پاورپوینت کامل عقلانیت در تمدن اسلامی ۴۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عقلانیت در تمدن اسلامی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عقلانیت در تمدن اسلامی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عقلانیت در تمدن اسلامی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :
۳
سرمقاله
مولوی زبان را سایه حقیقت می داند. گویا وی در بیان این عقیده توجهی نیز به ابهامها و تیرگیهای زبان داشته است.
به طور عموم زبان را رازدار و در عین حال پرده بردار از حقیقت می دانند. اما گاه همین زبان پرده هایی بر حقیقت می آویزد و حجاب دستیابی به حقیقت می شود. انسانها به زبان نیازمندند; زیرا زبان فضای داد و ستد اندیشه و هدفها را فراهم می سازد. اما هنگامی که این فضا تیره و مه آلود شد دیگر اندیشه ها به هدفها نمی رسند و مبادله ها به مجادله ها می انجامند. واژه ها که در زبان نقش اساسی را بر عهده دارند و مَحْمِل جابه جایی معانی هستند گاه بیش ترین دشواری و کژتابی را در فهم معانی پدیدار می سازند بویژه واژه های همگون و هم معنی که استعداد و آمادگی بسیار برای فریب دادن اندیشه ها را دارند.یکی از برجسته ترین واژه هایی که متهم به چنین فریبی است واژه عقل است.
شاید کم تر واژه ای چون عقل در طول تاریخ اندیشه تا این حد مورد استفاده و کاربرد قرار گرفته باشد. هزاران سال است که انسان خود را در ذیل واژه عقل معنی کرده است. گفت وگوی انسان و عقلانیت گفت و گوی دیرینه ای است که به حدیث نفس همیشگی انسان بیش تر می ماند. در بیش تر نظامهای فکری عقل هم به تعریف انسان و هم به تعریف جهان معنی بخشیده است. هم نردبان حقیقت بوده است هم داور حقیقت و هم خود حقیقت. در برخی نظامها آن را روح جهان نامیده اند. در پاره ای دیگر برایش مقام الوهیت نیز قایل شده اند. به دنیای مدرن بنگریم که چگونه بر یگانه بودن عقل و بر حجت بودن و اعتبار مطلقش پای می فشارد هر ترازویی را به ترازوی عقل راست می کند و هر دشواری را به سرپنجه عقل فرو می کوبد!
در تحلیلهای تاریخی نیز عقل هسته اصلی هر تمدّنی به شمار می آید. گفته می شود تمدّنها بر مدار عقلانیت پدید می آیند و با نابودی آنها ناپدید می شوند. آیا چنین است؟
عقل در آیین ما نیز جایگاه بلند و ممتازی دارد. نخستین آفریده باری است. به میانجی آن خدای رحمان پرستش می شود و به یاری آن بهشت جنان یافتنی.
آری واژه ها سخت فریب دهنده اند! بویژه واژه ای جزیره ای که از هر سو به یک افق معنایی گشوده می شوند و جایگاه جغرافیایی آنها در صحنه اندیشه به ملتقی و دیدارگاه شرق و غرب و شمال و جنوب فرهنگی می ماند. همگان به این واژه ها تفوّه می کنند امّا مراد و هدفهای گوناگون اراده می کنند.امّا آیا براستی فیلسوفان ساختارگرا و زبانشناسان مدرن درست نمی گفتند که باید واژه ها را در ساختار و نظامی معنی کرد که بدان بستگی دارند؟ یعنی در بسترهای فرهنگی و اجتماعی آنها و آیا نمی توان پذیرفت که واژه های همگون و هم معنی در نظامهای گوناگون فرهنگی معانی گوناگونی افاده می کنند؟
درست است که واژه ها پدیدگانی سرگشته و بی هویت نیستند امّا باید به یاد داشت که ما همیشه آنها را در یک فضای فرهنگی خاص تنفّس کرده ایم و کم تر آثار ناپیدای آن فرهنگ را بر سببهای معنایی آنها ردیابی کرده ایم.
آری واژه ها فریب دهنده اند!
در عصر م همه از زبان و واژه ها می گویند. فیلسوفان تحلیلی به گونه ای و فلاسفه اگزیستانس به گونه دیگر. پُست مدرن ها به گونه ای و هرمنوتیست ها و ساختارگراها و زبانشناسان به گونه ای دیگر. مخرج مشترک کلیه این گفته ها این است که: موضوع زبان کلید حل بسیاری از دشواری های فکری ماست. خیمه گاه اندیشه را باید در سرزمین زبان بر پا نمود. و اندیشه را به استقبال زبان باید فرستاد. باید نکته های زبانی آموخت و در دهلیزهای زبان و واژه ه به جست و جوی حقیقت رفت. ژرف کاوی در تاریکیهای زبان ما را به روشناییهای اندیشه راهنمون می کند.
شاید پذیرش این سخن برای همسایگان دورتر مباحث فلسفی کمی دشوار باشد اما برای مراقبان و پی گیران تاریخ اندیشه سخن آشنایی است. در هر حال به تعبیری برآیند تجزیه و تحلیل مباحث زبان نیازمند تحلیل و واشکافی فرهنگ هاست و فرهنگها بستر پیدایش اندیشه ها.
زبان را در پیوستگی با فرهنگ ها می کاویم تا اندیشه ها از این کاوش سر برآورد.
بسیاری از نواندیشان و اصحاب روشنفکری دینی نیز برای تجدید حیات دینی بر همین معنی تاکید کرده اند: کالبد شکافی مفاهیم دینی با مراجعه به زبان و گفتمان های دینی در هر دوره از تاریخ بنیان گذاری و تطوّر تمدن اسلامی. سرنوشت عقل را در گستره تمدن اسلامی بر همین مبنا دنبال می کنیم.
عقل و عقلانیت در منظومه اندیشه دینی مفهوم آشنایی است. امّا آشنایی که به واقع در غربت دیده ها به سر می برد. تنها آوایی از آن می شناسیم امّا نقاب از چهره آن بر نیفکنده ایم.
در متون و نصوص اسلامی با عقل و تعقل بارهای بار دیدار می کنیم. این عقل را می توان عقل دینی یا اسلامی نامید که ویژگیهای ارزشی خود را دارد. با عقلی دیگر در زندگی عادی مردم روبه رو هستیم که تدبیر امور فردی یا اجتماعی می کند. ممکن است جهت گیری دینی هم نداشته باشد وحتی جهت گیری ضد دینی داشته باشد. در اساس عنصری مدّبر و گره گشاست و در چارچوب نظام هنجاری فاعل خود عمل می کند. خود عنصری ارزشی نیست و دستگاه ویژگیهای ارزشی معینی ندارد.
شماری این عقل را عقل معاش می نامند که البته تعبیر کامل و رسایی نیست.
همین گونه با عقل (و بهتر است بگویم با عقل های) دیگری در طول تاریخ اندیشه و فلسفه آشنا هستیم.
عقل هایی که هر یک بیانگر یک نظام اندیشگی ویژه اند:
عقل ارسطویی و افلاطونی.
عقل دکارتی.
عقل کانتی.
عقل هگلی.
عقل ابن سینایی و ابن رشدی.
عقل اشراقی.
عقل صدرایی (و صد البته گمان نکنیم که عقل در تمامی این دستگاهها معنای یکسانی دارد.)
ویژگی مشترک همه آنها این است که در اساس رویکردی فلسفی و استنتاجی نسبت به سرنوشت واقعیت دارند. منطق صوری را به خدمت می گیرند و به مواد اندیشه سامانی مدوّن وکلاسیک می دهند تا شاید از این نظم استنتاج گوهر حقیقت به عمل آید. در این جهت گاه ریاضیات را الگوی خود قرار می دهند (همچون دکارت که عقل ریاضی و اصالت ریاضیات را خوش می داشت)گاه هندسه اقلیدس را( همچون اسپنوزا) گاه فیزیک را (همچون کانت) و گاه خودِ منطق محض را( همچون فیلسوفان قرون وسطی وهم کیشان مسلمان آنان).
اما این عقول استنتاجی هر یک ویژگی برجستگیهای خود را دارند و در واقع اطلاق عقل و یا دستگاه عقلانی بر آنه گاه به همگونی لفظی بیش تر همانند است. با یادآوریِ این پلورآلیسم عقلانی دست کم یک نکتهخود را شفاف تر می نماید و آن این که باید واژه ها را بیش تر صیقل داد و در شفاف کردن معنایی و مفهومی آنها بیشتر درنگ ورزید.
عقلانیت دینی م یعنی آنچه در نخستین فراز از آن یاد کردیم خود در طول تاریخ حیات دینی ما دگردیسیهای فراوانی یافته است. این مجال را داشته که با دیگر عقل های یاد شده به داد و ستد نشین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 