پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از حمله سلجوقیان تا فروپاشی بغداد(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از حمله سلجوقیان تا فروپاشی بغداد(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از حمله سلجوقیان تا فروپاشی بغداد(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرسه کربلا از حمله سلجوقیان تا فروپاشی بغداد(۳) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
در شماره هفتادوهشتم مجلّه وزین حوزهتاریخ مدرسه کربلا را تا پایان قرن ششم هجری سیر کردیم و وعده دادیم در سوّمین بخش این نوشتار تاریخ پرشکوه این مدرسه را از حمله سلاجقه تا فروپاشی بغداد به بوته بررسی نهیم.
قرن هفتم هجری برای حوزه کربل عصر طلایی به شمار می آمد. برای نمایاندن این عصر پرشکوه و خیزشهای علمی آن ناگزیر باید به شناساندنِ زعمای حوزه و علمای بیدار که مکتب اهل بیت(ع) و مدرسه فقهی شیعه را تداوم بخشیده اند و برصحنه رهبری ظاهر گردیده اند و سیستم حقوقی قوی بنیان نهاده اند بپردازیم.
یادآوری: در این پژوهش مبنای معرفی م تاریخ وفاتِ بنیان گذاران حوزه کربلا خواهد بود.
* شیخ فقیه ابو محمد عربی (م ح:۶۰۰هـ.ق.) فرزند مسافر عبادی حلّی حائری از بزرگان علمای امامیه و طرق اجازات.
وی برای شنیدن حدیث به شهرهای گوناگون سفر کرد و در کربل به حوزه درس الیاس بن محمد بن محمد بن هاشم حائری والحسین بن هبه اللّه سوراوی حائری پیوست۱ و از محضر آنان بهره مند گشت و به مقام والای علمی و درجه اجتهاد دست یافت.
وی به جز دو استاد یاشده در حوزه کربل از گروه دیگری روایت می کند از جمله: شیخ عمادالدین طبری و سید نجم الدین محمد بن الحسن علوی حسین بن احمدبن طحال و….
استاد م شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه گروهی از استادان و شاگردان وی را نام می برد.۲
او کرسی تدریس را در حلّه و کربلا ویژه خود ساخت و بلندآوازه شد و از همه سوی جویندگان دانش و معارف اسلامی به محضر وی شرفیاب شدند و دور وی حلقه زدند. از مشهورترین شاگردان وی اینانند: شیخ یحیی بن سعید جدّ محقق حلّی ابن ادریس بنیان گذار حوزه حلّه سیّد فخار بن معد حائری شیخ محمد بن ابی البرکات شیخ علی بن ثابت سوراوی شیخ ابوالحسن علی بن یحیی الحناط.
او از معتبرترین اساتید روایت صحیفه سجادیه است.۳
شیخ حر عاملی درباره شخصیت علمی و اعتبار وی می نویسد:
(… فاضل جلیل و عالم فقیه. طریق روایات او الیاس بن هاشم حائری از شاگردان شیخ ابوعلی طوسی و دیگران است.
او صحیفه سجادیه را از بهاء اشرف به سند خود که در آغاز صحیفه یاد شده روایت می کند….)۴
آن گونه که از متن پاره ای از اجازه ها و گفتار شاگردان وی استفاده می شود او در حوزه کربلا پرورش یافت و درمدرسه کربلا و حلّه به تدریس و ارشاد و نشر مکتب اهل بیت(ع) مشغول بود و در احیای دانش فقه بسیار تلاش ورزید و شاگردان نخبه ای تربیت کرد که همگی در گسترش اندیشه ناب شیعه و فقه اهل بیت(ع) و کمال بخشیدن به فقه شیعه و احیای سیستم حقوقی قوی و استوار همت بسیار گماشتند. در این جنبش و خیزش فکری ابن ادریس و سید فخار بن سعد موسوی حائری بیش ترین نقش را داشتند.
* سید معدّ (م ح: ۶۰۵هـ.ق.) فرزند فخاربن احمد بن محمد بن محمد ابی الغنائم بن الحسین شیتی بن محمد حائری بن ابراهیم مجاب بن محمد العابد بن امام موسی الکاظم(ع). وی از ارکانِ اسلام و زعمای امامیه و اکابر علمای شیعه است.
وی در کربلا چشم به هستی گشود و در همان شهر مقدس ببالید و رشد کرد و به مقام والای علمی و اجتهاد رسید.
خاندان معدّ از کُهن ترین خاندان علم و فضل رهبری و زعامت کربلای مقدسه به شمار می رفتند. این خاندان از ذریّه سید ابراهیم مجاب فرزند محمد العابد بن موسی الکاظم(ع) هستند. نخستین کسی که کربلا را در سال ۲۴۷هـ.ق. مسکن خویش قرار داد سید ابراهیم مجاب بود.
می گویند: او هنگامِ ورود به حرم مطهر سید الشهداء ابی عبداللّه الحسین(ع) سلام می دهد و از داخل قبر مطهر پاسخ سلام خویش را می شنود; از این روی به (مجاب) شهرت می یابد. ستاره رخشان این خاندان بزرگ از اواخر قرن ششم تا مطلع قرن هشتم بیش از یک قرن در آسمان کربلا درخشید و عالمان و دانشوران بزرگ و بلند آوازه ای از این خاندان برخاسته اند و بیرق رهبری حوزه کربلا را بر دوش گرفتند از آن جلمه: سید شرف الدین ابوعلی فخاری بن معد حائری (م:۶۳۰هـ.ق.) جلال الدین عبدالحمید و علم الدین المرتضی علی که هر یک در جای خود خواهد آمد.
فرزندان و فرزند زادگان او از روی افتخار نام او را عنوان خاندانِ خویش قرار دادند و آل معد شهرت یافتند.
سید تاج الدین بن زُهره حسینی در غایه الاختصار (چاپ بولاق مصر) می نویسد:
(خاندان معدّ اجداد مادری من هستند. شریف سید معد در بغدادچشم از جهان فرو بست و در مدرسه نظامیه بر او نماز گزارده شد و جسم مطهرِاو را به کربلا حمل کردند و در حائر به خاک سپردند… و فرزندش سید شمس الدین فخار قصیده ای با این مطلع در رثای وی سروده است:
ابا جعفر اما ثویت فقد ثریبمثواک علم الدین والحزم والفهمسیبکیک حل المشکل الصعب حلّهبشجوٍ ویبکیک البلاغه والعلم
سید محمد صادق بحرالعلوم نجفی در مقدمه خود بر کتاب ایمانِ ابی طالب به شرح بزرگی این خاندان و خدمتهای علمی علمای این سلسله را ترسیم کرده و (معدّ) را از مشاهیر عالمان دین دانسته است.
وی می نویسد:
(… و منهم النقیب الطاهر معدّ کان ذا جاه عریض و بسطه عظیمه وتمکن تام هو الذی تولی سکر الغلوجه….)۵
شاعر معروف سر کرده رئیس و نقیب بصریان قصیده ای در مدح و ستایش این خاندان دارد با این مطلع:
جزی اللّه خیراً آل موسی بن جعفرله مفخر یسمو علی کل مفخربنی الکاظم العَفّ الامام المطهرفقد کان ذو المجدین ابناه بعدهفبیتهم خیر البیوت و مجدهموقد شاهدوا عدنان قبل المعمر
شریف سیّد معدّ حائری در زادگاه خود کربل نزد بزرگان علما به کسب دانش پرداخته و فقه اصول و حدیث را در حوزه درس شریف ابویعلی محمد حسینی اقساسی حائری (م:۵۷۵هـ.ق.) بزرگ علویان کربلا فرا گرفت و به درجه والای اجتهاد دست یافت. وی از استادش ابویعلی روایت می کند.
در این باره امام شمس الدین فخار بن معدّ حائری (م:۶۳۰هـ.ق.) فرزند شریف سیّد معدّ حائری در حجه الذاهب می نویسد:
(فان ابی معدّ بن فخار بن احمد العلوی الموسوی رحمه اللّه علیه حدثنی قال اخبرنی النقیب ابویعلی محمد بن علی بن حمزه الاقساسی العلوی الحسینی رحمه اللّه علیه وهو یومئذٍ نقیب علینا بالحائر المقدس علی ساکنه السلام باسناده له الی الواقدی قال….)۶
پدرم معدّ فرزند فخار فرزند احمدعلوی موسوی بخشایش خدای بر او باد حدیث کرد و مرا گفت: خبر کرد مرا ابویعلی محمد بن علی بن حمزه اقساسی علوی حسینی بخشایش خدای بر او باد در روزگاری که رئیس و سرکرده ما بود درحائر شریف و مقدس درود بر ساکنان آن جا باد به سند خود از واقدی گفت….۷
وی حوزه کربلای مقدسه را پایگاه جنبش فکری خویش قرار داد و کرسی تدریس فتو زعامت و رهبری را از آنِ خود کرد و نامور شد و طلاب بر گرد او حلقه زدند و از محضرش بهره می بردند.
این خاندان نهضت علمی گسترده ای را در مدرسه کربل پی ریختند و به حوزه حائر شریف حیات تازه ای بخشیدند و بیش از یک قرن مدرسه کربلا را اداره و رهبری کردند.
سید معدّ حائری در واپسین روزهای زندگی خود به بغداد رخت کشید و کرسی تدریس و رهبری شیعیان را به دست گرفت و کم کم به نظامیه بغداد راه یافت.
شیعیان نظامیه بغداد را تهاجم فرهنگی می دانستند علیه فرهنگ ناب اهل بیت و تشیّع; از این روی همیشه در این اندیشه بودند که این کانون تهاجم ر به گونه ای کنترل کنند و از حرکت تخریبی آن علیه شیعه جلو بگیرند که این آرزوی بزرگ با ورود عالمان بیدار از جمله سید معد حائری و در اختیار گرفتن کرسی تدریس در آن ج تحقق یافت.
تاج الدین بن زهره حسینی از نوادگان دختری سید معدّ حائری در این باره در غایه الاختصار می نویسد:
(پس ازرحلت سید معدّ حائری پیکر مطهر او را با تشریفات ویژه به مدرسه نظامیه بغداد بردند و بر جنازه اش نماز گزاردند و آن گاه به کربلا حمل کردند و در حرم جدش ابی عبداللّه الحسین(ع) به خاک سپردند.
وی در حیات مدرسه کربلا نقش بسیار داشته و خدمات گرانقدری ارائه داده است.)
* شیخ جعفر (م ح:۶۲۵هـ.ق.) فرزند احمد بن الحسین بن قمرویه حائری وی پس از گذران دوران مقدماتی تحصیل دانشهای دینی به حوزه درس ابن ادریس حلّی (۵۴۳ ـ ۵۹۸هـ.ق.) پیوست و به درجه بالای اجتهاد رسید و در بیش تر دانشهای عصر از همگنان خویش پیشی گرفت و در ردیف خواص شاگردان استادش قرار گرفت و پله های کمال و فضیلت را یکی پس از دیگری پیمود و در نزد بزرگان دانش و دین جایگاه بلندی یافت به گونه ای که بسیاری از آنان به دانش بسیار و جایگاه بلند او در دین اعتراف کرده اند.
ابن ادریس مسائلی را به وی املاء می کرده و او به خط خویش آنها را می نگاشته است. او در حیات استادش در حوزه کربل به تدریس و فتوا و رهبری پرداخت و جویندگان دانشِ دین برگرد او حلقه زدند و محفل درسی گرم و تلاشهای علمی و حرکتهای معنوی او به مدرسه کربلا رونق بخشید و جنبش فکری ژرفی در این حوزه پدید آورد و مکتب اهل بیت را فروزنده تر از همیشه بر فراز قرار داد.
استاد م شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد:
(جعفر بن احمد بن الحسین بن قمرویه حائری از شاگردان فقهی ابن ادریس است و مسائلی را به املاء ابن ادریس به خط خود نگاشته و افزون بر این المختصر در اثبات المضایقه فی القضا را نوشته که تاریخ به انجام رساندن آن ۱۰ رجب سال ۵۸۸هـ.ق. است و نسخه ای از آن در کتابخانه شیخ محمد سماوی در نجف اشراف وجود دارد.)۸
* شیخ ابوالقاسم علی (م ح: ۶۲۸هـ.ق.) فرزند علی بن منصور خازن حائری.
وی در محضر برادرش شیخ ابوالفتوح نصر (م:۶۰۰هـ.ق.) معروف به ابن خازن۹ و دیگر عالمان کربل دانشهای رایج زمان را فرا گرفت و پس از رحلت برادرش در سال ۶۰۰ هـ.ق. به خاطر جایگاه علمی و معنوی ویژه ای که داشت کرسی تدریس و فتوا را از آنِ خود ساخت و بسیاری از جویندگان دانش از محضرش بهره می بردند که از مشهورترین و نامورترین آنان سیّد فخار بن معد حائری (م:۶۳۰هـ.ق.) است.
استاد م شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه از او یاد کرده و می نویسد:
(شیخ ابوالقاسم علی بن علی بن منصور خازن حائری سید عبدالحمید بن فخار بن معد به واسطه پدرش از وی روایت می کند که درپاره ای از اسانید یاد شده است….)
تولیت و کلید داری آستانه حضرت ابوالفضل العباس(ع) پس از رحلت برادرش به وی تفویض شد.
نگارنده اثر مهر او را در بالای یکی از وقف نامه های نخلستان کربل که برای روشنایی حرم مطهر امام حسین و حضرت ابوالفضل(ع) وقف شده بود دیده ام.
لقب (الخازن) که در کتابهای سیره و معاجم رجال به او و برادرش نسبت داده اند از آن روی بوده که این دو کلید دار و خازن حضرت ابوالفضل العباس(ع) بوده اند.
تجدید حیات مدرسه کربلا
پیش تر اشاره کردیم که مدرسه کربل از سال ۶۱هـ.ق. به بعد دژ استوار علمی شیعه در برابر دشمنان اهل بیت(ع) و شبهه افکنیهای شبهه افکنان بوده و کانون امید شیعیان در روزگاران دشواری و ناامیدی.
حوزه کربل دشواریهای بسیاری را پشت سر گذاشته و در هنگامه های سخت ناگواریه رنجها و بازدارنده ه غوغاها و کشمکشه چه در دوران بنی امیه و چه در دوران بنی عباس و چه در دوران یورش و ویران گری سلاجقه از حرکت باز نماند و گاه تند و گاه کُند به پویش و خیزش خود ادامه داد و همیشه و در همه حال چشم بر قُلّه کمال داشت. حوزه کربل کانونِ همیشه شعله ور و روشنی بود که گه گاه با افول دیگر حوزه ه عالمان و دانشوران دانش پژوهان و دین پژوهان دور این شعله مقدس حلقه می زدند و به بهره دهی و بهره رسانی و دانش گستری می پرداختند و روز و ماه خویش را سپری می کردند. این جنب وجوش و حرکت و بالندگی و درخشش حوزه کربلا را در برهه هایی به اوج خود می رساند و دیگر حوزه های شیعی را تحت شعاع قرار می داد.
اکنون در این نوشتار به یکی از دورانهای شکوفایی و رونق حوزه کربلا می پردازیم.
مدرسه کربل در آغاز قرن هفتم هجری بویژه پس از رحلت ابن ادریس به سال ۵۹۸هـ.ق. به گونه یکی از بزرگ ترین پایگاههای علمی و آموزشی شیعه در عرصه پهناور تاریخ فرهنگ اسلامی ظاهر شد و مهد تربیت فرهیختگان و نخبگان و عالمان بزرگ دین گردید و مرجعیت عظمی و رهبری شعیان را از آنِ خود کرد و پرچم مقدس اسلام را در جای جای جهان بیفراشت.
مدرسه کربل در آغاز قرن هفتم به دست توانا و اندیشه پرفروغ امام شمس الدین ابی علی فخار (م:۶۳۰هـ.ق.) فرزند سید معد بن فخار بن احمد موسوی حائری از ارکان شیعه امامیه و از اساتید روایات و طرق اجازه حیات دوباره یافت. او با مقام معنوی و دانش گسترده و تجربه های فراوانی که داشت توانست مدرسه کربلا را احیاء کند و نهضت فکری ژرفی پدید آورد. او پس از فراگیری دانشهای اولیه مدارج عالی اجتهاد را درحوزه پدر و دیگر عالمان بزرگ کربلا پیمود آن گاه برای ژرفا بخشیدن به دانش خود و پیمودن مراحل کمال به سوی دیگر حوزه های بزرگ شیعه رخت کشید: حلّه واسط و بغداد در آن حوزه ها از محضر بزرگان نامور شیعه بهره گرفت که در این جا نام شریف شماری از آنان را یادآور می شویم:
شیخ ابوعبداللّه محمّد حلّی معروف به ابن ادریس (۵۴۳ ـ ۵۹۸هـ.ق.)
شیخ شاذانِ بن جبرئیل قمی که در سال ۵۹۳هـ.ق. در حوزه واسط از وی استماع حدیث کرده است.
ابوالفضل بن الحسین حلّی احدب که در سال۵۹۸هـ.ق. بر وی حدیث قراءت کرده است.
ابن شهر آشوب مازندرانی (م:۵۸۸هـ.ق.) که در سال۵۹۴ هـ.ق.بر وی حدیث قراءت کرده است.
امام سید ابوعلی عبد الحمید بن عبداللّه التقی علوی حسینی که در سال ۵۹۴هـ.ق. بر وی حدیث قراءت کرده است.
شیخ عربی بن سافر حلّی حائری (م ح: ۶۰۰هـ.ق.)
شیخ ابوالفتوح نصر بن علی بن منصور خازن حائری (م: ۶۰۰ هـ.ق.)
شیخ عمید الرؤساء هبه اللّه بن حامد بن احمد کاتب نحوی لغوی (م: ۶۱۰هـ.ق.)
شیخ ابوالفرج عبدالرحمن بن محمد بغدادی معروف به ابن الجوزی (م: ۵۹۷هـ.ق.)
ابوجعفر یحیی بن محمدعلوی حسنی بصری که در سال ۶۰۴ هـ.ق. بر وی در بغداد حدیث قراءت کرده است.
سید ابومحمد قریش بن سبـیع بن مهنا حسین مدنی معروف به قریش بن مهنا (م: ۶۲۰هـ.ق.)
شیخ ابوالحسن علی بن محمد معروف به ابی السکون (م ح: ۶۰۰هـ.ق.)
سید منصور الحسن بن معیه علوی حسنی.
شریف سید ابوطالب محمد بن الحسن علوی حسنی.
سید عزالدین ابوالمکارم حمزه بن علی بن زهره حلبی معروف به ابن زهره حلبی (۵۱۱ ـ ۵۸۵هـ.ق.)
سید ابوحامد محمد بن عبداللّه بن علی بن زهره حسینی صادقی حلبی صاحب کتاب الاربعین که شهید ثانی در رساله کشف الریبه نقل می کند.
ابوالحرث محمد بن الحسن حسینی.
ابن ایوب لغوی (م: ۶۰۹هـ.ق.)
ابی الحسن علی بن ابی المجد واسطی.
ابوالعز محمد بن علی بن القویقی.
قاضی ابوالفتح محمد بن احمد بن المندفی واسطی.
وی پس از درک محضر نامبردگان که هر یک سندی از اسانید روایات امامیه اند و استماع حدیث و بهره گیری از حوزه های آنان به مقام بالای علمی و اجتهاد رسید و از همگنان خود پیشی گرفت و شهرت یافت و درمراکز علمی نام وی بر سر زبانها افتاد.
وی زادگاه خود کربلای مقدسه را برای نشر اندیشه ها و حرکت اصلاحی خود برگزید و به آن نشاط علمی بخشید و حیات دوباره به آن داد و شیفتگان معارف اسلامی را به سرچشمه ناب آن راهنمایی می کرد; از این روی گروه گروه از طلاب علوم دینی از سرتاسر سرزمینهای اسلامی به سوی حائر شریف روانه شدند و در محضر وی و در مدرسه کربل به فراگیری دانش پرداختند و دیری نگذشت که نام او و مدرسه کربل در سرزمینهای اسلامی طنین افکن شد.
دیدگاهها درباره مقام علمی امام سید فخار موسوی حائری
از آنچه گفتیم مقام علمی سید فخار روشن شد. استادان بسیار و حوزه پررونق و با شکوه و حضور دانش پژوهان و فرهیختگان و فاضلان درحوزه درس او همه حکایت از جایگاه والای علمی او دارند امّا برای این که بیش تر به جایگاه علمی وی پی ببریم در واقع بهتر عظمت مدرسه کربلا را بشناسیم دیدگاههای اهل فن و رجال شناسان و تاریخ دانان را در این جا یادآور می شویم:
سید محسن امین می نویسد:
(سید فخار بن معد تبارشناس و از بزرگان عصرخود در دین و دنیا بوده است….و سندی از اسانید روایات علمای امامیه وجود ندارد که به گونه ای به وی نرسد.)۱۰
شیخ حر عاملی می نویسد:
(سیّد فخار مردی عالم فاضل محدث و ادیب بوده و نوشته ای دارد به نام (الرد علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب) که بسیار نیکوست و نوشته های دیگری نیز دارد. محقق حلّی از وی روایت می کند.)۱۱
میرزا عبداللّه افندی می نویسد:
(سید فخار تبارشناس عالمی بزرگ و فقیهی مشهور بوده است. شعر نیز می سروده که من در کتابخانه مقبره شیخ صفی در اردبیلمجموعه ای از اشعار زیبای او را دیده ام. همچنین از کتاب سرائر نسخه ای را دیدم که بر او قراءت شده بود به خط شریف خود حاشیه بر آن نگاشته بود…. آن گونه که از آغاز شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید استفاده می شود وی از سید فخار روایت می کند.)۱۲
علاّمه مجلسی می نویسد:
(والسید فخار من اجله رواتنا ومشائخنا وسیأتی ذکره فی اجازات اصحابنا…)۱۳
شیخ عباس قمی می نویسد:
(سید فخار عالم فاضل محدث ادیب و نسب شناس بوده است…. و از بزرگان علمای عصر خود در دین و دنیا و مایه فخر و سربلندی شیعه به گونه ای که سندی نیست از اسانید علم مگر این که به او می رسد.)۱۴
شیخ م در اجازه محقق شهید علامه سید محمد صادق بحرالعلوم در مقدمه گرانقدر (الحجه علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب) می نویسد:
(سید فخار عالم فقیه رجالی تبارشناس راوی حدیث ادیب و شاعر بوده است تمام رجالیان سیره نگاران و تبارشناسان به شرح حال وی پرداخته اند. او از بزرگان عصر خود بود و هرگز سندی از اسانید علما و محدثانِ امامیه نیست مگر به وی ختم می شود….)۱۵
شیخ یوسف بحرانی می نویسد:
(نسخه ای از (الحجه علی الذاهب) نزد من وجود دارد و ازآن در نوشته خود (سلاسل الحدید فی تقیید ابن ابی الحدید) بهره گرفته و نقل کرده ام.)۱۶
خوانساری می نویسد:
(… و قل نظیره فی مشایخ اجازاتنا الورعین و رجال روایاتنا المطلعین المتتبعین بحیث لم یشذّ عنه اجازه من اجازات الاصحاب و لم یخل منه سند من اسانید علمائنا الاطیاب وکان رحمه اللّه تعالی من عظماء وقته و کبراء زمانه فی الدنیا والدین فخراً وفخاره وفخیر الطویین المنتجبین والفقهاء والمجتهدین….)۱۷
او کم مانند بود بین بزرگان اجازه علمای پارسا و پرهیزگار و راویان آگاه و پژوهنده به گونه ای اجازه ای وجود ندارد مگر این که نام او را در بردارد و سندی نیست از اسانید علمای پاک که به وی نرسد. وی از بزرگان عصر خود در دین و دنیا بود و مایه سربلندی و سرافرازی و افتخار فقیهان و مجتهدان.
آن گاه صاحب روضات به شرح درایه شهید ثانی که از وی ستایش کرده و اجازه کبیر شیخ حسن صاحب معالم و دیگر اجازه هایی که به وی می رسد پرداخته است.
از همروزگاران م خیرالدین زرکلی در (الاعلام) سیّد فخار را از علمای حائر شریف و برجستگان عراق بشمار می آورد.۱۸
عمر رضا کحاله سید فخار را محدث ادیب تبارشناس و مورخ می خواند.۱۹
آیت اللّه خویی. همان گفتار شیخ حر عاملی را از (امل الآمل) نقل می کند.۲۰
بیش تر رجال شناسان و سیره نگاران از وی به بزرگی یاد کرده اند و این می رساند که وی ریاست مطلق و رهبری شیعیان را در دست داشته و مدرسه کربل در آن برهه زمانی تنها مدرسه قوی و گسترده و پرشوکت شیعه بوده که اندیشه های والای تشیّع را به بلاد اسلامی و شیعی می گسترانده و با کژیها و کژفکریها مبارزه می کرده است.
وقتی که همه نگاشته اند سندی از اسانید روایات نیست مگر این که به سید فخار رئیس مدرسه کربلا و رهبر شیعه در این برهه زمانی می رسد روشن گر این نکته است که مدرسه کربلا و احیاء کننده آن مدار محور و نقطه پرگار تشیّع و شیعیان بوده اند. اکنون برای نمایاندن جایگاه مدرسه کربلا و والایی و بزرگی و محور بودن سیّد فخار حائری شاگردان و راویان از وی را می شناسانیم که از زمان وی و پس از وی در جای جای سرزمینهای اسلامی به نشر اندیشه شیعی پرداخته اند و مکتب اهل بیت(ع) را به مردم شناسانده اند و از آن در برابر دشمنان به دفاع برخاسته اند.
شاگردان و راویان امام فخار حائری
شواهد تاریخی و اسناد موجود دلالت بر این می کنند که حوزه کربل در این برهه در اوج شکوفایی خود بوده است. شاگردان امام فخار حائری که در مدرسه وی به فراگیری دانش می پرداخته اند بسیارند و شمار آنان افزون بر پانصد نفر است. اینان به مقامهای بالای علمی رسیده اند ولی افسوس محققان و پژوهشگران آن عصر و پس از آن نام شاگردان و راویان از سیّد فخار را در مجموعه ای گرد نیاورده اند و این پژوهش در این باب را بسیار دشوار می کند.
بر اهل نظر و دقت پوشیده نیست نگارش کتابهای رجالی پس از وفات شیخ منتجب الدین بعد از سال ۵۵۸هـ.ق. صاحب (الفهرست) و ابن شهر آشوب مازندرانی در سال ۵۸۸هـ.ق. صاحب معالم العلماء راکد مانده و کسی به نگارش سیره و شرح حال علما نپرداخته و آنچه در این زمینه در دست داریم مانند رجال علامه حلّی (۶۴۸ ـ ۷۲۶هـ.ق.) و… درباره اصحاب امامان(ع) نگارش شده است. اگر کسی هم به نگارش پرداخته باشد بر اثر رخدادها از بین رفته و اکنون تاریخ روشنی از پیشینیان و علمای بزرگ حوزه های قدیم: راویان متکلمان فقیهان و… و مدرسه کربلا و دیگر مدرسه ها در دست نداریم تا این که در قرن دوازدهم هجری شیخ حرّ عاملی (م:۱۱۰۴هـ.ق). و میزا عبداللّه افندی (م: ۱۱۳۰هـ.ق.) همت گماشتند و دو اثر مهم: امل الآمل و ریاض العلماء عرضه کردند.
از این روی هیچ راهی برای شناسایی شاگردان و راویان سیّد فخار و دانش آموختگان مدرسه کربل وجود ندارد جز از راه اجازه نامه ه اسناد روایات و پاره ای از کتابهای دستنوشته که در دسترس است.
اکنون برای آشنایی با مدرسه کربل به چهره های برجسته ای که نام آنان در افق این مدرسه بزرگ درخشیده و از آنان در اسناد روایات یاد شده است می پردازیم:
* شیخ سدیدالدین یوسف (م ح:۶۶۵هـ.ق.) فرزند علی بن محمد بن مطهر حلّی از ارباب اجازه نامه ه طرق روایات استوانه های دین ارکان فقه پدر مربی و استاد علامه حلّی (۶۴۸ ـ ۷۲۶هـ.ق.) بنیانگذار مدرسه مشهور حلّه و رئیس فقیهان امامیه در حوزه حلّه. او از ائمه فتوا و مرجع عام و خاص بود و دارای کرسی با شکوه تدریس در حوزه حلّه.
علاّمه حلّی فتاوای پدر را در نوشته های فقهی خود آورده است۲۱ و نسخه ای از فتاوای او با گروهی دیگر ازعالمان حلّه ر استاد م شیخ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه با عنوان: (جواب مسأله المعرفه والمقدار اللازم منها.)۲۲ معرفی کرده است.
و همچنین نوه او فخر المحققین فرزند علامه حلّی در اجازه خود به سیّد مهنا بن سنان حسینی مدنی۲۳ می نویسد:
(… وقد اجزت له ان یروی مصنفات والدی عنی عنه وجمیع ماصنفه جدی(ره) فی الاصول والحدیث….)
شیخ حر عاملی می نویسد:
(عالم فاضل فقیه ژرف اندیش علامه حلّی فتواهای وی را در کتابهای فقهی خود نقل کرده است….)۲۴
وی از شاگردان مدرسه کربلا و دانش آموختگان و تربیت شدگان حوزه امام فخار حائری است و از او روایت می کند و انتقال دهنده میراث مدرسه کربلا به حلّه است.
فرزندش علامه حلّی از پدرش از امام فخار حائری روایت می کند و از طرق اجازات اوست و هنگام دادن اجازه نامه به شاگردان خود با افتخار از شاگردی پدرش در محضر سیّد فخار حائری نام می برد و با بزرگی از وی یاد می کند.
* شیخ نجم الدین ابوالقاسم جعفر (۶۰۲ ـ ۶۷۶هـ.ق.) فرزند حسن بن ابو زکریا یحیی کبیر بن الحسن بن سعید حلّی معروف به محقق حلّی و صاحب شرایع.
وی مجدد مذهب امامیه در قرن هفتم هجری و از رؤسای دین و شیخ الاسلام والمسلمین دائی و استاد علامه حلی است.
او از فقیهان صاحب سبک و مبتکراست. شرایع الاسلام او دگرگونی ژرفی در فقه شیعه پدید آورد و فقه شیعه را شکوفا کرد و باب اجتهاد را در مدرسه های فقهی شیعه گشود و با استدلالهای استوار پختگی فقه اهل بیت را نمایاند.
او رهبری شیعیان جهان را پس از استادش امام فخار حائری و زعامت حوزه حلّه و کرسی تدریس را در این مدرسه به خود اختصاص داد.
شاگرد او ابن داود در رجال خود می نویسد:
(المحقق المدقق الامام العلامه واحد عصره کان أسن اهل زمانه واقدمهم بالحجّه واسرعهم استحضاراً….)۲۵
پژوهشگر نیکونگر امام و علامه یگانه عصر خود بود و زبان آور زمان و تواناترین و آگاه ترین همگنان در مسائل علمی و اقامه دلیل و برهان….
سید محسن امین در اعیان الشیعه پنج تن از مشایخ و استادان محقق حلّی را نام می برد که از آن جمله است امام فخار حائری۲۶.
شیخ حر عاملی در امل الآمل به شرح شرح حال وی را نگاشته و او را چنین ستوده است:
(عالم فاضل اهل تحقیق و باریک اندیشی بلند پایه و والامقدار جامع دانشهای زمان خود شاعر و ادیب بی مانند.)۲۷
وی از شاگردان مدرسه کربلا است و درحوزه درس امام فخار حائری تربیت یافت و هنگام اجازه به شاگردانِ خود از استادش به بزرگی یاد می کند و او مدرسه کربلا را به حلّه انتقال داد و در آن ج به نشر مکتب اهل بیت(ع) پرداخت.
شرایع الاسلام اثرماندگار او از کتابهای درسی حوزه های شیعه بوده و در دانشگاه الازهر مصر به عنوان فقه جعفری تدریس می شود.
* سید رضی الدین علی (۵۸۹ ـ ۶۶۴هـ.ق.) فرزند موسی بن جعفر بن محمد بن احمد حسنی معروف به ابن طاووس از سرشناسان و بزرگان علم محدثان و زعمای دین.
وی در عصر مغول در بغداد ساکن شد و خواجه نصیرالدین طوسی از سوی هلاکوخان به سال ۶۶۱هـ.ق. وی را نقیب علویان گرداند.
او کتابخانه ای بس نفیس و با ارزش داشته که به نوشته خود او در سال ۶۵۰هـ.ق. به هنگام نگارش (الاقبال) دارای یک هزار و پانصد جلد کتاب بوده است.۲۸
او در کربل از حوزه درس امام فخار حائری بهره گرفت و به مقام والای اجتهاد رسید.
وی در دوران جوانی به بغداد رفت و سپس به زادگاه خود حلّه بازگشت و در سال ۶۴۳هـ.ق. برای بهره وری علمی به نجف رخت کشید و پس از سه سال سکنی در آن مکان شریف به سال ۶۴۶هـ.ق. به کربلا رفت و در آن جا ماندگار شد و کرسی تدریس و رهبری مدرسه کربلا را پس از رحلت استادش امام فخار به خود اختصاص داد و جنبش فکری و نهضت علمی حوزه حائر شریف را هدایت کرد. در این برهه بسیاری از حوزه وی بهره بردند و در ردیف عالمان بزرگان دین قرار گرفتند.
در سال ۶۵۲هـ.ق. به بغداد بازگشت و در هنگام سقوط بغداد درتاریخ ۱۸ محرم ۶۵۶هـ.ق. به دست مغولان او در بغداد بود و رنجها و مشقتهای بسیاری کشید تا این که در سال ۶۶۱هـ.ق. به ریاست علویان گمارده شد و بر این مقام تا روز وفات: دوشنبه پنج ذی القعده سال ۶۶۴هـ.ق. باقی بود.
سید محسن امین در اعیان الشیعه چهل وهشت عنوان از نوشته های او را نام می برد.۲۹ شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام الشیعه سیزده تن از مشایخ وی را نام می برد از جمله امام فخار حائری.۳۰
* سید جمال الدین ابوالفضائل احمد (م: ۶۷۳هـ.ق.) فرزند موسی بن جعفر حسنی معروف به سید بن طاووس از نوابغ علمای امامیه و ارکان اسلام و رؤسای مذهب جامع دانشها و فنهای اسلامی.
وی و برادرش سید رضی الدین که شرح حال او گذشت و پدرشان سید موسی از شاگردان امام فخار هستند۳۱ و سالها درحوزه کربلا به ترویج و نشر مکتب اهل بیت و استوار ساختن پایه های فقه شیعه پرداختند.
و نیز فرزند سید جمال الدین سید غیاث الدین صاحب کتاب: (فرحه الغری) در کربلا متولد شده است.۳۲
به جنبش فکری خاندان آل طاووس در جای خود اشاره خواهیم کرد.
* شیخ ابو زکریا نجیب الدین یحیی (۶۰۱ ـ ۶۹۰هـ.ق.) فرزند احمد بن یحیی کبیر بن الحسن بن سعید حلّی ازعلمای بزرگ شیعه و بنیان گذار مدرسه مشهور و بلند آوازه حلّه است.
وی پسر عموی محقق حلّی صاحب شرایع و نوه دختری ابن ادریس حلّی است.
ابن داود شاگردش در رجال خود در وصف او می نویسد:
(… الامام العلامه الورع القدوه وکان جامعاً لفنون العلم الادبیه و الفقهیه والاصولیه وکان اورع الفضلا وازهدهم له تصانیف…)۳۳
او پیشوای پرهیزگاران بود. جامع دانشهای گوناگون بود: در ادب فقه و اصول مقتدای اهل فضل بود و زاهدترین آنان. دارای آثار و نوشته هایی بود.
عبدالرحمن سیوطی می نویسد:
(… الفاضل لغوی ادیب حافظ للاحادیث بصیر باللغه والادب من کبار الرافضه سمع من ابن الاخضر….)۳۴
او فاضل لغوی ادیب حافظ حدیث آگاه به لغت و ادب و از بزرگان شیعه است.
وی از شاگردان مدرسه کربلای مقدسه است و از امام فخار روایت کرده و در اجازه نامه های خود به شاگردانش از امام فخار به بزرگی یاد کرده است.۳۵
او از مشایخ اجازات علامه حلّی و فرزند خود محمد بن یحیی حلی حسین بن اردشیر طبری سید غیاث الدین عبدالکریم معروف به سید بن طاووس است.۳۶
او آثار گرانقدری از خود به یادگار گذاشته از جمله (الجامع للشرایع) در فقه (المدخل) در اصول فقه و… او افزون براستادش از امام فخار حائری و گروه دیگر روایت می کند از جمله از پسر عمویش محقق حلّی و از طریق پدرش از جدش یحیی کبیر و از ابن نما و شریف محمد بن عبداللّه بن زهره و محمد بن ابی البرکات و….
گروهی کتاب (نزهه الناظر فی الجمع بین الاشباه والنظائر) را به وی نسبت داده اند.۳۷
*شیخ مفید الدین محمد (م ح:۶۹۵هـ.ق.) فرزند جهیم اسدی حلّی از بزرگان علمای اصول و کلام و طرق روایات واجازه های امامیه.
وی از بزرگان عصرخود حدیث شنید و در کربلای مقدسه به حوزه درس امام فخارحائری پیوست و در این حوزه به درجه والای اجتهاد رسید.
علامه حلّی در اجازه خود به بنی زهره می نویسد:
(پس از فروپاشی بغداد در سال ۶۵۶هـ.ق. خواجه نصیرالدین طوسی در اجتماع علم ازمحقق حلّی پرسید در بین این گروه از علم چه کسی عالم تر به اصول است؟ محقق حلّی اشاره کرد به پدرم سدید الدین و شیخ مفید الدین محمد بن جهیم و عرض کرد: عالم تر از دیگران به علم اصول و کلام هستند.)
شیخ حر عاملی در امل الآمل می نویسد:
(… کان عالماً صدوقاً فقیهاً شاعر وجیه ادیب یروی عن مشایخ المحقق کفخار بن معد وغیره و قال العلامه: انه کان فقیهاً عارفاً بالاصولین و فی بعض اسانید الشهید محمد بن علی بن محمد بن جهیم….)۳۸
او عالمی راستگو بود فقیهی شاعر و وجیهی ادیب از مشایخ و استادان محقق حلّی مانند فخار بن معد و… روایت کرده است. و علاّمه حلّی نیز گفته: وی فقیهی آگاه و آشنای به دانش اصول بود و در بعضی از اسانید شهید اول نسب او چنین یاد شده است:
محمد بن علی بن محمدبن جهیم….
وی به کرسی تدریس در حوزه حلّه دست یافت و مقام بلند علمی و معنوی وی سبب شد طلاب علوم دینی اهل فضل فرهیختگان و نخبگان در محضر او گرد آیند و حوزه او شکوه ویژه ای بیابد و آثار ژرفی در بین شیعیان و بلاد اسلامی بگذارد.
بسیاری از علمای بزرگ در حوزه او تربیت یافته اند و رشد کرده اند و به روایت از وی پرداخته اند. سید عبدالکریم بن طاوس در (فرحه الغری) از او نام می برد و ابن داود حلّی در مقدمه رجال خود او را یکی از مشایخ و طرق روایت خود (کشی) یاد می کند:
(وطریقی الی الکشّی شیخنا نجم الدین ایضاً والشیخ مفید الدین بن محمد بن جهیم جمیعاً عن السیّد شمس الدین فخار عن ابی محمد قریش بن سُبیع بن مُهنا بن سُبیع الحسینی عن الحسین بن رهبه السوراوی عن ابی علی عن ابیه ابی جعفر الطوسی عن عده من اصحابن عن ابی محمد هارون بن موسی التلعکبری عن الکشی رحمه اللّه تعالی.)۳۹
اکنون به همین اندازه بسنده می کنیم که آشنا شدیم با محققان عالمان فقیهان محدثان و اصولیان مدرسه کربلا و این آشنایی ما را رهنمون شد به این نکته که مدرسه کربل مدرسه ای بس گسترده با شکوه و کانون حرکتهای فکری و علمی و مایه حیات و بالندگی فقه شیعه و معارف الهی و مکتب اهل بیت بوده است و به هر کجا شاگردان و دانش آموختگان این مدرسه بزرگ رخت کشیده اند آن جا را سرشار از عشق و ایمان کرده اند و مکتب اهل بیت را به بهترین وجه ترسیم کرده و شناسانده اند.
عصر امام فخار حائری
اگر به بررسی دقیق و موشکافانه حوزه های علمی شیعه در سرزمین عراق بپردازیم می بینیم برخی از این حوزه با همه فراز و نشیبه مانده اند و پوییده اند و برخی در منطقه ای رو به افول و خاموشی نهاده اند و از جای دیگر سر بر آورده اند و در آن جا شکوفا شده اند.
مدرسه با شکوه کربل برخلافِ مد وجزرهایی که داشته همچنان استوار و پا بر جا مانده و در سیر تکاملی فقه و معارف اسلامی درخشیده و میراث گرانبهایی برجای گذاشته است.
آغاز قرن هفتم یا دقیق تر پس از رحلت ابن ادریس در سال ۵۹۸هـ.ق. هیچ یک از حوزه های عراق رونق و گرمی و درخشش حوزه کربلا را نداشت و حوزه حائر شریف به رهبری امام فخار حائری در برهه ای از زمان بلند آوازه ترین مدرسه های شیعی عراق بود; دو حوزه کهن شیعی: بصره و کوفه که روزی رقیب هم بودند رفته رفته رو به افول می رفتند وحوزه شیعی بغداد پس از یورش و شبیخون وحشیانه سلجوقیان به سال ۴۴۷هـ.ق. به بغداد و درهم کوفتن و از هم پاشیدن مراکز فرهنگی مدرسه ها و کتابخانه ه همان گونه که در نوشتار پیشین اشاره کردیم۴۰ هنوز جایگاه ویژه و بایسته خود را باز نیافته بود و حوزه نجف اشرف هم در این برهه جلوه ای درخور نداشت; زیر پس از رحلت بنیان گذار آن شیخ طوسی این حوزه به رهبری خاندان شیخ طوسی۴۱ اداره و هدایت می شد که پس از وفات نواده وی شیخ ابو نصر محمد (م:۵۴۰هـ.ق.) فرزند شیخ ابوعلی الحسن بن شیخ ابوجعفر طوسی در سال ۵۴۰هـ.ق. که ابن عماد او را شیخ شیعه و عالم و رئیس آنها می خواند۴۲ از این خاندان کسی بر نخاست۴۳ و دیگری هم سکان داری این کشتی را به عهده نگرفت و حوزه پرجلوه نجف کم کم از جلوه افت
اد و از تلاشهای علمی پیشین در آن خبری نبود.
عالمان فاضلان و طلاب علوم دینی در این برهه به جای مناسب که حائر شریف بود هجرت کردند و مدرسه کربل رونق دوباره یافت و طولی نکشید عالمان بسیاری تربیت شدند و هر یک در آن جا و در دیگر شهره منشأ خدمات بسیار گردیدند و چراغ دانش شیعه ر پر فروغ نگهداشتند به محفلها و مجلسهای دینی گرما بخشیدند و مردمان را راه نمودند و تاریکیها و شبهه ها را از جامعه های شیعی زدودند.
مدرسه معروف و پرآوازه (حلّه) که دانش شیعه را به سرتاسر جهان اسلام گستراند و چهره زیبا و به یادماندنی از تشیّع ارائه داد و فقه شیعه را به همه فرقه ها و گروههای اسلامی با استدلال استوار و منطقی شناساند و دهها فقیه صاحب سبک و اهل ابتکار و نواندیش به جامعه علمی شیعه تقدیم کرد مولودِ مبارک حوزه کربلا بود.
آثار قلمی امام فخارحائری
امام فخار آثار گرانقدری از خود به یادگار گذاشته که پاره ای از آنها بارها به چاپ رسیده اند و مشهورترین آنه اینانند:
۱ . الحجه علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب: این کتاب درباره ایمان ابوطالب نگاشته شده و نویسنده با دلیلهای قاطع و برهانهای قوی و درخشان ایمان شیخ الابطح عموی گرامی پیامبر اسلام(ص) را ثابت می کند و نسخه ای از آن را برای ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه می فرستد و از وی نظر می خواهد و او در شرح نهج البلاغه خود می نویسد:
(… کتب بعض الطالبیین فی هذا العصرکتاباً فی اسلام ابی طالب و بعثه الیّ وسألنی ان اکتب بخطّی نظماً او نثراً اشهد فیه بصحه ذلک وبوثاقه الادله علیه فـتحرجت ان احکم بذلک حکماً قاطعاً لما عندی من التوقف فیه و لم استجزان اقعد عن تعظیم ابی طالب فانی اعلم انه لولاه لما قامت للاسلام دعامه….)۴۴
این کتاب بارها در نجف و قم با مقدمه سید محمد صادق بحرالعلوم و تحقیق سید محمد بحرالعلوم به چاپ رسیده است.
۲ . الروضه فی الفضائل والمعجزات. شماری به اشتباه این اثر را به شیخ صدوق نسبت داده اند درحالی که وی از استادش فضل بن شاذان روایت کرده که از شیخ صدوق متأخر است.
۳ . المقباس فی فضائل بنی العباس. وی بر اثر روابطی که با عباسیان داشته این اثر را از روی مدارا با خلفای عباسی نگاشته است.۴۵
۴ . دیوان شعر.
وفات امام فخارحائری
امام فخار حائری بیش از یک ربع قرن به تدریس و نگارش و فتوا و رهبری و هدایت و ارشاد و ریاست مطلق بر مدرسه کربلا پرداخت تا این که درهفدهم ماه رمضان مبارک سال۶۳۰ هـ.ق. (برابرنوشته فرزندش) به درود حیات گفت و د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 