پاورپوینت کامل تاریخ در نگاه شهید صدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخ در نگاه شهید صدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ در نگاه شهید صدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ در نگاه شهید صدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

شناخت بسیاری از دانشهای انسانی به شناخت ابعاد تاریخی آن بستگی دارد و پژوهشگران بدون آشنایی با پیشینه و ساختار گذشته آن نمی توانند در باب آن دانش قضاوت کنند.

همان گونه که دانستن عملکرد جامعه های بشری نیاز به کاوش در گذشته دارد اطلاع از سیر دگرگونی اندیشه ها نیز نیاز به آشنایی با تاریخ آنها دارد.

در حوزه علوم اسلامی کلام تفسیر و فقه نیز بدون آگاهی همه جانبه از آغاز و زمینه های پیدایش و دگرگونی مسائل نمی توان به ژرفای آن رسید و درباره آن اظهار نظر کرد. از این روی حوزویان به عنوان روشن گران مکتب باید با تاریخ جهان و انسان و اسلام و دانشهای اسلامی آشنا باشند و با تیزنگری همه سویه درباره آن به کاوش بپردازند.

افزون بر این که مرزبانی از مرزهای عقیدتی و جغرافیایی اسلام در برابر هجوم دیگران نیاز به آگاهی گسترده از عملکرد و تجربه های دیگران است و این تنها با بررسی رویدادهای اجتماعی و سیاسی و دگردیسیهای جامعه های بشری به دست می آید. موفقیت بزرگانی چون شیخ مفید شیخ طوسی علامه حلی علامه مجلسی و… در عرصه روشن گری و تبلیغ مرهون ارزش دادن به مباحث تاریخی در حوزه های قدیم و آشنایی گسترده آن بزرگان با تاریخ جهان و انسان است.

متأسفانه دیری است که در حوزه ه تاریخ جایگاه خود را از دست داده و حوزویان و دانش وران حوزوی نگاهشان به تاریخ نگاه از روی تفنن و برتری جویی و کسب فضیلت است نه نگاه جدی و راهگشا و از این زاویه که تاریخ راه ورود به دنیای دانشها و معارف اسلامی و انسانی است.

برخلاف سیر کنونی حوزه ها و حوزویان شهید سید محمد باقر صدر که این دفتر به یاد و نام اوست به تاریخ نگاهی معنی دار و جدی و از روی درنگ داشت.

شهید صدر در مقام مرزبانی اندیشه اسلامی از ارزشهای تاریخ با خبر بود و ضرورت آن را احساس می کرد و با پیروی از راه بزرگانی چون: محمد جواد مغنیه سید محسن امین کاشف الغطاء علامه امینی و… برای احیای تاریخ در حوزه ها کوشش کرد.

آن فقیه بلند مرتبه به تاریخ به مثابه رکنی اساسی در دایره علوم حوزوی می نگریست و بخشی از عمر با برکتش را به بررسی مسائل تاریخی اختصاص داد.

شهید تاریخ را از علومی می دانست که چونان فقه و اصول نیازمند تدریس و مباحثه است و محقق در آن می بایست برای شناخت رموز تاریخی روش علمی را برگزیند و از تعصب کور و دلائل کم مایه به دور ماند.

اهتمام شهید صدر به مباحث تاریخی چنان بود که در مسابقه نگارش بهترین اثر تاریخی درباره امیرمؤمنان و فاطمه زهرا(س) شرکت جست.

شهید صدر دانش پژوهان را در دستیابی به منابع اسلامی و شیعی یاری می داد و با ارائه مدارک تاریخی سعی در بارور شدن آثارشان را داشت. از جمله متعهد شد که عبدالفتاح عبدالمقصود پژوهشگر مصری را برای نگارش کتابی درباره فاطمه زهرا(س) یاری دهد و مصادر آن را جمع آوری و آن را منتشر کند.۱

شهید صدر با انبوه کارهای علمی و اجتماعی در روزهای وفات معصومان(ع) برای مردم تاریخ امامت می گفت۲ برای شاگردان مستعد و علاقه مند به مسائل تاریخی درس ویژه تاریخ داشت و تاریخ تحلیلی صدر اسلام را برایشان باز می گفت.۳

شاگردان را تشویق می کرد در مباحث تاریخی بیش تر به کاوش بپردازند و مردم را با میراث اسلامی آشنا سازند:

([شاگردان شهید صدر] در زمینه تاریخ فکر اسلامی و دعوت به اسلام نیز مطالعه می کردند که نتیجه بسیارخوب داشت و طلابی که در آن کلاسها تربیت شدند الآن بیش تر برای جامعه مفید و در متن کارهای انقلابی عراق قراردارند.)۴

شاگردان شهید در زمینه تاریخ آثار ارزشمندی را به جامعه ارائه کرده اند.

خواهر گرامی وی شهید بنت الهدی نیز به تشویق برادر در زمینه های تاریخی و اجتماعی به کارهایی دست زد.۵

پژوهشهای شهید در موضوعات تاریخی

عرصه تاریخ در نگاه شهید همه مسائل علوم اسلامی: عقاید اخلاق و فقه را در بر می گیرد و پژوهش هر یک از اینه بدون بررسی زوایای تاریخی آنه پذیرفتنی نیست. اگر در عقاید تاریخ از منابع شناخت است در فقه نیز تاریخ کانِ تحقیق است.

در این بخش مروری داریم بر دیدگاههای شهید در بخشهایی از علوم اسلامی.

تاریخ در حوزه عقاید:

تاریخ دو بخش دارد: بخش نظری و بخش تاریخنگاری. در قسمت نخست از مسائل فلسفی تاریخ و نقد تاریخ و مکتبهای تاریخی بحث می شود و قسمت دوم به نقل پدیده ها و رخدادهای جزئی اختصاص دارد.

تاریخ نظری که فلسفه تاریخ نامیده می شود عبارت است از دریافت برداشت هر مکتب از تاریخ و دگرگونیهای اجتماعی و به این پرسش پاسخ می دهد که تاریخ به کجا می رود و نقش انسان در برابر دگرگونیهای آن چه مقدار است. از این زاویه بحث از تاریخ با عقاید و مسائل اعتقادی پیوندی ژرف دارد.

در گذشته تاریخ از این زاویه در میان فلاسفه و متکلمان کم تر مطرح بود ولی از آغاز سده اخیر بحث تاریخ در میان روشنفکران مغرب زمین مسأله روز بود و تحلیل فلسفه تاریخ در قالب تفکری فلسفی اندیشه بسیاری را به خود مشغول داشته بود که از پر هوادارترین این دیدگاهه دیدگاههای هگل و مارکس بود. اندیشه هایی که در نهایت به تاریخ هویتی مستقل دادند و انسان را مجبور و مقهور جبر تاریخ می پنداشتند.۶

این نگرشها که در زادگاه خود بازتابهای گوناگونی داشتند در دنیای اسلام نیز بی واکنش نبودند و شیفتگان مکتب مارکسیسم به توجیه آن درمیان نسل نو پرداختند و درجلوه دادن آن به عنوان حرکتی علمی و پویا از هیچ کوششی دریغ نکردند.

در ایران حرب توده و در عراق حزب کمونیست آن کشور مبلغ اندیشه های دیالیک تیک بودند.

گروهی از اسلامیان آگاهانه و گروهی ناآگاهانه در برابر این موج عظیم با تحریف برخی از متون دینی سعی در هماهنگ نشان دادن اندیشه های اسلامی با مارکسیسم داشتند که شاید بتوان از دکتر علی الوردی از متفکران شیعی عراق به عنوان نخستین مروج اندیشه های التقاطی در عراق نام برد.۷

شهید صدر از نخستین عالمانی بود که به رویارویی با این انحراف بنیان برافکن پرداخت. او که زبان مشترک فلسفه غرب و اسلام را می دانست و از تاریخ علم و روابط دانشها اطلاع کامل داشت۸ برای روشن گری دیدگاه اسلام درباره تاریخ انسان و تاریخ رساله های عالمانه و دقیقی نگاشت.

از این روی آیت اللّه محسن حکیم به رویارویی با مارکسیسم بسیار اهمیت می داده و اندیشه ور و مرد این میدان سهمگین را شهید سید محمد باقر صدر می دانسته است:

(من بسیاری را می بینم که به طرف تفکرات الحادی مارکسیسم گرایش دارند ومردم را گمراه می کنند و دستاویز آنان این است که اسلام مردم را به برابری فقیران و ثروتمندان دعوت می کند و مسلک اشتراکی نیز مردم را به همین می خواند و این مطلب بسیاری از مردم بویژه شیعیان را به اشتباه انداخته است و نیز این سخن که امام علی(ع) طرفدار محرومان بود و مارکسیسم نیز به همین دعوت می کند. ما نیازمند کتابی هستیم که تفکرات اسلام و مارکسیسم را مطرح کند و به مقایسه دیدگاههای آن دو بپردازد. اگر ممکن است به سید محمد باقر بگو در این باره کتابی بنویسد.)۹

احساس این خلأ بود که آن بزرگوار روشن گری مسائل اعتقادی را در صدر کارهای خود قرارداد و نخستین درسهای تفسیر خود را به روشن گری دیدگاه تاریخی اسلام و جایگاه تاریخ در حوزه اندیشه دینی اختصاص داد.

او در این مباحث دیدگاه اسلام را درباره هویت تاریخ و نقش انسان در برابر دگرگونیهای تاریخی ارزیابی کرد۱۰ و نیز درمقاله ای برجستگیهای بینش اسلام را درباره تاریخ از دو تفکر مسیحی و مارکسیسم برشمرد.۱۱

کار مرحوم صدر را درباره تاریخ باید سرآغاز کارهای گسترده ای شمرد که پس از آن جناب از سوی شاگردان و دیگر متفکران اسلامی درباره فلسفه تاریخ صورت گرفته است.

تاریخ امامان شیعه

کار دیگر شهید درتاریخ بررسی زندگی امامان شیعه است. آن بزرگ مرد از بیگانگی حوزه با میراثهای گذشته و تاریخ اسلام و ائمه رنج می برد و بر آن بود که سیرت پیشینیان صالح را در ارزش گذاردن به تاریخ اسلام و زندگانی امامان(ع) زنده کند و حوزویان را در کنار آموزش کلام و فقه علاقه مند به تاریخ امامان(ع) بار بیاورد و از این راه کم کم با تحلیل درست از زندگی ائمه آنان را به جوامع بشری بشناساند و از سیره سیاسی و اجتماعی آنان در حرکت تبلیغی و سیاسی خود بهره گیرد از این روی وقتی را برای آموزش تاریخ اختصاص می داد:

(واما التاریخ فتشهد محاضرات الشهید التی القاها علی ثلثه من طلابه بالعمق والدقه التی کان علیها فی دراسه سیره الائمه و ادوارهم الرسالیه التی اضطلعوا بها وکذا بحثه حول الولایه.)۱۲

گواه بر اهمیت دادن ایشان به تاریخ بحثهای عمیق و دقیقی است که درباره تحلیل سیره امامان و ادوار امامت و نیز بحثهای ولایت برای سه نفر از شاگردانش ارائه داده است.

از شهید صدر در این باره کتابهایی چون: پیرامون زندگی ائمه زندگی امام علی زندگی امام حسین امام مهدی و فدک به چاپ رسیده است.

روش شهید صدر در بررسی زندگی امامان

شهید صدر در بحث از سیره ائمه اشاره ای دارد به روشهای پیشین سیره نویسی در زندگی ائمه. در نگاه ایشان دو گونه می توان زندگی ائمه را به بوته بررسی نهاد: نخست شکل تجزیه ای که به گونه فردی و جزیی در زندگی فرد فرد ایشان به تحقیق دست بزنیم دوم به شکل کلی مجموعه زندگی امامان را به عنوان یک واحد بررسی کنیم.

شهید صدر در نقد روش نخست که شیوه بیش تر سیره نویسان گذشته بر آن بود نوشته است:

(در این شیوه بررسی در حالتها و ویژگیهای امامان در ظاهر رفتاری ناهماهنگ با همدیگر می بینیم که هر یک برنامه ای ضددیگری داشته اند.

امام حسن(ع) با دشمن خود صلح می کند و امام حسین(ع) بادشمن خود می جنگد و کشته می شود.

امام سجاد(ع) زندگی خود را به دعا و نیایش سپری می کند و زندگی امام باقر(ع) به تمام معنی همراه با نشر علم و حدیث و فقه است و هیچ گونه پیوندی بین آنها دیده نمی شود.

افزون بر این از لوازم بررسی جداگانه زندگی ائمه(ع) این باور عموم در میان شیعیان است که امامان در طول زندگی مظلومانی بوده اند که از منصب حکومت کنار زده شده و با گونه های محرومیت و ستم دست به گریبان بوده اند.

این گروه از مردم بر این پندارند که نقش ائمه در زندگی بیش تر یک نقش منفی بوده و در زمینه های اجتماعی جهتی منفی داشته اند و حال و روز آنان چونان کسی بوده که سرایشان را غصب کرده اند و امیدی برای بازگرداندن آن نیست.

بی گمان این نگرش و دید منفی خطری بزرگ در عقیده و در عمل اجتماعی به بار خواهد آورد و این نتیجه را به بار خواهد آورد که پیشوایان معصوم هیچ گونه وظیفه اجتماعی نداشته اند.)

شهید صدر پس از نقد این دیدگاه می نویسد:

(زندگی همه ائمه یک حرکت واحد بوده و یک کل جاری در تاریخ و در حرکت مشترک ایشان هیچ گونه ناسازگاری و اختلافی وجود نداشته است و اختلافی که در زندگی فرد فرد ائمه(ع) دیده می شود مربوط است به اختلاف زمان و حالتهای اجتماعی گوناگون و دشواریهایی که هر امام با آن رو به رو بوده است; چه در هر زمانی هر امام; با دشواریهایی روبه رو بوده که با دشواریها و درگیریهای امام دیگر فرق داشته است و همه کارهای آنان نقشه ای حساب شده و منظم ومربوط به هم است که هر یک دیگری را کامل می کند و هدف این پیوند هشدار به نسلهای مختلف است و این رسالت مشترک ابهامی ندارد تا در پی شناخت اسباب و علل آن برآییم بلکه نفس عقیده به امامت ایشان چنین نقشه وحرکتی را ایجاب می کند; چه امامت ماهیت یکسانی است که در همه ایشان به گونه مساوی تحقق یافته و مسئولیت و شرایط آن یکی است. پس باید بازتاب این ماهیت یکسان در زندگی تک تک ایشان یک حرکت مربوط به هم را شکل دهد که در روند تاریخی آنان جزو دیگر را تکامل بخشد گرچه به حسب ظاهر و براساس زمانهای گوناگون اختلافهایی در موضع گیریهای ایشان دیده می شود.)۱۳

شهید صدر در بررسی هدفهای مشترک ائمه(ع) یادآور می شود: گرچه از سوی قدرتمندان از حکومت کنارزده شده اند ولی آنان گوشه نشینی اختیار نکرده و از رسالت خود روبرنتافته اند.

از دید ایشان مهم ترین هدفهای امامان چنین است:

۱ . حفظ کیان اسلامی از انحراف:

ائمه(ع) خود را مسؤول حفظ اسلام می دانسته اند تا احکام اسلام به درستی روشن شود و اسلام از هرگونه انحرافی در امان بماند. هرگاه در جامعه اسلامی انحرافی در احکام اسلام رخ می داد و یاجامعه اسلامی دچار مشکل می شد که حیثیت اسلام به خطر می افتاد و حاکمان زمان از گشودن آن در می ماندند امامان با پیشنهادهای خود آن خطر را بر طرف می کردند.

کوشش امامان این بود که جامعه اسلامی بر نوامیس اسلام استوار بماند. بر همین اساس علی(ع) خلفا را از انحراف باز می داشت وجلوی انحرافها می ایستاد و امام حسین(ع) درراه حفظ اصول اسلام شهید شد و امام سجاد(ع) در زمانی که حکومت عبدالملک مروان در رفع مشکلی در برابر دولت روم فروماند به کمک او شتافت و امام باقر(ع) هشام بن عبدالملک را درموضوعی مربوط به حیثیت اسلام یاری رساند.

ائمه(ع) با حکومت های ستم پیشه که چهره اسلام را کریه می ساختند و بد جلوه می دادند مبارزه می کردند و در این راه تا مرز شهادت پیش می رفتند.

۲ . رهبری معنوی جامعه:

کار دیگر ائمه رهبری جامعه پیروان اهل بیت بود. ائمه این مقام را به صرف انتساب به پیامبر به دست نیاوردند چه منسوبان به حضرت بسیار بودند بلکه کوششهای خالصانه ائمه نسبت به امت سبب این گرایش شد. مردم به آنان رجوع می کردند و ائمه ایشان را درکارها یاری می رساندند; چه بسیار قدرتمندان تلاش داشتند که مانع از رهبری ائمه شوند و میان مردم و آنان جدایی افکنند ولی باز امت پذیرای رهبری ایشان بودند و اگر نقش موثر آنان درجلوداری مردم نبود حاکمان زمان این همه بر آنان سخت نمی گرفتند.۱۴

تاریخ پیدایش تشیع

در طول تاریخ دو گروه در برابر تشیع به رویارویی برخاسته اند و در سست کردن بنیادهای آن کوشیده اند: نخست امویان پیدایش گروهی به نام پیروان اهل بیت را ناسازگار با هدفهای خود می دیده و در تحریف شخصیت و نابودی آنان از هیچ کوششی دریغ نمی ورزیده اند.

گروه دوم ناآشنایان با تشیع و تاریخ شیعیان بوده اند. این دسته در اثر ناآشنایی با سیر پیدایش تشیع کوشیده اند آن را به عنوان مذهبی ترسیم کنند که در متن اسلام ریشه نداشته و سپسها در اجتماع اسلامی به وجود آمده است و شیعیان را مردمی معرفی کنند که در طول تاریخ در پی یک سلسله از رویدادهای تاریخی و دگرگونیهای اجتماعی پیدا شده اند و اندک اندک این حزب سیاسی رنگ اعتقادی به خود گرفته است.

در دفاع از کیان تشیع در سده اخیر بزرگان بسیاری به میدان آمدند و کسانی چون: علامه امینی صدر کاشف الغطاء سید محسن امین آقا بزرگ تهرانی و… آثار جاودانی از خود به یادگار گذاشتند و به کج اندیشها و بدخواهیها پاسخ شایسته دادند.

شهید صدر درادامه این حرکت مقدس و توفنده قلم به دست گرفت و برای پاسداری از کیان تشیع به دفاع برخاست او در پی روشن گری مردم در برابر قلم به دستان ناآگاه در مصر حجاز و عراق که در لباس سنت طلبی ووحدت خواهی اساس شیعه را زیر سؤال می بردند به دور از هرگونه تعصب منفی به نگارش تاریخ تشیع روی آورد و کتابی به نام: (التشیع والاسلام) نگاشت و آن را در مقدمه (تاریخ الامامه واسلافهم) نوشته دکتر عبدالله فیاض آورد.۱۵

او از آغاز اسلام مسأله تشیع را قدم به قدم دنبال کرد و آن را مولود طبیعی اسلام معرفی کرد و با اسناد و مدارک سیر طبیعی تشکل شیعه را از آغاز و ادوار اسلام به قلم کشید.

این کتاب در معرفی شیعه در جامعه های عربی کارگر افتاد و بحث بی جانبدارانه و محققانه آن نظر (دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه) را به خود جلب کرده و دارالتقریب در نامه ای به مترجم این کتاب از زحمتهای نویسنده و مترجم تقدیر کرد.۱۶

شهید صدر در زمینه شناسائی ادعانامه های شیعه مسأله فدک را که از نخستین مسائل کلامی و فکری مسلمانان است از زاویه تاریخی و سیاسی تحلیل کرد و آن را به جهان دانش عرضه داشت.

انگیزه نگارش کتاب فدک ساده گذشتن مورخان معاصر از این موضوع بود.

استاد عباس محمود عقاد ۱۷ در (فاطمه و الفاطمیون) همه مقاله را در چند سطر خلاصه کرده است و آن را از مباحثی قلمداد کرده که نتیجه ای ندارد و به جایی نمی رسد.

شهید صدر در این باره می نویسد:

(من در حالی مشغول نوشتن کتاب (فدک) هستم که کتاب: (فاطمه و فاطمیون) استاد عقاد را در پیش روی دارم. در آغاز با شور و شوق فراوان به سراغ این اثر رفتم که ببینم ایشان درباره این موضوع حساس تاریخی چه نوشته است. من بر این بودم که روزگار تعصب و تعبّد بر روش پیشینیان و پرهیز از طرح عمیقانه مسائل تاریخی و مذهبی سپری شده و موضوع با روشن بینی در بوته تحقیق و بررسی قرار گرفته است ولی افسوس که دیدم عقاد از این موضوع با اهمیت به سادگی گذشته ومطالب را در چند سطر خلاصه کرده است و به این بسنده کرده که بگوید: نه زهرا مطالبه به ناحق می کرد و نه ابوبکر از مطالبه حق مستند ابا داشت.)۱۸

بله در روزگار تحقیق و در فضای آزاد اندیشی حقایق چنین بی رنگ جلوه داده می شوند و بازار اتهام علیه شیعه همچنان گرم نگه داشته می شود و شیعه به عنوان مسلکی نوساخته به جوانان معرفی می گردد. در این راستا بود که شهید به نگارش اثر تاریخی فدک دست زد و یکی از ادعاهای شیعه را از زاویه فقهی و تاریخی روشن کرد.

نقش تاریخ در تفسیر قرآن

در شناخت قرآن تاریخ نقش اساسی دارد و مفسر بدون آشنایی با تاریخ نمی تواند به آستانه قرآن راه یابد و از آن بهره برد. شهید صدر در دو محور بهره گیری از تاریخ را برای تفسیر قرآن لازم می داند:

۱ . دانستن شأن نزول: به نظر ایشان آیات قرآن به دو بخش تقسیم می شوند:

الف . آیاتی که برای هدایت و تربیت نازل شده اند بدون این که انگیزه پیشین و سبب معین در نزول داشته باشند مانند آیات مربوط به قیامت بهشت و جهنم.

ب . آیاتی که بر اثر یک واقعه و یا پاسخ از پرسشی نازل گردیده اند مانند: آیاتی که درباره مسجد ضرار و در پاسخ اهل کتاب که از روح پرسیده بودند نازل شده است:

(شناخت اسباب نزول در فهم آیات جایگاه بزرگ دارد; زیرا نص قرآنی که مرتبط به سبب معین است بر سیاق و روش همان سبب معین نازل شده است پس اگر ما به مقدمات و اسباب آن توجه نداشته باشیم اسرار تعبیر قرآن برما ناشناخته می ماند. در مثل ظهور آیه شریفه: (ان الصفا والمروه من شعائر الله فمن حجّ البیت او اعتمر فلا جناح علیه ان یطوف بهما) دلالت بر آن دارد که در سعی میان صفا و مروه گناهی نیست و تصریحی بر واجب بودن سعی ندارد ولی فهم وجوب از آیه تنها از درنگ روی شأن نزول به دست می آید; زیرا سعی از مراسم دوران جاهلیت بود و شماری از اصحاب پیامبر(ص) از انجام آن کراهت داشتند پس آیه نازل شد و آیه در واقع درصدد نفی این اندیشه از ذهنهاست و اعلان این که سعی میان صفا و مروه از شعائر خداست نه از رسمهای جاهلیت. همین ناآشنایی با سبب نزول سبب شده است که برخی سعی را مستحب بدانند نه واجب.)۱۹

۲ . آشنایی با احوال جهان و انسان و در دست داشتن تجربه های گذشته و حال جامعه های بشری. مفسر با آگاهی از انتظارها و در دست داشتن تجربه های بشری به سراغ قرآن می رود و دردهای خود را در کتاب خدا می جوید.

شهید صدر درمقدمه (سنتهای تاریخ در قرآن) روش تفسیری را به دو گونه تقسیم کرده است: روش تجزیه ای و آیه به آیه و روش موضوعی. درباره روش تجزیه ای می نویسد:

(گرچه این روش مقدمه تفسیر موضوعی و دریافت کل مطالب قرآن است ولی این عیب را دارد که مفسر آیاتی را که مقطعی یکسان دارند بدون هیچ طرح و نقشه قبلی مورد توجه قرار می دهد و معانی آیات را در پرتو معانی الفاظ با کمک قرائن متصل و منفصل تفسیر می کند. فهم مفسر در همین حد محدود است و حق ندارد چیزی از قرآن بپرسد و در واقع پوینده این راه نقش اثر پذیری را دارد ولی مفسر موضوعی برخلاف این روش رفتار می کند:

او قبل از این که بخواهد به یکی از موضوعات زندگی یا ایدئولوژی یا اجتماعی وجهانی دست یازد باید روی آن موضوع دقت و تمرکز ذهن به حد کافی مبذول داشته از تجارب و اندیشه های دیگران تا آن جا که این اندیشه ها بتواند راهگشایی کند قبلا مطالبی بیندوزد و از مشکلات و راه حلهایی که اندیشه انسانی مطرح کرده چیزهایی بداند از پرسشهایی که در روش تطبیق تاریخی مطرح می کند معلوماتی داشته و سرانجام از خلأهای موجود با خبر باشد و با این پیش مطالعه گفت و گوی خود را با قرآن آغاز می کند. مفسرمی پرسد و قرآن پاسخ می دهد.

مفسر در پرتو تجاربی که از بررسیها و کاوشهای بشری خود اندوخته است می کوشد تا نظر قرآن را درباره آن موضوع به دست آورد و با مقایسه متن قرآن با فرا گرفته هایش از افکار و بینشهایی که به هم رسانده نظر قرآن را می فهمد.)۲۰

شهید صدر برای همین جهت روش تفسیر موضوعی را می گزیند; چرا که در این روش بازتاب مخاطب تنها بازتاب منحصر به تأثیر پذیری از قرآن نیست و معنای جمله امیرمؤمنان در شیوه بهره گرفتن از قرآن همین است:

(ذلک القرآن فاستنطقوه ولن ینطق ولکن اخبرکم عنه الا ان منه علم ما یأتی والحدیث عن الماضی ودواء داءکم و نظم مابینکم.)۲۱

آن کتاب خداست قرآن. از آن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید. اما من شما را از آن خبر می دهم. بدانید در قرآن علم آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان کارتان در آن است.

تعبیر (استنطاق) به سخن درآوردن پُرسش به قصد دستیابی به پاسخ قرآن بدون دانستن دردها ممکن نیست و شناخت دردها و برون آمدن از حیرت بایسته مطالعه در تاریخ جهان و انسان و دریافت خلأهای بشری است.

به دیگر سخن وظیفه مفسر در هر حال و درهر عصر با خود همراه داشتن کلیه میراثهای بشری است.

شهید صدر در پرتو دانستن تجربه های بشری آشنایی گسترده تاریخ جهان و انسان تاریخ اندیشه ها و سیر دگرگونیهای اقتصادی و بن بست های موجود در میان ملتهای شرق و غرب سبب و انگیزه جنگهای دهشت زای جهانی و… با دیدی باز به سراغ قرآن رفت و گوهرهای گرانبهایی از آن به دست آورد.

نقش تاریخ در استنباط احکام

شهید صدر پیوند تنگاتنگی میان تاریخ و استنباط از منابع شرعی قائل بود و شناخت زوایای تاریخی مسائل مربوط به اجتهاد را از لوازم اصلی استنباط می شمرد و به باور وی فقیه نمی تواند بدون آگاهیهای لازم از پیشینه مسائل بر کرسی تفقه بنشیند.

۱. مبدأ شناسی مسائل اصول و فقه

پیشینه تاریخی مسائل اصول و فقه چگونگی سیر تحول اصول و فقه آیا همه مباحث اصول و فقه آغازی یکسان داشته و یا برخی از مسائل اصولی و فقهی بر اثر ضرورت وارد مباحث اصول و فقه شده اند و علت پیدایش آن و… از جمله بحثهایی هستند که شهید صدر آنها را در بوته نقد و بررسی می نهد. شهید صدر در بررسی آغاز پیدایش علم اصول به این نتیجه رسیده است که دانش اصول در دامن فقه پدید آمد چنانکه دانش فقه در دامن علم حدیث سربرآورد و این بر پایه مراحلی است که علم شریعت پیموده است:

(دانش شریعت و یا فهم احکام شرعی در صدر اسلام آغاز شد و رشد آن در وقتی بود که شمار بزرگی از راویان برای نگهداری احادیث وارده در پیرامون احکام به گردآوری آنها پرداختند. شیوه دریافت حکم شرعی از متون در آغاز دشوار نبود; زیرا از شیوه ساده ای که مردم در محاوره از آن استفاده می کردند در نمی گذشت ولی رفته رفته برای استنباط حکم شرعی از متوننیاز به ژرفکاری بیش تری بود پس کوشش شد تا آن دقت که دریافت حکم شرعی از مآخذ بدان نیاز بود فراهم آید. بدین سان بذرهای اندیشه وری فقهی پدید آمدند و علم شریعت از مرحله نقل حدیث به سطح استنباط و استدلال موشکافانه پا نهاد. از خلال اندیشه وری فقهی رشته های مشترک درکار استنباط رو به خودنمایی نهادند و جمع آوری و تنظیم عناصر مشترک دخیل دراستنباط به پیدایش علم اصول انجامید.)۲۲

شهید صدر درشرح ماجر یادآور شده که بذر فکر اصولی نزد یاران فقیه ائمه(ع) از روزگار امام پنجم و ششم پدید آمد و گواه تاریخی آن روایاتی است که با شمار فراوانی از عنصرهای مشترک در کار استنباط پیوند دارد. پرسشهایی که در این زمینه از ائمه شده است از بذر تفکر اصولی در نزد ایشان وگرایش آنان به پی ریزی قواعد همگانی و معیارهای اصولی حکایت دارد.

شهید صدر از بررسی سیر تحول و تکامل علم اصول نتیجه می گیرد که: نیاز به مسائل اصولی نیازی تاریخی است و اصول پدیده ای نوظهور نیست. تنها این مسأله هست که طرح و گسترش اصول درحوزه شیعی سپس تر از اهل سنت آغاز شد و آن هم به این دلیل بود که اهل سنت پایان دوره نص ر مرگ پیامبر(ص) می دانند و شیعه در دوره غیبت یعنی قرن چهارم.

از دوران غیبت زمان بالندگی اصول در بین شیعه آغاز شد و پیشرفت شایانی کسب کرد. ابن ابی عقیل و اسکافی در سده چهارم چنین کاری را آغاز کردند. شیخ مفید دراین باره کتاب نوشت و خط فکری اساتید خود را استوار کرد. سید مرتضی در این باره رساله ای نوشت. شیخ طوسی عده الاصول را به رشته تحریر کشید. دانش اصول در دوره شیخ طوسی مراحلی از رشد و تکامل را پیمود.

پس از شیخ طوسی درحدود سه قرن دوره رکود مسائل فقه و اصول بود و اثری مفید و نو تا زمان ابن ادریس به چشم نمی خورد.

شهید صدر پس از بررسی دلیلهای رکود و ایستایی دانش اصول می نویسد:

(در قرن ششم ابن ادریس به فقه و اصول روح تازه ای بخشید و بررسی دلیلهای فقهی شتاب بیش تری به خود گرفت. در همان روزگار ابن زهره بررسی جداگانه ای درباره دانش اصول آغاز کرد. در قرن هفتم محقق حلی معارج و نهج الوصول الی معرفه الاصول را نوشت و علامه حلی تهذیب الاصول الی علم الاصول و مبادی الوصول الی علم الاصول….

این بالندگی تا پایان قرن دهم دنبال شد و نماینده آن در پایان این سده صاحب معالم بود که با بیانی ساده و سازمان یافته معالم الاصول را نگارش کرد و جزو کتابهای درسی حوزه قرار گرفت. شیخ بهایی زبدهالاصول را نوشت. پس از صاحب معالم ضربتی بر دانش اصول وارد آمد. محقق استرآبادی به دلائلی به مبارزه با علم اصول رو آورد تا آن که وحید بهبهانی با حرکتی علمی سازمان یافته به میدان داری اخباریان پایان داد.)۲۳

۲ . شهید صدر افزون بر سیر کلی در تاریخ اصول و فقه درجای جای مباحث خود به تناسب به بررسی تاریخچه مباحث و اصطلاحات اصول و فقه پرداخته از جمله:

* اجتهاد: مرحوم صدر با نشان دادن شواهد بسیار از کتابهای روایی و متون فقهی قرن ۴ ۵ و ۶ این نتیجه را به دست می دهد که تا قرن هفتم کلمه اجتهاد مرادف با رای و قیاس بوده است. محقق حلی برای نخستین بار اجتهاد را به معنای لغوی و کوشش دراستنباط احکام شرعی به کار برد و معنای اجتهاد در این دوره با دوره های پیش از آن فرق دارد.۲۴

* اخباری گری: شهید صدر در علت پیدایش اخباری گری و مخالفت اخباریان با علم اصول به زمینه های تاریخی این اندیشه توجه کرده و انگیزه هایی که علمای اخباری را وادار به رویارویی با اصول کرد و تا اندازه ٌ بسیاری آنان را به پیروزی رسانید این گونه برشمرده است:

(جنبش اخباری گری درآغازین سالهای قرن یازدهم دارای انگیزه روانی بود که دانشمندان اخباری در پیشاپیش ایشان میرزا محمد امین استرآبادی را به رویارویی با دانش اصول و اصولیان واداشت. برخی از این انگیزه ها به این قرار است:

* جا گیر نشدن اندیشه عناصرمشترک استنباط در اندیشه اخباریان که برای ایشان این گمان را پدید آورد: پیوند دادن استنباط به قواعد اصولی به کاهش اهمیت نصوص شرعی خواهد انجامید.

* پیشی گرفتن اهل سنت بر شیعه در زمینه پژوهشهای اصولی. از این بابت علم اصول در نظر مخالفان آن چهره سنی به خود گرفت و اینان به اصول به سان یکی از فراورده های مذهب سنی نگریستند.

* موافقت یکی از پیشاهنگان علم اصول مانند ابن جنید با بیش تر مذاهب فقهی سنی در عمل به رای و قیاس.

* رخنه کردن پاره ای از اصطلاحات از مباحث اهل سنت به اصول شیعه مانند: واژه اجتهاد. فقهای شیعه این واژه را از فقه سنی گرفتند و آن را متحول کردند ولی دانشوران اخباری این تحول جوهری را در این اصطلاح در نیافتند و گمان بردند که دانش اصول در نزد طرفداران آن همان مفهومی است که اهل سنت از آن دفاع می کنند.

* کاربرد عقل در دانش اصول و سودجویی از جدید بودن طرح این دانش در میان شیعه….)۲۵

افزون بر این محدث استرابادی بینش حس گرایانه داشت و بر آن بود که عقل فقط در اموری که مبدأ حسی دارند و یا قریب به محسوسات هستند حجت است و استنباط احکام را به روش اصولی که از مبدأ حسی فاصله دارد حجت نمی شمرد. شاید این فکر در میان اخباریان در اثر وزش موج فلسفه حسی در اروپا بوده باشد که آنان حجت بودن عقل را درعلوم منکر شدند و اخباریان در دین:

(آرای حس گرایی درهمان روزگار در اروپا وزیدن گرفت و استرآبادی با فرانسیس بیکن معاصر بود لکن در اروپا از این قاعده درس الحاد گرفتند و عقاید متافیزیک را نفی کردند ولی درمشرق زمین از آن در زمینه فقه و شریعت استفاده کرده و به نفی اصول و اجتهاد روی آوردند.)۲۶

* پیشینه بحث سیره: شهید صدر درکاوش خود برای دستیابی به آغاز پیدایش مسائل اصولی به این نتیجه می رسد که:

(بحث سیره نیز درمیان فقیهان پدیده ای جدید است و دلیل آن نیاز به سیره در زمانهای پسین است. بحث سیره در سخنان شیخ انصاری کم است و پیش از شیخ کم تر. پس از شیخ انصاری است که فقه به سیره روی آورده اند.

پیش از شیخ انصاری فقیهان برای استنباط احکام شرعی از راههایی چون: اجماع شهرت جبر و وهن سند به عمل اصحاب سود می بردند و این کار احتیاج آنها را از رجوع به سیره بر طرف می کرد. پیش از شیخ انصاری سخنان اصحاب را از قطعی ها می شمردند و این حالت روانی مانع می شد که با سخنان اصحاب مخالفت ورزند و بدین جهت گاه استدلال می کردند که اگر بنا باشد با سخنان اصحاب مخالفت شود و در مثل بر خلاف سخنان نتیجه معامله معاطاه اباحه باشد از آن فقه جدیدی لازم می آید و ارتباط احکام به یکدیگر سبب می شود ضرورت و ثابت شده های قدماء در احکام در هم ریزند. گویا این حالت روانی درنزد علمای اهل سنت نیز وجود دارد; زیرا آنان بی گمانهای عصر صحابه را ضروری دین می پندارند و مخالفت با آن را مخالفت با وجدان می شمارند سد باب اجتهاد در نزد عامه نیز به همین انگیزه های روانی صورت گرفت.

در روزگار شیخ انصاری در سند و یا دلالت مطالب به اجماع منقول شهرت و… تمسک می شد ولی پس از شیخ فقه اندک اندک مبانی گذشته را از میان بردند و شیخ در رأس این جریان بود.

در آغاز برخی مبانی یاد شده را دراصول باطل می شمردند ولی در فروع احکام به آن استدلال می کردند و این مشکلی بود که در مثل اجماع منقول را در اصول باطل بدانند ولی در فقه به آن استدلال بجویند و دلیل آن همان حالت نفسانی بود. این حالت روانی و ترس از مخالفت مبانی گذشته به آنها لباس دلیل می پوشاند تا این که این وضعیت از میان فقهاء بر طرف شد و به یک باره در اصول و فروع دست از پاره ای از مدارک پیشین همانند اجماع منقول و یا شهرت برداشتند تا جایی که فتواهای استاد م آیت اللّه خویی در فقه بیانگر انکارجبر و وهن خبر به عمل و اعراض اصحاب است.

به خاطر این تطور در اثبات و نفی پاره ای از مبانی در روزگاران متأخر فقه برای استنباط احکام شرعی به سیره روی آوردند.)۲۷

* تاریخ برائت عقلیه و قاعده قبح عقاب بلا بیان: از دلائل برائت عقلیه در اصول قاعده عقاب بلابیان و حسن عقاب با بیان است. این مسأله آن چنان درکتابهای اصولی ریشه کرده است که همه اصولیان و فقه آن را از ضروریات شریعت می پندارند. شهید صدر از نخستین کسانی است که براساس این قاعده خدشه وارد کرده و آن را از نظر تاریخی باطل کرده است. ایشان در ریشه یابی مسأله می نویسد:

(اساس قاعده را فقه از قاعده (مولویت مولا) گرفته اند. به این شرح: احکام مولا بر ما واجب است و قطع به حکم هم حجیت ذاتی دارد پس هرگاه یقین به حکمی از مولا پیدا کردیم عمل به آن بر ما واجب است و اگر مخالفت آن کردیم سزاوار مجازات هستیم ولی اگر قطع به حکم پیدا نکردیم همراهی آن لازم نیست زیرا بیانی درکار نیست و مجازات بر آن قبیح است.)

شهید صدر به این استدلال از جهتهای گوناگون پاسخ می دهد:

(نخست آن که در حجت و واجب بودن هر چه را که قطع به مشروع بودن آن پیدا کردیم جای گفت و گوست! از کجا روشن است که هر چه را که رضایت مولا در آن بود عمل به آن واجب است.

دو دیگر مسأله ریشه تاریخی ندارد که آن را ضروری اسلام و فقه بپنداریم. این بر اثر تلقینات اساتید و تدریس پیاپی آن در کتابهای اصول است که مسأله قبح عقاب بلابیان ضروری تلقی شد و مخالفت با آن شگفت می نماید.

طرح این مسأله پیشینه تاریخی پیش از یک سده را ندارد و از مسائل روشن و آشکار عقلی و فقهی شمرده نمی شود. ما برای برائت عقلی پیش از شیخ مفید در روایات و کتابهای فقه اثری نمی بینیم. تنها شیخ صدوق نوشته است: (در موارد شک در حکم اصل اباحه است) و مقصود از آن همان اباحه شرعی است که برابر روایات است نه قاعده عقلیه شیخ مفید و شیخ طوسی نیز نه تنها این قاعده را نپذیرفته اند که از کلمات آنان عکس مسأله استفاده می شود.

آنان درباره این مسأله بحث کرده اند که آیا حکم اولی در اشیاء اباحه است و یا احتیاط؟ در برتری احتیاط گفته شده که در صورت دست به کاری زدن در موردی که حکمی صریح نداریم مطمئن نیستیم که راه صواب پیموده و از فساد به دور باشیم. این شیوه استدلال با قاعده عقلی قبح عقاب بلابیان سازگار نیست. شیخ طوسی به گونه آشکار و روشن قائل به واجب بودن احتیاط شده است.

ابن زهره صد سال پیش از شیخ درغنیه حکم به برائت عقلی کرده امّا نه از باب قبح عقاب بلابیان بلکه از باب تکلیف مالایطاق و عدم امکان قصد امتثال حکم مول بدون علم به تکلیف و این غیر از قاعده قبح عقاب بلابیان است. پس از این دوره محقق نیز بر برائت از این راه استدلال نکرده است. پس از زمانی محقق برائت را مندرج دراستصحاب کرده و آن را از ادله ظنیه شمردند; زیرا استصحاب در نزدشان دلیل ظنی بود پس برائت نیز نمی توانست دلیل قطعی به حکم باشد و تا دوره صاحب معالم و شیخ بهایی برائت از ادله ظنیه شمرده می شد. قاعده قبح عقاب بلابیان از سوی وحید بهبهانی مطرح شد و سپس صاحب معالم و شریف العلما به آن اعتراف کردند. شیخ انصاری آن را مطرح کرد آن هم با بحثها و شبهه های فراوانی درباره اطلاق و گستره آن در شبهات مفهومیه و موضوعیه.

پس این قاعده از مسائل فطری و ضروری نیست و پیشینه تاریخی آن به دوره وحید بهبهانی باز می گردد و سخن آقا ضیاء بر این که قاعده از قطعی های اصول و فقه است دلیلی ندارد و سیر تاریخی مسأله آن را تایید نمی کند.)۲۸

۲ . اثرگذاری نشانه های تاریخی در فهم نصوص دینی

برای دریافت نصوص دینی دو چیز لازم است: جهت صدور و دلالت.

درجهت صدور سخن از مورد اعتماد بودن راوی و صدور آن از معصوم است و درجهت دلالت سخن از مقصود متکلم است.

جهت صدور: شهید صدر رجوع به تاریخ و بررسی نشانه های تاریخی زمان صدور را از شرایط دستیابی به جهت صدور و دلالت می داند چرا که صدور بسیاری از روایات قطعی نیست در آنها صرف نظر از احتمال اشتباه راوی احتمال دروغ گو بودن او نیز هست. پس می بایست به گونه ژرف درباره راست و دروغ بودن راویان به بحث نشست:

(علمای نکته گیر گذشته چون شیخ طوسی و نجاشی و علمای پس از آنان به روشنی به دروغ گو بودن بسیاری از راویان اشاره دارند و اصطلاحهایی چون: وضاع منحرف مشکوک فیه حدیثه یعرف و ینکر لایؤمن فی الحدیث یتحرج عن النقل عنه… در میان سخنان آنان درباره راویان به چشم می خورد. درباره راویان نباید بر این گمان بود که همگی انسانهای دیندار و متعادل بوده اند. آن گونه که عامه درباره یاران پیامبر(ص) بر این باورند بلکه یاران امامان نیز مانند یاران پیامبر گوناگون بوده اند. همان گونه که در میان صحابه همانند سلمان و ابوذر وجود دارند و انسانهای منحرف نیز وجود دارند در میان اصحاب امامان(ع) نیز انسانهای منحرف جویای شهرت وجود داشته است و نشانه های تاریخی در سخنان ائمه(ع) بر این مسأله دلالت دارند. وجود دشمنیها میان یاران ائمه(ع) شاهد دیگری بر مطلب است. چنانکه گروهی گروه دیگر را لعنت می کردند و از سوی ائمه نیز درباره برخی لعنت وارد شده است. در نکوهش شماری از اصحاب همچون آفتاب در تقوا و ورع و عدالت شهرت دارند روایاتی از سوی برخی از دوستانشان وارد شده است. همان گونه که در میان یاران ائمه(ع) انسانهای صدیق و
با وف مانند: زراره و محمد بن مسلم وجود دارند انسانهای منحرف نیز وجود دارند و جرح و تعدیل رجالی برای همین مقصود است.)۲۹

شهید صدر با اطلاع گسترده ای که از تاریخ رجال داشته بر ظرایف و دقایق زندگی راویان آگاه بوده است. با فراهم آوردن نشانه های بسیار از شیوه زندگی اندیشه پیوندها و… به نکته های تازه ای دست می یافته و رگه های ناهمساز با تفکر امامان را که از سوی راویان غالی و یا ناصب و بدخواه به ائمه نسبت داده می شد کشف و آشکار می کرد.

آن جناب به مناسبت بحث از حجت بودن ظواهر قرآن درنقد و بررسی روایات از سعد بن طریف و جابر بن یزید برحجت نبودن ظواهر قرآن می نویسد:

(سعد بن طریف از راویان حدیث: اِن الفحشاء رجل و المنکر رجل و ان الصلوه تتکلم) است۳۰ و جابر بن یزید۳۱ روایتی از امام باقر(ع) نقل کرده است که امام هفتاد هزار حدیث به من نقل کرد و فرمود:

(به کسی روایت نکن بلکه سر را به چاه فرو بر و آن را روایت کن.)

این امور اگر همراه بشود با شهادت بزرگان درباره این اشخاص به گمان قوی به دست می آید که این شخص خواسته که درهای معرفت بسته شود و دانشها برای خود وی انباشته گردد و اسلام را شگفت انگیز جلوه دهد که دست هر کس بدان نمی رسد و به حسب (حساب احتمالات) دروغ بودن این روایت روشن می شود و این گونه روایات در ذوق جماعتی از غیر سلف صالح موجود بوده است.)

پس شهید به مطلب مفید و جالبی توجه می دهد:

(ومن هنا نحن ننبه علی مطلب عام و هو انه فی جمله من الموارد تنفعنا فی مقام تقدیر روایه الراوی و تقییمها مراجعه حال الراوی و تاریخه و مجموع ما نقله من الروایات فقد تری مثلاً عدداً کبیرا من احادیث متفقه علی مضمون مّا. بحیث کان المفروض حصول العلم به بعنوان التواتر لکن تکشف بالفحص ظاهره مشترکه عن حال رواتها تناسب الایحاء المشترک بمضمون تلک الاحادیث مما یسقطها عن درجه التواتر المفید للعلم فا الاطلاع علی خصوصیات الراوی و حاله و مزاجه و ما ینقل من سائر الروایات قد یدخل فی عملیه الاستنباط کعنصر عن تقییم الروایه.)۳۲

از این ج به یک نکته عمومی توجه می دهیم:

در پاره ای موارد در مقام ارزیابی روایتی مراجعه به زندگی راوی عصر زندگی و مجموعه روایات وی ما را مفید می افتد.

گاه می بینی که روایتهای بسیاری در یک مضمون وارد شده آن چنان که اطمینان به تواتر روایت پیدا می کنی ولی به کاوش از زندگی و شرایط زیست راویان در می یابی که آمادگی روانی و دلبستگی مشترک به معنای روایتی راویان را به نقل آن واداشته آن گونه که روایت را از تواتری که مفید علم باشد ساقط می کند.

پس آگاهی از ویژگیهای راوی و شرایط روانی وجسمی و نگرش کلی به مجموعه روایتهای او گاه بسان عنصری مهم در مقام ارزیابی روایت ما را کمک می کند.

دلالت: درجهت دلالت حدیث شهید صدر بر آن است که افزون بر تجزیه و تحلیل آی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.