پاورپوینت کامل سهم حوزه ها در تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سهم حوزه ها در تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سهم حوزه ها در تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سهم حوزه ها در تمدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۴۲

گفت وگو از تمدن اسلامی بدون کاووش از سهم حوزه ها در آن سخنی است ناتمام.

کانونهای علمی هماره انگیزاننده و مایه شادابی جامعه های اسلامی بوده و در پویایی
مدنیّت و رشد و تعالی مردم نقش نخست و بنیادین را بر عهده داشته اند. از این روی
اوج و فرود این کانونها در فراز و نشیب تمدن اسلامی نقش آفرین بوده است.

بدین جهت بایسته می نماد که بدانیم تمدن چیست و کارشناسان چه شاخصه هایی را برای
جامعه متمدن بر شمرده اند و نشانه های آن در چه برشگاههایی از تاریخ اسلام برجسته
تر بوده است و در چه برهه هایی کم رنگ و بی اثر گشته است؟ و اکنون چه خط سیرها و
زاویه هایی از آن شایسته پیمودن ادامه دادن و بهره برداری است؟ و دیگر آن که حوزه
ها که هماره چراغ و راهبر کاروان امت بوده اند چه نقشهایی را در حرکتهای بنیادین و
افتخارآفرین تاریخ اسلامی آفریده اند و اکنون وظیفه کانونهای علمی درباره بازسازی
تمدن اسلامی کدام است؟ و چگونه می توانند خط سیر پیشینیان خود را

( ۲۴۳ )

دنبال کنند و براساس آن مسلمانان در جایگاه برتر جهانی بنشینند؟

پی جویان کاروان تمدن بشری توجه به علم و فرهنگ قانون بِه سامانی آفرینندگی سازندگی
نظام و حکومت آزادی و توسعه زبان و شهرنشینی را از ترازها و معیارهای اساسی مدنیّت
و جامعه سالم و انسانی بر شمرده اند.۱

پژوهندگان دوره های طولانی از تاریخ بویژه قرنهای دوم تا چهارم را روزگار تمدن
طلایی مسلمانان شمرده اند و بسیاری نیز تا زمان صفویان را ادامه تمدن اسلامی شمرده
و رگه هایی از نمودهای مدنیّت را در آن نشان داده اند.۲

کانونهای علمی در گذشته و اکنون از پیشاهنگانِ اصلی مدنیت بوده و در مقایسه با دیگر
انگیزه ها و سببهای اجتماعی و جغرافیایی نقش اساسی در حرکت تاریخ و جامعه را بر دوش
داشته و دارند. مشعلداران تمدن ایران یونان باستان روم اسلام انقلاب صنعتی اروپا
دانشمندان بوده اند.

در تمدن اسلامی حوزه ها کانونهای جوشان و پویای علمی بودند که همه دانشهای مورد
نیاز جامعه در آن آموخته می شد و در کنار الهیات و فقه دانشهای کاربردی چون: طب
هندسه ریاضیات نجوم و… نیز از درسهای اصلی آن بود و دانشمندان بزرگی چون: شیخ طوسی
ابن سینا فارابی ابن مسکویه خواجه نصیر شیخ بهاء ملاصدرا دست پروردگان حوزه ها
بودند و از مَدْرسهای مدرسه های دینی ارزنده ترین و کاراترین دانشها را تقدیم جامعه
داشته اند.

در پیشاهنگی مسلمانان در دانش فراگیری آموزاندن و به کارگیری آن جای هیچ گفت وگو
نیست. از همان قرنهای نخست هجری شهرهای بزرگ اسلامی چون: مدینه بغداد نیشابور بخارا
ری و اندلس شاهد و جلوه گاه تکاپوهای گرم و کانونهای شاداب و پرشور علمی و کتابخانه
های باشکوه و انباشته از گوناگون کتابها و رساله ها بوده اند.

مسلمانان در نگارش که از جلوه های اصلی تمدن به شمار می رود سرامد پیشتاز و در اوج
بودند و بیش ترین استفاده را از کاغذ در بین ملتها و امتها می بردند و

( ۲۴۴ )

کاغذ از شرق به سوی غرب سرازیر می شد.۳ رحله های علمی گواهی پویایی شادابی و
سرزندگی فرهنگی جامعه های اسلامی است.

این که در سال ۲۰۰ هجری بیش از بیست و چهار هزار اهل دانش و اهل قلم و علاقه مند به
حدیث و محدّث برای شنیدن و نگاشتن سخنان امام رضا(ع) در نیشابور گردآمدند۴ نمایان
گر توجه مردم به دانش شادابی مردم در فراگیری و علاقه به گسترش آن و ثبت و ضبط
سخنان مفید و رهگشاست.

هدفها شیوه ها و فضاهای آموزشی در تمدن اسلامی ویژگیها و برجستگیهایی داشت که نقش
دانش را در مدنیت و پویایی جامعه دو چندان می کرد. از جمله:

۱. خدامحوری: آموزاندن و آموختن برای خدا: درحوزه های علمی که رکن مدنیت و تمدن به
شمار می آمدند طالب علمان نه برای نان و نام که برای معرفت و آگاهی دانش می آموختند
و می آموزاندند. علم آموزی برای نان و نام را دون همتی می دانستند و موجب خواری و
پستی علم. از باب نمونه در تاریخ آمده است:

(وقتی خبر تشکیل مدارس نظامیه به علمای ماوراء النهر رسید که در آن امکانات حکومتی
به دانشجویان داده می شود و چه بسا کسانی برای دستیابی به پُستهای دولتی در آن وارد
شوند برای علم ماتم گرفتند و گفتند: تاکنون صاحبان همت عالی و نفوس پاک به جهت شرف
و کمال عمل به علم اشتغال می ورزیدند; ولی حالا که برای تعلیم و تربیت اجرت و مزد
تعیین گردیده دون همتان و نعمت طلبان بدان روی می آورند و این موجب خواری و پستی
علم می گردد.)۵

استادان با تقوا و اهل معرفت به شاگردان سفارش می کردند مدرسه ای را برای سکونت
برگزینند که وقف کننده آن به تقوا نزدیک تر و از بدعت ورزی به دور باشد و از سکنی
گزیدن در مدرسه ای که زورمندان آن را بنا کرده و از اموال شبهه سامان یافته
بپرهیزند.۶

استادان خلوص شاگردان را می آزمودند تا از میان انبوه داوطلبان گوهر دانش

( ۲۴۵ )

را در نزد خداترسان به ودیعت بگذارند.

(… یکی از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) سه سال نزد ابن هیثم ریاضی دان قرن
چهارم شاگردی کرد و استاد هر ماه صددینار از او می گرفت. اما چون درس به انجام رسید
ابن هیثم همه آنچه را گرفته بود به سرخاب پس داد و یادآور شد: مراد او از این کار
آزمایش خلوص دانش آموزی بوده است.)۷

۲. احترام به استاد و بزرگان علم: از ویژگیهای تمدن اسلامی پیوند مهرورزانه بین
استاد و شاگرد در کانونها و مرکزهای علمی بوده است. استاد با شاگرد خویش بمانند
فرزند برخورد می کرده و شاگرد با استاد بسان پدر. بزرگداشت و حق شناسی و احترام به
استاد افزون بر این که بار معنوی داشت و به شاگرد اوج می داد و او را به کمال می
رساند سبب جذب مردمان به این کانونهای مهر که از مهرورزی و صفا و دوستی آکنده بودند
می شد و همین علاقه مندی آنان را به کانونهای تربیت و الگوگیری آنان از مشی با صفا
و مردانه درس آموختگان این کانونها در پی داشت و جامعه بزرگ اسلامی بدین گونه از
صفا و صمیمیت عطرآگین می شد.

از باب نمونه نوشته اند:

(خسروشاهی فیلسوف معروف پس از آن که به شهرت رسید و استاد مدرسه دمشق شد روزی نسخه
هایی را بر وی عرضه کردند. او ناگاه آن را بوسید و برسرگذاشت و گفت: ضمن مطالعه
کتاب متوجه شدم که این نسخه به خط استادم ابن الخطیب است و این بزرگداشت را سبب آن
بود.)۸

در وقتی دیگر یکی از فقهای بغداد نامه ای به او داد آن را بوسید و گفت: به خط
استادم فخر رازی است.۹ طلاب برابر آموزه های دینی به استاد احترام می گذاشتند در
محضرش آداب دقیق استاد شاگردی را نگه می داشتند و با کرنش

( ۲۴۶ )

درنزد او زانو می زدند با دست به او اشاره نمی کردند با پرسشهای بی سرانجام او را
به رنج نمی افکندند و در آشکار و نهان پاس حرمت او می داشتند.

استاد نیز به نوبت خود شاگردان را چون فرزندانی شفیق می پروراند و آنان را به
فراگیری دانش و پیمودن راه نیکان و سالکان حق تشویق می کرد.۱۰

۳. آزادی علم آموزی: در تمدن اسلامی همگان حق تحصیل دانش داشتند. برخلاف شیوه
ساسانیان و… همان منزلتی که امیرزاده ای در سایه دانش می توانست به دست آورد دهقان
زاده نیز در به دست آوردن آن آزاد بود. بسیاری از عالمان قاضیان دادرسان بزرگ
امامان جمعه وزراء و… در دوره های شکوفایی تمدن اسلامی از میان طبقات کشاورز و
روستایی و پایین جامعه بودند.

در تمدن اسلامی زنان نیز حق آموزش داشتند. زنان فرزانه بسیاری در ادوار گوناگون
تاریخ اسلامی در عرصه علم و ادب درخشیده اند.۱۱

۴. خردگرایی: از جمله مقوله هایی که نقش مهمی در پویایی تمدن اسلامی داشته و آن را
برجسته و ممتاز ساخته و بر دیگر تمدنها پیش داشته توجه پیروان این دین و مشعلداران
تمدن اسلامی به تفکر و پرورش نیروی عقل و خرد بوده است. و همپای آن به روحیه ایمان
گرایی برادری و کشف حقائق و تلاش برای رسیدن به واقعیتها اهمیت داده می شده است.
پیروان اهل بیت و معتزلیان پیشاهنگ این شیوه دانش بوده اند. در برابر آنان جریان
خردگریز اشاعره قرار داشته که در مداری بسته حرکت می کرده و اندیشه های پیشینیان را
اصل می شمردند و حق نقد و بررسی آن را به خود نمی دادند.

خردگرایان مسلمان در فرهنگ سازی و پیش برد دانش در جهان نقش مهمی ایفا کردند. آنان
بر این باور بودند پیامهای قرآن و احادیث خردمندانه است و سنت گرایی و نواندیشی
بایستی همپای یکدیگر پیش رود. در این دیدگاه دین براساس هدفها و

( ۲۴۷ )

مصالح خدایی تشریع شده و در همه دستورهای آن روح حقیقت و سعادت و کمال انسان جاری
است و اندیشه سالم و بی شائبه راهنمای دریافت و فهم آن است. اگر قانونی با این
مصالح اساسی و دریافت عقل سلیم رویاروی گردد از شریعت نیست. متکلمانی چون هشام بن
حکم یونس بن عبدالرحمن شیخ مفید و سید مرتضی با جمود گرایانی که این اندیشه را بر
نمی تافتند درگیر بودند. آنان که به عدلیه شهرت یافتند. گفته ها را به بوته نقد می
گذاشتند روایات را غربال می کردند و گزارشهای تاریخی را با ترازوی منطق و خرد می
سنجیدند و سره را از ناسره جدا می ساختند.۱۲

این شیوه دامنه و عرصه دانش را می گستراند و به پژوهش و حقیقت جویی رونق می بخشید و
تعصب و خرافه و یک سو نگری را از میان می برد.

فیلسوفان و حکیمان نیز با این گروه از متکلمان همراه بودند. در واقع یکی از مهم
ترین پشتوانه تمدن اسلامی روح عقلانیتی بود که با اندیشه پرتوان فیلسوفانی چون:
فارابی ابن سینا و ابن مسکویه پا گرفت و به دست خواجه نصیر و ملاصدرا تحریر و
نهادینه شد.

روح فلسفی و نقادی و سره از ناسره شناسی اندیشه ها توانست بنیان مدنیت اسلامی را
پایدار سازد و اندیشه های دینی را در طول قرنها در برابر امواج سهمگین اندیشه های
وارداتی نگهدارد و در برابر امواج مخالف پایداری کند خوبیهای آن را در خود جذب کند
و نادرستیها را از حوزه خویش براند.

ابوالحسن عامری استاد ابن مسکویه بر آن بود که احکام دینی هماهنگ با عقل و خرد
تشریع شده و میان فلسفه و دیانت همخوانی کامل وجود دارد. و این که شماری گفته اند:
علوم دینی جز قراردادهایی اصطلاحی چیزی نیست سخنی است بی پایه و ناتمام.

زیرا دین بر باورها عبادتها دادوستدها و حدود استوار است و ماهیت آنها عقلانی است.
و تا هنگامی که دنیا از سرشت آدمی آبادان است دین در زندگی بشر ضروری است و عقل
صریح روا نمی دارد خردمندان عبادت را ترک کنند و یا با یکدیگر

( ۲۴۸ )

با بهترین صورت دادوستد نکنند. و در واقع از دید خرد دین برای گشودن مشکلات بشر
دستور وضع کرده است.

عامری دین صحیح و ناب و عقل به دور از اوهام را کلید گشایش مشکلات شمرده و در نگاه
او حقایق دینی حدیث و تاریخ بدون همراهی عقل مفید و اثرگذار نیستند چنان که خرد نیز
بدون همراهی نقل کارآیی ندارد.

عامری آثار زیر را از برکتهای خردورزی شمرده است:

۱. انس به کامل کردن فضائل انسانی از راه دستیابی به حقائق.

۲. دست یافتن به حکمت خداوند با اندیشیدن در تدابیر حکیمانه خداوند.

۳. توانائی بر سنجش دعاوی برمعیار برهان و رهایی از ننگ تقلید و پیروی فرقه های بی
اساس.۱۳

دیگر فیلسوفان اسلامی چون: شیخ اشراق خواجه نصیر و فیلسوفان حوزه اصفهان چون:
میرداماد فندرسکی و بویژه ملاصدرا نیز این راه را دنبال کردند.

ملاصدرا در پی آن بود که میان عقل و نقل به عنوان دو منبع فرهنگ ساز همزیستی مسالمت
آمیز برقرار کند۱۴ و خرد را از فشار ضربه های مهلکی که توسط عقل ستیزانی چون:
ابوالحسن اشعری به آن وارد شد برهاند و با کمک آن به رشد و پویایی جامعه اسلامی کمک
کند و تمدن اسلامی را بر محور عقلانیت از نابودی و ناکارآمدی برهاند و این مشعل
فروزانی که هزاران متکلم فیلسوف و فقیه به شفافیت زینت آن مدد رسانده اند هم چنان
افروخته نگهدارد.

آزادی اندیشه در محیط علمی این نتیجه را به دست داده بود که دانش پژوهان در گزینش
استاد و کتابهای درسی محدود نباشند و بتوانند از اندیش وران شایسته و مورد علاقه
خود استفاده کنند.

جریان خردگرایی در قلمرو تمدن اسلامی تا آن جا پیش رفته بود که عالمان مسلمان با
شور و شوق هر جا و در نزد هر کس اندیشه های حکمی می یافتند فروتنانه زانو می زدند.
در نهضت فلسفی قرن دوم پاره ای از کتابهای حکمت یونان باستان به خامه

( ۲۴۹ )

مسیحیان و یهودیان به عربی برگردانده شد و مسلمانان از آن استفاده کردند.

در حیات فکری بغداد در قرن چهارم و پنجم مسلمانان از دانشمندان غیر مسلمان استفاده
می کردند. فارابی و یحیی بن عدی از فیلسوف نسطوری ابوبشر متی بن یونس فلسفه
آموختند.

فارابی منطق را در نزد یوحنا بن میلان مسیحی آموزش دید.

ییهودیان و مسیحیان نیز از محضر استادان مسلمان بهره می بردند. در مجلس درس یحیی بن
عدی در بغداد از پیروان ادیان مختلف شرکت می جستند. وهب بن یعیش و ابوالخیر داود
مسیحی از اعضای مجلس علمی سجستانی بودند.۱۵

این دادوستدفکری افزون بر رشد علوم اسلامی اقلیتهای دینی را به اسلام علاقه مند
ساخت. در دوره آل بویه ۲۴ هزار زرتشتی در شیراز مسلمان شدند۱۶ و اصولاً در همه
دوران تمدن اسلامی حکیمان و ریاضیدانان بزرگی با استفاده از فضای آزاد پژوهشی و
فکری جامعه اسلام را برگزیده اند.۱۷

بین عالمان شیعه و سنی نیز دوستی و دادوستد علمی برقرار بود چه بسیار استادان شیعی
دارای شاگردانی از دیگر فرقه ها و مذهبها بودند. چه بسیار استادان سنی که شاگردان
شیعی از دانش آنان بهره می بردند خواجه نصیرطوسی شاگردان شافعی و حنبلی و حنفی
بسیار داشت و دانشمندان دیگر فرقه ها در نزد او از جایگاه والایی برخوردار بودند.
در سفری که خواجه به تبریز داشت با قاضی بیضاوی مفسر قرآن و از بزرگان مذهب شافعیه
روبه رو گردید نوشته اند: در این دیدار:

(خواجه در میان جمعیت رکاب قاضی را از روی فروتنی گرفت تا سوار شود. از خواجه
پرسیدند سبب این کرنش نسبت به قاضی از چه بود؟

گفت: همیشه در خاطرم بود که این تخلق از من نسبت به بزرگی واقع شود هر چند ملاحظه
کردم کسی را جز قاضی نیافتم که سزاوار این باشد بنابراین این تواضع نسبت به وی واقع
شد.)۱۸

( ۲۵۰ )

علم الدین حنفی تاریخدان در نزد خاندان خواجه محترم بوده۱۹ خواجه از دانشوران
مذهبها و فرقه های اسلامی جانبداری می کرد و آنان را در حوزه نظارت خود به کار و
تدریس می گماشت.

در این برهه از تمدن اسلامی حق جویی و آزاد اندیشی به جایی رسیده بود که گاه طالب
علم همزمان با قراءت صحیح بخاری و دریافت اجازه نقل آن در نزد استادی دیگر نهج
البلاغه می خواند.۲۰ دانشجویان غیر مسلمان برای فهم متون دینی خود از استادان
مسلمان چون کمال الدین موصلی استفاده می کردند. این پیوند و دادوستد علمی زمینه
انتقال علم و دانش از جهان اسلام به دنیای غرب را فراهم آورد.۲۱

پیوند و دادوستد علمی میان مسلمانان و دیگران در دوره صفویه و قاجار نیز دیده می
شود. در زمان فتح علی شاه ملااحمد نراقی برای پاسخِ به شبهه های هنری مارتین از
علمای یهود و ترسا کمک گرفت و با بحث و کاوش گروهی در کتابهای مقدس توانست پاسخی
درخور به مارتین ارائه دهد.۲۲

۴. مناظره های علمی: آزادی اندیشه درحوزه تمدن اسلامی مباحثه و مناظره های علمی را
در بین اندیشه وران فرقه های اسلامی به دنبال داشت. بویژه از قرن دوم هجری بازار
گفت وگو و مناظره در کانونهای علمی و مسجدها گرم بود. صاحبان اندیشه با شرکت در
محافل مناظره از اندیشه ها و دیدگاه های خود دفاع می کردند. امام صادق(ع) و یاران
در صدها مناظره و گفت و گوی علمی شرکت جستند و از این راه بسیاری از مخالفان را با
خود همراه ساختند.۲۳

امام رضا(ع) نیز با استفاده از این زمینه ها نشستهای گوناگونی با رهبران مذاهب
درحجاز و خراسان داشت. این نشستها سبب شد بسیاری از اندیشه وران و فرهیختگان به حق
گردن نهند و راه درست را از نادرست بازشناسند.۲۴

مناظره کلامی میان مسلمانان و دیگران براساس اصولی درست و خردمندانه و با آداب
جامعه متمدن انجام می گرفت. گفت وگوها مؤدبانه و خویشتن دارانه بود و از

( ۲۵۱ )

تندی و لجاجت برکنار. مناظره ها به دور از فخرفروشی بود که به طور معمولی به رفع
ابهامها می انجامید. فاطمیان مصر زمینه را برای مباحثه های دو جانبه ترسایان و
مسلمانان فراهم کرده بودند و این آزادی مذهبی برخلاف گفته آدام متز نه نخستین بار و
برخاسته از گرایش نظری کیش اسماعیلی۲۵ که از روح فرهنگ و تمدن اسلامی سرچشمه گرفته
بود و در ادامه سیرت گذشته مسلمانان انجام می گرفت.

اسماعیل بن عباد وزیر دانشمند فخرالدوله دیلمی به مجالس مناظره دلبسته بود و در آن
شرکت می کرد. در مجلسی با رأس الجالوت از سران یهود درباره تقلیدناپذیری قرآن
مناظره کرد و بر او پیروز شد.۲۶

عیسی بن زرعه با ابوالخیر از بزرگان یهود مناظره کرد. مسعودی مورخ نیز با ابوکثیر
یهودی در اردن و فلسطین درباره نسخ شرائع و در رقّه نیز با ابن ابی الثناء صائبی
درباره آفرینش و انسان به مناظره پرداخت. ابوالحسن عامری در همین موضوع با مافی
مجوسی گفت وگوهایی داشت.۲۷

ابن قبه رازی در سده چهارم با متکلمان بزرگ معاصر خود مناظره های کلامی فراوان
برقرار کرد. از جمله پرسش و پاسخ و بحث مکاتبه ای و دورا دور او با استادش

( ۲۵۲ )

ابوالقاسم بلخی مشهور است که دستاورد این نقدونظرهای علمی چندین رساله نغز و شگفت
پیرامون امامت است.۲۸

در این جا یاد کنیم از گفت وگوهای شورانگیز ابوعلاء معری و سید مرتضی درباره آفرینش
و دین باوری و مناظره های گوناگون شیخ مفید با رهبران مذاهب مانند احمد بن سیار و
ورثانی درباره آزادی و اختیار انسان و امامت و رهبری.۲۹

دربار حمدانیان در حلب عرصه رقابت علمی ادیبان و دانشمندان برجسته بود. در حضور سیف
الدوله حمدانی علما مناظره می کردند. دراین میان مناظره ابوعلی فارسی و متنبی معروف
است.۳۰

نقش مناظره در شکوفایی اندیشه ها و پدید آمدن اندیشه های نو چنان بود که عالمان
دینی خود محفلهای ویژه ای را برای این کار ترتیب می دادند.

شیخ مفید عالم شیعی پرآوازه بغداد درمنزلش در کوی رباحِ بغداد جایگاهی را برای
مناظره ترتیب داده بود.

منزل سید مرتضی نیز از مکانهایی بود که صاحبان آرا وعقاید در آن جا گرد می آمدند و
دیدگاه های خود را آزادانه بیان می کردند و با رقیبان خود به گفت وگو می پرداختند.

ابن ابی طیّ نیز در منزل خویش اهل آراء و اندیشه را گرد می آورد تا به گفت وگو
بپردازند.۳۱

عضدالدوله در سرای خود جایی را نزدیک به خویش به انجمن حکیمان و فیلسوفان ویژه کرد
تا به گفت وگوهای علمی بپردازند. ابوعلی مسکویه از اعضای برجسته آن انجمن بود. وی
کتاب تجارب الامم را در این فضای آزاد علمی به نام عضدالدوله نوشت.۳۲

سامانیان نیز به نقد و نظر علاقه مند بودند. فرمانروایان و پادشاهان سامانی در
روزهای جمعه در بخارا حلقه های بحث و نظر تشکیل داده و خود در آن شرکت می جستند. در
یکی از این نشستها بیش از ده نفر از ادیبان فقهای نامور مانند ابوالحسن لحّام ابن
مطران ابونصر هرثمی ابوالقاسم دینوری و ابوعلی خوافی

( ۲۵۳ )

شرکت داشتند.۳۳

این رویه در سده های هفتم به بعد نیز ادامه داشت. گفت وگوها و نامه نگاریها مانند
مکاتبات شهاب الدین حکیم و فخررازی۳۴ و دادوستدهای علمی ابن میثم و خواجه نصیرطوسی
از آن جمله است.۳۵

۶. دین شناسی تطبیقی: خردورزی و حقیقت جوئی در تمدن اسلامی دین شناسی تطبیقی را در
پی داشت. هشام بن حکم (م:۱۷۶هـ.) و معاصرش مؤمن طاق از نخستین کسانی هستند که به
نقد تطبیقی آرای مخالفان در عرصه مهم ترین پرسش روزگار امامت و زمامداری پرداخته
اند. سپس در افق گسترده تری این روش دنبال شد. و کتاب الانصاف ابن قبه رازی و کتاب
الاستیفاء ابوسهل نوبختی و الاراء والدیانات ابومحمد نوبختی در مقایسه تطبیقی آرا
ومذاهب نوشته شد. سعد بن عبدالله اشعری (م:۳۰۱) کتاب المقالات و الفرق را نوشت
وگزارشی دراز دامن و گسترده از شمار فرقه ها و باورهای حوزه اسلام ارائه کرد.

مسعودی (م:۳۳۴) که تاریخ نگار جغرافیدان بود در سطح گسترده تری به مطالعه ادیان
پرداخت. وی در کتاب الاراء و الدیانات و کتاب (الابانه عن اصول الدیانه) از مذهبها
و فرقه های جهان بحث کرده و در کتاب تاریخی مروج الذهب نیز آرای غیرمسلمانان را
یادآور شده است.۳۶

ابوریحان بیرونی (م:۴۴۰) عالمانه در دین شناسی تطبیقی قدم گذاشت. وی به روش مشاهده
و استقراء در احوال و باورهای دیگر ملل به کندوکاو پرداخت. وی در سفر هند به همراه
محمود غزنوی ابتدا زبان هندیان را یاد گرفت و با اصطلاحات فرهنگی آنان آشنا شد و
سپس به مطالعه اندیشه های آنان پرداخت.

بیرونی در مقدمه رساله تحقیق ماللهند نوشته است:

(من این نوشته را به هدف مجادله با دشمن ننوشتم و هدفم ارائه بی طرفانه باورهای
دیگران است. زیرا به نظر من اگر آدمی از نزدیک با

( ۲۵۴ )

دیدگاه های مخالفان روبه رو نشود نمی تواند در درستی و نادرستی آن داوری کند.)

وی نوشته در مجلس استاد ابوسهل تفلیسی بر اندیشه های معتزلیان خرده گرفته شد. من به
استاد گفتم:

(کسانی که درباره دشمنان و مخالفان خود به گفت وگو می پردازند به ندرت از این خاصیت
مبرا و از این روش برکنارند. و این گونه سخنان اگر درباره مذاهبی که در یک دین یا
یک نحله واحد گردآمده اند گفته شود نادرستی و بطلان آن آشکارتر است; زیرا این مذاهب
به یکدیگر نزدیک و با هم آمیخته اند; امّا اگر درباره ادیان جداگانه و مختلف خاصه
آنها که در اصول و فروع با یکدیگر اشتراکی ندارند گفته شود پی بردن به چگونگی آن
دشوارتر است; زیرا که این ادیان از هم دور و بیگانه اند و طریق شناخت آنها پوشیده و
پنهان است.)۳۷

بیرونی همان جا از ابوالعباس ایرانشهری فیلسوف یاد می کند که بدون پیش داوری سخنان
مخالفان را در کتاب خود گزارش کرده سپس نوشته است:

(ابوسهل مرا بر آن داشت آنچه درباره دیانت هندوان می دانم در کتابی بنویسم تا کسانی
که قصد مباحثه با آنان دارند و یا می خواهند با هندوان معاشرت کنند از آن بهره
گیرند.)

ابوالفتح شهرستانی نیز در زمینه ادیان و مذاهب جهانی کاووش کرده است. او در کتاب
الملل والنحل همه مکتبهای فلسفی و مذهبهای وحیانی را با همه شعبه ها گزارش کرده و
ارزیابی آنها را برعهده خواننده گذاشته است. هر چند پاره ای از گزارشهای او درباره
پاره ای از فرقه های شیعه نادرست است که چه بسا از نبود منابع اصلی بدان راه رفته
ولی در مجموع این اثر در روزگار خود بی سابقه بوده است.۳۸

ابوالمعالی علوی کتاب: بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلام را

( ۲۵۵ )

نوشت. وی در این نوشته از منابع گوناگونی که پیش از آن درباره ادیان و مذاهب نوشته
شده بهره گرفته است.۳۹

حسنی رازی از علمای سده ششم نیز در تبصره العوام با نثری زیبا پاره ای از باورهای
ملل معاصر و گذشته خود را گزارش کرده است.۴۰

در قرن دهم و پس از آن نویسندگان مسلمان هندی مانند: ابوالفضل علامی و محمد دار
شکوه با همراهی دانشمندان هند و مذهب پاره ای از کتابهای فلسفی هندوان را ترجمه
کردند و مسلمانان را با باورهای دینی همسایگان خود آشنا کردند.۴۱

جغرافیدانان مسلمان مانند: یعقوبی اسطخری ابودلف ابن حوقل مقدسی ابن خرداد به ابن
بلخی و سمعانی نیز آگاهیهای سودمندی از شرایط سیاسی و مذهبی سرزمینهای گوناگون به
دست داده اند. این رحّالان کوله بردوش قلم بر کف با تحمل سختیها و گذار از گذرگاه
های دشوار شرق و غرب دنیای اسلام را در می نوردیدند۴۲ و افزون بر گزارش ویژگیهای
جغرافیایی و تاریخی ملتها پرچمداران فرهنگ و تمدن اسلامی بودند و با جابه جا کردن
دانش و باورهای ملل به رشد و تحول اندیشه ها کمک کرده اند. چه بسیار مفسران فقیهان
و متکلمان بدون تعصب و پیش داوری آرای دیگران را گزارش کرده و سپس عقیده خود را
یادآور شده اند. نوشته های شیخ طوسی شیخ مفید سید رضی و سید مرتضی شیخ طبرسی و صدها
نفر دیگر از بزرگان علم و ادب بر این منوال است.

شیخ طوسی چنان آرای مخالفان خود را بیان کرده که باورمندان به آن مذهبها و فرقه ها
و صاحب نظران در آنها اگر می خواستند بیان کنند بهتر از شیخ بیان نمی کردند.

شیخ عبدالحمید سلیم حنفی رئیس پیشین الازهر گفته است:

(چه آن موقع که مفتی سرزمین مصر بودم و چه بعد که عضو لُجنه افتاء الازهر بودم
هرگاه می خواستم به کمسیون فتوا بروم حتما قبل از رفتن کتاب المبسوط را مطالعه می
کردم.)۴۳

( ۲۵۶ )

فخررازی نیز در کتاب (المأخذ) این راه را دنبال کرده چنانکه شماری بر او خرده گرفته
اند:

(او شبهه های مخالفان مذهب را به نیکوترین وجه بیان می کند و سپس عقیده اهل سنت را
با سستی مطرح می سازد.)۴۴

شماری این را شاهد بر تشیع فخررازی شمرده اند. ولی دیگران پاسخ داده اند: استفاده
از روش درست تحقیق این را ایجاب کرده است.

۷. پیوند نظریه عمل: از دیگر ویژگیهای کانونهای علمی در تمدن اسلامی پیوستگی دین
دانش و عمل بود. شماری از فلاسفه غیر مسلمان بر این نظر بودند که انسان خردمند
نیازی به اقتباس دانش برای انجام کارهای نیک ندارد و تنها برای سالم ماندن از وحشت
نادانی نیاز به دانش پیدا می کند و به تعبیر امروزین علم را برای علم باید آموخت.

شماری دیگر از دانشمندان با تجربه علم تنها پاره ای از دانشها را دینی شمرده و
آموختن آن را به مردم توصیه می کردند مانند الهیات.

اندیشه وران مسلمان هر دو مقوله را به چالش کشیدند و در هماهنگ کردن مقوله های علمی
و عملی تلاش کردند نشان دهند دانش به تنهایی کارساز نیست و به خاطر کاربرد و
استفاده آن در هدایت انسان و پیشرفت زندگی آموخته می شود چنانکه کارهای سودمند و
شایسته تنها کارهایی است که بر پایه بررسیهای علمی استوار باشد.

ابوالحسن عامری در نقد نظریه علم برای علم می نویسد:

(… به عقیده ما هر کس چنین نظری داشته باشد دچار خطایی بزرگ شده است; چرا که علم
منشأ عمل است و عمل حالت تام و کمال علم است. بدیهی است که انگیزه روآوردن به علوم
چیزی جز اعمال صالح نیست. اگر ادعا شود که خداوند متعال طبع بشر را تنها محدود به
تحصیل علم و بدون عمل آفریده است پس نیروی عملی انسان باید زائد باشد و یا در مرحله
دوم و تبعی و در هر دو صورت

( ۲۵۷ )

باید چنان باشد که نیروی عملی در آبادسازی شهرها و اداره امور سیاسی مردم خللی وارد
نیاورد…)۴۵

درحوزه های قدیم همه دانشهای مربوط به دو جهان آموخته می شده دانشهای دین و دنیا در
پیوند با یکدیگر پیش می رفتند. در کنار الهیات دانشهای: کیهان شناسی ریاضیات زمین
شناسی آداب و اخلاق شیوه اداره شهرها آموزش داده می شد. دانشمندان مسلمان در
دانشهای پزشکی و زراعت و صناعت دارای نظریه ها و شیوه های نوین عملی بودند. در
بسیاری از دانشهایی که امروز غربیان خود را جلودار آن می دانند در گذشته ابتکار
آنها در دست علمای مسلمان بوده و راویان با انصاف تاریخ علم آن را پذیرفته اند.۴۶

هرگاه مشکلی در نظر و یا عمل برای جامعه پیش می آمد حوزه ها با نشستهای علمی و
کاووش گروهی مسأله را روشن می کردند و دیدگاه های کارشناسانه خود را درباره آن
ارائه می دادند. از باب نمونه:

۱. مشکل توزیع آب خراسان: خراسان دارای هزاران کاریز بوده است. در سده سوم احکام
مربوط به کاریز و شیوه تقسیم آب و مرز قناتها مشکلاتی را برای مردم به بار آورده
بوده که علما با تشکیل جلسه های رایزنی علمی ثمربخش این گره را گشوده اند. به نوشته
گردیزی در زین الاخبار:

(… به روزگار عبدالله بن طاهر… پیوسته درباب کاریزها نزاع می کردند و در کتب فقه و
اخبار رسول (ص) چیزی در باب کاریز و احکام مربوط به تقسیم آب نیامده بود. پس
عبدالله همه فقهای خراسان و عده ای از فقهای عراق را جمع کرد تا در احکام کاریز
کتابی ساختند.)۴۷

۲. مبارزه با مواد مخدر: در سده سوم به کاربردن مواد مخدر گسترش یافت و به خاطر
نبود نص روشن روایی در حلال و حرام بودن آن میان مردم اختلاف بود. سرانجام با گسترش
مصرف افیون در خراسان فقیهان و عالمان دین در ماوراء النهر

( ۲۵۸ )

اجتماع کردند و در باب حلال و حرام بودن آن به بحث پرداختند و سرانجام به اتفاق
آراء حکم به حرام بودن آن صادر کردند.

(و فتوا دادند: هر جا پیدا شود… آن را بسوزانند و فروشندگان آن را مجازات کنند و
برخورنده آن سخت بگیرند….)۴۸

این فتوا درجامعه تأثیر به سزایی گذاشت و تا مدتها کسی جرأت نزدیک شدن به افیون و
بنگ را نداشت. در دوره صفویه با رونق گرفتن مصرف تنباکو و ناتوانی دولت از کنترل آن
علماء در نشستهایی در زیان و خسارت آن گفت وگو کردند و گروهی مصرف آن را زیانبار و
به حرام بودن آن فتوا دادند.۴۹

۳. دفاع عقلانی از دین: در اوائل قرن هشتم هجری ایلجایتوی مغول که با گروهی از
سپاهیان خود مسلمان شده بود میان پاره ای از علمای فرقه های اسلامی در پاره ای از
مسائل فقهی اختلاف پدید آمد و هواداران دو فرقه از مذهبهای اسلامی به بدگویی از
مذهب یکدیگر برخاستند. این پدیده در میان نومسلمانان مغولی پیامدهای ناخوشایندی
برجای گذاشت و نزدیک بود آنان گروهی اسلام را ترک کنند.

علامه حلّی احساس خطر کرد و در محفلی با شرکت علمای فرقه ها و مذهبهای اسلامی مسائل
مورد نظر به گفت وگو گذاشته شد. علامّه در این جلسه به طور مستدل نظر اهل بیت را
بیان کرد و به اختلاف فقهی پایان داد.۵۰

۴. نشست بغداد: در قرن نهم با پدید آمدن زمینه اجرای احکام اسلام در زمامداری قره
قویونلوها ضرورت ایجاب می کرد جایگاه و مرزهای مسائل اجتماعی اسلام چون شیوه اجرای
حدود شرعی قضا و دادرسی نماز جمعه و جماعت شفاف تر گردد. در این جهت مباحثه دامنه
داری میان ابن فهد حلی و شاگردش محمد بن فلاح در حوزه حله جریان یافت. ابن فهد در
گردهمایی که به ابتکار اسپند میرزا در بغداد تشکیل یافت شرکت کرد و بحثهای یاد شده
در جلسه به گفت وگو گذاشته شد.۵۱

( ۲۵۹ )

نشاط علمی عصر صفوی

در دوره صفوی با پیوند حکومت و دین علما در عرصه های اجتماعی حضور فعال داشتند و هر
زمان در عرصه مسائل نظری و یا عملی مشکلی پیش می آمد بزرگان حوزه با پا نهادن در
میان عمل و کار آن را بر طرف می کردند.

۱. در زمان شاه سلیمان صفوی شیخ علی خان زنگنه جلسه ای برای بررسی نماز جمعه تشکیل
داد که علمای بسیاری در آن شرکت کردند و گروهی نیز با فرستادن رساله دیدگاههای خود
را ارائه دادند.

۲. بررسی مسأله خراج و دیدگاههای شرعی درباره خراج و مالیات اراضی مفتوح العنوه.

۳. بررسی مسأله اعتکاف و شب زنده داری در شبهای اعتکاف.

۴. بررسی مسأله حلال و یا حرام بودن شرب توتون و تنباکو.

۵. بررسی مسأله غنا و موسیقی.

۶. جلسه بررسی کتاب کشف الغمه اثر ابی الحسن اربلی از کتابهای ارزنده سده هفتم. و
تصحیح و نشر آن.

۷. بزرگداشت علامه محمد بن علی اردبیلی به سبب نگارش کتاب پر مایه جامع الرواه. سی
نفر از علمای بنام در این جلسه شرکت کردند.

۸. مسأله تعیین زاد روز ولادت امیرمؤمنان(ع).۵۳

و….

حوزه و نهادینه کردن ارزشها و آداب انسانی:

جلوه فرهنگ و تمدن یک ملت افزون بر کانونهای علمی در روابط اجتماعی در چگونگی رفتار
با بیگانگان در تلاش برای عزّت و سربلندی ملّت در حساس بودن در برابر بیدادگران در
مبارزه با جهل و… نمایان می گردد.

( ۲۶۰ )

بهداشت پاکیزگی رفتار مناسب با زندانیان کمک به بیچارگان درماندگان در راه ماندگان
بی سرپرستان و دیگر ارزشهای انسانی نمایانگر مدنیت مردم و نقش و هدایت حکومتها بر
آنان است. از کارهای زشت غربیان غرض ورز در سده های اخیر بدجلوه دادن فرهنگ و تمدن
مسلمانان است. آنان با تبلیغات مسلمانان بویژه ایرانیان را مردمانی بی گذشت و غریب
ستیز و خرافاتی جلوه داده اند و گفته اند: این خصلتها برخاسته از رسوب آموزه های
دینی آنان است.

جیمز موریه وابسته سفارت انگلیس در تهران در سال ۱۲۳۹هـ.ق. در نوشته ای به نام حاجی
بابا درباره ایرانیان از روی بی انصافی قلم زده و با انتقادهای نیش دار و بزرگ
نمایی زشتیها و چشم پوشی از خوبیهای زیبا و ارزشی انسانی ایرانیان آنان را در چشم
بیگانگان کوچک کرده است. چنان که کسی با فرهنگ اسلامی این دیار از نزدیک آشنا نباشد
با خواندن رمان حاجی بابا این قوم را مردمی خرافاتی و پست و به دور از آیین انسانیت
خواهد انگاشت.۵۳

با نگاهی به فرهنگ اسلامی و ایرانی که هنوز جلوه هایی از آن در میان جامعه رواج
دارد به روشنی در می یابیم ویژگیها و خصال برجسته مسلمانان در کم تر مردمانی از
دیگر فرهنگها و تمدنها دیده می شود. در کدام مردم از مردم جهان مانند مسلمانان
ایثار برادری صفا و صمیمیت روحیه مهمان نوازی کمک به بیگانگان و بیچارگان و
بینوایان را سراغ داریم؟

آزادی غیرمسلمانان در سرزمینهای اسلامی بیش از آزادی و احترام آنان در اروپا بوده و
در طول تاریخ ترسایان و یهودیان در کنار مسلمانان با مسالمت زندگی کرده اند و در
مراکز عالیه اقتصادی و سیاسی آنان حضور داشته اند.۵۴ حتی در دوران جنگهای صلیبی
مسیحیان همجوار و ساکن در سرزمینها و شهرهای اسلامی بیش از گرایش به همکیشان خود با
مسلمانان همدردی و همکاری می کردند۵۵ و برخلاف رفتار غیرانسانی اروپائیان مهاجم پس
از اشغال اورشلیم مسلمانان پس از پیروزی بر فرنگیان با آنان برادرانه رفتار کردند.
در دوران صفویه و قاجار نیز هزاران یهودی و ترسا در کنار ایرانیان

( ۲۶۱ )

زندگی می کردند و تا پیش از تشکیل دولت غاصب اسراییل شهرهای: اصفهان همدان مشهد و
ری از مراکز عمده سکونت یهودیان بود.۵۶ و اکنون نیز آزادی اقلیتهای دینی در اروپا
با آزادی غیرمسلمانان در ایران قابل مقایسه نیست.

جهانگردان در گشت وگذار در سرزمینهای اسلامی از خصلتهای برجسته مسلمانان و پای بندی
آنان به ارزشهایی مانند راستگویی و خیراندیشی یاد کرده اند. ناصرخسرو از جهانگردان
قرن چهاردهم در توصیف بازار مصر نوشته است:

(اهل بازار مصر هر چه فروشند راست گویند و اگر کسی به مشتری دروغ گوید او را بر
اُشتری نشانند و زنگی به دست او دهند تا در شهر می گردد و زنگ می جنباند و منادی می
کند که: من خلاف گفتم ملامت می بینم و هر که دروغ گوید سزای او ملامت باشد.)۵۷

ابن بطوطه جهانگرد مشهور قرن هشتم که سی سال در سیر و سفر بوده از مهربانی و مدارا
و مردمداری شیعیان و سنیان ماجراها دارد. وی در توصیف یکی از مراکز علمی نجف نوشته
است:

(از باب حضرت وارد مدرسه بزرگی می شود که طلاب و صوفیان شیعه در آن سکونت دارند. در
این مدرسه از هر مسافر تازه وارد تا سه روز پذیرایی می شود و هر روز دوبار غذایی
مرکب از نان و گوشت و خرما به مهمانان می دهند.)۵۸

او در شرح آداب و رسوم شامیان از موقوفات گسترده و پیش دستی مردم در کمک به
فرودستان از جمله: وقف برای تهیه جهیزه دختران فقیر وقف برای آزاد کردن بندیان و در
راه ماندگان وقف برای راهسازی وقف برای جبران ظروفی که در دست کودکان و یا کنیزکان
بشکند با شگفتی یاد کرده است.۵۹

ایران که حلقه های مهمی از تمدن اسلامی در آن شکل گرفته است دارای فرهنگی غنی و
انسانی بوده و در گسترش مکارم اخلاق در جهان پیشاهنگ بوده است.

شاردن جهانگرد فرانسوی دوره صفوی که مدت درازی در ایران به سر برده

( ۲۶۲ )

درخاطرات خود هماره از ویژگیهای برجسته ایرانیان به شایستگی یاد کرده و فلسفه اخلاق
و پای بندی ایرانیان را به حکمت زیربنای همه دانشها و ارزشهای آنان می شمرد:

(ایرانیان… از همه اقوام و ملل دیگر بیش تر به اصول اخلاقی پای بندند. و چون به
مقدرات و سرنوشت و حکمت رب جلیل… اعتقاد راسخ دارند دربرابر نزول سخت ترین بلاها و
دردناک ترین دردها سر تسلیم فرود می آورند… هم چنین می توان گفت که: همین فضائل
اخلاقی و انسانی مایه تحکیم بسیاری از صفتهای نیکو مانند: شکیبایی نیرومندی میانه
روی در نهاد ایشان می شود. ایرانیان بر اثر تجلی همین فضائل و مظاهر متعالی از
آزمندی و طمع ورزی به شدت بیزاری می جویند. از میهمان نوازی دلشان شاد می شود.
شیفته و دلباخته دادگری و انصافند.)۶۰

بررسی گزارشهای تاریخ نگاران بی طرف این نکته را به دست می دهد که باید به خبرهایی
که تاریخ نگاران ارمنی درباره فرهنگ ایرانیان زمان صفوی درجهان نشر داده اند به
دیده تردید نگریست.۶۱

در کشورهای اسلامی مردم احساس شخصیت می کردند و روحیه ذلت پذیری و پستی در مردمان
نبود. در ایران صفوی تکدی گری وجود نداشت و اندک مردم دریوزه که آبروی فقر و قناعت
می بردند در نظر مردم نفرت انگیز بودند.

شاردن می نویسد:

(سه دیگر این که: مردم مشرق برخلاف ما اروپاییان گدایان را به صدقه عادت نمی دهند و
چون اصولا مردم مشرق زمین به سادگی هرچه تمام تر زندگی می کنند و احتیاجات شان زیاد
نیست. در اجتماع ایشان افراد نیازمند و گدا بسیاراندک است.)۶۲

گزارشهای تاریخی گواه پاکیزگی شهرها و مردم در دوره تمدن اسلامی است. در

( ۲۶۳ )

دوره ای که در اروپا پاکی و بهداشت ناپسند شمرده می شود در شهرهای اسلامی هزاران
گرمابه عمومی دایر بوده و خیابانها سنگ فرش و مردم در محیط سالم و بهداشتی می زیسته
اند.۶۳

این فرهنگ انسانی و آداب مدنیت به برکت آموزه های اسلام و مربیان و مبلغان فرهیخته
ای چون علما و برخاستگان از حوزه ها به وجود آمد و این دانشمندان دینی بودند که با
مردم همراه و دمساز بوده و با گفتار و کردار به مردم درس مهرورزی آداب اخلاق و
مدنیت می دادند.

علما با زبان وعظ و اندرز جمله های حکیمانه نغز و سرشار از زیبایی را بر مردم می
خواندند و با ضرب المثل ها و نکته های تاریخی شیرین و تلخ گذشتگان دقائق اخلاقی و
اجتماعی را بیان می کردند و با اندرزها بر زخم های روحی مرهم می نهادند و امید صبر
فروتنی گذشت قناعت و دهها خصال نیک را در تاروپود جامعه جای می دادند.

تربیت شدگان حوزه ها در طول تاریخ هزاران کتاب و رساله سودمند با نثری شیرین و روان
در این باره نگاشته و نشر داده اند.

اندرزهای حکیمانه خواجه طوسی شیخ مصلح الدین سعدی و بوسعید ابوالخیر و خواجه
عبدالله انصاری و… از برازنده ترین و اثرگذارترین ابزار فرهنگ سازی است. پندهای
ریشه گرفته از قرآن و حدیث چون آبی زلال جانهای تشنه را سیراب می سازند و انسانهای
دل ناشاد و دل خسته را شاد و امیدوار می کنند.

سعدی در روزگاری که هیچ کس دیگری را بر نمی تابید به مردم درس ایثارگری و جوانمردی
می داد که دیگران را از یاد نبرند و غریب آشنا باشند و همگان را برادر بشمرند و از
رنج و درد بنی آدم به رنج آیند و برای یکدیگر گره گشایی کنند.۶۴

در دوره صفوی کتابهایی چون: روضهالانوار سبزواری نوشته های شیخ بهائی علامه مجلسی
آقا جمال خوانساری و… در رواج ارزشها بسیار با اثر و مفید بودند.

روضهالانوار در ادامه سلسله آثاری به وجود آمد که در زمینه حکمت عملی درمجموعه
فرهنگ و تمدن اسلامی تدوین گشت; چه سبزواری در این نوشته

( ۲۶۴ )

آرمانهای سیاسی و اجتماعی را بر اصول اخلاقی بنا کرده و با بهره گیری از قرآن و
حدیث و تجربه های امتهای پیشین مردم و حاکمان را به آرمانهای والا و مبارزه باپستی
ها سوق می دهد.۶۵

معراج السعاده علامه نراقی نیز در دوران قاجار تاکنون در فضاسازی ارزشی جامعه ایران
نقشی بی رقیب داشته است. نکته مهم این که: عالمان در قالب اندرزنامه سلوک الملوک
نصیحه الملوک تهذیب الاخلاق و داستانهای تاریخی افزون بر بیان معانی بلند با زبان
ساده هنری در پی آن بودند با روش مناسب داروی تلخ نهی از منکر را به حاکمان خود
خواه بخورانند; چه در برهه ها و دوره هایی از تاریخ اسلام پادشاهان بودند که خود را
مالک جان و مال مردمان می دانستند و نمی شد که بی پرده و صریح با آنان سخن گفت و از
رفتار زشت و ناهنجار بازشان داشت و به حق و معروف فراخواندشان; از این روی می باید
در قالب داستان شعر و طنز از بدیها بازشان داشت و به خوبیها فراخواندشان.

(… در چنین شرایط و احوال هیچ مصلحت اندیش و خیرخواهی از بیم برانگیختن خشم شاه و
صدر اعظم و دیگر جاه مندان جرأت نمی کند که آن مغرورانِ غره به جاه و مقام را به
راه خیر و انصاف دلالت کند. ناچار دانایان خیراندیش جباران را از طریق آوردن افسانه
ها و داستانهای عبرت انگیز به ترک بیدادگری و جان ستانی و آزار کردن خلق مستمند می
خوانند.)۶۶

بیش از اندرز نامه رفتار و کردار انسانی عالمان دین به مردم درس نوع دوستی و
مهرورزی می داد و سنگینی زندگی را بر فرودستان و بینوایان آسان می کرد. پیشاهنگی
عالمان دین در خدمتگزاری توانگران و دولت مندان را به گذشت و درویش نوازی بر می
انگیخت.

زهد و ساده زیستی شیخ مفید مردم و زمامداری چون عضدالدوله دیلمی را به مهربانی با
رعیت وا می داشت.۶۷

پرکاری و قناعت پیشگی ابوریحان بیرونی امیران را به اندیشه فرو می برد.۶۸

( ۲۶۵ )

سخاوت و مردمداری ابوسعد نیشابوری توانگران را بر می انگیخت تا به یاری درماندگان
قیام کنند:

(ابوسعد نویسنده کتاب شرف المصطفی عالمی بود زاهد و پارسا برای طلب دانش شهرهای
گوناگون را در نوردیده بود و جان و مالش را برای انسانهای دور از وطن و مستمندان
فدا کرد.

او خانه ای را برای بیماران بنا کرد و گروهی از یارانش را مأموریت داد تا تیمارداری
کنند و برای آنها آذوقه ببرند.)۶۹

زندگی ساده و بی ریای حاج سید اسدالله مجتهد اصفهانی دکتر بروکش سفیر آلمان در دوره
ناصری را مجذوب می کند که چگونه این عالم دینی با خانه ای محقر در دل مردم جای دارد
و در جامعه لطف و مهربانی می پراکند و چگونه مردم برای عرض حاجت و التماس دعا دسته
دسته در آستانه درگاهش صف بسته اند.۷۰

امام امت در نقش دست پروردگان حوزه ها و زندگی ساده علما و رفتار دقیق سنجیده آنان
در فرهنگ اصلاح رفتار توده مردم می گوید:

(محلات یک محلی است که من بعضی تابستانها می رفتم… در آن وقت که من آن جا بودم
احساس می کردم که مردم محلات با مردم بسیاری از جاها فرق دارند. توجهشان به دیانت
بیش تر بود… و من این که فهمیدم این بود که محل به واسطه خوبی علمای خوب بود.
علمایی که در محلات بودند علمایی بودند که افراد صحیح وظایف ملایی شان را وظایف
دیانت شان را خوب عمل می کردند. مردم هم به تبعیت آنها خوب شده بودند.)۷۱

تدوین قانون و آیین زندگی اجتماعی

از ویژگیهای بنیادین جامعه متمدن و پویا وجود قانون و قانون مندی در روابط اجتماعی
است. زیرا انسانها همگی خواهان آنند که از مواهب و ثروتهای طبیعی

( ۲۶۶ )

بهره برند و در سلامت و امنیت بزیند. از حقوق شان پاسداری شود و بتوانند از دسترنج
خود در امنیت کامل بهره مند شوند و…

روشن است که درجامعه انسانی شماری به آزمندی روی می آورند و به حق خود قانع نیستند
و با دامن زدن به ستیزه جویی و کشمکش جامعه را در ناامنی فرو می برند و مایه نابودی
حرص و نسل می گردند. از این روی قانون و آیینهایی باید که مرزها را روشن سازد و
اعلام بدارد: گذر از آن مرزها از سوی هر کس که باشد دست یازی به حقوق دیگران است.
پس قانون:

(ضوابط و مقررات معیّنی است که از طرف منبع دارای قدرت و اعتبار جهانی مقرر می شود
و در آن برای همه کسانی که در قلمرو آن منبع قدرت زندگی می کنند تکالیف و حدود و
مسؤولیتهایی معیّن می گردد.)۷۲

قانون بایستی همه افراد جامعه را زیرپوشش بگیرد و به گونه ای باشد که گذر زمان سبب
کهنگی و ناکارآمدی آن نشود و دگرگونیهای انسان و جهان را نادیده نینگارد و ضمانت
اجرایی داشته باشد.

( ۲۶۷ )

اسلام مجموعه قوانینی را برای اداره تمامی زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان عرضه
داشته که اگر به نیکی اجرا گردد انسانها به سعادت خواهند رسید.

تجربه نشان داده جامعه های اسلامی هر چه با دستورها و قانونهای اسلام همراه تر بوده
اند سالم تر و شاداب تر زیسته اند.

اجرای قانونها و آیینهای دینی به استواری پایه های تمدن اسلامی کمک کرده و بیش ترین
و اساسی ترین نقش را در ماندگاری و پایندگی آن داشته است.

پیامبر اسلام(ص) در آغازین روزهای بنیان گذاری جامعه دینی در مدینه برای بِه سامانی
جامعه وجلوگیری از هرگونه هرج ومرج و از هم پاشیدگی اجتماع به تدوین قانون اساسی
همت گماشت; همان که پیمان و یا منشور مدینه نامبردار شد.

در آن قانون حقوق شهروندان و اعضای مدینه النبی و کسانی که در سایه اقتدار اسلام می
زیستند به خوبی بیان و شرح شد و پایه دوستی برادری صلح کمک به یکدیگر همکاری در
برانداختن ستم تلاش همگانی برای ریشه کن کردن ناهنجاریها مبارزه با ریشه های فساد
کنارگذاشتن اختلاف و… استوار ساخت و به اختلافهای کهنه و دیرپای اوس و خزرج پایان
داد.

این قانون یا پیمان نامه چگونگی رفتار مسلمان با مسلمان مسلمان بامسیحی و یهودی را
بیان می کند و یک پارچگی و وحدت همه قبیله ها و گروه ها را در پرتو دین بر می آورد
و همگان را در بر قراری امنیت حفظ وحدت و تلاش در راه صلح و برادری مسؤول می شناسد
و بر عهده تک تک اعضای جامعه وظایفی را می نهد که باید از آنها پاس بدارند و با
همکاری هم از حقوق اجتماع دفاع کنند.۷۳

پیامبر(ص) با تدوین این قانون بنیان جامعه مدنی با شکوه را پی ریخت و مدنیت الگو و
نمونه را بنیان گذارد و مشعل تمدن را در مدینه النّبی برافروخت. و این پی با شکوه و
سالم بود که تمدن اسلام را خیلی زود در سرتاسر جهان شکوفان ساخت.

پس از پیامبر(ص) حاکمان اسلامی یکی پس از دیگری هر یک به فراخور جایگاه و مقامی که
داشتند آیینها و قانونهایی اجتماعی را با اقتدای به سیره پیامبر و الهام

( ۲۶۸ )

از آن بزرگوار برابرقرآن وضع کردند و پایه های تمدن اسلامی را بیش از پیش استوار
کردند و از گزند فروپاشی درامان داشتند.

در شیعه که مهم ترین والاترین و درخشان ترین نقش را در پی ریزی بنای تمدن اسلامی
داشته در زمان حضور امامان(ع) آنان قانون گذارند و در عصر غیبت فقیهان و عالمان
شایسته این وظیفه را بر عهده دارند. در بین شیعه و اهل سنت فقیهان و عالمان دردوره
های گوناگون همت گمارده اند و کتابهایی در باب آیینها و قانونهای اجتماعی نگاشته و
در اختیار کارگزاران حکومت گذارده اند. در این نگاشته ها تلاش شده جامعه
برابرمعیارهای شرعی و دینی قانون مند شود.۷۴

در دوره های گوناگون تمدن اسلامی کار بر این نسق بوده که هرگاه در سیر مسائل نظری
مشکلی روی می داده و یا مبهم بودن قانون روند کار را کُند می کرده عالمان دین پا به
عرصه می گذاشته و بانگاشتن رساله یا گردهماییها و رایزنیهای علمی آن را برطرف می
ساختند و راه را برای خدمت به مردم می گشوده اند.

نویسنده تاریخ قم نمونه های گوناگون از رایزنی علما و کارگزاران را برای شیوه تقسیم
زمین و گرفتن مالیات از مردم یاد کرده است; از جمله نوشته: در زمان حکومت علی بن
عیسی بر اثر تفاوت زمینهای زراعی در منطقه جبل بر این امر تأکید شد: سنن خراج
قانونی است تغییرپذیر و تابع زمان و مکان و بایستی به اقتضای روزگار و درآمد زمین
از مردم مالیات گرفت.۷۵

همو اندرزهای خوبی از پیشینیان برای آگاهی و به کار بستن مأموران و کارگزاران خراج
نقل کرده است; از جمله به نقل از کتاب ابوبکر صولی می نویسد:

(… وظیفه در ستدن خراج آن است که کسی را نزنند و عنف و شدت ننمایند و به عوض دینار
و دراهم اقمشه و امتعه و جامه و اسباب و آلات نستانند. و روایت کرده اند که
امیرالمؤمنین علی(ع) چون خراج و جزیه ستاندی از اهل سوزن سوزن و از اهل ریسمان
ریسمان و از اهل صنعت آنچه در دست ایشان بودی ستدی و خمر و خوک و

( ۲۶۹ )

هر آنچه در شرع حرام است نستدی و به سبب خراج گاو و دراز گوش ایشان نفروختی…)۷۶

قاضی نعمان عالم مردم دوست و سیاستمدار دولت فاطمی به نوشتن کتاب دعائم الاسلام که
در بردارنده دستورها و آیینهای دینی بویژه سیرت امام علی(ع) بود همت گماشت.

تلاش برای قانون نگاری و ترازمندسازی جامعه در دوران آل بویه چشم گیر است. بیش ترین
پژوهشها و رساله ها در باب حکومت و راه و رسم اداره مردم و چگونگی دادوستد با
بیگانگان در این دوره نگارش شده است.۷۷

در دوره مغول گرچه در آغاز دستورها و آیینهای خشن یاسای مغولی جاری بود; ولی در
فرجام این دستورها جای خود را به آیینها و دستورهای اسلامی داد. بویژه در دوره
غازان جامعه تعادل خود را بازیافت و در قانونی که به تصویب رسید با فسق و فجور و
تباهی و هرج ومرج طلبی به شدت مبارزه شد. اداره ایالتها و گرفتن مالیات قاعده مند
شد و از مقاطعه دادن آن جلوگیری شد. برای احوالهای شخصی و ازدواج و طلاق دستورهایی
به اجرا گذاشته شد و مهم تر از همه قانونهای گوناگون وحدت رویه پیدا کرد و دستوری
سرتاسری تصویب شد و علاوه این قانون برای آگاهی عموم مردم درمناطق مسکونی و تولیدی
نصب شد۷۸ سربداران که در شرق سرزمین اسلامی بر سر کار آمدند نظامی قانون مند برقرار
کردند آنان در آغاز مردم را به مبارزه با هرج ومرج و بی قانونی فرا خواندند و با
زیاده ستانیها و مالیات بندیهای دلبخواه حاکمان مبارزه کرده و خواهان اجرای دستورها
و آیینهای قرآنی و آماده کردن زمینه برای حکومت امام مهدی بودند.۷۹

سربداران در فردای پیروزی به شعارهای خود به میزانی که شرائط اجتماعی و توانایی
زمامداران سربدار اجازه می داد جامه عمل پوشاندند; از جمله: به نظام مالیاتی سامان
دادند. برات را لغو کردند. به استفاده های نادرست و نابجای کارگزاران اقتصادی پایان
دادند. جولانگاه فسادآفرینیها و آشفتگیهای اجتماعی را برچیدند.

( ۲۷۰ )

دیوان اشراف برای رسیدگی فوری به کارها را سامان دادند و…

رهبری معنوی و پشتیبانی فکری این گروه را علمای شیعی: شیخ حسن جوری و شهید اول بر
عهده داشتند.

ابن بطوطه درباره نقش شیخ حسن جوری در حرکت سربداران نوشته است:

(در مشهد طوس شیخی رافضی بود حسن نام که از صلحای شیعیان به شمار می رفت. او اعمال
این دسته را تایید کرد و آنان او را به خلافت برداشتند. حسن سربداران را به عدل و
داد توصیه می کرد. آیین عدالت چنان در قلمرو آنان رونق گرفت که سکه های طلا و نقره
در اردوگاه ایشان روی خاک می ریخت و تا صاحب آن پیدا نمی شد کسی دست به سوی آن دراز
نمی کرد.)۸۰

از دیگر رهبران سربداران خواجه علی مؤید بود که در خراسان به عدل و انصاف شهره بود.
او خواهان اجرای اسلام فقاهتی و اداره جامعه اسلامی بر مبنای قانونها و آیینهای
دینی بود.

او سعی می کرد علما و فقهای شیعه را از جاهای دیگر به خراسان بخواند تا حکومت را در
برابر رفتار درویشان بُعْدِ فقهی ببخشد.

وی در این راستا از ابن مکی (شهید اول) از علمای جامع الاطرافِ جبل عامل دعوت کرد
تا او را در این کار یاری دهد و اگر بتواند به خراسان سفر کند.

شهید درپاسخ کتاب لمعه را که در بردارنده ۵۲ کتاب ویژه برنامه های فردی و اجتماعی و
مسائل سیاسی و اجتماعی بود برای اونگاشت و به خراسان فرستاد.۸۱

در دولت صفویان که بر بخش بزرگی از دنیای اسلام حکومت می کردند نیز قانونهای اسلامی
اجرا می شد و عالمان دین به پای بند کردن شاهان صفوی به قانون و مبارزه با بی
رسمیها تلاش فراوان کردند.

شاه اسماعیل در آغاز کار نیازمند دستوری بود جامع و فراگیر که روابط سیاسی و
اجتماعی را زیر پوشش گیرد و کارگزاران برابر آن رفتار کنند.

( ۲۷۱ )

علما برای این کار به شور نشستند تا سرانجام قاضی نصرالله زیتونی پیشنهاد کرد کتاب:
قواعد الاحکام فی معرفه الحلال والحرام نوشته علامه حلّی که آموزه ها و آیینها و
قانونهای برابر مکتب اهل بیت در آن به تحریر درآمده در دستور کار قرار گیرد. این
کتاب یک دوره کامل از ادبها و آیینهای اسلامی از جمله: آداب حکومت و شرائط داوری را
در بر دارد.

این کتاب افزون بر جامع بودن فتواها و قانونها در عبارتهایی کوتاه و روشن بیان شده
و کم وبیش نیاز قانون گذاری در آن زمان را بر طرف می ساخته است.۸۲

افزون بر آنچه یاد شد در پایان کتاب وصیت و دستورالعملی همه سویه از علاّمه حلّی به
فرزندش ثبت شده که به مانند بیانیه ای ارزشی و فرمانی برای کارگزاران نظام نوبنیاد
صفوی می توانسته کار بُرد داشته باشد. در این وصیت نامه علامه افزون بر این که به
فرزند خود سفارش کرده: برای عبادت خداوند و نیایش جایگاه ویژه ای در زندگی خود در
نظر بگیرد یادآور شده: حاکمان وظیفه دارند: با بدعتها و فتنه ها بستیزند با مردم
مهرورزانه رفتار کنند همیشه و همه گاه از خود حسابرسی داشته باشند و از نفرین
انسانهای مظلوم بویژه یتیمان و بیوه زنان با رسیدگی به آنان و رفتار مهربانانه و
انسانی با آنان پیش گیری کنند.۸۳

درزمان شاه طهماسب ایران وارد دور تازه ای از قانون مداری گردید. او از عالمان دین
دعوت کرد تا او را در تبیین گسترش و دستورها و آیینهای دینی یاری دهند.

افزون بر علمای ایران گروه بزرگی از عالمان برجسته و بنام جبل عامل علمای ایران را
همراهی کردند و به روشن گری و تبلیغ دستورها و آیینهای دین پرداختند. در سراسر
ایران نهادهایی سامان یافتند و پدیدار شدند که قانون سرلوحه کار آنها بود.

محقق کرکی که پیشاهنگ این حرکت بود برای وحدت رویه کارگزاران در اجرای آیین شریعت
دستوری برای کارگزاران نوشت و به قوای دادرسی سامان داد.۸۴

مبارزه علما با کارگزاران قاجار بویژه در زمان ناصرالدین شاه ستیز با بی رسمیها و
هرج ومرج حکومتی بود. عالمان دین خودسریهای شاهان را بر نمی تافتند و خواهان

( ۲۷۲ )

پیاده شدن برنامه های دینی بودند. گروهی از عالمان برای کمک به تدوین قانونهای
اجتماعی اسلام کتاب نوشتند. افزون بر کتابهایی چون: جواهرالکلام و عوائد الایام که
در آنها ویژگیهای حاکم وظیفه ها و رسالتها قلمرو کار او و… روشن شده بود شیخ انصاری
برای روشن گری مبانی نظری قانونهای اقتصادی و اجتماعی اسلام مکاسب را نگاشت و
شاگردانی اسلام شناس و مدبّر تربیت کرد.

کاشف الغطاء کتاب نفیس تحریر المجله را نگاشت و نشر داد و در آن آیینها و قانونهای
اجتماعی و اقتصادی که علمای عثمانی در (المجله) نوشته بودند شرح داد و نقطه های
اشتراک و ناسانی آن را با آیین اهل بیت روشن ساخت.۸۵

شیخ علی استرآبادی از شاگردان صاحب جواهر قانونها و آیینهای عمومی اسلام را با طرحی
نو دسته بندی کرد و آن را برای بررسی و اجرا به دربار داد. ولی درباریان که گرایشی
به کاستن از خواسته های بی مرز خود نداشتند از آن استقبال نکردند.۸۶

مدرس تبریزی در گزارش از کارهای پژوهشگری به نام شیخ علی شریعتمدار می نویسد:

(و جامع ناصری در فقه عملی که تمامی ابواب فقهیّه را حاوی و احکام شرعیّه سیاسیّه
را نیز که متعلق به تدبیر مدن و تکالیف سلطان و رعیت نسبت به یکدیگر و وظایف هر
صنفی نسبت به صنف دیگر مشتمل می باشد. منظورشان بوده که آن را قانون رسمی کشور
بنمایند تا در تمامی بلاد ساری و جاری و معمول گردد; لکن از آن رو که این مرام مقدس
منافی مقاصد لادینیه بعضی از آراء فاسده بوده اینک مانع از اجرای آن گردیدند.)۸۷

چاره جوییهای علمای دین برای سامان بخشیدن به بی سامانیها و بی قانونیهای اجتماعی و
محدود کردن حوزه اختیار زمامداران شکل مبارزه به خود گرفت و حوزه های دینی نخستین
شهیدان این راه را تقدیم داشتند تا سرانجام به تدوین قانون مشروطه انجامید.۸۸

( ۲۷۳ )

نهاد دادرسی پاسدار قانون

نهاد دادرسی از بنیادهای مهم در نگهداری از قانون و پیش گیری از درازدستی افراد به
حقوق یکدیگر است. قوه قضائیه در جامعه اسلامی وظیفه دارد بر اجرای درست قانونهای
دینی درجامعه نظارت کند و بر کژرویها و خودسریها راه بندد. دادرسی اسلام افزون بر
پذیرش پاره ای از قانونهای ملتهای پیشین که ره آورد ادیان آسمانی و دستاورد تلاش
خردمندان آنان بود دستورها و آیینهای تازه ای را در پاسداری از حقوق شهروندان خود
بنیان نهاد. در شیوه های حقوقی داوری جهان اصلی به نام مسؤولیت مدنی برخاسته از جرم
وجود نداشت که:

(اسلام نخستین بار این مفهوم حقوقی را بنا نهاد و اگر کسی بزهی انجام می داد که
زیان مالی به دیگران می رساند مسؤولیت مدنی در برابر زیان دیده از جرم پیدا می کرد.
این تفکر حقوقی ویژه ساخت و بافت شیوه دادرسی اسلام است.)۸۹

دادرسان از میان عالمانی گزینش می شوند که در دانش و فهم قانونهای اسلامی به سر حد
کمال رسیده باشند و با بهره گیری از تجربه و خبرگی و شجاعت و دیگر ویژگیها به داوری
بنشینند.

در تمدن اسلامی دادرسان از قدرت و جایگاه والایی برخوردار بوده اند. صرف نظر از
گروهی از قاضیان دست نشانده عموم دادستانان مقتدر و شجاع و با انصاف بودند که
فرودستان و توان مندان در برابرشان تفاوت نداشت. در تمدن اسلامی قاضیان فراوانی را
می بینیم که در جایگاه دادرسی حاکمان را در ردیف شهروندان معمول به محاکمه کشانده
اند. در تمدن اسلامی بسان قاضی حفص بن غیاث فراوان نشان داریم که شجاعانه در برابر
خواسته های پیرامونیان منصور دوانیقی در بغداد می ایستاد و زور و زر نتوانست او را
از حقیقت باز دارد. او فقیرانه زندگی کرد و با عزت از جهان رفت.۹۰

( ۲

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.