پاورپوینت کامل راهبردهای اصلاح در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راهبردهای اصلاح در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راهبردهای اصلاح در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل راهبردهای اصلاح در حکومت علوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱

بازنگری و ارزیابی دیدگاهها و نگره های پیشین و درنگ ورزیدن درباره آنچه که شکل گرفته و بر اساس ذهنیتها خلق و آفریده شده است, ویژه انسانها و شاخصه جامعه انسانی است. انسانهای خردمند و جامعه های پویا و زنده, همواره در انتظار فرصت و مجال هستند, تا کارکردهای خود را و چگونگی رفتارها و ایستارهای حاکم بر جامعه را بازنگرند و در باره آنها به اندیشه ورزی و درنگ نشینند, نقد کنند, اندیشه بورزند و به اصلاح و بازسازی دست بزنند.

از رهگذر همین درنگ بازنگری و ارزیابی, چه بسا به درک و بینش تازه ای از حرکتهای اجتماعی می رسند. بینشی که گسستها و کمبودها و یا زیاده رویها و کوتاهیهای صورت گرفته در ساحت جامعه و حکومت را چاره جویی می کند و حرکت خردمندانه تر و مسؤولانه تر را نوید می دهد.

حرکت اصلاح که براستی دوام و پایایی حیات جمعی و پویایی جامعه را پایندانی و آسان می کند, در حقیقت جست وجوی ژرف تر ریشه های زندگی و برخورد انتقادی;اما مسؤولانه به جامعه, حکومت, قدرت و فرهنگ است; نهادهایی که حیات و پویایی و خیزش اجتماعی را برای آدمیان فراهم می آورد و پیشرفت و تمدن سازی را در خود نهفته دارد.

پدیده انقلاب اسلامی که به حق دریچه ای تمام گشوده و جاده ای فراخ به دنیای اصلاحات و تجربه ای اصلاح طلبانه به شیوه اسلامی بود, در درون خود نیز امکان شکل گیری حرکتهای اصلاحی را به گونه مدام و همیشگی پدید آورد و باب نقد واصلاح و ساختار شکنی را در ساحت جامعه و نظام, به تمام, بر روی مردم گشود. در فرایند دگردیسیهای پس از انقلاب که با بهره گیری از تجربه ها و دادوستدهای فکری, گامهای اصلاحی به صورت خودجوش و بدون شتاب زدگی در حوزه های گوناگون مدیریت نظام برداشته شد, مانند قطع بستگی با آمریکا که امام خمینی, آن را انقلاب دوم نامید, اصلاحات و بازنگری در قانون اساسی, اصلاح ساختار قوه مجریه و حرکتهای اصلاحی دیگر که برای بالا بردن توان مدیریتی نظام در پیاده سازی هدفهای انقلاب به وجود آمد, گواه روشن بر بازبودن راه اصلاح در درون نظام است.

با یک نگاه دقیق در می یابیم که بسیاری از مایه های فکری و ایده ها و آرمانهای اصلاح طلبانه که امروزه در گفتارها و شکلهای بیانی مطرح است, تازه نیستند, بلکه از سالهای نخست انقلاب مورد بحث و گفت وگو بوده اند و در جهت دستیابی به آنها همواره تلاش شده است. هم اکنون که انقلاب از پلهای لرزان و گذرگاههای سخت و مخاطره آمیز گذر کرده و همه چیز آرام گرفته است. این فرصت پیش آمده تا آرمانهای انقلاب جدی تر و عینی تر واشکافی شود و به گونه ویژه مورد نقد و بررسی قرار گیرند.

به هر روی, دریافت ما از اصلاح و اصلاحات آن چیزی است که پیوسته می تواند در جامعه و حکومت رخ دهد, بی آن که اسلامی و اصول ارزشی آن زخم بردارد; زیرا بهینه سازی و اصلاح نظام, هیچ گاه با شاکله اسلامی آن, ناسازگاری ندارد, بلکه حرکت اصلاح برای تواناسازی و بهروزی و توان مندی نظام اسلامی, حرکتی پیش رونده و به جدّ یک حقیقت بایسته است. از یک سو, رخنه فساد و پیدایی کژ راهه روی, همواره جامعه و نظام را تهدید می کند و از دیگر سوی حکومت دارای چهره ای سیّال و رشدیابنده است, به تلاش پی در پی نیاز دارد.روشهای اداره نیز پایان ناپذیرند و پیوسته تجدید می شوند. اگر اصلاح نو به نو انجام نگیرد و شیوه های دستیابی به ایده های اجتماعی به سازواری خواسته ها و نیازهای زمان باز شناسی و اصلاح نشوند, ناکارآمدی در سیستمهای مدیریت رخ می نماید و کم کم رکود و ایستایی و واماندگی بر جامعه و نظام سایه می افکند و آن را به شدت شکننده و آسیب پذیر می کند.

امام خمینی, در ترسیم استراتژی آینده انقلاب, دست اندرکاران نظام را بر این حقیقت آگاه کرده است:

(چه بسا شیوه های رایج اداره امور مردم, در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند.)۱

اصلاح, به همان نسبت که حقیقتی بایسته و لازم است, حرکتی دقیق, حساس نیز هست. حرکتهای عصیان آمیز و خالی از هرگونه محتوای درست و خردمندانه, با انگیزه های مشوّش و غیرمتعالی, نمی تواند نیاز اصلاحی جامعه را پاسخ گو باشد. حرکت اصلاح در صورتی برای نظام و جامعه مفید می افتد و راه تکامل, پیشرفت و تعالی را می گشاید که دارای مبانی درست و محکم باشد, از روشها و راهکارهای شناخته شده و خردورزانه پیروی کند, با انگیزه مردم خواهی و تعالی جویی همراه باشد و بیرون از مدار حق و حقیقت چیزی را نجوید و نخواهد.

پی گرفتن اندیشه اصلاح در جامعه دینی, افزون بر شناخت و آگاهی از برنامه ها و ادعاهای اجتماعی دین, در آشنایی با گزاره های اثرگذار در انجام بهینه اصلاح, نقشی بسزا دارد. برای این هدف, بازنگری سیره سیاسی و حکومتی امام علی(ع) از آن جهت که دستاورد یک دوره پنج ساله تجربه اجرایی و مدیریتی معصوم است, بویژه آن که فلسفه حاکمیت سیاسی آن حضرت, پدید آوردن اصلاح حقیقی در همه زوایای اجتماع و مدیریت این دوره, در امور خرد و کلان, رهیافتی اصلاحی داشته است, برای ما که هم اینک در مسیر تجربه حکومت اسلامی همواره برای اصلاح و ناهنجارزدایی حاکمیت, مدیریت و اقتدار نیازمند مدل و الگویی سازگار با دین هستیم, می تواند منبع خوبی برای استنباط و فهم و کشف اصول, ارزشها و راهکارهای اصلاح و اصلاح خواهی در فضای اسلامی باشد.

شاخصه اصلاح گری در حکومت علوی

شکل گیری حکومت امام علی(ع) در پی نابسامانیهایی بود که در حاکمیت خلفای پیشین, بویژه در دوره خلافت سوّمی آشکار شد. اصرار و پافشاری به پاخاستگان برای سپردن نظام سیاسی به علی(ع) آن حضرت را بر آن داشت تا حکومت و رهبری سیاسی جامعه را بپذیرد. از سخنان علی(ع) هنگام بیعتِ مردمان, اراده جدی آن حضرت برای اصلاحی همه جانبه دانسته می شود. کارکردهای حکومتی نیز, همین ویژگی را نشان می دهد.

نظام سیاسی که علی(ع) وارث آن شد, اگر چه پی و بنیان آن در دوران حیاتِ سیاسی پیامبر(ص) در مدینه, ریخته شده بود, ولی در دوره خلفای پیشین, گسلهایی در پی ها و بنیادهای آن, پدید آمده بود و پاره ای از نابرابریها با آرمانها و مبانی وحیانی اسلام بر آن بار شده بود. درباره گسلها, گسستها و آشفتگیها, علی(ع) سخنانی دارد از جمله:

(شگفتا! کسی که در زندگی می خواست خلافت را واگذارد, چون اَجَلش رسید, کوشید تا آن را به عقد دیگری درآرد.ـ خلافت را چون شتری ماده دیدند ـ و هر یک به پستانی از او چسبیدند و سخت دوشیدند و ـ تا توانستند نوشیدند ـ سپس آن را به راهی در آورد ناهموار, پرآسیب و جان آزار که رونده, در آن, هر دم به سر در آید و پی در پی, پوزش خواهد و از ورطه به در نیاید.

سواری را مانست که بر بارگیر توسن نشیند, اگر مهارش بکشد, بینی آن آسیب بیند و اگر رها کند, سرنگون افتد و بمیرد, به خدا که مردم چونان گرفتار شدند که کسی بر اسب سرکش نشیند و آن چارپا به پهنای راه رود و راه راست را نبیند, من آن مدت دراز را با شکیبایی به سر بردم, رنج دیدم و خون دل خوردم.چون زندگی او به سر آمد, گروهی را نامزد کرد و مرا در جمله آنان در آورد. خدا را چه شورایی! من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند و در صف اینان داشتند. ناچار با آنان انباز و با گفت وگوشان دمساز گشتم.اما یکی از کینه راهی گزید و دیگری داماد خود را بهتر دید و این دوخت و آن برید, تا سومین به مقصود رسید. و همچون چارپا بتاخت و خود را در کشتزار مسلمانان انداخت و پیاپی دو پهلو را آکنده کرد و تهی ساخت.خویشاوندانش با او ایستادند, و بیت المال را خوردند و بر باد دادند.)۲

در این سخن, امام بر فساد و انحراف سیاسی و اقتصادی جامعه, انگشت گذاشته است, ولی کژ راهه روی, به این دو محدود نمی شد. در فرهنگ دین نیز بدعت پدید آمده بود و سلامت دینداری در آماجگاه تهدید و آسیب قرار داشت:

(مرا بگذارید و دیگری را به دست آرید, که ما پیشاپیش کاری می رویم که آن را رویه هاست و گونه گون رنگهاست.دلها برابر آن بر جای نمی ماند و خردها بر پای. همانا, کران تا به کران را ابر فتنه پوشیده است و راه راست, ناشناسا گردیده.) ۳

با گذشت بیست و پنج سال از وفات پیامبر(ص) و گذر از سه دوره خلافت, چگونگیها و رویدادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی چنان شده بود که علی(ع) آن را نیازمند غربال می دید:

( بدانید که روزگار, دگر باره در بوته آزمایش ریخت, مانند روزی که خدا پیامبر شما را برانگیخت. به خدایی که او را به راستی مبعوث فرمود, به هم در خواهید آمیخت و چون دانه که در غربال ریزند, یا دیگ افزار که در دیگ ریزند, روی هم خواهید ریخت, تا آن که در زیر است, زبر شود و آن که بر زبَر است, به زیر در شود و آنان که واپس مانده اند, پیش برانند و آنان که پیش افتاده اند, واپس مانند.)۴

علی(ع) نیک می دانست که دست زدن به اصلاح کار ساده و آسانی نیست; زیرا کسانی که در مدت دوازده سال حکومت خلیفه سوم, جامعه را به گونه ای طبقاتی درآورده اند و با گونه گون برتری دادنهای ناروا, اسرافها, شادکامیها زیسته اند و از سوی دیگر مردمی که به پیروی از حاکمیت خلیفگان, در حوزه دین و سیاست از نابی و بی آلایشی دینی و ارزشهای اصیل اسلامی و سنّت راستین نبوی دور افتاده اند, چه بسا اصلاحات را برون شد از سنّت دینی بینگارند و یا سنگینی اصلاح و بازگشت به گوهرها و ارزشها را بر نتابند.

علی(ع) پس از برعهده گرفتن خلافت, با بُرّایی و روشنی تمام جهت گیری حکومت خود را به سوی هدفهای اصلاحی, باز شناساند. کژ راهه روان و کسانی که چرخ اصلاح, سودها و بهره های غیرقانونی و شخصیت دروغین آنان را خرد می کرد, در پوشش دینداری به جبهه سازی و رویارویی برخاستند, ولی حضرت با هوشمندی و اقتدار, هدفهای اصلاحی را پی گرفت و به هیچ روی, در برابر حرکتها و فشارهای ضداصلاح گری شماری دنیاخواه, کوتاه نیامد. در این بین و در این حرکت پرخروش, کسانی که داعیه دار اصلاح بودند, ولی در زیر بیرق اصلاح گری, اعتبار اجتماعی خویش را می جستند, نتوانستند حرکت پاکبازانه امام(ع) را به سود خویش مصادره کنند; زیرا هدفی که حضرت از اصلاح جامعه و ناهنجارزدایی داشت, به باورهای استواری برگشت داشت که از متن وحی برآمده و بر ذهن و فکر و جان آن حضرت نشسته بود. دل مشغولی امام(ع) کسب جاه و اعتبار برای خود و پیرامونیان نبود, همه دغدغه خاطر وی, بر پا نگهداشتن ارکان دین, عدالت, امنیت, آزادی, حفظ حقوق, آبادانی و عزّتی بود که در سایه حکومت اسلامی و پیاده شدن دستورها و ایده های اجتماعی دین به دست می آمد و جامعه را سالم و صالح می ساخت.

گزاره های اساسی در معرفت شناسی اصلاح

راستی و درستی اصلاح گری و ناهنجارزدایی و بِه سامانی در جامعه اسلامی, به این بستگی دارد که دریافت اصلاح گر از امور بنیادین و شکل دهنده گوناگون اصلاحها, چه چیزی باشد; با چه انگیزه و هدفی در عرصه اصلاح حضور یابد, برای پیشبرد حرکت اصلاحی, چه روش یا روشهایی به کار گیرد, با دشواریها چگونه برخورد کند و خلاصه آن که استراتژی کلی خود را چگونه و از کجا الهام بگیرد. پیش فرضها و انگاره های معرفت شناسانه که در ذهن و باور اصلاح گر هست, بویژه دیدگاه معرفتی او از انسان و جامعه و حکومت و نسبت هر کدام از آنها با دین, در جهت گیری و سازمان یافتگی رفتارهای اصلاحی تعیین کننده است. در این جا, پیش از آن که گزاره های یاد شده را در حرکت اصلاحی امام علی(ع) بررسی کنیم, این نکته را یادآور می شویم مبانی معرفت شناختی اصلاح, به طور دقیق, مبانی معرفت شناسانه و دین شناسانه ای است که نظریه حکومت اسلامی بر پایه آنها استوار شده و در عمل, حاکمیت سیاسی را در ایران اسلامی شکل داده است. به طور کلی این نوشتار, در چهار محور ارائه می شود که به ترتیب عبارت است از:

۱. انگیزه شناسی اصلاح.

۲. روش شناسی اصلاح.

۳.مدل شناسی اصلاح.

۴. مشروعیت و اصلاح.

۱ . انگیزه شناسی اصلاح

هویّت عمل به هویّت انگیزه آن بستگی دارد. از این روی, دگرگونی انگیزه سبب دگرگونی عمل می شود. از نگاه علی(ع) حرکتهای اجتماعی در صورتی در خور ارج و ارزش است که براستی با انگیزه سالم و صالح و انسانی باشد.۵ توجه به انگیزه اصلاح, این دریافت را به همراه دارد که باید در نخستین گام انگیزه را از زمینه های آسیب شناختی که بر اراده اثر می گذارند; یعنی میلها و بی میلیها جدا نگاه داشت. لغزش اصلاح گر در انگیزه, به طور طبیعی کژ راهه روی در حرکت اصلاح را به دنبال می آورد و سلامت انگیزه, بنیاد درست و استواری را پی می نهد که اصلاح را از لغزشها, به دور می دارد: از همین روی, علی(ع) دگرگونیهای اجتماع را بسته به انگیزه و نیّت رهبران و پیشاهنگان حرکتها می داند:

(اذا تغیَّرت نیّه السلطان تغیّر الزمان.)۶

وقتی انگیزه درونی زمامدار تغییر یابد, روزگار دگرگون می شود.

در نگرش کلی, دو گونه انگیزه بر حرکت اصلاح اثرگذار است: نخست انگیزه هایی که از درون می جوشد, دیگر انگیزه هایی که انگیزه بیرونی و سرچشمه اجتماعی دارند.

الف. انگیزه های والا: انگیزه های درونی وقتی والایند و با ارزش, که از آیینها و قانونهای الهی برآید, مانند حس مسؤولیت دینی در برابر جامعه و گرایش به تلاشهای خیرخواهانه برای سامان دادن و بهبود بخشیدن حیات مادی و معنوی انسانها. این نوع انگیزه با درکِ تعهد قدسی و انسانی و شناخت وظیفه های دینی, در درون شکل می گیرد و فرد را به سوی حرکتهای اصلاح طلبانه می کشاند. هدف خدمت به مردم و جامعه و دستیابی به خواسته هایی است که سود عمومی و اجتماعی دارد, مانند به پا داشتن عدالت, پاسداری از آزادی و حقوق مشروع و قانونی مردم و دیگر رهیافتهای اجتماعی که برای هر حرکت اصلاحی می توان در نظر گرفت.

در حوزه انگیزه شناسی اصلاح, علی(ع) بالاترین کمال و پاک ترین انگیزه را برای کسی می شناسد که با انگیزه خدایی و احساس نوع دوستی و دین خواهی و طرفداری از حق وحقیقت در عرصه اصلاح گری حاضر شود. اصلاح گری با این انگیزه به معنای تلاش خالصانه و صادقانه برای مردم و جامعه است, بی آن که سود و بهره ای برای خود انتظار داشته باشد:

(بیعت شما با من, بی اندیشه و تدبیر نبود و کار من و شما یکسان نیست. من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خود می خواهید.

ای مردم! مرا بر کار خود یار باشید و فرمانم را پذرفتار. به خدا سوگند, که داد ستمدیده را از آن که بر او ستم کرده بستانم و ستمکار را بگیرم و به ناخواه او را به آبشخور حق کشانم.)۷

علی(ع) حکومت و اصلاح را برای خدا می خواهد, حتی مردم را برای خدا می خواهد, نه برای خودش.با این انگیزه, از حقوق سیاسی و اقتصادی مردم و جامعه دفاع می کند چون خدا و دین این کار را از او خواسته است. مسؤولیت انسانی و اجتماعی اش این وظیفه را بر دوش او نهاده است. در سخنی دیگر شفاف و روشن, انگیزه های غیرخدایی, قدرت طلبی و فزون خواهی را از حرکت اصلاحی اش دور دانسته و اموری که انگیزه اصلی اصلاح را برای او پدید آورده, چهار چیز شمرده است:۸

۱. بازگشت به دین و احیای دینداری.

۲. سامان مندشدن امور اجتماعی مردم.

۳. نهادینه شدن امنیت برای همگان.

۴. اجرای قانونهای الهی.

این امور و انگیزه های چهارگانه که در این سخنِ امام(ع) آمده و حضرت در جای جای سخنان خود به آنها اشاره کرده است,۹ نیاز روز امت اسلامی و جامعه دینی بود; زیرا کم کم به سبب سیاستها و برنامه های نادرست و غیرمسؤولانه وخودخواهانه گردانندگان حکومت, این امور در جامعه رنگ باخته بود و یا به کلی از دست رفته بود. از همین روی, هدف گیری اصلاحات علوی به سوی برآوردن این خواسته ها و زدودن پیامدهای ناگواری که از, ضعف مدیریتی و یا بی قانونیها پیش آمده بود, جهت یافت. این نکته در خور توجه است که انگیزه متعالی آن گاه جامعه را به هدفهای اصلاح نزدیک می کند که روشهای اصلاحی نیز از روی آگاهی و واقع گرایی همه جانبه انتخاب و به کار گرفته شود. عواملی مانند: جهل و تعصّب و کژاندیشی رهزن نشود و اصلاح گر, به گمان اصلاح, رو به فساد رود. خوارج به سبب همین عوامل اصلاح را از افساد بازنشناختند و ناآگاهانه به اصلاح واقعی آسیب رساندند.

ب. انگیزه های غیروالا: در سخنان علی(ع), قدرت طلبی و فزون خواهی دنیوی و مادی به عنوان دو عامل خطرساز برای اصلاح گری معرفی شده است.۱۰ رخنه این دو عامل به ساحت انگیزه های اصلاحی, همواره حرکتهای اصلاحی را آسیب رسانده است. در حرکت اصلاحی امام(ع) کسانی مانند طلحه و زبیر داعیه دار اصلاح بودند; امّا انگیزه آنان متعالی و از روی مردم خواهی و بهره مند ساختن آنان از نتیجه و دستاورد حرکت اصلاحی خود نبود. بیش از آن که انگیزه دفاع و احیای حقوق مردم را داشته باشند, در پی بدست آوردن اقتدار و جایگاه و اعتباری بودند که در سایه آن بتوانند بر بهره ها و سودهای شخصی و قومی خود بیفزایند. به همین سبب, هنگامی شیوه دقیق و عادلانه امام را در تقسیم بیت المال دیدند, برآشفتند و به مخالفت برخاستند.۱۱ آن گاه که امام چشمداشت مادی و چنگ انداختن به هرم قدرت آن دو را در روزهای نخستین دید, ۱۲ به انگیزه نامتعالی ایشان پی برد و پافشاری آنان را برای به چنگ آوردن حکومت بصره و کوفه بی پاسخ گذاشت; ۱۳ زیرا در منطق امام (ع) آن که در نفس خودکژی و آلودگی دارد, نمی تواند راستی و درستی و صلاح را در جامعه به پا دارد و انسانها را ب

ه راه درست اصلاح رهنمون شود.

(عجبتُ لِمَن یتصدّی لإِصلاح النّاس ونفسه أشدُّ شیءٍ فساداً.)۱۴

در شگفتم از آن که برای اصلاح مردم به پا می خیزد, در حالی که خود سخت دچار فساد است.

آن که با انگیزه های نفسانی و دنیاخواهی وارد عرصه تلاشها و تکاپوهای اصلاحی و اجتماعی شود, به راحتی سرمایه و بهره های عمومی و مردمی را فدای خواسته های شخصی می کند و این کار با هدفهای اصلاح, ناسازگاری دارد. اگر انگیزه تلاش گران در راه اصلاح, به دست آوردن قدرت, برنده شدن در رقابتهای سیاسی, دست انداختن به جایگاهی اجتماعی و چیزهایی از این دست باشد, در حقیقت تلاش در راه اصلاح گری, پلی برای گذر به آرزوهای گروهی و حزبی و رسیدن به هوای نفسانی خواهد بود.انگیزه درستِ مصلحان در حرکتهای اصلاحی, آن گاه شناخته می شود که در رفتار و کنشهای فردی و اجتماعی آنان بازتاب داشته باشد. آنان پیش و بیش از دیگران به همه زوایای اصلاح گری خود, پای بند باشند:

(ایّها النّاس إنّی والله ما أحثُّکم علی طاعهٍ إلاّ وأسبِقکُم الیها, ولا أنهاکم عن معصیهٍ الاّ وأتناهی قَبْلکم عنها.)۱۵

ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی برنمی انگیزم جز آن که خود پیش از شما به گزاردن آن برمی خیزم. و شما را از معصیتی باز نمی دارم جز آن که خود پیش از شما آن را فرو می گذارم.

ج. انگیزه های اجتماعی: در اصلاح گری, انگیزه ها و سببهای بیرونی, به سازواری و اندرخوری اوضاع, چگونگیها و رویدادهای اجتماعی و پیوندهای فرهنگی میان ملتها و تمدنها, اثرگذاری جدّی دارند.

در حرکت اصلاحی امام علی(ع) به سبب نبودن زمینه ها, این عامل وجود نداشت. تمام تلاش حضرت آن بود که تجربه حکومت اسلامی در زمان پیامبر(ص) را به دور از هرگونه کژراهه روی, به جامعه اسلامی باز گرداند و فلسفه سیاسی اسلام را در چارچوب همان تجربه, بی کم و کاست پیاده کند. تا زمانی که برای سازمان جامعه و ساختار حکومت رقیبی نبود و مسلمانان در مقایسه با جامعه ها و حکومتهایی که با آنها در پیوست بودند, تجربه و الگوی جدیدی را نمی شناختند, عامل بیرونی در حرکتهای اصلاحی, وجود نداشت. امّا از نخستین برخورد و رویاروییهای جهان اسلام با اندیشه ها و دگرگونیهای نوین اروپا, در میان نخبگان اسلامی واکنشهایی پدید آمد و اصلاح خواهی با رهیافتی ناسان با آنچه در گذشته ها بود, پدیدار شد.

جریان اصلاح و نوسازی اجتماعی و سیاسی, شماری از اندیشه وران اسلامی را بر آن داشت, تا از این زاویه نیز به اسلام بنگرند و زمینه های اصلاح گری اجتماعی را از متن آموزه های دین نشان دهند. اینان با باور ژرف به اسلام و توانایی آن برای اصلاح گری و ناهنجارزداییهای جدید, به روشنگری درباره آموزه ها و حقیقتهای دینی و هماهنگ سازی آنها با مفهوم نوسازی و پیشرفت رو آوردند. تلاش سیدجمال الدین اسدآبادی و دانش آموختگان در مکتب او, برای پدید آوردن شور و انگیزه اصلاح خواهی و اصلاح گری سیاسی و فرهنگی در جهان اسلام, با همین باور شکل گرفت. بسیاری از مبانی نظری نهضت مشروطه, که نخستین جلوه گاه اندیشه اصلاح خواهی به گونه گسترده, فراگیر و همه جانبه در جامعه ایران بود, از سوی متفکران و علمای اسلامی, با توجه به آموزه های اسلام روشن گردید و به عنوان تفکری اصلاح خواهانه بنیان نهاده شد از آن به بعد نیز, اصلاح و نوسازی سیاسی و اجتماعی از راه جذب و بهره وری از دستاوردهای فکری و تجربی جدید, نقطه وفاق میان گروهها و دسته های اصلاح طلب اسلامی و انگیزه بیرونی آنان بوده است.

همچنین هماهنگ سازی دین و نوگرایی, برای حفظ دین در رفتارهای جدید زندگی و دفاع از دینداری اجتماعی و به دیگر سخن, گذر از سنّت به نوگرایی, با حفظ سنّت و نگهداشت اصول و ارزشهای استوار آن را می توان در ردیف انگیزه های اجتماعی شمرد.

اصلاح طلبی با این انگیزه در دهه های پسین, ظهور و بروز گسترده داشته است. این رویکرد اصلاح طلبانه جریان انقلاب اسلامی را تا کنون همراهی کرده است. تدوین قانون اساسی و برپایی نظام جمهوری اسلامی, دو دستاورد بزرگ و بارز از این رویکرد است که در دوره بنیانگذاری با انگیزه های متعالی پشتیبانی شده است.

اما بررسی دقیق انگیزه ها در گفتمان اصلاح خواهی که اکنون در جامعه به گونه ویژه رواج دارد, نشان می دهد, با آن که انقلاب اسلامی, اصلاحات اساسی را در نهادهای اجتماعی و نظام سیاسی,به وجود آورد و در عمل گامهای بزرگ برای دستیابی به تمدن الهی ـ انسانی برداشت, اکنون نیز به حرکت اصلاحی و ناهنجارزدایی در درون نظامی که بر پایه ارکان انقلاب اسلامی به پا داشته شده, نیاز است, اما به دلیل قراءتها و دیدگاههای گوناگون, گونه ای ابهام بر فضای نهضت اصلاح گری حاکم شده است. به طورکلی در این حرکت اصلاح گرایانه جدید, دو انگیزه ناسازگار با یکدیگر, دیده می شود. نخست انگیزه ای که جریان اصلاح را به برداشتن و نابودکردن آسیبها و آفتهای درون نظام می کشاند و با نقد و انتقاد خیرخواهانه و مؤمنانه می کوشد, تا زمینه اصلاح بایسته و لازم فراهم آید. این دیدگاه به تکامل و پیشرفته سیاسی و مدیریتی نظام در سایه اصلاح همیشگی و پایدار می اندیشد و می خواهد الگوی اقتدار دینی, به درستی و با واقع بینی شکل گیرد.

در حاشیه این دیدگاه, جریانی با ایده ها و انگیزه هایی پیدا شده که به گونه پیدا و پنهان در تکاپوست تا نهضت اصلاح گری را که به برکت حرکت توفنده مردم پدید آمده, از مسیر خارج کند و جامعه و نظام را از درون درهم شکند و این جریان, جامعه و نظامهای غربی را بی هیچ درنگ و دقتی در مبانی فلسفی و برآیندهای فرهنگی آن, مدل و الگوی آرمانی خود می بیند و با عنوان اصلاح خواستار شکل گیری چنان جامعه و نظامی است.از همین روی به گسترش دیدگاههای لیبرالیستی غرب می پردازد و سکولاریسم را به عنوان یکی از مؤلّفه های اصلی آن تبلیغ و ترویج می کند.

بی شک, دریافت اصیل و راستین از اصلاح, جریانی است که با انگیزه نخست دنبال می شود; یعنی اصلاحی که بر اساس واقعیتهای مادی, معنوی, فکری, فرهنگی, تاریخی و انسانی نظریه سازی شود و با انگیزه بِه سازی و کارآمدی بیش تر نظام و اصلاح شیوه ها و روشهای مدیریت, اصلاح در همه ارکان و زوایا پدید آید. در این دریافت, اصلاح خواهی به معنای یک حرکت نوگرایانه و پذیرش مطلق نوگرایی نیست, بلکه کوششی است در جهت هماهنگی میان فرهنگ و تمدنِ نو با ارزشها و هدفهای متعالی و اجتماعی دین, که اینک راههای به حقیقت پیوستن و پیاده کردن آنها در بوته نظام اسلامی آزموده می شوند.

نکته اساسی که سخنان علی(ع) الهام می کند آن است که در این جریان, آموزه ها و احکام حیات بخش دین, به بوته فراموشی سپرده نشود:

(لا تصلح دُنیاکَ بمَحقِ دینک.)۱۶

دنیای خود را به نابودی دینت, آباد مگردان.

علی(ع) در این سخن, به ما الهام می کند که دنیا بدون دین اصلاح نمی شود. اشتباه است اگر کسی بپندارد امور جامعه را می توان بدون دین اصلاح کرد; زیرا دین قانون درست و واقعی برای اصلاح انسان و جامعه است. هدف گیری حرکت انبیا اصلاح و سامان دادن به زندگی انسانها بر اساس وحی و دین بوده است. خداوند قانونهای دین را برای به پا داشتن نظم و صلح و عدالت فرو فرستاد. جامعه آن گاه به اصلاح می گراید که دین به حیات مادی گرمی و روح ببخشد و هدف درست زندگی را به انسان نشان دهد. اصلاحی که به تباه شدن قانونها و ارزشهای دینی و به حاشیه رفتن دین بینجامد, به واقع نمی توان آن را اصلاح نامید; زیرا آموزه ها و قانونهای آسمانی دین, بر این اساس فرو فرستاده شده است که انسان هنجارها و ناهنجارها و آنچه به سودش است و آنچه به زیانش است بشناسد و با اجرای آنها از دامهای تباهی آفرین در زندگی برهد و به صلاح و سعادت دست یابد. اگر در جریان اصلاح گری به دین و قانونهای دینی بی توجهی شود, در واقع به حقیقتی بی توجهی شده است که در دورانهای تاریخ بشر پایه و اساس اصلی اصلاح بوده و هم اینک می تواند باشد. با الهام از سخن امام(ع) هر اندازه ک

ه بشر در زندگی از دین ناب جدا شود, به همان نسبت از اصلاح واقعی دور شده است:

(لا یترُک النّاس شیئاً مِن أمر دینهم لأستصلاح دُنیاهم إلاّ فتحَ الله علیهم ما هوَ أضرُّ منه.)۱۷

مردم, چیزی از کار دین را برای بهبود دنیای خود وانگذارد, جز آن که خدا چیزی را که زیانش از آن بیش تر است, پیشاپیش آنان آرد.

با این باور که اگر انسان دین را از ساحت زندگی براند, هدف فلسفه زندگی و حیات را گم می کند و به بی راهه می رود. در این صورت, درمسیر زندگی هر تلاشی را انجام دهد زیان دیده است; زیرا اگر چه ممکن است در نگاه ظاهربینانه و جزئی نگر تلاش خویش را سودمند و مفید بیابد, ولی در نگاه کلی چون کژراهه پیموده, از هدف دور گشته و زیانش,بیش از سودش شده است.مانند آن که در دریا راه ساحل را گم کند, هرچه بیش تر در آن حال گم گشتگی بپوید, از ساحل, بیش تر و بیش تر, دور می شود. حال اگر در ضمن این بیهوده پویی, به قایقی تندرو دسترسی پیدا کند, نه تنها قایق برای او سودمند نمی افتد که بیش تر برای او زیان آور خواهد بود; زیرا با شتاب از ساحل دور و به کانون خطر نزدیک می شود.

۲. روش شناسی اصلاح

با آن که دین برای مدیریت اجتماعی, به شیوه و روش ویژه ای پای نفشرده, ولی این نکته مورد توجه دین هست که شیوه های مدیریت به گونه ای باشد که انسان را بر زیست دینی, چه به صورت فردی یا اجتماعی, یاری کند و دیگر آن که پیاده کردن هدفها و ایده های اجتماعی, دین را پایندان و آسان کند: زیرا در غیر این صورت, جامعه ایده آل دین پدید نمی آید.

این سخن که دین در ساخت زندگی اجتماعی بشر, تنها ارزشها و هدفها را بیان می کند و انتخاب روش به علم و عقل واگذار شده است, مورد انکار نیست, ولی ساده انگاری است اگر انگاشته شود روشها از هر جا و به هر گونه که باشند, می توانند در جامعه سازی دینی به کار آیند; زیرا چنان نیست که روشها نسبت به هدفها خنثی و ساکت باشند; هر روش برای دستیابی به هدف خاص, سازوگار ویژه دارد. برای نمونه عدالت و آزادی که در حکومت اسلامی به عنوان هدف اجتماعی دنبال می شوند. همان مفهوم و معنایی را ندارد که در مکتبهایی مانند: سوسیالیزم و لیبرالیزم از آنها سخن می رود.

عدالت و آزادی در حکومت اسلامی, به گونه ای مورد نظر است که با رشد معنوی و دیگر برآیندهای انسان شناسانه و جامعه شناسانه دین برابر افتد. پس برای رسیدن به چنین هدفی, نمی توان روشها و شیوه های شکل یافته در آن مکتبها را مفید دانست و با توجیهِ بهره گیری از روشهای علمی و عقلی و تجربی بشر, برای جامعه اسلامی, روا دانست. به طور کلی, جهت گیری اصلاحات به سوی ساماندهی جامعه و پیدایی نظام اجتماعی سالم و خوشایند, آن گاه بی انحراف پیش خواهد رفت که روشها و راهبردهای اصلاح, سازوار با هدفهای مورد نظر در جامعه دینی گرفته شود.

امام علی(ع) پس از کشته شدن خلیفه دوم در شورای انتخاب خلیفه, تنها به این خاطر از حق مسلّم خود چشم پوشید و خلافت سیاسی را نپذیرفت که آنان از او می خواستند به روش و شیوه دو خلیفه پیشین, جامعه را اداره کند, ولی آن حضرت روش آنان را با هدفها و خواسته های خود که برآمده از متن دین بود و می خواست در حکومت دنبال کند, ناهماهنگ و ناسازگار می دید. از این روی بود که در گاهِ به دست گرفتن زمام امور جامعه, از آن جا که می دانست باید دست به اصلاح در همه زوایای حکومت و جامعه بزند, به روشنی از روش اصلاح که خود انتخاب خواهد کرد, سخن گفت و با همین شرط بیعت مردم را پذیرفت.

(واعلموا إنّی إنْ أَجبْتکُم رکبتُ بکم ما أعلمُ ولم أصغ إلی قولِ القائل وعَتْب العاتب.)۱۸

بدانید اگر من درخواست شما را پذیرفتم, با شما چنان کار می کنم که خود می دانم و به گفته گوینده و ملامت سرزنش کننده, گوش نمی دارم.

این پندار که با گرفتن روشها از دیگر مکتبها, می توان هدفهای اجتماعی دین را در جامعه پیاده کرد و یا به اصلاح درست رسید, از روی واقع نگری نیست. بی گمان اجرا و به کار بستن روشهایی که در فرهنگ غیر دینی برای هدفهای دنیامدارانه و تهی از هر گونه معنویت دینی و انسانی, ساخته و پرداخته شده است, یکی از این دو نتیجه را برای ما در پی دارد: یا آن که جامعه در درون خود از محتوای فرهنگی, گوهرها و ارزشهای اسلامی و انسانی خالی می شود و کژراهه روی در جهت گیریها و هدفها پیش می آید یا این که آن روشها به گونه ناکارآمد به کار بسته می شود که در این صورت, نه تنها به هدفها دست نایافتنی خواهد بود, بلکه جامعه در عمل با گوناگون بن بستها و ناکامیها رو به رو خواهد گردید. بسیاری از تنشها و سردرگمیها که هم اکنون در مدیریت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دیده می شود زاییده دوگانگیهایی است که میان روشها و هدفهای مورد نظر, وجود دارد.

علی (ع) با پای بندی به اجرای روشهای درستِ اصلاح و دقت و دغدغه در به هنجار درآوردن ناهنجاریها, در هر برهه و زمان و با هر زمینه و شرطی, بدون هیچ گونه سهل انگاری و سستی, این دریافت را الهام می کند که روشها و شیوه های اصلاح, نقش مهمی در رسیدن به هدفهای اصلاح دارند.

سازواری روش در حوزه های اصلاح

در دگردیسی و اصلاح اجتماعی از دو روش: انقلاب و اصلاح سخن رفته است. در شیوه انقلابی, نهادهای اجتماعی و ساختارها و رژیمهای گوناگونِ رفتار جمعی, به صورت آنی و بنیادی واژگون و ساختار و رژیمی نوین, بر جامعه حاکم می شود. دو شیوه اصلاح, که با عنوان (رفورم) از آن یاد می شود, به ساخت کلی جامعه و رژیمهای رفتاری حاکم بر آن, کاری نیست, بلکه به دگرگونیهای جزئی برهه ای و تدریجی در درون بنیادهای اجتماعی, سفارش می شود.

روش نخست, با قهر و شدت همراه است و روش دوم با نرمش و کندی پیش می رود.۱۹

از سخنان علی(ع) استفاده می شود که شیوه اصلاح اجتماعی, در حوزه ها وعرصه های گوناگون جامعه, ناسانی است. نمی توان در تمام عرصه ها از یک روش استفاده کرد و یک روش را به کار گرفت. در ساحتها و عرصه های مربوط به اخلاق و فرهنگ و اصلاح مردمی و عمومی, مسائلی وجود دارد که معماری و مهندسی آن جز از راه نرمش و اصلاح گام به گام امکان پذیر نیست. در حالی که در عرصه سیاسی و اقتصادی, این روش, کم تر کارآیی دارد.

روش اصلاح در حوزه فرهنگ و مردم

برای پدیدآوردن دگرگونی در عناصر فرهنگی جامعه و اصلاح بنیادهای عملی مردم, روش پند و اندرز مهربانانه, و خیرخواهی و گفت وگوی خیرخواهانه و روشنگرانه و… به کار می آید.

علی(ع) به کارگیری این روش را در حوزه مسؤولیت حکومت و رهبری شمرده است:

(إنّه لیس علی الامام إلاّ ما حُمّل مِن امر ربّه, الإبلاغ فی الموعظه والإجتهاد فی النصیحه.)۲۰

همانا, بر امام نیست جز آنچه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده: کوتاهی نکردن در موعظت, و کوشیدن در نصیحت.

در این حوزه, بخشش, سماحت, مدارا و آسان گیری شرط پیروزی در حرکت اصلاح است, چرا که بدون نگهداشت این امور, پند و ارشاد, فضای اثرگذاری را نخواهد داشت. در حوزه اصلاحِ ناهنجاریها و کژ فکریها و نارساییهای اخلاقی و تربیتی, باید وجود خارجی و بود و هست انسان را که آمیخته به لغزش و خطاست, در نظر گرفت. آفریده ای که از ذات خود, لغزندگی و لغزشکاری نهفته دارد, تنها با برخورد تند و خشونت آمیز و حبس و تعزیر نمی توان به صراط مستقیم راهش نمود.

علی(ع) برای بازداشتن بَزَهکاران از بَزَه و اصلاح آنان شیوه های جذب و سازوکارهای انسان شناختیِ واقع گرا را اثرگذار می داند:

(وانّما ینبغی لأهل العِصْمه والمصنوع إلیهم فی السّلامه أن یَرحمُوا أهل الذنوب والمَعصیه, ویکون الشُّکرُ هو الغالبُ علیهم والحاجزَ لهم عنهم.)۲۱

بر کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند, سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند, و شکر این نعمت بگزارند, چندان که این شکرگزاری آنان را مشغول دارد, و به گفتن عیب مردمان وانگذارد.

علی(ع) در نامه به مالک اشتر به او سفارش می کند: دستگاه حکومت روش پرده پوشی را نسبت به زشتیها و کاستیهای کسان در پیش گیرد و در این امور کنکاش نکند تا در درون جامعه ریشه دشمنیها و اتهامها بخشکد:

(و از رعیت, آن را از خود دورتردار و با او دشمن باش, که عیب مردم را بیش تر جوید, که همه مردم را عیبهاست و والی, از هر کس سزاوارتر به پوشیدن آنهاست. پس مبادا آنچه بر تو نهان است آشکار گردانی و باید, آن را که برایت پیداست بپوشانی و داوری در آنچه از تو پنهان است, با خدای جهان است.)۲۲

در سخنان امام(ع) یکی از حقوقی که مردم بر حکومت دارند آن است که حکومت با مردم خیرخواهانه رفتار کند. به کار بستن این روش از سوی حکومت فضای سالم و پایداری را پدید می آورد.

زیرا در چنین فضایی, مردمان, گروهها و حزبها برانگیخته می شوند, تا بیش تر به ارشاد و راهنمایی و برخوردهای دلسوزانه و خیرخواهانه بیندیشند و کم تر در صدد افشاگری و پرده دری از یکدیگر برآیند. در جامعه اسلامی و حکومت علوی, اصل و اساس در شکل گیری و اصلاح پیوندها میان مردم و حکومت و میان مردم با یکدیگر, خیرخواهی و اندرز همراه با چشم پوشی از لغزشها و سماحت نسبت به اشتباهات. حال اگر کسی, گروهی و یا حکومت بخواهد در حوزه اجتماع و رفتارهای عمومی بیرون از این روش عمل کند, نیاز به دلیل دارد.

روش اصلاح در حوزه حقوق سیاسی و اقتصادی

هنگامی که گروهی از خواص و نخبگان جامعه, حقوق عمومی و مصالح ملّی را نادیده می انگارند, بی نظمی در هنجارهای سیاسی را پدید می آورند و یا شماری امتیاز خواه و زیاده خواه به پخش عادلانه فرصتهای اجتماعی و بهره بهره کردن اموال عمومی اخلال می رسانند, دیگر جای نصیحت, نرمش و حرکت گام به گام نیست, بلکه جای ایستادگی و قهر و برخورد انقلابی است.

علی(ع) برای اصلاح فسادهای سیاسی, جلوگیری از برتری گروهی بر گروه دیگر و مبارزه با فسادهای اقتصادی که در دوره سومی به اوج رسیده بود, روش انقلابی پیش گرفت; زیرا وقتی پای حقوق عمومی و مصالح ملّی در میان است با نرمش و حرکت گام به گام, نتیجه ای به دست نمی آید.

برای نمونه, امام(ع) درباره کسانی که به سبب کژفکری و یا پیوند با دشمن و خیانت سیاسی, امنیت و مصالح اجتماعی را به خطر می اندازند, دستور به برخورد سخت و شدید می دهد:

(و خود را از کارکنانت واپای! اگر یکی از آنان دست به خیانتی گشود, و گزارش جاسوسان تو بر آن خیانت همداستان بود, بدین گواه بسنده کن, و کیفر او را با تنبیه بدنی بدو برسان و آنچه به دست آورده, بستان. سپس او را خوار بدار و خیانتکار شمار و طوق بدنامی را در گردنش درآر.)

روش قهرآمیز حضرت در برابر فسادپیشگان سیاسی که به جنگ با ناکثین, قاسطین و مارقین انجامید, از همین زاویه درخور درنگ و بررسی است.

امام, در گاه پیاده کردن برنامه های اصلاحی خود در بخش اقتصادی جامعه ای که حاکم بر آن بود, به شدت عمل گرایید و بی گذشت با فسادگران اقتصادی برخورد کرد. اکنون, به چند نمونه از برخوردهای امام اشاره می کنیم:

۱. حکم امام(ع) درباره بازگرداندن ثروتها و زمینها و تیولی که سوّمی به ناروا به این و آن بخشیده بود, بی هیچ گونه نرمشی آگهی شد:

(به خدا اگر ببینم که مَهر زنان, یا بهای کنیزکان رفته باشد, آن را باز می گردانم.)۲۳

۲. در نامه ای به ابن عباس, که پس از دستبرد به بیت المال از بصره به حجاز فرار کرده بود, می نویسد:

(پس از خدا بیم دار و مالهای این مردم را باز سپار, و اگر نکنی و خدا مرا یاری دهد تا بر تو دست یابم, کیفرت دهم که نزد خدا عذرخواه من گردد, و به شمشیریت بزنم که کس را بدان نزدم, جز که به آتش در آمد. به خدا اگر حسن و حسین چنان کردند که تو کردی, از من روی خوش ندیدندی, و به آرزویی نرسیدندی, تا آن که حق را از آنان بستانم و باطلی که به ستمشان پدید شده, نابود گردانم.)۲۴

۳. امام(ع) به زیاد بن ابیه نامه می نویسد و عقیده روشن و برّای خود را در برخورد با فسادهای مالی وی بیان می کند:

(وإنّی اُقسم باللّه قسماً صادقاً, لئن بلغنی أنّک خُنتَ مِن فیء المسلمین شیئاً صغیراً أو کبیراً لأشدَّنّ علیک شدَّه تدَعُک قلیلَ الوَفْر, ثقیلَ الظَّهر, ضئیل الأمر.)۲۵

همانا, من به خدا سوگند می خورم, سوگندی راست. اگر مرا خبر رسد که تو در فیء مسلمانان, اندک, یا بسیار, خیانت کرده ای, چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال مانی و درمانده به هزینه عیال و خوار پریشان حال.

نمونه های بسیار نشان می دهد که علی(ع) در برابر کژ راهه رویها و فسادآلودگیهای سیاسی و اقتصادی, روش اندرز, سماحت و آسان گیری را پیشه نکرده است.

در این امور, روش اصلاحی و شیوه فسادزدایی حضرت شدید و قهرآمیز بوده است. او, بر این باور بود که باید سخت گرفت, تا این گونه رفتارهای ناهنجار در جامعه دامن نگسترند و تباهی آفرینند. اکنون نیز, باید تلاش ورزید, با گوناگون روشهای کارآمد, که مباد این گونه رفتار ناهنجار اقتصادی و سیاسی, به گونه رفتار رایج درآیند.

بی گمان, شناخت و انتخاب درست, جاهایی که باید مهر ورزید و جاهایی که باید چهره دژم کرد و خشم گرفت, و فرق گذاشتن میان عرصه های اصلاح از جهت به کارگیری روش در حوزه های گوناگون اصلاحات, یکی از رمزهای پیروزی و کامیابی و به بارنشستن حرکت اصلاح است.

۳. مدل شناسی اصلاح

در نگاه علی(ع) اصلاح جامعه فرایندی است که از دادوستد و همکاری و همراهی مردم و حکومت به دست می آید. حکومت به تنهایی و بدون همکاری و پشتیبانی مردم نمی تواند بروزاندن نسیم اصلاح به تمام زوایای اجتماع, توفیقی به دست آورد. همان گونه که مردم نیز برای رسیدن به خواسته های اصلاحی خود نمی توانند اهرم اقتدار و تواناییهای حکومت را نادیده انگارند:

(فلیست تصلح الرّعیه الا بصلاح الولاه ولاتصلح الولاه الاّ بإستقامه الرّعیه.)۲۶

از این نگاه, آن گاه جامعه سامانی درست پیدا می کند که دولت مردان و نخبگان سیاسی از شایستگی فکری و معنوی و مدیریتی برخوردار باشند. پس از این مرحله این مردم هستند که با حضور در عرصه های اجتماعی, همه گاه شایستگی مدیران نظام را مورد ارزیابی قرار می دهند و از این رهگذر از فساد قدرت در مدیریت جامعه جلوگیری می کنند.

حکومت علوی برای اصلاح ساختار جامعه و ساختار اداری, از این دو مرحله گذر کرد. امام(ع) هم ساختار مدیریت سیاسی و کارگزاران حکومت را با هدفهای اصلاحی خود هم سو و تراز کرد و هم عرصه سیاسی را برای مشارکت مردم و ابراز نظر باز کرد و توسعه سیاسی را تحقق بخشید. این فرایند اصلاح با بررسی عنوانهای زیر, ترسیم و روشن می شود:

الف. بیعت و خواست سیاسی مردم: نقطه آغاز اصلاح در حکومت علوی, برگزاری مراسم بیعت, به مفهوم واقعی و درستِ آن بود. پیش از علی(ع), انتخاب خلیفه, به گونه آزاد, مستقیم و با تکیه بر شعور, عزم, آهنگ و خواست سیاسی مردم نبود. نخستین خلیفه در (سقیفه) با شرکت بخشی از مردم و کارگردانی چند مهره اصلی, انتخاب شد. حتی نشانه هایی حکایت از زد و بند و نوعی سازش بین شماری از سران گروهها و حزبها, پیش از بعثت دارد.

شرکت مردم در این بیعت, محدودِ به شرکت کنندگان در سقیفه بود و دیگر مردمان در برابر عمل انجام شده قرار گرفتند. انتخاب خلیفه دوم, تنها با رأی و نظر و میل خلیفه اول پایه ریزی شد و جانشین گزینی بود نه انتخاب.۲۷

خلیفه سوم هم, از سوی شورایی سفارشی برگزیده شد که با ترکیب خاص و جانبدارانه ای که داشت, نتیجه از پیش روشن بود.۲۸

در مقایسه با این نمونه ها, تنها علی(ع) بود که در یک بیعت آزاد و مستقل و انتخاب عمومی و مردمی به خواست سیاسی مردم مدینه, مهاجرین و انصار و نیز نمایندگان مردم عراق و مصر و یمن۲۹ نظام سیاسی خلافت را عهده دار شد و در حقیقت , پس از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.