پاورپوینت کامل پویایی درونی فـقـه۱ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پویایی درونی فـقـه۱ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پویایی درونی فـقـه۱ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پویایی درونی فـقـه۱ ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

انسان موجودی است سیّال متغیّر و گسترده بر بستر تاریخ. دارای شؤون و ابعادی بسیار پیچیده و فراوان که هیچ یک در هیچ زمان چهره و قالب ثابتی را پذیرا نبوده و نیست.

جریان و تغییر از ویژگیهای جهان طبیعت و پدیده های آن و همین طور انسان و لوازم وجودیش می باشد.

این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت و گردن ننهاد. از این روی در طول تاریخ کلیه مکاتبی که جهت سامان بخشی زندگی انسان دستورالعمل و فلسفه ای ارائه داده اند امّا بر چهره متغیّرا و نگاه جدّی نیفکنده اند سرنوشت شوم آنان همان بوده که تاریخ نگاشته است. ادیان الهی در این میان دارای موقعیّت ویژه ای می باشند زیرا:

(امروز دیگر مردم در زندگی هیچ چیزی را تصور نمی کنند مگر از دریچه فکر … تحوّل بدیهی است هنگامی که این چنین فکری در زندگی بر فهم و شعور و ادراک مردم این گونه پیروز گردد بناچار باید فکر آنان درباره دین نیز با آن برخورد نماید; زیر دین در حس بشریت پیوسته ثبات و آرامش رانمایان می سازد. ثبات خد ثبات عقیده ثبات عبادت و نیایش ثبات اصول و مفاهیم ثبات آداب و رسوم و خلاصه ثبات زندگی.

پرواضح است تا دین در کانونِ حس بشر این همه ثبات و پایداری را نشان می دهد بناچار باید در همان کانون با مفهوم عالم گیر جنبش و تحوّل طوفان تقدّم برخورد نمایند. همان مفهومی که تاکنون هرگز نتوانسته در هیچ موضوعی ثبات و آرامش تصور کند حتی در فکر توحید و خداشناسی و در فکر دین و آیین … روی همین حساب هم اکنون در دنیای پرآشوب غرب این فکر طوفان زده با مفهوم دین برخورد کرده است.)۲

لیکن حامیان دین ادعّای دیگری دارند. به اعتقاد آنان مذهب که کلیه نیازهای انسانی را سامان و سازمان می بخشد خود مشمول یک جریان سیّال و تاریخی بوده است. این جریان به موازات سیر تکاملی انسان و به مجازات رشد و بلوغ نوع انسان رشد و بلوغ یافته است. بنابراین با تأکید بر قرینه های تاریخیِ این دو مهم: انسان و مذهب می توان به دقّت و تأمل دریافت که صاحب شریعت بر چهره سیال و متغیّر انسان اشراف و اهتمامی تام داشته است.

امّا نکته ای فرومی ماند و آن بحث(خاتمیت) است. براساس تمهیدات گذشته این بحث یکی از جدّی ترین مشکلات دین شناسان محسوب می گردد. اگر انسان هماره درتغییر است و اگر ضرورت دارد برای او همواره قالبهای نوینی پرداخت و مشکلات و نیازهای او ر از منظرهای جدیدی نظاره کرد پس بحث (ختم نبوّت) و (توقف وحی) چگونه معنی و ترجمان می یابد؟ چگونه می توان نیازهای متغیّر انسان ر که محصول شکلهای جدید زندگی و تمدن انسانی است با تعالیمی که مخاطبان مستقیم آن گروهی از انسانه با فرهنگ و تمدن مربوط به دهها قرن پیش بوده اند پاسخ گو بود؟

مشکله بحث (خاتمیّت) و یا (اسلام و مقتضیات زمان و مکان) در واقع مشکله هم کاسه کردن ثبات و تغییر است:

(اشکال در مسأله (اسلام و مقتضیات زمان) اشکالِ همزیستی و هماهنگیِ دو سنّتی است که در طبیعت خودشان بر ضدّ یکدیگرند. یکی از این دو در طبیعت خودش ثابت ولایتغیر است [مکتب و تعالیم آن] و دیگری در طبیعت خودش متغیّر و سیّال و ناثابت است[زمان و مقتضیات آن])۳

و باید بدانیم این مسأله تناقض نم گریبان هر مکتبی را که داعیه جاودانگی و ابدیّت را قرین و ملازم تعالیمش نموده باشد خواهد گرفت. از این روی باید برای رهایی از این تنگنا چاره ای اندیشید و به قول مرحوم اقبال لاهوری:

(باید در زندگی خود مقوله های ابدیّت و تغییر را با هم سازگار کرد.)۴

امّا مگر تفاهم و تلایم این دومقوله متضاد به آسانی امکان پذیر است؟ در صورتی که دین در درون هیچ عنصر متحول و پویایی را شامل نباشد وزمان و مقتضیات آن نیز با هیچ امر ثابتی سر سازگاری نداشته باشند مگر می توان میان این دو آشتی و تفاهم جدّی برقرار نمود؟ مسلماً خیر. دو مقوله کاملاً ناسازگار که در ذات و حقیقت خویش نفیِ وجود دیگری را خواهانند هرگز در یک ظرف وحدت به همزیستی و تفاهم نمی پردازند.

بدین جهت روشنفکران و اندیشه وران مسلمان با توجه به این گره بدین اعتقاد و چاره جویی پربها راهنمون شدند که از طرفی امواج زمان را آن قدر متلاطم و سهمگین ندانند که هیچ ثباتی را بر نتابد و از طرف دیگر جامه دین را آنقدر تنگ ندوزند که جای هیچ گونه تطابق و انطباق با شرایط نو را باقی نگذارد.

(اصل طرح ما این است که نه اسلام در ذات خودش به طور مطلق نامتغیّر است (یعنی هیچ جنبه تغیّر در آن وجود ندارد) و نه زمان و شرایط زمان این طور است که جبراً همه چیز در آن تغییر می کند و باید هم تغییر کند!)۵

چنانکه گفتیم این موضوع تنها در قلمرو اسلام و معارف و قوانین اسلامی مطرح نیست بلکه در مورد هر مکتب و قانون مستمر و یا مدعی استمرار طرح می شود و ذهن محققان از دیر زمان بدان مشغول بوده است. پیش از این منتسکیو در تفاوت میان قوانین الهی و انسانی گفته بود:

(ماهیت قوانین بشری این است که مطیع حوادث و رویدادهای گوناگون می شود یعنی حوادث در آن تأثیر می گذارد در حالی که قوانین آسمانی براساس رویدادها و تغییر اراده انسان تغییر نمی یابند.)۶

امّا این نظر در چهارچوب تعالیم اسلام به دیده انصاف و واقع بینی تعدیل یافت و صورت نوی به خود گرفت. قوانین آسمانی اگر چه بر مدار میل و اراده انسانی تغییر نمی یابند لیکن شرایط و مقتضیات زمان و مکان و به تعبیر دیگر دگرگونیهایی که در بستر تاریخ و زمان شکل و صورتِ حوادث انسانی را رقم می زنند و نیازمندیهای نو می آفرینند در رنگ آمیزیِ قوانین الهی نقشی تام و در خور تأمل دارند. البته برخورد تعالیم دینی و قوانین الهی با این دگرگونیه یک رویارویی انفعالی مطلق نیست. نظام تفکر دینی ازپیش خود را برای قبول این تغییرات آماده ساخته است و سازمان دین به شایستگی هاضمه جذب تمامیِ این تغییرات را داراست. به اعتقاد استاد شهید مطهری:

(اسلام یک نوع رمزی و یک دستگاه متحرکی در داخل خودش قرار داده که خودش تغییر می کند نه از ناحیه کسی دیگر.)۷

مکانیزم پویایی و تحرک درونی گوهر دین که ثابت است برای انطباق با شرایط جدید و برای قبول و پذیرش تغییر و تحولات قالبی باید مجهزّ به مکانیزم پویایی و تحرّک درونی باشد. قبول این نتیجه عظیم که حقیقت آسان و ارزان به دست نیامده است عالمان و ژرف کاوان دینی را بر آن داشت که اعماق معرفت را دوباره به تفحّص پردازند.

شاید این رمز و راز و این عنصر متحرک و پوی به چنگ اندیشه افتد و آشکار آید. جستجوی این مطلب یک کاوُشی علمیِ صرف به شمار نمی آمد. آثار و ثمراتِ عینی و عملی بسیاری که بر نتیجه یا نتایج این پژوهش مترتب می گشت جای هرگونه تردید و سستی را در تلاش برای یافتن راه حل معمّا سدّ می ساخت.

داستان حلّ این معم داستان مفصّل و بلندی است که پایانی نیز برای آن متصور نیست لیک آنچه تاکنون از موشکافیهای اندیشه وران مختلف در حلّ این معمّا تحصیل گشته آرای متفاوتی است که در پاره ای موارد قابل جمع و تلفیق نیز می باشد.

برخی (منابع و متون دینی) و (استعداد پایان ناپذیر این متون جهت برداشت و تفسیرهای طولی و عمیق متنوع) ر عامل پویایی دین می شناسند.

قابلیت مزبور قابلیت درونی است که توسّط عوامل برون دینی کشف و شکوفا می گردد و نباید این قابلیت ر که در واقع همان عنصر دینامیک مکتب می باشد به عوامل بیرونی نسبت داد.

شماری عالمان دینی را عامل تحرک و پویایی دین می دانند به اعتقاد آنان اگرچه تعالیم دینی ظرفیت پذیرش و انطباق با کثیری از شرایط مختلف زمانی ـ مکانی را دارا می باشند لیکن این ماده خام و قابلیت تا صورتی مناسب با آن شرایط نپوشد هرگز به فعلیت تبدیل نخواهد گشت.

منطبق کنندگان این شرایط همانا عالمانِ دینی هستند که در واقع نقش انبیا را در ادیان گذشته برعهده دارند.

(ان العلماء ورثه الانبیاء)۸

بدین ترتیب عنصر پویایی دین عامل برون دینی خواهد بود که نه فقط جنبه کاشفیت بلکه جنبه عاملیّت را نیز در این مورد برعهده دارد.

در عرض این دو نظریه که هر یک بر یک بُعد از مسأله توجّهی مؤکّد دارند آرای دیگری نیز به چشم می خورد که هر کدام به گونه ای عامل تحرک و پویایی را به عناصر داخلیِ دین و در پاره ای موارد به عوامل بیرونی و در برخی موارد با تلفیق عناصر معاضد به مجموعه این زمینه ها نسبت می دهند. آن جایی که این مقاله در صدد تبیین آن مواضع نیست و محور معین مقاله موضوع (اجتهاد و مقتضیات زمان و مکان) می باشد این مبحث را تحت عنوان جزئی ترِ: (فقه و مکانیزمهای پویایی) پی می گیریم. و پیش از شروع یادآور می شویم که مقوله فقه را از دوناحیه می توان بررسی کرد:

۱. جنبه تئوریک: از این ناحیه فقه نیز چون سایر علوم دانشی فراهم آمده از کاوش عالمان درمنابع و متون دینی است و داستان فراز و نشیب هایی که بر دیگر علوم رفته است برفقه نیز جاری می باشد. از این روی می توان با تتبع در حال و احوا ل آن در میان مجموعه وسیع دانشهای دیگر به یافتن رمز و راز تغییر و تحوّل و پویایی آن پی برد.

۲. جنبه عملی(غیرتئوریک) و کاربردی فقه: فقه به عنوان سیستم حقوقی و قانونگذاری اسلام چون سایر نظامهای حقوقی و قانونگذاری دانشی عملی و کاربردی محسوب می گردد که از شأن و موقعیّت ویژه ای برخوردار است. بدین لحاظ نمی توان فقه را در عرض تفسیر کلام فلسفه و دیگر علوم تئوریک نشاند و احکام مساوی بر آنان اجرا نمود.

جستجوی راز پویایی و یا رکود و عدم پویایی این نوع دانشها (علوم کاربردی) را باید تا حدود بسیاری در موقعیت و شأن عملی و کاربردیِ آنان پی گیری نمود. تأکید و توجه ما در این نوشتار نیز بیشتر بر همین جنبه می باشد.

فقه و پویایی

سیر تحولات فقه را که مرور می کنیم تفاوت این دانش عظیم و حجیم در عصر حاضر با دانش محدود و محصوری که در سده های اولیّه تاریخ اسلام به چشم می خورد بسیار روشن می نماید. از مبسوط تا جواهر وازعده تا رسائل و کفایه فاصله و تفاوت فراوانی است. بررسی اجمالی ادوار اجتهاد به وضوح نشان می دهد که فقه در طول قرون متمادی چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی تفاوت و دگرگونی عظیم و شگرفی یافته است. به لحاظ کمی:

(مطالعه و تتبع در کتب فقهیه در دوره ها و قرون مختلف می رساند که تدریجاً بر حسب احتیاجات مردم مسائل جدیدی وارد فقه شد و فقها در مقام بی جواب گویی بر آمده اند وبه همین جهت تدریجاً بر حجم فقه افزوده شد.)۹

و به لحاظ کیفی می توان بر تکوین شکل گیری و رشد علم اصول فقه که در واقع متد کشف و استخراج احکام را تبیین می نماید انگشت حساسیت نهاد.

علم اصول فقه در روی کرد به مسائل فقهی و یافتن سرچشمه های زلال حقایق احکام الهی آن گونه که در دوره کنونی به صورت کلاسه شده و مدوّن در اختیار دانش پژوهان دینی است هرگز در قرون متقدم اثر و نشانی از آن مشاهده نمی گردد. اجتهاد نیز که به قول علامه اقبال لاهوری: قوه محرکه اسلام و اصل حرکت در سازمان تفکر دینی محسوب می گردد)۱۰

از قرون اولیّه اجتهاد تاکنون تفاوت مفهومیِ شگرفی یافته است. تصوری که ما اکنون از این واژه در ذهن داریم بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سده های اولیه و یا میانه اجتهاد در اذهان تداعی می نمود.

فقه پویا و سنتی

برای ارزیابی و تخمین توش و توانِ هر دانشی معیار و میزان ویژه ای مورد نیاز است. لیکن در ارزیابی و محک زدن علوم کاربردی نقش (کارآمدی) و (توانمندی) در برآوردن نیازهای انسانی ازموقعیت ویژه ای برخوردار است.

البته نمی خواهیم چون پراگماتیستها (قایلین به اصالت عمل) سخن بگوییم و معیار حقیقت را مفید و سودمند بودن و یا موفقیت عملی قرار دهیم ۱۱ بلکه تأکید ما بر این نکته است که علوم کاربردی که داعیه برآوردنِ نیازهای انساندر قلمرو خاصی را بر زبان دارند به طور مسلّم حقانیّتِ این ادعا و منظور جز در یک تجربه عینی و تاریخی محک نخواهد خورد. تئوریهای فراهم آمده از پیچیدگیهای ذهنی و گفتاری تا صحنه واقعیت را از تحلیل و گره گشایی مسائل مبتلا به نپوشانند هرگز در ظرف قبول و پذیرش نیفتند و به هیچ وجه مورد اعتنای جدّی دیگران قرار نگیرند.

پویایی و عدم پویایی فقه نیز در این راستا ترجمان می یابد. فقه پوی علاوه بر شرایط یک دانش متدیک و روشمند و متکی بر منابع و متون دینی باید از خصلت و ویژگی (کارآمدی) و (توانمندی) در رویارویی با مشکلات عملی برخوردار باشد.

این معیار فراسوی تمامی فقیهان و عالمان دینی با کلیه بحث و جدلهای ضد و نقیضشان فراز ایستاده است و راهنمای ره جویانِ تحرک و پویایی و زداینده غبار انجماد و تحجّر فکری از سازمان فکری آنان می باشد.

در عین حال معیار (کارآمدی) خود معیاری سیّال و لغزنده است و ارتباطی تام با مقتضیات هر عصر و دوره ای دارد. به همین دلیل فقیهان و عالمان دینی برای ارزیابی دانش و یافته های خویش باید به طور مستمر خود و آموزه های خویش را بر این معیار عرضه کنند و در تطابق با مقتضیات هر عصر و دوره ای بکوشند.

آنچه مسلّم است تلاشها و کوششهای بسیاری نیز که استاد شهیدمطهری و دیگر عالمان روشن در بازیابی مسائل فقهی در بستر جریانات حاضر در جامعه گذشته مبذول می داشتند سر در گریبان همین راز نهفته داشته است:

(مقتضیات عصر ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجدد مورد ارزیابی قرارگیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده نشود [و] نظام حقوق و تکالیف خانوادگی [مسأله حجاب بسیاری از مسایل اقتصادی مسأله حقوق بشر و غیره] از جمله این سلسله مسایل است.)۱۲

و تذکّر مشفقانه امام راحل به اعضای شورای نگهبان در حراست از مرزهای کارآمدی و توانمندی فقه و فرونیفتادن در ورطه عمل زدای بحثهای تئوریک در همین راستا معنی می یابد.

(تذکری پدرانه به اعضای شورای نگهبان می دهم که خودشان قبل از این گیره مصلحت نظام را در نظر بگیرند; چرا که یکی از مسائل بسیار مهمّ در دنیای پرآشوب کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیم گیریهاست. حکومت فلسفه عملی برخورد با شرک و کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین می کند و این بحثهای طلبگی مدارس که در چارچوب تئوریهاست نه تنها قابل حل نیست که ما را به بن بستهایی می کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون اساسی می گردد.

شما در عین این که باید تمام توان خودتان را بگذارید که خلاف شرعی صورت نگیرد … باید تمام سعی خودتان را بنمایید که خدای ناکرده اسلام در پیچ و خمهای اقتصادی نظامی اجتماعی سیاسی متهمّ به عدم قدرت اداره جهان نگردد …)۱۳

امام و فقه جواهری

(این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنی نیست که فقه اسلام پویا نیست. زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند.)۱۴

همان گونه که به صراحت از گفته های امام برمی آید ایشان شیوه علمای پیشین در استنباط و استخراج احکام ر متدی دقیق و صحیح و کارآمد می شمارند گو این که در به کارگیری این شیوه عنصر زمان و مکان نیز به عنوان چهارچوب نگرش به حوادث و موضوعات جدید مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. و در این صورت خواهد بود که متد مزبور تضمین کننده اهداف منظور شده از آ ن می باشد.

البته یادآوری این نکته نیز بسیار شایسته می نماید که از دیدگاه و منظر امام باید آموزه های فقه ر نه آن گونه که دیگران در احکام فردی و شخصی ترسیم می نمایند بلکه در قلمرو مسائل اجتماعی سیاسی اقتصادی بویژه در قالب و چهارچوب مسأله حکومت تصویر نمود.

(حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه تئوری واقعی و کاملِ اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.)۱۵

نتیجه طبیعی نگرشَ مزبور نسبت به فقه این خواهد بود که جنبه کاربردی و عملیِ فقه برجسته تر گردد. اگر در گفتار و آرای علمای پیش از امام تأکید فراوانی بر توانمندی و کارآمدیِ فقه نرفته است به دلیل فقدان چنین نگرشی نسبت به فقه می باشد.

البته این نقص در دیدگاه گذشتگان متد و روش آنان را در به دست آوردن احکام زیر سؤال نمی برد و به اعتقاد امام با تزریق عنصر زمان و مکان به فقه سنتی و با وسعت بخشیدن به دیدگاه و مناظرِ توجه فقه گذشتگان می توان تقابل و تنافی میان فقه سنتی و پویا را از میان برداشت و از تلفیق این دو سنتزی فراهم آورد که از طرفی متکی بر روشمندیِ فقه جواهری است و از طرفی متکی بر مقتضیات زمان و مکان.

فقه و مکانیزمهای پویایی

پس از طی مباحث گذشته یک مبحث اساسی و محوری فراروی ما باقی می ماند. با قبولِ این مسأله که صاحب شریعت به مقتضیات زمان و مکان و به واقعیت سیّال و متحوّل پدیده ها و از جمله مسائل انسانی توجّهی عمیق داشته است باید دید چه تدابیر و دستورالعملهایی در بدنه نظام مذهب و در مجموعه سازمان دین تعبیه شده است که به آن قدرت انعطاف رویارویی و تطبیق با ظرفهای جدید تحوّل را می بخشد. چگونه ثبات و تحوّل و سنت و تجدّد در ظرف تفکّر دینی به تفاهم می رسند؟ داستان این تفاهم در مورد دین به طور اعمّ و در مورد فقه به طور اخصّ همان گونه که عنوان کردیم داستان بلندی است که در یک فراز کوتاه به استقصا در نمی آید. امّا امیدما آن است که در این مختصر نکات چندی را فراسوی طالبان قرار دهیم تا در تنقیح و تحلیل مسائل مربوط چشم انداز روشنی پیش روی داشته باشند.

همان گونه که یادآور شدیم مسأله پویایی تفکرّ دینی و تعبیه مکانیزمی جهت انطباق با شرایط و مقتضیات جدید زمانی ـ مکانی مشکلی است که دامنِ تمامی مکاتب دینی را فرا می گیرد. هر یک از این مکاتب در صورتی که در طول تاریخ تطوّر نقش عملی و کاربردی خویش را فراموش نکرده باشند به طور مسلّم با این مسأله رویاروی خواهند گشت. به عنوان نمونه: چاره اندیشیهای فقهای اهل سنّت دریافتن ابزارهای جدید جهت کشف احکام برای موضوعات جدید و روی آوردن به قیاس و استحسان و استصلاح و تأویل و تأوّل و غیره در این راستاست.۱۶

حرکت و روی کرد آنان یک جریان و واکنش طبیعی در مقابل این مشکل عظیم و جدّی بود. آنان با ترک مسیر اهل بیت(ع) و اکتفا به ظواهر قرآن و مخدوش نمودن طریق اجتهادِ مدّون و منقّح چاره ای جز تمسک به متد و طرقی که قدرت تحرک و پویایی به اندام ناتوان فقه آنان ببخشد نداشتند. اگر چه این تحرک خود معادل با انحراف و در نتیجه انجماد و رکود مضاعف بود.

امّا در مورد فقه شیعه وضع به گونه ای دیگر بود. فقه تشیّع اگر چه به تدریج رشد و نضج یافت لیکن از همان نخست مجهز به عناصری درونی و بیرونی بود که این بدنه را در مقابل پیش آمدهای نو و مقتضیات جدید زمانی ـ مکانی استعداد و توان انعطاف و تطابق می بخشید. البته در طول تاریخ هزاره شیعه فرصتهای اندکی برای ارائه و پیاده شدن سیستم قانونگذاری تشیّع در تمامی ابعاد فراهم آمده است و همین امر باعث تضعیف جنبه عینی و کاربردی فقه شیعه گشته است لیکن این امر چیزی از قدرت و استعداد شگرف این نظام در پاسخ گویی به نیازهای جدید انسانی نمی کاهد.

اکنون با یادآوری این نکته که آنچه در پی می آید فقط بخشی از حقایق ممکن و نکاتی برآمده از نوعی نگرش ویژه نسبت به مسأله است مجموعه عناصر و مکانیزمهای پویایی فقه را به دو دسته تقسیم می کنیم:

۱. مکانیزمهای درونی:

در این بخش به طور عمده بر متون و منابع فقهی ـ دینی که به عنوان مراجع و مستندات احکام محسوب می گردند و یا بر محتوا و مضمون تعالیم دینی و ویژگیهای عمده این تعالیم تأکید می شود. بنابراین با تفکیک این دو جنبه از یکدیگر می توان چنین گفت:

الف. منابع و متون تعالیم دینی: یکی از زمینه هایی که به سیستم قانونگذاری اسلام قدرت تحرّک و انعطاف می بخشد اتکای آن بر متون و منابعی است که دارای استعداد عظیم و پایان ناپذیری جهت فهم و پاسخ گویی به مسائل جدید می باشند. قرآن و به دنبال آن کلمات معصومین(ع) هر دو دارای این خصلت اساسی می باشند. این منابع به عنوان دریایی از معانی و حقایق مراتب گوناگونی از فهم و درک را پذیرا می باشند. خصوصیت ذوبطون بودن کلمات قرآنی و مراتب مختلفی که برای این منبع عظیم و دست نخورده تصور است قدرت کشش و انعطاف عجیبی به تعالیم درک شده از آن می بخشد. و مراتب طولی درکهای متعدد از قرآن و انطباق این فهمه با مقتضیات جدید زمان و مکان ازجدّی ترین ابزارهای پویایی در مجموعه تعالیم دینی بویژه در فقه به شمار می آید. روایت متعددی این معنی را به تصویر کشیده اند از جمله:

(ظاهر قرآن زیبا و باطن آن ژرفاست آن را حدّ و نهایتی است و فوق آن حدّ و نهایتی دیگر است. شگفتیهای آن پایان نمی یابد و تازه های آن هرگز کهنه نمی گردد.)۱۷

و یا:

از امام صادق(ع) پرسش شد که چه رمزی در کار است که قرآن هر چه بیشتر در میان مردم پخش و قرائت می گردد و هر چه بیشتر در آن بحث و محض می شود جز بر طراوت و تازگی آن افزوده نمی گردد؟

امام فرمود:

(این از آن جهت است که قرآن برای یک عصر و زمان معین و برای یک مردم خاصّ نازل نشده است. قرآن برای همه زمانها و همه مردمان است. از این جهت نو و برای همه مردم تازه است.)۱۸

راغب اصفهانی در کتاب مفردات در توضیح واژه (فقه) عبارتی را بیان می دارد که با توجه به نکات پیشین شایسته می نماید:

(الفقه هوالتوصل الی علم غائب بعلمٍ شاهدٍ.)۱۹

فقه یک جریان پویا و متحرک است که خط سیر آن به طور مستمر از ظاهر و شاهدی به سوی یک امر پنهان و باطنی امتداد دارد. براین اساس ظاهر قرآن را باطنی خواهد بود و آن باطن خود ظاهری خواهد گشت برای باطنی عمیق تر و این جریان و تکاپوی درونی تا بینهایت ادامه خواهد یافت و این پویایی درونی می تواند پاسخ گوی تغییرات بیرونی باشد.

ب. روح تعالم دینی: در پیکره تعالیم دینی روح آهنگ و طنینی جاری می باشد که به این پیکره طراوت ونشاط و قابلیت انطباق با شرایط مختلف زمانی ـ مکانی می بخشد. به واسطه جریان چنین روحی مجموعه تعالیم دینی آراسته به خصلتهایی گشته اند که به مختصری از این ویژگیها اشاره می کنیم.

۱. موافقت با فطرت و طبیعت انسانی:

ییک سیستم حقوقی و قانونگذاری زمانی که مدّعی تأمین نیازهای مادی و فرامادّیِ نوع انسان در طول تمامی اعصار و قرون شد باید پیش از هر چیز خود را با داده ها و نهاده های طبیعی این موجود هماهنگ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.