پاورپوینت کامل نقش تاریخ در دانشهای حوزوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش تاریخ در دانشهای حوزوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش تاریخ در دانشهای حوزوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش تاریخ در دانشهای حوزوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
در بین دانشهای اسلامی کم تر دانشی بسان تاریخ قلمرو فراخ و پردامنه ایی داشته و توانسته است در جای جای اندیشه و فرهنگ اسلامی کارگر افتد.
قرآن مهم ترین منبع دین م راوی قصص و گزارشهای تاریخی فراوان است و بخش درخور توجهی از آن را حکایت مردمان پیشین و داستانهای پیامبران تشکیل می دهد.۱ قر آن همواره مردم را به سیر و سفر در زمین و دیدن نشانه های گذشتگان فرا می خواند.۲
گفته های پیامبر(ص) و امامان(ع) آکنده از استفاده های تاریخی و تجربه های امتهای گذشته است. تاریخ دراز و پرفراز و نشیب انسان در جای جای سخنان علی(ع) در نهج البلاغه جلوه ای ویژه دارد. آن حضرت در خطبه ه نامه ها و سخنان کوتاه از مردمان پیش از خود سخن می گوید و مردم را تشویق می کند که تاریخ بیاموزند و آن را به نسلهای پس از خود بسپارند و خود در نامه ای به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) تاریخ را از منابع دانش و دانسته های علمی خود می شمرد و از جایگاه بلند آن برای وی سخن می گوید.۳
امام سجاد(ع) در اهمیت یادگیری سرگذشت جنگهای پیامبر می فرماید:
(کنّا نعلم مغازی النبی(ص) کما نعلم السوره من القران.)۴
ما همان گونه که سوره ای از قرآن را فرا می گیریم تاریخ نبردهای پیامبر را نیز می آموزیم.
یاران امامان(ع) نیز به بایستگی فراگیری تاریخ توجه داشته و درباره گذشته بشر تاریخ ادیان و فرق و سیرت پیامبر و امامان پژوهش می کردند. ابان بن عثمان از شاگردان امام صادق(ع) از بزرگان شعر و ادب و تاریخ بود و شمار بسیاری از تاریخ شناسان آن روز در این باره از وی کسب دانش کرده اند. نجاشی درباره وی می نویسد:
(تاریخ دانانی چون ابوعبیده معمربن مثنی و محمد بن سلام از ابان بن عثمان کسب دانش کرده و در سرگذشت شاعران و انساب و ماجراهای مهم تاریخی (ایام) از وی روایت فراوان دارند… او کتابی بزرگ درباره آغاز وحی جنگه در گذشتگان و خبرهای مرتدان نوشته است.)۵
عالمان بزرگ از جایگاه بلند تاریخ بی خبر نبوده و همه دست اندرکاران دانش و اندیشه اسلامی از فقهاء و مفسران و متکلمان و… هر یک به گونه ای با دانش تاریخ آشنایی داشته و از آن در شناسایی حقایق و ناشناخته ه سود جسته اند.
تاریخ از مباحث مهم و اساسی حوزه در سده چهارم بود و علمای نامور آن زمان در عرصه تحقیق مباحث تاریخی و شناخت تحلیلی و ارائه درست تاریخ اسلام گامهای بزرگی برداشتند. شیخ مفید از نخستین کسانی است که در روشن گری درست تاریخ اسلام کاری سترگ عرضه کرد و با نوشتن کتابهایی چون: (ارشاد) و (جمل) در شناخت درست زندگی ائمه(ع) و رخدادهای تاریخی روزگار آنان و درشناساندن عقاید فرق اسلامی و اوضاع سیاسی صدر اسلام و جنگ جمل گامهای مثبتی برداشت.
سید بن طاووس از دانشمندان تاریخ آشن در سیرت پیشینیان کتابهای بسیار گردآورده بود و از آن استفاده می کرد. نوشته های او حکایت از استفاده های گوناگون و ارزنده او از این دانش دارد.۶
یا اثیرالدین اندلسی که در دانشهای رایج زمان خود نام آور بود و در فن تاریخ دستی توانا داشت. او تاریخ را به مانند مشعلی فروزان برای راه یابی در تاریکیهای زمانه می دید و در زندگی علمی و اجتماعی از آن بهره می گرفت. اثیرالدین در وصیت به خانواده از داده های تاریخ سخن می گوید و فرزندان خود را به پی گیری مطالعه سرگذشت پیشینیان سفارش می کند:
(… وان یکثر من مطالعه التواریخ فانها تلقح عقلا جدیداً.)۷
دودمانم را سفارش می کنم در سرگذشت مردمان پیشین بسیار وارسند که دقت در تاریخ به آدمی بینشی نو می بخشد.
سید جمال الدین اسدآبادی شناخت رویدادهای گذشته انسان و جهان را از بایسته های آموزشی حوزه می شمرد.
به نگرش وی حوزویان می بایست برای کامیابی درکار پژوهش و پیام رسانی به دانش تاریخ مجهز شوند و دگرگونیهای جامعه های انسانی را در ادوار گوناگون آن دنبال کنند.
سیّد بویژه در تاریخ اسلام و مسلمانان و سرگذشت دانش دارای آرای کم مانند بود.۸
شهید مدرّس نیز به تاریخ نگاهی ژرف داشت. او بخشی از فرصتهای ارزش مند خود را به خواندن کتابهای تاریخی از نوینسدگان بزرگ جهان اختصاص داده بود. شهید مدرس در روزهای تعطیلی حوزه نجف برای دیدن نشانه های به جای مانده از تمدن باستانی بابل ومدائن در عراق به سیر و سفر می پرداخت و در آثار باستانی به دقت می نگریست. آن مرزبان اندیشه به پژوهشگران حوزه سفارش کرده است:
(تاریخ را یکی از درسهای حوزه های علمی در بخش دروس خارج قرار دهند.)۹
علامه امینی که سرتاسر زندگی پربار خود را در پژوهشهای تاریخی سپری کرده بر طلاب واجب می شمرد سرگذشت اسلام و جهان را بیاموزند و با سیر و سفر در ژرفای تاریخ و سیاحت در کرانه های دنی انسان و جهان را کشف کنند.۱۰
سخن در این است که این همه توجه قرآن و پیشوایان دین به تاریخ برای چیست؟ و جویندگان در پی چه چیزی از گذشته باید باشند؟
آیا برای خشنودسازی حس کنجکاوی و آگاهی از رویدادهای حیرت انگیز و جنگها و خبر شاهان و وزیران و… باید به سراغ گذشته رفت و از این راه بر فضل و کمال خود افزود و یا برای عبرت و اندرز و یا بالاتر برای بهره مندی از دانش پیشینیان و کشف انگیزه های رویداده می بایست در مدرسه تاریخ حاضر شد!
آشنایی نزدیک با تاریخ نشان می دهد که تاریخ منبعی سرشار و در خور توجه است. تاریخ هم مایه شادابی روح و روان است و هم آیینه رهیابی به فرهنگها و مکتبها و در یک جمله کلید بهره مندی از دستاوردها و میراث پیشینیان. ما باید تماشاگر تمام زمانها و مکانها باشیم تا از گنجینه ای که بشر در درازنای تاریخ خود گردآورده بهره بریم.
سرگذشت پیشینیان افزون بر شناخت دستاوردهای گذشته در شناخت رویداده دانشها و فرهنگهای کنونی نیز تأثیر دارد; زیرا فرهنگ و دانش امروز م زیر نفوذ گذشته است و نمی توان دستاوردهای فرهنگی و معنوی کنونی را جدای از پدیده ها و دانش و فرهنگ گذشته دنبال کرد. بلکه برای رسیدن به حقیقتها و دانشهای موجود باید به گذشته آنها نظر افکند و آن را دقیق شناخت.
توجه به این نکته پیوستگی علم تاریخ را با دیگر دانشهای حوزوی می نمایاند. همان گونه که بین منطق و کلام پیوند است و بدون منطق نمی توان استدلال کلامی را استوار ساخت در فهم قرآن فقه و کلام اسلامی و اندیشه های کلامی هم بدون آگاهی از تاریخ ره به جایی نمی توان برد.
علامه امینی می نویسد:
(اگر تاریخ را به دانش رجال و طبقات گسترش دهیم نیاز فقیه در تصحیح اسناد و مدارک به تاریخ محسوس تر است. و ضرورت استواری مدارک فتو محدث را برای اطمینان به صدور روایات به آستانه تاریخ می کشاند; زیرا حدیث در پاره ای موارد با تاریخ در هم آمیخته است مثل روایات قصص پیامبران و پژوهش دستورات آنان مفسر نیز در بررسی قصص و کار و بار گذشتگان و شان نزول آیات از دانش تاریخ بی نیاز نیست و پژوهنده هر دانش در می یابد که نیازمند تاریخ بوده و نتیجه نهایی جز با همراهی گذشته آن علم به دست نمی آید.)۱۱
نقش تاریخ در شناخت عقاید
مهم ترین رکن دانشهای انسانی و اسلامی عقاید و باورهاست و این دانش بیش از دیگر دانشه نیازمند پژوهش و کندوکاو است. مجموعه باورهای اساسی و بنیادین اسلام در زوایای گوناگون با تاریخ پیوند دارند و بدون نگرش به زمینه های تاریخی و پیشینه اسلام و مسلمانان نخواهیم توانست به عقاید و باورهای خود سامان بخشیده و آن را از ناخالصیها وزواید بزداییم.
الف: آسیب شناسی مسائل کلامی: در بین باورهای رایج مسلمانان مسائلی وجود داشته و دارد که وابستگی و پیوندی به اسلام و قرآن ندارند و کاوش تاریخی بیگانه بودن آن را با اصول اسلامی و یا قرار نداشتن مساله را در جایگاه شایسته خود نشان می دهد.
برگشت به ریشه ها به کاوش گر می فهماند که پاره ای از اندیشه های بسته به دین در اصل از چشمه زلال مذهب نجوشیده بلکه از رسوب افکار و عقاید جاهلی و یا از درهم آمیختگی با فرهنگهای دخیل درحوزه باورهای اسلامی وارد شده اند و یا حاکمان ستمکار برای رسیدن به هدفهای ناخوش آیند خود تفسیر ویژه ای از معارف دینی ارائه کرده اند و گذشت زمان و تبلیغ فراوان آن را جزو ضروریات دینی به شمار آورده است.
نوشته های تفسیری بویژه تفسیرهای عامه آکنده از خبرهای شگفت انگیز و دور از فهم در عرصه عقاید و خبرهای پیامبران و مسائل مربوط به افرینش است. بیش تر اینه رسوب اندیشه هایی است که در میان عرب جاهلی رواج داشته و سینه به سینه به نسلهای بعد از خود منتقل شده و کم کم رنگ اسلامی به خود گرفته اند. بخشی از آنه باورهایی است که یهودیان نومسلمانی چون کعب الاحبار و وهبه بن منبه از منابع اهل کتاب در شرح آیات مربوط به پیامبران و بنی اسرائیل درحوزه اندیشه اسلامی رواج داده اند. اکنون چند نمونه از تحریف درباورها را یا آور می شویم:
* تحریف مفهوم قضا و قدر: مسأله قضا و قدر از مقوله های بحث انگیز کلامی است که در طول تاریخ آسیبهای بسیاری به اندیشه اسلامی وارد کرده است. تفسیر وارونه از این مفهوم دینی در قرن نخستین اسلام به پیدایش فرقه جبری انجامید که تا سده چهارم هجری ادامه پیدا کرد. آثار بدفهمی در قضاوقدر از عرصه باورها به حوزه اخلاق و کردار مسلمانان راه پیدا کرد و خسارتهای جبران ناپذیری به فرهنگ و تمدن اسلام وارد ساخت.
ییکی از علتهای ناپویایی سکون و رکود مسلمانان و رویارو نشدن آنان با نابسامانیها را در تاریخ اسلام در تحریف مفهوم این واژه باید جست. همین مسأله سبب شده که گروهی از مردمان ناآگاه و مشرکان ادیان الهی را مورد حمله قرار دهند و این گمان در میان غیرمسلمانان به وجود آید که سِرّ ناتوانی ملتهای اسلامی در پیروزی بر دشواریهای اقتصادی و اجتماعی در اعتقاد آنان به جبر و قضاوقدر نهفته است و نجات از زبونی و سیه روزی در گرو رها کردن این باورهاست.
دکتر فوریه در خاطرات خود باورها و اوضاع اجتماعی دوران قاجار را چنین ترسیم می کند:
(… دیدم آن سرباز بینوا در حال احتضار است. معلوم شد که چهار روز است که ناخوش شده و به همین حال بی دوا و طبیب به دنبال اردو آمده و به این جا که رسیده است به حال مرگ افتاده و هیچ کس هم به فکر او نبوده تا جان سپرده است. این امر در چنین مملکتی که همه پیش آمدها را نتیجه قضا و قدر می دانند عجیب نیست.)۱۲
تاریخ نشان می دهد به روزگار پیامبر که مردم از سرچشمه زلال رسالت بهره مند بودند مفهوم قضا و قدر درجایگاه بایسته خود قرار داشت.
مسلمانان با خواندن آیات قرآن به نشاط و حرکت درآمده و شیوه نوینی از زندگی سیاسی و اجتماعی را سامان بخشیدند. مسلمانان با شمار اندک در مدت کوتاه دشمنان قدرتمند خود را از میدان به در بردند و با توکل بر خدای یگانه بر ملتهای بسیاری پیروز شدند و بینی پادشاهان متکبر و ستمکار را به خاک مالیدند و محکم و استوار بدون ترس از فقر و بینوایی و اسارت جلو می رفتند.
امّا پس از چندی که حکومت از مدار حق خارج شد و نا اهلان بر سریر قدرت جای گرفتند برای ماندگاری و دوام خود به ترفندها و تحریفهایی روی آوردند. و اُمویان برای پابر جا نگهداشتن حکومت غاصبانه خود به تحریف مفهوم قضا و قدر پرداختند و برای خاموش کردن زبان تیز مردم رواج دادند که هر چیز از پیش معلوم بوده و اختیار مردم در آن نقشی ندارد و حکومت امویان نیز با اراده خداوند به وجود آمده و کس را حق اعتراض نیست.
شهید مطهری می نویسد:
(تاریخ نشان می دهد که مسأله قضا و قدر در زمان بنی امیه مستمسک قرص و محکمی بوده برای سیاست مداران اموی آنه جدّا از مسلک جبر طرفداری می کردند و طرفداران اختیار و آزادی بشر را به عنوان مخالفت با یک عقیده دینی می کشتند یا به زندان می افکندند.)۱۳
از این جمله است اعتقاد به شومی و نحس و سعد روزها و… این اندیشه موهوم در برهه ای در بین مسلمانان بسیار رایج می شود روزی سعید و روزی شوم و نامبارک می گردد و شخصی خوش طالع و شخصی بدطالع نامیده می شود و زندگی در سایه این پندارهای موهوم بسیار دشوار می گذرد و این اندیشه اکنون نیز سایه شوم خویش را بر پاره ای جامعه ه خانواده ها و… گسترانده و مردمانی را در باتلاق فرو برده است.
پژوهش در تاریخ اسلام نشان می دهد که سعد و نحس ایام در زندگی پیامبر مطرح نبوده و در سیره امامان نیز به چشم نمی خورد. این کارها و باورهای خرافی مربوط به ایران پیش از اسلام و عرب جاهلی بوده است. آنان چیزهای فراوانی را شوم و چیزهایی را سبب سعادت می شمرده ومسافرت و ازدواج و دیگر کارهای اساسی را بر اساس این پندارها بنا می کرده اند. این خرافه ها وارد فرهنگ اسلامی شد و پیامبر و ائمه شدیداً با آن برخورد کردند و خود با بی اعتنایی به خرافات جاهلی مسلمانان را به توکل بر خداوند و تقدیر الهی در زندگی انسان فرا خواندند. روایت ذیل نمونه ای از تحریف در روایت تطیّر است:
(دو مرد بر عایشه وارد شده و گفتند: ابوهریره از زبان پیامبر(ص) نقل کرده: در زن و خانه و حیوان بد یمنی و شومی راه دارد.
عایشه بر افروخت و گفت: به خدایی که قرآن را بر ابوالقاسم [پیامبر(ص)] نازل فرمود او دروغ گفته است. کی پیامبر چنین سخنی بر زبان رانده است.
پیامبر فرموده: مردمان جاهلیت بر این باور بودند که شومی در زن و خانه و حیوان است.)۱۴
در روایتهای اهل بیت حدیث نسبت داده شده به پیامبر چنین تفسیر شده که زن پرهزینه و سنگین کابین و مرکب نارهوار و بدرکاب و منزل تنگ و پرعیب و بدهمسایه زندگی را تلخ و برکت را از میان می برد.۱۵ این واقعیتی است خارجی و با فهم رایج مردم از شوم و بدیمنی تفاوت بسیار دارد.
* تحریف چهره پیامبران: داستانهای بسیاری از زندگی پیامبران در کتابهای روایی مشهور وجود دارد که پژوهش درست مدارک و منابع نادرستی بسیاری از آنها را ثابت می کند. در این داستانه پیامبران خدا و مردان پاکدامن الهی مردان خطاکار هوسران و بی تدبیر معرفی شده اند که برای رسیدن به خواسته های خود از هیچ کار روی گردان نبودند. در منابع روایی اهل سنت داود پیامبر فردی هوسران معرفی شده که برای دستیابی به صدمین همسر فرمانده سپاه خود را به کشتن می دهد۱۶ و درباره یعقوب پیامبر نوشته اند میان فرزندان خود تفاوت می گذاشت و رشک آنان را برای کشتن یوسف برانگیخت و درباره یوسف نوشته اند: وی به هنگام ورود پدر به مصر به پدر احترام درخور و شایسته نکرد و خداوند برای مجازات او پیامبری را از فرزندان وی دریغ داشت۱۷ و…
ریشه یابی مسأله نشانگر آن است که این تفسیرهای ناروا از آیات قرآن و بد ترسیم کردن چهره پاک پیامبران بیش تر ریشه توراتی دارد و از منابع تحریف شده بنی اسرائیل گرفته شده است. کسانی مثل کعب الاحبار و وهب بن منبه که در این باره اطلاعات داشتند این افسانه را در بین مسلمانان نشر می دادند و بی سوادی و ناآگاهی عمومی سبب می شد که کسی از آنها سند نخواهد و از آن جا که این داستانها شگفت انگیز بود شگفتی مردم را بر می انگیخت و طبع افسانه پسند مردم به گسترش آنها کمک می کرد. افزون بر این در میان این راویان گروهی دروغ پرداز نیز بودند که از سوی خلفای بنی امیه و بنی عباس یاری می شدند و برای مقاصد سیاسی حاکمان و کم رنگ نشان دادن خطاهای حاکمان در جامعه این گونه داستانهای بی ریشه را در جامعه نشر می دادند و قصه گویان و داستان پردازان آنها را در هر سو می پراکندند. بی گمان راویان شیعه هم که با راویان اهل سنت آمیزش داشتند این گونه داستانها را گاه نقل می کردند و گاه راویان بی تقوا و بی صلاحیت آن را به ائمه نسبت می دادند و به نام آنان منتشر می ساختند.
علی بن ابراهیم از پدرش از عمروبن شمر از جابر جعفی از امام باقر(ع) نقل کرده است:
(وکان یعقوب یحبّه و یوثره علی اولاده فحسدوه اخوته علی ذلک.)۱۸
یعقوب یوسف را دوست می داشت و او را بر فرزندان دیگرش برتری می داد برادران از این روی بر یوسف حسد ورزیدند.
روشن است که این سخن با روح نبوت و رسالت ناسازگاری دارد و برتری دادن نابجای فرزندی بر فرزند دیگر از ساحت مقدس پیامبری چون یعقوب به دور است و پذیرفته نیست که آن حضرت در عمل یوسف را بر دیگر برادران امتیاز دهد و حسد آنان را نسبت به برادر برانگیزد. آن پیامبر خردمند و دانا که به یوسف سفارش می کند خواب خود را برای برادران باز مگوی تا مبادا حسد آنان برانگیخته شود آیا ممکن است خود در عمل با امتیاز بخشیدن به فرزند کوچک خود رشک دیگر برادران را برانگیزد؟
افزون بر این راوی این حدیث عمرو بن شمر جعفی است. نجاشی درباره وی می نویسد:
(عمروبن شمر ابوعبدالله الجعفی عربی. روی عن ابی عبداللّه(ع) ضعیف جدا زید احادیث فی کتب الجابر الجعفی ینسب بعضها الیه والامر ملبس.)۱۹
عمروبن شمر ابوعبدالله جعفی از امام صادق(ع) روایت کرده است. او جدا ضعیف است. وی درکتابهای جابر جعفی احادیثی را از خود افزوده است که برخی به او نسبت داده می شود. در هر حال مساله خالی از ابهام نیست.
این داستان شاید از آن روایاتی باشد که عمروبن شمر درکتابهای جابر افزوده است.
اصل ماجر ریشه در تورات دارد:
(و اسرائیل یوسف را از سایر پسران خود بیش تر دوست داشتی; زیرا که او پسر پیری او بود و برایش ردائی بلند ساخت.)۲۰
این داستان را کسانی چون: کعب بن احبار و… از تورات نقل کرده و در بین مسلمانان گسترانده اند و کم کم راویان بی صلاحیت و دروغ پردازی چون عمروبن شمر آن را در کتابهای شیعه وارد ساخته اند.
اهل بیت در برابر نشر این خبرهای نادرست که جایگاه بلند نبوت و پیامبری را نشانه رفته بودند به شدت موضع گیری کرده و در محافل ویژه و عمومی آن را ردّ می کرده اند. در تفسیر آیات مربوط به داود پیامبر روایتهای روشن گری از امام علی و امام صادق و امام رضا(ع) نقل شده است:
امام علی(ع) تهدید کرد: آن کس که نسبت ناروا به داود پیامبر بدهد او را حد خواهم زد.
از امام صادق(ع) نیز چنین خبر و تهدیدی نسبت به راویان جاهل و مزدور گزارش شده است.۲۱
بخش بزرگی از خطاهای متکلمان اسلامی درباره عقاید و باوره از ناآشنایی ایشان با تاریخ سرچشمه می گیرد. بی سود شمردن دانش تاریخ از سوی گروهی از متکلمان و یا تحریف در شان نزول آیات اعتقادی و یا نشناختن موقعیت تاریخی رخدادهای صدر اسلام از سوی گروهی دیگر اشتباههای سهمگین را برایشان پدید آورد که به دو نمونه اشاره می کنیم:
۱ . (قل للمخلفین من الاعراب ستدعون الی قوم اولی باس شدید تقاتلوهم او یسلمون فان تطیعوا یوتکم الله اجراً حسناً.)۲۲
به اعراب بادیه نشین که از جنگ تخلف ورزیده اند بگو: به زودی برای جنگ با مردمی سخت نیرومند فرا خوانده می شوید که با آنان بجنگید یا مسلمان شوند. اگر پیروی کنید خدایتان پاداشی نیکو خواهد داد.
شیخ طوسی در شرح آیه شریفه می نویسد:
(گروهی از فرق اهل سنت برای مشروع بودن خلافت ابوبکر به این آیه استدلال کرده اند با این شرح که: آیه به وی اشاره دارد; زیرا او بود که بادیه نشینان گریزان از جنگ و جهاد را در زمان پیامبر(ص) و در زمان خلافت خود به نبرد با بنی حنفیه وا داشت. این بادیه نشینان در زمان پیامبر از همراهی با آن حضرت در نبرده به دلیل آیه شریفه زیر محروم بوده اند:
(فقل لن تخرجوا معی ابدا ولن تقاتلوا معی عدوّاً انکم رضیتم بالقعود اول مرّه.)۲۳
بگو: شما هرگز با من به جنگ بیرون نخواهید شد و همراه من با هیچ دشمنی نبرد نخواهید کرد زیرا شما از آغاز به نشستن در خانه خشنود بوده اید.
پس تأویل آیه مربوط به زمان پس از پیامبر است.
شیخ طوسی در پاسخ می نویسد:
(افزون بر اشتباههای تفسیری نشانه ها و شرایط تاریخی این گفتار را سست می کند; زیرا آیه نخست (قل للمخلفین…) مربوط به سال ششم هجری وجریان حدیبیه است. در آن شرایط کسانی که از همراهی و یاری پیامبر درماجرای حدیبیه سرباز زده بودند نمی توانستند در غنائم خیبر شریک شوند. پس از آن جنگهای دیگری برای پیامبر رخ داده و آن حضرت بادیه نشینان را به همکاری فرا خواند است و مراد از فرا خواننده به جهاد خود پیامبر است نه کس دیگر و آیه دوم: (فقل لن تخرجوا…) مربوط به سال نهم هجری و ماجرای جنگ تبوک است و از نظر تاریخی سه سال دیرتر از جریان حدیبیه نازل شده و نمی تواند آیه نخست ناظر به آیه دوم باشد و اگر فضیلتی می بایست برای خلفا ثابت کرد می بایست از راهی دیگر جست وجو کرد.)
سپس شیخ در بایستگی آشنایی با تاریخ برای پژوهشگر در عقاید و تفسیر نوشته است:
(وینبغی لمن تکلم فی تأویل القرآن ان یرجع الی التاریخ و یراعی اسباب النزول الایه علی ما روی ولایقول علی الاراء والشهوات.)۲۴
برای مفسر قرآنی ضرورت دارد که به تاریخ مراجعه کند و اسباب نزول آیه های قرآن را از روایت وتاریخ درست بشناسد و از سرِ هوس و تفسیر به رأی سخن بر زبان نراند.
۲ . (پیامبر عایشه دختر ابی بکر را خواستگاری کرد.
ابوبکر به پیامبر گفت: من برادر شما هستم و این خواسته روا نیست. پیامبر فرمود: تو برادر دینی و قرآنی من هستی و او بر من حلال است).
ابن حجر در شرح این ماجر که بر آن است ثابت کند میان پیامبر و ابوبکر عقد برادری بسته شده نوشته است:
(این گزارش درست نیست. درستی آن محل درنگ و شک است. قرار برادری و دوستی گیریم که درست باشد در مدینه بوده و پیامبر(ص) عایشه را در مکه خواستگاری کرده است پس چگونه این گفته ابوبکر: (من برادر شما هستم) درست می تواند باشد؟
افزون بر این پیامبر بدون واسطه عایشه را خواستگاری نفرمود.)۲۵
بیش تر ایرادهایی که بدخواهان به اسلام وارد کرده اند از روزنه تاریخ بوده است. آنان با کاوش در گذشته دین باورهای تحریف شده و یا خرافی را دستاویز طعنه به اسلام و قرآن قرار داده و می دهند. مگر تفسیرهای غلط گلدزیهر یهودی درباره اسلام جز از تحریف و برداشتهای نادرست از تاریخ صدر اسلام مایه ای دارد؟۲۶ و آیا حمله های سلمان رشدی مرتد جز از کژ اندیشی و قضاوتهای نابجا از زندگی پیامبر اسلام و صحابه برخاسته است.۲۷
ناصبیان و غالیان دو گروهی بوده اند که در گذشته آسیبهای بسیاری به باور راستین تشیّع و امامان بزرگوار شیعه وارد کرده اند و هر دو در بدجلوه دادن معارف شیعی همداستان بوده اند. بدخواهان با نشر سخنان دروغین و به دور از واقعیت درباره ائمه و نسبت دادن مقامهایی که ائمه خود منکر آن بودند تلاش می کردند توده ها را به اهل بیت بدبین کنند و دستاویزی برای سرکوبی ایشان از سوی حکومتها فراهم آورند و غالیان با جعل و نشر افکار و باورهای خرافی و به دور از واقعیت و به وجود آوردن فرقه های انحرافی آب به آسیاب دشمن می ریختند و بر دامنه بی اعتمادی و فشارهای سیاسی بر اهل بیت می افزودند. اینان با نشر روایتهای عوام پسند و ساختگی از زبان ائمه(ع) عقاید و باورهای اصیل شیعی را تحریف می کردند. امامان(ع) با شدت با این افراد برخورد می کردند آنان را مورد لعن قرار می دادند و یاران خود را از تماس و معاشرت با آنان پرهیز می دادند و شیوه های نفوذ و ترفندهای گروه های تحریف گر و باور سوز را به دیگران می نمایاندند:
هشام بن حکم در شیوه کار غالیان از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود:
(مغیره بن سعید همواره بر پدرم دروغ می بست. افرادِ او منافقانه خود را به یاران پدرم نزدیک ساخته از آنان احادیث را گرفته و به مغیره می دادند.
او در روایات مطالب الحادی و کفرآمیز را جا داده و به پدرم نسبت می داد. وی سپس روایتهای مجعول را به دوستان خود می داد تا در میان شیعیان منتشر سازند. پس روایات غلو آمیز و به دور از واقعیت که از پدرم روایت می شود از جانب مغیره بن سعید است.)۲۸
(عبدالسلام هروی می گوید: به امام رضا(ع) گفتم: ای فرزند پیامبر می دانید مردم درباره شما چه می گویند؟
فرمود بگو:
گفتم: می گویند: شما ادعا می کنید مردم بندگان شمایند. امام فرمود: خداوندا تو آفریدگار آسمانها و زمین و بر آشکار و پنهان مردم آگاهی. تو شاهدی که نه من این را گفته ام و نه هرگز از کسی از پدرانم آن را شنیده ام و تو آگاهی که چه قدر این امت به ما ستم می ورزند و این گفته یکی از آن ستمهاست.)۲۹
جریان احادیث دخیل و ساختگی ویژه روزگار ائمه نبود. پس از آنان زندیقان غالیان و بدخواهان با جعل دست نوشته و نسبت دادن دروغ به راویان و تحریف کتابهای پراکنده در دست شیعیان و غیر شیعیان راه خود را ادامه دادند.
از این روی علمای بزرگ لازم دیدند احادیث پراکنده را باز بینی کنند و با این کار افزون بر شناسایی راویان حدیث نسخه های معتبر را از نوشته های نامعتبر جداسازند تا مردم از شرّ این مهاجمان فرهنگی در امان مانند و باورهای رایج در میان مردم تصحیح گردد.
عالمان دین با آغاز دوران غیبت با کاوشهای تاریخی تا اندازه ای توانستند عقاید ناروا را از میان احادیث جدا سازند. مرحوم کلینی با بیست سال زحمت از میان هزاران روایت پراکنده شده در میان مردم و از لابه لای هزاران نسخه تنها شانزده هزار حدیث را برگزیید و در مجموعه کافی منتشر ساخت. پس از وی نیز این کار کم وبیش ادامه یافت تا در قرن هفتم شهید ثانی و فرزندش صاحب معالم کار نوینی را در شناسایی احادیث درست از نادرست ارائه دادند و با معیارهای جدیدی که آنان عرضه کردند بخشی از احادیث کافی نیز که به نظر نویسنده آن درست بود از گردونه روایتهای دارای شرایط خارج گردید و پس از آن علمای شیعه از این شیوه برای نقد حدیث بهره بردند.
امروز نیز مجموعه های روایی ما و نیز عقاید رایج و پراکنده شده در بین مردم نیاز به بررسی و پژوهش دارد و ضرورت دارد با ملاکها و معیارهای دقیق و کار به بررسی روایات باورها و عقاید و… پرداخته شده و سره از ناسره جدا گردد.
باید از قرآن که چراغ راهنماست کمک گرفت و باورها و روایتها را بر آن عرضه کرد و این مهم بدون شناخت همه سویه اسلام و معارف آن تاریخ و… جامه عمل نخواهد پوشید.
به گفته حدیث شناس و پژوهشگر معاصر:
(عرضه حدیث به قرآن از دست کسی ساخته است که با همه مسائل و معارف و مقوله های مذهب آشنایی ژرف داشته باشد. با آداب معارف و اخلاق و فقه و تاریخ آشنا باشد و به یاری پروردگار به جست وجو برخیزد تا رابطه ها را کشف کند.)۳۰
ب: نقش تاریخ در فهم عقاید و باورها: افزون بر آسیب شناسی باوره فهم درست و همه سویه موضوعات اعتقادی مرزها و حدود مسائل اعتقادی ضروریات اعتقادی و برهانی کردن آنه نیازمند پژوهشهای تاریخی است و بدون آن از بزرگ ترین منبع معرفت شناسی محروم خواهیم بود. از جمله:
* سرگذشت پیام و پیام آور: مقوله وحی و نبوت پدیده ای است تاریخی و ثابت کردن درستی وحی و راست بودن پیامبری پیامبر نیاز به پژوهشهای تاریخی دارد.
در گذشته پژوهش عقاید و معارف دینی نخست از پیامبر آغاز می شد و مسأله نبوت پس از خداشناسی و توحید در بوته بررسی قرار می گرفت; امّا صاحب نظران و کاووش گرانِ امروز بر این باورند که برای شناخت مکتب بهتر است نخست از پیام آور آغاز کرد که کوتاه ترین راه دریافت حقیقت حق بودن پیام آور آن است. او کیست؟ خانواده و محیط تربیتی او چگونه بوده نیاکان اوکیانند به روزگار کودکی و نوجوانی چه اندیشه ها و آرمانهایی در سر داشته چه مسافرتهایی کرده با چه افرادی برخورد و نشست و برخاست و رفت و آمد داشته ناراحتیها و خوشیهای او چه بوده و دوستان و دشمنانش چه کسانی اند و… اینها مقدمه شناخت شخصیت پیام آور است و تاریخ به آن پاسخ می دهد.
قرآن برای اثبات راستگویی پیامبر اسلام در برابر تهمتهای ناروای مخالفان که قرآن را ساخته و پرداخته آن حضرت می پنداشتند آنان را به مطالعه تاریخ زندگی وی توجه می دهد:
(قل لو شاء الله ما تلوته علیکم ولا ادریکم به فقد لبثت فیکم عمراً من قبله افلا تعقلون.)۳۱
بگو: اگر خدا می خواست آن را بر شما تلاوت نمی کردم و شما را به آن آگاه نمی کردم. به یقین عمری پیش از آن در میان شما زندگی کردم آیا نمی اندیشید.
قرآن برای اعجاز خود مردم را به این نکته توجه می دهد که در گذشته پیامبر امّی بوده و نشانه ای از شاگردی آن حضرت پیش دیگران وجود ندارد.۳۲ در همین راست قیصر روم در کندوکاو درباره کیش اسلام پیش از هر دلیل سیرت گذشته پیامبر را پی جویی می کند و درباره دودمان اخلاق شیوه زندگی و موافقان و مخالفان پیامبر به دنبال به دست آوردن آگاهی است.۳۳
در اهمیت پژوهش در تاریخ برای فهم بهتر و روشن تر و شفاف تر عقاید همین بس که امیرمؤمنان در ارزیابی دستاوردهای اسلام و پیامبر مردم را به مطالعه زندگی خود و مردمان پیش و پس از اسلام فرا می خواند و با ترسیم صحنه هایی از زندگی در دوران سیاه جاهلیت و دوران خجسته اسلام آنان را به داوری فرا می خواند و این نتیجه را به دست می دهد که تاریخ این پیام را به ما می دهد: این اسلام بود که مردم را از تیره روزی جاهلیت به روشنایی اسلام هدایت کرد و دگرگونی فرهنگی و اقتصادی در زندگی مردم از برکتهای این دین جدید است.۳۴
علی(ع) در سخنی دیگر تاریخ را از منابع ثابت کننده توحید و یکتاپرستی می شمرد. با این شرح که آمدن پی درپی پیامبران در طول تاریخ و دعوت همه آنان به یکتاپرستی دلیل بر یکتایی خداوند است:
(واعلم یا بنی لوکان لربک شریک لاتتک رسله ولرایت آثار ملکه.)۳۵
پسرم بدان اگر پروردگارت شریکی داشت پیامبران او نزد تو می آمدند و نشانه های قدرت او را می دیدی.
تاریخ شناخت ادیان آسمانی: آگاهی از سرگذشت ادیان پیش از اسلام از موضوعاتی است که در فهم درست باورهای اسلامی کارایی دارد.
اسلام بر آگاهی و یقین استوار است و برای رسیدن به سرچشمه های حقایق ناگزیر می باید هر آنچه بر بینش ما می افزاید مطالعه گردد و شبهه های ذهنی رخت بندد و پژوهش سیر تاریخی ادیان آسمانی از آن شمار است.
افزون بر این اسلام به عنوان کامل ترین دین توحیدی به ادیان توحیدی پیش از خود توجه کامل دارد و قرآن خود را کامل کننده و تمام کننده تورات و انجیل شمرده و آن جایی که با آنها دیدگاهها و آرمانهای مشترک دارد به دفاع از آنها بر می خیزد.۳۶
قرآن بارها از باورهای کیش مجوس و یهود و نصارا و صائبان سخن گفته است و آن جایی را که سازگار با ادیان توحیدی بوده پذیرفته و مهر تأیید بر آنها زده و آن جا که ناسازگار بوده و دست تحریف گران در آنها راه یافته نمایانده است. پیامبر(ص) در هنگامهای گوناگون از تاریخ بنی اسرائیل دگرگونیهای اعتقادی و باورهای رایج در میان آنان سخن گفته و مردم را به سرچشمه انحرافهای فکری آنان توجه داده است.
ابن مسعود در ریشه یابی پدید آمدن رهبانیت در میان ترسایان از پیامبر نقل کرده است:
(پس از عیسی(ع) ستمکارانی بر مردم چیره شدند که خدای را بنده نبودند مؤمنان به خشم آمدند و با آنان به جنگ برخاستند. مؤمنان در پی سه بار درگیری با ستم کاران شکست خورده و جز گروهی اندک باقی نماندند. در کنکاشی گروهی با خود گفتند: اگر ایشان بر ما دست یابند ما را به کلی از میان خواهند برد و کسی که خدا را عبادت کند بر جای نخواهد ماند پس در زمین پراکنده شویم تا پیامبر موعود پدید آید. پس در شکاف کوهها پنهان شدند و رهبانیت را بنیان نهادند. گروهی از ایشان دین خود را حفظ کردند و گروهی کافر شدند.)۳۷
در طول تاریخ پیرایه های فراوانی به شریعت موسی و عیسی افزوده شده که پیوندی با توحید و یکتاپرستی ندارند و گاه بنیان دیانت و مذهب را دچار مشکل می کنند. بی گمان شناخت این پیرایه ها و انحرافها و آگاهی بر تفاوت مبانی اسلام و دیگر ادیان آسمانی با مراجعه به تاریخ ادیان و تورات و انجیل و اوستا کامل می گردد.
پی گیری سیر دگرگونی اندیشه ها و باورهای یهود و نصار این مشکل را آسان می کند که آیا تورات و انجیل روزگار پیامبر تحریف شده بود و در کدام بخش؟
آیا عهد عتیق و جدید رایج همان کتابهای موجود در روزگار پیدایش اسلام بوده و اندیشه های کنونی ترسایان و یهودیان با باورهای نیاکان یکسان است و یا دگرگونیهایی پس از آن در افکار آنان رخ داده است؟ اینها و دهها مسأله دیگر تاریخی در پیوند با اهل کتاب ما را در نگرش واقع بینانه درباره ادیان آسمانی کمک می کند. شهید بهشتی در بایستگی فراگیری تاریخ ادیان آسمانی می گوید:
(هر کس می خواهد تفسیر شروع کند اول باید یک دوره تورات و انجیل را بخواند. می گویید تورات و انجیل مزخرفات است باشد ولی قرآن ناظر به همین خوب و یا مزخرف است. گاهی می بینیم در تفاسیر در مورد مطلبی بیست صفحه سیاه کرده اند حال آن که اگر به جای این همه مطالب به عهدین مراجعه می کردند بیست صفحه به بیست سطر تبدیل می شد…. کتاب ناظر به عهدین است: (مصدقا لما بین یدیه من التوراه والانجیل و مهیمنا علیه) قسمتهایش را تصدیق کرد قسمتهایی را موردی حمله قرار داده است. اصل را تصدیق کرده است بر زواید حمله کرده است. حتی اوستا را هم باید خواند حتی کم وبیش با آیین هندی … باید آشنا شد. به طور خلاصه باید با ملل و نحل و فرق آشنایی داشت.)۳۸
در همین راستا یکی از نویسندگان علوم قرآن دانشگاه الازهر نوشته است: مفسران قرآن می بایست با ادیان آسمانی و شیوه تحریف و تبدیل آنها آگاهی داشته باشند تا بتوانند آیه ای چون: (یحرفون الکلم من بعد مواضعه)۳۹ را شرح کنند و نیز لازم است از ادیان غیرآسمانی خود ساخته ای چون: کیش بودا و برهمن و مزدک و مانی با خبر باشند۴۰ شیخ طوسی با کتابهای آسمانی پیشین آشنایی داشت و در شرح برخی از آیات مربوط به بنی اسرائیل در تفسیر تبیان از تورات و انجیل کمک می گیرد.۴۱
علی قلی جدید الاسلام در دوره صفویه به اشارت فاضل هندی سفر تکوین تورات را به پارسی باز گرداند تا افزون بر نشان دادن آزاداندیشی مسلمانان و بر خورد آسان گیرانه و منطقی با دیگر ادیان حوزه تورات را بشناسد و باورهای خود را بارورتر گرداند.۴۲
علامه محمد جواد بلاغی با تاریخ ادیان آسمانی آشنایی کامل داشت. او در آموختن زبان عبری که در آن روزگار از سوی یهودیان پنهان نگاه داشته می شد رنجها کشید و با یادگیری آن به متن تورات و انجیل راه یافت.
بلاغی با نشر کتاب (الهدی الی دین المصطفی) و (الرحله المدرسیه) نکته های تازه و نوی در قرآن شناسی و سنجش اسلام با دیگر ادیان به مردم عرضه داشت و توفیق الفکیکی از مورخان و نویسندگان بزرگ از بلاغی چنین یاد کرده است:
(الهدی… نمونه ای است از خرد مبتکر و دانش وسیع او… و برهانی است بر احاطه او به تاریخ ادیان و شرایع و عقاید.
بلاغی با این کتاب نویسندگان مفتری و کذاب را رسوا کرد. و اعتراضات آنان را بازپس راند…. کتاب الهدی… بهترین مدرک است برای تاریخ ادیان و بحثهای ادیان تطبیقی.)۴۳
آشنایی با سرگذشت جوامع بدوی: شناخت سرچشمه های باورهای مذهبی در گذشته تاریخ و ریشه یابی انحرافهای اعتقادی در میان جوامع بشری ما را ناگزیر از پژوهش در جامعه های بدوی و تاریخ مذاهب جاهلی می سازد. باستان شناسی و کاووش در آثار به جای مانده از پیشینیان چیزهای قدیمی گوره و کندوکاو در باورهای فرق و ملل به دور از تمدن ما را در این راه کمک خواهد کرد.
مخالفان مذهب در گذشته تلاش کرده اند از باستان شناسی ابزاری برای مبارزه با دین فرا آورند. از سده هیجده میلادی شماری از فیلسوفان مغرب زمین از تاریخ دستاویزی برای مبارزه با مذهب ساخته و با جوسازیهای بسیار این گفته را فریاد کردند که: پایه های تاریخ بر مادی گری استوار است و به دنبال آن این پرسش مطرح می شد که چرا بشر گرایش دینی پیدا کرد؟ هیوم در کتابِ (تاریخ طبیعی دین) بر این پندار پای فشرد که نادانی سبب توجه به خدا شده است.۴۴ سپسها کسانی مانند: اگوست کنت با برداشت نادرست از برخی آثار تاریخی چنین ادعا کردند که دین از بستر خرافات برخاسته و با آمدن علم و دانش نیازی به دین نخواهد بود. از آن سوی خداشناسان نیز با بهره گیری از ابزار و مدارک دیرین شناسی به این نتیجه رسیدند که خداپرستی و سپس توحید در فطرت انسانها جای داشته و زمین هیچ گاه از وجود خداپرستی تهی نبوده است و باید در پی آن بود که چرا بشر به بی دینی روی آورده است.۴۵
بدین سان پژوهشهای باستان شناسانه در باورهای انسانهای نخستین و مذاهب بدوی و اساطیر و تابلوها و آنچه به پیوندهای مذهبی انسانهای به دور از تمدن مربوط می شود نه تنها فایده دارد که یکتاپرستان را در استوار کردن ادعاها و پاسخ گویی به شبهه های به ظاهر علمی معارضان کمک خواهد کرد:
(برای شناخت مذهب باید از همان راهی رفت که علمای ضدّ مذهبی یا غیر مذهبی و یا حتی آنهایی که هدفشان مبارزه با مذهب بوده رفتند. و من در همین را هم و با همان زبانی که به نام علم… مذهب را انکار می کنند یا ریشه ماوراءالطبیعه ای مذهب را نفی می کنند حرف می زنم امّا به طور طبیعی و بدون تعصب خاصی به نتیجه ای می رسم که آنها نرسیدند. برای شناخت مذهب باید مذاهب ابتدایی را شناخت. مذاهب ابتدایی آنهایند که کهنه ترین و قدیمی ترین مذاهبند و از راه کتاب نمی توانیم بشناسیم شان…. برای شناخت باید به محیط مذهب بدوی رفت باستان شناسی و زبان شناسی دیرین می توانند به محیط رشد آن مذاهب را همان بنمایند….)۴۶
بدین سان پژوهش در گروهها و نژادهای ویژه ای که به دور از جامعه های متمدن زندگی می کنند و بر فطرت نخستین خویش باقی هستند و هنوز گروههایی از آنها در گوشه و کنار جهان وجود دارد می تواند راهنمای مذهب شناس باشد و با مطالعه در باورها و پیوستگیهای اجتماعی و انسانی و اخلاق و زبان آنه به سرچشمه های گذشته مذهب در میان انسانها دست یابد.
قرآن در توصیف توحید و شرک از باورهای عرب جاهلی سخن گفته است: از بت پرستی از ستاره پرستی از اعتقاد به جن و پری و ستارگان و….
شناخت ویژگیهای عقاید مردم جاهلی و میزان اثر پذیری عرب جاهلی از ادیان آسمانی تنها با پژوهش تاریخ جاهلیت و مذهبهای بدوی آن روز ممکن است.
در سخنان ائمه نکته های تاریخی راهگشایی درباره سرآغاز گرایش مردم به شرک و بت پرستی دیده می شود و نکته های نوی را از دگرگونیهای مذهبی و رویکرد مردمان گذشته از خداشناسی و یکتاپرستی به الحاد و بت پرستی برای پژوهندگان بر می نمایاند. امام صادق(ع) درباره آغاز پیدایش بت پرستی می فرماید:
(گروهی از خداپرستان پس از آن که از جهان رخت برستند. کسان نزدیک در مرگشان بی تابی بسیار می کردند. شیطان برای تسلی بازماندگان پیکره هایی از مردگان فراهم آورد. آنان که خدای را می پرستیدند به دیده احترام به آن ساخته ها چشم می دوختند و به هنگام سرما و باران آنها را به خانه ها می بردند. اندک اندک با از میان رفتن این نسل و پیدایش نسل نو فرزندان به جای عبادت خد به پرستش پیکره ها روی آوردند و بدین گونه بت پرستی رواج یافت.)۴۷
<
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 