پاورپوینت کامل شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیّه قم و تولید علم در سده معاصر ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیّه قم و تولید علم در سده معاصر ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیّه قم و تولید علم در سده معاصر ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیّه قم و تولید علم در سده معاصر ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
بنیان گذاری و سازماندهی حوزه علمیه قم در سده معاصر, از پدیده های مهمّ فرهنگی است
که در تاریخ نگاری امروز به گونه شایسته بدان پرداخته نشده است. این رویداد مهم
تاریخی, از آن رویدادهایی است که دگرگونیهای بسیارِ سیاسی, اجتماعی علمی و فرهنگی
را در پی داشته و پدید آورده است. به نظر می رسد از این زاویه, به تاریخ معاصر کم
تر توجه شده است.
پرسش اصلی در این مسأله, این است که این پدیده فرهنگی, چرا در ایران روی داده است و
چرا در شهر قم؟ چه این که امکان آن بود در هر جای دیگر و مکان دیگر, این پدیده مهم
روی دهد.
پرسش دوم این است: این پدیده فرهنگی و تشکیل کانون علمی در قم, چه تولید علم و
معرفتی را برای ما به ارمغان آورده است؟
اکنون, پیش از پرداختن به این نکته ها و پرسشها, بایسته است که نگاه تاریخی داشته
باشیم به مهم ترین مرکزهای علمی شیعه, تا زمینه ای باشد برای فهم و تحلیل حوزه
علمیه قم و نقش آن در دگرگونیهای علمی, سیاسی و اجتماعی.
کانونهای علمی تشیع
۱. حوزه علمیه بغداد: با فروپاشی خلافتِ بنی امیه و سر برآوردن خلافت بنی عباس,
بغداد مرکز خلافت و پایگاه دانش شد. به گونه ای که بسیاری از امامان شیعه بعد از
امام صادق(ع) یا آن جا زندگی می کرده و یا در آن جا, جام شهادت را سرکشیده اند.
از قرن سوم تا پنجم هجری, بغداد پایگاه مهم شیعیان بود و نایبان چهارگانه امام
عصر(ع), با استفاده از عنصر تقیه, در این شهر به سر می بردند. شیخ مفید, سید مرتضی,
کلینی, سید رضی, در این شهر بودند و پرتوافشانی می کردند. آثار بزرگ و ماندگاری
چون: کافی, من لایحضره الفقیه, تهذیب الاحکام, استبصار و شافی, دستاورد این مرکز
علمی تشیع است.۱
۲. حوزه علمیه نجف: حوزه علمیه نجف, به دست توانای شیخ طوسی (۳۸۵ـ۴۶۰) بنیان گذارده
شد. شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید و سید مرتضی است. با رحلت سید مرتضی (۴۲۶هـ.ق)
رهبری شیعه به عهده وی قرار گرفت. شیخ طوسی از دانش آموختگان حوزه بغداد است. تا
سال ۴۴۸ هجری در این شهر بود و محور, مدار و کهف اهل علم و دوستداران اهل بیت و
آموزگار آموزه های دین, تا این که محله شیعه نشین بغداد از سوی ایادی خلافت وقت,
ویران و از بین رفت. شیخ طوسی, ناگزیر, از بغداد به نجف رخت کشید و این هجرت بزرگ,
تشکیل حوزه نجف را سبب گردید. قرن یازدهم, تا پانزدهم, یکی از پرتکاپوترین دوره های
تاریخی این حوزه است. این دوره تاریخی, با ظهور وحید بهبهانی و شاگردان وی, شروع می
شود و فصل جدیدی در پژوهش, پاک کردن علوم اسلامی از زواید و تولید معرفت دینی پدید
می آید. ذهن و فکر و توان دانش آموختگان این مرکز علمی, بیش تر متوجه اصول و فقه
بوده است. پژوهشهای میرزای قمی (قوانین الاصول) محمد تقی اصفهانی (هدایه
المسترشدین) صاحب فصول (الفصول…) به ظهور و تولد پاردایم جدیدی در تحقیقات توسط شیخ
انصاری انجامید که آخوند خراسانی, آقا ضیاء عراقی و میرزا نائینی به آن گسترش دادند
و کمال بخشیدند. در پژوهشهای کمپانی و شهید صدر, شاهد ظهور پاردایمی جدیدتری هستیم.
کتاب جواهر الکلام و مصباح الفقاهه و عروه الوثقی, در علم فقه, از آثار مهم و
اثرگذار در این رشته علمی است که در این حوزه علمیه به نگارش درآمده است.۲
در حوزه نجف, افزون بر رشد کیفی و کمی علم فقه و اصول, در حوزه عرفان عملی نیز
جریان جدیدی شکل گرفت. ملا حسینقلی همدانی, این جریان را بنیان گذارد. سید احمد
کربلایی و سید علی قاضی بر دامنه آن افزودند و آن را گستراندند. ملا حسینقلی همدانی
(۱۳۱۱ـ۱۲۳۹) در فقه و اصول شاگردِ شیخ انصاری و در عرفان, شاگرد سید علی شوشتری
است.
درباره مکتب عرفانی شیخ حسینقلی همدانی, آگاهی های کمی در اختیار داریم. درباره این
مکتب و شخصیت حسینقلی همدانی مطالعات و پژوهشهای درخوری انجام نگرفته است.
جریان عرفانی شیخ حسینقلی همدانی, به گونه اخص و علم عرفان به گونه اعم, بسیار
اثرگذار در توسعه و تولید علم در فرهنگ تشیع بوده است.
۳. حوزه علمیه حلّه: حلّه, پس از فروپاشی بغداد, به دست هلاکوخان, مرکزِ تولید و
توسعه علم قرار گرفت. نخستین نقد و انتقاد علمی از آثار و افکار شیخ طوسی را, پس از
یک دوره رکود در تولید علم و نظریه, ابن ادریس حلّی در این شهر در میان گذاشت و
کتاب سرایر را نگاشت. محقق حلّی, سدیدالدین یوسف (پدر علامه حلی) ابن طاوس و علامه
حلی از بزرگان و اندیشه ورانِ برجسته این حوزه اند. کتاب شرایع الاسلام, تذکره
الفقهاء, کشف المراد, تذکره و الفین و السرایر از آثار تأثیرگذار در علم فقه و اصول
و کلام بشمارند.
پژوهشهای دقیق و سنجیده محقق حلّی و علامه حلّی در علم فقه, هنوز هم در کانونها,
مجلسها و محفلهای علمی جایگاه ویژه و جدّی دارد. جریان کلامی که با خواجه نصیرالدین
طوسی شروع شده بود, با پی گیری, تلاش و حرکت عالمانه علامه حلّی گسترش و تکامل
یافت. به هر حال, حوزه حلّه از کانونهای مهم تولید علم در فرهنگ تشیع است.۳
۴. حوزه علمیه حلب: حلب, یکی از شهرهای سوریه, از سی قرن پیش از میلاد, تمدنهای
گوناگونی, چون: حیثیون, آشوریها, مصریها, یونانیها و رومیها را به خود دیده است.
حمدانیان, که توجه خاصی به فرهنگ اسلامی و تفکر شیعی داشتند, باعث شدند که حوزه
علمیه شیعی در این شهر شکل بگیرد. فارابی (۲۵۹ـ۳۳۹هـ.ق) از شخصیتهای مهم و بنیان
گذار این حوزه است. فارابی, بنیان گذار فلسفه اسلامی, از دانش آموختگان حوزه نجف
بوده است. ابوالصلاح حلبی, سلاّر, حمزه بن عبدالعزیز, ابومکارم ابن زهره (م: ۵۸۵),
ابن شهرآشوب مازندرانی از شخصیتهای اثرگذار این حوزه علمی شیعه بشمارند.۴
۵. حوزه علمیه کربلا: حوزه کربلا پیشینه طولانی در تاریخ تشیّع دارد. اما پرجنبش
ترین دوره تاریخی آن, که در عرصه تولید علم و نظریه های جدید در تفکر شیعی, نقش مهم
و اثرگذاری داشته, زمانی است که شیخ یوسف بحرانی وارد شهر کربلا شده و به ارائه
دیدگاه های خود پرداخته است. شیخ یوسف بحرانی, از علمای بزرگ اخباری و صاحب حدائق
است. وی, در گفت وگوهای علمی که با علمای اصولی داشت, سبب گردید, رویّه میانه تری
در مسلک اخباری پیش بگیرد که سپسها علامه مجلسی آن را دنبال کرد و تحقیقات جدیدی را
در دانشهای وابسته به حدیث به وجود آورد.
ایران در آن زمان عرصه تاخت و تاز تفکر اخباری بود و برای مذهب اصولی فضایی مهیا
نبود که بتواند ارائه فکر کند. وحید بهبهانی, که مخالف سرسخت مکتب اخباری بود, از
ایران مهاجرت کرد و شهر کربلا را برای نشر اندیشه های خود, برگزید. وی با تربیت
شاگردانی چون سید علی طباطبایی, میرزای قمی, ملا مهدی نراقی, توانست جریان جدیدی را
در تفکر شیعه زنده کند.۵
۶. حوزه علمیه اصفهان: با انتقال مقرّ حکومت صفوی از قزوین به اصفهان و دعوت از
علمای جبل آمل و هجرت آنان به ایران, حوزه علمیه اصفهان, مهم ترین مرکز تولید علم
در ایران, شکل گرفت. حوزه علمیه اصفهان, مهم ترین مرکز تولید فکر فلسفی در تشیع
بوده است. شیخ بهایی و محقق داماد از متفکران مکتب اصفهان هستند. ملاصدرا از دانش
آموختگان این حوزه علمی است. اصفهان تا همین اواخر, از مرکزهای مهم تربیت متفکران
حکمت متعالیه بوده است.
از دیگر جریانهای مهم در حوزه اصفهان, ظهور علامه مجلسی در این حوزه است که
پژوهشهای وی در زمینه های گوناگون, حرکت جدیدی را در تفکر شیعه پدید آورد.
۷. حوزه علمیّه خراسان: مرقد علی بن موسی الرضا(ع) در شهر مشهد, همواره برای علما و
اهل علم جاذبه آفرین بوده است و ملجأ و مأوا و جای مقدس برای سکنی و دانش اندوزی و
نشر دانش دین. اما از آن جا که توجه ما به کانونهای علمی شیعه از باب تولید علم و
معرفت, در مجموعه معرفتی شیعه است, به گزینش آن برهه از تاریخ و تلاشهای علمی حوزه
های علمیه می پردازیم که در این عرصه مهم نقشی ایفا کرده اند. حوزه علمیه خراسان دو
جریان فلسفی و کلامی مهمی را در طول تاریخ خود دیده است:
الف. جریان فلسفه صدرایی. این جریان, با رحل اقامت افکندن حاجی سبزواری در شهر
سبزوار, شروع شد. به گونه ای که حاجی سبزواری در این شهر, نوری در شهر اصفهان,
شناساننده و ترویج دهنده تفکر صدرایی شناخته شدند. اگر تلاشهای علمی و آموزشی این
دو فیلسوف نبود, تفکر صدرایی در ایران ناشناخته می ماند.
ب. جریان کلامی, این جریان با حضور میرزا مهدی اصفهانی در شهر مشهد شروع شد و با
تلاش عالمانه شیخ مجتبی قزوینی و شاگردان او, گسترش یافت. این جریان کلامی, که
معروف به مکتب تفکیک است, جریانِ کم وبیش جدیدی است که به جدایی راه شریعت و دین از
جریان فکری فلسفه و عرفان عقیده مند است.
این جریان, فلسفه و عرفان را موجب گمراهی آدمی می داند. به اعتقاد متفکران این
جریان, تفکر فلسفی و عرفانی دو ویژگی مهم دارد:
الف. مسأله وحدت وجود.
ب. اعتقاد به سنخیت.
کتاب ابواب الهدی, بیان الفرقان, میزان المطالب, عارف و صوفی چه می گوید, تنبیهات
فی المبدأ والمعاد از دستاوردهای علمی این جریان است.
شیخ عبدالکریم حائری و بنیان گذاری حوزه علمیه قم
در مقدمه بحث, این پرسش طرح شد که چرا حوزه علمیه قم, بنیاد گذارده شد؟
برای پاسخ و تحلیل این مسأله نیازمندیم که به بررسی و تحلیل چند مسأله بپردازیم:
۱. نوع تفکر سیاسی تشیع.
۲. نهضت مشروطه و نخبگان حوزه های علمیه شیعه
۳. شخصیت علمی شیخ عبدالکریم حائری.
۱. تفکر سیاسی تشیّع: تفکر شیعی از اسلام, به شدت سیاسی است و جدا کردن این مقوله
از همدیگر به آسانی امکان پذیر نیست, حتی آنان که از جدایی دین از سیاست دم می زنند
و بر آن پای می فشارند, نه این که بر این عقیده باشند که در دین اسلام دستور و
برنامه های سیاسی نیامده است, بلکه بر این عقیده اند که این دستورها و قانونها,
ویژه زمانِ حضور است, نه زمان غیبت. مفاهیم کلیدی و اعتقاد بنیادینی که تشیع را از
دیگر گروه های اسلامی, جدا می سازد, امامت و عدل است که بار سیاسی آن, کم تر از بعد
اعتقادی و دینی اش نیست. در بعد فروعات و دینداری هم, بخش زیادی از مناسک و اعمال
دینی دینداران, بیش تر ماهیت سیاسی و دینی دارد: حج, خمس, زکات, امر به معروف و نهی
از منکر, تولّی و تبرّی و جهاد. مثلاً عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به عنوان
مناسک دینی و سلوک دینی تشیع, مصداقی از عمل دینی دینداران شیعه نسبت به عنصر امر
به معروف و نهی از منکر و تولّی و تبرّی در تشیّع است. در این عمل و سلوک دینی است
که قیام حضرت اباعبدالله الحسین, سرمشق مبارزات سیاسی و اجتماعی آزادی خواهانه تشیع
قرار می گیرد. در فقه شیعه, اگرچه بحث سیاسات, کم تر مورد مطالعه و تحقیق قرار
گرفته; اما با این حال, مقوله ها و بحثهایی چون نوع همکاری با سلطان جائر, قضاوت و
حدود, دیات و ولایت فقیه که از بحثها و مقوله های مربوط به سیاسات فقه است, در
کتابهای فقهی مورد بحث بوده است. در مَثَل همین بحث ولایت فقیه که صاحب جواهر, منکر
این نظریه را, بی بهره از شم فقاهت می داند;۶ اما شیخ انصاری, اثبات آن را (خرط
القتاط). ۷ مراد این است مباحث و مسائل مربوط به حکومت و سیاسات در تفکر شیعی, گرچه
به گونه بسیط, بوده است. گواه بر این نهاد مرجعیت است که از زمان شکل گیری آن,
پیوسته به عنوان یک نهاد رقیب برای قدرتهای سیاسی و حکومتها جلوه گر بود و قدرتهای
سیاسی, ناگزیر بودند برای مشروعیت بخشیدن به خود, با نهاد مرجعیت کنار بیایند و
موردهای زیادی در تاریخ داریم که قدرتهای سیاسی در اثر تردیدهایی که برای متدینان,
نسبت به مشروعیت آنها وجود داشت, از طرف نهاد مرجعیت در حالت انفعالی شدیدی قرار
گرفته بودند و نهاد دین و مرجعیت, با طرح تئوری سلطان جائر, سلطان عادل شیعه و
ولایت فقیه, کوشید در سازماندهی و هدایت جامعه نقشی جدّی داشته باشد.
۲. نهضت مشروطیت و نخبگان حوزه های علمیه شیعه: رژیم سلطنتی, اگرچه ساختار بسته و
استبدادی دارد, اما اگر عنصر امنیت و عدالت همراه و پیوسته آن باشد, کارکردهای خاص
خود را دارد و دوام و استمرار این گونه سیستم حکومتی را در سرزمینهایی که حاکم است,
پایندانی می کند. ما در تاریخ کشورمان در پاره ای از برهه ها, با چنین پدیده ای
روبه روییم. نهاد دین و مرجعیت هم, ناگزیر و به گونه غیر مستقیم و از باب دفع افسد
به فاسد و اضطرار و ضرورت این گونه حکومتها را پذیرفت و لباس مشروعیت بر تن آنها
کرد و نظریه (سلطان شاه شیعه) در چنین بستری بود که مطرح شد و مستدل گشت و حجیت
یافت. این دو عنصری که در بالا برای مقبولیت و مشروعیت رژیم سلطنتی ذکر شد, در
حکومت قاجار رفته رفته کناررفت و چهره خشن و وحشتناک آن برای مردم ایران مانده بود.
این جا بود که حرکت سیاسی و آزادی خواهانه شکل گرفت. از این روی, بحث عدالت و قانون
از شعارهای اصلی جریانهای فکری دینی و سکولار بود. دور بودن نهاد مرجعیت از ایران,
سبب شد که رهبری نهضت مشروطیت از دست علما بیرون برود و به دست جریان غیر دینی
بیفتد و سرانجام, نهضت مشروطیت عقیم بماند. جریان سکولار, در قالب و لباس جدیدتری
فضای فرهنگی و سیاسی ایران را فروپوشاند. به نظر می رسد این شکست برای نهاد دین, دو
دیدگاه پدید آورد:
الف. شماری این واقعه تاریخی را مؤیّد و دلیل قوی می انگاشتند بر این که حکومت در
عصر غیبت حرام است و نتیجه می گرفتند که نباید کاری به مسائل سیاسی داشت. به نوعی
نظریه جدایی دین از سیاست را ترویج می کردند.
ب. شماری به این فکر افتادند که مرکز علمی در ایران بنیان بگذارند و عَلَم نهادِ
مرجعیت را در ایران برافرازند. عزم و آهنگ آخوند خراسانی برای مهاجرت به ایران و
مرگ مشکوک ایشان در این هنگام, بنیان گذاری حوزه علمیه اراک در ایران به دست توانای
شیخ عبدالکریم حائری, تلاش فیض قمی و بافقی برای بازسازی حوزه کهن قم و دعوت از شیخ
عبدالکریم حائری برای بنیان گذاری حوزه علمیه قم۸ و دست به کار شدن حائری برای پی
ریزی این بنای سترگ و دعوت از فلاسفه, عرفا, نخبگان فکری, و نوع سلوک بروجردی در
مدیریت مرجعیت دینی و… می تواند به عنوان قطعه های پازل تاریخ معاصر حوزه های علمی
شیعه در ایران, در کنار هم قرار بگیرد. وقتی به چنین چارچوب نظری در پشت این
تلاشها, باورمند شدیم, روشن می شود که تاریخ معاصر را از این زاویه هم می توان دید
و به تحلیل و بررسی آن پرداخت. خاطره ای که آقا جمال خوانساری از شیخ عبدالکریم
حائری نقل می کند, می تواند تأییدکننده مناسب و روشنی بر این سخن باشد.
آقا جمال خوانساری می گوید:
(وقتی که ایشان قصد داشت به ایران بازگردد, پرسیدیم:
شما از کسانی هستید که بعد از میرزای دوم, به عنوان مرجع تقلید مطرح هستید چرا در
سامراء نمی مانید؟
ایشان فرمود: من نمی خواهم مرجع شوم می خواهم بروم ایران, اگر خدمتی از دستم برآید
برای اسلام و مسلمانان انجام دهم.)۹
۳. شخصیت و حیات علمی شیخ عبدالکریم حائری: حائری در سده ۱۲۸۰ یا به نقلی
۱۲۷۶هـ.ق۱۰ در شهرستان میبد, روستای مهرجرد که در ۵۰کیلومتری یزد واقع شده است,
دیده به جهان گشود. از ۶سالگی از نعمت پدر محروم گردید و تحت سرپرستی مادر قرار
گرفت. با حمایت شوهرخاله اش در مکتب خانه اردکان, مقدمات علوم و ادبیات را فراگرفت
بعد به مدرسه محمدتقی خان, که از مدرسه های معروف یزد بود, رفت و در نزد علمایی چون
حاج میرزا حسین وامق و سید یحیی مجتهد یزدی تحصیل کرد. در ۱۸سالگی برای ادامه تحصیل
به کربلا رخت کشید. دو سال در حوزه درس فاضل اردکانی شرح لمعه و قوانین را خواند و
سپس در درس میرزای بزرگ شرکت جست, و نیز از محضر بزرگانی چون آقا میرزا ابراهیم
محلاتی, سید محمدتقی فشارکی, میرزا محمدتقی شیرازی و شیخ فضل الله نوری بهره مند
گردید.
پس از رحلت میرزای بزرگ, در درس آخوند خراسانی حاضر شد. در سال ۱۳۳۲ به دعوت مردم
اراک به این شهر آمد. هشت سال در این شهر ماند و به تربیت و تعلیم طلاّب پرداخت.
حوزه درسی باشکوهی تشکیل داد. در کوتاه مدت حوزه اراک بلند آوازه شد و اقبال به آن
فزونی گرفت و از هر سوی و هر دیاری, طلاب به سوی حوزه اراک رخت می کشیدند. نقل شده
است: حدود ۳۰۰ طلبه در درس ایشان شرکت می کردند.۱۱
گویا, میرزا محمدتقی شیرازی مخالف سفر ایشان به اراک بوده است و امیدوار بوده در
حوزه سامرا بماند و پس از او عهده دار امر مرجعیت گردد. اما شیخ عبدالکریم, ایران
را نیازمند به خود می دیده است; از این روی آهنگ هجرت به ایران می کند. میرزای دوم
به این شرط با سفر او موافقت می کند که پس از مدتی به عتبات برگردد.۱۲
علم و فضل حائری برای خیلی ها مسلم شده بود. حائری از نظر علمی جایگاه بلندی داشت.
ارباب فضل, فضل او را می ستودند. نقل می کنند: پس از رحلت سید کاظم یزدی, صاحب
عروه, شماری از مقلدان ایشان, به آقای حائری رجوع کردند. همین مسأله ایشان را میان
ماندن در اراک و رفتن به کربلا در تردید افکنده بود.۱۳
و نقل می کنند: محمدتقی شیرازی, موارد احتیاطی خود را به ایشان ارجاع می داده و
سفارش می کرده است: در این موردها, از دیدگاه های ایشان پیروی کنند.۱۴
افزون بر مقام علمی حائری در میان حوزه های علمی و متدینان, تدبیر و توان مدیریت وی
برای علما و فرهیختگان محرز شده بود.
ایشان, که از نزدیک شاهد و ناظر مدیریت میرزای بزرگ, آخوند خراسانی و میرزای دوم
بود و توشه های بس ذی قیمت را با خود داشت, و تجربه بنیان گذاری مدیریت حوزه علمیه
اراک, در مدت کم, و توسعه کیفی و کمی آن, برای علما این نوید را می داد که ایشان
تنها گزینه و شخصیتی است که می تواند هدایت علمی و معنوی ایران را بر عهده بگیرد.
از این روی, هنگامی که حائری به قصد زیارت حضرت معصومه(س) به سوی قم حرکت کرد, به
سفارش علما و بزرگان قم, مردم تا چهارکیلومتری شهر به استقبال ایشان رفتند. شیخ
ابوالقاسم کبیر قمی, حاج محمد ارباب, فیض و شیخ مهدی پایین شهری, از ایشان دعوت
کردند که در قم بماند و حوزه قم را بازسازی و بنیان بگذارد. آقای فیض که پیش از شیخ
عبدالکریم حائری, تلاشهایی برای بازسازی حوزه کهن قم داشت, کارهایی هم برای به
سامان حوزه انجام داده بود, با آمدن آقای حائری به قم, به یاری و تأیید ایشان
برخاست و جایگاه نماز و تدریس خود را در اختیار ایشان گذاشت.۱۵
بزرگان و علما, از یک سوی زمینه را فراهم می کردند و از دیگرسوی, با نشستهای خصوصی
و طولانی که با شیخ عبدالکریم حائری داشتند, تلاش می کردند وی را راضی کنند در قم
بماند. سلطان الواعظین, با منبرهای پرشور خود, مردم را برمی انگیخت که از آقای
حائری بخواهند در قم بماند.۱۶
حوزه علمیه قم, پیش از ورود آقای حائری, از رجال علمی و دینی بزرگی چون میرزا محمد
ارباب, حاج شیخ مهدی پایین شهری, فیض قمی, شیخ ابوالقاسم کبیر قمی, که هر یک در
رشته های علوم اسلامی استاد فن بودند, بهره مند بود. با این حال, خود این بزرگان,
بر این باور بودند که این کار از توان آنان بیرون است.
تدبیرها و دوراندیشیهای حائری در بازسازی و توسعه حوزه علمیه قم
همزمان با ورود حائری به قم (۱۳۴۰/۱۲۹۶هـ.ش) و تأسیس حوزه علمیه قم (۱۳۴۱)
رویدادهای مهمی در سطح ایران و جهان به وقوع پیوست که بررسی و تحلیل آنها می تواند
زمینه خوبی را در فهم موضوع بحث ما به وجود آورد.
۱. کودتای ۱۲۹۹ش/ ۱۳۴۳هـ.ق و سردار سپهی رضاخان: در کودتای ۱۲۹۹ شمسی, رضاخان, به
مقام سردارسپهی رسید و در سال ۱۳۰۲ شمسی/ ۱۳۴۶هـ.ق رئیس الوزراء شد. رضاخان, برای
رسیدن به قدرت و استوار ساختن پایه های آن, به شدت به پشتیبانی علما نیاز داشت,
بویژه که مخالفتهای جریان سیاسی ـ دینی به رهبری شهید مدرس, رضاخان را در موضع ضعف
قرار داده بود. از این روی تلاش می کرد, با نزدیک شدن به علما, این بحران بزرگ را
از سر بگذراند. در این برهه, خیلی به علما و روحانیت احترام می گذاشت و خود به
برپایی مراسم عزاداری می پرداخت. از این روی, بازدارنده سیاسی: یعنی احساس خطر از
طرف قدرت حاکم برای تأسیس و تشکیل حوزه علمیه, در عمل, در این برهه در بین نبود,
حتی شیخ عبدالکریم, با موافق نشان دادن خود با رضاشاه, می خواست از مجال به دست
آمده برای استوارسازی و گسسترش این پایگاه حوزوی استفاده بکند و به تربیت نیرو
بپردازد.
۲. آغاز جنگ جهانی اوّل و حوزه علمیه قم: با آغاز جنگ جهانی اوّل, نجف و کربلا برای
علما و طلاب ناامن گردیده بود و آمد و شد طلاب در آن شهرها به سختی انجام می گرفت.
این ناامنی سبب شد که خیلی از علما و طلاب, این شهرها را به مقصد قم, که تنها بدیل
این کانونهای علمی و جای امن برای کارهای علمی بود, ترک بگویند. از طرفی دیگر,
امکان به وجود آمدن بدیلی برای نجف, سامرا و کربلا, که در نزد علما و طلاب, به
عنوان عالی ترین و مهم ترین مرکزهای تحصیل و تعلیم و تحقیق علوم دینی شناخته شده
بود, به زودی و دست کم در کوتاه مدت, نمی رفت که رویداد جنگ جهانی و ناامنی, آن را
ممکن ساخت. ناامن شدن این مرکزهای علمی و پدید آمدن تنگناها و دشواریها, سبب شد که
خیلی از طالب علمانی که برای پیمودن رده های عالی تر علمی می خواستند به عتبات
بروند, متوجه قم شوند و خیلی ازعلما و فضلایی که از ناامنی این مرکزهای علمی نگران
بودند, جذب حوزه قم گردند. و یادآور شدیم: آقای حائری, با تدبیرها, دوراندیشیها و
شناخت دقیق از فرصت پیش آمده: درگیریهای درون قدرت سیاسی و دستگاه حاکمه و… حوزه
امن و آرامی را برای تحصیل علم آماده کرد.
۳. تبعید مراجع نجف به ایران: مرجعیت شیعه, در زمان تأسیس حوزه علمیّه قم, با سید
عبدالحسین اصفهانی و نائینی بود. مراجع نجف به خاطر رویارویی با دولت استعمارگر
انگلیس که می خواست امتیاز دو رود بزرگ فرات و دجله را ویژه خود گرداند, به ایران
تبعید شدند. تبعید این بزرگان به ایران و استقبال شایان توجه حائری از این بزرگان,
ذهنها را متوجه حوزه علمیه قم کرد و قم را به عنوان یک مرکز مهم تعلیم و تربیت دینی
و بدیل عتبات رسمیت بخشید. حائری به احترام این بزرگان, حوزه درس خود را تعطیل کرد
و تدریس را به این بزرگان واگذارد. و حدود ۶ماه درس این بزرگان برقرار و برگذار می
شد.
شیخ عبدالکریم حائری تلاش ورزید از مجموع رویدادها در جهت تأسیس و توسعه و رسمیت
بخشیدن حوزه علمیه قم استفاده کند. درگیریهای درون حکومت, جنگ جهانی, تبعید علمای
عتبات به ایران و… از آن جمله است.
البته منظور این نیست که نقش ایشان را کم رنگ جلوه بدهیم, بلکه به عکس, مراد نشان
دادن و نمایاندن مدیریت قوی ایشان است. ظرفیت شناسی زمان و استفاده بهینه از
فرصتهای پیش آمده, خود نشان از تدبیر و تدبّر بالاست و نمایان گر مدیریت موفق. روی
هم رفته, می توان گفت: حائری, سه سیاست اصلی را در حرکت راهبردی خود در نظر داشته
است:
۱. بنیان گذاری حوزه علمیه قم
۲. توسعه کیفی و کمی حوزه علمیه قم
۳. رسمیت بخشیدن به حوزه علمیه قم در جهان تشیع به عنوان یک مرکز دینی.
هر یک از این سه سیاست, تدبیرها و دوراندیشیهای خاصی را می طلبد. اما آن چه جای هیچ
گمانی در آن نیست, این که: ایشان جهت عملی شدن این پروژه در چگونگی برخورد با حکومت
و سیاستهای دیکته شده آن, به عنوان بازدارنده ای بالقوه, نیازمند یک استراتژی بود;
چراکه اگر این بازدارنده بالقوه به بازدارنده بالفعل تبدیل می گردید, می توانست در
روند این پروژه خلل وارد سازد, یا این که صورت مسأله را حذف کند. حائری ولایت فقیه
را در امور حسبیه معتقد بود. امور عرفی و اداره معاش مسلمانان را وظیفه و بر عهده
کسی می دانست که در اجرای این امور مبسوط الید باشد۱۷ بر همین اساس, تا زمانی که
رضاخان به ظاهر, به شرع پای بندی نشان می داد و عرصه را به دینداران تنگ نکرده بود,
حائری, خود را مخالف نشان نمی داد و با این حال, روی سلوک خود دقت داشت که رژیم
نتواند در راستای مشروعیت بخشیدن به خود از آن بهره برد. از این روی در مراسم تاج
گذاری رضاخان شرکت نکرد; اما از وقتی که رضاخان سیاست تهدید و تحدید علیه حوزه ها,
از جمله حوزه قم را پیش گرفت, حائری نیز به گونه دیگر رفتار کرد و وانمود که این
رفتارها را برنمی تابد و از این وضع راضی نیست و اگر دریابد, تنها راه رویارویی
است, به رویارویی برمی خیزد, گرچه جان اش نیز فدا شود:
(من از شهادت در راه اسلام هیچ باکی ندارم و طالبم ولی عمده تشخیص راه است.)۱۸
حائری برای به رسمیت بخشیدن به حوزه علمیه قم در جهان اسلام, تدبیرهایی اندیشید و
راه هایی را پیمود که نشان از تلاشهای بی وقفه و توانایی بالای ایشان در امر مدیریت
این امر مهم است:
۱. جذب عالمان و فرزانگان جهان تشیّع: رسمیت بخشیدن به هر چیزی, بسته به اموری چند
دارد. به دیگر سخن, فرایندی است که در صورت پدید آمدن سببها و علتها, به دست می
آید. آن چه که در رسمی شدن و جایگاه یافتن حوزه قم, می توانست اثرگذار باشد, کشاندن
عالمان, صاحب نظران, فلاسفه, متکلمان و عرفا به حوزه قم بود. حائری با اهمیت دادن
به این امر و نگاه دقیق به نقش بزرگان علم و دعوت از آنان و مهیا کردن زمینه های
اندیشیدن و تولید علم, موفق شد به حوزه علمیه قم, اعتبار علمی بخشد و گامهای استوار
و اساسی در بالا بردن جایگاه علمی آن بردارد. بسیاری از استادان و برجستگان و صاحب
نظرانِ علوم عقلی و نقلی به دعوت ایشان به قم آمدند و در قم ماندگار شدند و بازار
علم را رونق دادند و بر شکوفایی دانش افزودند. سید احمد خوانساری, از علما و مراجع
بزرگ پس از بروجردی, پس از آن که شیخ از اراک به قم رخت می کشد, در اراک می ماند.
به مناسبتی در محضر شیخ, بحثی از آقای سید احمد خوانساری به میان می آید. شیخ می
گوید:
(ما می خواستیم ایشان اعلم علمای ایران باشد:
ایشان ترجیح دادند اعلم علمای اراک بماند)
این سخن وقتی به گوش مرحوم خوانساری می رسد بلافاصله به قم تشریف می آورند و حوزه
درسی را تشکیل می دهند.)۱۹
۲. تربیت نخبگان: بی گمان از راه های ارزیابی هر مجموعه موفق, ارائه دستاوردهای
کیفی آن, در سطح کلان است. حوزه علمیه قم هم, به عنوان یک مرکز علمی و پژوهشی و
آموزشی, باید نخبگانی را تربیت و تحویل می داد که فکر و تحقیقات آنان چشم انداز
روشنی برای آیندگان و مخاطبان و متدینان بگشاید. گام اوّل برای رسیدن به این هدف,
بستگی به این داشت که استادان در سطحِ خواست و نیاز طلاب, در رده های گوناگون, با
گرایشهای گوناگون بوده باشد. حائری, با جذب شخصیتهای مهم علمی و دینی این گام را
برداشت که پیش تر مورد اشاره قرار گرفت.
از دیگر تدبیرهای مهم حائری در تربیت نخبگان, شناسایی نیروهای باهوش و توانا از نظر
ذهنی و فکری بود تا آن جا به این امر اهمیت می داد که کسانی را گمارده بود, تا طلبه
های هوشیار و بااستعداد را شناسایی و به ایشان معرفی کنند تا از آنان پشتیبانی
معنوی و مادی کند.
۳. سامان دهی مسائل مالی و شهریه طلاب: شهید مطهری, مسائل مالی و مادی را ریشه
بسیاری از نابسامانیها, گرفتاریها و مشکلات حوزه ها و روحانیت می داند. حائری پیش
تر به این دو ریشه نابسامانی پی برده بود و درمان آن را سرلوحه کار خود قرار داده
بود. حائری به تلاش برخاست تا مسائل مالی حوزه را سامان دهد, تا طلاب با فراغت بیش
تری به درس و بحث بپردازند. از آن جا که سر و سامان دادن به امور مالی حوزه و
برآوردن آن, بستگی تام و تمام به جذب سهم امام دارد که این کار در کنار حوزه های
مقتدر و با سابقه نجف, کربلا و سامرا, کار آسانی نبود و به یک مدیریت دقیق, پیگیر و
خلاق نیاز داشت. خاطرات زیادی از یاران و اصحاب ایشان در این باره وجود دارد که
خود, مجال مستقلی می طلبد از جمله تدبیرهای ایشان در این برهه و برای چیرگی بر این
مشکل, سفارش به کسبه بود که به طلاب, کالا و جنس نسیه بدهند. برنامه این بود که اگر
طلبه ای نمی توانست سر ماه بدهی خود را پرداخت کند, ایشان می پرداخت.۲۰
۴. انتقال نهاد مرجعیت به ایران: به نظر می رسد انتقال مرجعیت به شهر قم, گام مهم,
بنیادین و اساسی بود که توانست به حوزه علمیه قم رسمیت بخشد. حائری با این که پس از
رحلت میرزای دوم, برای عهده گیری مقام مرجعیت, نامش بر سر زبانها بود و در هر محفل
علمی از او نام برده می شد, با سفر به ایران, خود را کنار می کشد و حتی پس از رحلت
سید کاظم یزدی, بیش تر مقلدان وی به ایشان رجوع می کنند, با این حال, ماندن در
ایران را برمی گزیند و از یک مجال استثنایی برای کسب مرجعیت عامّه بهره برداری نمی
کند. بدون شک, باید یک حجت شرعی قویّ برای این کار داشته باشد.
وقتی مراجع نجف: اصفهانی و نائینی به ایران تبعید می شوند, این بزرگان به قم می
آیند این نشان از اعتبار حوزه قم در نظر مراجع بزرگ تشیع, و نهاد مرجعیت, بود و
دستاورد حرکت بزرگ حائری.
حائری با این حرکت عالمانه, دقیق و از روی تدبیر و دوراندیشی, نهاد مرجعیت را در
ایران پی ریزی کرد و زمینه را برای پرتوافشانی نهاد مرجعیت در ایران فراهم آورد که
با مرجعیت آقای بروجردی به اوج رسید و در حقیقت تلاشهای گسترده حائری در زمان آقای
بروجردی, لباس تحقق پوشید و نهاد مرجعیت به ایران انتقال یافت.
وفات حائری و مرجعیت بروجردی
شیخ عبدالکریم حائری به سال ۱۳۵۵هـ.ق چشم از جهان فروبست. حوزه پس از ایشان, با
همکاری حجت کوه کمره ای (۱۳۷۲ـ۱۳۱۰هـ.) صدر (۱۳۷۳ـ۱۲۹۹هـ.ق) و سید محمدتقی خوانساری
(۱۳۷۲ـ ۱۳۰۵هـ.ق) مدیریت می شد. در این برهه, هم به خاطر فشار شدید و روزافزون
دستگاه استعماری و حکومت, به حوزه و هم به خاطر نبود یک محور و مدار علمی و معنوی
قوی, خطر از هم گسستن حوزه و پراکندگی حوزویان, حوزه نوبنیاد را تهدید می کرد, از
این روی, شماری از علمای حوزه قم به این فکر افتادند که اقتدار از دست رفته را به
حوزه علمیه باز گردانند. به باور این گروه, کسی که افزون بر علم و فضل, توان مدیریت
بالایی داشته باشد که بتواند رونق و اقتدار را برگرداند و دستاوردهای حائری را پاس
بدارد, آقای بروجردی بود. از این روی, با اصرار و تلاش بسیار ایشان را به حوزه قم
آوردند.
آقا حسین طباطبایی, به سال ۱۲۹۲هـ.ق در بروجرد, چشم به جهان گشود و در ۱۲سالگی در
شهر بروجرد پیش علمای آن شهر و والدش ادبیات و مقدمات علوم اسلامی را خواند. در
۱۸سالگی (۱۳۱۰) به شهر اصفهان رفت. اصفهان در آن زمان, حوزه گرم و پررونقی داشت.
وی, از محضر ابوالعلی کلباسی, سید محمدتقی مدرس, سید محمدباقر درچه ای کسب فیض کرد.
فلسفه را در این حوزه, از محضر آخوند ملا محمد کاشی و میرزا جهانگیرخان قشقایی
فراگرفت. به سال ۱۳۱۸ برای ادامه تحصیلات عالیه, وارد نجف شد و در حوزه درسی آخوند
خراسانی, محمدکاظم یزدی و شریعت اصفهانی شرکت کرد.۲۱ به سال ۱۳۲۸ به ایران آمد و در
بروجرد, به تدریس فقه, اصول, فلسفه و حکمت پرداخت. سال ۱۳۶۳هـ.ق که برای معالجه,
بروجرد را به مقصد تهران ترک گفت, تلاشها برای آمدن ایشان به قم, اوج گرفت. دست
آخر, علما, ایشان را راضی کردند زعامت حوزه علمیه قم را بپذیرد. آقای بروجردی, یکی
از دو محرّر درس خارج آقا ضیاء عراقی است. تقریرات ایشان را بهترین تقریر درس آقا
ضیاء عراقی دانسته اند.۲۲
به قولی ایشان نخستین تعلیقه را بر عروه الوثقی, سید محمدکاظم یزدی زده است. نقل می
کنند: حاج شیخ محمدرضا, دایی سید محمدباقر صدر, وقتی حاشیه آقای بروجردی را بر عروه
دید, گفت:
(در باب تقلید باید از مردی مانند آیت الله بروجردی هم تفحص کرد.)۲۳
برجستگی آقای بروجردی در این بود که گرایش سیاسی داشت. بر این باور بود که دین
اسلام, دین سیاسی و اجتماعی است و احکام آن, این گونه نیست که تنها ویژه امور عبادی
باشد; بلکه بیش تر احکام آن برای سامان دادن به زندگی سیاسی و اجتماعی مردم است.۲۴
برابر همین اندیشه و برای سامان دادن به زندگی سیاسی مردم و از میان برداشتن
اختاپوس ستم, پس از رایزنی و هم فکری با علما و مراجع نجف, برای پی گیری سیاست
راهبردی خود و علمای بزرگ نجف, به ایران هجرت کرد و این هجرت با همه فراز و نشیبها
و کش و قوسها, از هجرتهای سرنوشت ساز بود و دگرگونی ژرف, همه سویه و گسترده ای را
برای ایران و اسلام در پی داشت.
دوران بروجردی را دوره تحکیم و توسعه حوزه علمیه قم و مرجعیت ارزیابی کرده اند.
نخستین گامی که آقای بروجردی در این راستا برداشت, سازماندهی امور مالی و شهریه
طلاب بود.۲۵ آن گونه که از شماری از اصحاب و شاگردان ایشان نقل شده, از جدی ترین
دغدغه های ایشان حلّ این مسأله بوده است. وی, با پی گیریها و تلاشهای بسیار, توانست
این مشکل را حل کند و به مرحله ای برساند که برای طالب علمان حوزه علمیه نجف و دیگر
حوزه ها شهریه قرار دهد. این در واقع, نشان گر توان بالای مدیریت ایشان در
سازماندهی مسائل مالی و بودجه حوزه و جذب و توزیع سهم امام و توسعه مرجعیت ایشان و
مرکزیت قرار گرفتن حوزه علمیه قم نسبت به نجف, کربلا و سامرا بود.
از دیگر کارهای بزرگ و اساسی بروجردی در استوارسازی جایگاه علمی و معنوی حوزه قم,
تشکیل دارالتقریب بود. حوزه, با گشودن باب گفت وگو, با دیگر فرقه ها و مذهبها, قدرت
علمی خود را نمایاند. آقای بروجردی, با فرستادن نمایندگان خود به سراسر جهان, به
حوزه قم, بعد جهانی بخشید و آن را در جهان به عنوان مرکز تشیّع شناساند.۲۶
آقای بروجردی, اگرچه دارای اندیشه های سیاسی بود و باور داشت که بیش تر احکام دین
برای سامان دادن به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه است; اما زمان را برای حرکت بنیادی
و به حرکت درآوردن مردم برای پی ریزی زندگی اجتماعی و سیاسی خود براساس دین, مناسب
نمی دید. در واقع احساس می کرد نیروی لازم برای این کار را ندارد. از این روی از
باب ناگزیری به مسائل سیاسی می پرداخت. از یک طرف حکومت پهلوی را مشروع نمی دانست و
از دیگرسو, خود را مبسوط الید نمی دید. در حقیقت, اگر آمادگی نداشتن جامعه را یک
فرایندی بدانیم, یک بعد و ضلع آن برمی گردد به حوزه های علمیه, بویژه حوزه علمیه قم
که آمادگی لازم در بعد نظری و تئوریک, و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 