پاورپوینت کامل گستره نقد و ویژگیهای آن در مجلّه حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گستره نقد و ویژگیهای آن در مجلّه حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گستره نقد و ویژگیهای آن در مجلّه حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گستره نقد و ویژگیهای آن در مجلّه حوزه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۳۵

دانش, با نقد شادابی می یابد. قلب دانش, با خون نقد می تپد. کاستیها و ضعفها, با
نقد شناخته می شوند. ساحلهای ناشناخته بحث, با ابزار نقد گشوده می شوند. برتری
اندیشه ها در نقد آشکار می گردد. نقد واقعیت را نشان می دهد و ظاهر فریبنده را رسوا
می سازد. نقد, پرده نیرنگ را می درد. دیدگاه هایی را که به ناروا در اوج قرار گرفته
اند, به زیر می کشد و سخنِ کم شمرده شده غیر معروف را در چهار سوق دانش قرار می
دهد.

مجلّه حوزه از آغاز تاکنون, نقد را سرلوحه کار خود قرار داده است; امّا نه برای طعن
و سُخره گرفتن دیگران, یا فروش و بازارگرمی و بالا رفتن تیراژ که برای روشن شدنِ
حقیقت. در جامعه علمی ما, از آن روی نقد جا نیفتاده و جایگاه خود را پیدا نکرده که
با بیماریهای گوناگونی دست به گریبان است:

گروهی نقد را دستاویز طعن به دیگران و بیرون راندن رقیب از صحنه قرار داده اند.

گروهی نقد را ابزار فروش نشریه و کتاب خود ساخته اند.

گروهی برای رسیدن به مقام و دست یافتن به شهرت, از نردبان نقد بالا می روند.

گروهی آن را میدان نبرد گلادیاتورهای علمی و ادبی ساخته اند.

در این میان, شماری, از نقد خوب بهره می برند و از آن, به جا استفاده می کنند, در
راه رشد علمی و از میان برداشتن کاستیها و رسیدن به کمال.

مجلّه حوزه, از همه ظرفیتهای خود استفاده کرده که از نقد بهره درستی ببرد و آن را
وسیله ای سازد برای کمال یابی و رشد علمی, اجتماعی, فرهنگی و سیاسی.

با توجه به زمان انتشار مجلّه در سالهای آغازین انقلاب اسلامی و نبود نشریه های
تخصصی حوزوی, مجلّه بیش ترین توجه را به نقد سازمان روحانیت و نمایان کاستیهای حوزه
های علمیه داشت.

در آغازِ حرکت شتابان انقلاب اسلامی, فرصتها باید هدر نمی رفت. از هر فرصتی باید
استفاده می شد, تا کاستیهای سازمان روحانیت و حوزه ها, که نقش بنیادین را در انقلاب
داشتند و می باید ایفا می کردند, شناسایی و نسبت به آنها هشدار داده می شد. زیرا
اگر در آن مجال, کاستیها شناسایی نمی شد و با آنها به گونه ریشه ای برخورد نمی
گردید, چه بسا, انقلاب اسلامی, دچار آفتها و آسیبهای جبران ناپذیر می گردید, از این
روی مجلّه حوزه, برای در امان ماندن انقلاب اسلامی از کژاندیشیهایی که ریشه در
سازمان روحانیت و حوزه ها داشت و کارامدی روحانیت و حوزه ها را تحت الشعاع قرار می
داد, به نقد جدی سازمان روحانیت و نمایاندنِ کاستیهای حوزه ها روی آورد و جزء
هدفهای خود اعلام کرد:

(این سنت دیرین حوزه های علمیه بوده است که بحث و گفت و گو کنند, بنویسند, انتقاد
کنند و انتقاد بپذیرند. و در نوشته هایی به نام (اسئله) و (أجوبه) مشکلات خود را
طرح کنند و مسائل مورد نیاز را پاسخ گویند. درسهای اجتهاد نمونه روشن آن است که با
مبادله افکار و نزدیکی و انس و صمیمیت ویژه محیط علمی به رشد روز افزون رسیده
است.)۱

در مستندات نقد و تضارب آرا, به سخن خداوند در قرآن کریم استناد شده است که می
فرماید:

(الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه)

آنان که سخن را شنوند و نیکوترش را پیروی کنند.

در شماره دوم مجلّه, گویا به خاطر اهمیتی که این مقوله در آن زمان داشته و مجلّه
نیاز دیده به طور ویژه به آن بپردازد, در سرمقاله از آن سخن به میان آورده است. در
این مقال, از اهمیت نقد و فرق آن با قدح, بحث شده است. نقد, به معنای (تصفیه و
پیرایش از حشو و زوائد) و راهی به سوی کمال و از عوامل مهم رشد, و قدح, به معنای
سرزنش و تحقیر دانسته شده است. در این مقال, بر این نکته تأکید شده است که:

(نقد و انتقاد در بینش اسلامی یک تکلیف است و همگان, در جامعه اسلامی مکلف اند که
در برابر ناهنجاریها, چشم بر هم ننهند و از کنار مسائل و حوادث, بی تفاوت نگذرند.
انتقادِ سازنده, تکلیف است برای فرد نسبت به فرد, فرد نسبت به جمع, جمع نسبت به
فرد, فرد نسبت به دولت, دولت نسبت به فرد, همه نسبت به هم.

در تعالیم اسلامی, با بیانات گوناگونی اهمیت انتقاد بازگو شده است و ما در این جا
به نمونه هایی چند از آن بسنده می کنیم:

۱. امام علی(ع):

(لیکُن احب الناسِ الیک من هداک الی أمرٍ ارشدک و کشف عن معایبک)

دوست ترین افراد برای تو کسی است که تو را در کارها هدایت کند و راه را به تو نشان
دهد و از عیبهایت پرده بردارد.

۲. امام صادق(ع):

(أحب اخوانی إلی ّ من اهدی الی عیوبی)

بهترین دوستان من کسی است که مرا به عیوبم آگاه کند.

تنها نقد نیست که اهمیت دارد, بلکه نقدپذیری نیز, از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
افراد باید به جایگاهی از ریشه عقلی و فکری برسند که انتقادپذیر باشند. جامعه ای که
افراد انتقادپذیر از سیاستمداران و فرهیختگان در آن بسیار باشند, جامعه رو به رشد و
کمال است و خیلی زود خواهد درخشید. یعنی رشد جامعه در عمل افراد به این تکلیف است.

مجلّه حوزه در مقال یادشده این نکته را در کانونِ توجه خود قرار داده است:

(چنانکه انتقاد لازم شمرده شده است, انتقادپذیری نیز تکلیف شده است. انتقادپذیری,
نشانه رشدِ فرد و جامعه است. افراد و گروهی که روح متعالی دارند و از فرهنگی برتر
برخوردارند و اصولی فکر می کنند, به استقبال انتقادها می روند و از منتقدان
سپاسگزاری می کنند.)

و در شماره ۱۰, انتقادناپذیری را از آفات و عوامل دوری گزیدن جامعه از حساسیت سیاسی
دانسته است:

(یکی دیگر از آفتها و عوامل دوری گزیدن جامعه از حساسیت سیاسی محروم بودنِ آنان,
بویژه مسؤولان از روحیه انتقادپذیری است.)

مجلّه حوزه با چنین رویکردی و با توجه به عنوان مجلّه و گرایش آن که (ویژه حوزه های
علوم دینی) است, نقدِ سازمان روحانیت را به مقاله ای از استاد شهید مرتضی مطهری,
زیر عنوان: (مشکل اساسی سازمان روحانیت) آغاز و در سه شماره تقدیم خوانندگان می
کند.

مجله انگیزه خود را از طرح این نوشته استاد شهید, که در سال ۱۳۴۲ به نگارش آمده, در
نخستین شماره خود, آبان ۱۳۶۲, چنین بیان می کند:

(مقاله (مشکل اساسی در سازمان روحانیت) یکی از نمونه های برجسته و زنده تفکر آزاد و
صمیمی, شور دینی و سوز اصلاح طلبی استاد شهید و عالم گرانقدر اسلامی, شیخ مرتضی
مطهری است. این مقاله, که اکنون بیش از ۲۰ سال از نوشتن آن می گذرد, نشان دهنده این
حقیقت است که متفکرانِ اسلامی, از سالها پیش, موضوع تصفیه روحانیت و سازماندهی به
این نهاد عظیم را از واجب ترین وظایف می دانسته اند. ما این مقاله واقع شکافِ
بیداری آفرین را, که ممکن است اکنون در دسترس بسیاری از خوانندگان نباشد, در شماره
نخست از مجلّه حوزه, به چاپ می رسانیم و در پیش دید استادان و مدرسان آگاهِ
آزاداندیش, با اخلاص, و طلابِ جوانِ پرشور و انقلابی قرار می دهیم, باشد که موجبِ
پدیدآمدن پاره ای از بیداریها و حرکتهای لازم که اکنون و در عصر انقلاب از هر وقت
دیگر لازم تر و ضروری تر است, بشود و افکار را به اصلاحات بنیادی فراخواند.)

حوزه نقد مجلّه حوزه, ویژه تشکیلات حوزه های علمیه نیست, بلکه در حوزه ها و ساختهای
دیگر حوزه ها, که چه بسا مهم تر و بنیادی تر است نیز, در سرلوحه دفتر نقد مجلّه
حوزه قرار داشته و دارد.

سلسله مقاله های آفاتِ علم, نقد اخلاقی و عملی علماست و بیان خطرها و آسیبهایی که
آنان را تهدید می کند و به تجربه ثابت شده که بسیاری از اهل علم, علم شان آنان را
گرفتار غرور, حسد, دنیاطلبی, و جدال و مذهب سازی کرده است.

مجلّه حوزه, هیچ گاه از نقد اندیشه ها و رفتارهای حوزویان, اهل علم, خود را برکنار
نداشته و خودداری نکرده و آن را به عنوان اصل ضروری مورد توجه قرار داده است. از
باب مثال, در شماره ۹۳ در مقاله ای با عنوان: (فرهنگ نقد از نگاه امام خمینی) به
بررسی زوایای نقد در چهارچوب سخنان امام خمینی, پرداخته است.

ییا در شماره ۱۲۲, ویژه شهید مطهری, نقد معیار را از نگاه شهید مطهری نمایانده است.
حال جای این بحث وجود دارد که مجلّه حوزه, در چه زمینه هایی به نقد پرداخته و چه
مقوله هایی را در بوته نقد قرار داده و چه شیوه ای را در نقد پیش گرفته, با چه
ویژگیهایی؟

زمینه های نقد در مجلّه حوزه

۱ ـ حوزه و روحانیت: مجلّه حوزه, چون بر این باور بوده و هست که اگر روحانیت نقد
شود و سازمان روحانیّت در بوته نقد قرار بگیرد و برای اصلاح آن برنامه ریزی شود,
جامعه اصلاح خواهد شد. از این روی, بیش ترین توجه را به نقد سازمان روحانیت داشته
است. نقد مدیریت حوزه۲, نقد نظام تشکیلاتی حوزه۳, نقد حوزه های قدیم۴, نقد حوزه
نجف۵, نقد شهریه و تعطیلات حوزوی۶, نقد بودجه حوزه۷, نقد کتابهای درسی حوزه۸,
ارزیابی نوارهای درسی حوزه۹, نقد عالم متهتک و روحانیان متحجر۱۰ و… .

مجلّه حوزه, خطر تحجر را دریافت و از آغاز روی این پدیده ویرانگر حساسیت نشان داد و
افزون بر نوشته ها و مقاله هایی که در این باب سامان داد, سخنان امام خمینی را در
نقد تحجر, بهترین سخنان یافت و به بازتاب آنها پرداخت. از جمله نامه آن بزرگوار را
به آقای سید حمید روحانی در باب تحجر و مقدس مآبی, چون با راهی که در پیش گرفته بود
و با عقیده و باور خود سازگار می دید, بازتاب داد. امام در این نامه بسیار مهم از
آقای سید حمید روحانی, می خواهد که درباره متحجران به روشنگری بپردازد و بازگوید که
در مرگ آباد تحجّر و تقدس مآبی چه ستمها بر روحانیان پاک باخته روا داشته شده است:

(شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال ۱۳۴۱, سال شروعِ انقلاب اسلامی و مبارزه
روحانیت اصیل, در مرگ آباد تحجّر و تقدّس مآبی, چه ظلمها بر عده ای روحانی پاک
باخته رفت, چه ناله های دردمندانه کردند و چه خونِ دلها خوردند. متهم به جاسوسی و
بی دینی شدند, ولی با توکل به خدای بزرگ, کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا
نهراسیدند و خود را به طوفان بلا زدند و در جنگ نابرابرِ ایمان و کفر, علم و خرافه,
روشنگری و تحجّرگرایی, سرافراز, ولی غرقه به خونِ یاران و رفیقان خویش, پیروز
شدند.)۱۱

اگر حوزه ها, روی سخنان امام در باب تحجّر و نمایاندنِ چهره کریه متحجران, حساسیت
نشان می دادند و به نقد جریان تحجّر می پرداختند و با قلم و بیان, زوایای نگاه امام
را روشن می ساختند, بی گمان, امروز نظام مقدس اسلامی و جریانهای فکری روشن اندیش,
آسان تر به هدفهای خود دست می یافتند.

امام خمینی, متحجران و مقدّس نمایان را در پیام اسفند ۱۳۶۷ خود به روحانیان, مروج
اسلام آمریکایی و دشمن رسول خدا معرفی کرده است. سخن بلندی که در حوزه های علمیه,
هیچ گاه طرح نشد و زوایای آن کالبدشکافی نگردید و درسهای لازم از آن گرفته نشد!

مجلّه حوزه, در حد توان خود, سعی کرده به پیروی از ایشان, در نقد عملکردها و دیدگاه
ها, گامهایی بردارد و اندیشه های واپس گرا را نقد کند و با نقد اسلام آمریکایی و
نمایاندن چهره اسلام ناب, یک حرکت هدف مند را شروع کند.

۲ـ نقد نظام آموزشی دانشهای حوزوی: مجلّه اگر به نقدِ نظام آموزشی حوزه, کتابها و
متونِ آموزشی, روش تحصیلی و کارایی علوم حوزوی: ادبیات, کلام۱۲, اخلاق۱۳, اصول
فقه۱۴, فقه و حتی شیوه نگارش رساله های عملیه۱۵ پرداخته و کاستیهای آنها را به
روشنی نمایانده, در راستای هدفی بوده که داشته است و آن تلاش در راه ساختن حوزه ای
که از تحجّر و بسته ذهنی به دور باشد و به سمت و سویی حرکت کند که تحجّر, کهنه
گرایی, بسته ذهنی گریبان گیرش نشود و همیشه شاداب و نوآور باشد.

مجلّه حوزه, در راستای وظیفه و رسالتی که داشت, کاستیهای پاره ای از دانشهای حوزوی
را گوشزد کرد, تا شاید خبرگان فن و اهل آن دانشها و صاحب نظران به فکر بیفتند و
اصلاحات لازم را به عمل آورند.

از باب نمونه در شماره ۲۵ به پاره ای از کاستیهای دانش فقه, که در حوزه ها آموزش
داده می شود و مهم ترین دانش حوزوی به شمار می آید, چنین اعلام کرده است:

الف. ظاهر بسندگی در افتا و پژوهش.

ب. نگرش غیر سیستماتیک.

ج. عدم توجه به موضوعات نوین.

د. دوری فقه از حاکمیت و واقعیّتها.

هـ. شکل گیری فقه بر اساس دوران تاریخی خاص.

و. ورود عناصر بیگانه با فقه در فقه.

ز. گستردگی مباحث فقه و عدم رشته بندی آنها.

امّا این که چه بازدارنده ها و عاملهایی در سر راه احیای فقه وجود دارد, از مقوله
هایی است که ذهن بسیاری از فقیهان روشن اندیش را به خود مشغول داشته است; اما مجلّه
حوزه, در برهه ای آنها را آشکارا بیان می کند و این مقوله را به مطبوعات و رسانه
های نوشتاری می کشاند که گفت و گو و بحث از چنین مسائلی, نوعی فضا شکنی, نوآوری و
رویارویی با کسانی به شمار می آمد که سخت به وضع موجود دل بسته بودند و آن را مقدس
می شمردند.

در نگاه مجلّه حوزه, بازدارنده های احیای فقه را, از جمله می توان در این پنج عامل
جست و جو کرد:

الف. نهادی شدن نظریات.

ب. حفظ عوام.

ج. ترس از مسخ شدن فقه.

د. دفاع از روابط اقتصادی موجود.

هـ. شخصیت زدگی.

مجلّه حوزه, برای رسیدن به وضع مطلوب در زمینه فقهی, به اجتهاد پویا و کارآیی فقه
تأکید ورزید. و باب بحثهایی را با عنوان اجتهاد و فقه پویا در برابر فقه سنتی گشود,
از جمله بحث روشنگر و دقیقی را از شهید بهشتی در باب اجتهاد پویا, که ناگزیر به فقه
پویا می انجامد, ارائه داد:

(اجتهاد پویا در حقیقت بیان این امر است که در برخورد با مسائل, یک وقت, کسی که
مجتهد است خود را ملتزم می کند به آرای گذشته و یک وقت, مجتهدی است که با شهرتِ
قبلی, با کمال شهامت, پویا برخورد می کند.)۱۶

از نگاه شهید بهشتی, که مجلّه حوزه به آن گرایش دارد و در بازتاباندن آن, تمام تلاش
خود را به کار می بندد, حریّتِ علمی علما, برای بهره مند شدن از فقه پویا اساس و
شرط کار است.

در این نگاه, در صورتی فقه از سکون به در می آید و وپویا می گردد, که فقیهان, حریّت
علمی داشته باشند و از بستگی غیر منطقی به دیدگاه های پیشینیان بپرهیزند.

به دیگر سخن, علما نباید مقلد باشند, بسان علمایی که پس از شیخ طوسی, در برهه ای
طولانی از فتوا بر خلاف دیدگاه های فقهی و فتاوای وی, پرهیز داشتند که این روش و
رویّه, سکون آفرین و رخوت زاست.

و به گفته شهید مطهری مجتهد نباید همه توش و توان خود را به کار بندد که علی الاحوط
را به علی الاقوا و یا برعکس, تبدیل کند!

روشن است که دانش فقه, با این گونه مجتهدان, نمی تواند کاستیهای خود را بر طرف
سازد. در وقتی می تواند کاستیهای خود را بر طرف سازد که اهل آن فن و عالمان آن
رشته, با دیدگاه ها پویا برخورد کنند.

در آن دوره ای که مجلّه حوزه به بحثهای اجتهادی دامن می زد, بحث از فقه پویا و
سنتی, در بین اهل نظر گرم بود و هر فرد و گروهی در این مقوله اظهار نظر می کرد. این
بحثها از آن جهت مطرح می شد که هم نظام نوپای جمهوری اسلامی به اجتهاد پویا و در
چهارچوبِ معیارها نیاز داشت و هم حوزه های علمیه و محافل علمی اجتهادی می باید برای
دگرگونی در درون خود و پاسخ گویی به نیازها, در این راستا حرکت می کردند.

این بحث از چنان حساسیتی برخوردار بود که امام به اظهار نظر پرداخت و دیدگاه خود را
اعلام کرد, تا جهت گیریها بر اساس درستی شکل بگیرد و انحرافی در این مسأله مهم پیش
نیاید. امام بر استنباط جواهری و سنتی تأکید ورزید; امّا با این نگرش که فقیه باید
باور داشته باشد فقه اسلام پویاست و زمان و مکان در آن تعیین کننده است:

(این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم.
اجتهاد به همان سبک صحیح است. ولی این بدان معنی نیست که فقه اسلام, پویا نیست.
زمان و مکان, دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مسأله ای که در قدیم دارای حکمی
بوده است, به ظاهر همان مسأله در روابط بر سیاست و اجتماع و اقتصاد, یک نظام ممکن
است حکم جدیدی پیدا بکند.)۱۷

امام در فتواهایی که داد, به روشنی نمایاند که ممکن است حکم با توجه به زمان و
مکان, تغییر کند. از باب مثال شطرنج در فتوای ایشان, چنین حالتی پیدا کرد. چون از
ابزاری برای قمار در عصر ما خارج شده بود و در مسابقه های فکری و علمی به کار می
رفت, امام در فتوای خود, حکم به حلال بودن به کارگیری آن داد. یا وقتی که محققان و
کارشناسان شیلات, ماهی اوزُن برون را ماهی فَلْس دار اعلام کردند, امام فتوا به
حلال بودن آن داد.۱۸

مجلّه حوزه, فتاوای یادشده را سرآغازی برای تحول فقه انگاشت و به شرح آنها و نمودن
اثرگذاری این گونه فتواها در اندیشه های فقهی و رشد دانش و شکوفایی تمدن بشری
پرداخت:

(تمدن کنونی را نه می شود انکار کرد و نه باید انکار کرد. آن چه که مقبول و معقول
است, ارائه فکری و طرحی برتر و بالاتر است که اسلام در جوهره خویش از آن برخوردار
است. و عنصر اجتهاد, تضمین چنین توانایی است. امام امت, سالهای سال است که به اشاره
و کنایه, حوزه های علمیه را به اجتهادی نو در موضوعاتی جدید فراخوانده است ; امّا
هیچ جواب مثبتی نشنیده است و حوزه ها بر سیره سابق, بی توجه به ضرورت زمان, تأکید
ورزیده اند. در پاسخ امام امت, به شعار تحسین و تبریک بسنده کردند, که نه امام را
مطلوب بود و نه پاسخ درستی به آن همه اشاره و کنایه به شمار می آمد.

امام امت, از سال گذشته در پی سؤال وزیرکار و امور اجتماعی, خود, زادِ راه برگرفته
و گام در راه نهاد, تا ضرورت تحول را گوشزد و طریق تحصیل آن را آموزش دهد. هر بار
سؤالی پیش می آمد, پاسخی بود و تذکاری که آخرین آن, پاسخ آقای قدیری است که به
صراحت خاطرنشان شده است: اجتهاد مرسوم, فارغ از نگرش حکومتی و اجتماعی, فاجعه انکار
تمدن و پناه جستن به کوخ نشینی را می طلبد.)۱۹

تحوّل در فقه و هر دانش حوزوی, بدون تحوّل در نظام آموزشی و دانشهای حوزوی و نقد
آنها ممکن نیست. مجلّه حوزه برای رسیدن به این خواست و زمینه سازی برای تحول در
رشته های گوناگون و نظام آموزشی حوزه, تمام توان خود را به کار بست, تا دیدگاه
شخصیتهای بزرگ حوزوی و عالمان را به دست آورد و نقد آنان را از نظام آموزشی حوزه و
دانشهای حوزوی بازتاب دهد که بخش مهمی از مصاحبه ها و دیدار با صاحب نظران, به این
امر اختصاص یافته است.

توجه, به دیدگاه های شخصیتهای برجسته علمی حوزوی که سالها در حوزه بوده و با اجتماع
پیوندی وثیق داشته, مشکلات و نیازها را می شناخته اند, دست مایه اصلی نقدهای مجلّه
حوزه بوده است.

مجلّه حوزه, دیدگاه های دقیق و فنی علمی را پشتوانه نقدهای خود قرار داده است که در
این میان, توجه به دیدگاه های امام, در مجلّه جایگاه ویژه ای دارد.

مجلّه حوزه, با سرلوحه کار خود قرار دادن اندیشه های اصلاحی شهید مطهری۲۰, سید محمد
باقر صدر, مقام معظم رهبری۲۱ (دیدگاه های ایشان, درباره مسائل حوزه, اصلاح, ترمیم و
پیشرفت آن, سه شماره مجلّه را به خود اختصاص داد که بعدها این مجموعه, تحت عنوان:
(گذشته, حال و آینده حوزه در نگاه رهبری) منتشر شد)

محمد جواد مغنیه۲۲, شیخ محمد عبده۲۳, سید محمد حسین فضل اللّه.۲۴ آقای فضل اللّه بر
این نظر است که دست کم, هر ده سال, یک بار باید متون درسی بازنگری شوند. ایشان دو
اشکال به متون درسی وارد کرده است:

الف. کتابها و استدلالها و مبانی اصولی کتابهای درسی باید برابر قواعد اصول فقه
متداول و مورد قبول اصولیین متأخر تدوین شود و جدیدترین نظرات را در بر بگیرند.

ب. بسیاری از فروع زائد و خارج از محل ابتلای مسلمانان معاصر, از کتابها حذف شود.

۳ـ نقد جریانهای فکری درون انقلاب: حضرت امام خمینی, به سال ۱۳۶۷ برای الفت نیروهای
انقلاب و پیوند استوار آنان در سایه برادری اسلامی بیانیه داد و آن بیانیه به منشور
برادری نامبردار شد. مجلّه حوزه از این فرصت بهره برد و ضمن تأیید جناحهای فکری
موجود, به تلاش برخاست تا علتِ اختلاف و کشمکش را ریشه یابی کند و برای ایجاد محیط
سالم برای تبادل آراء, طرح عملی ارائه دهد. در این طرح, که در شماره ۳۰ آمده, روی
سه نکته تأکید شده است:

۱ـ فرق نقد اندیشه و نقد اندیشه گر.

۲ـ پرهیز از تفسیق و تکفیر.

۳ـ حفظ مرزهای عاطفی و انسانی, با نقد.

مجلّه حوزه در نقد جریانهای فکری, اختلاف فکری را طبیعی می داند و لازمه انسان
بودن, امّا اختلاف را اگر از مرز نقد اندیشه بگذرد و به گونه ای اندیشه گر زیر پتک
قرار بگیرد و از حیثیت و جایگاه اجتماعی بیفتد, هرگز برنمی تابد. عناد در نقد و
اختلاف در غیر ساحَتِ فکر و اندیشه, ویران گر است. مجلّه حوزه, جریانهای فکری
انقلاب را می پذیرد و اختلاف فکری را مایه رشد و شکوفایی جامعه علمی و در پی آن کل
جامعه; امّا نسبت به اختلافهای غیر فکری و نقدهای خارج از حوزه اندیشه, که به گونه
ای موجب ترور شخصیت افراد و لکه دار شدن صاحب اندیشه ای بشود, هشدار می دهد و آن را
زیان آور می داند:

(در محیط مناظراتی جامعه, اشتباهاتی که بسیار معمول است, خلط نقد اندیشه و نقد
اندیشه گر است. نقد اندیشه, فرق اساسی با نقد اندیشه گر دارد. داشتن اندیشه ای خاص,
هیچ گاه ملازم با انحراف و کج روی و یا احیاناً فساد نیست. در مناظراتِ ناسالم,
معمولاً طرح یک فکر و ایده مخالف اندیشه مرسوم و مقبول, مساوی با بی اعتبار شدن
صاحب فکر و ترور شخصیت وی است. چنین محیطی, موجب خود سانسوری اندیشه گران و فرار از
ارائه اندیشه های نو و ابتکاری می گردد و صاحبان فکر برای آن که زمانه با آنان نمی
سازد, از ترس برچسب و اتهام, همرنگ جماعت می گردند و با دست شستن از ایده های خویش,
با زمانه می سازند.

تبادل آرایی که موجب رشد و شکوفایی می گردد, در این گونه محیطها, به تیغ زنگی تبدیل
می شود و حلقوم اندیشه و فکر را می بُرّد.

دلسوزان به مکتب و انقلاب, که علاقه مند به شکوفایی آن هستند, باید محیطی به وجود
آورند که در آن, اندیشه به نقد اندیشمند کشانده نشود و بین آن دو فرق گذاشته
شود.)۲۵

۴ـ نقد اندیشه ها و جریانهای انحرافی: مجلّه حوزه, از آغاز, وظیفه و رسالت خود
دانست که با جریانها و اندیشه های انحرافی, به رویارویی برخیزد. بازتاب این رسالت
را در بسیاری از شماره های آن می شود دید.

امام اسلام آمریکایی را مطرح کرد و نسبت به پیامدهای خطرناک آن در جامعه های اسلامی
و شیعی و در ذهن و فکر افراد هشدار داد و امت اسلامی را از نزدیک شدن به آن پرهیز
داد.

مجلّه حوزه, افزون بر موضع گیریهای تند و جسورانه علیه اسلام آمریکایی و انحرافی و
بازدارنده, در بسیاری از شماره های خود و قرار دادن آن در برنامه راهبردی خود, در
مقاله ای, زمینه های حاکمیت و رشد اسلام آمریکایی را, به شرح بازگو کرد. در این
مقاله, پس از ارائه تعریف از اسلام آمریکایی, به تبیین عوامل و زمینه های رشد اسلام
آمریکایی در کشورهای اسلامی و در بین ملت مسلمان پرداخت, و به پاره ای از آن عوامل
اشاره کرد, از جمله: راحت طلبی, رفاه طلبی و تجمل گرایی, زراندوزی و تکاثرطلبی, ذلت
پذیری, تحجّر و مقدّس مآبی و روحیه نفاق!

مجلّه در حوزه نقد اندیشه ها, به نقد اخباری گری پرداخت, چون بر این باور بوده و
هست که اخباری گری جریان و اندیشه ای است که حوزه های علمیه, دمادَم و در هر زمان و
برهه ای باید به رویارویی با آن برخیزند. هر جا دیدند که این جریان و اندیشه در حال
ریشه دوانی و گسترش قلمرو خود است, باید فرصت را از دست ندهند وگرنه عرصه را بر هر
اندیشه خردورزانه و برداشت ناب از اسلام, تنگ می کند.

مجلّه حوزه, چون شاهد رشد این اندیشه و جریان بود, در بسیاری از مقاله ها و شماره
های خود و مقاله های مستقل, به نقد عالمانه آن کمر همت بست. از جمله در شماره ۵۴,
ویژه نامه شیخ مفید و از زبان او, که آشنایی دقیق و کامل از جریان اهل حدیث و
اخباریان خردگریز داشته است, می نویسد:

(اصحابِ اخباری مسلک ما, اصحاب سلامت هستند, ولی به دور از تعمق و بهره کمی از
هوشیاری. بدون دقت و وارسی از کنار احادیث می گذرند و در سند آن تأمل نمی کنند و حق
و باطل آن را از هم جدا نمی سازند و نمی دانند اگر آن احادیث را درست بشمارند, چه
مشکل بزرگی گریبان گیر آنان خواهد شد.)۲۶

ییا در نقد تفکر غُلات اگر به تکاپو برخاست و مقاله هایی را در این مقوله سامان
داد, چون می دید اندیشه های غلوآمیز در ذهنها راه یافته و در رفتارها بازتابهای
نابخردانه ای دارد و موجب وهن اسلام و تشیع شده است.

مجلّه به مناسبتهای گوناگون, به این مقوله پرداخته, عوامل و انگیزه ها و اثرات
ویران گر آن را یادآور شده است.

(اندیشه غلوّ در دوران خلافت امیر المؤمنین(ع) بروز محسوس یافت و بعد از شهادتِ آن
حضرت, گروهی, از جمله: پیروانِ محمد بن حنفیه, به علو و ارتفاع گراییدند. در زمان
امام باقر(ع) اندیشه های غلوآمیز, رو به رشد نهاد و در دوران امامتِ امام صادق گروه
های زیادی از غلات به وجود آمدند که تا دوران امام رضا(ع) عقاید انحرافی آنان رونق
داشت. به نظر می رسد که گرایشهای غلوآمیز, تا زمان غیبت کبری و بعد از آن نیز رواج
داشته است. با این تفاوت که غالیان در آغاز الوهیتِ امامان را مطرح می کردند و از
زمانِ امام رضا(ع) به بعد, نوعی تنزّل در عقاید آنان به چشم می خورد و گرایش به
تفویض بیش تر است. ائمه را مخلوق دانسته و دخالت در تدبیر جهان و رزق عباد را به
آنان نسبت می دادند… .

امامان شیعه, از ابتدای پیدایش اندیشه های غلوآمیز, با آنها به مبارزه پرداختند.
امیر المؤمنین(ع) مبارزه جدی و سختی را علیه آنان آغاز نمود و غالیان را در آتش
افکند و ائمه بعد از وی, بخصوص امام صادق و امام رضا علیهما السلام, با آنان مبارزه
شدیدی داشتند. یاران خود را به دوری از این گروه های انحرافی و تبرّی از آنان توصیه
می نمودند.

علمای تشیع به پیروی از امامان خود, به ردّ عقاید آنان پرداختند و کتابهای مستقلی
در ردّ غلات نگاشتند.)۲۷

از جمله عالمان بنام که با جریان غلو به رویارویی برخاست, محمد بن نعمان, معروف به
شیخ مفید بود. مجلّه حوزه, در ویژه نامه ای که برای این عالم بزرگ ترتیب داده است,
او را از مصادیق این سخن بلند پیامبر اعظم دانسته که امام صادق(ع) از آن بزرگوار
نقل می فرماید:

(یحمل هذا الدین فی کل قرنٍ عدول ینفون عنه تأویل المبطلین و تحریف الغالین و
انتحال الجاهلین کما ینفی الکَیر خبث الحدید.)۲۸

مسؤولیت حفظ دین را, در هر قرن, مردمان عادلی بر دوش دارند که تأویل باطل اندیشان و
تحریف غالیان و گزافکاران و برساخته های نادانان را از آن دور و نابود می کنند,
همان گونه که کوره, پلیدی و ناخالصی آهن را از آن دور می کند.

شیخ مفید از پیشگامان مبارزه علیه غلات بود و این رسالت بزرگ را به خوبی انجام داد
و به درستی تأویل باطل اندیشان, تحریف غالیان و برساخته های نادانان را از ساحتِ
دین, با آثار فراوانی که عرضه داشت, دور کرد.

وی درباره غلات می نویسد:

(غلات, گروهی از متظاهرین به اسلام هستند که امیر المؤمنین و امامان از فرزندان وی
را به الوهیت و رسالت نسبت داده اند و آنان را به فضائلی در دین و دنیا می ستایند
که از حدود شرعی تجاوز کرده و از راه میانه بیرون رفته اند. و آنان مردمی گمراه و
کافرند. حضرت امیر المؤمنین, فرمانِ قتل آنان را صادر کرد و آنان را در آتش افکند.
ائمه نیز, آنان را کافر و خارج از اسلام دانسته اند.)

مجلّه حوزه, در برابر خرافات, سخنان, نوشته ها و رفتار خرافه آمیز, از خود حساسیت
نشان داده و به عنوان عضو سالم از جامعه دینی, در برابر این بیماری مقاومت کرده است
و در جای جای نوشته هایی که عرضه کرده به این مهم پرداخته و از جمله در سرمقاله
ویژه نامه آیت اللّه بروجردی, درگاه برشماری ویژگیهای این عالم بزرگ خرافه ستیزی
ایشان را ستوده و آن را فرازی مهم از زندگی علمی وی برشمرده است. ۲۹

و در همین راستا و برای خرافه زدایی از ساحتِ اندیشه ها و باورهای راستین, مجلّه
حوزه ویژه نامه ای برای ولی ّ عصر, سامان داد, تا این باور دگرگون آفرین, روشنایی
زا را با خرافه زدایی, ناب به ذهن ها و به پیشگاه اندیشه ها عرضه بدارد که این را
رسالت و وظیفه خود می دانست و می داند و رسالت هر پرورش یافته مکتب اهل بیت, هر
عالم دردآشنا و آگاه و هر روحانی و طالب علم, و رشحه ای از این رسالت بزرگ در این
ویژه نامه نمایانده شده و بویژه در سرمقاله, روی سه حوزه از رسالت حوزه ها, در
دوران غیبت و در عصر انتظار تأکید شده است:

(۱ ـ ائتمام و اقتدا: أسوه گیری از آرمانهای مهدی (عج) و سامان دادنِ زندگی و تلاش
حوزوی و سیرت و رفتار عالم دینی و طالب علمان, بر اساسِ سیره حضرت مهدی (عج) و
پرتوگیری از آن انسان کامل.

۲ ـ وراثت: پاسداشتِ مکتب مهدی, حراست از معارف ناب اسلامی و خرافه زدایی از زلال
سیمای مکتب وحی و معارف الهی.

۳ ـ نیابت: برفراز داشتن پرچم هدایت, نگاهداشت روح عدالت خواهی و ستم ستیزی,
سرپرستی امتِ اسلامی در غیبت بزرگ و طولانی حضرت مهدی.)۳۰

و در ویژه نامه امام حسین(ع) مجلّه حوزه افزون برده ها هدفی که برای سامان دادن و
عرضه کردن این ویژه نامه, در سرلوحه کار خود داشت, خرافه زدایی و رویارویی با
تحریفات عاشورا و نقد سخنان سست و بی پایه و تاریخ سازیهای بی بنیاد, از محوری ترین
سرفصلهای پژوهشی آن بود که انجام داد و بایستگی تحریف زدایی از نهضت عاشورا را
فرایاد آورد:

(… از همان آغاز قیام, امویان به تکاپو می افتند تا این زلال را گل آلود بنمایانند
و نگذارند کسی به زلال این جریان و جوی همیشه جاری و چشمه همیشه جوشان, راه یابد و
تشنگی خود را فرو نشاند. در این جریان سازی, دروغ پراکنی و فتنه گری, با گوناگون
انگیزه ها, از سوی نادانان و فریب خوردگان دشمن در لباس دوست نیز, تحریف هایی در
روایت رویداد عاشورا افزوده می شود و زوایای فاجعه دامن می گسترد و اندیشه ناب, بی
آمیغ و زلال حسین بن علی به قربانگاه برده می شود و به گفته شهید مطهری, افزون بر
شهادت تن آن بزرگوار, اندیشه آن بزرگ والاتبار نیز, به زیر تیغ جلاّد می رود و
قربانی می شود و باژگونه جلوه دادنِ رویداد عاشورا, مصیبتی بر مصیبت کربلا افزود و
به گفته محدث نوری, مصیبتی بزرگ تر از مصیبت کربلا.

با بررسی و درنگ روی متنها و کتابهایی که به این رویداد ویژه شده و پرداخته اند, بر
هر ژرف نگر و درنگ ورزی, روشن می شود که آن چه فراروی ما قرار گرفته, زیر عنوانِ
تاریخ عاشورا, از زوایایی دستخوش طوفانِ تحریف قرار گرفته و نکته های درس آموز و
عبرت انگیز آن, واژگونه, کدر و فرورفته در گردابی از خرافه عرضه شده است.

روشن است که نمایاندنِ چهره راست و راستین کربلا و نهضت امام حسین(ع) نیاز همگانی و
همیشگی جامعه ماست و جامعه شیعی و اسلامی, بدونِ این چشمه زلال و آبشخور و فرات
همیشه جاری, می پژمرد و از هستی فرومی افتد. از این روی نیاز است که نهضت تحریف
زدایی, آغاز شود.)۳۱

مجلّه حوزه, افزون بر نقدهای یاد شده و تاریخی, یکسری کژاندیشیها را به بوته نقد
گذارد. کژاندیشیهایی که زمینه ساز تکفیر شده بودند و اگر با آنها در این روزگار به
رویارویی برخاسته نشود, تکفیرهایی را موجب خواهند شد.

مجلّه حوزه, وظیفه و رسالت خود دانست که این مهم را در کانونِ توجه خود قرار بدهد,
تا ازتکفیرهایی که خدشه بر سیمای اسلام وارد می سازند, جلوگیری شود.

(… جهالت, خودبینی, حقد, حسادت, تعصبهای بی جا و…

عوامل دیگری هستند که هر کدام سهمی در پیدایش تکفیرها واتهامات در تاریخ داشته است.
و در تداوم انقلاب, ممکن است این حربه با همان انگیزه و هدف, امّا با شیوه ها و
دستاویزهای دیگر, به وسیله افرادی چه بسا ناآگاه, مورد استفاده قرار گیرد, تا
فرزندان انقلاب را از انقلاب جدا سازند و فرصت طلبان جای آنان را پر کنند و انقلاب
را به انحراف و یا شکست بکشانند.

این هشدار امام را بشنویم که در جمع فقهای شورای نگهبان فرمودند: (امروز, ما گرفتار
دو جریان هستیم: یکی آن جریانی است که: همین که به نفع مستضعفین و محرومین سخن گفته
می شود و از کاخ نشینها و غاصبین حقوق مردم, صحبتی می شود, می گویند: این همان
کمونیزم است. و جریان دیگر این که: وقتی گفته می شود: خودسرانه به تقسیم زمین, یا
گرفتن اموال اقدام ننمایید, می گویند: طرفداری از سرمایه دارها و فئودالهاست, در
حالی که همان طور که می دانید, اسلام, نه با سرما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.