پاورپوینت کامل سرمقاله;مشروطه آیینه جَم ۴۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سرمقاله;مشروطه آیینه جَم ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سرمقاله;مشروطه آیینه جَم ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سرمقاله;مشروطه آیینه جَم ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۳

آیینه, نیاز زندگی است. روشنایی و زیبایی و رخشایی زندگی اجتماعی و فردی به آن
بستگی دارد. بدون آن, نمی توان گام از گام برداشت و ناگزیر باید همیشه در تاریکی و
بیغوله های سیاهِ بی روزن ماند و نقبی به روشنایی نتوان زد.

هیچ ملت و امتی نتوانسته بدون آیینه, گام در جاده مهتاب بگذارد و به سوی سرچشمه
خورشید به حرکت دربیاید و با کهکشان و روشنان آسمان, همراه شود.

ملتی توانسته به قلّه های روشنایی فرا رود که آن به آن در آیینه های زنگار زدوده
درنگریسته و زشتیها را از سیمای جان خود زدوده است. زیرا که راه قلّه های روشن, جز
بر آیینه دلان, بر احدی چهره نمی گشاید و خود را نمی تاباند.

آیینه داران در کانون زندگی کسانی آیینه می افرازند و امتی را طلایه داری می کنند
که شایق و شوق مند آراستگی اند و شیدای آیینه های رخشا, که جان خود را با آنها تراز
کنند و کژیها را از ساحت آن بزدایند.

در اصل, گنج معنی که همان آیینه زنگار زدوده جان هرملتی است, وقتی در میان قومی چشم
می گشاید و آ نان را از غنا, لبریز می کند و درون آنان را از چشمه همیشه جوشان خود,
لبالب می سازد, که آنی از آ یینه هایی که در برابرشان قامت افراشته اند, چشم
فرونبندند.

تاریخ آیینه است. هر ملتی ناگزیر است که همه گاه در برابر آن بایستد, تا غبار زمان,
دوری از فطرت, گردابهای گناه و غفلت, چهره جان اش را نفرت انگیز نکند و از مدار
انسانیت, به گرداب حیوانیت فرو نیفتد.

چسان می توان راه انسانیت را پیمود و آهنگ پیمودن قلّه های انسانیت را کرد; امّا هر
بامدادان به گاه طلوع خورشید, به تماشای نگارستانی که انسانهای انسانیت مدار
نگاریده اند و در آیینه زمان جلوه گر شده, نایستاد و از نسیم دلاویز آن مشام جان را
ننواخت.

از این روی, خداوند پیامبران و رسولان خود را, بنابر آیه های روشنی که در قرآن
بازتاب یافته, به تاریخ امتهای پیشین توجه می دهد, به آیینه ای که واقع نماست,
زنگار نمی گیرد و به روشنی, زیباییها و زشتیها و فرازها و فرودها, راستیها و کژیها,
کارآمدیها و نا کارآمدیها ر ا می نمایاند.

خداوند پیامبر اسلام را, برای این که شالوده روشنایی را بریزد و جامعه ای در دلِ
روشنایی بنیان بگذارد و یک یک پیروان خود را بر کرسیهایی از نور برنشاند, به آیینه
داران پیشین توجه می دهد, آنان که در شبهای دَیحور, در هنگامه های سخت, در آوردگاه
های هراس انگیز در دهانه آتشفشان شرک و در دل جهنمی که دشمن آفریده بود, رایَت
توحید افراشتند و سختیها و کینه توزیها را تاب آوردند, تا آتش جهل و شرک را که
خانمانها را می سوزاند و تاروپود و بنیان جوامع انسانی ر ا از هم می گست,
فرونشانند.

تاریخ رخشان ترین آیینه است و تاریخ سازان, صادق ترین آیینه داران. راه را از
بیراهه, باز می شناسانند, تجربه های تلخ را وامی گویند, چگونگی پنجه در پنجه
دشواریها افکندن را می آموزند, نیزنگهای دشمنِ کمین کرده در گذرگاه ها و کمینگاه ها
را رومی کنند و انسان هوشمند و تیزنگر را به سوی کهفی که در آن از گزند دشمن در
امان ماند و گرفتار شب پرستان نگردد, ره می نمایند.

پیامبر گرامی اسلام, با بُراقی از نور, از آغاز تا پایان تاریخ بشر را درنوردید, تا
آیه ها و سنتهای خداوندی را ببیند و در یک سیر معنوی از نزدیک به تماشا بایستد که
چسان, امتها و تمدنهایی برافتاده و برمی افتند, و خاکستر شدند و تباه می شوند, چسان
امتهایی برآمدند و شکفتند و دل تاریکی را شکافتند و به ساحَت روشنایی گام گذاشتند.

آن والاگهر, برای افق گشایی و کشاندن امت خویش به سراپرده حقیقت, در تاریک ترین
روزگار و در شب ترین شب تاریخ, باید با سنتهایی که تاریخ را به حرکت درمی آورند,
سیر تاریخ را عوض می کنند, بشر را به اوج عزت می رسانند و یا به ویل ذلت می کشانند,
آشنا شود و به تماشای آبشار بلندِ سنتهای الهی, که همیشه جاری است, بایستد و هنگامه
ای را که خداوند با جاری کردن این قانون دگرگون ناپذیر, می آفریند و شگفتیهایی که
پدید می آورد, با چشم جان ببیند.

در این سیر بزرگ معنوی, همه وجود آن نازنین چشم شد و دید امتهایی را که در ناز و
نعمت غنوده بودند و شادان و خندان و بی غم و درد, می انگاشتند پایانی برای سرخوشی
شان نیست و همیشه و همه گاه طبیعت رام آ نان خواهد بود, از این روی به دام غفلت
گرفتار آ مدند, قانون شکنی کردند, پاس ارزشهایی که ستون جامعه اند, نداشتند و به
مرزی رسیدند که ناگزیر, برابر سنتهای الهی, از گردونه هستی خارج شدند.

در منظومه هستی, هیچ حرکتی بی پاسخ نمی ماند. هر عملی, هر رفتار و کنشی, فردی و
اجتماعی, بازتاب خواهد داشت و در سرنوشت فردی و اجتماعی اثر خواهد بخشید.اگر ملتی
راه رستگاری پیشه کند و دَمادَم نسیم آن را به تمام زوایای جامعه بوزاند, رستگاری
در کانون او خیمه خواهد افراخت و اگر راه ضلالت را پیشه کند, در شب بی پایان خواهد
ماند و سپیده هیچ گاه به او لبخند نخواهد زد.

هرگناه, هر غفلت, هر نفاق, هر خدعه و نیرنگ, هر دروغ, هر رفتار ناعادلانه, هر ستم,
هر حرکت, گفتار و رفتار تفرقه انگیزانه, در آلودگی جامعه کارگر خواهد افتاد و از
زیبایی و رخشایی آن خواهد کاست.

تاریخ به ما نشان می دهد جامعه هایی را که رفتارهای زشت مردمان و کارگزاران آنان
زیباییها را فروپوشانده و چهره کریه و نفرت انگیزی از جامعه و مردمانی که به
روزگاری زیبا و خوش سیما و روح نواز و دل انگیز بوده اند, نمایانده ا ست.

مطالعه سرگذشت ملتها و امتهای پیشین, از این زاویه, چشم انداز, سخت عبرت انگیز است.

قرآ ن, فراروی ماست, گشوده شده و سخت با شکوه, پرجلوه و پرکشش, آن به آن ما را
فرامی خواند به نگاه به گذشته, درنگ در زوایای تاریخ امتها و تمدنها, آنهایی که خوش
درخشیده اند و آنهایی که در گرداب مرگ و جهنم خود آفریده گرفتار آمده اند.

در بررسی سرگذشت پیشینیان, هیچ حرکت, نکته و رفتاری نباید از رصد ما به دور ماند.
رصد گاه باید به گونه ای ساخته شود که همه ر فتارهای آبادگر و یا ویران گر مردمان
دور و نزدیک, دیده و برای بهروزی و درس آموزی و بنیان گذاری تمدن نوین, به کار
گرفته شود.

باید به دقت در نگریست که چه گناه, یا گناهانی, ملت و جامعه ای را از حرکت
بازداشته, رکود, ایستایی و مردابی را به جان و جامعه اشان فروریخته است و شادابی و
بهروزی و سعادت مندی پیشین آنان را دستخوش بلایا کرده است.

گناهان و رفتارهای ناشایست, هر چند کوچک, نباید از چشمِ جست و جوگر حقیقت به دور
ماند. ملتی را چه بسا, گناه و یا گناهانی از هم فروپاشیده و به سیلاب بلا گرفتار
ساخته است که هیچ گاه در بررسیها و پژوهشهای بررسی کنندگان و پژوهشگران, جای نداشته
و نقطه ای را به خود ویژه نساخته اند.

همیشه گناهان و رفتارهای ناشایست و ضد انسانی طبقه حاکم نیست که تار و پود جامعه را
از هم می گسلد و چراغ معنویت را خاموش و دلها را در تاریکی فرو می برد, چه بسیار
بسیار پیش آمده که گناهان و رفتارهای ناشایست مردمانی سبب گردیده که تخته از زیر
پای ملتی به درآید و اسیر سرپنجه بادهای صَرصَر گردد.

نگاهی بیندازیم به آیه های روشنگر قرآن, ببینیم,د ر مَثَل قوم بنی اسرائیل بر اثر
چه گنا