پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید اسماعیل هاشمی ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید اسماعیل هاشمی ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید اسماعیل هاشمی ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه با آیه الله سید اسماعیل هاشمی ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

از آن گاه که پا به عرصه حوزه می گذارد در کنار برادر با دشواری راه آشنا می شود. همه جا را شب تیره و قیراندود فروپوشانده بود. دروغ و دشمنی و نامردمی فرمانروایی می کرد. مردان حق را دست و پا به زنجیر بسته بودند. هر حرکتی سرکوب می شد و هر فریادی خاموش.

در این شب دهشت انگیز تنها روزنه ای که به روشنایی باز می شد و فوج فوج شیفتگان روشنایی را به سوی خود می کشاند قم بود و حائری بزرگ محور آن. همو که شمعی بود و تمام عمر سراپا سوخت تا گوشه شبی را روشنی دهد. دو برادر از همه علقه ها دل می کَنند و به سوی قم می کوچند تا از درخت دانش او و دیگر راستین مردان بَرگیرند و از روشنایی پرتو.

استاد با پشتکارداری و تلاش بسیار در میان همگنان می درخشد و نزد بزرگان حوزه بویژه بنیانگذار آن حضرت آیه اللّه العظمی حائری مقامی ارجمند می یابد و از طرف آن بزرگوار برای رساندن پیام دین مأموریت تبلیغی می یابد.

پس از رحلت آن بزرگ استاد با الگوگیری از وی و دیگر فرهیختگان حوزه به راه خود که همان مبارزه با کژیها و تبلیغ درستیهاست ادامه می دهد تا این که فریاد (هل من ناصر) روح خد در فضا طنین انداز می شود. استاد که دردی جانکاه از مظلومیت حوزه در دوران حائری مظلوم بر سینه دارد بی درنگ به او می پیوندد و پیام حیاتبخش آن مرد خدا را به بهترین وجه در حوزه مأموریت خود به مردم می رساند و آنان را برای قیام الهی ۲۲ بهمن ۵۷ مهیا می سازد.

به امید آن که زندگانی پربرکت این بزرگوار و استقامت او در راه خد برای ما و دیگر حوزویان درس زندگی باشد.

حوزه: با تشکر از حضرت عالی که قبول زحمت فرمود ید ابتد شمه ای از زندگی تحصیلی و علمی خود را بیان کنید.

* بنده سید اسماعیل هاشمیحدود سال ۱۳۳۳ هـ . ق. در قصبه ای به نام طالحونچه متولد شدم. مقدمات تحصیل ر در همان ج نزد مرحوم والد و مکتبهای قدیمی فرا گرفتم. برای ادامه تحصیل به همراه اخوی بزرگم مرحوم آیهاللّه سید علی اکبر هاشمی که در حوزه اصفهان مشغول تحصیل بود راهی اصفهان شدم.

روزگار روزگار سختی بود. رضاخان قدرت داشت. عرصه را بر اهل علم تنگ کرده بود.

روحانیان را خلع لباس می کردند.

به یاد دارم: با مرحوم اخوی و چندتن از اهل علم نشسته بودیم که مأموری از طرف حکومت وارد شد و گفت:

(من از طرف فرماندار مأمور هستم که به شما ابلاغ کنم: یا خلع لباس کنید و یا این که جواز پوشیدن لباس بگیرید.)

[دادن جواز لباس هم به دست خودشان بود. به کسانی جواز لباس می دادند که مورد تأییدشان بود.] مرحوم اخوی گفت:

(اگر بنا باشد خلع لباس شویم به دستور آیه اللّه حائری این کار را انجام می دهیم و به این افتخار هم می کنیم نه به فرمان شما.)

بعد اضافه کرد:

اگر نبود شبهه این که می ترسم صاحب خانه راضی نباشد همین جا به حساب تو که ابلاغ کننده این پیام هستی می رسیدم!)

مرحوم اخوی خیلی شجاع بود. اندکی ترس به دلش راه نداشت.و این سخنان را با شجاعت تمام ابراز کرد. با این که می دانست عاقبت خوشی ندارد ولی او به وظیفه اش باید عمل می کرد. رحمه اللّه علیه.

این برخورد سبب گردید که خانوادگی به قم مهاجرت کنیم. هدف ماندن در قم نبود بلکه قصد داشتیم که به حوزه نجف مشرف شویم. وقتی که وارد حوزه قم شدیم معنویت آن سرزمین مقدس ما را گرفت. مرحوم آیه اللّه حائری رحمه اللّه علیه که زعیم حوزه بود و مرحوم حجهالاسلام حاج شیخ مهدی بروجردی ابوالزوجه آیه اللّه گلپایگانی که در آن زمان مدیر حوزه بود از ما خواستند که در قم بمانیم. مانع شدند که به حوزه نجف برویم. لذا در قم ماندیم و به تحصیل پرداختیم. تا چند سالی پس از رحلت حضرت آیه اللّه شیخ عبدالکریم حائری در قم بودیم و از محضر اساتید بزرگوار آن جا استفاده بردیم.

خاطره ای از ابتدای ورود به قم دارم که برای شما بازگو می کنم:

من و اخوی وقتی که برای ادامه تحصیل به قم آمدیم مرحوم والده هم همراهمان بود. از این روی خانه ای اجاره کردیم در نزدیکی منزل آیهاللّه حاج آقا حسین فاطمی معلم اخلاق. صاحب خانه ما خانمی بود معروف به زن حاج مجلل. روزی دایی م که در خرمشهر مشغول کار قضاوت( قضاوت را به امر آیهاللّه مدرس پذیرفته بود) بود به قم آمد. به هنگام رفتن مرحوم والده هم با ایشان برگشتند. از این روی ما به مدرسه رفتیم و حجره ای گرفتیم و خانه را تخلیه کردیم. صاحب خانه مستأجران دیگر را هم به بهانه تعمیر خانه وادار به تخلیه کرده بود. چند روز که گذشت من ازآن محلّه عبور می کردم که دیدم خانه ای که ما در آن ساکن بودیم به کلی ویران شده است سبب را پرسیدم گفتند: بعد از این که شما این جا را تخلیه کردید و رفتید ناگهان خانه ویران شد و به این شکل در آمد که می بینید.

فهمیدم که آمدن دایی که غیر منتظره بود و رفتن والده با ایشان و تخلیه خانه و در نتیجه جان سالم به در بردن م همه و همه ازالطاف الهی بوده است.

حوزه: لطفاً درباره مرحوم والدتان بفرمایید.

* مرحوم والدم از شاگردان میرزا ابوالمعالی کلباسی آخوند کاشی جهانگیرخان و درچه ای بوده است. خیلی با استعداد بوده لذا با این که سن و سال زیادی نداشته مرحوم کلباسی ایشان را در ردیف شاگردان برجسته خود قرار داده بوده است. یک وقتی رفته بودم مسجد حکیم پای منبر آقا سیّد یحیی یزدی عالمی معمر مرا صدا زد گفت:

(آقا! شما پسر فلانی نیستی؟)

گفتم: چرا.

گفت: (ببین خوب حدس زدم. من با مرحوم پدر شم درس آقا میرزا ابوالمعالی کلباسی می رفتیم. آن وقت ایشان جوان بود و هنوز ازدواج نکرده بود. من الان از راه رفتن شما حدس زدم که شما باید پسر ایشان باشید.)

مرحوم ابوی در سفری که به اتّفاق عده ای از اهالی محلّ به کربلاء و زیارت عتبات مقدسه می رود تصمیم می گیرد که درنجف اشرف برای ادامه تحصیل ماندگار شود. امّا همراهان راضی به این کار نمی شوند. پیش مرحوم طالقانی می روند و قضیه را به ایشان می گویند. بدین مضمون:

(شما کاری کنید که با ما برگردد. اگر برنگردد جواب پدرش را چه بدهیم)

مرحوم طالقانی می گوید:

(پدر ایشان عاقلتر از این است که با ماندن پسرش در نجف مخالف باشد.)

بالاخره نتیجه ای نمی گیرند و برمی گردند و مرحوم ابوی برای تحصیل می مانند ولی بیش از هشت ماه نمی توانند بمانند و به اصفهان باز می گردند.

نکته ای از ایشان به یاد دارم که اکنون برای شما می گویم:

ایشان ضمن نصایحی که به مامی کردند در رابطه با احسان و نیکی به مردم و آثار سازنده آن از قول مرحوم جهانگیرخان نقل می فرمودند:

(روزی آقای ناشناسی به حجره من آمد. من هم طبق وظیفه اسلامی از ایشان پذیرایی کردم.

چند سالی از این قضیه گذشت. روزی به همراه یکی از دوستان تعدادی گوسفند را از روستایمان به اصفهان می آوردیم. در بین راه اندکی غفلت کردیم و گوسفندها به مزارع روستاییان هجوم آوردند. تا وقتی به خود جنبیدیم و آنها را از مزارع بیرون کردیم مقداری خرابی به بار آوردند. عده ای از روستاییان که این صحنه را دیدند با ناراحتی ما و گوسفندان را به ده پیش کدخدا بردند. برخلاف تصور م کدخدا وقتی که ما را دید از ما به گرمی استقبال کرد. گفتیم: حاضریم خسارت بدهیم. گفت: آنچه در مزرعه من خرابی به بار آورده اند بخشیدم و آنچه از مزرعه دیگران چریده اند و خراب کرده اند قبول می کنم که خسارتشان را بدهم!

تعجب کردیم از این همه احسان و نیکی. قبل از این که علّت این همه احسان را بپرسیم گفت: من همان کسی هستم که در فلان روز به حجره شما آمدم. شما با این که مرا نمی شناختید بزرگواری کردید و از من به گرمی استقبال و پذیرایی کردید.)

حوزه: در حوزه قم از محضر چه بزرگانی بهره بردید.

* سطح عالی را در خدمت بزرگانی همچون: حضرات آیات گلپایگانی آقا شیخ مهدی مازندرانی آقا شیخ محمّد حسن نویسی و… فرا گرفتم. مقدار کمی هم افتخار توفیق حضور در درس خارج مرحوم حائری پیدا کردم و بعد از رحلت ایشان در درس خارج آیات ثلاث بویژه مرحوم آیه اللّه خوانساری و صدر شرکت کردم.

حوزه: در زمان ورود شما به حوزه اصفهان حوزه چگونه بود.

* حوزه اصفهان نسبت حوزه گرمی بود. اساتید زبده ای داشت. در نوع مدارس یا یکی از مراجع و یا در سطح مرجعیت به تدریس و راهنمایی طلاب اشتغال داشتند: در مدرسه نیم آورد آیه اللّه آقا سیّدمحمد باقر درچه ای مرحوم آقا میرزا احمد مدرس و مرحوم آقا شیخ محمد باقر قزوینی در مدرسه صدر مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان و شیخ محمد حکیم و در مدرسه جدّه بزرگ مرحوم آقا سیّد علی نجف آبادی و…

زمانی که سر و صدای کسر وی بلند شده بود مرحوم آقا سید ابوالحسـن فرموده بود:

(زمانی ما آن قدر عالم وروحانی در اصفهان داشتیم که تنها درمسجد شاه اصفهان عده ای از علما و بزرگان بودند که (حکمتُ بذلک) می گفتند و حکم آنان هم در میان مردم نافذ بود. حالا اینان کم شده اند ونیستند و در نتیجه این افراد جرأت جسارت به خود می دهند.

ما باید عالم و روحانی تربیت کنیم. من اجازه نمی دهم سهم امام را کسانی مصرف کنند که غیر از درس و بحث خود را درگیر مسائل دیگر کنند.)

حوزه اصفهان یکی از حوزه های پررونق بلکه در برخی مقاطع تنها حوزه علمی با رونق شیعه بوده است. چندی قبل مشرف شده بودیم خدمت مقام معظم رهبری آقایی به ایشان عرض کرد:

(حوزه اصفهان با آن سابقه دیرینه اکنون افول کرده است.)

ایشان فرمودند: (مقداری طبیعی است; زیرا اکنون حوزه قم مرکزیت یافته است و طبعاً خیلی از فضلا و طلاب دوست دارند از مراکز بهره بگیرند.)

حوزه: ازاساتید بزرگوار خود اگر خاطره آموزنده ای دارید بیان کنید.

* از جمله اساتید این جانب مرحوم نویسی بود. وی از شاگردان مرحوم آخوند و خیلی متبحّر و بحّاث بود. خیلی با شخصیّتهای علمی طرح بحث می کرد. خاطره ای از این بزرگوار دارم که برای شما نقل می کنم: بعد از ورود به قم اولین جلسه امتحانی که شرکت کردم درکتابخانه مدرسه فیضیّه بود. ممتحنین عبارت بودند از: مرحوم آیه اللّه حائری آیه اللّه گلپایگانی و مرحوم آیهاللّه نویسی. عبارتی از کتاب قوانین در محضر آقایان خواندم. درعبارت جمع منتهی الجموعی بود که اضافه شده بود. آن را به کسر خواندم.

مرحوم آیه الله حائری فرمودند: (چرا به کسر خواندید مگر غیر منصرف نیست؟)

خواستم پاسخ ایشان را با شعرالفیه بدهم که می گوید:

جرّ بالفتحه مالا ینصرف مالم یضف او یکو بعدالردف

مصرع اوّل یادم نیامد. فوراً گفتم: (مالم یضف)

ایشان گمان کردند: من جهت اختصار مصرع اولی را نگفتم. بالاخره خیلی مرا به خاطر حضور ذهن تشویق کردند. نوبت به شرح لمعه رسید. مرحوم نویسی مرا سؤال پیچ کرد. در آخر گفت:

(نگران نباش می خواستم اُبهت آقایان را برایت از بین ببرم تا بتوانی در حضور بزرگان هم از نظر خود دفاع کنی و خود را نبازی.)

توصیه ایشان یک وقتی برای ما مفید افتاد. تعطیلی آخر هفته بود که به قصد زیارت حضرت رضا(ع) حرکت کردم. به شهر ری که رسیدم. به زیارت حضرت شاه عبدالعظیم رفتم. مرحوم آیهاللّه بافقی در شهر ری بود و دوران تبعیدی خود رامی گذرانید. خیلی مشتاق بودم ایشان را ببینم. من مرحوم بافقی راندیده بودم; زیرا وقتی ما به قم آمدیم ایشان را تبعید کرده بودند. از این روی خدمت آن بزرگوار رفتم و عرض ادب کردم.

از حالم پرسید.

گفتم: طلبه ای هستم اصفهانی و اکنون در قم تحصیل می کنم.

فرمود: زیارت امام رضا(ع) مستحب است یا واجب؟

عرض کردم: مستحب مگر به نذریا قسم که واجب می شود.

فرمود: تحصیل علم چطور؟

عرض کردم: حداقل واجب کفایی و برای بعضی هم وجوب عینی تعیینی دارد.

فرمود: واجب مقدم است یا مستحب؟

آن گاه فریاد زد: بلند شو برو خدمت پسر عمویت حضرت عبدالعظیم از این خلافی که مرتکب شده ای توبه کن و برگرد قم و به تحصیل ادامه بده!

عرض کردم: آیا مکان هم در انجام واجب دخالت دارد؟

فرمود: نخیر دخالت ندارد.

عرض کردم: الان پنج شنبه و جمعه است و حوزه قم تعطیل است. این دو روز تعطیلی را در راه هستم. مشهد که رسیدم به یکی از حوزه های درسی آن ج شرکت می کنم و به تحصیل ادامه می دهم; هم زیارت و هم تحصیل.

فرمود: قانع کننده و درست آمدی!

این از آثار توصیه مرحوم نویسی بود.

مرحوم نویسی در ایمان و ارتباط با خد مرد فوق العاده ای بود. آقا زاده ایشان آقا جعفر سرطان حنجره داشت. ایشان را برای معالجه به بغداد می برند. دکتر معالج از بهبودی مریض نا امید می شود. مرحوم نویسی می فرمود:

(متوسل شدم به آق موسی بن جعفر(ع) و گفتم: شفای فرزندم را از شما می خواهم. این توسل چنان مؤثر افتاد که دکتر معالج با شگفتی گفت: مریض شما شفا یافته است به گونه ای که نیاز به هیچ معالجه ای ندارد).

از جمله بزرگان که از محضرش بهره برده ام و از وی خاطرات آموزنده ای دارم مرحوم آیه اللّه حائری است. ایشان با این که مجسمه اخلاق بود و این خود برای طلاب آموزندگی داشت در عین حال نسبت به اخلاق اهل علم اهمیت می داد. به یاد دارم یک وقتی از مرحوم حجهالاسلام حاج میرزاعلی اصفهانی که از وعاظ معروف اهل موعظه و اندرز بود دعوت کرده بود که یک دهه برای طلاب درس اخلاق بگوید وآنان را موعظه کند. این جلسه مخصوص طلاب بوده و بر در مدرسه افرادی را گمارده بودند که از ورود غیراهل علم جلوگیری کنند. این آق تمام این ده روز را درباره اخلاق اهل علم صحبت می کرد.

آن بزرگوار نسبت وضع معیشت طلاب هم خیلی حساس بود. با این که در آن زمان امکانات کم بود ولی همان مقداری که بود سعی می کرد به مصرف طلاب برساند. از ایشان نقل شده که فرموده است:

(من دردو موقع از شدت ناراحتی خوابم نمی برد.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.