراطهایی است که نسبت
به انزوا و گوشه گیری در بعضی ازاین کتابهای به اصطلاح عرفانی آمده
است . آن قدر گوشه گیری وانزوا تبلیغ شده که خواه ناخواه ,انسان را
از همه چیز دور می کند. واین , با مبانی مکتب ما و روایات معصومین ,
هیچ نمی سازد .
حوزه :از مدتهاست که بحث تخصصی شدن دروس حوزه مطرح است , نظر شما دراین مورد چیست ؟ آیا درست است کسی که
می خواهد در تفسیر یااقتصاداسلامی متخصص شود پس از گذراندن سطح ,
تلاش خودش را دراین جهت ها متمرکز کند؟
استاد: من یادم هست که مرحوم مطهری ,
با عده ای مطرح کرده بودند, چون در حوزه ها کار گروهی نشده , گاهی دیده
می شود که روی مسائل غیرضروری کار فراوان شده ,اما به مسائل ضروری
پرداخته نشده است واز آنجا که فقه , دامنه ای وسیع یافته است , بهتر
است تخصصی بشود, تا به آن مسائلی که پرداخته نشده است پرداخته شود,
مسائل روز, مطرح گردد و و با توجه به مبانی حقوقی روز, روی آنها
کارشود. مثلا در تجارت فقه ,اینگونه کار بکند, خوب عده ای هم در
عبادات فقه , متخصص شوند و …
دامنه فقه , بسیار وسیع شده است و معلوم نیست عمر یک فرد, برای
بررسی همه ابواب آن کافی باشد.این حرف را, مرحوم مطهری و عده ای
دیگر بنیادش را گذاشتند واین حرف درستی است , چون در پاره ای از
مسائل , تامل لازم نشده است . مثلا دراقتصاداسلامی , کار لازم انجام
نگرفته و ما نمی توانیم – کما هوحقه – پاسخگو باشیم . خوب است دراین
مسائل , تامل لازم نشده است . مثلا دراقتصاداسلامی , کار لازم انجام
نگرفته و ما نمی توانیم – کما هو حقه – پاسخگو باشیم . خوب است دراین
مسائل , همانگونه که نیاز
جامعه امروزی است کار شود یا مثلا حقوق , ما باید در حقوق اسلام کار
کنیم و لازم است که افرادی منحصرا روی آن کار کنند.امروز, نمی شود
در تمام ابواب فقه , بگونه ای متخصص شد که بتوان نیاز جامعه کنونی را
پاسخ گفت . ولی می توان ابواب مختلف فقه را تفکیک کرد و با توجه به
علوم روز در آنها متخصص شد.
لکن چون کار گروهی نبود, بعدازایشان پیگیری نشد,
کارهای فردی یموت بموت حامله .
کتابی بود به نام[ المجله] مبتنی بر حقوق حنفی که در بغداد تدریس
می شد.ایشان , آن را با حقوق شیعه تطبیق می کند و فقه شیعه رااثبات
می کند. و محصول آن , همان[ تحریرالمجله] است که دلیل خوبی براطلاعات
وسیع و فقاهت عمیق آن بزرگوار, بر منبای فقه شیعه است . متاسفانه ,
…این اثر, آن موقع , در میان فضلاءایرانی شناخته نبود, فقط تعدادی
از مقلدین عرب ایشان و تعدادی از طلبه های مدرسه ای که ایشان در آن
تدریس می کردنداز آن استفاده بردنداز آن جمله یکی مرحوم آقای
آیت الله شهید قاضی (آقای سیدمحمدعلی قاضی ) بودالبته مرحوم
کاشف الغطاء تنها یک فقیه نبود, بلکه به مسائل زیادی آگاهی و تسلط
داشت . ب نظیراین را البته نه به این قصد – مرحوم کاشف الغطاء
انجام داد.
موضع گیری های ایشان در رابطه بااستکبار آمریکا و غرب , نشانی از
بینش روشن و صحیح ایشان است . آن موقع که غرب از نفوذ مارکسیسم به
وحشت افتاده بود, به فکراین افتاد که برای جلوگیری ازاین نفوذاز
علماء دین کمک بگیرد. به این خاطر جمعی از علماء مسیحی و مسلمان را
در لبنان در قریه بحمدون , گرد یکدیگر فرا خواند, تا راهی برای کاستن
نفوذ مارکسیسم به وحشت افتاده بود, به فکراین افتاد که برای
جلوگیری ازاین نفوذاز علماء دین کمک بگیرد. به این خاطر جمعی از
علماء مسیحی و مسلمان را در لبنان در قریه بحمدون , گرد یکدیگر
فراخواند, تا راهی برای کاستن نفوذ مارکسیسم بیابند, کسی که در شیعه
آنان زمان معروف بود, جناب شیخ محمدحسین کاشف الغطاء بود, لذا کسی
که در شیعه آن زمان معروف بود, جناب شیخ محمدحسین کاشف الغطاء بود,
لذاازایشان هم رسما دعوت کردند. مرحوم کاشف الغطاء, آن زمان در
بغداد مریض بودند و در بستر, که این مریضی , منتهی به فوت ایشان شد.
ایشان , بنا به ضرورتی که احساس کرد, در همانحال بیماری کتابی نوشت
در پاسخ به این دعوت نامه به نام ( المثل العلیا فی الاسلام لافی
بحمدون ) یادم است که این کتاب , در همان زمان , بیست بار, تجدید چاپ
شد.
در آنجا دارد که:[ شما که اکنون بلحاظ
فشار کمونیسم از ما می خواهید به کمک تان بیابیم , می دانید که بر سر ما
چه آوردید؟]
به چرچیل خطاب می کند که: ای عجوز سیاست !این بغداد, بغدادی بود
که در هر چند قدمی آن , یک مسجد یا مدرسه بود,امااکنون , در هر چند
قدمی آن یا کاباره است یا مشروب فروشی و یا سینما.الان به سراغ ما
آمده اید؟این کار بی نتیجه است , چرا که شمااسلام را هم باقی
نگذاشته اید. شخصیت ایشان , واقعا چند بعدی بود.ازایشان , راجع به
(تربت و خاک ) سوال شده بودایشان در جواب , رساله کوچکی تالیف کردند
به نام ( الارض والتربه الحسینیه ).این سوال را, دایره المعارف
بریتانیاازایشان کردند.
این دائره المعارف , قریب ۲۰ جلداست ,ایشان مفصل پاسخ
گفتند که به انگلیسی ترجمه شده و در دائره المعارف آم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 