پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اصلاحات اجتماعی در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱
استواری و پاگرفتن بسیاری از ارزشهای اجتماعی, بسته به نهادهای توان مند جامعه بویژه نهاد سیاسی است. نهاد سیاسی جامعه, از آن رو که تواناترین نهاد اجتماعی است, در این عرصه نقش بسیار مهمی بازی می کند. این که رسولان و مردان بزرگ الهی تلاش می کردند تا مدیریت سیاسی جامعه را در دست بگیرند و یا آن را به شایسته ترین گونه اصلاح کنند, از آن رو بود که این نهاد, بسیاری از آسیبهایی را که جامعه را از رشد و بالندگی باز می دارد, ریشه کن می کند و از میدان داری باز می دارد و عرصه را بر هرگونه آفتی تنگ می کند و زمینه را برای شکوفایی جامعه و اصلاحات همه سویه, مهیّا می سازد. برگزیدگان خدا, در هر برهه که زمام امور را در دست گرفتند, به استوارسازی ارزشهای اجتماعی رو کردند و روشی الگوپذیر از خود به یادگار گذاشتند, تا الهام بخش همه نسلها, تا پایان زندگی انسان باشد.
در میان انسانهای برگزیده خدا, روش و سیره امام علی(ع) درخشندگی ویژه دارد. امام, با آشنایی دقیق از اسلام, زندگی پیامبران و روشها و منشهای آنان, زندگی و روش و منش پر برکت و جاودانه پیامبر اسلام(ص) تاریخ ملتها و فراز و نشیبهای امّتها و… به پایگاهی دست یافت که توانست الگو باشد برای هر کس که بخواهد وی را الگو قرار دهد.
امام, از فرصتها, به بهترین وجه بهره برد. از میان این فرصتها, دوران حکومت آن سرور از درخشندگی ویژه ای برخوردار است. امام در این فرصت, ارزشهای متعالی را استوار ساخت, ساختارهای بنیادی فرهنگی, اقتصادی, اجتماعی, سیاسی را پی ریخت, بسیاری از نابسامانیها را سامان داد, اهرمهای بالندگی جامعه را بر افراشت, انسانهای والایی, مانند: مالک اشتر, محمد حنفیه, محمد بن ابی بکر, اویس قرنی, عمّار, میثم, عمرو بن حمق, حجر بن عدی و… تربیت کرد و الگوی شایسته و چشم نوازی از حکومت حق فرا دید انسانها قرار داد.
در حکومت علوی, بالندگی فرهنگی, به گونه یک جریان فراگیر, تمامی قلمرو جهان اسلام را فرا گرفت.
اصلاحات ژرفی که در این دوران پدیدار شد, ریشه در باروری فرهنگی جامعه داشت. امام, با اصلاح گری که در عرصه فرهنگ پیشه ساخت, توانست در دیگر عرصه ها, دگرگونی بیافریند.
در این دوره, نظام اقتصادی, به گونه بنیادین دگرگون شد و زمینه شکوفایی و رشد اقتصادی فراهم گردید. اصلاحات محوری که دگرگونیها و چرخشهای کلان اجتماعی را پدیدار ساخت و حکومت علوی را از دیگر حکومت ممتاز ساخت و برجستگی ویژه ای بدان بخشید و بسیاری را به امکان شکل گیری حکومت حق امیدوار ساخت, تلاش گسترده, دلسوزانه, ژرف, و ترازمند امام در راه برپایی اصول برجسته ای چون: عدالت اجتماعی, آزادی اجتماعی, همسانی با مردم, احقاق حقوق مستضعفان, قانون گرایی و مدیریت کارآمد بود که در این مقال, به بررسی آنها می پردازیم:
الف. عدالت اجتماعی
بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی, از برتری دادن شماری بر شماری در عرصه های گوناگون, بویژه اقتصادی ناشی می شود.
برتری دادن شماری بر شمار دیگر, جامعه را به دو قطب, محروم و متموّل تقسیم می کند, پدیده ای زشت و ویران گر و تباهی آفرین.
ریشه بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی, مانند: ناپای بندی به قانونهای اجتماعی, بزهکاری, رشوه, اختلاس و… را می توان در این برتری دادنهای ناروا جست.
آنچه سبب از بین رفتن این نابسامانیها می شود, به پا داشتن عدالت اجتماعی است.
در پیاده کردن عدالت اجتماعی, باید همه زوایای اجتماعی در نظر گرفته شود. در پیاده کردن این ارزش والا, نباید تنها به سراغ محور اقتصادی رفت که اصلاح آن و برقراری عدالت در این عرصه, به تنهایی کارآیی ندارد و اصلاح مورد نظر پایدار نمی شود.
اقتصاد و ساماندهی زندگی مردم, یکی از محورهای کلان را شکل می دهد که پاره ای از محورهای کلان اصلاحات اقتصادی حکومت امام, از این قرارند:
۱. آبادگری: در بر پاداشتن عدالت اقتصادی, گام نخست, تلاش در راه آبادگری جامعه است. زیرا بدون آباد کردن جامعه, نمی توان عدالت اقتصادی را استوار ساخت, بلکه می توان فقر را به گونه مساوی و برابر تقسیم کرد.!
با مطالعه سیره امام, این بُعد را درخشان می بینیم. امام, گرچه در راه برآوردن نیاز بینوایان تلاش ورزید و به وضع درماندگان جامعه به صورت موردی رسیدگی می کرد; لیکن توجه اصلی امام, به محورهای پایه ای سازندگی بود; زیرا آنچه به صورت ریشه ای این محور کلان را ساماندهی می کند, توجه به ریشه های فقر و نابسامانی است. تا فقر و نابسامانی اقتصادی جامعه, ریشه یابی نشود و ریشه های این تباهی برکنده نشود, فقر خواهد بود و روز به روز هم, بیش تر ریشه خواهد گسترد, هر چند حکومت, فقر نواز و بینوایان را کمک باشد.
نظام اقتصادی جامعه, باید به گونه ای سامان بیابد که همگان عزت مندانه و با تلاش خود, زندگی آبرومندی داشته باشند و به دیگری نیازشان نیفتد که از اوج عزت به زیر آیند و ذلیل شوند.
جامعه ای که از مردمان عزیز و سربلند و بی نیاز برخوردار است, آسیب ناپذیر است; زیرا مردم, در برابر همه پدیده ها و رخدادهای ناگوار ایستادگی می کنند و از جایگاه عزت مندانه خویش به دفاع بر می خیزند و جامعه را از یورشهای تباهی آفرینان, در امان می دارند. برای حفظ عزت, استقلال و جبران عقب ماندگانیها و چیرگی بر فقر و بدبختی و شوربختی است که امام(ع) از کارگزاران خود می خواهد, آبادگری را سرلوحه برنامه های خود قرار دهند.
سفارش می کند که باید هر یک از کارگزاران حکومت, تمام توان خویش را در راه آبادگری سرزمینی که حکومت بر آن را بر عهده دارد, به کار بندد, نه گرفتن مالیات از مردم را, زیرا آنچه سبب شکوفایی اقتصادی می گردد, سازندگی و تولید است.
به مالک می نویسد:
(ولیکن نظرک فی عماره الارض أبلغ من نظرک فی استجلاب الخراج لانّ ذلک لایدرک الاّ بالعماره ومن طلب الخراج بغیر عماره اَخْرَب البلاد واَهلک العباد و لم یستقم أمره الاّ قلیلاً.)۱
باید نگریستنت به آبادی زمین, بیش تر از سِتَدَن خراج بُوَد, که سِتَدَن خراج, جز با آبادانی میسّر نشود و آن که خراج خواهد و به آبادانی نپردازد, شهرها را ویران کند و بندگان را هلاک سازد و کارش جز اندکی, راست نیاید.
آبادگری است که زمینه پرداخت مالیات را فراهم می سازد. وقتی اقتصاد مردم در تولید, صنعت و تکنولوژی شکوفا شد, آن گاه راه پرداخت مالیات نیز هموار خواهد شد. آن مدیریتی که بدون آبادگری, به دریافت مالیات بپردازد, اقتصاد جامعه را تباه کرده است:
(من طلب الخراج بغیر عماره أخرب البلاد و اهلک العباد.)
اندیشه امام در این باره, بسیار روشن است. او کسان و مردمانی را که آب و خاک در اختیار داشته باشند و از اندیشه پی ریزی و طرح نودراندازی اقتصاد پویا, شکوفا و بالنده بی بهره و از بازوان کارامد و دگرگونی آفرین نابرخوردار, و در نتیجه نیازمند دیگران, از رحمت خدا به دور می داند:
(من وجد ماءً و تراباً ثم افتقر فابعده اللّه.)۲
کسی که آب و خاک در اختیار داشته باشد و با این حال, نیازمند دیگران باشد, از رحمت خدا به دور است.
امام در زندگی شخصی نیز آبادگر بود. قناتها حفر کرد, باغهای بسیارِ نخل را آباد ساخت و….
امام, از دستان آبادگر خود, هم خود بهره می برد و هم به دیگران بهره می رساند. وی, افزون بر رسیدگی به بینوایان,از دست رنج خویش, هزار برده آزاد کرد.۳
۲. برابری در بهره وری: محور دوم اصلاحات اقتصادی را, برابری در بهره وری از سرمایه های عمومی شکل می دهد.
سرمایه های عمومی جامعه: منابع طبیعی, معادن و… از آنِ همگان است و همه حق بهره برداری از آنها را دارند. خداوند آنها را برای بهره برداری همه مردم قرار داده است. حال اگر دستانی, دست مردم را از بهره برداری درست از منابع, کوتاه کنند و یا شماری را بر شماری برتری بدهند و جلوی شماری را برای هرگونه استفاده باز بگذارند و شماری را محروم سازند, روشن است که پایه های اقتصاد جامعه در هم فرو می ریزد و نابسامانی, سایه می گستراند. پخش این سرمایه به گونه یکسان و در جاهایی با توجه به اولویتهای نیاز, باعث آرامش اجتماعی و هماهنگ شدن لایه های گوناگون جامعه و سبب فراهم شدن بسترهای رشد اقتصادی می گردد.
امام, در این ساحَت, عدالت را به پاداشت که شاهدها و نمونه ها بسیار است. از جمله می فرماید:
(لو کان المال لی لسوّیت بینهم فکیف وانّما المال, مال اللّه.)۴
اگر مال, از آنِ من بود, همگان را برابر می داشتم ـ که چنین تقسیم سزاست ـ تا چه رسد که مال, مال خداست.
امام, در ردّ شماری که می پنداشتند مهاجر, یا از زمره انصار بودن, سبب امتیاز در بهره وری از سرمایه ها و داراییهای عمومی می شود, فرمود:
(فانتم عباد اللّه والمال مال اللّه یقسم بینهم بالسویّه لافضل فیه لاحد علی احد وللمتقین عند اللّه غداً احسن الجزاء و افضل الثواب.)۵
شما, بندگان خدا و مال هم, مال خداست, در میان همه برابر تقسیم می شود. کسی بر دیگری برتری ندارد. البته انسانهای پرهیزگار, در آن سرا, در نزد خدای سبحان نیکوترین و برترین پاداش را دارند.
امام در این راه و شیوه, چنان ثابت قدم و استوار بود که حتی یاران فرزانه امام نیز آن را بر نمی تابیدند. از باب نمونه, امام, در تقسیم, بین سهل و غلام او, یکسان رفتار کرد:
(فاعطی کل واحد منهما ثلاثه دنانیر ولم یفضل احداً علی أحدٍ.)۶
۳. جلوگیری از حیف و میل بیت المال: امام, پای بندی خود را به قانون والا و درخشان اسلام: (کسی را بر کسی برتری نیست و همه یکسان از بیت المال بهره می برند) از روزگاری که خود زمام امور را در دست گرفت, نشان نداد, بلکه این قانون را به دوران پیش از خود نیز, جاری ساخت و کسانی که به ناروا بر دیگران برتری داده شده بودند و به مال و منالی دست یافته بودند, مورد بازخواست قرار می داد و اموال به یغما برده شده را به بیت المال بر می گرداند.
این شیوه, بسیاری را از امام رنجاند. بویژه سران حزبها و گروههای اجتماعی که مالها اندوخته بودند و به ریخت و پاشهای دوران پیش خو گرفته بودند, این روش و منش قانون مدارانه و برابر معیارها و ترازهای دقیق اسلامی امام را بر نمی تابیدند. این رنجش, پیامدهای ناگواری داشت, لیکن برای امام حفظ معیارها اهمیت داشت, نه حراست و پاسداری از جایگاه خود از این روی, شجاعانه و به دور از مصلحت اندیشیهای ناهماهنگ با معیارها و ترازهای شرعی, می فرماید:
(ولو وجدته قد تزوج به النساء وملک به الاماء لرددته فانّ فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق.)۷
به خدا اگر ببینم که به مَهر زنان, یا بهای کنیزکان رفته باشد, آن را باز می گردانم که در عدالت گشایش است و آن که عدالت را بر نتابد, ستم را سخت تر یابد.
(الا إنّ کل قطیعه اقطعها عثمان, و کلَّ مال اعطاه من مال اللّه فهو مردود فی بیت المال.)۸
هر قطعه زمینی, یا مالی را عثمان از بیت المال به دیگران بخشیده, همه به بیت المال بر می گردد.
این روش, اصلاح واقعی را برای جامعه به ارمغان می آورد. امام, دقیق و موشکافانه به مسأله می نگرد و اصلاح اقتصادی را از زمان زمامداری خود شروع نمی کند و هیچ چیز را شامل مرور زمان نمی داند که می داند هر پدیده ناگوار, ریشه در گذشته دارد. تباهی اقتصادی امروز جامعه, ریشه در روزگار پیشین دارد. بدون بازخواست کسانی که در دوران پیشین, دست به یغماگری زده و از بیت المال و زمینهایی که در اختیارشان گذاشته شده, زندگیهای افسانه ای برای خود سامان داده اند و برگرداندن آنها, نمی شود اقتصاد امروز جامعه را سامان داد.
اختلاس گران, دزدان و غارت گران بیت المال, افزون بر این که دارایی مردم را به غارت برده و در نزد خود انباشته و مردم را با بیت المال خالی روبه رو ساخته و فقر و مذلت و بیچارگی را به آنان بار کرده اند, اکنون که علی(ع) روی کار آمده و ورق برگشته, اگر در همان جایگاهی که از راه حرام برای خود ساخته اند, بمانند, بزرگ ترین سدّ اصلاحات خواهند بود. از این روی, امام روی شناختی که از جریان دست یازان به بیت المال دارد, این گروه را آفت همیشگی حکومت خود می داند و بر هدم آن همت می گمارد.
۴. ترازسازی سرمایه ها: از ویژگیهای نظام اصلاحی اقتصادی, ترازمندی سرمایه هاست. انباشته شدن سرمایه در نزد گروه اندک, سبب درهم ریختگی و از هم فروپاشیدگی اقتصاد می گردد. اگر در سیستم اقتصادی, به گونه ای برنامه ریزی شود که ثروت به یک سوی حرکت کند و در نزد گروهی ویژه انباشته گردد, خیلی زود, جامعه به دو قطب تقسیم می شود: قطبی کوچک با سرمایه های هنگفت و افسانه ای و قطبی بزرگ, با دستان و سفره های خالی.
در برنامه اقتصادی که امام پیش گرفت, ترازسازی سرمایه ها محور کار قرار گرفت. او, با قدرت تمام از حیف و میل بیت المال و سرمایه های همگانی جلو گرفت, دست همگان را به گونه مساوی و برابر در استفاده از سرمایه های عمومی بازگذاشت, بر داراییها مالیات بست و… با این کارکرد, نگذاشت سرمایه ها در دست شمار اندکی انباشته شود.
او بر این باور بود که ثروت انباشته نمی شود مگر این که حق شماری از مردم پایمال می شود و فقر سایه شوم خود را نمی گستراند, مگر این که شماری پر می خورند و بر ثروت می اندوزند و به مال دیگران با گوناگون حیله ها و ترفندها, دست می یازند و حفره های فقر و شوربختی را پدید می آورند:
(فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی.)۹
پس بینوایی گرسنه نماند, جز که توانگری از حق او خود را به نوایی رساند.
حتی امام, در این که چرا حکومت را پذیرفته می فرماید:
(اما والّذی فلق الحبَّهَ وَبرأ النّسمه لولا حضور الحاضر وقیام الحجّه بوجود النّاصر و ما اخذ اللّه علی العلماء ان لایقارّوا علی کِظَّه ظالم و لاسغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس أوَّلها.)۱۰
به خدایی که دانه را کفید و جان را آفرید, اگر این بیعت کنندگان نبودند و یاران حجت بر من تمام نمی نمودند و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند, رشته این کار را از دست می گذاشتم و پایانش را به آغازش می انگاشتم.
امام, علت پذیرش حکومت را افزون بر بیعت مردم, عهدی می داند که خداوند از عالمان دین گرفته که ستمکار شکمباره را برنتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند.
از نگاه اسلام, مساوی بودن سرمایه ها مورد نظر نیست; زیرا با ناسانی که در استعدادها و تلاشها وجود دارد, چنین چیزی ممکن نخواهد بود. آنچه از سیره پیامبر(ص) و امامان(ع) بر می آید و فهمیده می شود, تعدیل سرمایه هاست, نه برابر ساختن آنها که به چهار محور برای تعدیل سرمایه اشاره شد.
اکنون, به بررسی این مسأله می پردازیم که امام علی(ع) در مدت کوتاه حکومت, چگونه و با چه روشی به اصلاح اقتصاد جامعه پرداخت و در راه شکوفایی آن قدم برداشت.
اصلاحات اقتصادی
امام, دو شیوه را در اصلاح ساختار اقتصادی, پیشه کرد: فردی و جزئی و دیگری پی ریزی نظام اقتصادی فراگیر و هماهنگ, برابر معیارهای دقیق اسلامی.
از روش نخست امام, بسیار سخن رفته است. امام در این عرصه کارهای بزرگی انجام داده, چه در دوران خلافت و چه پیش از آن و خداوند کار امام را بزرگ شمرده و ایشان را ستوده است:
(ویطعمون الطّعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً.)۱۱
وهمه بر دوستی او, فقیر و اسیر و یتیم را طعام می دهند.
امّا روش دوم, از اثر پایدار برخوردار است. نتیجه آن این است که سرمایه ها تعدیل و ترازمند و سطح زندگی به یکدیگر نزدیک می شود و آرامش اجتماعی پدید می آید.
امام در زمان حکومت, با پیاده کردن برنامه اقتصادی عادلانه و ترازمند خود, رفاه نسبی را برای مردم فراهم ساخت. امام, وضع مردم کوفه را در دوران حکومت خود, چنین ترسیم می کند:
(ما اصبح بالکوفه احد الاّ ناعماً انّ ادناهم منزله لیأکل البرّ ویجلس فی الظّلّ ویشرب من ماء الفرات.)
هیچ کس در کوفه شب را به صبح نمی آورد, مگر این که در آسایش به سر می برد. پایین ترین آنان از حیث منزلت, نان گندم می خورد و در سایه می نشیند و از آب فرات می نوشد.
تنها کوفه چنین نبود. با کوتاه شدن دست غارت گران از بیت المال, گرفتن مالیات و تعدیل سرمایه ها و فراهم آوردن زمینه بهره وری یکسان از منابع طبیعی و داراییهای عمومی, زندگی مردم, رونق گرفت و مردمِ سرزمینها و شهرهای گوناگون قلمرو حکومت امام, از رفاه نسبی برخوردار شدند.
امام در مدت کوتاهی, به این دستاورد بزرگ رسید. از این جا روشن می شود اصلاح اقتصادی و سروسامان دادن به وضع مردم, در زمان کوتاهی, اگر با پشتکار باشد و تلاش لازم و بایسته انجام بگیرد و قانون به طور دقیق و همه سویه, اجرا شود, جامه عمل می پوشد و به حقیقت می پیوندد.
روش امام, اگر دقیق و همه سویه در کانون مطالعه و توجه قرار گیرد و در بوته عمل, دگرگونی مورد رضای خداوند متعال, در معاش مردم, که بدون آن معادشان پا نمی گیرد, پدید خواهد آمد و جامعه ای براساس قسط و عدل و برپایه اقتصاد سالم و عادلانه, بنیان گذاشته خواهد شد.
ب . آزادی اجتماعی
آزادی اجتماعی, اگر درست دامن بگستراند, جامعه را شکوفا می سازد و استعدادهای خفته را بیدار می کند. جامعه آزاد و دارای نهادهای سیاسی آزادی گستر و آزاد پرور, مزه تلخ واپس ماندگی اقتصادی را نخواهد چشید, زیرا در چنین اجتماعی, به خاطر حرمت و جایگاهی که انسانها دارند, تمامی توان خود را در راه بهبود وضع اقتصادی, به کار خواهند بست, تا جایگاهی که دارند, به خاطر فقر و مذلت از دست ندهند و همچنان عزیز بمانند.
در جامعه آزاد, رقابتها در تمامی عرصه ها نمود می یابند. مردم آزاد و بهره مند از فضای آزاد و مدیریت مردم سالار, همان گونه که در فرهنگ و سیاست, به سوی رشد و تعالی ره می پویند, در عرصه های اقتصادی نیز, به شکوفایی و رشد و تعالی می رسند.
از دیگر سوی, میدان ندادن به آزادیهای مشروع و پذیرفته شده در نزد خردمندان, رکود به بار می آورد و جامعه, در تمامی ساختها, از رشد بایسته و سزاوار باز می ماند و کم کم, مرگ گریبان گیرش می شود.
هیچ حرکت اصلاحی, در هیچ ساحَتی از ساحتهای اجتماع, بدون آزادی, پا نمی گیرد. تا اندیشه میدان رشد نیابد, فرهنگ در عرصه دادوستد, جایگاه خویش را پیدا نکند, در مثل, نمی توان به شکوفایی اقتصادی و اصلاح ساختار اقتصادی جامعه دست یافت و جامعه را در مسیر آبادانی قرارداد و با ناهنجاریها و افتها, به مبارزه برخاست و آنچه اقتصاد را از مسیر سالم خود باز می دارد و عرصه را بر رشد آن تنگ می گرداند, ریشه کن کرد.
اصلاح گری امام(ع) در گوناگون زوایای اجتماعی, با به پا داشتن آزادی فراهم آمد. امام, مردم را در چهارچوب دستورها و آیینهای دینی, آزاد گذاشته بود و از این آزادی, در راه مصالح خود آنان و سالم سازی جامعه و شکوفایی اقتصاد بهره برد.
ج. قانون گرایی
زندگی اجتماعی انسان, نیاز به قانون دارد; قانون سرچشمه گرفته از علم و حکمت و اجرای آن, به مدیریتی شایسته. به هر کدام از این دو رکن, آسیب برسد, زندگی اجتماعی از هم می گسلد.
قانونهایی که از وحی سرچشمه می گیرند و قانونهایی که برابر داده های عرف, خرد, حکمت و دانش انسانی سامان می یابند و برای اجرا در دستور کار قرار می گیرند, اگر از مدیریتی شایسته و شایسته سالار برخوردار باشند و تک تک اعضای گروه اجرایی, براساس معیارهای خردمندانه و صحیح برکار گمارده شده باشند, کارها سامان خواهد گرفت و گرنه, نه.
تا مدیران, چه رده های بالا و چه رده های میانی و پایین, قانون گرا نباشند و قانون را در هر حال پاس ندارند و در همه لایه های جامعه, به گونه یکسان, پیاده نکنند, اصلاحات اجتماعی پدیدار نمی شود و پا نمی گیرد.
در جامعه ای که رده های بالا و شخصیتهای با نفوذ, به قانون گردن نمی نهند و قانون را در حق خود نمی پذیرند و از پیاده شدن قانون در مورد خود و یا وابستگان, شانه خالی می کنند و در حقیقت, قانون را برای خود بر نمی تابند و برای دیگران اجرای آن را می خواهند, اصلاح پا نمی گیرد و همیشه چنین جامعه ای رو به افول دارد. آشفتگی روح و روان مردم, میدان داری توان مندان, پایمالی ناتوانان و گوناگون ناهنجاریها, نتیجه و دستاورد چنین مدیریت قانون گریزی است.
امام علی(ع) به قانون, حتی برای خود و خویشان و نزدیکان, با تمام وجود, پای بند بود.
او, خود را در برابر قانون, بسان یکی از رعیّت می دید, بدون هیچ گونه برتری خود بر دیگران.
فرزندان, کارگزاران بلند پایه, پیرامونیان و… در برابر قانون, همان تعهدی را داشتند که یک شهروند عادی.
این ویژگی برجسته و ممتاز در سیره و روش حکومتی امام(ع) سبب اصلاحات اجتماعی بزرگی شد. امام, با این روش و منش پسندیده, به برتری دادنهای ناروای شماری بر شمار دیگر, پایان داد و مدیریتی عادل و عدالت گستر و پرتلاش در راه اصلاح را بنیان نهاد.
امام, تعهد به اجرای قانون را, به گونه یکسان, وظیفه والی و حاکم می داند و می فرماید:
(وان نقیم امر اللّه فی قریب الناس وبعیدهم.)۱۲
این که اقامه کند امر خدا را بر مردمان, چه دور و چه نزدیک.
امام, قانون را درباره عقیل اجرا کرد و به وی فهماند که از برادرش, انتظار بی جا و خلاف قانون, نداشته باشد.۱۳ بر خورد امام با استانداران خود, از جمله عثمان بن حنیف۱۴ و عبداللّه عباس, پای بندی و تعهد امام را به قانون, به روشنی, نشان می دهد. به ابن عباس می نویسد:
(و واللّه لو انّ الحسن والحسین فعلا مثل الّذی فعلت, ما کانت لهما عندی هواده ولاظفرا منّی بإراده حتّی آخذ الحق منهما و اُزیحَ الباطل عن مظلمتهما.)۱۵
به خدا اگر حسن و حسین, چنان کردند که تو کردی, از من روی خوش ندیدندی و به آرزو نرسیدندی, تا آن که حق را از آنان بستانم و باطلی را که به ستمشان پدید شده, نابود گردانم.
ییا در هنگام حرکت به سوی صفین, زره امام می افتد و مرد نصرانی آن را بر می دارد. امام مدعی و آن شخص منکر می شود.
موضوع به دادگاه کشیده می شود. شریح, بر مسند قضاست و از حضرت شاهد می خواهد. حضرت فرزندان خود را به عنوان شاهد, به دادگاه معرفی می کند. شریح نمی پذیرد و به سود مرد نصرانی حکم می کند.
علی(ع) از این که دادگاه به معیارها پای بند است, خشنود می شود و با لبی خندان, تن به داوری دادگاه می دهد. اخلاق کریمانه امام و چگونگی برخورد دادگاه با رهبر مسلمانان, سبب شد مرد نصرانی اسلام بیاورد.۱۶
این دادگاه, در اوج قدرت سیاسی امام, تشکیل می شود. امام, حکم را می پذیرد, با این که هم مقتدر است و هم می داند زره او را مرد نصرانی برداشته است. امام, در حق بودن خویش, هیچ شک و شبهه ای ندارد, ولی پای بندی به معیارهای دادگاه, از جمله: آوردن شاهد از غیر بستگان, برای ثابت کردن حق و نداشتن امام چنین شاهدی, او را وا می دارد که به نظر دادگاه گردن نهد و از پافشاری بر حق خود, که دلیلی برای ثابت کردن آن ندارد, باز می دارد. امام, چنین نبود که در زمان زمامداری خود, شعار قانون گرایی بدهد و به قانون گرایی پای بندی نشان ندهد. وی, در زمان زمامداری خلیفه دوم, عمر, صحنه ای زیبا از پای بندی به قانون را به نمایش می گذارد.
عمر, در مسند قضاوت قرار دارد که امام با طرف مقابل در محضر دادگاه حاضر می شوند و طرح دعوا می کنند.
عمر, امام را با کنیه یاد می کند.
امام, از این که عمر او را با کنیه یاد کرده و بین او و طرف مقابل فرق گذاشته, ناراحت می شود.
عمر, از امام می پرسد آیا به خاطر این که با یک شهروند معمولی در دادگاه حاضر شده ای, ناراحتی؟
امام, پاسخ می دهد: هرگز, ناراحتی من از آن جهت است که تو مرا با کنیه (اباالحسن) صدای کردی و طرف مرا با اسم خواندی, با این برخورد, بین من و او, تبعیض روا داشتی.۱۷
د. همسانی با مردم
از برجستگیهای نهاد سیاسی, همسانی گردانندگان آن با توده مردم است. این ویژگی, یعنی همسانی با مردم و بسان مردم زندگی کردن و مشی مردمی داشتن یکان یکان مدیران و اداره کنندگان نهاد سیاسی جامعه, کارگزاران را به مردم نزدیک می کند و این نزدیکی و همراهی و اُنس, سبب می شود, مدیریت جامعه, از توان مندیها و کاستیها, به خوبی آگاهی یابد و آن جا که توانایی می بیند به تواناسازی بیش تر آن کمک کند و آن جا که کاستی می بیند, به برطرف کردن آن همت گمارد.
امّا ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 