پاورپوینت کامل نگرشیبـه متـون اموزشی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگرشیبـه متـون اموزشی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگرشیبـه متـون اموزشی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگرشیبـه متـون اموزشی حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

شناخت و تبیین معارف اسلامی و پاسخگویی به نیازهای فکری و عقیدتی افراد جامعه استفاده کامل ازعلوم ابزار ووسایل روز رامی طلبد.

درک و دریافت معارف اسلامی بی بهره گیری صحیح از این وسایل و پیمودن مقدمات امکان ندارد.

هر دوره ای شرایط و ویژگیهایی دارد که با دوران پیش متفاوت است.

نیازها و ضرورتهای فکری عصر م با نیازها و ضرورتهای فکری گذشته حتی نه گذشته دور بلکه گذشته بسیار نزدیک تفاوت بنیادی دارد.

غفلت بی توجّهی و بها ندادن به این گونه گونی و تفاوت دورانه عقب ماندگی از قافله پیشرفت و انزوای ذلّت آفرین را در پی دارد.

برای پاسخ به سؤالات امروزین بشر نمی شود از راهها و روشهای گذشتگان بدون افزون و کاست بهره برد.

راهها و روشه ابزار و وسایل می بایست بر اساس و طبق نیازهای امروز باشد و به کار گرفته شود.

حوزه برای عمل به رسالت الهی ـ انسانی خود و پاسخگویی به نیازهای این روزگار اولین گامی که باید بردارد تغییر اسلوب و روش تدریس از آن مهمتر دگرگونی در متون درسی کهنسال حوزه است. این همان ابزار و وسایلی است که همیشه باید در حال دگرگونی باشد و با شرایط زمان ومحیط و…هماهنگی عمیق داشته باشد.

حوزهاهدافی دارد که همان شناخت معارف اسلامی تبیین و ابلاغ دین پاسداری از ارزشهای اسلام و تشیّع است.

متون درسی از جمله و سایلی است که باید دانش پژوهان حوزوی را به گونه ای به قلّه این اهداف برساند.

حوزه فعلی با این که نیروی جوان و فارغ بال فراوانی در اختیار دارد امّا به خاطر روش و اسلوب ناصحیح تدریس و متنهای درسی ناپیراسته و ناهماهنگ با مقتضیات روز و در یک کلام غیر آموزشی راکد و ازحلّ معضلات فکری جامعه عاجز است. البته این تفکر همگانی نیست و بسیاری این درد جانکاه را احساس نکرده اند و موریانه ای که بر جان حوزه افتاده و هر روز از نیرو و شادابی آن می کاهد نشناخته اندو نمی خواهند که بشناسند.

اینان بر این پندارند که کتابهای درسی فعلی حوزه از اتقان و عمق زیادی برخوردار هستند و علاوه این جا وآن ج اظهار نظر می کنند که: بزرگان و شخصیتهای برجسته علمی ـ فرهنگی حوزه با فراگیری همین کتابه به آن مقامات والا دست یافته اند و منشأ برکات فراوانی شده اند. مانند: حضرت امام علامه طباطبایی شهید صدر شهید مطهری شهید بهشتی و… بگذریم از این که (اتقان) (عمق) و… واژگانی است که درست تبیین نشده منظور چیست. آیا اگر قاعده ای با زبان کودکانه و بر اساس فهم کودک بازگو شد و همین قاعده برای نوجوانان جوانان و… با زبان آنان و بر اساس فهم درک آنان تبیین شد اتقان و عمق ندارد؟

این جور سخن گفتن مغالطه ای بیش نیست و سبب می گردد راه ترقی و تکامل بر نسلی یا نسلهایی بسته شود و گل اندیشه نشکفد.

به این گروه باید گفت: عمیق بودن کتاب دلیل نمی شود که جزو متون درسی و آموزشی قرار بگیرد; بخصوص که از تالیف آن اثر سالها گذشته باشد.

این که برای به کرسی نشاندن اندیشه خود چهره های برجسته حوزه را محصول سیستم فعلی حوزه به حساب می آورند زهی پنداری است باطل.

چهره های برجسته حوزه برجستگی خویش ر بنا به اعتراف خود و قراین موجود فقط با خواندن کتابهای درسی موجود حوزه به دست نیاورده اند.

آنان نیازهای جامعه را شناخته و طبق آن به مطالعه و تحقیق پرداخته اند. اگر این بزرگواران محصول مستقیم نظام آموزشی حوزه بودند باید گروه زیادی به این مراحل بالای علمی دست می یافتند در حالی که می بینیم بسیار اندک و انگشت شمارند کسانی که به این مراحل از دانش رسیده اند.

امام رحمه اللّه علیه از طلایه داران جدّی و سختکوش اصلاح حوزه ها بود.

وی بارهای بارکاستی حوزه های دینی را اعلام کرد. حتی اجتهاد مصطلح در حوزه های علمیه را برای اداره جامعه کافی نمی دانست.

جامه عمل پوشاندن به این سخن حرکتی عمیق و همه جانبه را طلب می کند.

شعار درون تهی نیست. اعلام درد است دردی جانکاه. بانگ بیدار باشی است برای حوزویان.

این سخن راه را نشان می دهد. اگر اصلاحی باید صورت بگیرد می بایست در جهت کارآیی حوزه باشد در گره گشایی از مشکلات جامعه.

شهید مطهری مشکل اساسی روحانیت را نمایاند. علامه طباطبایی متون جدیدی را در فلسفه تدوین نمود. شهید صدر در اصول فقه و فلسفه کار جدیدی را به دانش پژوهان عرضه کرد. شهید بهشتی تلاش عمیقی در جهت اصلاح حوزه نمود و برنامه ای جامع باهمکاری دوستان دلسوز و درد آشنای خود ارائه داد و…

رهبر معظم انقلاب اسلامی آیه اللّه خامنه ای قبل و بعد از انقلاب بارها از اصلاح حوزه سخن گفته اند و در اواخر سال۷۰ در سفری که به قم داشتند برنامه ای برای اصلاح حوزه ارائه کردند و در جمع علم اساتید و طلاب حوزه علمیه قم درباره ضرورت دگرگونی متون درسی فرمودند:

(کتابهای درسی یکی دیگر از مشکلات حوزه علمیه قم است و حوزه های علمیه دیگر….

می گویند: آقا! فلان عالم بزرگ [مثلاً] آخوند هم همین کتابها را خواند یا امام.

آنها که انقلابی ترند [ می گویند:] امام هم همین درسها را خواند که امام شد!

امام چون همین درسها را خواند امام شد؟

امام یک جوهر مخصوصی بود.

آنچه در عظمت امام شما پیدا می کنید آن ناشی از این نیست که این کتابهای درسی را خواند!

وانگهی در زمانی که امام راحل رضوان اللّه تعالی علیه این کتابها را می خواند تا حالایی که من و شما می خواهیم این کتابها را بخوانیم شصت ـ هفتاد سال فاصله شده است. خوب کتاب درسیِ جدید تولید کنید.)۱

متنهای آموزشی حوزه

متن درس دارای شرایط و ویژگیهایی است که با کتابهای که برای تشریح و تبیین موضوع واحدی و ارائه نظر در آن تدوین شده تفاوت می کند.

کتاب آموزشی برای مخاطب معین و شناخته شده از حیث فهم و درک مهیّا شده است.

در کتاب آموزشی مطالب در ابتد به گونه ای ساده عرضه می شود و به تدریج و پلّه به پلّه پیچیده و عمیق می شود.

کتاب آموزشی همیشه و برای همه مراحل تحصیلی روان و بی پیرایه باید باشد.

کتاب آموزشی در هر فن و علم باید با تطورات و دگرگونیهایی که در آن دانش و فن به وجود می آید هماهنگ باشد و آخرین نظریه هایی که اهل نظر درباره مسأبه ای از مسایل آن علم ارائه کرده اند و مورد قبول محافل علمی هم واقع شده به گونه ای مطلوب در متن گنجانده شود.

همگامی با نیازهای عصر بهره برداری از بهترین ومقبول ترین شیوه هتجدید نظر مدام و پیوسته توسط گروهی از اهل نظر و… از ارکان و ضروریات متون آموزشی است.

مراکز و مؤسسات آموزشی و پژوهشی هر از چند گاهی به بررسی کتابهای آموزشی خود می پردازند و نکات مثبت و کار او نکات منفی و مشکل افزای آنها را شناسایی می کنند و بر نکات مثبت پای می فشارند و نکات منفی را می پیرایند.

ولی درباره متون درسی حوزه چنین برنامه ای وجود ندارد.

با این که سالیان سال از عمر کتابهای درسی می گذرد ولی هیچ گونه تحول و دگرگونی در آنها به جود نیامده است.

همان برنامه ای که برای دیروزیان و جوامع بسته و ابتدایی طرح و اجرا شده هم اکنون در حوزه ه طرح و اجرا می شود.

گویا در جهان هیچ تحولی رُخ نداده است و دانش آموزان امروز با دیروزتفاوتی ندارند! آنچه که در عصر خلیفه گری و یا ملوک الطوایفی و پراکندگی انسانها و… جزء متون آموزشی بوده و در مکتبخانه ها و مدارس به طالبان دانش تعلیم می داده اند اکنون به طلاب علوم دینی تعلیم می دهند.

هیچ اندیشه نشده که در دهکده جهانی و عصر ارتباطات نمی شود با متنهای کهن و به دور از نسیم تحول محصلان را آموزش داد و از آنان انتظار داشت اسلام را به زبان روز عرضه کنند و با ناهنجاریهای فرهنگی و تهاجم فرهنگی غرب به مبارزه برخیزند و فرهنگ را در دلها جایگزین کنند.

ادبیّات

اگر بپذیریم. صرف نحو معانی بیان و بدیعی که در حوزه تدریس می شود ما را در فهم آیات قرآن و احادیث یاری می کند به طور قطع باید اذعان کرد که ما را در تبیین دین و ارائه و ابلاغ دستورات اسلام و نشر عقاید مکتب تشیع کمک نمی کند. حتی در مواردی عامل باز دارنده و منفی هستند.

بسیار دیده و شنیده می شود که مدرس و استاد ادبیات که به خوبی از عهده تدریس کتابهای ادبی حوزه بر می آید و به تبحر در این رشته شهرت دارد ولی نمی تواند به عربی فصیح و قابل فهم عرب زبانان و در شأن محافل علمی سخن بگوید و یا مقاله ای بنگارد.

تطور زبان و ادبیات عرب در آموزش ادبیات عرب در نظر گرفته نمی شود و طلبه ای که دوره ای تقریباً طولانی را به فراگیری قواعد و دستور زبان عربی می پردازد بی اطلاع از تحولاتی است که در این زبان رخ داده و یا رخ می دهد.

ادبیات کلید فهم مکتب است. باید آموزش و روشهای آموزشی و متون آموزشی و مربیان آن جدّی گرفته شوند. سهل انگاری در این پهنه خیانتی است نابخشودنی. کسانی که در این وادی بی مایه باشند یقین کارآیی ندارند و از گردونه خارج می شوند.

طلاب و فضلای حوزه های علمیه اگر خود خارج از برنامه های حوزه به یادگیری عربی نپردازند بر اساس آموزشهای حوزه نه می توانند به عربی تکلم کنند و نه می توانند به ترجمه بپردازند.

شهید مطهری درباره این مشکل آموزشی می نویسد:

(در حوزه های علوم دینی ادبیات عرب خوانده می شود; امّا با متد غلطی. نتیجت طلاب علوم دینی پس از سالها تحصیل ادبیات عرب با آن که قواعد زبان عرب را یاد می گیرند خود زبان عرب را یاد نمی گیرند. نه می توانند با آن تکلم کنند و نه می توانند از عربی فصیح استفاده کنند یا به عربی فصیح بنویسند)۲

تهیه متونی که طلاب ر با بهترین شیوه با زبان عربی آشنا کند به حدّی که توان نوشتن مقاله ایراد سخنرانی داشته باشند امری است که حوزه ها و دست اندرکاران باید به آن اهتمام بورزند.

منطق

منطق ازعلومی است که طالبان علم برای مصون نگهداشتن فکر خود از خطا فرا می گیرند. منطقی که در حوزه ها تدریس می شود منطق قدیم یا منطق ارسطویی است که توسط دانشمندان اسلامی از زبان یونانی به عربی ترجمه شده و عالمان به شرح و تفسیر اقتباس و تطبیق تغییر و تکمیل و ردّ و نقد در آن پرداخته اند.

دانشمندان اسلامی در برخورد با منطق یونان به سه گروه تقسیم می شوند:

۱ . کسانی که بیشتر به شرح و توضیح منطق ارسطو نظر داشتند. ازجمله:ابن رشد (م۵۹۵۰ هـ .ق . )

۲ . کسانی که به تطبیق اصول و قواعد منطقی با متون اسلامی پرداخته اند.

از جمله : ابو حامد غزالی (م . ۵۵۰ هـ . ق)

وی در کتاب القسطاس المستقیم می نویسد:

(در نامها از حیث تغییر و تبدیل به نوآوری پرداختم و در معانی از جهت تخییل و تمثیل به کار بدیع دست زدم و مرا در ذیل هر کار هدفی است درست…)۳

۳ . کسانی که علاوه بر تفسیر منطق به نوآوریهایی نیز دست یافتند و با افزودن یا کاستن مباحث منطقی کوشیدند تا فنّ مزبور را به کمال رسانند و یاتهذیب و اصلاح کنند.

از جمله دگرگونیها:

جای بحث (مقولات) را که ارسطو آنها را در منطق آورده بود در دورانهای بعد از ابن سین از منطق به فلسفه تغییر دادند.

در شمارش و تجدید (مقولات) نظری جدید ابراز داشتند.

در تقسیم (قضایا) و در مورد (عکس قضیّه) مطالبی تازه گفتند.

در باب (قیاس) قیاس شرطی اقترانی را که ارسطو بحثی از آن نکرده بودابداع نمودند.

در باب (سفسطه) به بحث (ابدال) مطالبی افزودند. در بحث (اخذُ ما لیس بعلّه مکانَ علّه) اضافاتی آوردند.۴

و…

همان طور که مطالعه کردید دانشمندان مسلمانکوکورانه و مقلّدوار از اندیشه های منطقی ارسطو پیروی نکرده اند بلکه در کاستن و افزودن و شرح دقیق بر آن تلاش کرده اند و از خود نوشته ها و آرای عمیقی به جا گذاشته اند. امّا امروز چه می شود حوزه های علمیه را که بی نقد و بررسی و پیراستن و آراستن آن و بدون تفهیم به طالبان منطق که این علم چه نقش و جایگاهی در دیگر علوم دارد و… به تدریس آن می پردازند و بهترین دوران عمر نوآموزان را صرف آن علم می کنند در حالی که علم (منطق) در میان علومی که به طالبان علوم دین می آموزانند افزار است و ابزار برای دیگر علوم نه مطلوب بالذّات.

ابن خلدون در این راست سخنی دارد بس نیکو:

(بدان! دانشهایی که میان مردم متمدن رواج دارد بر دو دسته اند:

دسته ای از آنه بالذات مطلوبند. علوم شرعی از قبیل: تفسیر قرآن و علم حدیث و فقه و علم کلام و مانند طبیعیّات و الهیات از مجموعه علوم فلسفی. دسته دیگر دانشهایی هستند که به منزله افزار و آلت علوم مذکور می باشند چون: ادبیات عرب و علم حساب و غیر هماکه نسبت به علوم شرعی مانند مقدمه تلقی می گردند و همچون (منطق) نسبت به فلسفه وچه بسا که (منطق) افزار و مقدمه برای علم کلام و علم اصول فقه (البته بر روش متأخرین نه قدماء) به شمار آید.)۵

امروز جا دارد که حوزه های علمیه قواعد درست اندیشیدن و اسلوب تحقیق علمی خالص را با تجدید نظر در نوشته ها و آرای گذشتگان به طالبان علم بیاموزانند تا آنان هم خود دچار کژاندیشی نشوند وهم دیگران را از کژ اندیشی باز دارند.

کلام

برخی از مبانی دینی از دید عقل باید به اثبات برسند مثل:

وجود باری ضرورت نبوت عامه و….

برخی دیگر به تشریح و تبیین نیاز دارد.

این دو کار کار متکلم است و علم کلام عهده دارد آنها.

گاهینه کار اوّل و نه کار دوّم است; بلکه کار سومی به دوش متکلم بار می شود و آن دفاع از حریم دین و دفع شبهات شبه آفرینان ومخالفان دین است. حوزه های علمیه برای کار در این عرصه ه چه سرمایه گذاری کرده اند؟

آیا کتابهای درسی کلامی که البته به گونه جنبی و غیر رسمی و بسیار محدود در گوشه و کنار تدریس می شوند می توان در این پهنه کاری درست و مطلوب سامان داد.

آیا برای تشریح و تبیین دین دفاع عقلی از معارف دین و مقاومت و ایستادگی در برابر شبهات جدید افرادی را آموزش داده ایم؟

آیا با آموزش باب حادی عشر شوارق الهام و گوهر مراد که به هیچ وجه کتاب درسی نیستند کار تمام شده است و می توان به دفاع از شریعت و پاسخ به شبهات پرداخت؟

یاکار جدیدی علاوه بر کار بزرگان گذشته می طلبد و آن استفاده از دانشهای جدید آخرین دستاوردهای علمی دانشمندان دینی و… برای تدوین کتابهای درسی کلامی است. هزاران هزار شبهه جدید نیاز به کار و تلاش علمی جدید و تربیت نیروی کار آمد دارد. برنامه ریزی و تدوین کتابهای درسی کلامی باید بر اساس نیازهای بیرون باشد نه ذهنی و بی توجه به آنچه در بیرون می گذرد.

اساس علم کلام در حوزه اسلامی براساس شبهات و مسایل نو پیدا شکل و قوام یافته و روز به روز بر دامنه آن افزوده شده است.

در دوره عباسیان وقتی از حوزه اسلام دریچه ای به سوی دانش ایران و یونان گشوده شد و افرادی همچون: ابن مقفع کتابهای مانی و ابن دیصان و مرقیون (ائمه مجوس) را ترجمه کردند و افرادی همچون: ابن ابی العوجاء یحیی بن زیاد و مطیع بن ایاس در تأیید آن کتابهایی نوشتند و بر برج و باروی عقاید مسلمانان هجوم آوردند و شبهات را در بین مسلمانان پراکندند علمای اسلام فلسفه آموختند و حربه ای راکه مخالفین در مبارزه با اسلام به دست گرفته بودند گرفتند و به مقابله و رفع شبهات پرداختند.

باتشویق و پشتیبانی خلفای عباسی کتابها نوشته شد. اولین کتاب به امر مهدی عباسی به وسیله ابوالهذیل (م ۲۳۵ هـ .ق) تصنیف شد.۶

وی در دربار مأمون الرشید مقدم بر همه دانشمندان کلام بوده و شصت هزار درهم سالانه مقرری داشته است.۷

هشام بن حکم نیز از متکلمین نامی همین عصر است. در مجالس بحث و مناظره که در دربار به وسیله یحیی بن خالد که سمت ریاست و زراء سلطنت عباسیه را داشت تشکیل می شد شرکت می کرد و رئیس علمی آن مجالس بود.

عالمان در هر عصری با زبان همان عصر به رفع شبهات پرداخته اند و عصر ما نیز همین اقتضا را دارد که حوزه های علمیه باید به این نیاز پاسخ بدهند و براساس اقتضای عصر حرکت کنند.

فلسفه

فلسفه در جهان اسلام با نهضت ترجمه متون علمی و فلسفی در دوران خلافت عباسیان پابه عرصه وجود گذاشت. نخستین فیلسوف مسلمان که آثاری ازوی به جا مانده ابویعقوب کندی است.

وی با مبادی فلسفه یونانی به خوبی آشنا بود و سعی کرد که بین دین و فلسفه هماهنگی به وجود بیاورد و به این طریق راهی را آغاز کرد که سرانجام ملاصدرا آن را به کمال رساند.

دنباله کار وی ر فارابی گرفت. وی بنیانگذار بسیاری از علوم اسلامی است. از جمله بنیان فلسفه سیاسی اسلام به دست وی گذارده شد.

بالأخره فلسفه مشائی که ترکیبی از فلسفه ارسطو و افکار (شارجان اسکندرانی) و فلسفه نو افلاطونیان مخصوصاً فلوطین در دامن تفکر اسلامی و با تلاش شیخ الرئیس به مرحله پختگی رسید.

فلسفه مشاء به خاطر قدرت گرفتن مکتب اشاعره و حملات و انتقادات شدید غزالی و بعد فخر الدین رازی به انزوا کشیده شد و زمنیه برای ظهور حکمت اشراقی و نیز عرفانی آماده شد. این مکتب که مؤسس آن سهروردی بود. در مقابل مکتب مشائی به عنوان مکتب اشراقی شناخته شد. در قرن هفتم فلسفه مشائی بار دیگر به دست خواجه نصیرالدین طوسی احیا شد.

بین قرن هفتم و نهم به تدریج مکتب مشائی و اشراق و عرفان به یکدیگر نزدیک شدند و در محیط معنوی و فکری شیعه امتزاجی از این نِحَل به وجود آمد که در دوره صفویه به کمال رسید. قرن دهم با رسمی شدن آیین شیعه محیط مناسبی برای ترویج علوم عقلی به وجود آمد.

میرداماد فلسفه بوعلی را به رنگ اشراقی و با توجّه به تعالیم شیعه اشاعه داد.

بزرگترین فیلسوف این دوره که از شاگردان شیخ بهایی و میرداماد بود ملاصدراست. وی تحولی عمیق در فلسفه به وجود آورد و کتاب: (الاسفار الاربعه) وی بزرگترین شاهکار فلسفه اسلامی به شمار آمده است. طالبان این فن پس از فراگیری (شفاء) بوعلی و (شرح اشارات) خواجه و (شرح منظومه) حاج ملاهادی سبزواری به فراگیری این کتاب عظیم می پردازند.

با توجه به آنچه گذشت می بینیم که فلسفه اسلامی درست که از فلسفه یونان سرچشمه گرفته ولی لباسی دیگر پوشیده و در پرتو معارف اسلامی سیری پرشکوه و با عظمت داشته و قرنهای متمادی در بلاد اسلامی و بین دانشمندان بحث و مطرح می شده و از شکلی به شکل دیگر در می آمده و بسیاری از شبهات را پاسخگو بوده است و در یک کلمه پایه ای بوده است بس عظیم برای دانش کلام و تقویت و بارور کردن بنیه ها و باورهای دینی.

اساس فلسفه یونان را مسلمانان متعهد برای آن فرا گرفته بودند که در برابر شبهات نوپیدا و حرکتهای فکری علیه اسلام مسلح شوند و توشه برگیرند.

آیا امروز هم لازم است تمام مباحث فلسفه مشاء که زمانی کاربرد داشته است فرا گرفته شود و وقت بسیاری از طلاب به هدر رود؟ یاخیر باید گزینش شود و تطبیقی با فلسفه جدید غرب اگر امکان داردصورت بگیرد و راه جدیدی گشوده شود.

فلسفه غرب در امروز مثل فلسفه یونان در آن روز مورد نیاز است که طالبان علم و مدافعان اسلام بیاموزند و گزینش کنند و برای گسترش و رونق اسلام از آن بهره برند و کژیهای آن را به بوته نقد بگذارند. این حرکت از راههای بسیار مهم نفوذ اسلام در بین متفکرین و فلاسفه مغرب زمین است و کم موفقیتی نیست.

حوزه های علمیهبا پشتوانه غنی فلسفی اگر خانه تکانی کنند و از اندیشه نوآوران بویژه مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری کمک بگیرند می توانندامروز جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص دهند و در سطح گسترده ای مطرح شوند و از انزوا به درآیند.

اصول فقه

از علوم مقدمی که محصل باید به گونه ای دقیق بیاموزد تا بتواند ازمنابع شریعت مسایل لازم را استنباط کند اصول فقه است.

اصول فقه دستگاه منطق فقه است. همان گونه که بدون فراگیری (منطق) نمی توان قدم در دنیای تفکر و اندیشه گذاشت بدون فراگیری منطق فقه که اصطلاحاً اصول نام دارد نمی توان گام در دنیای فقه گذاشت.

اصول پلی است برای گذر و ورود به دنیای فقه. عقلایی نیست درنگ بر روی پل و اشتغال بیش از حدّ در فراگیری ابزار کار. باید وارد میدان کار شدتا خود به خود در افزار و مقدمات کار و تطبیق آن به مواردمسلط شد.

دانستن قواعد کلی اصول فقه بدون تطبیق آن با موارد و بهره از آنها در مسایل گوناگون و مبتلا به مثل دانستن تئوری نجّاری است بدون در اختیار داشتن تیشه و ارّه و استفاده از آنها بر روی چوب. دانش تطبیق که حوزه های م مع الأسف از آن فاصله دارند مهمترین دانش و پرکاربُردترین آن است. چگونگی تطبیق قواعد کلی بر موارد خاص کار علمی بسیار دقیق ونیاز به تلاش و پی گیری دارد. آن قدر باید تطبیق اصول کلی بر موارد خاص و متنوع صورت بگیرد که برای محصل ملکه تطبیق حاصل بشود و در هر مورد چه موردی که دیگران در آن به تطبیق پرداخته اند و چه مواردی که به تطبیق نپرداخته اند و جدید است و نوپید بتواند به تطبیق بپردازد و وظیفه را مشخص کند.

اصولی که اکنون در حوزه ها تدریس می شود بسیار پرشاخ و برگ و آکنده از مسایل غیر ضرور و ذهنی و به دور از واقعیتهای اجتماعی است. مثالها تکراری مهجور ومتروک و نوآوری و حداقل. سالهای سال است که این آب بر همین جوی روان است نه جنبشی نه تحرکی و…

شهید مطهری می گوید:

(افراط در مباحثه و شیوع علم اصول در عین این که یک نوع قدرت و هوشیاری در اندیشه طلاب ایجاد می کند یک نقص دارد وآن این است که طرز تفکر طلاب رااز واقع بینی در مسایل اجتماعی دور می کند و به واسطه این که حتی منطق تعقلی ارسطویی نیز به قدر کافی تحصیل و تدریس نمی شود روش فکری طلاب بیشتر جنبه جدلی و بحثی دارد و این بزرگترین عاملی است که سبب می شود طلاب در مسایل اجتماعی واقع بینی نداشته باشند.)۹

فقه

حوزه های علمیه بیشترین نیرو وقت و سرمایه خود را در آموزش فقه به کار برده و می برند. این کار دلیل بر اهمیت وج

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.