پاورپوینت کامل سرمقاله فرجامِ حَماسه ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سرمقاله فرجامِ حَماسه ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمقاله فرجامِ حَماسه ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمقاله فرجامِ حَماسه ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
۳
حَماسه فرجام ندارد. حَماسه نور است و برای نور, پایانی نیست.
نور, همیشه پرتو می افشاند, دست افشان و پای کوبان, گیسو می افشاند.
نور, در مشرق جانها جای دارد, فرمان می راند, تیغ می کشد و سپیده می گشاید.
نور, در هیچ جانی غروب نمی کند, این جان است که به آستان نور بار نمی یابد.
راه نور را از هر سوی ببندی, از دیگرسو, و سوهای دیگر, پرتو می افشاند.
پرتوافشانی, رسم و راه نور است, آیین و مرام آن.
شبهای دیجور و دیرپا, روزهای سیاه و غبارآلود, در برابر نور, ناپایدارند.
نور, به زمین نمی افتد و سر بر خاک نمی گذارد, آسمانی است, این زمین است که سر بر
آستان آن می گذارد.
نور از دیار جانها نمی کوچد, این جانهایند که از دیار او می کوچند و سر بر آستان
مرگ می سایند.
نور, همیشه سریرنشین است و بر قلّه ها می شکفد, زبانه می زند, شعله می کشد.
نور را نمی شود به خاک افکند, خنجر برکشید و گلویش را برید و یا بر دارش کرد و بر
مرگش هورا کشید.
تنها نابخرد مردمان, به رویارویِ با نور برمی خیزند و نردبانی بلند از جهل می
گذارند و بالا می روند, تا قلب آن را بشکافند.
قلب خورشید را نمی شود شکافت که شکافته است و نورفشان.
نای نور را نمی شود برید که بریده است و خون چکان.
همه دنیا, جای جای آن, کران تا به کران آن, هستی, جانِ هستان ,کرانه آن است و برآمد
نگاهِ آن.
هستی, هسبَند اوست و او, هسبَند هستی. این شیدایی را پایانی نیست. تا او هست, این
هسبندی برپاست.
او هرگز است, ناهرگزی به آستان جلال او راه ندارد, پس این شیدایی شورآفرین,
پابرجاست.
نور, مدار هستی است, هستی بر مدار نور چون در گردش است, هست.
اگر مشروطه حَماسه است, یعنی حرکتی شورانگیز و قهرمانانه, علیه ستم, زشتی, تباهی,
نابرابری, فقر و نکبت, پایمال شدنِ عزت و کرامت انسان, و سرچشمه گرفته از چشمه سار
وحی, حق است و نور و نور هم بی فرجام. پایان نمی پذیرد. همیشه می درخشد, می تراود,
می شکوفد و می شکوفاند.
مشروطه, طلسم شب را شکست و سپیده را گشاد و راهِ روشنِ صبح را نمایاند.
قَبَسی از آتش طور سینا بود که آن چنان, بر قلّه های زندگی, بر قلّه سینه ها, شعله
ها افروخت.
مرد و زن, پیر و جوان, برخاستند, شعله سان زبانه کشیدند, به دریایی از آتش دگر شدند
و فرعونیان را در آن فرو بردند و در سرزمین مهربانیها, دوستیها و شیداییها فرود
آمدند و در کنار هم, بی شرنگِ استبداد, از مائده های آسمانی بهره بردند.
مشروطه, قَبَسی از وحی بود, اخگری از آتش کوه نور, چشمه ای از آن چشمه سار و نوری
از آن چشمه خور.
نورافشان بود و بسان آذرخش, تیز, بُرّا و شکافنده, که آن سان, بر شب تیره و دیجور
استبداد چیره شد و دل تاریکی را شکافت.
تا سینه مردمانی به نور وحی, رخشان نشود, نمی توانند به روشنایی فرا خوانند و بر شب
بشورند و بر سپاه تاریکی یورش برند و ستم را برنتابند و ستم بانان را از اریکه به
زیر آورند و نسیم دلاویز عدل را بگسترانند و برابری همگان را, بخواهند و بر آن پای
فشارند, آزادی از بندِ ستم, جهل, خرافه, بردگی فکری و گوناگون بردگیها را فریاد
کنند.
پنجه در پنجه ستم افکندن, بیداد را از ساحَتِ جامعه تاراندن, رایتِ قانون را
افراشتن, عطر دلاویزِ آن را به جانها افشاندن, مشعل دانش و بیداری را افروختن, جهل,
خرافه, کژاندیشی و جمود را از ساحَتِ سینه ها و عرصه جامعه زدودن, کاری است سترگ,
حرکتی است, ژرف و ناکران پیدا, دگرگونی آفرین, پیامبرانه و بی گمان, سرچشمه گرفته
از آبشار بلند وحی.
همه زیباییها, مهرها, زلالیها و دادها, ریشه در آسمان دارند, در وحی الهی.
دانشهای روشنایی آفرین, زیباییها, مهرها, زلالیها و دادها, جلوه هایی از صفات
خداوندی اند که بر زمین, بر گیتی و همه هستی پرتو افکنده اند.
اندیشه های زلال, که انسانها را برمی انگیزانند, تا به پا خیزند, رستاخیز آفرینند,
شورانگیزند و از زیر آوار ستم به دَر آیند و به روشنایی گام نهند و مهر ورزند و
دیگران را نیز از این باتلاق به دَر آرند, و به تلاش برمی خیزانند, تا به قلّه های
عزت, کرامت و مجد فراز روند و دیگران را نیز به اوج این سعادت و والایی ره نمایند,
جرعه ای از کوثر زلال نبوی اند, تراوشی از دریای محمدی.
آبشارانی که به فرمان خداوند, از آسمان به سینه های پاک پیامبران, بویژه خاتَم و
آیینه تمام نمای آنان, جاری شد, هستی را فراگرفت و سینه ها و برکه های گوناگون را
لبالب ساخت و هرکس و هر جامعه ای سبویی, صراحی, جامی و یا جرعه ای از آن مَی نابِ
رحمانی برگرفت, تشنگی خود را فرونشاند و از زندگی داغ و تفتیده به جهل و ستم, بیرون
آمد و به خُنُکای زندگی سراسر شاداب و سبز درآمد و در پرتو آن دستورها و آیینهای
زندگی ساز و سعادت آفرین, هر گروه و جامعه ای, مدینه نوینی را بر آن شالوده, از دل
خاک بیرون آورد.
غربیان, هشیارانه خود را زیر باران وحی قرار دادند و شبان و روزان, به تلاش
برخاستند, پندارها و خرافه های فرهنگ خود را و آیینها و آموزه های مسیحیت تحریف شده
را از سینه و مغز خویش زدودند و با زلال دانشها و آموزه های اسلام, قرآن, سنت نبوی
و گوهر گفته های علی و فرزندانش, آبیاری شان کردند. در این هنگام بود که هنگامه
آفریدند و بر بام جهان فراز رفتند. چون گم شده خود را یافتند. قرنها در این فکر
بودند که اسلام به عربان تهی دست, پا برهنه, نادار و ناتوان, گم شده در بیابانهای
خشک و سوزان,قَفر, شبان و روزان, لَه لَهْ کنان به دنبال آب, زیر دست پادشاهان و
فرمانروایان ایران, چه داد, چه نیرویی بخشید, چه رمزی آموزاند, کدام راه آسمانی را
نشان داد که این چنین شورانگیز دنیا را به زیر نگین خود گرفتند و از دانشهای والا,
زندگی بخش, دگرگونی آفرین, لبالب شدند و دنیای خود و دیگران را با نور دانش روشن
کردند.
آنان پس از تلاش بسیار, پی بردند که رمز این همه پیشرفت مسلمانان و رسیدن به این
اوج و تعالی و تمدن بزرگ و درخشان, در شیوه کشورداری, کرامت دادن به انسان, قانون
مداری, برابری همگان در برابر قانون: فرمانروا و رعیت, سردار و سرباز گمنام, فقیر و
ثروت مند, دارا و نادار, وابستگان به حکومت گران و ناوابستگان و… است.
در شیوه کشورداری خود, دگرگونی پدید آوردند. از سیره پیامبر(ص) و علی(ع) و روش و
شیوه حکومتی آن دو بزرگوار, در چگونگی گسترش مساوات و پیاده کردن آن الهام گرفتند و
با دقت و درنگِ همه سویه روی مورد به موردی که این اصل مهم جامه عمل پوشیده و در
سیره آنان, در اوج اقتدار, بازتاب یافته بود , ره روشن زندگی متمدنانه را یافتند.
و با نگاهِ دقیق روی اصل آزادی در ساختار حکومتی آنان, یا این که در هرم قدرت چه
جایگاهی برای این اصل در نظر می گرفتند و چه سان از آن برای پیشبرد هدفهای خود و
سیاستهای راهبُردی بهره می برند و تا چه اندازه به مردم و صاحبان اندیشه مجال می
دادند از این حقِ خدادادی در ژرفا بخشیدن به باورهای خود و مردم و نگهداشتِ حکومت
گران و کارگزاران از لغزشها و بهره ناروا بردن از حکومت و مقام, استفاده برند, به
سرزمینها و وادیهای کشف ناشده ای ره نمون شدند..
این تلاش گسترده و دقت دقیق روی قرآن و سنت, آیه های قرآنی و پیامها و سخنان
پیامبر(ص) و علی(ع) افقهای جدیدی را به روی آنان گشود و دقیقه هایی را باز شناساند
و در شیوه, اسلوب و ساختار حکومتی شان دگرگونی آفرید و این دگرگونیها به گونه ای
بود که زمینه را برای انقلاب صنعتی در آن دیار پدید آورد.
میرزا نائینی, نظریه پرداز بزرگ مشروطیت, فقیه, اصولی, حکیم و آشنای به تاریخ اسلام
و ملتها, می نویسد:
(مطّلعین بر تواریخ عالم دانسته اند که ملل مسیحیّه و اروپاییان, قبل از جنگ صلیب,
چنانچه از تمام شعب حکمت علمیّه و احکامِ سیاسیّه هم, یا به واسطه عدم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 